تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 11 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نيت مؤمن بهتر از عمل او، و نيت كافر بدتر از عمل اوست و هر كس مطابق نيت خود عمل ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819992687




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

معنا و مبناشناسی کرامت انسانی؛ با نگاهی بر کرامت سیاسی در آموزه های قرآنی - بخش دوم و پایانی کرامت و ضرورت اقدامات اقتصادی


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: معنا و مبناشناسی کرامت انسانی؛ با نگاهی بر کرامت سیاسی در آموزه های قرآنی - بخش دوم و پایانی
کرامت و ضرورت اقدامات اقتصادی
کرامت به عنوان یک قاعده اساسی، در پرتو مبنای برخاسته از آن، نقش مهمی در تنظیم روابط شهروندان و دولت ایفا می کند و می تواند در تحقق یک الگوی مطلوب سیاسی و ترسیم جایگاه مردم در آن نظام سیاسی نقش آفرینی کند.

خبرگزاری فارس: کرامت و ضرورت اقدامات اقتصادی



  ط. کرامت و اندیشه فقهی پذیرش کرامت ذاتی و ارزشی توسط فقها نیز مد نظر قرار گرفته است، هرچند آنان در این زمینه، جدای از نگاه مفسران قرآنی حرکت نکرده اند. آنچه در این قسمت بیان می شود ذکر اقوال است، هرچند بررسی آنها خود نیازمند بحث دیگری است: الف. نجاست و یا طهارت جسم مرده: شیخ انصاری در بحث طهارت متوفای مسلمانان و کافر به این مسئله توجه کرده و گفته است: بر مبنای کرامت انسانی، می توان به طهارت آنها قایل شد؛ زیرا تکریم انسانی اقتضای طهارت را دارد. ولی در ادامه، به این نکته توجه داده است که مخفی نماند فقهای امامیه به نجاست غیر اهل کتاب معتقدند؛ چنان که برخی به نجاست آن دسته از فرقه های مسلمانی که به کفر محکوم نشده اند معتقدند (انصاری، 1410ق، ج1، ص212). در همین زمینه، در کتاب فقه الشیعه و در بخش کتاب الطهاره بیان شده است که به اقتضای کرامت انسانی، اعتقاد به پاکی ذاتی انسان است و تفاوتی نیز بین مرده و زنده وجود ندارد؛ زیرا این حکم لازمه پذیرش و اعتقاد به کرامت انسانی است (خوئی، 1418ق، ج3، ص86). نویسنده در ادامه بیان کرده است: اما قوله تعالی: انما المشرکون نجس، فالمراد نجاستهم المعنویه. بنابراین، نجاست مشرکان نجاست معنوی است، نه ظاهری. در کتاب قواعد الخصیصه بیان شده است که مشهور در بیان اهل سنت، قول به طهارت مطلق کفار است (جزیری و همکاران، 1419ق، ج1، ص6)؛ چراکه این لازمه پذیرش کرامت انسانی است. برخی از فقها با استناد به کرامت انسانی، وجود نظام قضایی را پذیرفته اند؛ زیرا نبود یک نظام دادرسی، که بتوان بر اساس آن به حل و فصل مسالمت آمیز اختلاف دست پیدا کرد نوعی توهین به انسان و خلاف کرامت است (گلپایگانی، 1401ق، ج1، ص6). البته این استدلال اختصاص به نظام قضایی ندارد و می تواند در تمام حوزه های اجتماعی مطمح نظر قرار گیرد. ی. کرامت و ضرورت اقدامات اقتصادی در کلام برخی فقها، بین کرامت و اقدامات مثبت اقتصادی به منظور رفع محرومیت و کاهش شکاف طبقاتی رابطه برقرار شده است (جعفری، 1419ق، ص151). در این زمینه، با استناد به آیه شریفه و لقد کرّمنا، به ضرورت انجام اقدامات اقتصادی توجه شده است. در این باره، ممنوعیت اضرار به دیگران نیز لحاظ شده است. البته هر اقدام دیگری که به حقوق افراد لطمه وارد کند نیز ممنوع شمرده شده است (همان، ص153). در برابر، انجام هر کاری که سعادت دنیا و آخرت انسان ها را محقق می سازد، به منزله تکریم آنهاست و به حکم آیه شریفه، احترام به آنان لازم است. نفی فقر و محرومیت بر این مبنا، یکی از تکالیف دولت است. هر اقدام حمایتی که دولت از اقشار آسیب پذیر به عمل آورد تحقق کرامت انسانی است. بی تفاوتی دولت ها نسبت به وضع معیشت و فضای کسب و کار آنها خلاف کرامت است. ازاین رو، در آموزه های اسلامی، توجه به این نیز جزو وظایف حاکمیت تعریف شده است. ایجاد عدالت اقتصادی و فقرزدایی در اندیشه سیاسی امام علی علیهم السلام با نگاه به کرامت انسانی، قابل فهم است. ازاین رو، حضرت ثروت های فراوان و گزاف را نشانه ای از شکاف عظیم طبقاتی می دانند که ناشی از تضییق حقوق انسان هاست و رسالت مقابله با آن بر دوش حاکم جامعه است (نهج البلاغه، خ 3). توزیع عادلانه درآمدها به منظور زدودن استخفاف مالی یک وظیفه است و امام علی علیهم السلام آن را جزو رسالت های حکام می دانند (نهج البلاغه، خ 105). ک. کرامت و تعاملات اجتماعی در کلمات فقها به ابعاد گوناگونی از کرامت توجه شده است. در بهره مند شدن از حقوق بشری و حقوق اجتماعی، به مبنا بودن کرامت توجه شده است و اینکه لازمه وجود چنین کرامتی حق بهره برداری است. حرمت ایذا و آزار دیگران نیز در کلام اندیشمندان این حوزه، مد نظر قرار گرفته است (جعفری، 1419ق، ص153). ازآن رو که اسلام دین اخلاق و مکرمت های اخلاقی است و ازآن رو که خداوند با قسم، از کرامت انسانی یاد کرده، پس نمی توان در مناسبات اجتماعی، رفتاری خلاف کرامت انسانی داشت. احترام گذاشتن به دیگران همچون استحباب تقلیب و سلام دادن بر مادر و توفیر طفل و بیان خوبی های او و حرمت استسلام در برابر استعمار نیز نمونه های دیگری از قلمرو کرامت انسانی را نشان می دهد (شیرازی حسینی، 1428ق، ج1، ص62). پذیرش حقوق طبیعی برای انسان مبتنی بر کرامت انسانی اوست (جمعی از مؤلفان، بی تا، ج52، ص112) که در نتیجه آیات الاحکام گسترش پیدا می کند. در کتاب تاریخ فقه و فقهاء، به رساله ای توجه داده شده که توسط سید مرتضی در خصوص این آیه تصنیف شده و به برخی از این مسائل اشاره کرده است (گرجی، 1421ق، ص168). ل. دیگر مظاهر کرامت نمونه های متعددی در کلام فقها به کرامت استناد داده شده است. بیان همه این نمونه ها از حوصله تحقیق خارج است و تنها به عناوین آنها بسنده می شود. مهم ترین نمونه هایی که می توان به آنها اشاره کرد عبارت اند از: حجاب و کرامت انسانی (مطهری، بی تا، ج19، ص466)؛ نپرداختن زکات و بی بهره بودن از کرامت انسانی (صدوق، 1409ق، ج6 ،ص299)؛ رفاه انسانی و آسایش و کرامت او (جعفری، 1419ق، ص151)؛ ممنوعیت شکنجه و هر نوع رفتار غیرانسانی (همان، ص153)؛ اذیت و آزار زن به عنوان رفتاری خلاف کرامت انسانی (فاضل لنکرانی، 1425ق، ج1 ،ص432)؛ ممنوعیت رفتارهای خلاف حقوق بشر در جنگ، همانند مثله کردن افراد به عنوان رفتاری خلاف کرامت انسانی (جمعی از محققین، 1428ق، ج2، ص59-421)؛ اجتناب از آلات لهو و لعب در جهت رعایت کرامت انسانی(ر.ک: صافی گلپایگانی، 1417ق)؛ و انفاق و رعایت شرافت انسانی به عنوان اعمالی در جهت کرامت افراد (ر.ک: خراسانی، 1428ق). نگاهی به آنچه از کلام فقها بیان شد، نشان دهنده ضرورت بهره مندی از کرامت انسانی در معنای بهره مندی از درک عقلی است، و موارد بیان شده می تواند مصادیقی از کرامت به معنای پیش گفته باشد. در حوزه مناسبات اخلاقی نیز به آیه شریفه مزبور زیاد استناد شده است. علامه مجلسی در کتاب شریف بحار الانوار، جلد 63، باب یازدهم از ابواب الدعا عند الاکل و باب هفدهم، جوامع آداب الاکل و نیز جلد 83؛ 51 و 59 باب چهارم در خصوص اعمال روز غدیر چندین روایات ناظر به بحث کرامت آورده اند که همگی حوزه مناسبات اخلاقی را شکل می دهد و انجام این امور در راستای کرامت انسانی تعریف شده است. در کتاب لوامع صاحبقرانی (ج1، ص 5)، نیز علامه مجلسی به این آیه شریفه تذکر داده است. در شرح کافی، (ج9، ص 314؛ باب العجب) مهم ترین مصادیق کرامت انسانی در این حوزه، همچون تعظیم مقام انسان، خلق شدن با عنایت ویژه خداوند و تزکیه انسان بیان شده و در کتاب المهذب البارع فی شرح المختصر المنافع، کرامت انسانی را در یک معنای گسترده اخلاقی مد نظر قرار داده است (حلی، 1407ق، ج3، ص158). ملاحظه همه نمونه ها اثباتگر آن است که کرامت در معنای بهره مندی از درک عقلی است و هر رفتار فردی و اجتماعی، که در جهت استفاده از عقل نباشد، خلاف کرامت انسانی به شمار می آید. این معنا اساس و پایه کرامت سیاسی را نیز تشکیل می دهد. م. کرامت سیاسی یکی از مهم ترین حوزه های کرامت را باید در قلمرو کرامت سیاسی مطرح کرد. از نگاه اندیشمندان، رعایت کرامت انسانی در حوزه تعاملات سیاسی ابعاد گوناگونی دارد. احترام گذاشتن به رأی مردم، مشارکت سیاسی مردم، پذیرش انتقادات، دوری از باند و جناح بندی و نمونه های دیگر در این زمینه تعریف شده است. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز، هم در مقدمه و هم در پایه ششم اعتقادی این نظام اسلامی، به کرامت انسانی توجه شده است. درواقع، اصل آزادی و اختیار انسان در مناسبات سیاسی تجلی کرامت انسانی و مقتضای خلیفه الهی اوست (عمید زنجانی، 1421ق، ج1، ص253). مراعات تمام حقوق ناشی از کرامت انسانی و تلاش برای برخوردار شدن از یک نظام سیاسی مطلوب، بخشی مهم از باب سیاسی یک جامعه بر مبنای کرامت را شکل می دهد (همان، ج2، ص128). بنیاد روابط بین الملل در اسلام، اعتراف صریح به کرامت انسانی و پذیرش حق تعیین سرنوشت بر این اصل بنا شده است (همان، ج3، ص200). کرامت در مناسبات سیاسی، برخوردار شدن از یک زندگی شرافتمندانه اجتماعی و سیاسی به عنوان یک حق است که مسئولیت دولت را در این زمینه نشان می دهد (جعفری، 1419ق، ص149). ممنوعیت رفتار قساوت بار و ذلت زا در یک نظام سیاسی به سبب توجه به کرامت انسانی است (همان، ص153). در سخنان دیگران، به الزامات این زندگی همچون خوراک، پوشاک و مسکن، که در یک زندگی آبرومندانه لازم است، توجه داده شده (لنکرانی، 1425ق، ج1، ص433). تحقق کرامت سیاسی برای انسان ها در نگاه امام علی علیهم السلام به صورت ویژه ای ترسیم شده است. این نگاه دارای آثار رفتاری بی بدیلی نیز هست. احترام به حقوق شهروندان و اهتمام