واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
كرامات امام رئوف؛
نميدانم امام رضا(ع) چه كار كرد/ معتادي كه با عنايت امام رضا(ع) ترك كرد و بعد كارخانه دار شد
مواد خریدم و مصرف کردم. آنقدر هم ولع داشتم که اضافه تر هم گرفته بودم. سمت کمپ رفتم. صاحب کمپ را دیدم و همان زمان به من گفت مصرف کردی؟ این حرفش برای من خیلی سنگین بود.
به گزارش سرويس ديني جام نيوز، اعتیاد، ترک های مکرر اما بی فایده و درنهایت رهایی از دام آن حکایت دور و دراز و البته تکراری است که امکان دارد برای بسیاری از آدم ها رخ بدهد. اما این حکایتی که ما به سراغش رفتیم کمی متفاوت تر به نظر می رسد. مردی که سال ها تمام فکر و ذکرش مصرف مواد مخدر بوده حالا بعد از 6 سال ترک کامل صاحب دو کارخانه بزرگ تشک سازی و مبل سازی شده است. آخرين بار براي ترك محمد ثقفي از آخرین باری که برای ترک به کمپ رفت می گوید: « به کمپ رفتم تا ترک کنم. در آنجا 5 روز من را خواباندند. قرص خواب آور می دادند که بیدار نشوم. بعد از 5 روز که بیدار شدم با خودم گفتم اینجا چه کار می کنم؟ چون به عنوان معتاد پرخطر من را می شناختند اتاق شخصی داشتم. رفتم پیش مسئول کمپ گفتم می خواهم بروم، نگذاشتند. داشتم نقشه فرار می کشیدم که دیدم بچه خواهرم با موتور دم در ایستاده و برایم خوراکی آورده. صدایش کردم و دویدم به سمت موتور؛ پابرهنه و با شلوارک از کمپ فرار کردم. ماشینم را برداشتم، مواد خریدم و مصرف کردم. آنقدر هم ولع داشتم که اضافه تر هم گرفته بودم. سمت کمپ رفتم. صاحب کمپ را دیدم و همان زمان به من گفت مصرف کردی؟ این حرفش برای من خیلی سنگین بود. موادی که در جیبم بود را برداشتم و بسته اش را در مقابلش پاره کردم و مواد را بیرون پاشیدم. گفتم من دیگر مواد مصرف نمی کنم. نميدونم امام رضا(ع) چه كار كرد؟ یکی از دوستانم گفت بلیط گرفتم برویم مشهد.. با هم رفتیم. به هیچ عنوان نیت توبه نداشتم. به همین دلیل پایم نمی کشید به حرم بروم. وقتی رفتم زیارت، داخل حرم نمی دانم چه اتفاقی برای من افتاد. کلا دگرگون شدم. بعد از آن زمان احساس می کنم هر روز مواد مصرف کرده ام. یعنی دیگر جایی برای مصرف مواد برایم نمانده. نمی دانم امام رضا چه کار کرد؟ چه اتفاقی برای من افتاد؛ نمی دانم. وقتی از مشهد برگشتیم هم، پدرم با من صحبت کرد. گفت مادرت مُرد من گریه نکردم اما تو کمر من را شکستی. در آنجا بود که دیگر تلنگر نهایی را خوردم. من را به روستایمان بردند. همان جایی که برای اولین بار موادمخدر مصرف کردم. پدرم گفت چند روز آنجا بمان. از آن به بعد بود که دیگر مواد مصرف نکردم. روزی که ترک کردم 52-3 کیلو بودم. هیچ چیزی برای از دست دادن نداشتم. دوست ندارم آن روزها را کسی ببیند. احساس می کنم درد من، درد بی خدایی بود. خدا را گم کرده بودم و بلد هم نبودم پیدایش کنم. اما الان حالم خیلی خوب است. نمی دانم چه شد که دفعتا ترک کردم. به خاطر همسرم؟ بچه هایم؟ دعای برادرم؟ فوت مادرم؟ نمی دانم کدام یک انگیزه من برای ترک شد. می دانم وقتی به این نقطه رسیدم همه چیز تمام شد. به هر حال تلاش خانواده ام هم بی ثمر نبود. آنها من را رها نکردند و از هر راهی می شد برای کمک به من انجام می دادند.»
۲۴/۰۸/۱۳۹۴ - ۲۱:۳۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 81]