واضح آرشیو وب فارسی:مهر: فرزاد جهان بین:
تمدن نوین اسلامی مدنیتی بر اساس بنیادهای نظری علمی اسلام است
شناسهٔ خبر: 3008562 - پنجشنبه ۳ دی ۱۳۹۴ - ۱۳:۲۹
دین و اندیشه > اندیشمندان
مدیر هفته علمی تمدن نوین اسلامی گفت: مقصود از تمدن نوین اسلامی همان مدنیتی است که بر اساس بنیادها و نظام های نظری عملی اسلامی ساخته می شود و در یک گستره وسیع جغرافیایی عینیت پیدا می کند. به گزارش خبرنگار مهر، تمدن نوین اسلامی مولفه ای جدید در گفتمان سیاسی و فرهنگی این روزگار محسوب می شود و می توان شاهرگ اصلی آن را انقلاب اسلامی ایران دانست. انقلابی که بعد از مدت ها توانست در جهانی که معنویت را در عرصه های کلیدی زندگی به فراموشی سپرده بود دوباره احیا کند و برای دین نقش مهمی را در عرصه هایی چون سیاست، فرهنگ، اجتماع و بسیاری دیگر از ساحات زندگی تعریف و البته به صحنه بیاورد تا پیش از آن دین و معنویت از ورطه سیاست، فرهنگ و تمدن به کنار رانده شده بود و صرفا مادی گرایی حرف اول را می زد با این حال انقلاب اسلامی ایران آن معادله را بر هم زد و شکل نوینی از تمدن مبتنی بر اسلام را به جهان و بالاخص به جهان اسلام معرفی کرد. در راستای بررسی جایگاه تمدن نوین اسلامی، چیستی و ماهیت آن و همچنین معرفی و بسط گسترش هرچه بیشتر این مولفه با دکتر فرزاد جهان بین به گفت وگو نشسته ایم، وی مدیر هفته علمی تمدن نوین اسلامی و عضو هیات علمی دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره) قزوین است. آنچه در ادامه می آید حاصل این گفت وگو است: *به عنوان اولین سوال بفرمایید تمدن نوین اسلامی به چه اطلاق می شود و اساسا چیستی و ماهیت آن چیست؟ تمدن از جمله واژه هایی است که بسیار مشکل تن به تعریف می دهد و این سختی در ارایه یک تعریف واحد از تمدن به دلیل پیچیدگی آن است. بنابراین تعاریف گوناگونی از تمدن ارایه شده است. تمدن یا حضاره در مقابل بدویت است و نیز از مدینه به معنی شهر درخشان و خیره کننده و نیز به معنی عمران و آبادانی است. به عبارتی در تمدن از حالت بسیط خارج شدیم و در متن یکسری رواب پیچیده قرار می گیریم. در برخی تعاریف میان فرهنگ و تمدن تفکیک قایل شده اند و فرهنگ را به عنوان جنبه نرم افزاری تمدن می شناسند و تمدن را به عنوان جنبه های سخت افزاری و ملموس. اما در مقابل برخی تعاریف، تمدن را مجموعه ای از سخت افزار و نرم افزار می دانند که بشر در یک بازه زمانی می تواند آن را به دست آورد و از آن حالت انتزاعی یعنی نرم افزار به حالت انضمامی یعنی نهادها و ساختارها حرکت می کند. در تمدن گستره جغرافیایی و شمولیت جغرافیایی و زمانی نیز شرط است ... به عبارتی ما یک سری مبانی و بنیادهایی داریم که بر اساس آنها نظام های نظری – عملی تولید می شوند مثل نظام اقتصادی، نظام سیاسی. مثلا نظام اقتصادی در غرب مبتنی بر اقتصاد آزاد است. هرکدام از این نظام ها ساختار و نهادهایی را تولید می کنند که خود این ساختارها و نهادها آن نظام ها را به صورت مستمر بازتولید می کنند. زمانی که می گوییم تمدن نوین اسلامی مقصود مدنیتی است که بر اساس بنیادها و نظام های نظری عملی اسلامی ساخته می شود و در یک گستره وسیع جغرافیایی عینیت پیدا می کند. *زمانی که از تمدن نوین اسلامی سخن می گوییم دقیقا به دنبال احیای چه مولفه هایی هستیم، تمدن نوین به چه معناست آیا مولفه ای جدا از گذشته درخشانی است که زمانی از آن مسلمین بود؟ ما در واقع با ذکر صفت نوین می آییم و این تمدن را از تمدن اسلامی که از قرن یک شکل می گیرد و از قرن شش رو به انحطاط می گذارد و اوج آن در قرن چهارم و پنجم بوده است متمایز می کنیم. به عبارتی نمی خواهیم لزوما تمدنی که در آن زمان وجود داشته است را احیا کنیم بلکه بر اساس عقلانیت اسلامی با توجه به اقتضائات زمانه از سویی و مبتنی بر معارف اصیل اسلامی تمدنی نوین را منهای ضعفهای تمدن مذکور ایجاد کنیم. مثلا از جمله ضعفها این بود که در تمدن پیشین، علم به فناوری منجر نشد در حالی که در تمدن جدید علم به فناوری توجه دارد و البته همه اینها در سایه معنویت و اخلاق است. *سوال این است که آیا ریشه و آغاز تمدن نوین اسلامی با انقلاب اسلامی ایران نمود یافت؟ واقعیت آن است که قبل از انقلاب اسلامی در عصر غربت دین قرار داشتیم و این مساله نه فقط در مورد دین اسلام بلکه در مورد سایر ادیان آسمانی نیز صدق می کرد. برای مثال بحث الهیات رهایی بخش که در مسیحیت می بینیم عمده رشد آن بعد از انقلاب اسلامی ایران بود، در واقع انقلاب باعث شد تا دین به عرصه سیاسی و اجتماعی بازگردد. قبل از انقلاب دین را یا محصول ترس بشر و یا محصول عقده های جنسی بشر می دانستند و هرگز جایگاهی برجسته برای دین قائل نبودند. نوع مواجهه اصحاب دائره المعارف با دین نمونه ای از همین مواجهه است. بر این اساس انقلاب اسلامی را مرحله تجدید حیات دین در عرصه سیاست و نقطه آغازین فرآیند تمدن نوین اسلامی می دانیم. *از دیدگاه شما ظرفیت های موجود برای تمدن سازی نوین اسلامی چیست؟ قبل از انقلاب اسلامی و دستاوردهای ارزشمند نظام جمهوری اسلامی این امکان وجود نداشت که از تمدن نوین اسلامی سخن بگوئیم اما اینک ظرفیتهایی ایجاد شده که امکان سخن گفتن از تمدن اسلامی را فراهم می کند. از جمله ظرفیتها می توان به تجربه موفق نظام مردم سالاری دینی، جنبش تولید علوم انسانی اسلامی به عنوان نرم افزار اداره جامعه، بیداری اسلامی، رشد بی نظیر علمی در کشور، ضعف روزافزون غرب و… اشاره کرد. *در جامعه خودمان چگونه می توانیم مولفه تمدن نوین اسلامی را معرفی کنیم؟ اگر بتوانیم تعریف روشن d از تمدن نوین اسلامی به عنوان چشم انداز ارائه کنیم در امر سیاستگذاری ها موثر است و جهت دهی می کند. تمدن نوین اسلامی یک افق است، اگر ما بتوانیم تمدن اسلامی را به عنوان یک هدف غایی و افق مطلوب در جامعه مان جا بیندازیم در این صورت هر فرد می تواند نقش خود را می داند و در ذیل این افق تعریف کند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 130]