تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 24 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دلى كه در آن حكمت نيست، مانند خانه ويران است، پس بياموزيد و تعليم دهيد، بفهميد و ن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829193146




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مهمترین موضوع تولید علم درک غرب‌ستیزی است/غرب را به درستی بشناسیم


واضح آرشیو وب فارسی:مهر: بایسته های معرفتی انقلاب فرهنگی/۳؛
مهمترین موضوع تولید علم درک غرب‌ستیزی است/غرب را به درستی بشناسیم

علم


شناسهٔ خبر: 2992413 - دوشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۴ - ۰۹:۵۱
دین و اندیشه > سایر

شاید از مهمترین موضوعات در باب تولید علم مقوله غرب شناسی و درک معنای درست غرب ستیزی باشد. بنابراین باید غرب را به درستی بشناسیم. به گزارش خبرگزاری مهر، یادداشتی درباره تولید علم و علوم انسانی از علیرضا معاف برای علاقه مندان در پی می آید؛ شاید از مهمترین موضوعات در باب تولید علم مقوله غرب شناسی و درک معنای درست غرب ستیزی باشد و لازمه اولیه آن تفاهم بر مفهوم غرب است. غرب چیست که با آن در ستیزه ایم یا به آن گرایش داریم یا در برابر آن دست به حذف و گزینش می زنیم. واژه های غرب زده، غربگرا، غرب اندیش، غربی، غرب ستیز و غرب گریز بخش جدی از دائره المعارف ذهنی فلسفی را در برگرفته و هنوز ابهام مفهومی دارد. اولین موضوعی هم که از بحث سنت و مدرنیته طرح می شود معنای شرق و غرب است یعنی معنای اصطلاحی و لغوی شرق و غرب و اینکه این تقسیم بندی چه معنایی دارد. یکی از معانی، معنای جغرافیایی است که بر مبنای اروپا محوری تبیین می شود و البته بحث ما این نیست. تعریف دیگر از شرق و غرب، تعریف سیاسی است. کشورهایی مثل فرانسه، آمریکا و هلند، کشورهای غربی هستند و کشورهایی مثل یوگسلاوی، جمهوری چک، روسیه و بلغارستان، شرق نامیده می شوند. این تقسیم بندی از سال های پس از جنگ سرد باب می شود. جنگ سرد میان دو قطب سوسیالیستی و سرمایه داری شروع می شود و تا سال ۱۹۹۱ که سال فروپاشی اتحاد شوروی است ادامه می یابد. در تعریف دیگری که از شرق و غرب ارائه می شود تعریف عارفانه یا تمثیلی است که سهروردی (شیخ اشراق، متوفی به سال ۵۷۸ هجری قمری)، شرق به معنای عالم مجردات را انوار می داند و غرب، به معنای عالم ماده را عالم ظلمات و یا در تعبیر مشابهی شرق به معنای مطلع انوار و غرب به معنای غروب حقیقت است. این تقسیم بندی نیز مورد نظر ما نیست. مقصود ما از شرق و غرب اولاً تعبیر تاریخی – فرهنگی است یعنی مولفه هایی را که لحاظ می کنیم تا غرب را به عنوان یک مجموعه در نظر بگیریم و در مقابل شرق قرار بدهیم، مؤلفه های تاریخی ـ فرهنگی است. در این معنا می توانیم بگوییم که ابتدای تاریخ بشر یعنی دورانی که بشر دینی اندیش بوده و یا دورانی که باورهای اسطوره ای داشته، دوران شرق است یعنی دورانی که دنیا تحت سیطره شرق یا نهضت شرقی قرارداشته است. غرب زمانی شروع می شود که بشر، غیب اندیشی و اعتقاد به اصالت معرفت اشراقی را کنار می گذارد و ساحت غربی زندگی