تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس دوست دارد خداوند هنگام سختى ها و گرفتارى ها دعاى او را اجابت كند، در هنگام آ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804868506




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

حراج گناه


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
حراج گناه حراج گناه

گنج بی بها؛
حراج گناه
ما اين قدر با اين خاك پست هم عيار شده ايم كه همه فراز و فرودهايش را مى شناسيم. همه تپه ها و دره ها را.



سرویس دینی جام نیوز؛ روى شيشه نوشته «قيمت ها شكسته شد»؛
ما پشت ويترين صف مى كشيم تا شايد كلاهى يا پيراهنى را ارزانتر از آنچه مى ارزد بفروشند.
صف مى كشيم و نوبت مى گذاريم.
هول مى زنيم.
از هر كدام دو تا مى خريم براى روزهاى مبادايى كه گاهى اصلاً نمى آيند.
مردى گنجى را حراج كرده است.
گنجى را بى بها مى فروشد.
گفته لازم نيست چيزى بدهيد يعنى اگر گفته بود لازم است، ما چيزى در خور اين معامله نداشتيم.
گفته فقط ظرف بياوريد. ظرف!
حجمى كه در آن بشود چيزى ريخت. گنجايش گنج.
هيچ كس نمى آيد.
هيچ كس صف نمى بندد.
مرد فرياد مى زند «كَيْلاً بِغَير ثمنٍ لَوْ كانَ لَهُ وعاء1 ؛ بى بها پيمانه مى كنم اگر كسى را ظرفى باشد»
و ظرف نيست و گنجايش گنج در هيچ كس نيست!
ما از كنار اين حراج بزرگ، خيلى ساده مى گذريم و مى دويم سمت جايى كه جورابى را به نصف قيمت معمولش مى فروشند.
ظرف هاى ما، اين دل هاى انگشتانه اى است.
چى در آن جا مى شود كه او بخواهد بى بها به ما ببخشد؟!
ما به اندازه يك پياله گندم عشق هم جا نداريم.
كف دستى دانايى اگر در ما بريزند پر مى شويم.
سرريز مى كنيم و غرور از چشم ها و زبان هامان بيرون مى تراود.
با ما چه كند اين مرد، كه گنجى را حراج كرده است؟
گم شده ايم.
سرگردان در كوچه هاى زمين.
نشانى در دست، مبهوت به تمام درهاى بسته نگاه مى كنيم.
هيچ كدامشان شبيه درى نيستند كه ما گم كرده ايم.
شبيه جايى نيستند كه روزى از آن راه افتاديم و حالا دلمان مى خواهد به آن برگرديم.
مرد ايستاده كنار ديوار كوچه.
ما گيج و سردرگم از كنارش رد مى شويم.
دستمان را مى گيرد.
يك لحظه چشم در چشم مى شويم.
مى گويد:«كجا؟»
مى گوييم: «رهامان كن! پى جايى مى گرديم»
مى گويد «من بلدِ راهم، پى ام بياييد، مى رسانمتان»
مى گوييم «نه، خودمان مى گرديم، خودمان مى يابيم»
مى گويد «اين كوچه، زمين است، نشانى شما اصلاً مال اين طرف ها نيست»
مكث مى كند.
زير لب مى گويد «من به راه هاى آسمان، داناترم تا راه هاى زمين» «فَلانَا بِطُرقِ السماء اَعلَم مِنّى بطُرُقِ الارض2».
ما مى گوييم «نه، گمشده ما همين جا لابلاى آدم هاى زمين است».
از كنارش مى گذريم و باز گم مى شويم. بيشتر از قبل.
مى گويد «پيش از آن كه بروم، سؤالى بپرسيد3»
ما مى خنديم «سؤال؟»
كى حوصله دارد چيزى بپرسد.
ما همه چيز را مى دانيم.
ما اين قدر با اين خاك پست هم عيار شده ايم كه همه فراز و فرودهايش را مى شناسيم. همه تپه ها و دره ها را.
مرد مى پرسد «مگر همه جهان همين خاك است؟»
مى گوييم «براى ما، بله» و تا بخواهد چيزى بگويد مى خنديم.
يكى مان به مسخره مى گويد «تو اگر دانايى موهاى سر من را بشمار» و چشم هاى مرد به اشك مى نشيند.
مرد، خبر بزرگ است؛ نباء عظيم4.
و ما عادت داريم خبرهاى بزرگ را تكذيب كنيم و دل ببنديم به خبرهاى كوچك.
به اين كه امروز چى ارزان شده؟ يا در كدام اداره ميز مى دهند يا...
ما خبر بزرگ را تكذيب مى كنيم.
على را. نبأ عظيم را باور نمى كنيم و على مجبور مى شود نفرينمان كند.
چه نفرينى؟!
خدايا مرا از اينها بگير!
از اين بالاتر، نمى شد چيزى گفت.
مردمى كه بودن او را نمى فهمند،
بايد به نبودنش گرفتار شوند.
مى گويد: «خدايا من از اينها خسته ام، اينها را از من. مرا از اينها بگير5»
و ما تا ابد، در تاريكى بعد از اين نفرين دست و پا مى زنيم.
    پی نوشت ها:
    1. نهج البلاغه، خطبه 70.
    2. نهج البلاغه، خطبه 189.
    3. نهج البلاغه، خطبه 189.
    4. سوره ى نباء78: آيه 2. «عَمَّ يَتَساءَلُونَ * عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ».
    5. نهج البلاغه، خطبه 25.
    خدا خانه دارد؛ فاطمه شهیدی، دفتر نشر معارف، 1383.



۱۲/۰۴/۱۳۹۴ - ۰۲:۱۶




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 62]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن