واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: تلويزيون فكر انسان را تنبل ميكند
چه نسبتي هست ميان تلويزيون و تنبلي؟ و اينكه چرا ما از ميان كتاب و تلويزيون غالباً دومي را برميگزينيم. براي پاسخ به اين دو پرسش لازم است كه به بررسي مفهوم كار و سرگرمي بپردازيم و بعد نسبت ميان كار، تنبلي و تلويزيون را محك ميزنيم.
نویسنده : محمد جمشيدي
در ادبيات ديني ما «كار» يكي از برترين عبادات است و مانند جهاد دانسته شده است. علاوه بر اين اگر به تاريخ ايران باستان نيز نظر بيفكنيم ميبينيم كه اصلاً كار پديدهاي مذموم نيست و با سرگرمي و شادماني تقابل ندارد. برخي از جشن و سرور و پايكوبي ايرانيان براي شروع و پايان خوب كار و زراعت بود كه همخواني كار و شادماني و سرگرمي را نشان ميدهد. اما در دنياي جديد نگاهها نسبت به كار عوض شده است. ما اين را به خوبي ميتوانيم در تغيير ساعات كار از انقلاب صنعتي تاكنون ببينيم. از آن زمان تاكنون ساعات كار همواره در حال كم شدن است. از 16 و 14 ساعت تا هماكنون كه گاهي به 6 ساعت در روز رسيده است. كار ديگر چيزي نيست كه با جان انسانها سر و كار داشته باشد و بدون آن، آدمي خود را ناقص بداند. انسان در اين چند ساعت، نيروي خودش را در مقابل پول ميفروشد. وقتي چنين نگاهي سيطره مييابد، انسان از كار ميگريزد و سرگرمي و شادماني را در مقابل آن تعريف ميكند. پس ساعات بيكاري را دوست دارد به سرگرمي و تفنن بگذراند و چه تفنني بهتر و آسانتر از تماشاي تلويزيون در خانه؟ فرد وقتي از كار برميگردد، خسته است و ميخواهد چند ساعت بيكارياش را استراحت كند و اين تلويزيون است كه با تنبلي و سستي سنخيت دارد نه كتاب. چرا؟ شايد براي اينكه تلويزيون رسانهاي است كه به تمركز نياز ندارد. انسان ميتواند در كنار كارهاي ديگرش به تماشاي تلويزيون نيز بپردازد. ما هم ميتوانيم غذا بخوريم و تماشا كنيم و هم در آشپزخانه غذا بپزيم و تلويزيون ببينيم بدون آنكه چيزي را از دست بدهيم. اما كتاب اينگونه نيست، ما نميتوانيم همراه با كتاب خواندن كارهاي ديگرمان را انجام دهيم و اگر لحظهاي حواسمان پرت شود در فرايند كتابخواني وقفه ايجاد ميشود. عامل ديگر اين است كه تلويزيون رسانهاي ديداري است كه به فعاليت مخاطب نيازي ندارد. ما وقتي كتاب ميخوانيم بايد تفكر كنيم و حتي لازمه رمان خواندن تصور كردن است بنابراين كتاب مخاطب را فعال ميكند. اما تلويزيون چون همه چيز را در قالب تصوير به مخاطب ميخوراند ديگر جايي براي تخيل و تصور باقي نميگذارد. در مديومهاي تصويري بر خلاف ادبيات همه چيز معين و محدود است و مخاطب نميتواند چيزي غير از آنچه را ميبيند متصور شود. نسل جديد بيشتر با عكس دمخور است تا متن. روي آوردن زياد آنها به شبكههاي اجتماعي تصويري مانند اينستاگرام مؤيد اين حرف است. عامل ديگر جذابيت تلويزيون كه سبب رغبت عمومي به آن شده اين است كه با دو حس مهم ما يعني چشم و گوش سر و كار دارد. رسانهاي كه بتواند اين دو حس را در اختيار بگيرد بيشك موفق است چون اكثر اطلاعاتي را كه انسان كسب ميكند از دريچه اين دو است. كتاب اين ويژگي را ندارد و يكي از دلايلي كه از تلويزيون عقب مانده است نيز همين است. ما به دنبال آن بوديم كه مشخص كنيم چرا روي آوردن نسبت به تلويزيون بيشتر از كتاب است. برخي از دلايل به خود افراد و اجتماع بازميگردد مثل كار. كسي كه چندين ساعت به كار كردن مشغول است در اثر خستگي نميتواند ساعات باقي مانده روز خود را به يك فعاليت كه مستلزم تمركز و تفكر است بپردازد. برخي از دلايل نيز به فرم و ماهيت تلويزيون بازميگردد كه تنبلي را موجب ميشود مانند اينكه تلويزيون مانع تفكر و تخيل است و به آن نيازي ندارد. ديگر اينكه نيازي به تمركز هم ندارد. از طرفي حواس مهم انسان را با خود درگير ميكند. در واقع تنبلي اجتماعي پديدهاي است كه گريبانگير ماست و يكي از مصاديق آن تماشاي بيشتر تلويزيون نسبت به كتابخواني است. منابع: جوادي يگانه، محمدرضا، تنبلي اجتماعي و عوامل مؤثر بر آن، مجله جامعهشناسي ايران، دوره دوازدهم، شماره 3، زمستان1390 عنبري، موسي، ستايشهاي شادمانه، الگوي مؤثر شادزيستي مردمي در ايران، مجله انسانشناسي، سال يازدهم، شماره18 مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار. نبوي، سيدعبدالحسين(1393)، پژوهشهاي راهبردي امنيت و نظم اجتماعي، سال سوم. بهار و تابستان 1393
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۷ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۶:۰۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 61]