واضح آرشیو وب فارسی:مهر: گفتاری از سید منیرالدین حسینی؛
ناتوانایی سیستم علمی موجود در رفع اضطرابهای اجتماعی
شناسهٔ خبر: 3753113 - شنبه ۶ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۲:۲۴
دین و اندیشه > اندیشمندان
.jwplayer{ display: inline-block; } بنیانگذار فرهنگستان علوم اسلامی قم می گوید: سیستمهای حکومتی موجود، نمی تواند دغدغه بشر را از بین ببرد. و این اضطراب، در سطح کلان عمل اجتماعی، مشاهده می شود. ما سیستم دیگری را معرفی می کنیم. به گزارش خبرگزاری مهر، متن پیش رو بخشی از مصاحبه علامه سید منیرالدین حسینی الهاشمی بنیانگذار فقید فرهنگستان علوم اسلامی قم، با شبکه پنج تلویزیون فرانسه در تاریخ ۲۶ مهرماه ۱۳۷۵ است. برداشت ما این است که سیستمهای حکومتی موجود، نمی تواند دغدغه بشر را از بین ببرد. و این اضطراب، در سطح کلان عمل اجتماعی، مشاهده می شود. ما سیستم دیگری را برای رفع دغدغه های بشر معرفی می کنیم. شاخصه این سیستم، در نقطه مقابل سیستم های موجود است. این سیستم، «آرامش» را برای بشر به ارمغان میآورد و اضطراب های اجتماعی را از بین خواهد برد. خصلت نظام اطلاعات و سیستم های مادی، توسعه سازمانیِ حرص و حسد در رفتارهای اجتماعی است؛ در نقطه مقابل، خصلت نظامِ اطلاعات ما، «ایثار» و همبستگیِ سازمانی را برای بشر، در هویت اطلاعات، ایجاد می کند. نظام اسلامی، اخلاق را همان گونه که صفت کلیه اعضاء می داند صفت سازمان نیز محسوب می کند. این سیستم زمینه پیدایشِ احتمال، گمانه، نحوة گزینش و ایجاد تناسب، در جهتِ بهزیستی بشر خواهد بود. این ادعا برای سیستمی که دعوتش به جهان ماده ختم می شود، ممکن نیست؛ زیرا هماهنگیِ اجتماعی، تنها بر پایه فداکاری استوار است و سیستم های مادی که بر پایه بالا بردن و به حداکثر رساندن نفع خود، شکل می گیرند به هیچ وجه نمی توانند هماهنگی همه جانبه اجتماعی را ایجاد و به نحو مستمر به بهینه سازی آن بپردازند. ایجاد هماهنگی، همکاری و اتحاد اجتماعی، احتیاج به یک پایگاه دارد و این پایگاه در دیدگاه مادی که همه به دنبال حداکثر کردن منافع هستند، ممکن نیست. اما بر پایه ایثار و فداکاری قابل تحقق است؛ یعنی وقتی که چیزی را به دیگری می دهیم و به دنبال بالابردن نفع شخصی خود نیستیم، ایجاد این همکاری و این اتحادِ در اجتماع، ممکن می شود. حرص، ابزار انگیزش نرم افزارهای مدیریت اجتماع در نظام موجود جهانی ابزارهای جهان، حاوی نرم افزارهایی است که «قدرت، اطلاع و ثروت» را به نفع «تمرکزگرایی» منحل می کند و ابزار انگیزش عمومی آن هم، تحریص است؛ تحریصی که نمی تواند جدا از تحقیر و ایجاد حسد اجتماعی باشد. آثار حضور این نرم افزارها، در عینیت و رفتارهای اجتماعی مشهود است. ما فقر، جهل، سلبِ قدرتِ مشارکت را در تصمیمگیری های کلان جهان، مشاهده می کنیم. ضرورت مدیریت چرخه تولید اطلاعات، برای رسیدن به تفاهم اجتماعی ما در نرم افزار و نظام اطلاعات خود، از زمینه یا خاستگاه تولید گمانه، تا پیدایش خودِ گمانه و بعد تا ایجاد گزینش و از گزینش گمانه ها تا استنتاج و ایجاد تناسب بین اطلاعات و گمانه ها سخن می گوییم؛ یعنی«چرخه تولید اطلاعات» و عملیات تحقیق را اولاً اجتماعی و نه فردی، میبینیم؛ ثانیاً مدیریت هماهنگسازیاش را «شبکهای» تعریف می کنیم. تعریف شبکهای به مفهوم این است که مدیریت لجستیک را اصل نمی دانیم، بلکه مدیریت برخورد گمانهها را اصل می دانیم. بنابراین کار اصلی ما در سیستم این است که احتمالات و گمانهها ،که اساس پیدایش اطلاعات است، را به صورت سازمانی مهندسی کنیم. ما شبکه ای را تعریف و طراحی می کنیم و مکانیزمی را میدهیم که بتوانیم با آن، نحوه برخورد گمانهها را جهت دهی و هماهنگ کنیم؛ یعنی اداره کنیم؛ با این شبکه، نظام تولید، توزیع و مصرف اطلاع را مدیریت می کنیم و بعد از اینکه تولیدش فرق کرد، طبیعتاً نظامی که اطلاعات در آن به گردش می آید، فرق خواهد کرد. ما مدیریت تولید اطلاعات را شبکه می گوئیم. اطلاعات، می تواند فردی یا سازمانی تولید شود. مدیریت تولید سازمانی را هم میشود مدیریت لجستیک بدانیم، می شود مدیریتِ پیدایشِ احتمال، هدایت و نتیجهگیریاش را به صورت اجتماعی بدانیم. ما این شبکه را به منزله پالایشگاه تولید، توزیع و مصرف احتمالات، گمانه ها و اطلاعات می دانیم. گاه مدیر لجستیک تولید می کند. یعنی سفارش می دهد و بعد خودش اطلاعات را در اختیار می گیرد، مبادله می کند، می فروشد. اما در مدیریت اجتماعی برخورد گمانه ها، تولید به نحو اجتماعی است و خود مدیریت هم جزء همین سیستم است. مدیریت اجتماعی با مدیریت لجستیکی خیلی فرق دارد. شبکه ای را که ما به دنبال آن هستیم، پالایشگاه احتمال، گمانه و اطلاعات میشناسیم و نتیجه آن توسعه تفاهم بشر است. معتقدیم توسعه تفاهم نمیتواند از درون رفتار ماده بر خیزد. ضرورت مدیریت جامع اطلاعات در نظام شامل چنین نیست که اطلاعات این شبکه فقط برای استفاده مسلمان ها باشد و فقط قدرت چرخش اطلاعات در بین مسلمانها را داشته باشد. ما برای همه ادیان و همه مکتبها و همه انسانها با هر طرز فکری تعریف داریم. اسلام، مدعیِ هدایت و تکامل اطلاعات تمامی بشر است و نه یک عده خاص؛ اسلام، همه بشر را موضوعِ نظر خودش قرار داده و هدایتِ همه را از موضعی که هستند، به طرف موضعی که هماهنگتر میشوند، به عهده می گیرد. و این بهینهسازی -هماهنگ سازی بیشتر و ارتقای هماهنگی- تفاهم را، به صورت فردی انجام نمیدهد. یعنی تنها به هماهنگسازیِ احساساتِ فرد، نظر ندارد، بلکه بستر اجتماعیِ بهینهسازی را ایجاد میکند؛ یعنی همه شئون بشر را، در همه سطوح، اول میپذیرد، بعد به بهینهسازیاش میپردازد. امام خمینی (ره) قائل بودند که عالم باید صورتِ قرآن بشود. یعنی قرآن که صورت کتبیِ حقایق عالم هست، باید در عالم جاری بشود ، و رفتارهای بشر، باید متناسب با تعالیم قرآن گردد. ما اسلام را کاملترین دین میدانیم که قدرت اداره بشر در همه سطوح و شئونش را دارا است. ضرورت نرم افزار جامع جریان اسلام در عینیت این شبکه و نرم افزار بزرگ که باید نظام تولید، توزیع و مصرف گمانه ها و اطلاعات را در سطح جهان مهندسی و مدیریت کند قرار است در این آکادمی یعنی فرهنگستان علوم اسلامی تولید گردد که فعالیت اصلی اش مطالعه در توسعه روشِ جریان اسلام در عینیت است. ما تکاملِ تفاهم بشر را و به آرامش رسیدن او و معالجه ناهماهنگیهای فردی و اجتماعیاش را با دستیابی به نظام اسلامی، میسر میکنیم. اسلام می تواند همه بشر را با هر اعتقاد و هر روشی که دارند بپذیرد و هدایت تفاهمشان را به عهده بگیرد و ربط و انسجام اجتماعی بشر را بهینهسازی کند. ناتوانی مدیریت جهانی مادی در حل دغدغه های اصلی بشر مدیریت مادی، امتحان خودش را داده و زمان آزمون خودش را گذرانده است، اما نتوانسته دغدغههای بشر را رفع و انسان را به آرامش برساند، نه در سطح خرد و نه در سطح کلان و توسعه. در حقیقت وضعیتِ ماکروِ بشر، اسیر ناهنجاریهای بزرگ تاریخ است. ممکن است سوال شود که شما چرا راضی به استفاده از سیستم اینترنتِ موجود و چرخش اطلاعات موجود نیستید؟ این سیستم را بدون شرط نمی پذیریم؛ چون این چرخش اطلاعات به آن نحوه نگرش اتصال دارد و آن نحوه نگرش، آن مشکلات را برای بشر می آورد... همکارانِ ما الان هم در اینترنت حضور دارند؛ لکن حضور ما، طبیعتاً حضورِ مشروطی خواهد بود. ضرورت حضور در نظام جهانی اطلاعات با حفظ هویت و نظام فرهنگی اسلامی ما وقتی که به صورت رسمی منزلتمان شناخته بشود، حتماً این مطلب را می پذیریم. پذیرفتن اینکه اسلام، دارای چنین قدرتی است، شرط اولِ هرگونه همکاری است. ما نظام هماهنگسازی اطلاعاتمان را حاضریم عرضه کنیم و در اثبات قدرت فراگیری و قدرت حل معضلات آن حاضریم به مباحثه بنشینیم؛ قبول می کنیم به شرط اینکه «نظام فرهنگی اسلامی» را به رسمیت بشناسند. یعنی اگر آنها بپذیرند که منزلت فرهنگیما، منزلت هماهنگ کننده است، کار کردن با آنها را با نرمافزار خودمان انجام میدهیم و با نرمافزارهای خودمان حضور پیدا می کنیم. منزلت فرهنگیِ ما باید پذیرفته شود؛ یعنی حضور ما در مدیریت اطلاعات باید پذیرفته شود تا ما حضور پیدا کنیم. البته حضورمان در مدیریت را هم بدون مباحثه مدعی نیستیم. بلکه اگر در مباحثه شبکهای، برتری اسلام را در هماهنگسازیِ «پیدایش احتمال، گزینش و به تناسب رساندنش» اثبات کردیم، آنگاه مدعی پذیرشش از طرف مقابل هستیم. یعنی پیشفرضِ سیاسیِ ارتباط فرهنگی، پذیرفتن منزلت فرهنگی ما است. ما معتقدیم این سیستم، همدلی و «محبت» را به ارمغان می آورد و به صورت اجتماعی، «تفاهم» را تا مرحله «عواطف و حساسیت ها، اندیشه و عمل»، جریان میدهد در حالی که سیستم موجود، چنین نیست.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 130]