واضح آرشیو وب فارسی:مهر: عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی؛
پژوهشگاه علوم انسانی اسلامی در رشته های مختلف تاسیس شود
شناسهٔ خبر: 2991275 - شنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۴ - ۱۱:۱۰
دین و اندیشه > اندیشمندان
جهانیان، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت:باید پژوهشگاه علوم انسانی اسلامی در رشته های مختلف تاسیس و افراد باانگیزه در آن به کار گرفته شوند تا مسیر تحول در علوم انسانی هموار شود. به گزارش خبرگزاری مهر، تحول علوم انسانی یکی از مهمترین دغدغه های کنونی جامعه علمی کشور است تا آنچه به انسان و زندگی فردی و اجتماعی می پردازد ناظر بر مولفه های فرهنگ بومی دینی او باشد نه نسخه ای تجویزی که حتی برای انسان غربی نیز راهگشا نبوده و نتوانسته دغدغه های او را مرتفع کند. از این رو با حجت الاسلام والمسلمین ناصر جهانیان، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و عضو هیئت تحریریه فصلنامه تخصصی اقتصاد اسلامى درباره ابعاد مرتبط با این تحول به گفت و گو پرداخته ایم که مشروح آن را می خوانید: *چه دلایلی به تحول علوم انسانی رایجِ و کنونی ضرورت می بخشد و مسئله تحول را به اولویت نخست مراکز آموزشی و پژوهشی تبدیل می کند؟ از مقولات انقلاب اسلامی این است که بتوانیم علم مستقل داشته باشیم که هم از ارزش های اسلامی ریشه گرفته باشد و هم متکی بر شناخت واقعی از کشور خودمان و نیز شرایط بومی فرهنگی دیگر کشورهای اسلامی باشد. علاوه بر این، از دیگر مقولات مهمی که در مسئله عزتمداری مطرح می شود، مسئله قدرتمندی است چراکه بدون قدرت، عزتی به دست نمی آید و از مقولات قدرت، علم و دانش مستقل و بومی است که مبتنی بر ارزش های بومی و اسلامی ما باشد. بنابراین، برای اینکه بتوانیم آن عزت اسلامی را حفظ کنیم، لازم است که تا جایی که می توانیم تغییراتی را در علوم انسانی اعمال کنیم چراکه علوم انسانی رایج در دانشگاه های ما کارکرد قابل قبولی برای پیشرفت کشور ارائه نکرده است. برای مثال از زمانی که دانشگاه تهران تاسیس شد تاکنون علوم انسانی کارکرد قابل قبولی نداشته و نتوانسته یک تفکر مستقل را در کشور سبب شود و این مردم و اسلام بودند که انقلاب را رقم زدند. از این رو، وظیفه مردم و نظام اسلامی ایجاب می کند که کارکرد صحیح و حقیقی علوم انسانی را به آن باز گردانند که این از طریق تحول و بومی سازی این علوم محقق می شود. *آیا تقسیم بندی علم به دو نوع دینی و غیردینی ممکن و شدنی است و اصلا در منظر اسلام چنین تقسیم بندی ای منطقی است؟ در این باره حتی بین محققان علوم اسلامی اختلاف نظر وجود دارد برای مثال برخی می گویند اگر چیزی علم باشد حتما دینی است و آنچه کارکردی ندارد جهل است نه علم! اما اکنون مقوله ای متعارف وجود دارد مبنی بر علم سکولار که در مقابل آن علم دینی مطرح می شود و به تعبیر آیت الله جوادی آملی حتی در علوم طبیعی و ریاضی نیز اندیشمندی که طبیعت را جای خلقت می گذارد و از خدا چشم پوشی می کند و نگاهش طبیعت گرایانه است، علم او کارکرد مفیدی برای بشر در پی نخواهد داشت. از این رو، علم به دو نوع دینی و سکولار تقسیم می شود که اوج تبلور علم سکولار در غرب است و نتیجه ای جز سلطه گری، انحصارگرایی و نابرابری میان کشورها ندارد به گونه ای که در دو قرن اخیر نابرابرای ها بشدت افزایش یافته است به گونه ای که نه میان فقرا و نه میان اغنیای امروز با ۲۰۰ سال پیش اصلا نمی توان شباهتی یافت! این در حالی است که اگر علمی دینی باشد، هم به رشد اقتصادی و پیشرفت کشورها توجه دارد و هم نابرابری ها و فقر را کاهش می دهد. *آیا منابع اسلامی ظرفیت استخراج و تولید علوم انسانی را دارند؟ برای مثال در رشته تخصصی شما که اقتصاد است چقدر این موضع صدق می کند؟ بله! اگر اکنون بخواهیم علوم اقتصادی را تقسیم بندی کنیم می توان آنها را به اقتصاد کلان و خُرد، اقتصاد توسعه، اندیشه های اقتصادی نظام های اقتصادی و … تقسیم کرد در حالی که اسلام و اقتصاد اسلامی در مکاتب و عقاید و سیاست های اقتصادی حرف های بسیاری برای گفتن دارد. اما درباره اقتصاد خُرد به تعبیر شهید صدر اسلام باید نظام خود را بسازد که با سیاست ها و نهادسازی هایی که دارد، در حال انجام این کار است. باید توجه داشت ما از ابتدای انقلاب پیشرفت های بسیاری داشته ایم و نسیم هایی در این باره در حال وزش است اما تا قله راه بسیار است و اکنون هم اقتصاد اسلامی تا حدی ایجاد و نابرابری ها تا حد زیادی برطرف شده است البته تحریم ها در این باره مشکل آفرین بوده است. خوشبختانه هر تولیدی در کشور به طور نسبی در کشور تامین می شود، بر خلاف دیگر کشورهای در حال توسعه که نمی توانند تولید خودکفا داشته باشند و این در عرصه های مختلف اعم از پزشکی، فضانوردی و … نمود دارد. مهم آنکه اینها همه ناشی از نظام و قانون اساسی ما است که زمینه سازی کرده است، البته جای کار بیشتر وجود دارد که اگر همراه با نظام سازی محقق شود آنگاه اقتصاد خُرد و کلان محل کار می شود و بتدریج علم اقتصاد خُرد و کلان اسلامی تولید و عرضه می شود. *چقدر انحصارگرایی ها و دست اندازی قدرت ها بر منابع دیگر کشورها و حتی قتل و کشتار و چپاول آنها برای تحقق اهدافشان ناشی از دیدگاهی است که علوم انسانی غربی به بشر القاء می کند؟ از وقتی کشورهای غربی توسعه یافته شدند و علم را در اختیار گرفته و با آن قدرت یافتند به ویژه در اواخر قرن نوزدهم که عصر استعمار گسترده آغاز شد یعنی همزمان با انقلاب صنعتی دوم، زمینه ای فراهم شد تا صنعت مدرن امروز شکل بگیرد و آنها اینچنین با انواع کالاهای انبوه، استعمار خود را کلید زدند به نوعی که در ابتدای قرن بیستم گفته می شد «خورشید هیچ گاه در سرزمین های بریتانیا غروب نمی کند» و این نتیجه ای نبود جز علوم انسانی آنها که باب استعمار قدیم را پیش رویشان می گشود. سپس در جریان جنگ های جهانی علوم انسانی، استعمار نو را پیش پایشان گذاشت به ویژه با پیچیدن نسخه های اقتصادی که به «اقتصاد توسعه» مشهور شد، گفتند بیایید و شبیه ما شوید که چنین چیزی هرگز رخ نداد! و امروز هم تنها هشت کشور قدرتمند دنیا ۹۰ درصد شرکتهای چندملیتی جهان را در اختیار دارند و در مقابل برخی کشورهای جهان سوم به جهان چهارم و حاشیه پرتاب شدند. *برای پیشبرد فرآیند تحول علوم انسانی در شرایط کنونی و وضعیت علمی کشور چه راهبردی را مناسب می دانید؟ به نظر می رسد اگر هر یک از متفکران و اندیشمندان به جای تک روی و کارهای جداگانه، درصدد هم افزایی برآیند و با نظارت و هدایت قوای سه گانه و در راس آنها مقام معظم رهبری برای تحول علوم انسانی فعال باشند همان طور که برای انرژی هسته ای و … کار می شود آنگاه می توان در قالب حلقه های متمرکز بدون کارهای پراکنده و موازی، زمینه تحول علوم انسانی و تولید علوم انسانی اسلامی را فراهم کرد. به نظر می رسد باید پژوهشگاه علوم انسانی اسلامی در رشته های مختلف تاسیس شود و افراد باانگیزه نه آنهایی که در پی پرستیژ استادی اند در آن به کار گرفته شوند تا مسیر تحول هموار شود. .......................... منبع:پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه؛
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 97]