به خدمت به آنها رهاورد کرامت سیاسی در سخنان ایشان است. شکستن ریشه های بی انصافی و ضرورت توجه به انصاف با مردم در تمام امور، مبنای غیرقابل تردید کرامت انسانی را شکل می دهد (دلشاد تهرانی، 1377، ص379). مهم ترین اصول کرامت سیاسی و به تعبیر دیگر، شناسایی و تضمین حقوق شهروندی را در سخنان امام علی علیهم السلام می توان در موضوعات ذیل ذکر کرد: ماهیت نظام سیاسی و حکومت در اسلام، اصل خدمتگزار بودن به مردم، اصل ممنوعیت فاصله گرفتن از مردم، اصل ایجاد امنیت و اقامه حق، اصل سعه صدر، اصل عدالت، اصل رفق و مدارا، اصل میانه روی، اصل نظم و انضباط، اصل پای بندی به عهد و پیمان، اصل پرهیز از شتاب زدگی در امور، اصل مشورت و مشارکت پذیری مردم، و اصل فضاسازی رقابت سالم به منظور پیشرفت جامعه. همه این نمونه ها نشانگر وجود کرامت سیاسی در جامعه است. بر این مبنا، تضمین کرامت سیاسی وجود یک نظام برخاسته از آموزه های دینی و مجریان متعهد به این آموزه ها را شکل می دهد. در این زمینه، تحقق کرامت انسانی با رویکرد سیاسی به شکل گیری منش سیاسی زمام داران برمی گردد. تعهد و پای بندی مسئولان در صیانت از کرامت شهروندی و کرامت انسانی عامل تضمین این کرامت است. حضرت علی علیهم السلام برای تحقق چنین کرامتی، راه کار تربیتی ویژه ای بیان کرده اند. ایشان در خطبه 32 نهج البلاغه، پس از آنکه مردم را به چهار دسته تقسیم می کنند، می فرمایند: دنیا در چشم ما، از پر کاه و گیاه خشکیده هم بی ارزش تر است. از گذشتگان پند گیرید، پیش از آنکه آیندگان از شما پند گیرند. دنیای مذمت شده را از خود دور کنید؛ چراکه دنیا افرادی را که شیفته او بودند، طرد کرد (نهج البلاغه، خ 32). نگاهی به جملات و سخنان بیان شده در این کلام نورانی و زیبا، نشان می دهد کارگزاران و حاکمان تنها با این رویکرد و نگاه می توانند حقوق مردم را تضمین کنند. آن که برای به دست آوردن دنیا، نگاه ابزاری به مردم دارد هرچند خود را در لباس زهد نشان دهد، نمی تواند برای تحقق کرامت سیاسی قدم بردارد. آن که رفتار حاکمان پیشین او را به پند و اندرز نکشاند و به نوع رفتار و عملکرد آنها توجه نداشته باشد، دیر یا زود خود محل عبرت دیگران واقع خواهد شد. بدین روی، اگر هدف اصلی در قدرت سیاسی تحقق رضایت خداوند باشد محور زندگی باید آخرت قرآنی باشد و آثار آن در کوچک دیدن دنیا و ارزش های آن. رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله در حدیثی فرمودند: صلاح و درستی این است که از ابتدا، با زهد و اعراض از دنیاخواهی و یقین به غیب همراه باشد، و هلاکت و نابودی آن نیز در بخل و آرزوست (صدوق، 1400ق، ص189). از سوی دیگر، این نکته قابل اثبات است که اقتضای حفظ کرامت انسانی حضور افراد در تعیین سرنوشت خویش است. این سخن بدان معناست که عدم مسئولیت پذیری در تعاملات سیاسی جامعه، خلاف تقوای الهی است؛ چنان که مغایر اهداف خلقت انسانی نیز هست. ضرورت احترام گذاشتن به خود و جامعه انسانی و برخوردار بودن از احساس مسئولیت نسبت به جامعه ای که افراد در آن رشد می کنند در گرو پذیرش کرامت سیاسی است. بر این مبنا، در نظام سیاسی اسلام، جایی برای بی اعتمادی و یا کم اعتمادی بین کارگزاران و مردم وجود ندارد. در معنای پیش گفته از کرامت، رویکرد متولیان امر به مردم رویکرد امانت است. مد نظر قرار دادن این حقیقت که مردم امانت الهی در دست مسندنشینان قدرت هستند با پذیرش کرامت سیاسی امکان پذیر است. ازاین رو، می توان ادعا کرد: کرامت سیاسی در مبنای قرآنی، نقش کلیدی در تنظیم روابط افراد و دولت دارد. اساس کرامت سیاسی از کرامت قرآنی جدا نیست. در نگاه قرآنی، کرامت ذاتی انسان بر مبنای اندیشه صحیح شکل می گیرد و اندیشه سالم با جهت گیری تقوای الهی صورت می پذیرد. در حقیقت، قرآن کریم با این نگاه به مسئله کرامت توجه می کند که استعداد بی بدیل اندیشه در مسیر کمک به تحقق هدف خلقت، خود را نشان می دهد. ازاین رو، در سوره حجرات باتقواتر بودن نشانه باکرامت تر بودن تعریف شده است؛ زیرا باتقواترین ها، هم می خواهند و هم می توانند رشد و استعداد بندگان خداوند به بهترین شکل رقم بخورد. در آیه دیگر، نشانه حاکمیت سیاسی در زمین توسط مؤمنان را اقامه نماز و دادن زکات دانسته است (حج: 41) که هر دو از مظاهر تقوای الهی است. آثار اعتقاد به این مبنا در افزایش میزان رضایتمندی شهروندان به نظام، اعتماد به عملکرد مسئولان، کم رنگ شدن شایعات اجتماعی، و درنهایت، افزایش کارامدی آن نظام قابل رؤیت است.  همراهی مردم با نظام در شرایط خاص و حساس، و حضور در عرصه های اجتماعی تأثیرگذار از دیگر آثار این نگاه است. علاوه بر آن، قصد قربت و توجه به رضایت الهی برخاسته از اعتقاد به احترامی که خداوند برای انسان ها در کرامت بخشی به آنها قایل شده نیز ثمره مهم این نگاه است که هم بعد دنیوی و هم بعد اخروی را به دنبال دارد. می توان ادعا کرد که تکلیف مردم به قیام و حرکت سیاسی و شکل دهی به نظام حاکمیتی، که از سوره حدید به دست می آید، با محوریت تقوا معنا دارد و ازاین رو، در صدر آیه بیست و پنجم همین سوره، همگان را به حرکت بر اساس آموزه های انبیایی دعوت کرده است. این سخن، هم بیانگر حقوق و هم تکالیف افراد در راستای حق تعیین سرنوشت است که خود حاکی از نگاه شارع مقدس به امتیازبخشی برای افراد باتقوا در حوزه مناسبات سیاسی است. نتیجه گیری کرامت انسانی، چه در بعد ذاتی و چه در بعد ارزشی، گفتمان رایج جهان معاصر و مبنای روابط افراد و دولت ها، چه در بعد داخلی و چه در بعد خارجی با عنوان حقوق شهروندی و حقوق بشری امروزه قرار گرفته است. وجود اختلافات زیاد در معنا و مبنای این واژه، مجادلات متعدد حقوقی و سیاسی به دنبال داشته است. این نزاع علمی، هم در بین اندیشمندان مسلمان و هم غیرمسلمان مشهود است. آنچه همه اندیشمندان بدان توجه کرده اند تمرکز بر واژه کرامت در آیه 71 سوره اسراء است. تعابیر متعدد و همچنین نتایج گوناگونی از این واژه تاکنون ارائه شده است. ازآن رو که ریشه همه این گفت وگوها عمدتاً به آیه شریفه مذکور برمی گردد، این نوشتار تلاش کرد تا با مراجعه به کلام مفسران قرآنی، به معنای آن توجه کند. نتیجه حاصل از این نگاه، نشانگر وجود اقوال و معانی متعدد در این زمینه است که می توان ضمن جمع کردن بین همه تعابیر، به عمق و گستردگی قلمرو این واژه قرآنی پی برد. توجه به این معنا که کرامت انسانی درواقع، بهره مند شدن از قدرت تعقل و انتخاب احسن در تمام تقسیم های فردی و اجتماعی است، می تواند سنگ بنای مناسبی در ارائه یک معنای جامع و تعیین قلمرو و مبنای شکل گیری کرامت باشد. یکی از حوزه های اجتماعی، که در قلمرو این بحث قرار می گیرد، کرامت سیاسی افراد و حق آنها در تعیین سرنوشت خویش و نقش آنها در نظام سیاسی است. انتخاب مبتنی بر کرامت انسانی، که از سوی خداوند تبارک و تعالی در اختیار انسان قرار گرفته، از یک سو، او را به انتخاب الهی می رساند، و از سوی دیگر، او را به داشتن احساس مسئولیت اجتماعی در قبال جامعه وامی دارد. نیز توجه نکردن به هرکدام درواقع، به نوعی، کنار گذاشتن کرامت سیاسی خویش است. کرامت به عنوان یک قاعده اساسی، در پرتو معنای پیش گفته و مبنای برخاسته از آن، نقش مهمی در تنظیم روابط شهروندان و دولت ایفا می کند و می تواند در تحقق یک الگوی مطلوب سیاسی و ترسیم جایگاه مردم در آن نظام سیاسی نقش آفرینی کند. منابع نهج البلاغه، 1385، ترجمه محمد دشتی، قم، پارسایان. ابن عربی، محمدابن عبدالله، بی تا، احکام القرآن، بی جا، بی نا. ابوعبیده معمر بن مثنی، 1381ق، مجاز القرآن، قاهره، مکتبه الخانجی. استرآبادی، محمدامین، 1426ق، رسائل فیض کاشانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی. اسحاقی، سیدحسین، 1385، جرعه های رسالت، قم، مشعر. ـــــ ، 1386، چگونه زیستن، قم، مشعر. اعلامیه ملل متحد در خصوص حمایت از همه افراد در برابر شکنجه و سایر رفتارها یا مجازات های ظالمانه غیر انسانی و تحقیرکننده 1975. اندلسی، ابوحیان محمدبن یوسف،1420ق، البحر المحیط فی التفسیر، بیروت، دار الفکر. انصاری، مرتضی، 1410ق، مکاسب المحشی، قم، مؤسسه مطبوعاتی دار الکتاب. انصاریان، حسین، 1374، چهل حدیث حج، قم، مشعر. آلوسی، سیدمحمد، 1415ق، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دار الکتب العلمیه. بیضاوی، عبدالله بن عمر، 1418ق، انوار التنزیل و اسرار التأویل، بیروت، دار احیاء التراث العربی. جعفری، محمدتقی، 1419ق، رسائل فقهی، تهران، مؤسسه منشورات کرامت. جزیزی، عبدالرحمن و دیگران، 1419ق، الفقه علی المذاهب الاربعه، بیروت، دار الثقلین. جصاص، احمدبن علی، 1405ق، احکام القرآن جصاص، بیروت، دار احیاء التراث العربی. جمعی از محقیقن، 1428ق، جهاد در آیینه روایات، تهران، زمزم. جمعی از مؤلفان، بی تا، مجله فقه اهل بیت فارسی، 56 جلدی، قم، مؤسسه دایره المعارف فقه اسلامی. جوادی آملی، عبدالله، 1386، جرعه ای از صهبای حج، قم، مشعر. حسنی، علی اکبر، 1371، سیری در اماکن سرزمین وحی، قم، مشعر. حسینی جرجانی، سیدامیر ابوالفتح، 1404ق، احکام القرآن جرجانی، تهران، نوید. ـــــ ،1363، تفسیر شاهی، تهران، نوید. حقیقت، سیدصادق و سیدعلی میرموسوی، 1381، مبانی حقوق بشر از دیدگاه اسلام و دیگر مکاتب، قم، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی. حلی، جمال الدین احمدبن محمد، 1407ق، المهذب البارع فی شرح المختصر النافع، قم، دفتر انتشارات اسلامی. حمیدان، قاسم، 1425ق، اعراب القرآن الکریم، دمشق، دار المنیر و دار الفارابی. خراسانی، وحید، 1428ق، توضیح المسائل، قم، مدرسه امام باقر علیهم السلام. خوئی، سیدابوالقاسم، 1418ق، فقه الشیعه، قم، مؤسسه آفاق. دلشاد تهرانی، مصطفی، 1377، دولت آفتاب، تهران، خانه اندیشه جوان. دمشقی (ابن کثیر)، اسماعیل بن عمر، 1419ق، تفسیر ابن کثیر، بیروت، دار الکتب العلمیه. رازی، فخرالدین، 1420ق، مفاتیح الغیب، بیروت، داراحیاء التراث العربی. راغب الاصفهانی، حسین بن محمد، 1404ق، مفردات الالفاظ القرآن الکریم، قم، دفتر نشر الکتاب. رضوانی، علی اصغر، 1387، شیعه شناسی و پاسخ به شبهات، قم، مشعر. سیوطی، جلال الدین، 1416ق، تفسیر الجلالین، بیروت، مؤسسه النور للمطبوعات. ـــــ ، 1404ق، الدر المنثور، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی. شوکانی، محمدبن علی، 1414ق، فتح الغدیر، دمشق، بیروت، دار ابن کثیر، دار الکلم الطیب. شیبانی، محمدبن حسن، 1413ق، نهج البیان عن کشف معانی القرآن، تهران، بنیاد دایره المعارف اسلامی. شیرازی حسینی، سیدمحمد، 1428ق، من فقه الزهراء، قم، رشید. صافی گلپایگانی، لطف الله، 1417ق، جامع الاحکام، قم، حضرت معصومهƒ. صدوق، محمدبن علی، 1400ق، الامالی، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات. ـــــ ، 1409ق، من لا یحضره الفقیه، ترجمه غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی. طباطبائی، سیدمحمدحسین، 1417ق، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی. عاملی، علی بن حسین، 1413ق، الوجیز فی تفسیر القرآن العزیز، قم، دار القرآن الکریم. عمید زنجانی، عباسعلی، 1421ق، فقه سیاسی، چ چهارم، تهران، امیرکبیر. فیض کاشانی، محمدمحسن، 1429ق، رسائل فیض کاشانی، تهران، مدرسه عالی شهید مطهری. قاضی، نورالله، 1367، الصوارم المهرقه فی نقد الصواعق المحرقه، قم، مشعر. قشیری، عبدالکریم بن هوازن، بی تا، لطایف الاشارات، مصر، الهیئه المصریه العامه للکتاب. کنوانسیون ممنوعیت شکنجه، مصوب 1984، ملل متحد. گرجی، ابوالقاسم، 1421ق، تاریخ فقه و فقهاء، چ سوم، تهران، سمت. گلپایگانی، سیدمحمدرضا، 1401ق، القضاء، به قلم علی حسینی میلانی، قم، خیام. لنکرانی، محمدفاضل، 1425ق، جامع المسائل، چ یازدهم، قم، امیر قلم. مجلسی، محمدباقر، 1410ق، بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار‰، بیروت، مؤسسه الطبع و النشر. مجلسی، محمدتقی، 1414ق، لوامع صاحبقرآنی مشهور به شرح فقیه، چ دوم، قم، اسماعیلیان. محمدی ری شهری، محمد، 1377، میزان الحکمه، تهران، دار الحدیث. مرکز تحقیقات حج، بی تا، فصلنامه میقات حج،73 جلدی، تهران، مشعر. مصباح، محمدتقی، 1380، پاسخ استاد به جوانان پرسشگر، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره . مطهری، مرتضی، بی تا، مجموعه آثار، قم، بی نا. منتظری، حسینعلی، 1387، مجازات های اسلامی و حقوق بشر، تهران، ارغوان دانش. یمانی، محمد عبده، 1378، فاطمه زهرا علیهم السلام، ترجمه محمدتقی رهبر، قم، مشعر. مسعود راعی: استادیار گروه حقوق، دانشکده حقوق ـ الهیات و معارف اسلامی، واحد نجف آباد دانشگاه آزاد اسلامی، نجف آباد، اصفهان، ایران. معرفت سیاسی - سال ششم، شماره دوم، پیاپی 12، انتهای متن/

http://fna.ir/R0Z99I





94/09/14 - 05:13





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 30]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن