واضح آرشیو وب فارسی:مهر:
شماره جدید فصلنامه علمی- پژوهشی «خانواده و پژوهش» منتشر شد
شناسهٔ خبر: 2952122 - چهارشنبه ۶ آبان ۱۳۹۴ - ۱۲:۲۰
دین و اندیشه > سایر
بیست و دومین شماره فصلنامه علمی- پژوهشی «خانواده و پژوهش» که شامل شش مقاله پژوهشی- پیمایشی است منتشر شد. به گزارش خبرنگار مهر، بیست و دومین شماره فصلنامه علمی- پژوهشی «خانواده و پژوهش» منتشر و در تارنمای پژوهشگاه تعلیم و تربیت بارگذاری شد. این فصلنامه که به صاحبامتیازی پژوهشگاه «مطالعات آموزشوپرورش» و سردبیری دکتر شکوه نوابی نژاد منتشر میشود، حاصل فعالیت مشترک پژوهشگاه مطالعات آموزشوپرورش (پژوهشکده خانواده و مدرسه) و انجمن مددکاری اجتماعی ایران است. شماره بیست و دوم این مجله علمی، در ۱۴۰ صفحه منتشر گردیده است و شامل شش مقاله پژوهشی و پیمایشی میشود. عنوان و گزیدهای از چکیده مقالات این شماره فصلنامه علمی پژوهشی «خانواده و پژوهش» در ادامه میآید: «تحلیل محتوای کتب درسی پایههای برگزیده از جنبه بازتاب کاستیهای الگوهای تولید و مصرف خانواده» نویسنده این مقاله دکتر عبدالله انصاری عضو هیئتعلمی پژوهشگاه مطالعات آموزشوپرورش است. این مقاله چگونگی پرداختن به کاستیهای مربوط به الگوهای مصرف و تولید در کتب درسی برگزیده را بررسی کرده است. فهرست کاستیها برگرفته از بررسی مستندات و یافتههای پژوهشی پیشین است. روش تحقیق تحلیل محتوا و شیوه تحلیل دادهها آنتروپی شانون و اندازهگیری فراوانی است. کتب درسی برگزیده پایههای ششم و هفتم و هشتم جامعه آماری این پژوهش هستند. نتیجه این مقاله این بود که از ظرفیت کتب درسی برای پرداختن به آسیبهای الگوی مصرف و تولید به خوبی استفاده نشده است. الگوهای تولید، کتب درسی، ارزشیابی، تحلیل محتوا و آنتروپی شانون کلمات کلیدی این مقاله هستند. «طراحی و اعتباربخشی الگوی ارزشیابی کیفی و نظام بازخورد درس علوم تجربی پایه اول راهنمایی به والدین دانشآموزان و جریان یادگیری»، دکتر منوچهر فضلی خانی، عضو هیئتعلمی پژوهشگاه مطالعات آموزشوپرورش نگارنده این مقاله است. این پژوهش با هدف طراحی الگو و مدل ارزشیابی کیفی و بازخوردهای مؤثر بر پیشرفت تحصیلی دانشآموزان به والدین در درس علوم تجربی پایه اول راهنمایی انجام شده است. شالوده اولیه الگو بر اساس مطالعه فلسفی تعلیم و تربیت، اسناد بالادستی و میان دستی وزارت آموزشوپرورش ایران و تجارب کشورهای موفق با بهکارگیری روشهای تطبیقی و پیمایشی طراحی شده است، سپس از طریق صاحبنظران و خبرگان موضوع اعتبارسنجی نظری شده و معلمان و سرگروههای درس علوم تجربی (۱۸۹ نفر از ۳۲ استان) قابلیت عملی آن سنجیدهاند. دادهها در بخش متخصصان از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش معلمان پرسشنامه گردآوری و به روش تحلیل آماری کیفی و روش Ttest یک متغیره تحلیل شده است. این مقاله در انتها به این نتیجه رسیده است که اکثریت معلمان و سرگروههای آموزش علوم تجربی در حد زیادی معتقدند این الگو در ارائه بازخورد رشد دهنده به والدین و دانش آموزان در فرآیند یاددهی-یادگیری و بازخورد اصلاحگرایانه به معلم و جریان آموزشی قابل اجرا است؛ بنابراین میتوان گفت الگوی قابلیت اجرایی در مدارس را داراست و میتواند سبب رشد کیفی دانش آموزان شود.واژگان کلیدی این اثر، ارزشیابی کیفی، بازخورد رشد دهنده و سازنده، ارزشیابی پیشرفت تحصیلی و درس علوم تجربی است. «مقایسه طرحوارههای ناسازگار اولیه در دختران وابسته به مواد یا عضو خانوادههای وابسته به مواد و دختران عادی»،لیلا ترابیان دانشجوی دکتری روانشناسی عمومی دانشگاه الزهرا (س)، زهرا قنبری دانشجوی دکتری روانشناسی عمومی دانشگاه الزهرا (س) و دکتر طیبه ماهروزاده دانشیار گروه مدیریت و برنامهریزی آموزشی دانشگاه الزهرا (س) نویسندگان این اثر پژوهشی هستند انتقال به دوره نوجوانی ممکن است به اقدامات و تجارب خطرناکی بینجامد. زمینههای روانشناختی اولیه دوران کودکی در شکلگیری الگوهای عادتی و رفتارهای مانند سوءمصرف مواد در دوره نوجوانی تأثیرگذارند. هدف از این پژوهش مقایسه طرحوارههای ناسازگار اولیه دختران ۱۵ تا ۲۰ ساله در چهار گروه وابسته به مواد، عضو خانوادههای وابسته به مواد، وابسته دارای خانواده درگیر مواد و دختران عادی بوده است. با استفاده از روش پرسشنامه طرحوارههای یانگ دادهها جمعآوریشده است. جامعه آماری پژوهش گروه اول ۱۳۰ دختر نوجوان دبیرستانی که خود یا اعضای خانواده وابسته با مواد بودند و گروه دوم ۱۵۰ دختر دبیرستانی شهر تهران که هیچ وابستگی به مواد نداشتند. دادهها به وسیله آزمون تحلیل واریانس مورد تحلیل واقع شد. نتایج نشان داده است که طرحواره رهاشدگی و بازداری هیجانی در دختران گروه عادی، طرحواره استحقاق در دختران وابسته و طرحواره آسیبپذیری و خود گرفتار در دختران با خانوادههای وابسته به مواد بالاتر است. واژگان کلیدی این پژوهش، طرحواره ناسازگار اولیه و مصرفکنندگان مواد است. «اثربخشی آموزش مدیریت خشم بر مؤلفههای بهزیستی روانشناختی مادران»،دکتر محسن شکوهی یکتا، دانشیار دانشگاه تهران، محسن رفیع خواه کارشناسی ارشد روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی دانشگاه تهران، نیره زمانی دکتری روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی دانشگاه تهران و دکتر جواد پورکریمی استادیار دانشگاه تهران این پژوهش را به انجام رساندهاند. موضوع این پژوهش مطالعه تأثیر کارگاههای آموزش مدیریت خشم با رویکرد شناختی-رفتاری بر مؤلفههای بهزیستی روانشناختی در مادران است. این پژوهش به شیوه شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون تک گروهی اجرا شده است. از میان تمام مادران تهرانی ۸۱ مادر از مناطق ۱ تا ۵ به روش نمونهگیری غیر احتمالی و داوطلبانه انتخاب شدند. بر اساس نتایج به دست آمده از آزمون t وابسته، از مؤلفههای مقیاس بهزیستی روانشناختی تغییرات میانگینهای مؤلفههای زندگی هدفمند و رشد شخصی از نظر آماری معنادار بوده اما مقایسه میانگینهای پیشآزمون-پسآزمون مؤلفههای پذیرش خود، روابط مثبت با دیگران، خودمختاری و تسلط بر محیط حاکی از آن بود که تغییرات ایجادشده معنادار نیست.واژگان کلیدی این مقاله، مدیریت خشم، کنترل خشم و بهزیستی روانشناختی هستند. «آموزش اولیا با فناوری وب ۲: طراحی، اجرا و ارزشیابی یک محیط مجازی»،دکتر علیرضا مقدم عضو هیئتعلمی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه خوارزمی این پژوهش را انجام داده است. هدف کلی این تحقیق، طراحی، اجرا و ارزشیابی یک محیط مشارکتی آموزش اولیا، مبتنی بر وب ۲ بود. پس از طراحی پورتال آموزشی، مخاطبانی بهطور آزمایشی در یک دوره شرکت کردند. دادهها از اسناد، مدارک و مستندات وزارت آموزشوپرورش، مشاهدات زمینهای ضمن اجرای دوره آموزشی و مصاحبه با مشارکتکنندگان جمعآوری شد. یافتهها نشان میدهند که آموزش در فضای مجازی توانسته است تا حدودی مسائل ناشی از جنسیت شرکتکنندگان در کلاسهای سنتی و اشتغال اولیا را کاهش دهد.آموزش اولیاء، اقدام پژوهی، مشارکت و وب ۲ واژگان کلیدی این مقاله هستند. «بررسی رابطه میان شیوههای فرزند پروری والدین و میزان اضطراب دانشآموزان»،فرزانه یعقوبی راد دانشجوی دکتری مدیریت و برنامهریزی فرهنگی دانشگاه آزاد اسلامی اصفهان نویسنده این مقاله است. هدف این تحقیق بررسی ارتباط میان شیوههای فرزند پروری و اضطراب دانشآموزان است. روش تحقیق این مقاله پیمایشی است و دادهها بهوسیله پرسشنامه استاندارد شیوههای فرزند پروری رابینسون و همکاران و پرسشنامه اضطراب مدرسه فیلیپس جمعآوری شده است. جامعه آماری ۸۰ دختر و پسر دبیرستانی است که به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدهاند. تحلیل یافتهها نشان داد که میزان اضطراب دانشآموزان بر اساس سبکهای تربیتی والدین معنادار است. میان شیوههای فرزند پروری والدین و پایگاه اقتصادی-اجتماعی خانواده نیز طبق آزمون خیدو رابطه معنادار بوده است و خانوادههای برخوردار از پایگاه اقتصادی-اجتماعی پایین، شیوه تربیتی فرزندشان بیشتر سبک استبدادی و خانوادههای پایگاه اقتصادی متوسط و بالا سبک تربیتیشان اغلب سبک منطقی بوده است. میزان اضطراب در دانشآموزان دختر بیش از دانشآموزان پسر است. همچنین میزان اضطراب دانشآموزان پایگاه اقتصادی-اجتماعی پایین بیشتر از پایگاه متوسط و بالاست.شیوههای فرزند پروری، اضطراب دانش آموزان و پایگاه اقتصادی- اجتماعی کلیدواژگان این اثر هستند. علاقهمندان به مطالعه متن کامل مقالات میتوانند به این پیوند مراجعه نمایند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 28]