یا تاریخ بشر طلوع می کند. بنابراین غرب را می توانیم یک مجموعه تاریخی – فرهنگی بدانیم که در یک بستر زمانی و در یک گستره جغرافیایی بسط پیدا کرده تا به غرب مدرن امروز رسیده است. برای غرب به عنوان یک مجموعه تاریخی – فرهنگی می توانیم سه دوره متمایز تشخیص بدهیم: غرب باستان(یونان)، غرب قرون وسطی(مسیحی) و غرب مدرن (سکولار). آن چیزی که شاخص اصلی غرب در معنای تاریخی-فرهنگی آن است و در هر سه دوره غرب، وجود و تدام داشته و جزو مولفه های وجودی غرب فرهنگی محسوب می شود، دور شدن از اندیشه غیب اندیشی و اصالت متافیزیکی است. این دو رکن درتمام ادوار تاریخ اندیشه غربی وجود دارند حتی در غرب قرون وسطی که به نظر مسیحی می آید و بسیاری آنرا غربِ دینی می دانند، مسائل متافیزیکی غیب اندیش، کم رنگ است. این رویکرد و نگاه تازه که شاکله غربِ فرهنگی بر مبنای آن قرار گرفته است، تدریجاً شکل می گیرد و بسط پیدا می کند. این شاکله، دو مشخصه اساسی دارد. یکی از این مشخصه ها کم رنگ شدن غیب اندیشی و متافیزیکی انیشیدن است. واژه متافیزیک در حقیقت به معنای ماوراء طبیعت است، متا به معنی ماورا و فیزیک از فوزیس یونان گرفته شده که به معنای طبیعت است. تعریف و مقصود دیگر ما از غرب، ‌ غرب فلسفی است. غرب فلسفی در دوره جدید مبتنی بر اومانیسم و نفی اصالت خدا و اصالت شرع شکل گرفت و تقریباً تمام حوزه های علوم انسانی غربی بر این مبنا، پایه ریزی شده است البته تلازم زیادی بین غرب فرهنگی و غرب فلسفی برقرار است. تمدن غرب جدید در دو مرحله براساس تعریف غرب فلسفی تشکیل شده و بر سایر تمدن ها سیطره یافته است: در مرحله نخست، غرب دست به تولید ارزش و معرفت غربی زد. عمده همت علمدران علمی غرب، یا جعل و تاسیس مفاهیم جدید بود و یا تفسیر جدید از مفاهیم گذشته. به نظرمی رسد. مهم ترین، تاثیرگذارترین و محوری ترین مفهوم و ارزشی که غرب در این سطح تولید کرد، تفسیر جدید از مفهوم انسان و نگاه متفاوت به ماهیت انسان بود. قبل از غرب قرون ۱۴ و ۱۵ میلادی، جهان بینی تمامی اقوام و ملل به رغم همه تکثر و تفاوت هایی که داشتند با محوریت خداوند تفسیر می شد، بدین گونه که جهان به مثابه هرمی در نظر گرفته می شد که در رأس آن خداوند، در میانه آن انسان و در قاعده آن سایر کاینات قرار داشتند. بدین ترتیب، انسان واسطه خداوند و کاینات بود. در چنین نظامی، مطلوبیت همه مخلوقات از جمله انسان به هرچه بهتر هماهنگ بودن با محور هستی یعنی خداوند بود. در تفکر غرب فلسفی جدید، این جهت روابط اشیاء ازخداوند به سوی انسان تغییر کرد. در این تفسیر، انسان دیگر نه واسطه خدا و کائنات، بلکه محور هستی قرار گرفت و مطلوبیت اشیاء به هرچه بهتر هماهنگ شدن با انسان بود. در این تفسیر، انسان مبدأ و مقصد هستی تعریف شد. در غرب فلسفی، بشر، اول و آخر و محور و مدار همه چیز است. همه چیز از اوست و همه چیز برای اوست، از آغاز فلسفه غرب جدید بر این معنی اصرار می شود که عالم و آدم غایت ندارد و حتی تعیین غایات هم به عهده بشر است. بنیان انسان بر چنین تفسیری، اصل موضوعه و سنگ زیرین مکتب اومانیسم گشت. به نظر می رسد. بیشتر ترجمه های فارسی از این واژه، از جمله: انسان باوری، انسان محوری، اصالت انسان و… هرچند تا حدّی بیانگر بخشی از حقیقت این واژه است، اما برگردان دقیق آن نیست. با توضیحی که داده شد، شایسته و بلکه بایسته است که واژه اومانیسم به انسان خدایی یا انسان ربوبی ترجمه شود. چرا که، در حقیقت آنچه در غرب اتفاق افتاد، جابجایی جایگاه خدا و انسان می باشد به گونه ای که انسان درمحور هستی قرار گرفت و خدا در حاشیه. از این پس، این خدا نیست که برای انسان حدّ و حدود تعیین می کند، بلکه تعیین حد و حدود به دست انسان است. او از میان همه زمان ها، تنها روز یکشنبه را و از میان همه مکان ها، تنها کلیسا را محدوده حضور خداوند تعیین کرد و بلکه با ساختن کاباره هایی در کنار محراب کلیساها، حتی به خود اجازه داد تا در همان کلیسا و در همان روز یکشنبه نیز فرصت حضور خداوند را به اقتضای هوس درون خود تنگ و ضیق کند. در مرحله بعد، غرب فرمولی تولید کرد که کاملاً برآمده از ارزش تولید شده بر مبنای نگاه اومانیستی او بود. این فرمول ها در حوزه ها و رشته های مختلف علمی از جمله مدیریت، سیاست، روان شناسی و… ساخته شد و در همه موارد، جلوه تامّ و تمام انانیت انسان خدایان بود. به عنوان مثال آنچه در روان شناسی آنچه خود را عیان کرد اعتماد به نفس اماره بود، وقتی سیاست شکل گرفت به بهترین نحو مبین پدرسوختگی بود، مدیریت در ذیل فلسفه یوتالیتاریانیسم و سودانگار قرار گرفت و… . غرب فلسفی از حیث متدلوژی نیز روشی پلورال و متکثر دارد. چه، مبانی مهم معرفتی آن نیز، نسبیت و پلورالیسم می باشند. این روش و مبنا باعث شده است تا غرب در تحلیل بسیاری از موارد، هم عاجز باشد و هم ارتباط آنها با یکدیگر را نتواند ترسیم کند. مثل اینکه از چینش منظم و غایت مدار دانه های متکثر یک تسبیح عاجز باشد. غفلت از نگاه غایت مدارانه باعث شده است تا غرب، تنها به تحلیل وضعیت حال بپردازد و با کمی مسامحه، در دام اکنون زدگی بیفتد و به همین علت، در دام کثرت و پیچیدگی و نه وحدت و انسجام. غرب، با توجه به مبنا و روش پلورال خود، ناگزیر شد تا میان بسیاری از حوزه ها فاصله اندازد و تفکیک قائل شود. به عنوان مثال دراندیشه غربی، حوزه های دین از سیاست، اخلاق از قدرت، دانش از ارزش، دین از دنیا و… جدا از همدیگر است. در اندیشه دینی و اسلامی، دیانت، عین سیاست است، اخلاق در ساحت قدرت بسط می یابد. دانش ها متضمن ارزش اند و ارزش ها، خود دانش هستند، دنیا، پل و معبر آخرت است و… چنین نگرش وحدت بخشی، اساس نگرش پلورال و دوئال غرب را به چالش می کشد و زاویه دید محدود و بسته آن را عیان می کند. این تفکر، ساحاتی را به روی بشر باز می کند که در اندیشه غربی کاملاً از آنها غفلت شده است. در تفکر اسلامی بی آنکه هیچ یک از مقولات و حوزه های مختلف دنیا، قدرت، اخلاق، ارزش، دانش و… نفی شود در ارتباط با یکدیگر تفسیر می شوند و مجموعه آنها یک کل منسجم معطوف به غایت را ترسیم می کنند. بنابراین باید دقت نمود وقتی در مذمت غربگرایی سخن می گوییم و وقتی غرب ستیزی را استراتژی اصلی انقلاب فرهنگی و تولید علم می نامیم کدام معنای غرب مدنظر ماست. مثالی راهگشا و حکمت متعالیه صدرایی صاحب این قلم معتقد است فوراً باید به منابع و ظرفیتهای عظیم تفکر اسلامی رجوع کنیم و مثال آن منبع عظیم فلسفه صدرایی است. اینکه آیا بر مبنای حکمت صدرایی می توان ساختی و نظامی را در حوزه علوم انسانی پدید آورد یا خیر، پاسخ آن است که اصولاً هر دستگاه فکری حایز این استعداد می باشد و این امر اختصاص به حکمت صدرایی ندارد. هر دستگاه فکری در صورت جامع و مانع بودن، این استعداد را خواهد داشت که به صورت مبنا قرار گیرد. ممکن است که شما از کارآمدی و قوت آن بپرسید که مساله ای دیگر است اما اصل آن یعنی قابلیت مبنا قرار گرفتن امکان دارد. دانشها و مبانی انسانی مبتنی بر توحید و معنویت راهگشای ماست که دستگاه فکری صدرایی از این مقوله است. بنابراین چنانکه بر آن اساس نظام خاصی را در حوزه علوم انسانی طراحی کنیم طبیعتاً نظامی مطلوب، مطبوع و الهی به دست خواهد آمد. ملاصدرا عمده نوآوری اش تحول در روش دین شناختی و عرفان و ایجاد پیوند میان عرفان، برهان، قرآن و روایات بود. وی معتقد بود که می توان مکاشفات عرفانی را به زبان فلسفه و برهان بیان نمود چنانکه مسائل فلسفی را نیز می توان از طریق کشف و شهود به چنگ آورد همانگونه که عرفان و برهان هیچکدام منافاتی با قرآن و روایات ندارند. بنابراین این مبنا می تواند تحول عمیق، زیرساختی و زیربنایی در علوم انسانی و هنر و دین شناسی به وجود بیاورد یعنی هنرمند در صورتی هنرش جامع و استوار است که در بردارنده عناصر عرفان و برهان و قرآن باشد چنان که به عنوان مثال دانش جامعه شناسی و علم سیاست نمی توانند بدون عنایت به جنبه های عرفانی و عاطفی و برهانی و نگرش وحی، موفق و در مسیر هدایت انسان باشند. از آنجایی که دین شناسی یک بعدی یعنی دین شناسی فلسفی محض یا عرفانی محض یا نقلی محض (یعنی قرآنی و روایی صرف) نمی تواند بیانگر اسلام ناب باشد. به نظر می رسد این وحدت نگری در روش شناسی دین، علوم، فلسفه و هنر که مهم ترین وجه تمایز فلسفه صدرایی است می تواند یک مبنای بسیار مهم و استواری برای اسلامی کردن علوم، فلسفه، عرفان و هنر باشد. یعنی وحدت نگری مرحوم ملاصدرا می تواند مهمترین پیش نیاز اسلامی کردن علوم و هنر باشد البته باید متوجه این مغالطه بود که مخلوط کردن ساحت های مختلف علم منظور نظر ما نیست. بی تردید نمی توان پذیرفت که همه دانش ها دارای یک خاستگاه بوده و به حقیقت و درون مایه ای کلی باز می گردند. به عنوان نمونه، آیا در مجموعه مسائل مربوط به حقوق که برای خود اصول و مبادی خاص و موضوع کلی و موضوعات خاص دارد، می توان از مسائل فیزیک هسته ای بحث کرده و آن را به طور مستقیم و یا غیرمستقیم به اصول و موضوعات حقوقی مربوط ساخت؟ نیز آیا در مجموعه مسائل مربوط به هنر می توان از مسائل مربوط به اصول و موضوعات علوم نظامی بحث نموده و آن را به گونه ای مستقیم یا غیرمستقیم با مسائل هنری مربوط نمود؟ اگر چنین چیزی شدنی بود تحقیق و تعیین یک سری قضایای کلی به عنوان اصول موضوع (پوستولوها) یا اصول بدیهی مخصوص (اکسیومها) بیهوده و غلط می نمود. از جمله ملاکهای مرزبندی علوم، معیارهای زیر می باشد: الف) اسلوب و روش تحقیق: زیرا همه مسائل را نمی توان با روش واحدی بررسی کرد. بر این اساس علوم به دسته های زیر تقسیم می شوند: – علوم عقلی که تنها با استدلال های عقلی و استنتاجات ذهنی قابل بررسی است مانند منطق و فلسفه الهی – علوم تجربی که با روش های تجربی اثبات شدنی است مانند فیزیک، شیمی و زیست شناسی – علوم نقلی که براساس اسناد و مدارک منقول و تاریخی بررسی می شود مانند تاریخ ب) هدف و غایت: مانند هدفهای مادی، معنوی، فردی، اجتماعی مثلاً غایت و هدف علوم اجتماعی و روانشناسی تفاوت محسوس با هم دارد. این دو از حیث موضوع نیز با یکدیگر متفاوتند؛ موضوع یکی انسان به عنوان خود و دیگری اجتماعی انسانی است. ج) موضوع: این معیار، ملاک بهتری در جداسازی علوم از یکدیگر می باشد. چه باید کرد؟ از سرگشتگی مفهومی و تحیر اندیشه ای باید نجات یافت تا زنجیره مترتب و به هم متکی و متواتر از ۱)آزاداندیشی منهای آنارشیسم و تصلب فکری ۲)جسارت در تولید علم بومی و دینی ۳)تمدن سازی شکل بگیرد. تولید تمدن از معبر و مسیر و ممشای تولید علم می گذرد و مبدأ آن تولید علم و نظریه است و تولید علم، خود مقصد آزاداندیشی و پرهیز از جزم اندیشی است البته قطعیت گرایی و جزم اندیشی واژه هایی سیال و دوپهلوست و باید به شدت از حقیقت ستیزی، شکاکیت، هرهری مسلکی، تذبذب مشرب فکری و پلورالیسم معرفتی پرهیز نمود. اگر انقلاب اسلامی ایران در ساحت سیاسی آن با میکروفیزیک قدرت پیروز شد(قدرت خرد در برابر قدرت کلان) و نه ماکروفیزیک؛ و ریزبدنه ها تجمیع شدند و ید واحده شدند در ساحت فکری و فرهنگی نیز به همین مدل نیاز داریم. اگر می خواهیم به ۴ آفت ۱) هویت نقیضی (رد و نفی مطلق دیگران)، ۲) هویت میکسی و مونتاژی یا هویت هلو انجیری(جمع بی ضابطه دین و تجدد)، ۳) هویت جدلی (انفعال و پاسخگویی محض) و ۴) هویت وادادگی و شیفتگی (ذوب در اندیشه های فلسفی غرب و احساس تواضع در برابر تکنولوژی آنها) دچار نشویم به وحدت راهبرد نیاز داریم. این وضعیتی که یک نفر دستگاه ماهور، دیگری بیات و آن سومی پنجگاه می خواند، یکی بداهه خوانی می کند و دیگری پاپ می نوازد ما را به جایی نمی رساند. ما به رهیافت و مدل مشترک نیاز داریم و باید بدانیم تحول ساختاری و محتوایی نظام آموزشی تدریجی و هوشمند است و همانند تعمیر کشتی روی آب و یا اصلاح قطعات هواپیما در آسمان است. باید قطعه قطعه تعمیر و تعویض صورت گیرد تا جایگزینی، ‌ بِه گزینی باشد. هم افقی و هم جهتی فیلسوفان(و نه کارمندان فلسفه و فلسفه خوان های فلسفه دان) و هدف گذاری مشترک آنها در تسابق با فلسفه های دیگر، بشارت یک جنبش را می دهد. مهم این است که باور کنیم دیدگاه های اسلام در باب اقتصاد، مدیریت، جامعه شناسی و سیاست صرفاً توصیه های اخلاقی صرف و مواعظ بدون پشتوانه و عقبه اجرایی نیست و ما موظفیم و بر ما واجب است که آنها را به دست آورده تا بتوانیم عمل کنیم. بنابراین جنبش نرم افزاری از آنجا که مقدمه ی عمل به واجب است، واجب است. منبع: پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه









این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن