واضح آرشیو وب فارسی:مهر: محسن اسماعیلی در شرح نهج البلاغه:
راهی جز بازگشت به سنت پیامبر نداریم
شناسهٔ خبر: 2998775 - یکشنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۴ - ۱۶:۰۵
دین و اندیشه > قرآن و متون دینی
اسماعیلی، عضو حقوقدان شورای نگهبان گفت: این روزها مسلمانان با همه قدرت و عظمتی که دارند، عقب مانده، ستمدیده و ضعیف شده اند، بنابراین ما راهی جز برخاستن از این خواب گران و بازگشت به سنت پیامبر نداریم. به گزارش خبرگزاری مهر،کلاس های شرح و تفسیر نهج البلاغه محسن اسماعیلی،عضو شورای نگهبان و استاد دانشگاه هر چهارشنبه در محل سابق حزب جمهوری اسلامی، سرچشمه تهران برگزار می شود. این جلسات پس از نماز مغرب و عشا در شهادتگاه شهید بهشتی واقع در میدان بهارستان نرسیده به چهار راه سرچشمه کوچه شهید صیرفی پور برگزار می شود و شرکت عموم خواهران و برادران در این سلسله درس ها آزاد است. متنی که در ادامه می خوانید شرح مختصری از یکی از جلسات این کلاس هاست. همه فرستادگان خدا برای اصلاح بشر و سعادت او تلاش و جانفشانی کردند و از این نظر، نعمت های ارزشمندی بودند و هستند که باید قدردان و شاکر وجود آنان باشیم. کسی نباید خیال کند که آنان فقط برای امت های خویش نعمت بوده اند. خیر! ما نیز ریزه خوار و مدیون زحمت های طاقت فرسایی هستیم که آنان برای هدایت پدران ما و خود ما تحمل کردند. پیامبر اسلام و امامان ما سلام الله علیهم اجمعین هم وارث آنان و نتیجه کارشان بودند. اگر صبر و ایثار آنان برای هدایت تدریجی و پرزحمت پیشینیان ما نبود، ما نیز آمادگی حضور در مکتب پیامبر اسلام و بهره مند شدن از نعمت وجود او را پیدا نمی کردیم. برای همین است که ما باید به همه پیامبران ایمان بیاوریم و تفاوتی میان انبیای خدا قائل نشویم.« وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّـهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ ». با این حال، نمی توان میان پیامبر اسلام با دیگر پیامبران مقایسه کرد؛«میان ماه من تا ماه گردون ، تفاوت از زمین تا آسمان است». خود انبیا نیز خویشتن را شاگرد و منتظر و مبشر آمدن او می دانستند، و خداوند هم از میان همه نعمت های خود، چه نعمت انبیا و چه نعمت های دیگر، تنها برای این نعمت بر ما منت نهاده است. چه نعمتی از این بالاتر که خدا پیامبری فرستاده است که حاضر است برای هدایت و سعادت ما جان بدهد. در نهجالبلاغه هم هست که آمدن او نعمت است:«وَ بَعِیثُکَ نِعْمةً...». علی علیهالسلام خطبهای طولانی و خواندنی راجع به پیامبران و سیره آنان دارد و اینکه همگی لطف و منت خدا و الگوی بشر بودهاند،اما وقتی نوبت به پیامبر اسلام میرسد، میفرماید:«فَمَا أَعْظَمَ مِنَّةَ اللّهِ عِنْدَنَا حِینَ أَنْعَمَ عَلَیْنَا بِهِ سَلَفاً نَتَّبِعُهُ، وَ قَائِداً نَطَأُ عَقِبَهُ ...»؛چه منّت بزرگى خدا بر ما نهاده که چنين پيشوا و رهبرى به ما عنايت کرده، تا راه او را بپوييم و قدم در جاى قدم هاى او نهيم. شکر این نعمت به این بود که ما مسلمانان لحظه ای از او روبرنگردانیم تا آن عزت و سعادت برای ما بماند.اما ما با این نعمت بزرگ، و بلکه بزرگترین نعمت خدا چه کردیم؟! آن را تضییع کردیم و با فراموش کردن دستوراتش به خواب گرانی رفته ایم که می بینید. مسلمانان، با همه قدرت و عظمتی که دارند، عقب مانده و ستمدیده و ضعیف شده اند. و البته راهی جز برخاستن از این خواب گران و بازگشت به سنت پیامبر نداریم. خدا رحمت کند اقبال لاهوری را که می گفت: فریاد از افرنگ و دلآویزی افرنگ فریاد ز شیرینی و پرویزی افرنگ عالم همه ویرانه ز چنگیزی افرنگ معمار حرم باز به تعمیر جهان خیز از خواب گران خواب گران خواب گران خیز تضییع نعمت وجود رسول خدا از همان روزهای اول شروع شد؛ تا جایی که وقتی در بستر سفر آخرت آرمیده بود، با چشمانی گریان و نگران از این جهان رفت؛ و می گفت: گويا مىبينم دخترم فاطمه زهرا بعد از من مظلوم واقع شده، هر چه صدا مىزند: يا ابتاه! احدى از امّت من به فرياد او نمىرسد. وقتی هم که رسول خدا با این حالت از دنیا رفت، چنان بر سر دنیا و غصب حق امیر مومنان، و نافرمانی از دستور نبی اکرم، به جان هم افتادند که مرحوم شيخ مفيد در كتاب ارشاد مى گويد: «بسيارى از مردم، از مهاجرين و انصار بخاطر اختلاف شديدى كه بين آنها در موضوع خلافت بود، در دفن جسد مطهّر رسول خدا (ص) شركت ننمودند، و بسيارى از آنها به همين خاطر، از نماز خواندن بر جنازه آن حضرت محروم گشتند، و حضرت فاطمه (س) صبح كرد در حالى كه صدا مى زد: چه روز بدى است امروز كه پدرم را از دست داده ام ...» تنها کسی که قدر نعمت پیامبر را می دانست علی علیه السلام بود که از همه چیز چشم پوشید، عزادار رحلت حبیبش بود. سید رضی در نهج البلاغه نوشته است که وقتی بدن پیامبر را غسل می داد و آماده دفن می کرد، این جملات سوزناک را با وی نجوا می کرد:« بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ»؛ پدر و مادرم فدايت باد اى رسول خدا. « لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوتِکَ مَا لَمْ یَنْقَطِعْ بِمَوْتِ غَیْرِکَ مِنَ النُّبُوَّةِ وَ الاِْنْبَاءِ وَ أَخْبَارِ السَّمَاءِ»؛ با مرگ تو چيزى قطع شد که با مرگ ديگرى قطع نگشت، و آن نبوّت و پيام آوردن از سوى خدا و اخبار آسمان بود. و در پایان عرضه داشت: «بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی! اذْکُرْنَا عِنْدَ رَبِّکَ، وَ اجْعَلْنَا مِنْ بَالِکَ»؛ پدر و مادرم فدايت باد ما را در پيشگاه پروردگارت ياد کن و ما را هميشه به خاطر داشته باش.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 81]