تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 26 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نابودى جوانانتان را آرزو نكنيد ، گرچه بدى‏هاى بسيار در آنان باشد، زيرا آنان با ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830023215




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

سازوکارهای فقه اسلامی در احیا و تثبیت کرامت انسانی - بخش اول صیانت از کرامت انسانی حتی پس از مرگ


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: سازوکارهای فقه اسلامی در احیا و تثبیت کرامت انسانی - بخش اول
صیانت از کرامت انسانی حتی پس از مرگ
فقه اسلامی، از اساس برای انسان کرامت قائل است، با مرگ کسی این کرامت زائل نمی شود؛ افراد موظفند حتی پس از مرگ نیز حرمت ایشان را حفظ نمایند.

خبرگزاری فارس: صیانت از کرامت انسانی حتی پس از مرگ



  چکیده هرچند همواره در مکاتب مختلف، دغدغه حفظ و ارتقای کرامت انسانی، مطرح بوده و هریک سازوکارهایی بدین‌منظور ارائه داده‌اند، اما فقه اسلامی در این زمینه، رویکردی متعالی داشته و بعضاً راهکارهایی بی‌بدیل ارائه داده است. این تحقیق، با بهره‌گیری از روش توصیفی ـ تحلیلی، برخی از ساز‌و‌کارهای مهم و کلی فقه اسلامی برای تثبیت کرامت انسانی را ارائه نموده است. توسعه تفکر توحیدی در سطح جوامع بشری، اولویت دادن به امور معنوی، برخوردار کردن همه انسان‌ها از محیط پاک و معنوی، صیانت از حرمت جان، مال و آبروی انسان‌ها، اقامه قسط و عدل در میان همه ابنای بشر و تأمین نظم، امنیت، رفاه و آسایش شهروندان، ازجمله احکام متعالی اسلام می‌باشند که کرامت انسانی را به کامل‌ترین شکل ممکن، به ارمغان می‌آورند. در این نوشتار، رابطه این دسته از احکام الهی با کرامت انسانی به‌روشنی تبیین شده است. کلیدواژه‌ها: فقه اسلامی، کرامت انسانی، جامعه بشری، ساز‌و‌کارها. مقدمه کرامت انسانی، ازجمله مفاهیم اساسی است که در متون و منابع اسلامی توجه ویژه ای به آن شده است. کرامت، گاهی ذاتی و خدادادی است که شرافت انسان نسبت به سایر موجودات را نشان می دهد. این نوع کرامت و شرافت، که خداوند متعال به انسان عطا فرموده است، برخی تکالیف و مسئولیت ها را متوجه انسان می سازد. نوع دیگر از کرامت، اکتسابی است که انسان با اعمال اختیاری خود می تواند آن را برای خود ایجاد کند. این نوع کرامت، که در عرصه جامعه و اعطای مسئولیت های اجتماعی ملاک قرار می گیرد، به گونه ای است که هرچه این کرامت ارتقا یابد، مسئولیت های بیشتری برعهده فرد گذاشته می شود. کرامت انسانی به این معنا، با احکام متعالی فقه اسلامی، رابطه دوسویه دارد؛ از یک سو، آموزه های فقهی به انسان ها یاری می رساند تا کرامت بالقوه خود را به فعلیت رسانند. بی شک همه احکام فقهی در اسلام نقشی برجسته در پیشبرد تحقق کرامت بالفعل انسان ها دارند. فقه با بایدها و نبایدها و راهکار و راهبردهای خود، مسیری را برای انسان هموار می سازد تا به کرامت انسانی خود دست یابد. درحقیقت، فقه اسلامی، نه تنها به شکل ایجابی، دربرگیرنده احکامی است که کرامت انسانی را نتیجه می دهد، بلکه به شکل سلبی نیز متضمن احکام برای کسانی وضع گردیده که در مسیر طی کرامت انسانی از قوه به فعل، دچار کژی و انحراف گردیده اند. پس فقه، نمی تواند در برابر کسانی که این قوه را به فعلیت رسانده اند و کسانی که توفیقی در این زمینه نداشته اند، رفتار یکسانی داشته باشد، بلکه با بهره گیری از برخی تشویق ها، ترغیب ها، حقوق، تکالیف و حتی تنبیهات، نسبت به این دو دسته از افراد، واکنش متناسب را از خود نشان دهد. افزون بر این، ازآنجاکه افراد در پیمودن مسیر قوه به فعل، دارای درجات مختلفی هستند، فقه باید برای نیل هریک از این دسته افراد به کمال مطلوب، تدبیر جداگانه ای متناسب با ظرفیت ها و توانمندی های آنان بیندیشد و برای هریک از این دسته افراد، با توجه به موقعیت