واضح آرشیو وب فارسی:مهر:
نگاهی به کتاب «فیلسوفان سینما: از مانستربرگ تا رانسیر»
شناسهٔ خبر: 3570472 - چهارشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۱:۰۸
دین و اندیشه > سایر
کتاب «فیلسوفان سینما: از مانستربرگ تا رانسیر» با ترجمه مهرداد پارسا توسط نشر شَوَند، منتشر شده است. به گزارش خبرنگار مهربه بهانه ی انتشار کتاب «فیلسوفان سینما: از مانستربرگ تا رانسیر» (ویراستار انگلیسی: فلیسیتی کلمن/ مترجم و ویراستار فارسی: مهرداد پارسا / نشر شَوَند، 1394) مطلبی در توضیح این اثر ادامه می آید. سینما چیست و چه نسبتی با فلسفه دارد؟ آیا آثار سینمایی در بهترین حالت نمونه ها و مثال هایی از مباحث فلسفی از پیش موجود هستند یا خود می توانند به پیشبرد آن چه تفکر فلسفی می نامیم یاری رسانند؟ کتاب «فیلسوفان سینما» (شَوَند، 1394) از متفکرانی سخن میگوید که هر یک به شیوهی خاص خود روایتی از نسبتهای میان فلسفه و سینما به دست میدهند. برخی همچون مانستربرگ و دلوز سینما را به واسطهی قابلیتهای بی بدیلش میستایند و برخی همچون آدورنو آن را بخشی از «صنعت فرهنگ» دانسته و به نقد آن مینشینند. برای مثال، مانستربرگ درمقام روانشناسی بنام اولین متفکری است که سینما و نظریه را به هم نزدیک کرده و آن را درمقام هنری قابل بحث با فرایندهای روانشناختی ذهن مقایسه میکند و به قیاس «فیلم/ذهن» میپردازد. به اعتقاد او سازوکارهای سینما مشابه مکانیسم های سینماییاند و بر این اساس میتوان برای مثال امکانهایی چون فلاش بک را با فرایند یادآوری و حافظه در ذهن مقایسه کرد. به علاوه، مانستربرگ به مقایسه ی سینما و تئاتر می پردازد و سینما را واجد قابلیت هایی میداند که از هر گونه اجرای نمایش زنده فراتر می رود. مقاله ی مانستربرگ در کتاب «فیلسوفان سینما» با ارزیابی این قیاس مانستربرگ و طرح انتقادات ادامه می یابد و درنهایت از موضع او دفاع میکند. آن چه از نظر مانستربرگ قدرتهای سینما به حساب میآید، در مقابل برای فیلسوفی چون برگسون نقاط ضعف شیوهی ادراک سوژهی مدرن محسوب می شود که به مکانیسم سینمایی عادت کرده است. به اعتقاد او سینما با تکه تکه کردن حرکت جریان سیال حرکت واقعی را جعل کرده و حرکت یا زمانی کاذب را ایجاد می کند. این در حالی است که حرکت را نمیتوان با توالی لحظه های بریده و سپس چسباندن آن ها به هم بازسازی کرد. این برداشت کمی از حرکت و زمان که عمدتاً خاص روایت علم مدرن است، عملکردی عقلانی است و حال آن که او شهود را شیوهی حقیقی ادراک زمان و مکان می داند. بحث از برداشت برگسون در این کتاب که عمدتاً وجهی علمی تر به خود می گیرد، در مقاله ی دلوز انعکاس می یابد، کسی که بخش زیادی از دو کتاب سینمایی خود (سینما1: تصویر-حرکت و سینما2: تصویر-زمان) را به واسطه مباحث برگسون پیش می برد. به اعتقاد دلوز سینمای کلاسیک عرصه ظهور تصویر-حرکت و انواع گوناگون آن است و سینمای مدرن که با تضعیف پیوندهای حسی-حرکتی نئورآلیسم ایتالیا آغاز شد عرضهی تبلور تصویر-زمان. چنان که در مقاله مربوط به دلوز می آید، او روایتی منحصر به فرد از سینما به دست می دهد که قصدش ترسیم نوعی هستی شناسی تصویر سینمایی است، و این چیزی است که به اعتقاد پائولا ماراتی با رویکرد سینمایی استنلی کاول (دیگر مقالهی کتاب) قابل مقایسه است که مفاهیم اصلی فلسفه خویش را در سینمای کلاسیک هالیوود پیگیری می کند. کتاب «فیلسوفان سینما» در سیزده فصل به چهره های سینما دوست و بعضاً سینماستیز گوناگونی چون ویلم فلوسر، تئودور آدورنو، آندره بازن، سرژ دنه، ژولیا کریستوا، اسلاوی ژیژک، لورا مالوی، ژیل دلوز و ژاک رانسیر میپردازد و نسبتهای میان فلسفه و سینما را در تأملات این اندیشمندان مورد بررسی قرار میدهد. گرچه از منظر آن چه که امروزه فلسفه ی سینما نامیده میشود، همهی نظریهپردازان کتاب مذکور در مسیر به رسمیت شناختن فیلم به مثابه فلسفه حرکت نمی کنند، اما همنشینی این چهره ها از ضرورت توجه به ماهیت تأمل برانگیز امر سینمایی خبر میدهد و خواننده را با کلیتی از مواجهات سینما و فلسفه نزد متفکران اصلی این حوزه آشنا می کند. این آثار تلاشی اند برای تصحیح و یا دست کم ارتقای کیفیت مواجهه با فیلمهای فلسفی و حرکتی اند برای ایجاد زمینه هایی برای تخریب همه جانبه ی اغلب سالنهای سینما؛ سالنهایی که به واسطه برخی فیلمسازان و منتقدان هر لحظه به غار افلاطونی نزدیکتر می شوند ...
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 33]