واضح آرشیو وب فارسی:مهر: دلشاد تهرانی عنوان کرد؛
فقر، دین را ناقص می کند/ موانع و مقتضیات تربیت در نهج البلاغه
شناسهٔ خبر: 3006507 - سهشنبه ۱ دی ۱۳۹۴ - ۱۱:۴۲
دین و اندیشه > قرآن و متون دینی
مصطفی دلشاد تهرانی، درباره تربیت در نهج البلاغه گفت: باید موانع و مقتضیات تربیت از نظر علی (ع) بررسی شود چرا که امر تربیت با رفع موانع و ایجاد مقتضیاتش سامان می یابد. به گزارش خبرنگار مهر، دومین جلسه از مجموعه سخنرانی های علمی با عنوان «موانع و مقتضیات تربیت در نهج البلاغه» با سخنرانی مصطفی دلشاد تهرانی، عصر دیروز دوشنبه ۳۰ آذرماه در دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس برگزار شد. دلشاد تهرانی در این جلسه گفت: باید موانع و مقتضیات تربیت بررسی شود چرا که امر تربیت با رفع موانع و ایجاد مقتضیات سامان می یابد. اقتصاد، سیاست، جامعه، رسانه ها، مدیریت و عوامل دیگری مانند یک ظروف مرتبطه به هم مربوطند. یعنی تا اقتصاد، سیاست، مدیریت، جامعه و ... درست نشود، خانواده و تربیت فرزندان هم درست نمی شود. نگاه تک ساحتی و تک بعدی نباید به تربیت داشته باشیم. تصور نشود تربیت وابسته به یک حوزه است؛ نباید پیچیدگی های تربیت را نادیده بگیریم. اگر این مجموعه و ظروف مرتبطه درست نباشد، تربیت هم صالح نمی شود. وی افزود: در بحث موانع، موانع و مقتضیات فردی را گفتیم و حالا عوامل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ای که در تربیت دخیل هستند را بررسی می کنیم. در تربیت وراثت، محیط با تمام اقسامش، سختی ها و شداید، کار و شغل، عوامل ماورای طبیعی و اراده موثرند. همه اینها دست به دست هم می دهند تا تربیت در انسان شکل بگیرد. البته از نظر علی(ع) اراده از عوامل دیگر مهمتر است. از مجموعه سخنان امیر مومنان علی(ع) برمی آید که تربیت عبارت است از رفع موانع و ایجاد مقتضیات برای اینکه انسان به کمالات انسانی اش برسد و به قله رشد معنوی دست یابد. دلشاد تصریح کرد: جامعه و روابط و مناسباتی که مردم با یکدیگر دارند و به طور کلی تعاملات اجتماعی انسانها با هم، امر تربیت را سهل یا سخت می کنند. محیطی که در آن حضور خدا کمرنگ یا خنثی است مانند دوران جاهلیت که اعراب قبیله ای زندگی می کردند مانعی برای تربیت می شود. خود محوری و خود مداری انسانها و در محیطی که در آنجا به انسانها ظلم وستم می شود، تربیت آسیب می بیند. علی(ع) می گوید جامعه پُر ستم حاصلِ خانواده و توان فردی شما را در امر تربیت از بین می برد. انسان متوجه نیست که چطور ستم کردن حتی خودش را هم زایل می کند. وی افزود: حضرت می فرمایند با آدمهای شرور معاشرت و مراودت و مصاحبت نکن زیرا طبع این آدمها دزد است و طبع دزدِ آنان به طبع خوب شما هم سرایت می کند. جامعه هم همینطور است اگر در جامعه بداخلاقی و مناسبات ظالمانه رواج داشته باشد تربیت هم سخت می شود. آنجایی که یاری دهندگان و اطاعت کنندگان از خدا کم هستند آنجا مانعی برای تربیت ایجاد می شود. در خطبه ۶۹ نهج البلاغه علی(ع) می فرماید که قبل از بعثت پیامبر شما چه بودید کجا زندگی می کردید و در جاهلیت در فرزند کشی و بت پرستی و ... غرق بودید. نباید تصور شود که جاهلیت فقط مربوط به آن زمان بوده است و دورانش گذشته است. در جامعه ای که انسانها حریم روابط لطیف انسانی و خویشاوندی را رعایت نکنند نوعی جاهلیت و حتی بت پرستی سیطره می یابد. حالا به هر شکلی، شکل شخص پرستی یا عقیده پرستی یا قوم پرستی و... . این استاد نهج البلاغه بیان کرد: علی(ع) می گوید شما در میان سنگهای سخت و مارهای گزنده غوطه ور بودید. حضرت می خواهد که بگوید شما زندگی انسانی نداشتید و زندگی تان حیوانی بود. غذای بد می خوردید و خون همدیگر را می ریختید از پیوندهای خویشاوندی می گریزید بت ها در شما حضور دارند و گناهان با شما پیوند خورده اند. در چنین جامعه ای کار تربیت بسیار سخت می شود. دلشاد ادامه داد: در خطبه ۳۲ نهج البلاغه علی(ع) بیانی دارد که می فرماید: «من وارث جامعه ای شدم که پر از مشکلات بود و می بایستی اصلاحش کنم. در روزگاری بسر می بریم که عنود ستیزنده و زمانه پُرکفران و زمانه ای است که حقایق کتمان می شود و مردم کفران می ورزند.» اگر فضای اجتماعی جامعه و فرهنگ آن چنین شود در این جامعه ضد ارزشها، جای ارزشها را می گیرند و نتیجه آن می شود که نیکوکار، بدکار و بدکار، نیکوکار شمرده می شود. علی(ع) می فرماید اگر چنین شد مثل کوبیدن پتکی به سقف است که صدای آن را هم نمی شنویم و وقتی سقف بر سر ما خراب شد آن وقت متوجه می شویم. وی افزود: علی(ع) می فرماید اگر عالمان دیدند در جایی کسی حق را ناحق می کند یا حرف حق را نمی زند و بدعت بد گذاشته شده است باید فریاد بزنید و به دنبال سود شخصی خود نباشید. یعنی علما نباید سود خویش را در نظر بگیرند بلکه باید سود دین و خدا را در نظر داشته باشند. علی(ع) در خطبه ۱۰۸ نهج البلاغه می فرماید: زمانی می رسد که زیرپا گذاشتن قانون مشروع می شود و پوشیده بودن تعجب آور می شود و اسلام پوستین وارونه می پوشد. می دانیم پوستین هم انسان را گرم نگه می دارد و هم زیبایی می دهد. پوستین برعکس یعنی روی آن که زیباست زیر و پشم آن که گرم است بیرون می ماند. یعنی اسلام خشن و زبر می شود و از آن به جز پوسته ای چیزی نمی ماند. با این اوضاع تکلیف تربیت چه خواهد شد؟ این استاد نهج البلاغه تأکید کرد: عوامل سیاسی تربیت هم بسیار مهم است. یعنی نوع مدیریت و حکومت کردنها و سیاستگذاری ها در ساختار و سازمانها و نهادهایی که از شخص دستور می گیرند اگر روابط ظالمانه و ستم گیرانه رایج باشد و جریان داشته باشد موانعی بر سر راه تربیت می شود. اگر قدرت حاکم پاک باشد تربیت هم آسان می شود. علی(ع) بسیار بر روی عدالت اجتماعی در جامعه تأکید می ورزند. وی قدرت را برای مکنت یا منزلت یا حکوت نمی خواهد بلکه برای اکمال دین خدا و رشد و ارتقای روحی و معنوی انسانها می خواهد. وی امنیت برای مظلومان و تنگ شدن فضا برای ظالمان را از وظیفه حکام می داند و قسم می خورد که خدایا به جز این مقصود و برگرداندن نشانه های دین خدا و سنت پیامبر اسلام چیزی دیگر از به دست گرفتن قدرت نمی خواهم. علی(ع) می فرماید حاکمان باید حتی به اندازه سر سوزنی چیزی را از مردم مخفی و پنهان نگذارند. دلشاد در مورد عوامل اقتصادی تربیت هم گفت: روزی علی(ع) با یارانش از کوفه می گذشت پیرمرد سائلی از آنها طلب چیزی کرد، علی(ع) بر آشفت که چرا در حکومت من فقیر وجود دارد یارانش گفتند نصرانی است حضرت فرمود بدتر. بروید از بیت المال زندگی اش را تأمین کنید. علی(ع) به شدت زندگی مالی مسئولان و حکامش را تأمین می کرد تا کسی مجور نشود در امانت خیانت کند. علی(ع) نمی گذاشت کسی در حکومتش محتاج نان شب باشد. در یک مناسبات اقتصادی سالم هیچگونه فقیری پیدا نمی شود. تا مردم از نظر مالی تأمین نباشند کار تربیت سامان نمی یابد. وی افزود: علی(ع) در خطبه ۳۹ نهج البلاغه به محمد حنفیه می گوید: من از فقر نگرانم، از فقر به خدا پناه می برم. فقر دین را ناقص می کند و تمام ذهن آدم را می گیرد و موجب کینه و دشمنی می شود. علی(ع) می فرماید شکم حکام و مردم را کاملا سیر کنید تا همگان در امنیت بسر برند و فقیر در جامعه نباشد. حالا فقر استضعافی و غنای تکاثری داریم. یعنی کسی می تواند در عین داشتن ثروت زیاد ساده زندگی کند و کسی هم با داشتن سرمایه زیاد باز طمع و حرص بیشتر برای داشتن بیشتر را می زند. حضرت می فرماید باید اینها از بین برود و غنای کفایی رواج یابد. یعنی انسان به آن چیزهایی که دارد بسنده کند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 27]