تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 18 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):منافق، بى شرم، كودن، چاپلوس و بدبخت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827515331




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

هم دنیا داشته باشیم و هم آخرت


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
ایت الله مظاهری هم دنیا داشته باشیم و هم آخرت

پای درس اخلاق؛
هم دنیا داشته باشیم و هم آخرت
نود درصد خوبی‌ها و بدی‌ها، سعادت‌ها و شقاوت‌ها دست خود انسان‌هاست.




به گزارش, سرویس دینی جام نیوز، متن جلسه اخلاق اخیر آیت الله مظاهری برای علاقه مندان در پی می آید.  

بحث این چند شب ما دربارۀ قضا و قدر بود و مقداری دربارۀ این بحث مشکل صحبت کردم. بحث امشب ما دربارۀ امر مهمی است که شاید بتوان گفت مهم‌تر از بحث قضا و قدر، این بحث است؛ و بزرگان دربارۀ آن خیلی صحبت کرده‌اند. هم صحبت فلسفی و عرفانی و عمده قرآنی و روایی. و آن بحث قضا و قدر حتمی و قضا و قدر تعلیقی است.

معنای این جمله اینست که نود درصد خوبی‌ها و بدی‌ها، سعادت‌ها و شقاوت‌ها دست خود انسان‌هاست. معنای قضا و قدر اینکه این انسان می‌تواند با گفتار و کردار و رفتار خود، خودش را سعادتمند کند، هم در این دنیا و هم در آخرت؛ و تقدیر الهی چنین است. چنان‌که می‌تواند با ارادۀ خود و با اعمال خود، خود را شقاوتمند کند هم در دنیا و هم در آخرت. بحث برمی‌گردد به اینکه تقدیر ما مربوط به اعمال ماست. پروردگار عالم تقدیری کرده است در ازل، و ما اگر آدم خوبی باشیم و تقیّد به ظواهر شرع داشته باشیم، اگر به فکر دیگران باشیم و اگر همینطور که به فکر دنیا هستیم، به فکر آخرتمان باشیم، هم دنیا داشته باشیم و هم آخرت.

دنیای آباد و به قول قرآن حیات طیّب و در آخرت هم آخرت آبادی و به قول قرآن حیات طیب‌تر و بالاتر. پروردگار عالم هم تقدیر کرده در ازل که اگر ما آدم بدی باشیم و با خدا نسازیم و فاسق و فاجر باشیم، با مردم نسازیم و یک آدم خودخواه و خودرأی و ظالم باشیم، متابعت از اسلام عزیز و اهل‌بیت(ع)  نداشته باشیم، دنیایمان یک دنیای بدی باشد و آخرتمان از جهنّم بالاتر باشد. به این قضا و قدر تعلیقی می‌گویند. یعنی قضا و قدر ما و سرنوشت ما دست خود ماست. مائیم که با انتخاب و اختیار و اراده می‌توانیم یک فرد مناسبی برای اجتماع و فردی مرضیّ خدا و پیغمبر و ائمۀ طاهرین و یک زندگی توأم با نشاط و بدون گره داشته باشیم. و در آخرت هم به قول قرآن:  «طُوبى‌ لَهُم» [۱]  در بهشت هرچه بخواهیم هست و هرچه نخواهیم در آنجا نیست.

این سرنوشت ماست و سرنوشت ما دست خود ماست. چنان‌که اگر آدم ظالم و خودخواهی به جای اینکه به فکر جامعه‌اش باشد به فکر خود و وابسته‌هایش است و آدمی که به جای اینکه رابطه با خدا داشته باشد، رابطه با شیطان و هوی و هوس دارد. سرنوشت او در ازل و تقدیر او در ازل اینست که در دنیا یک زندگی ناخوشی داشته باشد و در آخرت ناخوش‌تر است. در دنیا هرچه نکبت‌زده باشد، یک در میلیون آنجا هم نیست و آتش جهنم سخت است.

این جهنّم را تقدیر خدا در ازل و اعمال خود انسان تهیه کرده است. وقتی جهنّمیان به جهنّم می‌روند، داد و فریاد و التماس می‌کنند و خطاب می‌شود:  «ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ أَيْديكُمْ» [۲] این چیزی است که در دنیا خود تهیه کرده‌اید. به این تجسّم عمل می‌گویند. آتش جهنّم را خود انسان برای خودش تهیه می‌کند. وقتی در جهنم می‌رود به او خطاب می‌شود، یعنی خود تهیه کرده‌ای.

چنان‌که اگر آدم مقدس و خیرخواهی باشد و آدمی باشد که رابطه‌اش با خدا و اهل‌بیت «سلام‌الله‌علیهم» عالی باشد، سرنوشت او در ازل چنین بوده است که به بهشت رود، زیر لوای حمد در خدمت امیرالمؤمنین علی «سلام‌الله‌علیه»  با آب کوثر نشاط و استکمال عجیبی داشته باشد و با آب کوثر اگر پیر است، جوان می‌شود و اگر زشت است، زیبا می‌شود و اگر صفات رذیله دارد آب می‌شود و بالاخره با آن آب کوثر یک انسان کامل می‌شود. پنجاه هزار سال صف محشر، به قول امام جعفر صادق(ع)  برای او یک لحظه است. صف محشرش تماشاگر می‌شود. تماشای مردم و بالاخره رابطه با اهل‌بیت «سلام‌الله‌علیهم»  تا اینکه به قول قرآن آنها جلو و این به دنبال آنها به بهشت رود.  
بهشت هم مراتب دارد و آن بهشت عمومی که برای همه هست، اینکه هرچه بخواهد آنجا هست و آنچه نخواهد در آنجا نیست. بعد به جای اینکه به خدا آفرین بگوید، خدا به این آفرین می‌گوید. این سرنوشت انسان است:  «كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنيئاً بِما أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخالِيَةِ» [۳]

این آیه در قرآن زیاد تکرار شده است و گاهی هم می‌فرماید:  «كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنيئاً بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» [۴]

منّت ندارد، بلکه خود تهیه کرده‌اید،   «جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ» [۵]  را خود تهیه کردید و نوش جانتان؛ این سرنوشت انسان است.

قضا و قدر منجّز خیلی کم پیدا می‌شود و قضا و قدر الهی این بحث سنگین فلاسفه و اهل معرفت و علم کلام و سایر علوم، همه نود درصد بلکه بیشتر قضا و قدر تعلیقی است و نه قضا و قدر حتمی. البته قضا و قدر حتمی هست، اما خیلی کم است و این هم بحث دارد که اگر بلایی تقدیر او باشد، به اندازه‌ای برایش مبارک است که روز قیامت آرزو می‌کند ای کاش هر روز ذره ذره شده بودم و قضا و قدر من این بود تا الان پاداش بیشتری داشته باشم.
یک جمله را برای همه و مخصوصاً برای جوان‌ها بگویم که ببینید چقدر شیرین است. در قضا و قدر حتمی روزی که وارد صف محشر می‌شود، خدا از او عذرخواهی می‌کند. البته پرده‌ها کنار می‌رود: «فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَديدٌ» [۶]

می‌بیند که چه لطف خفی در دنیا شامل حالش شده است در حالی که لطف خفی است، اما خدا از او عذرخواهی می‌کند. آیا ارزش ندارد که اگر یک عمر انسان در هر روز ذرّه ذرّه شود، اما در روز قیامت خدا از او عذرخواهی کند. معلوم است پیش اهل دل و پیش ذوقی‌ها، ارزش دارد اما توجّه به این مطلب که قضا و قدر حتمی خیلی کم است. البته پاداش زیادی دارد، اما خیلی کم است. نود درصد به بالا و اگر نگویم نود و نه درصد و یکی قضای حتمی است و مابقی قضا و قدر تعلیقی است.

بزرگان روی این کم بحث کرده‌اند، اما عقیدۀ همۀ بزرگان را می‌گویم و آنچه گفتم عقیدۀ همه است و به این قضا و قدر تعلیقی می‌گویند.قرآن روی این قضا و قدر تعلیقی خیلی پافشاری دارد. شاید هزار آیه در قرآن راجع به این قضا و قدر تعلیقی است:  «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً، وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِب» [۷]

هرکه تقوا داشته باشد، اما جدی باشد؛ یعنی علاوه بر اینکه یک شیعۀ عقیدتی و یک شیعۀ زبانی و شعاری است، یک شیعۀ عملی و واقعی و تابع علی است. آنگاه دنیای او آباد است و گره در کارش نیست. از راهی که گمان ندارد، گره‌ها باز می‌شود. از راهی که گمان ندارد، یک زندگی بانشاطی برای او هست:  «وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ» [۸]

اگر کسی به راستی متّقی باشد و پناه او فقط خدا باشد، معنا ندارد که خدا در بن‌بست‌ها به فریاد او نرسد و پروردگار عالم حتماً در بن‌بست‌ها به فریاد او خواهد رسید. اما برای افراد فاسق و ظالم و برای افرادی که به جای رابطه با خدا، رابطه با شیطان دارند و رابطه با هوی و هوس دارند، قرآن می‌فرماید: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى» [۹]

کسی که اعراض از قرآن کند و اعراض از اهل‌بیت «سلام‌الله‌علیهم»  داشته باشد، یعنی متابعت از اهل‌بیت «سلام‌الله‌علیهم»  نداشته باشد. در بعضی از روایات می‌گوید کسی که نماز نخواند یا نماز بد بخواند، تسامح و تساهل در نماز داشته باشد که در سوۀ لمزه می‌گوید وای به این: «فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ، الَّذينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ» [۱۰]

قرآن در این آیه می‌فرماید یک زندگی ناخوشی دارد. «ضنک» یعنی تنگ و یک زندگی تنگ و گره‌دار و یک زندگی معیشتی، اما چه کنم چه کنم خدا به او می‌دهد. قرآن می‌فرماید به این علت این زندگی را پیدا می‌کند که کور است و لذا در صف محشر که می‌آید، کور وارد صف محشر می‌شود: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى» [۱۱]

شروع می‌کند با خدا حرف بزند و خیال می‌کند تقصیر خداست و از خدا گله دارد. بدبختی‌های خودش دست و پاپیچ خودش می‌شود و به جای اینکه توبه و انابه کند و جبران کند، اما از خدا گله می‌کند و حتی می‌رسد به آنجا می‌گوید خدایا تو عادل نیستی.
روز قیامت می‌گوید خدایا چرا کورم و من در دنیا چشم داشتم. خطاب می‌شود: «قالَ كَذلِكَ أَتَتْكَ آياتُنا فَنَسيتَها وَ كَذلِكَ الْيَوْمَ تُنْسى» [۱۲] در دنیا کور بودی. کور در قرآن، کور در روایات اهل‌بیت «سلام‌الله‌علیهم»، و بالاخره کور در راه مستقیم. تجسم عملش اینست که در اینجا هم کور باشی. این قضا و قدر آدم ناباب و آن هم قضا و قدر آدم حسابی است.

نظیر این دو آیه در قرآن زیاد است که سرنوشت انسان را به دست خود انسان می‌دهد. این دو آیه که خواندم مربوط به فرد است و راجع به جامعه هم زیاد آیه داریم: «وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْيَةً كانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتيها رِزْقُها رَغَداً مِنْ كُلِّ مَكانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما كانُوا يَصْنَعُونَ» [۱۳]

این  «بِما كانُوا يَصْنَعُونَ»  یا  «بِما كانُوا يَعْمَلُونَ» [۱۴]  مکرّر در قرآن آمده است. یعنی قضا و قدر تو دست خود توست، چه برای فرد و چه جامعه. این آیه که خواندم مربوط به جامعه است و می‌گوید یا رسول الله! مثال بزن جامعه‌ای بود در رفاه و آسایش و امنیّت ظاهر و امنیّت دل، اما عوض شدند و کفران کردند. این کفران در اینجا یعنی گناه کردند. این کفران در اینجا یعنی ناشکری‌ها و تهمت‌ها. ما علاوه بر اینکه به خدا ظلم می‌کنیم تهمت هم به خدا می‌زنیم. به دست نامبارک خودش، خودش را بدبخت کرده و بعد می‌گوید خدایا تو عادل نیستی، برای اینکه من بدبخت شدم. خطاب می‌شود من تو را بدبخت کردم یا خودت!؟ چرا چنین کردی!؟

