واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: چهارشنبه ۶ آبان ۱۳۹۴ - ۱۲:۳۴
یک عضو هیئت علمی دانشگاه تهران گفت: در امر تحول نه میتوان از غرب بهره گرفت نه از مکاتب شرقی همچون بودیسم و شینتو بلکه تنها مکتب مدعی، توانمند و دارای ظرفیت، اسلام و تنها نظام دارای قدرت این تحول، جمهوری اسلامی ایران است. به گزارش گروه دریافت خبر خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، علیرضا صدرا، با بیان اینکه «تحول علوم انسانی از نظر علمی، کاری دوربُرد، بنیادین و فراگستر است» گفت: این تغییر، شکلی و جزئی نیست که در زمانی کوتاه و با سرعت صورت گیرد، بلکه طبیعت انقلاب و تحول فکری علمی، ظریف و بلندمدت است. البته تولید نظریه در ایران اسلامی کم صورت نگرفته، برای مثال نظریاتی که درباره انقلاب اسلامی، اسلام سیاسی، ولایت فقیه و ... برای اداره کشور و نیز الگوهای بسیاری در دوران دفاع مقدس تولید شد که همگی عقبه فکری داشتند و امروز هم در مقابله با داعش و ایجاد ثبات در منطقه نقش آفرینی میکنند. وی ادامه داد: اما هنوز از حیث عملی کار جدی نکردهایم همچون ماشینی که بدنهاش ساخته شده اما قطعات درونی آن تجمیع و مونتاژ نشده، نظریات حوزه علوم انسانی نیز هنوز تئوریزه نشده است. باید توجه داشت اساس اندیشه و فکر همچون بذر است و تا در زمین کاشته نشود تبدیل به نهال و گیاه نمیشود و شکوفه نمیدهد، واقعیت قضیه این است که بین دانشگاهها، دولت و سیاستگذاریهای عمومی و نیز صنعت که یافتههای علمی را کاربردی میکند، هم افزایی صورت نگرفته است. صدرا با اشاره به هم افزایی این سه ضلع در غرب اظهار کرد: متاسفانه در کشور ما به ویژه قبل از انقلاب به جای همگرایی و هم افزایی رویکردها وارداتی و ترجمانی بودهاند، اما بعد از انقلاب تلاش بسیاری برای این هم افزایی صورت گرفت، با این وجود هنوز در دانشگاههای ما رویکرد واردات و مصرف غلبه دارد، گرچه دغدغه، ظرفیت و داعیه تولید علم وجود دارد. مدیر اندیشکده سیاست مرکز الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت با بیان اینکه «متاسفانه در حوزه صنعت هم رویکرد واردات غلبه دارد» تصریح کرد: ما باید به سرعت به سمت تولید دانش مولد برویم که در این میان دولت و سیاستگذاریها و نهادهای اجرایی از مجلس تا قوه مجریه نقش بیشتری میتوانند داشته باشند که البته این حمایت صرفا مادی نیست بلکه معنوی و مطالعاتی را نیز شامل میشود و دولت در این باره نقش معمار را دارد. صدرا درباره نقش عدم خودباوری و خودکمبینی در عدم برخورداری از علوم انسانی اسلامی اظهار کرد: اساسا هر گونه خودکم بینی و در عین حال هر گونه غرور و خودبزرگ بینی مانع رشد صحیح و تحول علمی میشود، یعنی در کنار خودکمبینی، غرور و تفاخر به گذشته درخشان و کلی گویی نیز مانع تحول و تولید علم میشود. وی افزود: ما باید باور کنیم که پیشینه غنی و سترگی داشتهایم و در گذشته توانستیم با تولید علم، تمدن ایجاد کنیم پس امروز هم میتوانیم آن را تکرار و احیا کنیم فقط باید بررسی کنیم گذشتگان چطور موفق به تولید علم و ایجاد تمدن شدند تا بتوان توسعه ملی را جهت داده و در عین حال از دستاوردهای جهانی بدون کمترین غرور و یا حتی خودکم بینی بهره بگیریم. معاون پژوهشی اتحادیه جهانی اساتید مسلمان با تاکید بر لزوم برخورد نقادانه با دستاوردهای علمی غرب گفت: اینگونه میتوان نقاط ضعف و قوت را دریافت و راه حل ارائه کرد. با پشتوانه فکری و قرآنی که در اختیار داریم میتوان در حد انقلاب و تاسیس نظام راهبردی در عرصههای اجتماعی، سیاسی و انسانی و حتی فنی مهندسی و پزشکی تحول علمی را رقم زد، همانطور که امروز پزشکی سینوی پیش روی پزشکی غربی قد علم کرده است. وی تاکید کرد: البته انقلاب آفرینی صرفا به علوم انسانی ختم نمیشود بلکه در معماری نیز نوع اسلامی است که آسایش را همراه با آرامش برای انسان به همراه میآورد نه معماری غرب که صرفا به آسایش توجه دارد. بنابراین، باید با نگاه روزآمد، ترسیم عملیاتی و گفتمان سازی و نیز همگرایی و هم افزایی دولت، صنعت و دانشگاه زمینه تولید علم و به دنبال آن توسعه درون زا و خوداتکایی و نهایتا ساخت تمدن اسلامی ایرانی را فراهم کرد. مولف کتاب «گرایش فلسفی سیاسی در تاریخ و جهان اسلام و ایران» با اشاره به آغاز دانش جدید غرب به ویژه در حوزه علوم انسانی، اجتماعی و سیاسی با آراء ماکیاولی بیان کرد: این دانش که توسط کسانی چون هابز تقویت و به دانش جدید تبدیل شد، تحت تاثیر هیئت نیوتونی پیش رفت و بعد با جریانات پوزیتیویسمی و ضد پوزیتیویسمی ادامه یافت. نکته جالب آنکه همه این دانشها که معروف به علوم انسانی جدید هستند تنها به ظاهر بشر توجه دارند در حالی که اسلام به انسان از منظر ماهیت و حقیقت او مینگرد و در قرآن دو تعبیر برای آدمی ذکر شده، یکی بشر و دیگری انسان. وی با بیان اینکه «علوم انسانی کنونی غلم غرایز بشری است و فطرت انسان را نادیده میگیرد» گفت: این دانش با خلاء معنوی مواجه است به قول مارکوزه تک ساحتی و به قول مکتب انتقادی ابزاری است، چراکه صرفا کمیت و ظاهر انسان را مد نظر دارد و اگرچه اشتباه نیست اما ناقص است و با مطالعه عمیق همراه نبوده و متاثر از غرایز افراطی انسان همچون شیطنت، خودخواهی و سلطه طلبی است تا جایی که کسی چون هابز میگوید: انسان گرگ است و لاک میگوید: انسان در پی منفعت است. مولف کتاب «مبانی فلسفی حکمت متعالیه» تصریح کرد: علوم انسانی غربی نگاهی سلطه گرایانه را رقم زده چراکه بعد افراطی انسان را بُلد کرده و مغالطه کار است. لذا بعد هژمونیکی آن را نمیپذیریم اما قسمت ظاهر و تک ساحتی آن را پذیرفته و درصدد رفع خلاء آن با نگاه معنوی هستیم. وی با بیان اینکه «بُعد هژمونیک علوم انسانی غربی هم برای خودشان و هم برای دیگران بحران زاست» گفت: بعد از پوزیتیویسم تا هایدگر و بعد جریان هرمنوتیکها بیشترین حملات به دانش انسانی اجتماعی سیاسی غرب توسط خود غربیها صورت گرفته اما راهکاری ارائه نکردهاند، برای مثال مارکوزه «انسان تک ساحتی» را نوشته یا مکتب فرانکفورت (انتقادی) میگوید این علم ابزار قدرت و سلطه است. صدرا تاکید کرد: منتقدان علوم انسانی اجتماعی غرب میگویند قرار بود این علوم ابزار فرهنگ باشد اما وسیله توسعه شدهاند. در امر تحول نه میتوان از غرب بهره گرفت نه از مکاتب شرقی همچون بودیسم و شینتو بلکه تنها مکتب مدعی، توانمند و دارای ظرفیت اسلام و تنها نظام دارای قدرت این تحول، جمهوری اسلامی ایران است. مولف کتاب «ارزشهای حاکم بر جامعه ایرانی» ادامه داد: چین، هند و ژاپن گرچه درصدد تحول و توسعهاند اما نظر به علوم انسانی ندارند بلکه این اسلام است که میتواند تحول آفرین باشد نه مدرنیسم که هم آسیب دارد و هم آسیب رسان است و نارسایی دارد. وی با بیان اینکه «تحول علوم انسانی ضرورتی جهانی است» خاطرنشان کرد: غرب بیش از 80- 90 سال است که به دانش شیء انگار و تک ساحتی و پوزیتویسمی حمله میکند اما به دلیل فقدان ظرفیتهای لازم نمیتواند راهکار ارائه دهد. امید است با همگرایی بین دانشگاه و حوزه و تولید دانش و بینش و همراهی دولت در تولید راهبرد، هم تقاضا و هم عرضه علم صورت گیرد. انتهای پیام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 50]