واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: تمدنسازي اسلامي، رسالت انقلاب؟!
مناظره «امكان يا امتناع تمدن اسلامي» با حضور احمد رهدار، رئيس مؤسسه فتوح انديشه و عباس محسني، مسئول سابق نشر آثار شهيد آويني در مؤسسه روايت فتح در خبرگزاري مهر برگزار شد.
مناظره «امكان يا امتناع تمدن اسلامي» با حضور احمد رهدار، رئيس مؤسسه فتوح انديشه و عباس محسني، مسئول سابق نشر آثار شهيد آويني در مؤسسه روايت فتح در خبرگزاري مهر برگزار شد.
چندي پيش حجتالاسلام عباس محسني در گفتوگو با اين خبرگزاري نكاتي پيرامون تمدنسازي اسلامي با اين عنوان كه «تعالي انساني با تمدنسازي رخ نميدهد» بيان كرده بود؛ در اين مطلب كه محل بحث زيادي شده بود مسئله نگاه اسلام به تمدنسازي مورد چالش واقع شده بود. پيرو اين صحبت، خبرگزاري مهر در مناظرهاي بين وي و حجتالاسلام رهدار به واكاوي بيشتر اين مسئله پرداخته است. متن زير چكيده و خلاصهاي از مباحث مطرح شده در اين گفت و گو است.
رهدار: تمدن صورت تام و تمام وضع تحقق اسلام است
در ابتداي اين مناظره حجتالاسلام رهدار با بيان تعاريف مختلف از واژه تمدن گفت: اگر تمام آنچه كه اسلام خواسته است در يك ظرف امكان تحقق پيدا كند، من اسم آن ظرف را تمدن ميگذارم. لذا من تمدن اسلامي را كلانترين و جامعترين صورت تام و تمام تحقق اسلام ميدانم.
محسني: پيامبران تمدنسازي نكردهاند
در ادامه اين مناظره حجتالاسلام محسني با بيان تعريف تاريخ ظاهري و تاريخ باطني بشر بر زمين گفت: آن موانعي را كه ما در عنوان كلي طاغوتهاي آشكار و پنهان در عصر انبيا و ائمه دستهبندي ميكنيم، ميتوانيم مفهوم و آثار تمدن را به كارهايي كه اينها كردند نسبت دهيم نه كارها و آموزههايي كه انبيا داشتهاند.
اين كارشناس ديني ابراز داشت: انبيا سرسلسلهدار ايجاد تمدنها در زندگي و حيات بشر نبودهاند و از پيامبران كسي را در اين امر سراغ نداريم كه تمدني را بنا نهاده باشد و از آن طرف هر چه به اسم آثار تمدني يا مفاهيم تمدني وجود دارد، اينها عمدتاً در مقابله با راه انبيا و ائمه و به وسيله طاغوتها پديد آمدهاند.
محسني: تمدن با توصيف كنوني در مقابل مفاهيم ديني است
حجتالاسلام محسني با بيان اينكه شهيد آويني تمدن را در مقابل انقلاب قرار ميدهد گفت: ذات انسان را در نسبت با قرب الهي ميتوان معنا كرد. انسان خواهان مقام اتصال صفات خداست كه همان مقام قرب الهي است. تجربههاي تمدن سعي در نگه داشتن بشر از اين مقام و موقعيت دارند و فكر ميكنم اين تقابل فرهنگ و تمدن است. بنابراين اگر با اين خصوصيت تمدن را در نظر بگيريم كه طالب استقرار است و دعوت به استقرار ميكند آن وقت به عنوان مفهومي در مقابل مفاهيم ديني قرار خواهد گرفت.
رهدار: تقسيم وجه ظاهري و باطني تاريخ و دوگانههايي از اين دست از الهيات مسيحي وارد شده است
حجتالاسلام رهدار در خصوص حيات ظاهري و حيات باطني بشر گفت: اعتقاد دارم اين تيپ دوگانهها از طريق الهيات مسيحي وارد الهيات اسلامي شده است. در نگاه ديني نه زمين هووي آسمان است و نه دنيا هووي آخرت يعني اين دوگانهها براي تبيين كيفيتر عالم رهزن ميشود.
وي ادامه داد: مباني روايي ما در مورد نسبت قلمرو حكومت جهاني حضرت مهدي(عج) با دوره قبل خود چه ميگويد؟ روايات اينطور نشان ميدهد كه مدت زمان انسان نخستين تا عصر ظهور نسبت به دوره ظهور مثل يك ثانيهاي نسبت به يك قرن است. برداشت ما از حكومت جهاني حضرت مهدي چيست؟ از اين حكومت اينگونه برداشت ميكنيم كه قرنها طول ميكشد تا حضرت مستقر ميشود؟ اما ظاهراً در روايات دوره ۱۹ سال براي سيطره حكومت حضرت مورد نظر است.
اين استاد دانشگاه افزود: پس در مدت كوتاهي حكومت ايشان سيطره پيدا ميكند و وارث كل انبيا ميشود در حالي كه حكومت حضرت چندين قرن ادامه مييابد، در اين صورت در مورد آن استقرار چه ميگوييم؟ اگر بنا باشد تمدن را تفسير به استقرار كنيم و از آن تقرير به اخلاد فيالارض كنيم راجع به آن استقرار در دوره ظهور چه توضيحي خواهيم داد؟
رهدار ادامه داد: دنيا بخشي از قلمرو مديريت خدايي است و استقرار در دنيا همان حظ و بهره را دارد كه استقرار در آخرت دارد.
محسني: استقرار حقيقي زماني رخ ميدهد كه انسان به حقيقت واصل شود
حجتالاسلام محسني در واكنش به مفهومي كه رهدار در خصوص استقرار در دوره ظهور بيان كرد، گفت: الان جنگي كه در طول اين تاريخ بشر روي زمين وجود دارد، مواجهه حق و باطل است. باطل سعي دارد كه اين حقيقت را از دسترس بشر دور كند و انبيا سعي دارند كه بشر را به اين حقيقت متصل كنند. ماجرا سر اين است كه وقتي بشر به اين حقيقت واصل شد، آن استقرار حقيقي به دست ميآيد و اين غير از استقراري است كه در مفهوم تمدن است. اين اشتراك لفظي استقرار، نبايد ما را به اشتباه بيندازد.
رهدار: دين من اگر دنياي من را آباد نكند آخرت من را هم نميتواند آباد كند
حجت الاسلام رهدار با بيان نقل قولي از دكتر شريعتي گفت: شريعتي تعبيري دارد كه خيلي به دل من نشسته است. ميگويد دين من اگر دنياي من را آباد نكند آخرت من را هم نميتواند آباد كند. ميگويد دين من اگر عرضه نداشته باشد دنياي من را آباد كند آخرت من را هم آباد نميكند. لكن البته دقت شود عناصر و مؤلفههاي آباداني دنيا همان چيزهايي كه در تفكر مادي اسم آن را آباداني ميگذارند، نيست.
رهدار اضافه كرد: جايي كه كل جبهه باطل تمام ميشود آنجاست كه اصلاً دنيا تمام ميشود. در آخر آيتالكرسي داريم كه «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنوا يُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النّورِ وَالَّذينَ كَفَروا أَولِياؤُهُمُ الطّاغوتُ يُخرِجونَهُم مِنَ النّورِ إِلَى الظُّلُماتِ» اين نشان ميدهد كه در تاريخ هم جبهه حق مشوب(آميخته) باطل است و هم جبهه باطل مشوب به حق است. آن وقت مبارزه حق و باطل، ارادههاي محوري حق و باطل براي اين است كه جبهه حق را در نور و جبهه باطل را در آن ظلمت خالص كند.
محسني: بحث از تمدن بيشتر مربوط به كارآمدي است
حجتالاسلام محسني در بخش ديگري از سخنان خود گفت: من فكر ميكنم دوستاني كه حرف از تمدن نوين ميزنند بيشتر فرمايش آنها مربوط به كارآمدي است. ميگويند دين قابليت اين را دارد كه تمدن برقرار كند چطور باطل و الحاد تمدن اينچنيني بنا كرده است؟ قطعاً دين ميتواند تمدن بنا كند، اين را در مورد توانايي ميگويند. من در اين جهت با تنزل از آن معناي تمدن كه گفتم دعوت به استقرار ميكند و با تغيير و تحول در معناي تمدن كه ديگر اين استقرار آن استقرار دعوت به چسبيدن به زمين و «الثاقلتم الي الارض» نيست، قبول ميكنم كه دين حتماً چنين كارآيي را دارد كه تمدن به وجود بياورد.
محسني ادامه داد: اما ماجرا اين است كه با توجه به مفهومي كه از اين تمدن الان داريم و گرفتاري كه با اين تمدن داريم آيا دين مثل اين تمدن، تمدن ميسازد؟ وقتي كه اهداف فرق ميكند وقتي كه غايات تفاوت ميكند، وقتي كه شما انساني را كه تعريف ميكنيد، غاياتي كه از انسان سراغ داريد، محقق ميشود، واقعاً آن چيزي كه در خارج از مناسبات انساني، از معماري و شهرسازي، از تأسيسات تمدني مثل سينما، اينترنت، آموزش عالي و... اكنون وجود دارد، در اين تمدن نوين آيا اينها به اين صورت وجود خواهد داشت؟ يعني ماجراي ما دغدغه اداره كردن همين چيزهايي كه وجود دارد منتهي با يك غايت ديگري است؟
رهدار: تمدن اسلامي بساطت اوليه مسجد پيامبر و كعبه را به هم ميزند
رهدار معتقد است: مدينه النبي مضغه تمدن اسلامي است. قرار نيست ما در آن بساطت بمانيم. ساختار وجودي انسان بايد خود را با ساختار تكوين بيروني هماهنگ كند. كمال يعني هماهنگي درون و بيرون. اين تفاوت ما در نسبت با تبعيت با رويكرد غرب است. لذا غرب ميگويد كمال من در جعل قانون در طبيعت رقم ميخورد. ميگويد تاكنون عالم را تفسير ميكرديم از اين به بعد بايد تغيير بدهيم. قطعاً در تمدن اسلامي بساطت تبديل به پيچيدگي ميشود و اين پيچيدگي هم سرمايه حركت به بالاست.
*مشروح مناظره فوق در روزهاي آتي درچند قسمت بر خروجي خبرگزاري مهر منتشر ميشود كه ميتوانيد آن را دريافت و مطالعه نماييد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۲۱:۱۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 162]