معلوم است:  «فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما كانُوا يَصْنَعُونَ»،  گرانی‌ها و کمبودها و بالاخره اقتصاد مریض و اقتصاد ناسالم، این جمعیت را می‌گیرد. معنا ندارد جامعه‌ای مثل جامعۀ امروز ما که از نظر فساد اداری کولاک می‌کند. چه رشوه‌ها و بدکاری‌ها و بیکاری‌ها و چه ظلم‌ها در این اداره‌‌ها هست. از نظر فساد اقتصادی چه کسی به فکر دیگران است!؟ به جای اینکه همه به فکر یکدیگر باشیم و خودکفا شویم و همه مستغنی شویم و اقتصاد اسلام را پیاده کنیم، به جای این حیف و میل‌ها و گرانفروشی‌ها و اختلاف طبقاتی‌ها و نبودن به فکر دیگران و تجمل‌گرائی‌ها هست. تجمل گرائی همین است که در سورۀ واقعه می‌فرماید: «وَ كانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظيمِ» [۱۵]  

بدتر از این دو، فساد اخلاقی است. این فساد اخلاقی ما را بیچاره کرده است. این ماهواره‌ها در خانه‌ها هست. الان ترویج موسیقی هم پیدا شده است. حسابی کنسرت موسیقی را نه تنها تجویز می‌کنند، بلکه ترویج می‌کنند. این بی‌حجابی و بدحجابی هست و همه به این بدحجابی‌ها و بی‌حجابی‌ها دامن می‌زنند و وضع خیلی بد است. اگر آتش بیاید و همه را نابود کند، جا دارد. همه هم مسئولند و  «كُلُّكُمْ‌ رَاعٍ‌ وَ كُلُّكُمْ‌ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ».[۱۶]

وقتی فساد اجتماعی، فساد اخلاقی، فساد اقتصادی و فساد اداری آمد و  «بِما كانُوا يَصْنَعُونَ»  آمد، همین است که قرآن می‌فرماید بدبختی می‌آورد و ناامنی دل می‌آورد. امنیّت ظاهری الحمدلله خوبست و باید شکر کنیم و اینکه یک وقت ناامنی مثل عراق و سوریه پیدا نکنیم؛ اما ناامنی دل می‌آورد. قرآن می‌فرماید: الْفَريقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ» [۱۷]  

چه کسی قابلیت امنیت دل دارد. یعنی چه کسی یک زندگی منهای غم و غصه، یک زندگی منهای دلهره و اضطراب‌خاطر و نگرانی و یک زندگی منهای ورشکستگی و یک زندگی شاد دارد. قرآن سوال می‌کند و بعد خودش جواب می‌دهد که: «الَّذينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ» [۱۸]

شیعۀ حسابی شو. البته شیعۀ عملی و نه تنها اعتقادی و شعاری. ظلم به خدا و پیامبرها و ظلم به اسلام عزیز و ظلم به مردم و غیبت‌ها و تهمت‌ها و تخریب‌ها و توهین‌ها نباشد. بعد قرآن تکرار می‌کند:  «الَّذينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ»؛  می‌فرماید شاد نیستی و غم و غصه و دلهره و اضطراب خاطر داری و زندگی ورشکسته فساد اقتصادی داری. حال اگر می‌خواهی شاد باشی و از نظر اقتصادی در رفاه باشی:  «الَّذينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ»

آنگاه حتماً امنیّت خدا می‌آید. این سرنوشت است و این قضا و قدر تعلیقی است. حتماً دست عنایت خدا روی سرت است و وقتی دست عنایت خدا روی سرت شد، غم و غصّه معنا ندارد: «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» [۱۹] آیه کوچک است، اما دو سه تا تأکید دارد: «أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» [۲۰]
چند تأکید است، ألا و انّ و جمله اسمیه و جمله مضارع تمرینیه؛ می‌فرماید اولیای خدا و مراد از اولیای خدا در اینجا افراد اخصّ‌الخواص نیستند، بلکه اولیای خدا در این آیه یعنی شیعه.

روایت قدسی از طرف خدا هست که می‌فرماید اگر کسی ظلم به اولیاء الله کند جنگ با خداست. مرحوم کلینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه»  در کافی وقتی روایت را نقل می‌کند، می‌فرماید مراد از اولیاء الله آن اولیاء الله خاص و اخصّ‌الخواص نیست، بلکه مراد شیعیان ماست. [۲۱]    شیعیان ما یعنی اولیاء الله. روایت می‌گوید غیبت و تهمت و شایعه و ظلم به آنها جنگ با خداست. معلوم است کسی که جنگ با خدا کند، معنا ندارد دست عنایت خدا روی سرش باشد؛ بلکه دست عنایت خدا زمانی روی سرش هست که خدا را داشته باشد.

خلاصۀ حرف اینست که قضا و قدر ما در ازل چنین بافته شده که ما با ارادۀ خود و با اعمال خوب و با اعمال خود سعادتمند شویم، هم در دنیا و هم در آخرت. و سرنوشت ما در ازل چنین نوشته شده است که اگر فاسق و فاجر باشیم و کفر عملی و اعتقادی باشد، بدبخت و نکبت‌زده در دنیا و نکبت‌زده‌تر در آخرت باشیم.  

پی نوشتها:

[۱] . الرعد، ۲۹: «خوشا به حالشان.»

[۲] . آل‌عمران، ۱۸۲: «اين [عقوبت] به خاطر كار و كردار پيشين شماست.»

[۳] . الحاقة، ۲۴: «بخوريد و بنوشيد، گواراتان باد، به [پاداش] آنچه در روزهاى گذشته انجام داديد.»

[۴] . الطور، ۱۹: «[به آنان گويند:] به [پاداشِ] آنچه به جاى مى‌آورديد بخوريد و بنوشيد؛ گواراتان باد!»

[۵] . البقرة، ۲۵: «باغهايى خواهد بود كه از زير [درختان] آنها جويها روان است.»

[۶] . ق، ۲۲: «و [لى] ما پرده‌ات را [از جلوى چشمانت] برداشتيم و ديده‌ات امروز تيز است.»

[۷] . الطلاق، ۲ و ۳: «و هر كس از خدا پروا كند، [خدا] براى او راه بيرون‌شدنى قرار مى‌دهد. و از جايى كه حسابش را نمى‌كند.»

[۸] . الطلاق، ۳: «و هر كس بر خدا اعتماد كند او براى وى بس است.»

[۹] . طه، ۱۲۴: «و هر كس از ياد من دل بگرداند، در حقيقت، زندگىِ تنگ [و سختى] خواهد داشت، و روز رستاخيز او را نابينا محشور مى‌كنيم.»

[۱۰] . الماعون، ۴ و ۵: «پس واى بر نمازگزارانى، كه از نمازشان غافلند»

[۱۱] . طه، ۱۲۴: «و هر كس از ياد من دل بگرداند، در حقيقت، زندگىِ تنگ [و سختى] خواهد داشت، و روز رستاخيز او را نابينا محشور مى‌كنيم.»

[۱۲] . طه، ۱۲۶: «مى‌فرمايد: همان طور كه نشانه‌هاى ما بر تو آمد و آن را به فراموشى سپردى، امروز همان گونه فراموش مى‌شوى.»

[۱۳] . النحل، ۱۱۲: «و خدا شهرى را مثل زده است كه امن و امان بود [و] روزيش از هر سو فراوان مى‌رسيد، پس [ساكنانش] نعمت‌هاى خدا را ناسپاسى كردند، و خدا هم به سزاى آنچه انجام مى‌دادند، طعم گرسنگى و هراس را به [مردم] آن چشانيد.»

[۱۴] . الأنعام، ۱۰۸: «و ايشان را از آنچه انجام مى‌دادند آگاه خواهد ساخت.»

[۱۵] . الواقعه، ۴۶: «و بر گناه بزرگ پافشارى مى‌كردند.»

[۱۶] . ارشاد القلوب،  ج ۱، ص ۱۸۴.

[۱۷] . الأنعام، ۸۱: «پس اگر مى‌دانيد، كدام يك از [ما] دو دسته به ايمنى سزاوارتر است.»

[۱۸] . الأنعام، ۸۲: «كسانى كه ايمان آورده و ايمان خود را به شرك نيالوده‌اند، آنان راست ايمنى و ايشان راه‌يافتگانند.»

[۱۹] . الرعد، ۲۸: «آگاه باش كه با ياد خدا دلها آرامش مى‌يابد.»

[۲۰] . یونس، ۶۲: «آگاه باشيد، كه بر دوستان خدا نه بيمى است و نه آنان اندوهگين مى‌شوند.»

[۲۱] . ر. ک: الكافي،  ج ‌۲، ص ۳۵۳.
 



۲۲/۰۵/۱۳۹۴ - ۱۶:۰۰




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 105]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن