واضح آرشیو وب فارسی:مهر: یادداشت؛
اولین کسی که در غدیر با امیرالمومنین بیعت کرد
شناسهٔ خبر: 3772340 - یکشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۱:۰۰
دین و اندیشه > آیین ها و تشکل های مذهبی
.jwplayer{ display: inline-block; } پس از اینکه نبیّ مکرم امام علی (ع) را به عنوان جانشین خود معرفی کرد تمامی افراد مجتمع در آن اجتماع عظیم اقدام به بیعت با حضرت علی نمودند که این بیعت تا سه روز متوالی ادامه داشت. خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه-علی کریمی: بزرگترین اتفاقات و وقائع در دین اسلام و تاریخ آن، به اتفاق تمام مورّخین و علمای شیعه و سنی واقعه ای به نام عید غدیر خم می باشد که در آخرین حجّی که نبیّ مکرم (ص) در آن حضور داشتند به وقوع پیوست. قطعا نکته ی بسیار مهم این است که چه کسانی به عنوان اولین افراد، این واقعه و منصوب نمودن حضرت امیر (ع) را قبول و تائید نموده اند؟ پس از اینکه نبیّ مکرم امام علی (ع) را به عنوان جانشین خود معرفی کرد تمامی افراد مجتمع در آن اجتماع عظیم اقدام به بیعت با حضرت علی نمودند که این بیعت بزرگ در تاریخ اسلام تا سه روز متوالی ادامه داشت، امّا از اولین کسانی که از همگان سبقت گرفته و به شخص حضرت امیر تبریک گفتند که این خود نشانه ای صریح بر تائید و قبول نصب علی بن ابی طالب به عنوان خلیفه می باشد، شیخین یعنی «ابوبکر و عمر» می باشند.(۱) خصوص این تبریک گویی شیخین را عدّه زیادی از بزرگان و اعاظم حدیث ، تفسیر و تاریخ از رجال خود اهل سنت که نمی توان آنان را دست کم گرفت نقل نموده اند. گروهی آن را از باب ارسال مسلّم ، مرسلا نقل کرده (یعنی آن را مطلبی مسلم و قطعی دانسته و از این رو مرسله و بدون سند ذکر کرده اند، و این بدان معناست که این حدیث مسلّما از پیامبر صادر شده است و نیاز به بررسی سند ندارد) وگروهی دیگر از علماء آن را با اسناد صحیح که رجال ناقل و راوی آن همگی ثقه هستند نقل نموده اند که اسناد آن در نهایت به افراد مختلفی از صحابه ی پیامبر اکرم (ص) مانند: «ابن عباس، ابوهریره، براء بن عازب و زید بن ارقم» می رسد. مرحوم علامه امینی در کتاب عظیم و وزین «الغدیر» نام ۶۰ نفر از افرادی که آنها تبریک گفتن شیخین را روایت کرده اند برشمرده. که ما برای رعایت اختصار به اسامی چند تن از آنها اشاره می کنیم(۲): ۱-احمد بن حنبل پیشوای حنابله ۲-حافظ ابوجعفر محمد بن جریر طبری (۳) ۳-ابوحامد غزالی (۴) ۴-ابوالفتح اشعری شهرستانی (۵) ۵- فخرالدین رازی شافعی (۶) ۶- جلال الدین سیوطی (۷) امّا بالاتر از همه ی آنچه نقل شد این است که طبق نصوص تاریخی، اوّل کسی که رسما با امیر المومنین(ع) به عنوان خلیفه ی بعد از نبیّ مکرم بیعت نمود که بوده است؟ از قلم نیفتد که تمام استدلالات و مستنداتی که ذکر و ارائه شد خود حجتی ظاهر و روشن می باشد اما این نکته که رسما و صریحا چه کسی به عنوان اولین نفر با امام علی (ع) بیعت نموده است، قطعا حجت را بر همگان حتّی افراد اهل جدل و مراء نبز تمام می نماید. امام محمد بن جریر طبری در کتاب « الولایه » که از بزرگان اهل تسنن می باشد حدیثی را به سند خود از زید بن ارقم نقل کرده است که در آن صریحا و بدون هیچ ملاحظه ای بیان می دارد: «اول کسی که آن روز بیعت کرد عمر و پس از آن ابی بکر و عثمان و طلحه و زبیر بوده اند.» مرحوم فخر الشیعه السلطان الواعظین شیرازی عبارتی را به این عبارت طبری اضافه نموده است که: «کانوا یبایعون ثلاثه ایّام متواتره » یعنی این پنج نفر هر سه روز که پیغمبر اکرم در آن بیابان توقف می نمود متوالیا بیعت نمودند. (۸) مورخ ابن خاوند شاه نگارنده کتاب «روضه الصفاء» نیز همین مطالب را نقل نموده است. (۹) اکنون سوال این است: چرا کسی که در روز غدیر حد اقل از میان صد و بیست هزار نفر اولین کسی بوده که با حضرت اسد الله الغالب بیعت نموده است، اما در سقیفه بنی ساعده و پس از شهادت پیامبر اکرم (ص) اولین کسی بوده که حقّ خلافت منصوب از طرف خدای سبحان و نبی مکرم را از حضرت امیر المومنین غصب نموده است؟ عقل سلیم چگونه این دو اقدام متناقض را هضم و باور نماید؟ حقّا و انصافا سوال بی جواب عالم اسلام از اهل تسنّن در عین ادب و احترام این است که : چرا کسی که به نصّ تاریخ خود اهل تسنن اولین فرد بیعت کننده در غدیر بوده است و بقول مرحوم سلطان الواعظین در هر سه روز انجام بیعت، بیعت خویش را تکرار و تایید نموده است، پس از شهادت پیامبر عظیم الشان اسلام، حق خلافت را از کسی که سه روز متوالی با او بیعت کرده است غصب نمود؟ امید به اینکه روزی از میان اعاظم و بزرگان اهل تسنن کسی، پاسخ این سوال روشن و قاطع را بدهد، چرا که هر چه فریاد بر آوردیم از میان زندگان کسی پاسخگو نبود!؟ ۱ – مسند احمد . ج ۴ . ص ۲۸۱ / ج ۵ . ص ۳۵۵ . ح ۱۸۰۱۱ ۲ – الغدیر . ج ۱ . ص ۵۱۰ و ۵۲۷ ۳ – تفسیر طبری . ج ۳ . ص ۴۲۸ ۴ – سرّ العالمین ص ۹ ۵ – الملل و انحل . ج ۱ . ص ۱۴۵ ۶ - التفسیر الکبیر . ج ۳ . ص ۶۳۶ ۷ – جمع الجوامع . ج ۱۳ . ص ۱۳۳ ۸ – شب های پیشاور . ج ۲ . ص ۳۹۵ ۹ – تاریخ روضه الصفاء . ج ۱ . ص ۱۷۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 191]