خاصشان، برنامه ریزی کند. از سوی دیگر، میزان دستیابی افراد بشر به کرامت فعلی، در نحوه صدور احکام و موازین فقهی متوجه آنها تأثیرگذار خواهد بود. برای نمونه، آن کسانی که خود را به درجات بالای کرامت انسانی رسانده اند، از نظر موازین فقهی، به جایگاه والایی در جامعه دست می یابند و می توانند مقامات عالی دینی و سیاسی را احراز نمایند. شخص معصوم، که از حیث فضایل و کرامت، در اوج کرامت انسانی است، تنها مرجع مردم در امور دینی و دنیای آنهاست. ازاین رو، اطاعت از ایشان به عنوان امام یا نبی به طور مطلق واجب می باشد و سایر انسان ها موظفند بی چون و چرا، جان، مال و عرضشان را در اختیار ایشان قرار دهند: أطِیعُواْ اللّهَ وَأطِیعُواْ الرَّسُولَ واُوْلِی الأمْرِ مِنکُمْ (نساء: 59). اما در زمان غیبت که ما از حضور ملموس کسی که بدین مقام نائل است محرومیم، باید امر دین و دنیای خود را در اختیار فرد اصلحی قرار دهیم که نزدیکترین افراد به ایشانند؛ چرا که اساساً مقامات دینی و دنیوی براساس سلسله مراتب کرامت انسان ها به ایشان اعطا می گردد و بر همین اساس، حقوق و تکالیفی شکل می گیرد. بنابراین، با توجه عمیق به احکام شریعت اسلام، درخواهیم یافت که هرچه به مراتب نازل تر کرامت نزدیک تر شویم، حقوق کمتری نیز به افراد اختصاص می یابد. برای نمونه، در فقه اسلامی تأکید گردیده که هرچند فرد مسلمان فاسق، از برخی حقوق برخوردار است، اما به سبب تنزل مقام او در مسیر کرامت، شهادتش در قضاوت پذیرفته نیست (محقق سبزواری، 1423ق، ج 2، ص 745؛ طباطبایی، 1414ق، ج 13، ص 248). همچنین کفار اهل کتاب، ازآنجاکه در مسیر کرامت گام های بیشتری نسبت به کفار غیرکتابی برداشته اند، دارای حقوق بیشتری نسبت به آنان هستند. در فقه موارد فراوانی وجود دارد که نشان می دهد به جهت اختلاف آنان در مسیر کرامت، احکام آنها نیز مختلف می شود. مثلاً بسیاری از فقها معتقدند: برخلاف سایر کفار، اهل کتاب پاک محسوب می گردند (لنکرانی، 1374، ص 22؛ خراسانی، 1421ق، ص 210). بنابراین، ممکن است فردی از هیچ بخشی از این ظرفیت خویش برای به فعلیت رساندن آن قوه استفاده نکند و حتی در برابر آن موضع گیرد. در این صورت، همین انسانی که می توانست خلیفه خدا در زمین باشد و به درجات عالیه کرامت دست یابد، رتبه او از حیوانات و بهائم نیز کمتر می گردد: وَلَقَدْ ذَرَاْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لأ یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أعْیُنٌ لأ یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لأ یَسْمَعُونَ بِهَا اُوْلَـئِکَ کَالأنْعَامِ بَلْ هُمْ أضَلُّ اُوْلَـئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ (اعراف: 179). در این صورت، ازآنجاکه به آن درجه از تنزل رسیده است که هیچ کرامتی را کسب ننموده، بلکه در نقطه مقابل آن نیز قرار گرفته است، احکامی در مورد او به اجرا درمی آید که حتی بخشی از آن برای حیوان نیز روا دانسته نشده است. برای نمونه ، در روایات زیادی از زدن حیوانات نهی شده است (ری شهری، 1416ق، ج 1، ص 713)، اما ممکن است انسان به درجه ای تنزل یابد که زدن او برای حاکم اسلامی از باب ضرورت اجرای حدود الهی الزامی باشد (نجفی، 1362، ج 34، ص 20؛ الآبی، 1410ق، ج 2، ص 277). بنابراین، نکته مهم در رابطه آموزه های فقهی و کرامت انسانی این است: به میزانی که حکمی فقهی معطل بماند و یا به شکل مناسب اجرا نگردد، می تواند منشأ آسیب به کرامت بشر باشد. درحقیقت، اسلام مدینه فاضله اسلامی ای را ترسیم نموده که نمی توان به آسانی به تمام زوایای آن پی برد. اما فهم این مقدار از آن برای بشر میسور است که این مدینه فاضله کلیه روابط انسان و حقوق او را شامل می شود و تمام حرکات و سکنات او را دربر می گیرد. این احکام وضعی و تکلیفی بر صیانت از حیات انسان و حریت و کرامت او و نیز حقوق بشر تأکید فراوان دارد و تأمین کننده مصالح واقعی اوست (خراسانی، بی تا، ج 1، ص 555). ازاین رو، با توجه به نحوه تأثیر و تأثر فقه اسلامی و کرامت انسانی، این پرسش مطرح می شود که فقه اسلامی چگونه کرامت انسانی را تحقق و تثبیت می بخشد. به عبارت دیگر، فقه اسلامی چه سازوکارهایی در جهت تحقق و تثبیت کرامت انسانی ارائه داده است؟ این مقاله، تلاش دارد با بهره گیری از منابع اسلامی، به ویژه منابع فقهی، بخشی از احکام متعالی فقهی که زمینه ساز و تثبیت کننده کرامت انسانی اند، تشریح نماید. بدین منظور، سازوکارهای فقهی تثبیت کرامت انسانی را در موارد ذیل پی می گیریم. 1. توسعه تفکر توحیدی در سطح جوامع بشری در صورتی که تفکر توحیدی، با تمام ابعاد آن، در جوامع بشری تحقق یابد، کرامت انسانی به نحو کامل آن نیز تحقق خواهد یافت؛ چراکه تفکر توحیدی توجهات را به سمت حاکمیت الهی سوق می دهد و حاکمیت های غیرخدایی و طاغوتی را نفی می کند و آنان را از زیر یوغ استبداد، استکبار، استعمار و استثمار رهایی می بخشد. براساس آیاتی همچون وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ اُمَّه رَّسُولاً أنِ اعْبُدُواْ اللّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ (نحل: 36) و وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأغْلألَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِم (اعراف: 157)، یکی از رسالت های انبیای الهی، برچیدن حاکمیت طاغوت و رهایی آنها از غل و زنجیرهایی است که طاغوتیان بر گردن مردم انداخته اند. آیه شریفه وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الْأرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أمْنًا یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا وَمَن کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ فاُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (نور: 55)، تصریح دارد که درنهایت، زمانی که دین حق، جایگزین دین های دیگر می گردد، حاکمیت طاغوت نیز برچیده خواهد شد. درنتیجه، مردم در پناه حاکمیت الهی، امنیت فراگیر را تجربه خواهند کرد. براساس این آیات، کرامت انسانی تنها در سایه سیر بندگی خداوند و حاکمیت او به دست می آید. ازاین رو، در فقه اسلامی احکام فراوانی وجود دارد تا انسان وارد این مسیر بندگی شود و یا از طریق بندگی خارج نشود. از این رو، در فقه اسلامی، آموزه جهاد، که هدف آن استقرار حاکمیت الهی است، در جهت تثبیت کرامت انسانی اهمیت می یابد (فهداوی، 2008م، ص 199). ازاین رو، صاحب تفسیر المیزان، احیای جهاد را با حیات انسان گره زده است: قتال چه به عنوان دفاع از مسلمین یا بیضه اسلام باشد و چه قتال ابتدایی باشد، درحقیقت، دفاع از حق حیات انسان است؛ چراکه در شرک به خدا، هلاک انسانیت و مرگ فطرت است و در قتال، که دفاع از حق انسانیت است، اعاده حیات و احیای انسانیت پس از مرگ آن است. و فرد زیرک خردمند از همین جا پی می برد که بایسته است اسلام دارای حکمی دفاعی برای تطهیر زمین از لوث مطلق شرک و خالص گرداندن ایمان برای خداوند متعال باشد (طباطبایی، بی تا، ج 2، ص 66). همچنین احکامی که در خصوص کتب ضلال در منابع فقهی آمده است، و نشان می دهد که باید زمینه هرگونه انحراف از طریق آثار مکتوب و غیرمکتوب از بین رود، حاکی از همین امر است. برخی از این احکام عبارتند از: حکم به حرمت خرید و فروش کتب ضلال (طوسی، بیتا، ص365؛ حلی، 1386ق، ص 78)؛ نگه داری و نسخه برداری از این کتب، بدون درصدد پاسخ گویی بودن به آنها (حلی، 1409ق، ج 2، ص 264؛ حلی، 1410ق، ج1، ص 357)؛ تعلیم و تعلم این دسته از کتب (حلی، 1417ق، ج 12، ص 143)؛ اخذ اجرت برای تعلیم و تعلم آنها (همان)؛ و اخذ اجرت به منظور نسخه برداری از آنها (حلی، 1420ق، ج 2، ص 266). حتی حضرت امام ره، فروش کاغذ را در صورتی که فروشنده بداند خریدار آن را در تهیه کتب ضلال به کار می برد، حرام شمرده اند (موسوی خمینی، 1410ق، ج 1، ص 134). همچنین برخی از فقها وقف بر کتابت و نشر کتب ضلال (موسوی خمینی، 1390ق، ج 2، ص 71) و وصیت به نشر و نسخه برداری از کتب مذکور (گلپایگانی موسوی، 1413ق، ج2، ص 173) را به دلیل آنکه از مصادیق افعال حرام به شمار می آید، صحیح ندانسته اند. پس، براساس احکام شریعت مقدس اسلام، هرآنچه که موجب تضعیف باورهای صحیح اعتقادی مردم و تضعیف باور توحیدی آنان گردد، باید از جامعه اسلامی برچیده شود. به تعبیر یکی از فقهای شیعه: برای حفظ عقیده، اسلام تعالیم مهمی را آورد تا جامعه را از انحراف در عقائد و فساد فکری مصون دارد و سارقان عقیده نتوانند این ثروت انسانی نفیس بی نظیر را بربایند. یکی از این تعالیم و فرائض مهم، وجوب کشف بدعت ها و برائت جستن از اهل بدعت و ردّ شبهات آنان و تحریم انتشار عقائد فاسد ایشان و منع نشر کتب ضلال و وجوب ابطال باطل و اظهار حق می باشد و امثال این تکالیف به خاطر صیانت عقائد از انحراف و حمایت از مرزهای فکری و اعتقادی مسلمین است (صافی، بی تا، ج 1، ص 284). 2. اقامه قسط و عدل در سطح جوامع بشری در منابع اسلامی بحث از اهمیت و جایگاه عدالت به گونه ای به میان آمده است که تردیدی باقی نمی گذارد که اسلام، کرامت انسانی را به عدالت گره زده است. به گونه ای که بدون تحقق عدالت، کرامت انسانی نیز به مخاطره خواهد افتاد. بررسی منابع معتبر فقهی، حاکی از گستردگی کاربرد مفهوم عدالت در جامعه اسلامی است. عمومیت آیاتی همچون إِنَّ اللّهَ یَاْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ وَإِیتَاء ذِی الْقُرْبَى (نحل: 90)، نشان می دهد که عدالت در کلیه عرصه ها و شئون اجتماعی مورد توجه است. ازاین رو، در آیاتی نظیر یَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَه فِی الْأرْضِ فَاحْکُم بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ (ص: 26)، رعایت عدالت در قضاوت مورد تأکید قرار گرفته است. آیاتی همچون وَإِنْ خِفْتُمْ ألأ تُقْسِطُواْ فِی الْیَتَامَى فَانکِحُواْ مَا طَابَ لَکُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَثُلأثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ ألأ تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَه أوْ مَا مَلَکَتْ أیْمَانُکُمْ ذَلِکَ أدْنَى ألأ تَعُولُوا؛ (نساء: 3) و یَا أیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاء لِلّهِ وَلَوْ عَلَى أنفُسِکُمْ أوِ الْوَالِدَیْنِ وَالأقْرَبِینَ إِن یَکُنْ غَنِیًّا أوْ فَقَیرًا فَاللّهُ أوْلَى بِهِمَا فَلأ تَتَّبِعُواْ الْهَوَى أن تَعْدِلُواْ وَإِن تَلْوُواْ أوْ تُعْرِضُواْ فَإِنَّ اللّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیراً (نساء: 135) نیز رعایت عدالت در ادای شهادت را مورد تأکید قرار داده اند. و آیاتی همچون وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُواْ وَلَوْ کَانَ ذَا قُرْبَى (انعام: 152) نیز عدالت در قول را مورد تأکید قرار داده اند. به دلیل اهمیتی که عدالت در اندیشه انسانی اسلام دارد، فقه اسلامی نیز سرشار از احکامی است که زمینه ساز تحقق عدالت و برچیدن ظلم است. برخی از فقها، تصریح کرده اند که هیچ گونه کمک رسانی به افراد ظالم جایز نیست؛ چراکه کمک به آنان منجر به تقویت آنان و درنتیجه، گسترش ظلم در جامعه می شود (نراقی، 1415ق، ص 152ـ155). حضرت امام ره، کمک رساندن به ظالمین، اعم از آنکه کمک در ظلم آنها باشد، یا کمک به تحقق معصیت توسط آنان، ممنوع دانسته اند (موسوی خمینی، 1410ق، ج 2، ص 93). ایشان در تحریر الوسیله، تصریح می فرمایند: اگر در روگردان شدن علمای دین و رؤسای مذهب (اعلی الله کلمتهم) از ستم کاران و پادشاهان ستم احتمال تأثیر ولو در اینکه ظلمشان کمتر می شود، باشد، بر آنان واجب است اعراض نمایند. و اگر عکس آن فرض شود، به اینکه رابطه و معاشرت ایشان موجب کم شدن ظلمشان شود، باید ملاحظه جهات را بنمایند و طرف اهم را ترجیح دهند و او در صورتی که محذور دیگری حتی احتمال اینکه معاشرت ایشان موجب شوکت و تقویت آنان، جرأت پیدا کردنشان بر هتک حرمت های الهی یا احتمال هتک مقام علم و روحانیت و موجب سوء ظن به علمای دین و رؤسای مذهب نباشد، معاشرت ایشان به این هدف واجب است (موسوی خمینی، 1390ق، ج1، ص 477). همچنین ایشان، در خصوص پذیرش هدایای آنان، در صورتی که منجر به تقویتشان گردد، می فرمایند: اگر پذیرفتن هدیه شان موجب تقویت شوکتشان و جرأتشان بر ستم گری و بدعت گزاری هایشان باشد، پذیرفتن هدایا حرام است (همان، مسئله 6). در این زمینه، روایاتی وجود دارد که با صراحت، هر نوع کمکی را به ظالم ممنوع شمرده است: کسی که به سوی ظالمی برود تا او را یاری رساند، و حال آنکه می داند که او ظالم است، از اسلام خارج شده است (حرعاملی، بی تا، ج 12، ص 131، ح 15). یا در روز قیامت منادی ندا سر می دهد که ظالمان و یاری گران آنان و اشباه ظلمه، حتی آن کسی که برایشان قلمی می تراشید و مرکّب دواتی را برایشان تهیه می نمود، کجایند؟ گفته می شود: آنان در تابوتی از آهن جمع آوری می گردند، سپس به سمت جهنم پرتاب می شوند (همان، حدیث 16). همچنین در برخی روایات، به منظور در تنگنا قرار دادن حاکمان جائر، سکوت در برابر آنان به شدت مذمت گردیده است. امام حسین علیه السلام در نامه ای که به سلیمان بن صرد، مسیب بن نجبه، رفاعه بن شداد، عبدالله بن وال، و جماعتی از مؤمنان نگاشته است، به نقل از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله تصریح فرموده است: هر کس نظاره گر سلطان ستمگری باشد که حرام خدا را حلال می نماید، عهد خدا را می شکند، با سنت رسول خدا مخالفت می کند، در میان بندگان خدا به گناه و دشمنی عمل می کند و با گفتار و کردار تغییر نمی کند، بر خداوند رواست که او را داخل همان جایی نماید که آن حاکم ستمگر را داخل خواهد کرد (مجلسی، 1403ق، ج 44، ص 381). برخی از روایات نیز به مذمت کسانی پرداخته است که به یاری مظلومان نمی شتابند. در روایتی از امام صادق علیه السلام، ترک یاری مظلومان و میل به سوی ظالمان، به عنوان یکی از گناهان کبیره مطرح شده است (همان، ج 11، ص 262، ح 36). در روایتی از امام سجاد علیه السلام نیز، ترک کمک به شخص یاری طلبیده و ترک یاری مظلوم، در زمره گناهانی بیان گردیده است که موجب نزول بلا می گردد (همان، ص 519، ح 8). یکی از اقدامات عملی دولت اسلامی در این زمینه، تلاش در جهت استقلال کامل از کشورهای ظالم و عدم ارتباط با آنان به منظور در تنگنا قرار دادن آنان برای احقاق حقوق بندگان می باشد. از این رو، در آیات قرآن کریم، با صراحت، هرگونه وابستگی به حاکمیت طاغوتیان، که منجر به ادامه سلطه آنان و ظلم بر بندگان خدا می شود، ممنوع شده است (نساء: 141؛ هود: 113؛ آل عمران: 28؛ مائده: 51). نکته ای که بیان آن لازم است، اینکه در فقه اسلامی، عدالت لزوماً با برابری و مساوات قرین نیست، بلکه عدالت زمانی تحقق خواهد یافت که هر چیزی در سر جای خود قرار گیرد و این لزوماً با مساوات به دست نمی آید. اما گاهی نیز این دو قرین یکدیگر می گردند. برای نمونه، مطابق نصوص معتبر دینی، در اصل قصاص و اقامه حدود الهی، میان زن و مرد، مسلمان و غیرمسلمان، عبد و مولا، و حاکم و محکوم تفاوتی وجود ندارد و احکام الهی در مورد تمام این افراد به اجرا درمی آید (بقره: 178؛ مائده: 45). 3. صیانت از حرمت جان انسان ها برای حفظ و تقویت جایگاه کرامت انسانی، فقه اسلامی سازوکارهایی برای صیانت از حرمت جان، مال و آبروی افراد ارائه داده است. از منظر اسلام، اختیار جان انسان ها به دست خداوند است. ازاین رو، کوچک ترین تصرفی در آن باید به اذن الهی باشد. حتی فرد حق ندارد زمینه و مقدمه هلاکت خود را فراهم سازد: وَلأ تُلْقُواْ بِأیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَه (بقره: 195). احترام به جان افراد، تنها شامل جان مسلمانان نمی گردد، بلکه شامل آن دسته از اهل ذمه نیز می شود که در کشور اسلامی اقامت گزیده اند. در روایتی از امام صادق علیه السلام، که مورد استناد فقها نیز قرار گرفته است، آمده است: بر شخص مسلمان حرام است تا زمانی که شخص ذمی به جزیه و ادای آن معتقد باشد و آن را انکار نکند، آن ذمی را حراماً به قتل رساند (نجفی، 1362، ج42، ص154؛ طوسی، 1363، ج 4، ص270، ح 11). در روایتی دیگر، که از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است، در مذمت قاتلین کفار ذمی آمده است: هر آن کس که شخص معاهدی را به قتل رساند، بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد (کوفی، 1409ق، ج 6، ص 436). براساس روایت دیگری نیز که اهل سنت نقل کردهاند، رسول اکرم صلی الله علیه و آله امر به قتل کسی نمود که کافر ذمیای را کشته بود، فرمود: من سزاوارتر از همه برای ایفای ذمه چنین کسی هستم (بیهقی، بیتا، ج 8، ص30). پس اسلام نه تنها برای جان مسلمانان، که حتی برای جان غیرمسلمان نیز احترام قائل است و برای عدم تعرض دیگران به جان افراد، وظایفی را متوجه دیگران نموده است. نکته قابل توجه در آموزه های اسلامی این است که حتی در برخورد با دشمن و برای دستیابی به پیروزی از هر حربه ای نمی توان استفاده کرد. حد امکان باید از به کارگیری سلاح هایی که منجر به کشتار جمعی می شود، پرهیز نمود. در این زمینه، حضرت علی علیه السلام می فرماید: رسول خدا از انداختن سمّ در بلاد مشرکین نهی فرمود (حرعاملی، بی تا، ج 11، ص 46، ح 1). 4. صیانت از حرمت مال انسان ها علاوه بر جان، مال انسان ها نیز از احترام برخوردار است. براساس موازین فقهی، حتی نمیتوان متعرض اموال غیرمسلمین گردید. هرچند آن اموال در نزد مسلمین از ارزش برخوردار نباشد. برای نمونه، به تصریح فقها، در صورتی که کسی خوک یا شراب کافر ذمّی را معدوم نماید، در قبال آن ضامن خواهد بود؛ چراکه نزد کفار ذمی، خوک و شراب دارای قیمت میباشد و آنان حق نگهداری آنها را در منازل خود دارند، البته مشروط بر اینکه آن را در اماکن عمومی اظهار ننمایند و موجب جریحهدار شدن اذهان و تشتت در میان جامعه اسلامی نگردند (کرکی، 1408ق، ج10، ص38). 5. صیانت از حرمت آبروی انسان ها افزون بر مال و جان، آبروی افراد نیز دارای احترام است؛ کسی نمی تواند به استثنای مواردی که شریعت تعیین نموده است، متعرض آبروی خود یا دیگران شود. اسلام، علاوه بر حفظ آبروی مسلمانان، نسبت به غیرمسلمانان نیز توصیه فرموده است و به کسی اجازه نمیدهد که فردی از آنان را مورد دشنام قرار داده یا اتهام باطلی بر آنان وارد نماید. براساس آیه شریفه یَا أیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا یَسْخَرْ قَومٌ مِّن قَوْمٍ عَسَى أن یَکُونُوا خَیْرًا مِّنْهُمْ وَلَا نِسَاء مِّن نِّسَاء عَسَى أن یَکُنَّ خَیْرًا مِّنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أنفُسَکُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْألْقَابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمَانِ وَمَن لَّمْ یَتُبْ فاُوْلَئِکَ هُمُ الظَّالِمُون (حجرات: 11)، مؤمنان از یک قوم موظف هستند هرگز قوم دیگر را به استهزا نگیرند و زنان مکلف شده اند زنان دیگر را مورد ریشخند خود قرار ندهند، از یکدیگر عیب نگیرند و به همدیگر لقب های ناروا ندهند. حتی در برخی کتب فقهی تصریح شده است که غیبت کردن شخص کافر ذمی، همانند غیبت کردن یک فرد مسلمان حرام است (حصفکی، 1415ق، ج4، ص351). این همه، به دلیل اهمیت فراوان کرامت انسانی در اسلام است. البته به تناسب بهره گیری افراد از ظرفیت های خود، احکامِ متوجه آنها نیز متفاوت خواهد گردید. ازاین رو، در ضرورت حفظ حرمت جان، مال و آبروی مؤمنان تأکید بیشتری در منابع دینی نسبت به سایر افراد شده است. احکام صادره توسط شیخ حر عاملی در ابوابی همچون باب تحریم احصاء عثرات المؤمن وعوراته لأجل تعییره بها، باب تحریم تعییر المؤمن وتأنیبه، باب تحریم اغتیاب المؤمن ولو کان صدقا، باب تحریم البهتان على المؤمن والمؤمنه، مؤید این سخن است (حرعاملی، بی تا، ج 8، ص 593- 607). برخی فقها، از قیودی همچون قید مؤمن در این روایات استفاده کرده اند که غیبت افراد کافر اشکالی ندارد (بحرانی، بی تا، ج 18، ص 154). 6. صیانت از کرامت انسانی حتی پس از مرگ نکته قابل توجه در زمینه حرمت انسانی، این است که چون فقه اسلامی، از اساس برای انسان کرامت قائل است، با مرگ کسی این کرامت زائل نمی شود؛ افراد موظفند حتی پس از مرگ نیز حرمت ایشان را حفظ نمایند. به عنوان نمونه، دشنام میت جایز نیست و مجازات سنگینی برای سابّ کنندگان میت در نظر گرفته شده است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: دشنام دهنده میت خود را در معرض هلاکت قرار داده است (متقی هندی، 1409ق، ص 598، حدیث8092). براساس روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، شکستن استخوان مرده در حکم شکستن آن در زمان حیات اوست (همان، ج 15، ص 677، حدیث42694). در روایت مشابهی نیز از آن حضرت چنین نقل شده است: شکستن استخوان مرده، در گناه، همچون شکستن استخوان زنده است (قزوینی، بی تا، ج 1، ص 516، حدیث 1617). در اسلام، نه تنها جنازه انسان، بلکه مدفن او نیز دارای احترام است. روایات متعددی در خصوص احترام مدفن و قبور اشخاص وارد شده است. ازجمله از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است: کسی اگر بر روی آتش بنشیند و لباسش آتش بگیرد تا به پوستش برسد، برای او بهتر است از اینکه بر روی قبری بنشیند (ابن حنبل، بی تا، ج 2، ص 311). شیخ طوسی با استناد به روایت مذکور و روایاتی نظیر آن، فتوا داده است که جلوس بر روی قبر یا راه رفتن بر روی آن کراهت دارد (طوسی،1417ق، ج 1، ص 707). در روایت دیگری از امام موسی کاظم علیه السلام نیز نقل شده است که آن حضرت در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه آیا ساخت بنابر روی قبر و جلوس بر آن صحیح است، فرمودند: ایجاد بنابر روی قبر و جلوس و گچ کاری و گل اندود کردن آن شایسته نیست (حرعاملی، بی تا، ج2،ص 869، ح 1). 7. اولویت دادن به امور معنوی هرچند فقه اسلامی برای نیل انسان ها به کرامت فعلی، از امور مادی فروگذار نکرده است و احکام فراوانی در اسلام وجود دارد که به این جنبه انسانی توجه شده است، اما امور معنوی از اصالت و تقدم برخوردارند. ازاین رو، در احکام فقهی، در جایی که امور مادی در تزاحم با امور معنوی واقع شود، امور معنوی، به دلیل جایگاه ممتازشان در فقه، اولویت می یابند (خراسانی، بی تا، ج 1، ص 557)؛ چراکه هدف از آفرینش عالَم، نیل به تعالی و کمال نهایی است و هدف مطلق و نهایی دین، نورانی شدن انسان ها و رسیدن آنان به شهود، لقاء الله و دارالقرار است و مسائل دیگر، وسایلی برای رسیدن فرد و جامعه به آن هدف نهایی می باشند (جوادی آملی، 1378، ص 333). ازاین رو، در فقه اسلامی تهیه، نشر، نگه داری و مطالعه کتب ضلال، به دلیل آنکه زمینه و بستر انحرافات معنوی را فراهم می کند، از حرمت برخوردار است، هرچند از بعد مادی، ممکن است سودآوری داشته باشد. همچنین جهاد ابتدایی، که به منظور رفع موانع دعوت شکل می گیرد، قطعاً برای جامعه اسلامی دارای هزینه می باشد. اما ازآنجاکه در سایه این فریضه، امر خدا احیا می شود، حکم به وجوب آن داده شده است. حاصل آنکه، هرچند اقتضای نیل به کرامت انسانی، بهره گیری انسان ها از امور مادی و معنوی است، اما اهمیت امور مادی به پای امور معنوی نمی رسد. منابع ابن حنبل، احمد، بی تا، مسند احمد، بیروت، دار صادر. أحسائی، ابن أبی جمهور، 1404ق، عوالی اللئالی، تحقیق مجتبى عراقی، قم، سیدالشهداء. الآبی، الفاضل، 1410ق، کشف الرموز، تحقیق علی پناه اشتهاردی و حسین یزدی، قم، مؤسسه نشر اسلامی. بحرانی، محقق یوسف، بی تا، الحدائق الناضره، تحقیق و تعلیق محمدتقی ایروانی، قم، مؤسسه نشر اسلامی. بیهقی، احمدبن حسین، بیتا، السنن الکبرى، بیروت، دارالفکر. جوادی آملی، عبدالله، 1378، ولایت فقیه: ولایت فقاهت و عدالت، قم، اسراء. حرانی، ابن شعبه، 1404ق، تحف العقول، تصحیح وتعلیق علی اکبر غفاری، چ دوم، قم، مؤسسه نشر اسلامی. حرعاملی، محمدبن حسن، بی تا، وسائل الشیعه، تحقیق وتصحیح محمد رازی و تعلیق ابی حسن شعرانی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی. حصفکی، علاءالدین، 1415ق، الدر المختار، بیجا، دار الفکر. حلی، جعفربن حسن، 1409ق، شرائع الإسلام، تعلیق سیدصادق شیرازی، چ دوم، تهران، استقلال. حلی، حسن بن یوسف، 1410ق، إرشاد الأذهان، تحقیق فارس حسون، قم، مؤسسه نشر اسلامی. ـــــ ، 1417ق، تذکره الفقهاء، قم، مؤسسه آل البیت علیها السلام. ـــــ ، 1420ق، تحریر الأحکام، تحقیق ابراهیم بهادری، قم، مؤسسه امام صادق علیه السلام. حلی، یحیى بن سعید، 1386ق، نزهه الناظر فی الجمع بین الأشباه والنظائر، تحقیق سیداحمد حسینی و نورالدین واعظی، نجف، آداب. خراسانی، وحید، 1421ق، توضیح المسائل، قم، مدرسه باقرالعلوم علیه السلام. ـــــ ، بی تا، منهاج الصالحین، بی جا، بی نا. خوئی، سیدابوالقاسم،1410ق، منهاج الصالحین، چ بیست و هشتم، بیجا، مدینه العلم. محقق سبزواری، محمدباقر، 1423ق، کفایه الاحکام، تحقیق مرتضى واعظی اراکی، قم، مؤسسه نشر اسلامی. سیوطی، جلال الدین، 1401ق، الجامع الصغیر، بیروت، دارالفکر. صافی، لطف الله، بی تا، مجموعه الرسائل، بی جا، بی نا. صدر، سیدمحمدباقر، 1421ق، الاسلام یقود الحیاه، مدرسه اسلامیه، قم، مرکز الأبحاث و الدراسات التخصصیه للشهید الصدر. طباطبایی، سیدعلی، 1414ق، ریاض المسائل، قم، مؤسسه نشر اسلامی. طباطبائی، سیدمحمدحسین، بیتا، المیزان فی تفسیرالقرآن، قم، مؤسسه نشر اسلامی. طوسی، محمدبن حسن، 1363، الاستبصار، تحقیق سیدحسن خرسان، چ چهارم، بیجا، دارالکتب الاسلامیه. ـــــ ، 1417ق، الخلاف، تحقیق سیدعلی خراسانی و دیگران، قم، مؤسسه نشر اسلامی. ـــــ ، بیتا، النهایه فی المجرد الفقه والفتاوی، بیروت، دار الاندلس. فهداوی، خالد سلیمان حمود، 2008م، الفقه السیاسی الاسلامی، دمشق، دار الوائل. قزوینی، محمدبن یزید، بی تا، سنن ابن ماجه، تحقیق محمدفؤاد عبدالباقی، بی جا، دار الفکر. کرکی، علی بن حسین، 1408ق، جامع المقاصد، قم، مؤسسه آل البیت علیها السلام. کلینی، محمدبن یعقوب، 1365، الکافی، تصحیح علی اکبر غفاری، چ چهارم، تهران، دار الکتب الإسلامیه. کوفی، ابن ابی شیبه، 1409ق، المصنف، تحقیق سعید محمد اللحام، بیجا، دار الفکر. گلپایگانی موسوی، سیدمحمدرضا، 1413ق، هدایه العباد، قم، دار القرآن الکریم. لنکرانی، فاضل، 1374، توضیح المسائل، چ هفتم، قم، مهر. متقی هندی، 1409ق، کنز العمال، تفسیر بکری حیانی، بیروت، مؤسسه الرساله. مجلسی، محمدباقر، 1403ق، بحار الأنوار، چ سوم، بیروت، دارإحیاء التراث العربی. محمدی ری شهری، محمد، 1416ق، میزان الحکمه، بی جا، دارالحدیث. موسوی خمینی، سیدروح الله، 1390ق، تحریر الوسیله، چ دوم، قم، اسماعیلیان. ـــــ ،1410ق، المکاسب المحرمه، چ سوم، قم، اسماعیلیان. نجفی، محمدحسن ، 1362، جواهر الکلام، تحقیق عباس قوچانی، چ سوم، بیجا، دارالکتب الاسلامیه. نراقی، احمدبن محمدمهدی، 1415ق، مستند الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت علیها السلام. نوری طبرسی، میرزا حسین، 1409ق، مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل، چ دوم، بیجا، مؤسسه آل البیت علیها السلام. قاسم شبان‌نیا: استادیار مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره. معرفت سیاسی - سال ششم، شماره اول، پیاپی 11، بهار و تابستان 1393. ادامه دارد...

94/07/18 - 05:00





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 44]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن