تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):مؤمن را بر مؤمن، هفت حق است. واجب ترين آنها اين است كه آدمى تنها حق را بگويد، هر ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804462462




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

فلسفه توحيدي، مبناي توليد علم ديني


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: فلسفه توحيدي، مبناي توليد علم ديني
بررسي توليد علم ديني از منظر پژوهشگاه‌‌هايي كه رسالت خود را در اين راستا تعريف نموده‌اند مي‌تواند تعريف روشن‌تري از وضعيت كنوني ما در اين حوزه و فاصله تا جايگاه مطلوب به دست دهد.
نویسنده : سيدطاهر جلالي 


يكي از نگرش‌هاي خاص موجود در موضوع در علم ديني، نوع نگاه بنياد علوم وحياني اسراء است. در گفت‌و‌گو با دكتر قاسم جعفرزاده از اساتيد اين پژوهشگاه و مدير اجرايي فصلنامه حكمت اسلامي اسراء تلاش كرديم تا نوع نگاه اين مؤسسه را كه آيت‌الله جوادي آملي بر آن نظارت دارد بررسي كرده و تفاوت نگرش آن را با ساير رويكردها به علوم انساني مشخص كنيم.     ملاك تقسيم‌بندي علم ديني و غيرديني در نگاه آيت‌الله جوادي آملي چيست؟ به اين سؤال از منظرهاي مختلفي مي‌شود نگاه كرد؛ از يك نگاه ما در حوزه دانش چيزي به عنوان ديني و غير‌ديني نداريم، اين مي‌تواند معناي درستي از كلمه باشد يا برداشت غلطي از اين مفهوم باشد. اگر با انديشه‌هاي مدرن و پوزيتيويستي به علم نگاه كنيم طبق اين نگاه علمي به غير‌از علوم تجربي و ساينسي وجود ندارد. اين يك نگاه است. از آن طرف قضيه هم از نگاه انديشمندي مانند حضرت آيت‌الله العظمي جوادي آملي، اگر علم ما برگرفته از اصول و مبناهاي صحيح از كلمه باشد، علم غير‌الهي نيست. با انتقاد‌‌هايي كه از علم در رويكرد مدرن شد و جايگاه معرفت‌بخشي و مطلق‌گرايي علم زير سؤال رفت نگاه‌هاي نسبي‌گرايانه پست‌مدرن در علم شكل گرفت، در اين نگاه علم ديني و غيرديني وجود دارد. بر اساس نگاه پست‌مدرن‌ها به علم زماني كه علم، خاستگاه و بستر آن فرهنگ الهي و برگرفته از آرمان‌ها و مفاهيم ديني بود، طبيعتاً علم شما ديني است و اگر برگرفته از يك فرهنگ غيرديني و سكولار باشد علم شما غيرديني است. تلقي يك قسم از گروه‌‌هايي كه علم ديني را در ايران دنبال مي‌كنند همين است. اعتقاد دارند كه ما علم ديني داريم چراكه فرهنگ ما ديني است در صورتي كه غافل از اين هستند كه در چارچوب پست‌مدرن مي‌انديشند. در نقطه مقابل اگر علم ما برگرفته از فرهنگ الحادي و ترويج‌كننده آن و بر‌گرفته از نگاه سكولار و اومانيستي باشد، علم غير‌ديني محسوب مي‌شود. ارتباط بين علم و دين چيست؟ آيا مي‌توانيم اين دو را از يكديگر مستقل بدانيم يا پيوستگي ذاتي ميان اين دو وجود دارد؟ اينطور نيست كه علم و دين دو پازل جدا از هم باشند، اينكه علم و دين جدا از هم باشند يك نگاه پوزيتيويستي به دانش است. مطابق اين ديدگاه ساحت علم و ساحت دين از هم جدا هستند و تنها ارتباطاتي جزئي با هم دارند. معمولاً نگاه پژوهشگران به حيطه علم و دين همين نگاه استقلالي است و تنها بين آنها به صورت موجبه جزئيه ارتباطاتي قائل هستند. قبل از قرن نوزدهم گفتمان غالب اين بود كه همه درگاه‌‌هايي كه براي كسب دانش وجود دارد اعتبار علمي دارند و معرفت‌بخش هم هستند. اين در‌گاه‌ها عبارت بودند از تجربه، رياضيات، فلسفه، وحي و حتي شهود ناب براي صاحب آن. از نيمه دوم قرن نوزدهم و با گسترش نگاه پوزيتيويستي به علم از بين همه اين درگاه‌ها فقط به تجربه اهميت داده شد و تجربه را تنها طريق رسيدن به معرفت دانستند. تأكيد مضاعف بر علم در راستاي هستي‌شناسي ماترياليستي در غرب موجب توسعه مرزهاي دانش هم شد و به دستاوردهاي تكنولوژيكي نيز انجاميد. اما با گذشت زمان دستاوردهاي علمي با دستاوردهاي ديني مورد تعارض قرار گرفت. به طور مثال جنگ و كشتار به وقوع پيوست، بي‌اخلاقي حاكم شد و خانواده‌ها از هم پاشيد و محيط‌زيست تخريب شد. از اينجا بود كه بشر به اين سؤال رسيد كه آيا دستاوردهاي علمي با دين قابليت جمع‌پذيري دارد؟ پس به دنبال چاره انديشيد. در صورتي كه از ابتدا پايه كار بر اساس دوگانگي و افتراق شكل گرفته بود. حال اگر ما به گذشته خود نگاه بيندازيم، مشاهده مي‌كنيم كه فرهنگ ما بر اساس تعاليم ديني و وحياني شكل گرفته است و اين منجر به تعارض با دستاوردهاي علمي نشده است. ما خواجه نصير‌‌هايي داشتيم كه در عين ستاره‌شناس بودن فقيه هم بودند. در عين فقيه بودن فيلسوف نيز به حساب مي‌آمدند. ابن‌سينايي كه در عين طبيب بودن حكيم بزرگي هم محسوب مي‌شد و در عين حكيم و فيلسوف بودن از الهيات بهترين دفاع‌ها را مي‌كرد. ابن‌سينا طبابت بريده از نفس را قبول ندارد و از نظر او بدن بايد در ارتباط با نفس و روح در نظر گرفته شود. معماري ما را نگاه كنيد، ما ساختمان‌هاي محكمي مي‌ساختيم كه بر اساس اميال انساني ساخته نمي‌شد. بحث حيا و عفت و مشرف نبودن به خانه‌هاي ديگر و متجلي شدن خدا در معماري‌ها بسيار مهم تلقي مي‌شد. اما هرچقدر ما مسلمانان در دل مدرنيته غربي هضم شديم به همان ميزان مشكلات غربي‌ها براي ما هم به وجود آمد. در حوزه توليد علم ديني نگرش‌هاي اصلي موجود را چگونه تقسيم‌بندي مي‌كنيد و چه اشكالاتي را بر اين ديدگاه‌ها مترتب مي‌دانيد؟ چند رويكرد اساسي در موضوع علم ديني وجود دارد كه هر كدام از اين رويكرد‌‌ها، راهبردهاي خاص خودشان را دارند. بين اين نگاه‌ها راهبردهاي كلي متفاوت است، حتي اگر هم راهبرد يكساني داشته باشند در جزئيات و مسير با هم اختلاف ديدگاه دارند. مثلاً در رويكرد فرهنگستان علوم با جريان حكمي و معرفتي تفاوت‌‌هايي وجود دارد. حتي در راهبرد با آراي ديگر رويكردها هم متفاوت هستند. نقطه ثقل انديشه فرهنگستان علوم در اين سؤال كلي است كه آيا «علم» مقدم بر «اراده» است يا اراده مقدم بر علم است؟ اين نقطه ثقل حركت است. وقتي من حركت مي‌كنم با انديشه رفتار از من سر مي‌زند، يا حب و بغض و اراده مقدم بر علم من است. بر اساس حكمت اسلامي علم مقدم است. حكماي ما همه در اين راستا حركت كرده‌اند. از حكماي گذشته مثل ابن‌سينا، ملا‌صدرا و شيخ اشراق تا حكماي دوره معاصر از امام خميني(ره) و علامه طباطبايي تا آيت‌الله جوادي آملي و آيت‌الله مصباح، همگي بر اين عقيده بودند. همه اين بزرگان علم را مقدم بر اراده مي‌دانند. شما تا آگاهي نداشته باشي قادر به حركت نيستي. اراده را علم جهت مي‌دهد. بله، زماني كه علم حاصل شد احتمال دارد شما به اين لوازم پايبند نباشيد. وقتي سحره فرعون متوجه شدند كه عصاي موسي از سنخ سحر نيست، يقين پيدا كردند اما عملاً ملتزم نشدند «وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها انفسهم» قبلاً يقين حاصل شده بود اما در عمل انكار كردند. اما اين دوستان عزيز ما اراده را مقدم بر علم مي‌دانند. وقتي اراده مقدم بر علم شد، اگر مسير اراده شما عبوديت باشد تمام دستاوردهاي معرفتي و غير‌معرفتي شما در همان مسير قرار مي‌گيرد؛ يعني هدف چه بوده است؟ اگر هدف تسري ولايت الهي در عالم باشد، عبوديت گامي است براي رسيدن به اين مسير و شما از اين مسير ولايت ‌الله را در همه عرصه‌هاي حيات متجلي كني. اگر مسير الهي باشد و از آنجايي كه اراده مقدم بر علم بوده است اساساً هر چه كه جلو بيايد به اين هدف مي‌رسد. در نقطه مقابل اگر اراده تو غيرالهي باشد، آنگاه همه دستاورد‌هاي تو چون در مسير غلط قرار گرفته به مرور زاويه بزرگي نسبت به اصل پيدا مي‌كند. اين يك نگاه است كه در بين بعضي از دوستان ما رايج است. چه اشكالاتي در اين نوع نگاه وجود دارد؟ مشكل اول معرفتي است. از اين عزيزان مي‌پرسيم كه وقتي علم بر ولايت مقدم شد ما در علم به خداي متعال و اوصاف او ابتدا ايمان داريم يا علم؟ در پاسخ بايد گفت كه ايمان به خدا مبتني بر شناخت آثار و علائم وجودي خدا است. بله ما فطرت خداجويي داريم كه در همه انسان‌ها مشترك است از بين هم نمي‌رود، منتها اين فطرت بايد به شكوفايي برسد. علم بال شكوفا شدن و گسترده شدن و در واقع گشوده شدن فطرت است. اگر ايمان مقدم باشد خود ايمان از كجا ناشي مي‌شود؟ خدا مي‌گويد اصول دين را با عقل ياد بگيريد نه با تقليد. پيامبر (ص) به خيلي‌ها زمان داد تا اسلام بياورند چون از لحاظ انديشه‌اي تسليم نشده بودند. مشكل دومي كه به انديشه اين دوستان به نظر مي‌رسد كه وارد باشد اين است كه به نگاه پراگماتيسم و فايده گرايي قرابت دارد. قوانين علمي بر نگاه حكمت اسلامي زماني علميت دارد كه مطابقت داشته باشد. صدق باشد. ملاك ما در صحيح بودن يك گزاره در منطبق بودن با واقعيت است. اما بر اساس نگاه فرهنگستان، گزاره‌اي صادق است كه در مسير عبوديت قرار بگيرد. ببينيد اين نگاهي كاملاً ارزش‌گرايانه و فايده‌گرايانه محسوب مي‌شود. در اين نگاه ملاك، صدق و كذب نيست، صحت با حقانيت و ارزش‌مداري پيوند دارد. اين اشكالات معرفتي وارد بر آن انديشه است. عرض ما اين است كه تشخيص كارآيي و مثبت و منفي بودن علوم چگونه بايد اتفاق بيفتد؟ بايد از قبل ضابطه‌بندي معرفت بر اساس نگاه وحياني اتفاق بيفتد تا شما بر آن اساس پي ببريد كه گزاره شما الهي است يا غير‌الهي. اما اشكال دوم. در حال حاضر علوم فراواني در جهان وجود دارد. از دستورات ديني و روايات ما بر‌مي‌آيد كه بايد به دنبال علم برويم. علم گمشده انسان است. «الحكمه ضاله المؤمن». سؤال ما اين است. بر اساس اين نگاه فضاي گفتماني ما با ديگر مكاتب علوم چگونه بايد باشد؟ با اين نگاه امكان چنين چيزي نيست. زيرا اين رويكرد اعتقاد دارد كه از نوع نگاه او بايد به درستي يا نادرستي علوم بايد پي برد. يعني ابتدا بايد ايمان به خدا، وحي و مومن بودن در تو محقق شود سپس از اين نگاه مثبت و منفي بودن گزاره‌ها به دست مي‌آيد. اگر در راستاي ولايت خدا و توحيد نيست بايد آن را رها كني. در صورتي كه اساساً مخاطبين من اين نوع نگاه به دين و دانش و جهان را قبول ندارند. پس چگونه مي‌توان با آنها فضاي گفتماني داشت؟ آنها اصلاً به ضابطه شما اعتقادي ندارند. پس باب گفت و گو در همين جا بسته مي‌شود. اشكال سوم اين است كه درباره دستاوردهاي علم مدرن حرف روشني نمي‌زنند. آيا بايد از دستاوردهاي تمدني علم موجود كاملاً فاصله بگيريم؟ همانطور كه بعضي از سنت‌گرايان همين اعتقاد را دارند. آنها اعتقاد دارند كه چون اين تكنولوژي در جايي متولد شده است كه نگاه ديني و ولايي به آن مدنظر نبود، شيطاني به حساب مي‌آيند. دوستان براي جامعه علمي روشن كنند كه چه چيزي را در اين موضوع هدف‌‌گذاري كرده‌اند؟ اين دوستان بايد دلايل روشن و براهين متقن علمي بياورند كه به چه دليل اراده بر علم مقدم است. آيا به طور مطلق قائل به تقدم اراده هستند يا گاهي اين اتفاق مي‌افتد. ما در اين رابطه مورد خاصي ملاحظه نكرده‌ايم. در صورتي كه در رويكرد ما در تقدم علم بر اراده براهين متقن فراواني وجود دارد. رويكرد ديگري نيز وجود دارد كه نگاه سطحي‌گرايانه است. اين نگاهي بسيار خطرناك است. به اين معنا كه ما دستاوردهاي علمي بشر را به صورت كامل مي‌پذيريم و در عين حال براي توجيه آنها از آموزه‌هاي ديني خود استفاده مي‌كنيم. شما در اين حالت به اسلاميزه كردن علوم مي‌پردازيد. اين نگاه بسيار ناقصي است. رويكرد مؤسسه اسراء و شخص حضرت آيت‌الله جوادي آملي در موضوع تقسيم بندي بين علم ديني و غير‌ديني چگونه است؟ رويكرد ديگري وجود دارد كه نگاه صحيحي به علوم ديني دارد. حضرت آيت‌الله جوادي آملي و علامه مصباح بر اين عقيده هستند كه البته شايد در جزئيات تفاوت‌‌هايي داشته باشند اين است كه در نگاه علم ديني آيت‌الله جوادي دوگانه‌اي بين علم و دين يا عقل و دين وجود ندارد. اساساً دوئيتي در كار نيست كه به چگونه جمع‌پذيري آنها فكر كنيم. علم در واقع محصول عقل بشر و افاضه الهي است. دين آن چيزي است كه خداي متعال از طريق وحي بر قلب مبارك پيامبر افاضه كرده است و اراده كرده اين گزاره‌ها از طريق رفتار انسان‌ها در عالم محقق شود كه براي شما چارچوب هم مشخص مي‌كند. دين اراده تشريعي خداست. علم شما براي فهم به اين موضوع مي‌شود علم به دين، علم به قرآن. زماني است كه آموزه‌هاي وحياني در اختيار عقل معصوم است در اين صورت معصوم با فهم معصومانه خود و عقل كاملي كه دارد هر چيزي را كه بخواهد از خود قرآن به شما نشان خواهد داد. زيرا قرآن وجود كتبي خداي متعال است. به تعبير اميرالمؤمنين خدا در كلام خود متجلي است. خدا از طريق قرآن كه وحي الهي است بر بشر نمايان شده است. اما در دوران غيبت چگونه بفهميم كه دين خدا چيست؟ عقل ما غير‌معصوم است. فهم ما غير‌معصوم است. دو راه وجود دارد. راه اول عقلاني است. كلياتي كه عقل مي‌فهمد همان چيزي است كه در آموزه‌هاي الهي آمده است. خود عقل نيز به كمك راه دوم يعني نقل مي‌آيد. نقل يعني آيات الهي و روايات معصومين. همان قرآن در دست معصوم تنهاترين راه است چون در اختيار فهم معصوم بوده است. همين قرآن در فهم غير‌معصوم مي‌شود نقل. چون فهم ما معصوم نيست با استفاده از قرآن و روايات با كمك عقل مي‌توانيم به نتيجه برسيم. حالا علم ديني چيست؟ بعضي از دوستان اين دو تعبير علم ديني و علم به دين را يكي در نظر مي‌گيرند. معرفت به دين و معرفت ديني. يك وقتي هست كه من به خود دين علم دارم مثل اينكه مي‌دانم نماز چند ركعت است. من معناي آيات قرآن را مي‌فهمم يا حتي در مورد حقوق انساني در قرآن و روايات تفحص مي‌كنم. مجتهد اين كار را در قدم اول انجام مي‌دهد. مورد ديگر علم ديني است. علمي كه مورد پذيرش و امضاي دين است. تمامي علم به دين علم ديني نيست اما تمام علم ديني مورد تأييد دين است. مثلاً يك ملحدي مي‌آيد در مورد دين تحقيق مي‌كند و علم به گزاره‌هاي ديني پيدا مي‌كند اما آيا لزوماً علم او در راستاي اهداف دين قرار گرفته است؟ الان در اسرائيل، كرسي‌هاي شيعه‌شناسي است كه به صورت قوي در حال فعاليت هستند تا به شيعه ضربه بزنند. اين علم به دين، علم ديني محسوب نمي‌شود. اما علم ديني چيست؟ ملاك‌هاي متعددي وجود دارد كه بحث مستقلي را مي‌طلبد كه براساس موضوع، روش، غايات و... قابل استحصال است. طبق اين ديدگاه چگونه مي‌توان علم ديني را از غير‌ديني شناخت و به توليد نرم‌افزار و انديشه پرداخت‌؟ آيت‌الله جوادي مي‌فرمايد پايه فعاليت ما براي حركت، فلسفه است. براي توليد علم ديني مسير وجود دارد. نقطه آغاز فلسفه است. فلسفه دو مسير را طي مي‌كند يا مسير الهي است كه اول خدا و اوصاف او را اثبات مي‌كند و سپس حركت مي‌كند. اگر فلسفه در مسيرغلط حركت كند فلسفه الحادي محسوب مي‌شود. و علم منبعث از او هم غير‌الهي و غيرديني است، بعضي از علوم بر اساس غايت الهي مي‌شود. علمي كه بر اساس غايات و اهداف دين باشد ديني است. احتمال دارد در طي مسير اشتباه شود اما اين كليت علم را زير سؤال نمي‌برد. زماني بر اساس موضوع است. زماني موضوع شما خدا و اوصاف خداست. آيت‌الله جوادي توسعه‌اي در اين رابطه دارد و اعتقاد دارند كه عالم مخلوق خداست و همانطور كه علم به سخنان و قول او ديني است علم به فعل او و آفريده‌هاي خداوند هم ديني و مورد تأييد دين و علم ديني است. عده‌اي مي‌گويند كه آيت‌الله جوادي با تغيير عنوان، بر بسياري از علوم برچسب ديني مي‌زند. در صورتي كه اصلاً اين گونه نيست. بلكه مي‌فرمايد اگر با اين شرايط كه مبدأ و غايت در نظر گرفته شود سرچشمه خدا باشد و در آخر رجوع به خدا باشد در آن صورت زماني كه درباره موضوعات آفريده خدا تفحص كنيد، محتواي علم شما ديني است. بر اين مبنا اگر فيزيكداني بر روي ماده كار كند يا طبيبي بر روي اندام بدن مطالعه كند چون نگاه توحيدي او بر تمام اجزاي علم او سريان دارد، در نتيجه علم آنها ديني محسوب مي‌شود. در اين نگاه متعلُق علم يا قول خداست يا فعل خداست. اگر قول خدا را در قرآن و روايات جست و جو كنيد يا در فعل خدا با در نظر گرفتن شرايطي كه عرض كردم مطالعه كنيد، در هر دو حالت عبادت خدا به حساب مي‌آيد. چه خللي در روند كنوني توليد علوم ديني در پژوهشكده‌هاي علوم انساني وجود دارد. براي حل آنها و استفاده از علوم ديني به عنوان نرم‌افزار جامعه اسلامي چه اقداماتي بايد صورت گيرد؟ اين درد همه افراد دغدغه‌مند در اين حوزه است. آسيب اول اين است كه مباحث در اين حوزه به صورت خام و نپخته مطرح مي‌شود. به اين معنا كه هر كسي از هر جايي عَلَم ديني‌سازي علوم را برافراشته مي‌كند. بدون اينكه نگاهي عالمانه و جدي داشته باشد. گاهي نقد‌ها خام است كه انسان حتي نمي‌خواهد به آنها پاسخ دهد. از آن سو گاهي دفاع‌ها هم ضعيف است. گام اول پردازش عالمانه و بدون تعصب عالمان در حوزه و دانشگاه است. اين طور نيست كه از يكجا شروع بشود و مانند لوله‌كشي به جاهاي ديگر جاري شود، بلكه در دل نهاد‌هاي علمي بايد اين اتفاق بيفتد و آن قدر اين گفت‌و‌گو‌ها صورت پذيرد كه به توليد علم ديني منجر شود. آسيب دوم معطوف به سياست‌گذاران است كه مكلف به سازماندهي اين موضوع هستند. اين مسئولان با تعويض حاكمان سياسي دچار تزلزل مي‌شوند. نوشتن قانون سخت نيست بلكه اجراي قانون سخت است. ما اسناد خوبي در سطوح مختلف و با اهداف متفاوت توليد كرده‌ايم اما براي اجراي آنها گام‌‌هايي برداشته نشده است. حداقل راه اين است كه گفتمان‌سازي بشود. انديشه را توسعه بدهيم. نظرات يكديگر را نقد كنيم. آن قدر نقد كنيم تا بحث‌ها پخته شود و جان بگيرد. شايد ادعا‌ها غلط باشد اما نظرات بايد به چالش كشيده شود. بايد صحبت‌ها را شنيد. مشكل در حال حاضر اين است كه در دانشگاه‌ها نگاه عالمانه انتقادي مطرح نمي‌شود يا حداقل به صورت نظام‌وار صورت نمي‌پذيرد. آسيب سوم نگاه منفعلانه در بين دانشگاهيان و حوزويان است. اهتمام حوزه‌هاي علميه و دانشگاه‌هاي ما بيش از اين باشد. همانطور كه آقا فرمودند بايد جنبش نرم‌افزاري صورت گيرد. «ان اقيموا الدين و لا تتفرقوا» اقامه دين بايد كرد. همانطور كه تحول جامعه ما همه‌جانبه است در تمام نهاد‌هاي علمي كشور نيز بايد اينگونه باشد كه انقلاب علمي به وقوع بپيوندد و تمام نظريات قبلي به كنار گذاشته شود و از ابتدا بنيان جديدي به وجود بيايد. اينطور نيست. شايد تعارضات به گونه‌اي حل شد و به گشودن مسيرها انجاميد. علوم تجربي را به صورتي جهت بدهيم تا از شرايط كنوني بالنده‌تر شود. نه اينكه مسير آن را سد كنيم. ما در مبناهاي حكمي خود همه اين علوم را داشته‌ايم و به لطف خدا خواهيم داشت. هدف اين است كه بر اين مبنا اين علوم بالنده‌تر شوند. يقيناٌ در افق مهدويت ما همه عرصه‌هاي علم را تسخير خواهيم كرد.

منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۰۳ آبان ۱۳۹۴ - ۱۱:۳۶





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 46]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن