واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
استراتژي واحد امامت (3) استراتژي حكومت اسلامي درسلسله اهداف استراتژيك جريان امامت به مسأله ي حكومت اسلامي برمي خوريم كه آن بزرگواران (ع) به طور كلي در خط سير مبارزاتي خودشان، مسأله ي حكومت اسلامي را محور حركت سياسي خويش قرار داده بودند. «ائمه(ع)، از لحظه ي وفات رسول الله (ص) تا سال 260 در صدد بودند كه حكومت الهي را در جامعه ي اسلامي به وجود بياورند، اين اصل مدعاست. البته نمي توانيم بگوييم كه مي خواستند حكومت اسلامي را در زمان خودشان (يعني هر امامي در زمان خودش) به وجود بياورند. آينده هاي ميان مدت و بلند مدت و در مواردي هم نزديك وجود داشت. مثلاً در زمان امام مجتبي (ع)، و لعله فتنه لكم و متاع الي حين (و شايد اين صلح، براي شما آزمايشي باشد در فرصتي محدود) صدوق، 1386، 219). در جواب آن كساني از قبيل مسيب بن نجبه و ديگران، كه مي گفتند: شما چرا سكوت كرده ايد؟ اشاره به همين آينده است. در زمان امام سجاد (ع)، به نظر بنده براي آينده ي ميان مدت بود و در زمان امام باقر(ع)، احتمال زياد اين است كه براي آينده ي كوتاه مدت بود. از بعد از شهادت امام هشتم (ع)، به گمان زياد، براي آينده ي بلند مدت بود. خلاصه، حكومت براي كي؟ مختلف بود، اما هميشه بود. همه ي كارهاي ائمه(ع) غير از آن كارهاي معنوي و روحي كه مربوط به اعلا و تكميل نفس يك انسان و قرب او به خدا است، بينه و بين ربه، يعني درس، حديث، علم، كلام، محاجه با خصوم علمي، با خصوم سياسي،تأييد و حمايت يك گروه، رد يك گروه، و غير ذلك، همه در اين جهت است، براي اين حكومت اسلامي را تشكيل بدهند» (خامنهاي، 1384، 24). حكومت اسلامي، جانمايه ي حركت ائمه (ع) از نظر امامان شيعه (ع)، هيچ حكومتي غير از حكومت اسلامي مورد پذيرش نمي باشد. از اين رو، ائمه (ع)، در نقطه ي محوري و كليدي حركت خودشان، مسأله ي حكومت اسلامي را قرار داده بودند. اين مسأله از چند جهت ازديگاه ائمه (ع) قابل توجيه بوده است. 1) هميت مسأله ي حكومت در قرآن «در قرآن كريم، آياتي درباره ي حاكم (و حكومت)اسلامي هست و مي دانيم قرآن، مباحث مهم اسلامي مانند مدرسان، گويندگان و نويسندگان بحث نمي كند. بايد اشارات قرآني را با تدبر و تأمل فهميد و از مجموعه ي آن چه در كتب الهي ذكر شده، تفكر الهي را درباره ي حاكم اسلامي استنباط نمود. اهميت مسأله ي حكومت در آياتي چند از قرآن آشكار است. از جمله آياتي كه تأثير حاكمان و پيشوايان را در هدايت و ضلالت مردم بيان مي كند، يكي از بحث هاي علمي و مدرن روز دنيا، نقش دولت در تعيين مسير مردم است، اما در قرآن با شيواترين بيان به اين مطلب اشاره شده است. مثلاً درباره ي فرعون مي فرمايد: « يقدم قومه يوم القيامهًْ فاوردهم النار و بئس الوردالمورود»، 25 و 98)؛ پيشگام مي شود قوم خود را و آنان را وارد آتش مي نمايد و بد جايگاهي است. بهترين منظره را ترسيم نموده است. يك حاكم فرعون وش، مردم خود را اين گونه به هلاكت دچار مي كند. خلاصه بدي ها،فسادها، خيانت ها و توطئه هاي يك حاكم عليه مردم همين است كه در قيامت آنها را به جهنم وارد مي كند» (خامنهاي، 1365، 32). و نيز مي فرمايد: «الم ترالي الذين بدلوانعمت الله كفراً و احلّوا قومهم دار البوار جهنم يصلونها وبئس القرار» (ابراهيم، 28 و 29)، آيا ننگريستي به كساني كه نعمت الهي را به كفر و ناسپاسي كشاندند و قوم خود را به خانه ي خسارت ها وارد نمودند، جهنمي كه آنها را در آن گرفتار كردند و بد جايگاهي است. حاكم جائر و دستگاه حاكمه ي خائن (كه به فكر هدايت و رعايت مردم نيستند)نمي توانند بگويند ما يك گناه كرديم توبه مي كنيم.گناهي كه آنها كرده اند به قيمت جان و حيثيت همه ي مردمشان تمام مي شود. همه ي حكام جائر بايد به فكر اين آيات تكان دهنده و تازيانه هاي كوبنده ي الهي باشند. آياتي نيز درباره ي پيشوايان ايمان و تقوا و صلاح هست. درباره ي انبيا(ع) چنين آمده است: «و جعلنا هم ائمهًْ يهدون بامر نا و او حينا اليهم فعل الخيرات و اقام الصلاهًْ و ايتاءالزكاهًْ وكانو النا عابدين»؛ آنها را پيشواياني قرار داديم كه مردم را به امر ما هدايت مي كنند و وحي نموديم به آنها انجام خير را و بر پا داشتن نماز و دادن زكات را و آنان براي ما عبادت پيشگاني را ستين بودند. «امام» در قرآن، هميشه به معناي حاكم نيست امام «يعني پيشوا»؛ كسي يا چيزي كه انسان هارا به سمتي حركت مي دهد، امام است. مثلاًدرباره ي تورات تعبير امام آمده است: «ومن قبله كتاب موسي اماماً و رحمتهً» (هود، 17)؛ پيش از عيسي، كتاب موسي، امام و رحمت بود. درباره ي حاكمان نيز تعبير امام به كار رفته است. گاه امام كفر و گاه امام نور و ايمان. «فقاتلوا ائمةً الكفر» (توبه، 12)؛ «و جعلناهم ائمهًْ يد عون الي النّار»؛ لذا بايد امام و حاكم و صفات مثبت و منفي آنها را شناخت» (خامنهاي، 1384، 188). 2) جامعه ي مكتبي، نيازمند به حكومت مکتبي «در جامعهاي كه مردم به خدا اعتقاد دارند، حكومت آن بايد حكومت مكتب باشد. يعني مكتب اسلام و شريعت اسلامي، و كسي از همه شايسته تر به حكومت است كه داراي دو صفت بارز باشد؛ اول علم به احكام خدا، دوم داشتن نيروي خود داري از گناه عمدي و انحراف، كه به آن عدالت گفته مي شود. عدالت ،ملكه و حالت نفساني و روحي است كه در هر انساني باشد، او را از خطا و گناه و انحراف باز مي دارد. البته اشتباه براي همه متصور است، اما عمداً گناه كردن، از كسي كه داراي ملكه ي عدالت باشد، هرگز متصور نيست» (انديشه حوزه، شماره 17، ص 35). نتيجه گيري امامت، خطي واحد و استراتژي مشخصي است كه به قصد حفظ شريعت، به صورتي هدف مندانه و روشن گرانه به تبيين احكام و وظايف و تكاليف شيعه و امت اسلامي پرداخته،انعطاف ناپذيري در خطي واحد قرار داشته و استراتژي واحدي با تاكتيك ها و روش هاي گوناگوني را امامان شيعه (ع) انتخاب و اتخاذ نمودند. تقيه، ابزاري در اين مسير مبارزاتي شناخته مي گردد. اين استراتژي واحد، تاريخي 250 ساله را رقم زده است كه نتيجه آن حفظ همه مواريث فكري و فرهنگي اسلام شيعي بوده است. منابع و مآخذ 1)قرآن كريم. 2.)خامنهاي، سيدعلي (مقام معظم رهبري) (1384)، جهاد شيعه، گرد آوري سميره مختار الليثي، نشر شيعه شناسي. 3) مجلسي، محمد باقر (1987)،بحارالانوار، بيروت، نشر دارالعلم. 4) الطوسي، محمدبن الحسن (1348)،اختيار معرفهًْ الرجال، معروف به رجال كشي، تصحيح حسن مصطفوي، دانشگاه مشهد. 5) خامنهاي، سيدعلي (مقام معظم رهبري) 1365)، عنصر مبارزه در زندگي ائمه (ع)، دومين كنگره ي جهاني حضرت رضا(ع) 6) مقام معظم رهبري (1359)، مواضع تفصيلي حزب جمهوري اسلامي. 7) كليني، محمد بن يعقوب (1365)، اصول كافي، كتاب الحجهًْ، ج 2، تهران، اميركبير. 8) صدوق، محمدبن علي الحسين بن بابويه القمي (1386)، علل الشرايع، نجف اشرف، مكتبهًْ الحيدريهًْ، ج 1. 9)خامنهاي، سيدعلي (مقام معظم رهبري) 1384)، مؤسسه فرهنگي قدر ولايت، تهران، كيوان. منبع: دانشگاه علوم اسلامی رضوی ع ،دو ماهنامه اندیشه حوزه(81/82) ،1389
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 237]