تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833222116
دانش مدیریت جامعه/ بعضی علوم انسانی اسلامی را بد فهم کرده اند
واضح آرشیو وب فارسی:مهر: یادداشتی از حجت الاسلام رضا غلامی؛
دانش مدیریت جامعه/ بعضی علوم انسانی اسلامی را بد فهم کرده اند
شناسهٔ خبر: 3657975 - شنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۴:۳۰
دین و اندیشه > اندیشمندان
ما درباره علوم انسانی اسلامی با بدفهمیهای بسیاری روبهرو هستیم. حداقل انتظار از افرادی که میخواهند درباره این علوم قضاوت کنند این است که ابتدا آن را به درستی و عمیقاً فهم کنند. به گزارش خبرگزاری مهر، حجت الاسلام رضا غلامی نویسنده، محقق، نظریهپرداز، رئیس مرکز تحقیقات علوم انسانی اسلامی صدرا و رئیس کنگره جهانی علوم انسانی اسلامی است. او معاون پشتیبانی تحقیقات و رئیس مرکز آموزش و معاون امور پژوهشی و همکاریهای علمی و بینالمللی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بوده است. «دین و دنیای متجدد» (۱۳۸۳)، «جنبش تولید علم و نظریهپردازی» (۱۳۸۴)، «مانیفست روحانیت» (۱۳۸۴)، «اسلام و جهانی شدن» (۱۳۹۱) و «چهل ویژگی جوان مسلمان و انقلابی» (۱۳۹۳) از جمله تالیفات اوست. متن زیر یادداشت این پژوهشگر دینی است که در مجله عصر اندیشه منتشر شده است؛
دانش مدیریت جامعه
بحث ما حول این سوال مهم میگردد که مدیریت جامعه اسلامی بر اساس چه دانشی امکانپذیر است؟ آیا اداره جامعه اسلامی در جهت تحقق اهداف دینی، با دانش عرفی و سکولار ممکن است، یا باید به دانشی دست یافت که قادر به درک جامعه اسلامی و فهم و تحقق اهداف اسلام باشد؟ در این زمینه، سه رویکرد عمده وجود دارد: رویکرد اول معتقد است؛ صرف اینکه دانش با اصول و احکام اسلامی در تضاد نباشد، کفایت میکند. بنابراین، باید دانش عرفی را گرفت و تضادهای ظاهری آن با اصول و احکام اسلام را برطرف کرد. این رویکرد، در ۳۷ سال اخیر در ایران حاکمیت داشته است، یعنی کسانیکه متولی رسمی تحول در علوم انسانی بودهاند، با هدایت زیرپوستی جریان روشنفکری سکولار، یا جو سنگینی که ساختهاند، کار را دنبال کردهاند. رویکرد دوم بر این باور است که رفع تضاد میان علم عرفی و عقاید و احکام اسلامی، زمانی امکان پذیر است که علم مبتنی بر جهانبینی الهی شکل گرفته باشد؛ پس سایر علوم که مولود جهانبینیهای غیر الهی هستند، نمیتوانند به فهم جامعه اسلامی و تحقق اهداف اسلام کمکی بکنند بلکه برعکس، در مسیر جامعه اسلامی اختلال بهوجود میآورند. رویکرد سوم، ضمن رد رویکرد اول، رویکرد دوم را فیالجمله قبول دارد، اما معتقد است که ابتنای علم بر جهانبینی الهی، هر چند لازم، ولی کافی نیست؛ چراکه اسلام خود یک دین معرفت آفرین و مولد معرفت است. قرآن مجید در سوره بقره آیه ۱۵۱ میفرماید: کَمَا أَرْسَلْنَا فِیکُمْ رَسُولًا مِنْکُمْ یَتْلُو عَلَیْکُمْ آیَاتِنَا وَیُزَکِّیکُمْ وَیُعَلِّمُکُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَیُعَلِّمُکُمْ مَا لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ، یعنی همچنانکه پیامبرى از خود شما را بر شما فرستادیم تا آیات ما را برایتان بخواند و شما را پاکیزه گرداند و کتاب و حکمت آموزد و آنچه را که نمىدانستید به شما یاد دهد. بر این اساس، نمیتوان گفت که اسلام منابع و روشهای اختصاصی برای شناخت ندارد یا درباره این موضوع حیاتی ساکت است؛ باید تلاش کرد تا دستگاه معرفتی- علمی اسلام کشف و استخراج شود. در اینجا این سوال قابل طرح است که آیا منظور از دستگاه معرفتی- علمی اسلام، نظم دادن به معارف نقلی اسلام و تبدیل آن به آموزههای شناختی است یا خیر؟ دستگاه معرفتی- علمی اسلام، چیزی فراتر از مراجعه به معارف نقلی است؟ در پاسخ به این سوال میگوییم: بله، معارف نقلی که میتوان از آن به معارف وحیانی - یعنی آنچه در قرآن و روایات قطعیالسند آمده - تعبیر کنیم، حتماً یکی از منابع مهم و کلیدی شناخت در اسلام بهشمار میرود، اما منابع شناخت در اسلام، بر حسب نیازها متنوع است. به بیان واضحتر، ما در دستگاه معرفتی- علمی اسلام، با سه منبع عمده شناخت روبهرو هستیم؛ یک: منبع وحی، دو: منبع عقل برهانی و سه: منبع عقل ابزاری و تجربی. البته ما منبع تاریخ را نیز میتوانیم اضافه کنیم، اما تاریخ در طول سه منبعی است که بیان شد، نه در عرض آنها. باید توجه داشت، این منابع در دستگاه معرفتی- علمی اسلام، از جهت ارزش یکسان نیستند، اما هر کدام جدای از دیگری و البته بر حسب نیاز و قلمرویی مشخص، قادر به ایفای نقش هستند و هم هر سه با همدیگر میتوانند در قلمروهای دیگر عهدهدار معرفتزایی یا علمگستری باشند. در اینجا، منظور از معرفت، دانشهای زیر بنایی و کلان عمدتاً درباره حقایق هستی و انسان است و منظور از علم، دانشهای روبنایی و جزئی که عمدتاً حول واقعیتهای متغیر مرتبط با انسان و جامعه انسانی است. دستگاه معرفتی- علمی اسلام، هم عهدهدار گشودن باب معرفت کلان است و هم درصدد گسترش علوم جزئی و کاربردی. ما ابایی نداریم بگوییم، دستگاه معرفتی- علمی اسلام، خالق علوم انسانی اسلامی است. البته ممکن است در ارتباط با سایر علوم نیز نقشی را برای خود تعریف کند؛ مثلاً در فلسفههای علم یا مضاف که در جهتدهی و کاربرد علوم موثرند، اما ظرفیت عمده این دستگاه را باید در آفرینش علوم انسانی و اجتماعی اسلامی جستوجو کرد. تاکید کنیم که نسبت منطقی علوم انسانی اسلامی با علوم انسانی عرفی و سکولار، عموم و خصوص منوجه است. یعنی اینگونه نیست که ایندو صددرصد در تضاد باشند و همچنین اینگونه نیست که علوم انسانی اسلامی بتواند در بطن علوم انسانی سکولار قرار بگیرد. با این حال، ما قائل به وجود یک گستره و قلمرو مشترک میان ایندو علم البته بر اساس دو جهانبینی متفاوت هستیم. بنابراین، تصور نشود که منابع علوم انسانی سکولار یا روشهای آن در علوم انسانی اسلامی یکسره کنار گذاشته خواهد شد. خیر؛ از همه منابع و روشها به فراخور قابلیت و کارکردی که دارند، البته در ذیل جهانبینی و هسته سخت علوم انسانی اسلامی، بهرهگیری خواهد شد. وجود هسته سخت در علوم انسانی اسلامی، چه از سوی اثباتگراها و چه برخی از فرااثباتگراهای مدرن و پست مدرن مورد انتقاد است؛ چراکه بسیاری از اصحاب علوم انسانی سکولار، مبناگرایی و کلگرایی را در در علوم انسانی برنمی تابند و دائماً به دنبال فرار از آن هستند. بهعبارت روشن تر، یا میگویند اساساً شکلگیری هسته سخت ممکن نیست، چراکه علم هیچ نقطه تثبیت شدهای ندارد. یا میگویند، مبناسازی بر فرض امکان، هم به قربانی شدن جزء و فرد منجر میشود و هم سوژه را بر ابژه مسلط میکند. با این وصف، فلسفه که نقشی اساسی در مبناسازی دارد، از دایره علم جدا و منزوی می شود. از نظر ما، این طرز تلقی از علم که البته امروز در بین فرا اثباتگرایان پست مدرن نیز منتقدینی دارد، علم را از داشتن هرگونه تکیهگاهی محروم میکند. در اینصورت، علم به پدیدهای معلق و کاملاً نسبی تبدیل میشود که راهی بهسوی گمان قوی نیز ندارد، چه رسد به یقین. قرآن مجید در سوره نجم آیه ۲۸ میفرماید: وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئًا. یعنی اینان را بدانچه مىگویند هیچ دانشى نیست. تنها از پندار خود پیروى مىکنند و پندار براى شناخت حقیقت کافى نیست. حالا چنانکه قرآن میفرماید، باید دید چنین علمی میتواند مسیر مطمئنی را برای انسان و جامعه انسانی ترسیم کند؟ آنهم انسان و جامعهای که دو بار متولد نمیشود و ورود آن به مسیر باطل و شکلگیری زندگی فردی و جمعی بر اساس مسیر باطل، قابل برگشت و جبران نیست. به بیان دیگر، بشر با این کار بر سر سرمایه وجودی و سرنوشت خود ریسک میکند. با همین ملاحظه، ضدیت علوم انسانی سکولار با مبناگرایی یا وجود هسته سخت در علم، تاکنون عمدتاً بر روی کاغذ مانده و در عمل، کمتر رشد علم در قالب این نظریات عینیت یافته است. رشد علم از پیش از قرن ۱۶ میلادی، همواره خطی بوده است. رشد خطی یعنی دانشگاهها و مراکز علمی، با چشم فرو بستن بر روی تعارضات علمی، یک مبنا یا یک روایت از علم را بر سایر مبناها و روایتها ترجیح دادهاند. آیا ترجیح یک مبنا یا روایت علمی بر سایر مبناها و روایتها به مفهوم بطلان صددرصد علمی سایر مبناها و روایتهاست یا خیر؟ روشهایی چون اجماع نسبی دانشمندان، تلقی مثبت عامه از کاربرد مطلوب آن، فرهنگ غالب یا اهداف نظام سرمایهداری مولد این ترجیحات است؟ استاد «کریم مجتهدی» در کلاسشان میفرمودند، کارکرد دانشگاه در عصر جدید یکدستسازی مسیر علم در غرب و خلاص شدن از تفاوتها بود؛ اگر به تاریخ علم نگاهی عمیقتر داشته باشید، تأیید میکنید که رشد خطی علم بدون وجود تکیهگاه اعم از آنکه وجاهت صددرصد علمی داشته باشد یا نداشته باشد، امکانپذیر نبوده است. از این گذشته، ما همواره با نظریاتی روبهرو بودهایم که به دلیل تعارض با رشد خطی علم، مجال مطرح شدن را پیدا نکرده و به انزوا کشیده شدهاند. این واقعیت را «فایرابند» به خوبی توضیح داده است. او در جایی میگوید، بعد از رنسانس آمدیم کلیسا و سلطه او بر علم را از بین ببریم، اما خود علم جدید جای کلیسا را گرفت و در قالب یک اسطوره، علم را به اسارت در آورد؛ او معتقد است غرب در اجرای پروژه مدرنیسم موفق نبوده و باید آن را دوباره اجرا کند. هسته سخت علوم انسانی ما در ایجاد تکیهگاه برای علم انسانی و اجتماعی، به سمت وحی و عقل برهانی رفتهایم. یعنی هسته سخت علوم انسانی اسلامی را وحی و عقل کلی ایجاد کردهاند و روشن است که وجاهت وحی و عقل کجا و وجاهت اجماع نسبی دانشمندان، یا نظرات کوهنی مانند میل و گرایش مثبت عامه و یا اهداف نظام سرمایهداری کجا! در اینجا این بحث به میان میآید که چگونه میخواهید هسته سخت علوم انسانی اسلامی را از تونلهای پر پیچ و خم هرمنوتیکی به سلامت عبور دهید و آیا اساساً نسبیگرایی تفسیر، به شما اجازه میدهد تا فهم واحد و قطعیای را در درون هسته سخت علوم انسانی اسلامی قرار دهید؟ پاسخ ما این است که بله، ما تفسیرگرا نیستیم، یعنی همه علوم انسانی را در تفسیر خلاصه نمیکنیم، اما از واقعیت تفسیر و امکان تنوع و تکثر آن فرار نمیکنیم، با کمک عقل برهانی، بر نسبیگرایی هرمنوتیکی فائق میآییم. در واقع، ما بر اساس برهان اثبات میکنیم که نسبیگرایی هرمنوتیکی، زبان و خواص طبیعی آن را به ضد خود تبدیل میکند و نمیتوان دور هرمنوتیکی را پذیرفت. بحث دیگری که در اینجا قابل طرح است، به دعوای سوبژکتیویته و ابژکتیویته بر میگردد. ما در علوم انسانی اسلامی بین سوژه و ابژه تعارضی نمیبینیم. در علوم انسانی اسلامی، ذهنیت و عینیت به اتحاد میرسند و مسائل پیچیده انسانی و اجتماعی را فهم و سپس حل میکنند. البته دقت کنید که در دستگاه معرفتی- علمی اسلام، ذهن و عین هیچگاه در برابر همدیگر نبودهاند که بنا باشد در علوم انسانی اسلامی میان آنها رفع تعارض صورت بگیرد. ما در فلسفه اسلامی نیز مطرح میکنیم که هیچ امر ذهنیای را نمیتوان یافت که هیچ نسبتی با وجود عینی نداشته باشد. البته بحثهای افلاطونی که بر وجود ازلی و ابدی و فراذاتی حقایق در قالب مثل تاکید دارد و بر همین اساس نظریه تذکار را ارائه میدهد و نقدهایی که در این زمینه چه در فرقههای کلامی خودمان، بهویژه معتزله و اشاعره، چه در فلسفه غرب هست در جای خود قابل بررسی است، اما یک چیز را باید توجه داشته باشیم که در علوم انسانی اسلامی، ما با یک امر فراذهنی و فراعینی نیز روبهرو هستیم که نام آن را قلب یا روح میگذاریم. روح انسان مساوی ذهن انسان نیست، همچنانکه برای روح واقعیت شیای نمیتوان قائل بود. واقعیت روح از جنس عینیت فراشیای است و به عالم متافیزیک تعلق دارد؛ هرچند نسبت آن با عالم ماده، خصوصاً در نظریه حرکت جوهری ملاصدرا، غیرقابل انکار است. خداوند در ذهن نمیگنجد، اما در قلب مومن میگنجد. قلب مومن، عرشالرحمن است. خیلی از امور غیرمادی که ما برای آنها وجود واقعی صددرصد قائل هستیم، فراعینی قلمداد می شوند. منطقهبندی جدید علم توجه کنیم که بحث از علوم انسانی اسلامی و دعواهایی که در ارتباط با این علوم است، خیلی وسیعتر از این است که ما بخواهیم در این مجال حتی صورت آن را بیان کنیم. شکلگیری علوم انسانی اسلامی، امری ضروری و ممکن است و درباره چگونگی آن نیز نظریاتی وجود دارد. یک نظریه همین است که توضیح دادم. علوم انسانی اسلامی، علومی است برخاسته از جهانبینی اسلامی که ضمن به میدان آوردن منابع و روشهای به غلط طرد شده در عرصه شناخت، هم اهداف و هم منطقهبندی رایج علم را به هم میریزد و بر اساس قابلیت و کارکرد هر منطقه، یک منطقهبندی جدیدی ارائه میکند که با آن، هم بتوان انسان و جامعه اسلامی را با همه ویژگیهایش عمیقاً درک کرد و هم به حل مسائل آن پرداخت. چنانکه میدانید هدف علم پس از رنسانس، کشف واقع در جهت کسب قدرت شد نه کشف حقیقت و ذات امور، اما علوم انسانی اسلامی، بین ایندو جمع میکند. همچنین ممکن است این سوال پیش آید که چرا انسان و جامعه اسلامی یک موجود و پدیده پیچیده است؟ پاسخ این است که اصولاً وادی متافیزیک و وادی ایمان اسلامی و لوازم طبیعی آن بهطور خاص، شرایطی را در زندگی فردی و جمعی انسان مسلمان خلق میکند که دیو یک چشم غرب، یعنی علوم انسانی سکولار، قادر به درک درست آن نیست چه رسد به حل مسائل آن. بنابراین، جامعه ما همواره از فهمهای کودکانه و نسخهپیچیهای غلط علوم انسانی سکولار در رنج بوده است. تعبیر دیو یک چشم را شاید در اشعار حکمی یا عرفانی شنیده باشید. معمولاً در این اشعار، دیو را موجودی یک چشم ترسیم میکنند؛ چرا؟ برای اینکه دیو که از جنس شیطان است، مثل خود شیطان که وجود روحانی و ملکوتی آدم را ندید و تنها از خاک و گل بودن آن سخن گفت: قَالَ مَا مَنَعَکَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ قَالَ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ (سوره اعراف آیه ۱۲) دیو نیز مانند شیطان یک چشم است و با این چشم، به جز عالم خاکی و مادی قادر به رویت حقایق ماوراءالطبیعی نیست. انسانیکه وجود انسانی خود را از دست نداده باشد، دارای دو چشم است؛ یک چشم که با آن طبیعت را می بیند و یک چشم که با آن ورای طبیعت را مشاهده میکند. ما معتقدیم علوم انسانی سکولار و غربی، دیو یک چشم است و نسبتی با حقیقت انسان مسلمان و جامعه اسلامی ندارد. تعجب میکنم از کسانیکه خواسته یا ناخواسته بنده علم سکولار شدهاند و حاضر نیستند هیچ عیب و نقصی را برای این علم قبول کنند. حتی کارنامه منفی علوم انسانی سکولار که اظهر من الشمس است را نیز منکر هستند و میگویند: علم سکولار آزاد است، اما علم دینی اسیر است. کجای علم سکولار آزاد است؟ آیا علم سکولار به اسارت ماتریالیسم درنیامده است؟ آیا همین علم سکولار سختترین ایدئولوژی را بر جریان علم تحمیل نکرده است؟ شما در دانشگاههای غرب و دانشگاههای غربزده کشور خودمان، کجا جرأت دارید پا را فراتر از اصول ماتریالیستی قرار دهید؟ یا طرد میشوید یا با برچسب بیسواد مورد اهانت قرار میگیرید. با اینکه علم انسانی و اجتماعی غربی، خود را از اثرپذیری هرگونه ایدئولوژیای مبرا معرفی میکند، اما مواجهه آن با مسائل، کاملاً جنبه ایدئولوژیک پیدا کرده است، آنهم از جنس ایدئولوژیهای خودکامه. همین علم سکولار، چه در عرصه انسانی و اجتماعی و چه در سایر عرصهها مملو از اشتباهات است که اگر روزی برملا شود، پیشرفت خطی علم زیر سوال میرود و همهچیز بهم میریزد. حالا این اشتباهات در علوم دقیقه کمتر است و در سایر علوم که اتفاقاً تجربی محض است به مراتب بیشتر اتفاق میافتد. علم انسانی و اجتماعی خود را محصور در ظنیات کرده و اسم مبارزه با جزمیگرایی، عملاً انسان و جامعه انسانی را در کنار یک پرتگاه عمیق مستقر کرده است که هر لحظه امکان سقوط در این پرتگاه متصور است. در نقطه مقابل، علوم انسانی اسلامی، با تکیه بر وحی و عقل فطری که وجاهت وحی را نیز عقل تایید میکند، خود را در قسم مهمی از مسائل اساسی انسانی و اجتماعی از ظنیات نجات داده و شرایط شناختی با ثبات و در عین حال اطمینان بخشی را برای انسان مسلمان فراهم کرده است. تحقیقپذیری علوم انسانی اسلامی این سوال قابل طرح است که آیا علوم انسانی اسلامی «تحقیقپذیر» است؟ بله، عمده علوم انسانی اسلامی حتی بخش مهمی از هسته سخت آن تحقیقپذیر است و آن قسمت کوچکی نیز که تحقیقپذیر نیست، عقل فطری بر اساس یک حکم عقلی بالاتر آن را تایید میکند. در اسلام، کمتر آموزهای قابل چون و چرای دقیق عقلی است. شما ببینید درباره براهین اثبات خدا چقدر در فلسفه و کلام اسلامی آزاداندیشانه بحث شده است؟ شکلگیری فرقههای کلامی متعدد در تاریخ اسلام نشاندهنده باز بودن باب آزاداندیشی در اسلام است. البته من منکر برخی تنگنظریها در طرح آزادانه مباحث علمی یا رفتارهای متحجرانه و غلط در این عرصه نیستم، اما نمیتوانم بین این رفتارها و حقیقت اسلام نسبتی پیدا کنم. علوم انسانی اسلامی تحقیقپذیر است، اما تحقیقپذیری علوم انسانی اسلامی منحصر به روشهای دیکته شده از سوی علوم انسانی سکولار نیست. ما اساساً آزمون تجربی و آزمایشگاهی را درباره بخش مهمی از مسائل انسانی و اجتماعی کارآمد نمیدانیم. به قول علامه جوادی آملی، هر چیزی را که نمیتوان زیر میکروسکوپ آورد! بله، شما نبات و حیوان و هر چیز فیزیکی را زیر میکروسکوپ میآورید، اما چگونه میخواهید نفس و روح آدمی را زیر میکروسکوپ بیاورید؟ چگونه میتوانید فطرت را زیر میکروسکوپ بیاورید؟ این هم که نمیشود وجود هر چیزی که زیر میکروسکوپ نیامد را نفی کنید. البته میکروسکوپ در این تعبیر نماد آزمون تجربی است، نه لزوماً خود این دستگاه. تاریخ به وضوح نشان داده است که نفی ماوراء الطبیعه امکانپذیر نیست و حقیقت انسان و جامعه انسانی را نمیتوان از ماوراء الطبیعه جدا کرد. سخن ما در اینجا این است که تحقیقپذیری هر معرفت و علمی باید با ابزار و روش متناسب با همان معرفت و علم صورت بگیرد و مهم نزدیک شدن انسان به یقین منطقی است. البته این را هم میدانیم که اثباتگرایی به استقرا و مشاهده محصور نمیشود؛ استقرا نازلترین روش در اثباتگرایی است و تحقیقپذیری خصوصاً در تفسیر یا روش که پوپر و امثال او روی آن تاکید دارند، بخش مهمی از تحقیقپذیری در علوم انسانی را تشکیل میدهد. ابطالپذیری پوپری در نظر خود پوپر نیز نهایتاً از نبود یک تکیهگاه مطمئن رنج میبرد و پوپر را خواسته یا ناخواسته وارد بحثهای فرهنگی و سیاسی میکند، اما اگر مشکل فقدان تکیهگاه و دور در دیدگاه پوپر حل شود، ما با نظریه ابطالپذیری پوپر حتی با تمرکزی که بر روی روش دارد و به قول او به دنبال تقرب به حقیقت است، مشکلی نداریم. ما معتقدیم که علوم انسانی اسلامی، از حیث کارآمدی، حتماً در جامعه اسلامی از علوم سکولار بالاتر است؛ چراکه تقریباً بخش عمده آنچه علوم انسانی سکولار دارد را داراست و چیزهای ارزشمند اضافه نیز دارد. به تعبیری که داشتیم، نه فقط آن یک چشم علوم انسانی سکولار را دارد، بلکه از چشم دوم نیز بهرهمند است و فردی هم که دو چشم دارد، از فردی که یک چشم خود را عمداً بسته یا نابینا شده است، به مراتب دید دقیقتر و کاملتری دارد. قطعاً اگر علوم انسانی اسلامی مستقر شود، علوم پایه، فنی- مهندسی و پزشکی هم با رشد بیشتری روبهرو خواهند شد و ما این را در مدرسه عظیم امام صادق و اثرات آن در چند قرن بعد، به روشنی میبینیم. هرگاه اجازه داده شده تا علوم انسانی اسلامی توأمان میدان نظری و عملی داشته باشد، فهم جامعه، مسیر صحیح پیشرفت و حل مسائل و معضلات، به مراتب از شرایطی که علوم انسانی سکولار حاکم بوده بهتر و موثر تر بوده است. وقتی علوم انسانی سکولار در خود غرب و جوامع غربی با این همه نقص و ناکارآمدی روبهروست و غرب را با همه پیشرفتهای مادیاش در معرض افول و غروب سریع قرار داده است، چطور میتوان تا این حد با اطمینان از کارایی آن صحبت کرد و جامعه اسلامی را با جهانبینی متفاوت مجبور به پذیرش آن نمود؟ در ادامه میخواهم به بعضی بدفهمیها از علوم انسانی اسلامی یا برداشتهای نادرست از فلسفه علم بپردازم. چندی پیش یکی از استادان بنام در عرصه تعلیم و تربیت، گفت: «اگر بگوییم علوم انسانی اسلامی داریم، پس میتوانیم مدعی وجود علوم انسانی یهودی یا مسیحی نیز بشویم و با این کار عملاً خواص آزاد و جهانی بودن علم را نادیده گرفتهایم.» میخواهم به این استاد محترم عرض کنم که اولاً، ما درباره آخرین دین و آئین خاتمالانبیا و المرسلین صحبت میکنیم که جامع، کامل و جهانشمول است. بر فرض که ادیان الهی در عرض هم بودند نه در طول هم و بر فرض که یهود و مسیحیت تا این حد تحریف و تکه تکه نشده بودند، در اینصورت، منطقاً هیچ اشکالی نداشت که علوم انسانی یهودی یا مسیحی نیز داشته باشیم. اینکه شما اینقدر روی جهانی بودن علم تاکید میکنید، معنایش این است که تکثر نظریات علمی را نفی میکنید و این با آزادی علمی که ادعا دارید در تعارض است. از طرف دیگر، مساله اصلی جوامع انسانی سعادت است یا جهانی شدن؟ بر فرض نیز که مساله اصلی جهانی شدن باشد، چرا باید مبنای جهانی شدن علم غرب و ایدئولوژی غربی باشد؟ استاد محترم دیگری گفته بود میان پیامبر و دانشمند فرق است؛ پیامبران نیامدهاند تا جای دانشمندان را بگیرند. البته روشن است که منظور ایشان از دانشمند، ساینتیست است. یعنی دانشمند علوم تجربی. این حرف درست است که تولید علم طبیعی یا علم جزئی جزء قلمرو دین و رسالت انبیا نیست؛ هرچند منافاتی بین دانشمند بودن شخص پیامبر و شأن پیامبری وجود ندارد، اما مگر میشود علوم انسانی و اجتماعی که اولاً از نظر ما کاملاً ساینتیفیک و تجربی نیست را با سایر علوم مقایسه کرد؟ از سوی دیگر، بین رسالت علوم انسانی و اجتماعی و رسالت انبیای الهی میدان مشترک بزرگی وجود دارد. چگونه میخواهید صحبت از مسیر پیشرفت و تکامل انسان و حل مسائل و معضلات بزرگ انسان و جامعه انسانی را از رسالت انبیا حذف کنید؟! همچنین این استاد محترم گفته بود حدیث و روایت گزاره نیستند تا در دستگاه تجربی مورد آزمون قرار بگیرند. روشن است که گزاره نیستند، اما مگر همه چیز را باید در دستگاه مورد نظر شما به آزمون گذاشت؟ همین فرد میگوید جریان علوم انسانی اسلامی در حال بهوجود آوردن گرایش ضدپوزیتیویستی است و این گرایش میتواند چالش آفرین باشد. آیا واقعاً علوم انسانی اسلامی به دنبال ایجاد رویکرد ضد پوزیتیویستی است؟ از کجای نظریه ما میتوان به این جمعبندی رسید؟ به هر حال، ما درباره علوم انسانی اسلامی با بدفهمیهای بسیاری روبهرو هستیم. حداقل انتظار از افرادی که میخواهند درباره این علوم قضاوت کنند این است که ابتدا آن را به درستی و عمیقاً فهم کنند. با همه احوال، چه افرادی بپسندند یا نپسندند، علوم انسانی اسلامی در جامعه ما در حال شکوفایی است و به زودی، منطق قوی و کارایی خود را در رشتههای گوناگون نشان میدهد. علوم انسانی مغزافزار اداره هر جامعهای است و ما برای پیشرفت اسلامی نیازمند مغزافزار اسلامی هستیم که از آن به علوم انسانی اسلامی تعبیر میکنیم. با این ملاحظه، ساخت و تکامل علوم انسانی اسلامی، مقدم بر تولید الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت است؛ تا قائل به علوم انسانی اسلامی نباشیم و تصویر درستی از آن نداشته باشیم، نمیتوانیم از الگوی پیشرفت اسلامی صحبت کنیم چه رسد که به سمت تهیه و تدوین آن هم برویم. البته وضع ما در همه رشتههای علوم انسانی اسلامی یکسان نیست. در بعضی رشتهها مانند اقتصاد اسلامی، تعلیم و تربیت اسلامی، حقوق اسلامی یا مدیریت اسلامی جلوتر هستیم و حتی ممکن است در این رشتهها، به زودی شکلگیری خط ارائه نظریات کاربردی را شاهد باشیم، اما در بعضی رشتهها در ابتدای راه هستیم و تا ارائه نظریات کاربردی در آن رشتهها فاصله داریم. بنابراین، اینگونه نیست که برای رسیدن به الگوی پیشرفت اسلامی منتظر باشیم که تمام رشتههای علوم انسانی اسلامی با هم به کمال نسبی خود برسند. البته علوم انسانی اسلامی از جهت کمال، سقفی ندارد و میتوان حدی از کمال را، بهمثابه بلوغ و ثمردهی دانست. با همین دید، ما به تنوع نظریات علوم انسانی اسلامی حتی در عرصههای بنیادی معتقدیم و نمیخواهیم همه افکار در این زمینه را یکدست کنیم. هرچند طبیعی است آن نظریاتی در پیشرفت اسلامی مورد استفاده ویژه قرار میگیرند که امکان تحقق اهداف اسلامی در پیشرفت را بیش از سایر نظریات محقق کنند. متن حاضر که پاسخ به بخشی از مهمترین نقدها درباره علوم انسانی اسلامی است، به درخواست مجله «عصر اندیشه» تحریر و تفصیل آن همراه پاسخ به سوالات سخنرانی مولف در جلسه ۲۴/۱/۱۳۹۴ مرکز تحقیقات بسیج دانشگاه «امام صادق» ارائه شد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 121]
صفحات پیشنهادی
سومین نشست ایدهپردازی و نوآوری در علوم انسانی اسلامی برگزار شد
سومین نشست ایدهپردازی و نوآوری در علوم انسانی اسلامی برگزار شد شناسهٔ خبر 3656448 - چهارشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۷ ۵۴ دین و اندیشه > همایش ها و میزگردها سومین نشست از سلسله نشستهای ایدهپردازی و نوآوری در علوم انسانی اسلامی 20 اردیبهشت ماه در قم برگزار شد به گزارش خبرگزابرای اسلامیسازی علوم انسانی کار کمی انجام شده است
چهارشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۵ ۲۴ رئیس جامعة المصطفی العالمیه ص با بیان اینکه کار کمی در حوزه و دانشگاه درباره اسلامیسازی علوم انسانی انجام شده است تاکید کرد عمدتا با این مسئله برخورد شعاری شده است به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا منطقه قم حجتالاسلام والنشست خبری کنگره بینالمللی علوم انسانی اسلامی برگزار میشود
۱۳ اردیبهشت ماه نشست خبری کنگره بینالمللی علوم انسانی اسلامی برگزار میشود شناسهٔ خبر 3613290 - یکشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۰ ۲۰ دین و اندیشه > همایش ها و میزگردها نشست خبری آغاز فراخوان چهارمین کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی جهت تبیین موضوعات و محورهای این کنگره دوشنبهچهارمین کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی پاییز۹۶ برگزار می شود
با حضور ۲۰۰۰ پژوهشگر چهارمین کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی پاییز۹۶ برگزار می شود شناسهٔ خبر 3614818 - دوشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۶ ۵۴ دین و اندیشه > همایش ها و میزگردها عطاالله رفیعی آتانی دبیر شورای علمی چهارمین کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی گفت چهارمین کنگره بپنج اشکال مترتب بر منطق علوم انسانی اسلامی
عبدالکریمی تشریح کرد پنج اشکال مترتب بر منطق علوم انسانی اسلامی شناسهٔ خبر 3619840 - یکشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۷ ۰۴ دین و اندیشه > اندیشمندان عبدالکریمی پژوهشگر حوزه فلسفه گفت حوزه فرهنگ و تفکر از احکامی مغایر با حوزه سیاست و اقتصاد برخوردار است و ورود به ساحت مقدس فرهنگانقلاب قریب الوقوع/ دیدگاه رهبر انقلاب درباره علوم انسانی اسلامی
یادداشتی از مهدی جمشیدی انقلاب قریب الوقوع دیدگاه رهبر انقلاب درباره علوم انسانی اسلامی شناسهٔ خبر 3620371 - دوشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۱ ۰۷ دین و اندیشه > اندیشمندان به گزارش خبرنگار مهر یادداشت پیش رو به قلم مهدی جمشیدی به بررسی آرای رهبر معظم انقلاب درباره انگاره علوم ااجتهاد علوی و جعفری تنها راه رسیدن به علوم انسانی اسلامی است
رئیس بنیاد فقهی مدیریت اسلامی اجتهاد علوی و جعفری تنها راه رسیدن به علوم انسانی اسلامی است شناسهٔ خبر 3656386 - چهارشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۷ ۴۵ دین و اندیشه > اندیشمندان حجت الاسلام سیدصمصامالدین قوامی رئیس بنیاد فقهی مدیریت اسلامی معتقد است برای آن که به علوم انسانی اسلطرح تحول در علوم انسانی نقد می شود
به همت دانشگاه تربیت مدرس طرح تحول در علوم انسانی نقد می شود شناسهٔ خبر 3612900 - شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۶ ۵۶ دین و اندیشه > همایش ها و میزگردها طرح تحول در علوم انسانی به همت انجمن اسلامی دانشجویان پیشرو دانشگاه تربیت مدرس برگزار می شود به گزارش خبرنگار مهر طرح تحول دروزیر بهداشت در اجلاس رؤسای دانشگاههای علوم پزشکی کشور مطرح کرد کسری ۵ هزار میلیاردی وزارت بهداشت در سال ۹۵/مد
وزیر بهداشت در اجلاس رؤسای دانشگاههای علوم پزشکی کشور مطرح کردکسری ۵ هزار میلیاردی وزارت بهداشت در سال ۹۵ مدیریت وزارتخانه با رمل و اسطرلاب ۴ دهک اول جامعه از دندانپزشکی محرومند وزیر بهداشت گفت شورای عالی بیمه باید برای تعرفههای درمانی تصمیمگیری کند چرا که اگر وضع به همین مکتاب «علوم انسانی در ترازوی نقد» اثر شهریار زرشناس منتشر شد
معرفی کتاب کتاب علوم انسانی در ترازوی نقد اثر شهریار زرشناس منتشر شد شناسهٔ خبر 3612525 - شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۲ ۴۷ دین و اندیشه > اندیشکده ها کتاب علوم انسانی در ترازوی نقد نوشته شهریار زرشناس در زمینۀ نقد علوم انسانی غربی منتشر شده که نسخۀ الکترونیک و چاپی کتاب مذک-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها