محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1830271779
روایت لشکریان ابن زیاد از حوادث عبادتگاه مسیحیان
واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
حکایت راهب؛
روایت لشکریان ابن زیاد از حوادث عبادتگاه مسیحیان
ابن زياد، سر حسين عليه السلام را همراه با زنان و پسربچّگان و دختربچّگان از نسل پيامبر صلى الله عليه و آله- كه سخت در بندشان كرده بود-، سوار بر شترِ بى جهاز و سر و رو باز به اسارت فرستاد.
به گزارش سرویس دینی ، بردن رأس مبارک حضرت سیدالشهدا(ع) به شام و مسلمان شدن آن راهب دیرنشین مسیحی به سبب رؤیت کرامتهایی است که از آن سر نورانی می بیند. این ماجرا و داستان اسلام آوردن راهب مسیحیان، در منابع متعددی از کتب شیعه و اهل سنت، ذکر شده است از جمله: در کتاب تذکرۀ الخواص ابن جوزی (ابن جوزی، تذکرۀ الخواص، ص ۲۶۳)، از منابع اهل سنت و نیز در کتاب المناقب ابن شهرآشوب (ابن شهرآشوب، المناقب، ج ۴، ص ۶۰)، و کتاب الخرائج و الجرائح قطب راوندی (راوندی، الخرائج و الجرائح، ج ۲، ص ۵۷۹-۵۸۰) از منابع شیعه، ذکر شده است. وقتی رأس مبارک حضرت سیدالشهدا را لشکر ابن زیاد ملعون به سرکردگی خولی أصبَح پیشاپیش برای یزید می بردند، شب را در کنار دیر راهب در حوالی شهر حلب منزل کرده به شرب خمر مشغول گشتند. در آنجا در سه نوبت دستی از غیب بیرون شده بر دیوار بیرونی دیر و عبادتگاه، ابیاتی در لعن و عذاب قاتلان امام می نوشت. لشکریان از این ابیات خوف کرده و عیش و طرب رها می نمایند. نیمه شب راهب در دیر خود صدای تسبیح و تقدیس خدا می شنود و سر از دریچه بیرون برده میبیند از صندوقی که در کنار دیوار نهاده اند نوری عظیم به جانب آسمان ساطع می شود و اینک اصل ماجرا و جزئیات آن به نقل از کتابهای شیعه و اهل سنت. روایت لشکریان ابن زیاد از حوادث عبادتگاه مسیحیان
چون لشکر ابن زیاد در کنار دیر و عبادتگاه راهب مسیحی، منزل کرد، سر حضرت امام حسین را در صندوق گذاشتند، و به روایت قطب راوندی در کتاب الخرائج و الجرائح (راوندی، الخرائج و الجرائح، ج ۲، ص ۵۷۹-۵۸۰) ، آن سر را بر نیزه کرده، دور او نشسته و از آن حراست می کردند. پاسی از شب را به شرب خمر مشغول، و شادی می کردند، آنگاه سفره غذا را گستردند و مشغول غذا خوردن شدند، که ناگهان با حوادث عجیبی، روبر میشوند. رواندی، از محدثین شیعه، داستان و ماجرا را از زبان یکی از لشکریان ابن زیاد را چنین گزارش میدهد: أَنَا أَحَدُ مَنْ كَانَ فِي الْعَسْكَرِ الْمَشْئُومِ عَسْكَرِ عُمَرَ بْنِ سَعْدٍ عَلَيْهِ اللَّعْنَةُ حِينَ قُتِلَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ وَ كُنْتُ أَحَدَ الْأَرْبَعِينَ الَّذِينَ حَمَلُوا الرَّأْسَ إِلَى يَزِيدَ مِنَ الْكُوفَةِ فَلَمَّا حَمَلْنَاهُ عَلَى طَرِيقِ الشَّامِ نَزَلْنَا عَلَى دَيْرٍ لِلنَّصَارَى وَ كَانَ الرَّأْسُ مَعَنَا مَرْكُوزاً عَلَى رُمْحٍ وَ مَعَهُ الْأَحْرَاسُ فَوَضَعْنَا الطَّعَامَ وَ جَلَسْنَا لِنَأْكُلَ فَإِذَا بِكَفٍّ فِي حَائِطِ الدَّيْرِ تَكْتُبُ: أَ تَرْجُو أُمَّةً قَتَلَتْ حُسَيْناً/ شَفَاعَةَ جَدِّهِ يَوْمَ الْحِسَابِ
قَالَ فَجَزِعْنَا مِنْ ذَلِكَ جَزَعاً شَدِيداً وَ أَهْوَى بَعْضُنَا إِلَى الْكَفِّ لِيَأْخُذَهَا فَغَابَتْ ثُمَّ عَادَ أَصْحَابِي إِلَى الطَّعَامِ فَإِذَا الْكَفُّ قَدْ عَادَتْ تَكْتُبُ مِثْلَ الْأَوَّلِ:
فَلَا وَ اللَّهِ لَيْسَ لَهُمْ شَفِيعٌ/ وَ هُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِي الْعَذَاب
فَقَامَ أَصْحَابُنَا إِلَيْهَا فَغَابَتْ ثُمَّ عَادُوا إِلَى الطَّعَامِ فَعَادَتْ تَكْتُبُ:
وَ قَدْ قَتَلُوا الْحُسَيْنَ بِحُكْمِ جَوْرٍ/ وَ خَالَفَ حُكْمُهُمْ حُكْمَ الْكِتَابِ
فَامْتَنَعْتُ عَنِ الطَّعَامِ وَ مَا هَنَّأَنِي أَكْلُهُ ثُمَّ أَشْرَفَ عَلَيْنَا رَاهِبٌ مِنَ الدَّيْرِ فَرَأَى نُوراً سَاطِعاً مِنْ فَوْقِ الرَّأْس.
الخرائج و الجرائح: ناگاه دیدند دستی از دیوار دیر بیرون آمد و با قلمی از آهن این شعر را بر دیوار نوشت: آیا امتی که حسین را کشتند شفاعت جدش را در روز قیامت امید دارند؟ به شدت ترسیدند و بعضی برخاسته که آن دست و قلم را بگیرند، که ناپدید شد. چون باز به کار خود مشغول شدند آن دست با قلم ظاهر شد و این شعر را نوشت: به خدا سوگند که از برای قاتلان حضرت حسین شفاعت کننده ای نخواهد بود، بلکه در قیامت در عذاب می باشند. باز بعضی بر خاستند که آن دست را بگیرند، ناپدید شد. چون به کار خود مشغول شدند دگر باره آن دست با قلم ظاهر شد و این شعر را نوشت: (چگونه ایشان شفاعت شوند) و حال آنکه حسین را به حکم جور شهید کردند و حکم آنها با حکم خدا مخالف بود. چون چنین دیدند، آن غذا بر آنان ناگوار شد و با ترس خوابیدند. نیمه شب، صدایی به گوش راهب رسید، چون گوش داد ذکر تسبیح و تقدیس الهی شنید. برخاست و سر از پنجره ی دیر بیرون کرد، دید از صندوقی که در کنار دیوار نهاده اند نور عظیم به جانب آسمان بالا می رود. وصف حال کاروان اسرای اهل بیت پیامبر
و اما حال اسیران کاروان اهل بیت چگونه است؟ ابن جوزی، در کتاب تذکرۀ الخواص، وصف حال زنان، کودکان و کاروان فرزند پیامبر، را چنین، گزارش می دهد:
لَمّا أنفَذَ ابنُ زِيادٍ رَأسَ الحُسَينِ عليه السلام إلى يَزيدَ بنِ مُعاوِيَةَ مَعَ الاسارى مُوَثَّقينَ فِي الحِبالِ، مِنهُم نِساءٌ وصِبيانٌ وصَبِيّاتٌ مِن بَناتِ رَسولِ اللَّهِ صلى الله عليه و آله، عَلى أقتابِ الجِمالِ مُوَثَّقينَ، مُكَشَّفاتِ الوُجوهِ وَالرُّؤوسِ، وكُلَّما نَزَلوا مَنزِلًا أخرَجُوا الرَّأسَ مِن صُندوقٍ أعَدّوهُ لَهُ، فَوَضَعوهُ عَلى رُمحٍ، وحَرَسوهُ طولَ اللَّيلِ إلى وَقتِ الرَّحيلِ، ثُمَّ يُعيدوهُ إلَى الصُّندوقِ ويَرحَلوا. فَنَزلوا بَعضَ المَنازِلِ،
تذكرة الخواص: ابن زياد، سر حسين عليه السلام را همراه با زنان و پسربچّگان و دختربچّگان از نسل پيامبر صلى الله عليه و آله- كه سخت در بندشان كرده بود-، سوار بر شترِ بىجهاز و سر و رو باز، به اسارت فرستاد. سر حسين عليه السلام را نيز همراهشان به سوى يزيد بن معاويه، روانه كرد و هر گاه در منزلى فرود مىآمدند، سر را از صندوق مخصوص آن بيرون مىآوردند و آن را بر سرِ نيزه مىكردند و همه شب تا هنگام حركت، از آن، محافظت مىكردند و سپس آن را به صندوق، باز مىگرداندند و حركت مى كردند. آغاز هدایت راهب مسیحی
همانطور که ذکر شد، سر مبارک امام حسین، به همراه کاروان اسراء، منزلگاه های مختلفی را طی می کند تا اینکه سرانجام به عبادتگاه و دیر راهب مسیحی وارد میشوند. آغاز هدایت و اعجاز دیگری از سر مبارک امام حسین، فرا می رسد. راهب، کنجکاو میشود.
وفي ذلِكَ المَنزِلِ دَيرٌ فيهِ راهِبٌ، فَأَخرَجُوا الرَّأسَ عَلى عادَتِهِم، ووَضَعوهُ عَلَى الرُّمحِ، وحَرَسَهُ الحَرَسُ عَلى عادَتِهِ، وأسنَدُوا الرُّمحَ إلَى الدَّير.
تذكرة الخواص: آنان، در يكى از منزلها كه دِيْر راهبى در آن بود، فرود آمدند و سر را مطابق روش خود، بيرون آوردند و آن را بر سرِ نيزه كردند و نگهبانان، مطابق شيوه خود، از آن نگهبانى كردند و نيزه را به دِير، تكيه دادند. راهب مسیحی: اگر حضرت مسيح فرزندى داشت او را بر چشمانمان جاى مى داديم
در نیمه های شب، حادثهای شگرف و عجیب، توجه راهب را به سمت سپاه ابن زیاد و یزید جلب میکند. آن حادثه چیست؟ منابع تاریخی اهل سنت و شیعه، چنین مینویسند:
فَلَمّا كانَ في نِصفِ اللَّيلِ رَأَى الرّاهِبُ نوراً مِن مَكانِ الرَّأسِ إلى عَنانِ السَّماءِ، فَأَشرَفَ عَلَى القَومِ، وقالَ: مَن أنتُم؟ قالوا: نَحنُ أصحابُ ابنِ زِيادٍ. قالَ: وهذا رَأسُ مَن؟ قالوا: رَأسُ الحُسَينِ بنِ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ، ابنِ فاطِمَةَ بِنتِ رَسولِ اللَّهِ صلى الله عليه و آله. قالَ: نَبِيُّكُم؟ قالوا: نَعَم. قالَ: بِئسَ القَومُ أنتُم، لَو كانَ لِلمَسيحِ وَلَدٌ لَأَسكَنّاهُ أحداقَنا.
تذكرة الخواص: نيمه شب، راهب، نورى از جايگاهِ سر مبارک امام حسین، تا دوردستِ آسمان ديد. از بالاى دِير به آن قوم، رو كرد و گفت: شما كيستيد؟ گفتند: ما ياران ابن زياد هستيم. راهب گفت: اين سرِ كيست؟ گفتند: سرِ حسين بن على بن ابى طالب پسر فاطمه، دختر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله. راهب مسیحی، گفت: پيامبرتان؟! گفتند: آرى. راهب گفت: قوم بدى هستيد! اگر مسيح عليه السلام، فرزندى داشت، او را بر بالاى چشمانمان جاى مى داديم. پیشنهاد راهب مسیحی به لشکر ابن زیاد
ناگهان، سپاهیان این زیاد با پیشنهاد وسوسه انگیز راهب مسیحی مواجه می شوند. بی درنگ، پیشنهاد را می پذیرند.
ثُمَّ قالَ: هَل لَكُم في شَيءٍ؟ قالوا: وما هُوَ؟ قالَ: عِندي عَشَرَةُ آلافِ دينارٍ تَأخُذونَها، وتُعطونِّي الرَّأسَ يَكونُ عِندي تَمامَ اللَّيلَةِ، وإذا رَحَلتُم تَأخُذونَهُ، قالوا: وما يَضُرُّنا، فَناوَلوهُ الرَّأسَ، وناوَلَهُمُ الدَّنانيرَ، فَأَخَذَهُ الرّاهِبُ، فَغَسَلَهُ وطَيَّبَهُ، وتَرَكَهُ عَلى فَخِذِهِ، وقَعَدَ يَبكي اللَّيلَ كُلَّه.
تذكرة الخواص: سپس گفت: آيا موافقيد كارى كنيم؟ گفتند: چه كارى؟ گفت: ده هزار دينار، نزد من است. آن را مىگيريد و در عوض امشب، سر را به من مى دهيد و آن را هنگام حركت، از من پس مى گيريد. گفتند: براى ما زيانى ندارد. سر را به او دادند. و دينارها را داد و سر را گرفت و آن را شست و خوشبو كرد و روبروی خود قرار داد و همه شب را به گريه نشست. گفتگوی راهب مسیحی و سر مبارک امام حسین
آنگاه، راهب ازحضرت مسیح، عاجزانه می خواهد، سر مبارک امام حسین، که نورانیت را به سمت آسمان و با حالتی معجزه گونه، ساطع می کند، با راهب، سخن بگوید. سر مبارک امام، به امر الهی، با راهب به سخن می آید.
وقالَ: يا رَبِّ، بِحَقِّ عيسى تَأمُرُ هذَا الرَّأسَ بِالتَّكَلُّمِ مَعي. فَتَكَلَّمَ الرَّأسُ، وقالَ: يا راهِبُ، أيَّ شَيءٍ تُريدُ؟ قالَ: مَن أنتَ؟ قالَ: أنَا ابنُ مُحَمَّدٍ المُصطَفى، وأنَا ابنُ عَلِيٍّ المُرتَضى، وأنَا ابنُ فاطِمَةَ الزَّهراءِ، وأنَا المَقتولُ بِكَربَلاءَ، أنَا المَظلومُ، أنَا العَطشانُ، فَسَكَتَ.
تذكرة الخواص: راهب، سرش را بلند كرد و گفت: پروردگارا! به حقّ عيسى، به اين سر بگو كه با من، سخن بگويد. سر به سخن آمد و گفت: «اى راهب! چه مىخواهى؟». گفت: تو كيستى؟ گفت: «من، فرزند محمّدِ مصطفى و پسر علىِ مرتضى هستم. پسر فاطمه زهرا و مقتول كربلايم. من، مظلوم و تشنهكامم» و ساكت شد. درخواست راهب مسیحی از امام حسین(ع)
صبحگاه، فرا می رسد و لحظه جدایی راهب و سر مبارک امام حسین، فرا می رسد. لحظات سخت و جانکاهی است. راهب خطاب به امام، عرض می کند: بنده جز اختیار دار خود نیستم. از شما تقاضا دارم مرا در قیامت، شفاعت کنید. سر مبارک امام، راهب را به دین مبین اسلام، دعوت می نماید.
فَلَمّا أسفَرَ الصُّبحُ قالَ: يا رَأسُ، لا أملِكُ إلّانَفسي ... فَوَضَعَ الرّاهِبُ وَجهَهُ عَلى وَجهِهِ، فَقالَ: لا أرفَعُ وَجهي عَن وَجهِكَ حَتّى تَقولَ: أنَا شَفيعُكَ يَومَ القِيامَةِ. فَتَكَلَّمَ الرَّأسُ، فَقالَ: ارجِع إلى دينِ جَدّي مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله. فَقالَ الرّاهِبُ: أشهَدُ أن لا إلهَ إلَّا اللَّهُ، وأشهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسولُ اللَّهِ، فَقَبِلَ لَهُ الشَّفاعَةَ.
المناقب: و صبحگاه گفت: اى سر! من اختياردار جز خود نيستم ... راهب، صورت به صورتش نهاد و گفت: صورتم را از صورت تو بر نمىدارم تا بگويى: «من، شفيع تو در روز قيامت هستم». سر به سخن در آمد و گفت: «به دين جدّم محمّد، درآى». راهب گفت: گواهى مىدهم كه خدايى جز خداوند نيست و گواهى مىدهم كه محمّد، پيامبر خداست. آن گاه سر مبارک حسين عليه السلام پذيرفت كه شفاعتش كند. پذیرش اسلام توسط راهب مسیحی
پایان خوش و عاقبت بخیری راهب مسیحی بعد از شنیدن انفاس قدسی سر مبارک امام حسین و گفتگوی معجزه گونه امام با راهب، سرانجام به پذیرش دعوت اسلام و خدمت اهل بیت عصمت و طهارت، منجر میشود.
ثُمَّ خَرَجَ عَنِ الدَّيرِ وما فيهِ، وصارَ يَخدِمُ أهلَ البَيت.
تذكرة الخواص: آن گاه راهب، از دِير (عبادتگاه) و راه و عقيدهاى كه در آن بود، خارج میشود و خادم اهل بيت عليهم السلام گرديد.
و اینچنین، اعجازی دیگر از خاندان اهل بیت، بر صفحه تاریخ، ثبت شد. امتداد عاشورا و کرامات امام حسین، همچنان ادامه دارد. چنانکه، پیامبر اسلام، فرمودند:
إنَّ الحُسَين مِصباحُ هُدىً وسَفينَةُ نَجاة. (راوندی، الخرائج والجرائح، ج ۳، ص ۱۱۶۶) /
منابع:
راوندی، الخرائج و الجرائح، ج ۲، ص ۵۷۹-۵۸۰
ابن شهرآشوب، المناقب، ج ۴، ص ۶۰.
ابن جوزی، تذکرۀ الخواص، ص ۲۶۳
ابن حبّان، الثقات، ج ۲، ص ۳۱۲
۰۴/۰۹/۱۳۹۴ - ۱۹:۰۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 165]
صفحات پیشنهادی
روبات های چشم لیزری به نجات قربانیان حوادث می شتابند
روبات های جدیدی با نام روبوبیز ساخته شده اند که با استفاده از توانایی مکان یابی می توانند به نجات جان قربانیان حوادث بپردازند به گزارش خبرگزاری مهر در سال های اخیر روبات های بسیاری برای انجام فعالیت های خطرناک و جایگزینی با انسان ها ساخته شده اند اما برخی از آنها می توانند بحکم قتل پزشک به سبب شوک روانی زیاد!
احکام پزشکی 22 حکم قتل پزشک به سبب شوک روانی زیاد اگر پزشک بدون مقدمه به بيمار و خانواده اش گفته بيمارتان به بيماري لاعلاجي مبتلا شده است که منجر به سکته پدر خانواده شود به گزارش سرویس دینی جام نیـوز یکی از سوالات مطرح در خصوص مسائل پزشكي اینکه اگر پزشک بدون مقدمه به بيمار ووقتی امام حسین(ع) لشکریان ابن سعد را سیراب کرد +دانلود
وقتی امام حسین ع لشکریان ابن سعد را سیراب کرد دانلود به هنگام ظهر در منزلگاه ذُوحُسَم حر بن یزید و سپاهیانش از گرد راه فرا رسیدند و برابر امام حسین ع و یارانش قرار گرفتند امام ع به یاران خود دستور دادند که سپاهیان حر و اسبانشان را سیراب کنند یاران امام ع اطاعت کردند و لشنخستین روایت گروه آمریکایی از حوادث باتاکلان
نخستین روایت گروه آمریکایی از حوادث باتاکلانتاریخ انتشار دوشنبه ۲ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۰۳ ۳۰ چند روز پیش بود که باتاکلان هدف تروریستها قرار گرفت آن شب گروه موسیقی راک آمریکایی به نام «ایگلز آف دث متال» بر روی صحنه در حال اجرا بودند و این برای نخستین بار است که آن&zwمحسن تنابنده ازدواج کرد+عکس
به گزارش افکارخبر محسن تنابنده با انتشار تصویر زیر نوشت " در این سرما و باران یار خوش تر نگار اندر کنار و عشق در سر "شنبه ۳۰آبان۱۳۹۴روایت خواهر شهید مغنیه از فیلم محمد رسول الله (ص)
- زینب مغنیه خواهر شهید حاج عماد مغنیه پس از تماشای فیلم سینمایی محمد رسول الله ص در لبنان با نگارش یادداشتی از سینمای ایران و شخص مجید مجیدی برای روایت زندگی پیامبر اسلام تشکر کرد به گزارش همشهری در یادداشت زینب مغنیه آمده است محمد رسول الله ص که کودکی پیامبر را روایت میموضع ایران و روسیه پس از حوادث فرانسه قوی تر شد
به گزارش مونیتورینگ خبرگزاری صدا و سیما بیزنس اینسایدر در گزارشی به قلم ناتاشا برتراند نوشت پس از وقوع مهلک ترین حملات در فرانسه از زمان جنگ جهانی دوم به دست مهاجمان مرتبط با داعش گروه تکفیری صهیونیستی در سخنانی اعلام کرد ما باید نیروهای خود را برای رسیدن به یک نتیجه ادغام کحوادث پاریس نتیجه حمایت کورکورانه فرانسه از داعش
نماینده ولی فقیه در استان گلستان گفت حوادث پاریس تاوان حمایت کورکورانه از داعش است و ایران این موضوع را پیش بینی کرده بود آیت الله سیدکاظم نورمفیدی در خطبه های نماز عبادی- سیاسی جمعه شهر گرگان به حملات گسترده داعش به شهر پاریس اشاره کرد و افزود براساس افشاگری های سایت های غربیمحسن تنابنده ازدواج کرد/عکس
به گزارش خبرنگار شبکه مردمی اطلاع رسانی شمانیوز محسن تنابنده با انتشار تصویر زیر نوشت " در این سرما و باران یار خوش تر نگار اندر کنار و عشق در سر " منبع عصر ایران برچسب ها محسن تنابنده ازدواج کرد عکس جهت مشاهده اخبار مرتبط اینجا کلیک کنیدشنبه ۳۰آبان۱۳۹۴روایت موسوی لاری از افتادن عمامه/ فرماندار قرچک: تجمع کنندگان با هدایت نماینده آمدند
او درعین حال یادآور می شود تنها دو چهره شناسنامه دار از اهالی قرچک در میان تجمع کنندگان بودند که از آن میان یکی هم رئیس اداره آموزش وپرورش شهرستان در دولت احمدی نژاد بود و بقیه تجمع کنندگان با هدایت نماینده محترم از سایر شهرستان های پیشوا و ورامین به قرچک آمده بودند او می گوی-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها