واضح آرشیو وب فارسی:مهر: حجت الاسلام حائری زاده در گفتگو با مهر:
خون اباعبداالله(ع) برای نجات مردم از جهل و گمراهی نثار شد
شناسهٔ خبر: 2975364 - سهشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴ - ۰۸:۵۶
دین و اندیشه > اندیشمندان
حجت الاسلام حائری زاده، از واعظان نامدار کشورمان گفت: در زیارت اربعین آمده است «و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهاله و حیرة الضلاله» یعنی خون اباعبداالله(ع) برای نجات مردم از جهل و گمراهی نثار شد. به گزارش خبرنگار مهر، امت اسلامی از ابتدای تشکیل تا امروز درگیر موضوع مهم و حساس ولایت پذیری است. این که جایگاه ولایت پذیری در حکومت اسلامی چیست، این که ره آورد تبعیت از ولی در طول تاریخ چه بوده و ثمرات این موضوع در سطح کلان جامعه اسلامی به کجا ختم می شود همواره محل بحث و تبادل نظر بزرگان اسلام شناس و تاریخ دانان بوده است. به خصوص آن که در دهه های اخیر رخدادهایی نظیر انقلاب شکوهنمد اسلامی و تاثیرات شگرف آن بر جغرافیای سیاسی دنیا تأثیرات عمیقی به جا گداشت و اخیراً نیز جریانات مسمومی مانند داعش قدم شوم خود را بر همین مسیر گذارده اند تا به نام اسلام و خلافت اسلامی، مطامع خود را پیش ببرند. با توجه به قرار داشتن در ماه صفر و در پیش داشتن اربعین حسینی، با واعظ و خطیب توانای کشورمان، حجت الاسلام و المسلمین سید مهدی حائری زاده گفتگو کردیم. در این گفتگو با او درباره موضوعاتی چون انقلاب، عاشورا، داعش و... صحبت کردیم. *چه اتفاقی در جامعه صدر اسلام افتاد که امت رسول الله در نیم قرن به جایی می رسند که در سال ۶۱ هجری راه را بر نوه پیامبر می بندند و ایشان را کافر و مشرک می خوانند؟ در این رابطه چند نکته قابل تأمل است که اتفاقاً این نکات نه فقط در سال ۶۱ هجری، بلکه در تمام دوران جاری است و هرجا که این نکات رخ دهد سرِ حسینِ زمان خود را به مذبح می برند. این نکات چیست؟ اولین اتفاق جهل مردم و عدم درک و تحلیل صحیح است. مردم درک لازم را از دین نداشتند و به تصور غلط شان چند رکعت نماز و روزه و ظواهر شریعت برای دین داری کفایت می کند. می بینیم که در زیارت روز اربعین آمده است «و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهاله و حیرة الضلاله» یعنی خون اباعبداالله علیه السلام برای نجات مردم از جهل و گمراهی نثار شد. این نکته اول. نکته دوم مسئله ولایت گریزی یا ولایت ستیزی است. ببینید چه اتفاقی در آن جامعه افتاده است. یزیدیان می آیند و به شکرانه واقعه عاشورا روزه می گیرند و آن روز را مبارک می شمرند. شخصیتی مانند شبث بن ربعی به شکرانه واقعه کربلا مسجدی در کوفه می سازد. یا چندین زن کوفی بودند که نذر کردند اگر همسرهایمان از جنگ با اباعبدالله علیه السلام پیروز بازگشتند به شکرانه این پیروزی ده شتر نحر کنیم، و مجموعاً صد شتر نحر کردند. این ها یعنی این مردم، بی اطلاع نبودند و بلکه به ظواهر دین اکتفا کرده بودند. شما ببینید مثلا در عصر عاشورا کسی که نیزه دار رأس مبارک امام حسین بود، نیزه را به دوستش می سپارد و می گوید می ترسم نماز عصرم قضا شود. یعنی بیم قضا شدن نمار عصرش را داشت و از طرفی هم رأس مبارک سیدالشهدا را در دست داشت و هیچ ناراحت هم نبود. در حالی که امام(ع) روح نماز است. اصلا مسئله ولایت روح حج و نماز و امثالهم است. اما در آن زمان چنان جریان سازی کردند که کار به جایی رسید که وقتی امیرالمومنین(ع) در مسجد کوفه به شهادت رسید، برخی سئوال کردند که مگر علی نماز می خواند؟! ببینید حجم این تبلیغات سوء چقدر زیاد است. این ها می گفتند تفسیر قرآن را فقط از جایی که ما می خواهیم دریافت کنید، نه از اصحاب اهل بیت. چرا که اگر امثال سلمان و ابوذر تفسیر قرآن را می گفتند یقیناً مسئله ولایت امیرالمؤمنین به گوش مردم می رسید و حکام جائر از این موضوع هراس و ابا داشتند. نکته بعدی دین ستیزی است. یعنی حاکمیت جائر وقت به دنبال دین ستیزی بود و برای این موضوع تلاش وافری کرد. همان نکته ای که باعث شد آنها به راحتی سر از اباعبدالله جدا کنند، مسلم بن عقیل را به شهادت برسانند. روابط غیر دینی را عادی جلوه دهند، قبح گناه در جامعه شکسته شود، حیا رنگ ببازد، شبهات یکی پس از دیگری در جامعه وارد شود. اینها نکاتی بود که حضرت رسول صلوات الله علیه از رخ دادن آنها خبر داده بودند. شما ببینید کار به جایی رسید که امام حسین علیه السلام هر چه تلاش کرد تا آنها را به خود بیاورد نشد. چرا که مسئله دین ستیزی در آن جامعه رخ داده بود. نکته چهارم موضوع تقدس مآبی بود. ملاحظه کنید که شخصی مانند عمر سعد لعنت الله علیه، امام جماعت مسجدی در کوفه و حافظ قرآن بود. حتی در کربلا هم می گوید ای لشکر خدا حرکت کنید که تا بهشت فاصله ای نمانده! دقیقاً همان تفکری که امروزه داعش دارد که آدم بکشد تا وارد بهشت شود. گاهی اوقات تقدس مآبی باعث می شود در برابر امام بایستی. گاهی اوقات باعث می شود تا امام را همراهی نکنی. مثلاً شخصی مثل عبدالله بن عمر در هیچکدام از جنگها امیرالمؤمنین و اباعبدالله علیهما السلام را همراهی نکرد و می گفت من شما را بسیار دوست می دارم و فدایتان هم می شوم اما احتیاط می کنم و در جنگها همراهیتان نمی کنم. همین شخص ۶۰ سال در مسند افتاء بود اما به هر حال امام را یاری نکرد و حضرت را تنها گذاشت؛ علیرغم تقدس مآبی خود. نکته بعدی هم عدالت ستیزی است. خب میبینید که خلفای غاصب اهل بده بستان و معامله بودند و برای رسیدن به قدرت هر کاری می کردند. اما امام علی این طور نبود. و به تعبیر جرج جرداق در کتاب امام علی ندای عدالت و انسانیت، عدالت علی علیه السلام بود که باعث شد حضرت را به شهادت برسانند. این نکته در زمان اباعبدالله هم جاری بود و حضرت به هیچ روی حاضر به معامله نبودند اما مسئله عدالت ستیزی جامعه وقت کار را به جایی کشید که به روی اباعبدالله شمشیر بکشند و حضرت را به مذبح ببرند. این نکات را می توان مهم ترین محورهای تغییر جامعه صدر اسلام از زمان رسول الله (ص) تا حیات مبارک امام حسین علیه السلام دانست.
*می خواهیم مقطع تاریخی انقلاب اسلامی ایران را هم از همین منظر بررسی کنیم. به نظر شما چه تفاوتهایی میان امت صدر اسلام و امت ایران اسلامی وجود داشت که یکی به واقعه تلخ عاشورا منجر شد و دیگری به پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی؟ مقدمتاً عرض کنم که هر امتی که از مقام ولایت تبعیت کند از برکات آن بهره مند می شوند و اگر هم تمکین نکنند خودشان ضرر می کنند. مثلاً مردم صدر اسلام قدر امیرالمؤمنین را نمی دانند حضرت دعا می کند که خدا من را از شما بگیرد و بدتر از من را به شما برساند و دقیقا هم همین اتفاق می افتد و چند سال بعد فاجری مانند حجاج بن یوسف ثقفی حکمران آن مردم می شود و آن خونریزی های عجیب و ظلم و ستم های آشکار را روا می دارد. وجه تمایز مردم ایران اسلامی با آن مردم هم مسئله ولایت پذیری است وگرنه اگر به نماز و روزه و ظواهر دین باشد که لشکر یزید هم اهل نماز و روزه بودند. اما فرق آنها با اصحاب سیدالشهدا این بود که صحابه حضرت زیر خیمه ولایت جمع بودند. چرا که ستون اصلی دین ولایت است. در انقلاب هم شاهدیم که مردم ما زیر علم ولایت که به دست مرجعی جامع الشرایط، عادل و آگاه به زمان یعنی امام خمینی جمع شدند و انقلاب هم پیروز شد و ادامه راه هم توفیقات شگرفی به دست آمد. امام فرمودند باید در برابر حمله های صدام از کشور محافظ کنیم، مردم بلافاصله جبهه های جنگ را مملو از جمعیت کردند. چند سال بعد امام فرمودند باید صلح کنیم مردم هم تبعیت کردند، بعد از حضرت امام و در دوره زعامت رهبر معظم انقلاب هم همین طور. در تمام نقاط عطف تاریخی این بیست و چند سال هم مردم پارکاب ولایت بوده اند و شما می بینید ماحصل این تبعیت از ولایت، عبور موفق جامعه است از فتنه هایی نظیر فتنه ۸۸ و امثالهم. از ابتدای انقلاب ما شاهد دهها مورد هجمه سنگین به جمهوری اسلامی در زمینه های مختلف بوده ایم که اگر این حجم از هجمه ها به هر کور دیگری گسیل می شد یقینا آنها را از پا در می آورد ولی ایران اسلامی به برکت مسئله ولایت از تمام این آزمونها سربلند بیرون آمده. *به نظرتان جامعه امروزِ ما مانند اول انقلاب، انقلابی هست؟ جامعه امروز ما یقیناً و قطعاً مانند ایام انقلاب اسلامی انقلابی است. البته امروز شرایط با آن سالها تفاوت زیادی کرده. شما ببینید هجمه هایی که امروز به سمت جامعه ما وجود دارد از قبیل شبکه های ماهواره ای و صفحات اینترنتی و... این ها در سالهای اول انقلاب نبود. ما امروز شاهد حمله گسترده اعتقادی و شبهه افکنی از طرق مختلف در بدنه جامعه هستیم، که این اوضاع در سالهای ابتدایی انقلاب تا این حد وجود نداشت. البته نکته دیگری هم هست که متاسفانه برخی مسئولین، به طور قلبی همراه و همدل انقلاب نیستند. یا گاهی اوقات برداشت های شخصی خودشان را به جای برداشت انقلابی مردم معرفی می کنند که به نظر من اینها باید خودشان را اصلاح کنند. *تعبیری از امام راحل عظیم الشأن وجود دارد که فرمودند مردم ما از امت آل رسول الله بالاتر هستند. این نگاه حضرت امام را از چه جهت می توان تحلیل و بررسی کرد؟ این نگاه حضرت امام بسیار دقیق و صحیح است. شما بییند تبعیت از مقام ولایت را که مردم ایران داشته و دارند، امت حضرت رسول هم تا این اندازه نداشتند. خیلی ها همراه با حضرت رسول بودند اما وسط راه جا زدند، ولی مردم ما بعد۳۶- ۳۷ پای ولایت ایستاده اند. یا مثلا ببینید موضوع پیاده روی اربعین با آن جمعیت بیست و چند میلیون نفری واقعا رفراندوم شیعیان جهان است. می خواهم بگویم زمان پیامبر اکرم خیلی ها جدا شدند از حضرت، ولی توده های مردم ما پای انقلاب ایستاده اند و در برابر مشکلات و حواشی که همیشه وجود داشته هیچگاه سر خم نکرده اند و مسائل حاشیه ای را با اصل نظام خلط نمی کنند. این بهترین معناست برای آن جمله امام راحل. *برخی اساتید می گویند یکی از چیرگی های مردم عصر غیبت به امت صدر اسلام این است که در عصر غیبت مردم از وجود ظاهری امام زمان خود محروم هستند و با واسطه تحت ولایت حضرت هستند، اما در زمان ائمه هدی و پیامبر اکرم علیهم السلام واسطه فیض مستقیماً در میان مردم حضور داشته اند... قطعا همین طور است. به همین جهت است که پیامبر اکرم می فرمایند که کسانی که آخرالزمان می آیند، پنجاه برابر سلمان و ابوذر پیش خدا مقام دارند. آنها دیدند و ایمان آوردند و اینها ندیده ایمان آوردند. بعضی روایات دارد که فرمودند «شیعتنا اصبر منّا» شیعیان ما از ما صبورترند. وقتی دلیل را از امام علیه السلام پرسیدند، فرمودند: ما حقیقت عالم را می بینیم اما شیعان ما ندیده ایمان می آورند و به صرفا وعده خدای اعتماد می کنند و ایمان می آورند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]