تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خوشا بحال كسانى كه براى خدا گرسنه و تشنه شده‏اند اينان در روز قيامت سير مى‏شوند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1845900617




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

گره کور در تحول علوم انسانی


واضح آرشیو وب فارسی:مهر: یادداشت؛
گره کور در تحول علوم انسانی

علوم انسانی


شناسهٔ خبر: 3021663 - دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴ - ۱۰:۵۷
دین و اندیشه > سایر

آن چه تحول علوم انسانی را به گره تبدیل کرده، نو و بدیع بودن این ایده است و هرچه زمان پیش رود هم به ضرورت بحث و هم به تفسیر مسئله کمک خواهد شد. به گزارش خبرنگار مهر، نوشتار پیش رو به دنبال آن است که در مسئله تحول علوم انسانی، آن چه باعث شده این مسیر را دچار ابهام و مانع و یا کندی شود، بررسی نماید و با به تصویر کشیدن صحنه ای دقیق و درست از این موضوع، آن را به تفسیر و تحلیل بکشاند. با آغاز انقلاب اسلامی و هرچه از آن می گذرد این مسئله در محافل علمی پررنگ تر و جدی تر مطرح می شود. به خصوص در اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه نود شمسی که این مسئله به صورت سندی برای سیاست کلان علمی کشور تبدیل شد. اما آن چه این نوشتار به دنبال بررسی آن است، مسئله تحول علوم انسانی نه به عنوان یک ابلاغیه سیاست علمی کشور و نگاهی ساختاری به آن، بلکه شناختی علمی و نظری و مبنایی به مسئله، جهت تبیین این پرسمان که مقدمة بررسی اجرای سند می باشد. اهمییت این موضوع و چرایی این نگاه را می توان به تقدم مباحث نظری و مفهومی و اندیشه ای به علوم انسانی دانست، هرچند در فرآیند اجرایی و تجزیه و تحلیل عملیاتی شدن این سند، نقدهای بسیاری و جدی مطرح است، اما از حیطه این نوشتار خارج است. در طول نیم قرن به صورت ساختاری، ایران با علوم انسانی مواجه است و انبوه قلم ها و سخن ها زده و رانده شده تا این مفهوم را بررسی نماید؛ چه در راستای تکریم و تثبیت آن چه در راستای تقبیح و نقد آن. باید توجه داشت که در فهم جایگاه تمدنی خود در کشاکش هویتی کنون، این واکاوی مسئله علوم انسانی نقش بسیاری می تواند داشته باشد.  بخش عمده ای از انگیزة و دغدغة مطرح کنندگان تحول علوم انسانی اهمییت به هویت ایرانی اسلامی است. برای چنین مقصودی نیاز به سیری منطقی و طرحی درست از مسئله هستیم. به همین خاطر در ابتدا به مفهوم شناسی مسئله پرداخته و تصویر و تعریفی درست از مفاهیم اساسی ارائه می شود. این امر سبب می شود تا در میانة بحث و تحلیل دچار ابهام و تضعیف سخن نشود. یکی از مفاهیم مهم، مهفوم تحول است. تحول در این جا به چه معناست؟ برای پاسخ ابتدا چند برداشت صورت گرفته از این مفهوم بیان می شود و در نهایتِ مقاله، مراد نویسنده از این مفهوم ذکر خواهد شد. برخی معتقدند تحول نوعی تحریم و تهدید علوم انسانی غربی است. بوی یک نوع تحریم دینی را می توان در این نگاه استشمام کرد، دلیل آن ها این چنین است، هنگامی که یک رهبر دینی به این مسئله پرداخته است، یک نوع موضع گیری فقهی به حساب می آید و علوم انسانی را براین اساس علوم ضاله و مضله قلمداد می کنند. نگرش برخی دیگر به این مفهوم این است که در شرح و تبیین گزاره های علوم انسانی به دنبال استخراج احادیث و روایات و آیات قرآن رفته و قضایای علوم انسانی را با قرآن و روایات تطبیق نموده و علوم انسانی را به زعم خود اسلامی کرده اند. نگرش دیگری که به مفهوم تحول شده است، نگرش بومی سازی علوم انسانی است. با نگاهی خوشبینانه، فرهنگی کردن علوم انسانی را می توان برداشت کرد. معتقدند این علوم پیوندی وسیع با فرهنگ و بستر اجتماعی تاریخی دارد، بنابراین می بایست علوم انسانی را با فرهنگ ایرانی متولد کرد و به وجود آورد و ترویج نمود. آشکار است که این نگرش تحت تأثیر برخی نظریات نسبیت گرایی است و علوم انسانی برای مثال جامعه شناسی و انسان شناسی، را لا بشرط نداسته و آن را مطلق باور ندارند. اندوخته ای را در علوم انسانی مطلق و کلی و ذاتی نمی دانند. نگرش آخری که بیان می شود آن است که تحول در علوم انسانی را در درگیر کردن با مسائل جامعه خود می دانند. باور آن ها این است که باید به دنبال کاربرد علوم انسانی در حل معضلات و کاستی های مسائل ملی رفت و قصد و آهنگ رویارویی با مبنا و منطق علوم انسانی نوین جهت تغییر آن را ندارند. نگاهی دیگر را می توان بیان کرد، کسانی که تحول را رجوع متکفران به نظریات سنتی و احیای سنت های علمی و نظری خود، برداشت می کنند. دغدغه این متفکران براین است که براساس میراث علمی و پژوهشی گذشتگان خود دست به خلق یک نظام اندیشه ای پیرامون مباحث علوم انسانی زده شود. هرچند این دیدگاه به میزانی مراد از تحول در این نوشتار را اشاره کرده است، اما این سطح نازل و فرودی از فهم مسئله است و لازم به شرح بیشتر و دقیق تری در این زمینه می باشد. مفهوم دیگری که خود را در عنوان مقاله نیز نمایان کرده است، علوم انسانی است. نام های دیگری به آن نیز داده اند، از جمله علوم روحی، جامعه شناسی، علوم فرهنگی و یا علوم اخلاقی. این نام ها نشان از پیچیدگی درک مفهوم است و باید تصور خود را از آن در این نوشتار دقیق و صحیح مطرح نمود. در میان متفکران تعاریف بسیاری در توضیح این مفهوم شده است، هم به موضوع علوم انسانی و هم به روش و هم به غایت آن تعاریف زیادی انجام شده، این نوشتار نیز به دنبال عمق بخشی و مفهوم شناسی مبسوط علوم انسانی نیست، دقت این مقاله بر وجهی از علوم انسانی است که سبب تمایز آن با دیگر علوم شده است. موضوع علوم انسانی که اتفاق نظر در میان دیدگاه های مختلف است و می توان آن را وجه اشتراکی در میان نظرات مختلف دانست، کنش انسانی است. بعدی از انسان مدنظر است که ارتباطی با کنش انسانی داشته باشد. برخی از کنش های انسانی فعالیت هایی است که با اراده و آگاهی انسان انجام می شود و این کنش ها، دارای پیامدها و آثاری هستند که علوم انسانی بدان می پردازد. به عبارتی علوم انسانی معارفی است که موضوع تحقیق آن فعالیت های بشری است، فعالیت هایی که متضمن روابط افراد بشر با یکدیگر و روابط اشیاء و آثار و نهادها ومناسبات ناشی از آن هاست. مطالعة انسان و مجموعه روابط انسانی با محیط و کنش های خود و دیگران از جنبه های مختلف را علوم انسانی به عهده دارد. با این مقدمه می توان نگاه به علوم انسانی را این چنین شرح داد. با توجه به موضوع علوم انسانی، در دستة اول باید یکسری پیش فرض ها و گزاره هایی قبل از ورود به علوم انسانی قائل شد. به تعبیری دیگر بر روح ماهیت و تشکل علوم انسانی جهان بینی و فلسفه ای حاکم است. بنابراین سیری را باید قبل از ورود به علوم انسانی در نظر گرفت که وجود آن برای اثبات و وجود علوم انسانی ضروری است. دستة دیگری که باید برای علوم انسانی قائل بود، خود مفهوم انسان است. این مفهوم انسان با گستردگی بسیاری، باید مشخص باشد و تصوری از انسان داشت تا حول آن احکام و گزاره ها شکل بگیرد. دستة آخر مسائلی است که انسان با آن مواجه است. فعالیت های بشری متناسب با شرایط و موقعیت های مختلف است و هر فرهنگ و هر اجتماعی دچار مسائل خاص خود است. علوم انسانی طی قرن های مختلف در این دسته ها حرکت هایی کرده است که اکنون علوم انسانی نوین یا مدرن حاصل شده است. آغازین این حرکت را نیز می توان به بعد از قرون وسطی دانست. هنگامی که فلسفه و علم راهی دیگری را پیمود و اصالت خود را تغییر داد. آن هنگام که علم وجه حقیقت یاب خود را تبدیل به قدرت نمود نخستین گام در مسیر ساخت علوم انسانی بود. دوره ای اندیشه از پیش فرض های دینی و فلسفی، خود را رها کرد و در یک ادعا خود را به عنوان دانش تحصلی و اثباتی مطرح نمود که تنها راه شناخت پدیده های عینی می شمردند که با اعلان استقلال خود از حوزه های دینی و فلسفی و داوری های ارزشی بوجود آمد. این نوع نگاه به هستی مفهوم انسان و زندگی و جهان بینی ای در تمدن غرب شکل گرفت و کنش های بشری را تحت تأثیر خود قرار داد و علوم انسانی حول محور این انسان براساس آن نوع نگاه به هستی خلق شد و آثار و ابعاد آن مورد بررسی قرار گرفت.  بنابراین در درک علوم انسانی ابتدا باید پیش فرض هایی که بر علوم انسانی سلطه و حاکم هستند، نمایان شود که جهانی بینی و فلسفه حاکم بر آن ماهیت و تشکل علوم انسانی را می سازد. سپس واکاوی معنای انسان که موضوع علوم انسانی است، میبایست دنبال شود تا تفاسیر از پدیدة انسانی منظم و دقیق انجام شود. در آخر مسائلی که انسان با آن مواجه است که در شرایط و موقعیت های مختلف، متفاوت است، باید مورد توجه نوشتار قرار بگیرد. این سه وجه از علوم انسانی، پیش فرض ها و جهان بینی علوم انسانی و مفهوم پدیدة انسانِ خلق شده از آن و در آخر مسائل مبتلای بشری، راه را برای تبیین پرسمان نوشتار هموار می کند. اکنون با نشستن مفهوم تحول در کنار مفهوم علوم انسانی کمی مسئله روشن تر می شود. در این جا مختصر به معنای حقیقی تحول اشاره می شود تا در ادامه به نکتة اصلی یعنی نقطه مبهم و گره کور این تحول، برسیم. وقتی تحول علوم انسانی مطرح می شود باید به آن دسته - که قبلا ذکر شد - توجه نمود. پیش فرض ها و چیستی مفهوم انسان و مسائل متناسب با شرایط و موقعیت کنش انسانی آن دریچه هایی است که تغییر و تحول باید از این سه زاویه بررسی شود. هرکدام نیازمند یکسری اصولی است که با آن بتوان نظام علوم انسانی شکل گیرد. هنگامی تحول توسط متکفران مسلمان مطرح می شود بدین معناست که باید در پیش فرض های علوم انسانی و مبانی و روح حاکم بر آن تحول ایجاد شود و آن را توحیدی و الهی نگریست. آیت الله جوادی آملی این گونه اسلامی کردن علوم را مطرح می کنند: «ایدة اسلامی کردن علوم در نتیجه آشتی دادن علم با دین و رفع غفلت از جایگاه عقل در هندسة معرفت دینی و برطرف کردن بیگانگی و فاصله ای که به نادرست میان علم و دین برقرار شده، حاصل می آید.» ایشان فلسفة علمی و بنا نهادن جهان شناسی بر پایة دانش تجربی و نگاه ماتریالیستی را خطای بزرگی می دانند. منابع معرفتی دیگری مانند وحی و به تبع آن نقل معتبر و عقل تجریدی را باید عهده دار ارائه جهان بینی دانست. این چنین است که نیازمند تحول در هستی شناسی و فلسفة علم هستیم. اما وجه دیگر تحول، تحول در مفهوم انسان است. هرچند با الهی نگریستن جهان و جهان بینی توحیدی انسان خلق شده از این باور با انسان مدرن تفاوت زیادی دارد. این تحول ناشی از تحول پیش فرض ها و مبانی علوم انسانی است و باید دقیق تر و عمیق تر به مفهوم انسان بپردازد تا اصالت علم حفظ شود. نقطة دیگری که برای تحول در علوم انسانی باقی می ماند درگیر کردن علوم انسانی با مسائل جامعة خود و برخاسته از سنت های نظری و علمی خود است. در نگاه فرهنگی و در تکاپوی اندیشه ای فرهنگی، تاریخی نظاره کردن می تواند در پیشبرد این مسائل فرهنگی ما را کمک نماید. اکنون که معنای تحول علوم انسانی مقداری روشن گردید، می توان گره کور در آن را نیز درک کرد. نویسنده معتقد است با وجود انقلاب اسلامی و جدی شدن مسئلة علوم انسانی اسلامی، تنها نیاز این جریان اندیشه ای و گفتمان علمی حاصل از انقلاب اسلامی، زمان است. هراندیشه ای برای تبدیل شدن به جریان حاکم برهة تاریخی خود، نیازمند زمان بوده است تا خود را معتبر و زنده نگه دارد. میان ایده و اندیشه، زمان و فهم و بسط ایده، مهم ترین مرحله برای ابقای یک اندیشه است. ازین جهت شاید اکنون در مراحل ابتدایی این قرار گرفته باشیم اما گذر زمان هم به فهم و هم به جریان سازی علمی این اندیشه کمک شایانی خواهد کرد. در گذر زمان و توجه به فهم درست و شرح دقیق ایده و مسئله، از اولویت هایی است که باید در دستور کار متفکرین قرار گیرد. بنابراین آن چه تحول علوم انسانی را به گره تبدیل کرده است، نو و بدیع بودن ایده است و هرچه زمان پیش رود هم به ضرورت بحث و هم به تفسیر مسئله کمک خواهد شد. نویسنده: سیدحسین امین جواهری









این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 43]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن