تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 23 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):سنگهاى زیربناى اسلام سه چیز است: نماز، زکات و ولایت که هیچ یک از آنها بدون دیگرى درست ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815194097




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

فعالیت درعلوم انسانی شغل دوم نیست/ نوآوری باید برمبنای فلسفه باشد


واضح آرشیو وب فارسی:مهر: انشاءالله رحمتی:
فعالیت درعلوم انسانی شغل دوم نیست/ نوآوری باید برمبنای فلسفه باشد

دکتر انشا الله رحمتی


شناسهٔ خبر: 2962594 - سه‌شنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۴ - ۱۳:۵۰
دین و اندیشه > اندیشمندان

یک استاد دانشگاه آزاد اسلامی با اشاره به جایگاه فلسفه در تحول علوم انسانی گفت: اساس نوآوری در این دسته از علوم باید بر پایه بنیادهای فلسفی باشد. به گزارش خبرگزاری مهر، دکتر انشاءالله رحمتی، استاد گروه فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز و مترجم آثار متعددی در حوزه فلسفه و عرفان است که از جمله آنها می توان به «ابن سینا و تمثیل عرفانی»، «چشم اندازهای معنوی و فلسفی اسلام ایرانی»، «تخیل خلاق در عرفان ابن عربی» اشاره داشت، طی گفتگویی با پایگاه خبری تحلیلی علوم انسانی طلیعه گفت: تحول در علوم انسانی را به رشد در این علوم تعبیر می کنم، یعنی باید در این علوم به تکامل و ارتقا برسیم. تحول در علوم انسانی یعنی رشد و تکامل علوم انسانی نه انقلاب و تغییر بنیادین رحمتی گفت: آنچه که این روزها از مسأله تحول در علوم انسانی مطرح می شود بعضا به گونه ای است که به نظر می آید می خواهیم در این علوم انقلاب کنیم و همه چیز را از بنیاد تغییر داده و طرحی نو براندازیم در حالی که چنین چیزی در علوم انسانی امکان پذیر نیست. اما اگر مقصود ما از تحول، رشد این علوم از ضرورت های جامعه ما به حساب می آید. وی در این باره افزود: واقعیت آن است که ما با آفت های مختلفی در حوزه علوم انسانی و پژوهش در این علوم مواجه هستیم. یکی از این آفتها آن است که غالباً پژوهشهایی که ذیل این مراکز انجام می شود یک فرایند دولتی و بخش نامه ای دارد، یعنی گویی تصمیم گرفته شده است که بعضی کارها صرفا انجام شود و برخی حوزه های پژوهشی مورد توجه قرار گیرد اما در عمل کسانی که در واقع متولی این امور و این پژوهشها هستند می خواهند رویکردی بخش نامه ای داشته باشند، یعنی علاوه بر اینکه آفتهای کار دولتی ذیل اینگونه فعالیتها دیده می شود از سوی دیگر سبب می شود که کارها و تلاش هایی که از سوی افراد انجام می شود جنبه فرمایشی پیدا کنند. فعالیت در علوم انسانی باید در دست بخش خصوصی باشد رحمتی گفت: اساسا همان طور که در بخش اقتصاد گفته می شود فعالیتهای اقتصادی در دست بخش خصوصی باشد به نظرم می آید که در حوزه فعالیت در علوم انسانی نیز باید این دیدگاه رشد کند و ذیل این نگاه افراد با فراغت و آزادی فکری بیشتری پژوهش کنند تا شاهد نتایج مطلوب تر باشیم. این نگاه ثمربخش تر از زمانی است که سازمانها بیایند و امکاناتی را در اختیار بگیرند و دیگران را به شکلهای مختلف ناگزیر کنند تا در راستای طرح ها و پروژه هایی که خودشان تعریف کرده اند کار کنند. کار کیفی در علوم انسانی از طریق بخشنامه های سازمانی به دست نمی آید وی افزود: نگاه سازمانی به مساله پژوهش در حوزه علوم انسانی یکی از شاه کلیدهای رشد علوم انسانی را از دست ما می گیرد و آن شاه کلید، آن است که علوم انسانی با ذهن آزاد می تواند رشد کند چون بحث علوم انسانی نظریه پردازی است و نظریه پردازی چیزی نیست که از افراد بخواهیم بیایند و نظریه بدهند چون نظریه بر اساس سال ها فکر و تحقیق به شکل آزادانه پدیدار می شود، یعنی فرد باید آزاد باشد و فقط دغدغه پژوهش داشته باشد این گونه است که به نظرات بدیع می رسیم. به تعبیر روشن تر کار علوم انسانی کیفی است نه کمی و کار کیفی از طریق تشکیلات و سازمانهای دولتی به دست نمی آید. وی گفت: در پژوهشگاه ها با توجه به اینکه غالبا حالت دستوری حکمفرما است معمولا نتیجه مثبتی را در ذیل پژوهش ها نمی بینیم، چرا که عمدتا پژوهشگاه ها قالب دولتی دارند و باید پاسخگوی نیازهای خاصی باشند که این نیازها نیازهای سازمانی است و نیازهای سازمانی با نیازهای جامعه و نیازهای فکری جهانی همیشه یکسان نیست. پژوهش های دانشگاهی مبتنی بر معیارهای صوری است وی درباره موانع پژوهشی موجود در فضای دانشگاهی ما نیز گفت: این روزها دانشگاه ما نیز به سان پژوهشگاه باید پاسخگوی نیازهای سازمانی باشند، یعنی خود افراد هم در دانشگاه ها و هم در پژوهشگاه مشکلات دیگری دارند؛ چون می خواهند پاسخگوی نیازهای اداری و سازمانی باشند و در عین حال در محیطی که در آن فعالیت می کنند ارتقا یابند و جایگاهی شغلی خود را تثبیت کنند. این تثبیت موقعیت ظاهرا براساس کمیت کارهای پژوهشی محقق می شود در حالی که زمانی که به این کارها نگاه می کنیم منطق حاکم بر این پژوهش ها عمدتا با معیارهای صوری همراه است. وی در این باره افزود: برای مثال ممکن است کسی بتواند از طریق ترجمه متون دسته اول و کلاسیک و کار کردن روی آن متون کلاسیک زمینه نوآوری و نظریه پردازی را برای خود و دیگران ایجاد کند ولی این فرد چون در قالب اداری – سازمانی حضور دارد نمی تواند فعالیت این چنینی داشته باشد چون این امکان از او گرفته می شود، در واقع با کار کردن در این اماکن او سوق داده می شود به این سمت که صرفا مولف باشد، در واقع به او القا می شود که اگر می خواهد در این مجموعه رشد داشته باشد باید تألیف داشته باشد. در نتیجه این مترجم می رود و کارهای تالیفی دسته دهم ارایه می کند که نه برای خودش و نه برای دیگران سودی ندارد. استاد فلسفه و عرفان دانشگاه آزاد اسلامی افزود: بنابراین امروز می بینیم که در سطح دانشگاه ها و پژوهشگاه های ما مقالات علمی متعددی تولید می شود که چنین رویکردی دارند و حتی نویسندگان و اساتیدی که این مقالات را نوشته اند نتوانسته اند که از ذیل آنها کتابهایی را برای ارایه به دانشجو پیدا کنند. در صورتی که حداقل آن است که هر سال متنی را تولید کنیم و دانشجو براساس این متنها به روز باشد. از سوی دیگر نگاه سازمانی به یک کار پژوهشی نه تنها خود آن سازمان بلکه افرادی که در آن سازمان فعالیت دارند را محدود می کند. به عنوان مثال وقتی فرد را براساس تعداد آثاری که از او منتشر شده است قضاوت می کنیم این رویکرد تقویت می شود که صرفا فردی مثلا ۱۰ جلد کتاب بنویسد ولی هیچ حرف نویی در آثارش نباشد و صرفا به این فکر کند که این ۱۰ جلد او را در سازمانی که در آن فعالیت می کند تثبیت خواهد کرد. بنابراین نوشتن کتابهای خوب را رها می کند و می رود کتابهای متعددی می نویسد که بود و نبود این آثار هیچ تاثیری بر علوم انسانی ما ندارد. نمی توانیم علوم انسانی غربی را نادیده بگیریم انشاالله رحمتی درباره علوم انسانی غربی نیز گفت: ما نمی توانیم علوم انسانی غربی را نادیده بگیریم یعنی انصاف علمی هم اقتضا می کند که ما هر دانشی را که دیگران برایش زحمت کشیده و حاصل کرده اند را استفاده و داوری کرده و بعد آن را بسنجیم و مورد نقد قرار دهیم. من از این کلام پیامبر اسلام استفاده می کنم که فرمود: «اُطلبوا العلم‌ ولو بالصین‌»، منظور پیامبر(ص) طلب کردن تمامیت علم است. این چنین نیست دستاوردهای صنعتی و تکنیکی دیگران را بگیریم ولی با فکر آنها کاری نداشته باشیم. به علوم انسانی شرقی و سنتهای شرقی هم نیازمندیم وی با بیان اینکه ما ناگزیر هستیم که علوم انسانی را به شکلی که در جهان امروز است، بررسی کنیم و این البته لزوما علوم انسانی غربی نیست، گفت: همان قدر که نیاز به مطالعه و بررسی علوم انسانی غربی داریم به علوم انسانی شرقی و سنتهای شرقی هم نیازمند هستیم. باید این علوم را مطالعه کنیم، این چیزی است که در جامعه ما اتفاق نیفتاده است و موضع گیری هایی که امروز از سوی برخی در مورد علوم انسانی غربی مشاهده می کنیم، به این علت است که برخی علوم انسانی را منحصر به آنچه که از غرب به ما می رسد می دانند؛ این در حالی است که در شرق نیز کارهای بسیاری در حوزه علوم انسانی صورت گرفته است که باید نسبت به آنها توجه داشت، از همه مهم تر ذیل سنت خودمان که شامل متون مقدس و نصوصی دینی است مباحث متعددی وجود دارد. ضرورت بررسی جامع در سه سنت غربی، شرقی و اسلامی وی افزود: علاوه بر این طی تاریخ هزار و چهارصد ساله اسلام در زمینه علوم اسلامی تلاش های متعددی انجام شده است، بنابراین اگر بناست که تحول در علوم انسانی را اجرایی کنیم به یک معنا نمی توانیم علوم انسانی غربی را نادیده بگیریم. معتقدم باید بررسی جامعی در سه سنت غربی، شرقی و سنت اسلامی داشته باشیم و آن موقع است که می توانیم صحبت از تلاش واقعی برای تحول در علوم انسانی داشته باشیم. نوآوری در علوم انسانی باید بر اساس مبانی فلسفی باشد ان شاالله رحمتی، فلسفه را دانشِ مادر در علوم انسانی دانست و افزود: وقتی که نظریه ای در علوم انسانی مبتنی بر بنیادهای فلسفی نباشد جدی گرفته نمی شود. پس ناگزیر هستیم که برای ارائه حرف نو، مبتنی بر بنیادهای فلسفی حرکت کنیم. به نظرم از ضعف های اساسی در علوم انسانی کشور ما همین است که بنیادهای فلسفی در رشته های مختلف علوم انسانی آنگونه که باید شناخته شده نیست. پس اگر بخواهیم نوآوری داشته باشیم باید این نوآوری بر اساس مبانی فلسفی باشد. وی در مورد جایگاه فلسفه در حوزه علوم انسانی اسلامی نیز گفت: اساسا در قالب فلسفه اسلامی یا اگر بخواهیم عام تر بگوییم در قالب علوم عقلی که در عالم اسلام دیده می شود می توان گفت فلسفه، کلام و عرفان و حتی می شود گفت در سنت اصولی ما یعنی اصول فقه روی این مبانی فکر شده است و تحقیقاتی در طول تاریخ بوده است. حال برای ارایه حرف نویی که از دل فرهنگ خودمان باشد باید این بنیادهای نظری را در فرهنگ خودمان فرا بگیریم. فعالیت در علوم انسانی شغل دوم نیست! وی در پایان گفت: به نظر من راه پیشرفت در حوزه علوم انسانی در گرو کیفی کار کردن است. اساتید ما این طور نباشند که کار کردن و به اصطلاح پژوهش کردن در اقسام مختلف کار دوم شان باشد یعنی مسئولیت اجرایی داشته باشند و در کنار آن کار تدریس و مشغله های دیگر هم داشته باشند و در این میان آثاری هم خلق کنند. من معتقدم ما نیاز به کسانی داریم که تمام وقت و مادام العمر و با برنامه متمرکز بر مسائل پژوهشی باشند. اگر توجه کنیم کسانی که حرفی در دنیا حرفی برای گفتن دارند اشخاصی نیستند که چند صباحی در رشته ای بوده باشند و بعد حرفی زده باشند، بلکه افرادی هستند که تا سال های سال به تحقیق و پژوهش پرداخته اند. آنچه که امروز در کشور ما اتفاق افتاده است غیر این رویکرد است. باید به لحاظ کیفی به مساله پژوهش و پژوهشگر بپردازیم.









این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن