واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: شاخصههاي توسعه اسلامي از نگاه آيتالله جوادي آملي (مدظله)
نظر اسلام در خصوص توسعه كساني كه سكولار فكر ميكردند يا ميكنند، دين را تنها در فضاي ارزشي فرض ميكنند، نه در مسائل دانشي؛ در حالي كه اسلام در متن جامعه هم در مسائل علمي و اقتصادي و هم در مسائل اخلاقي و ارزشي، داراي ديدگاه مخصوص به خود است. توسعه داراي دو رويكرد متفاوت است: «توسعه تكاثري» كه مذموم است و «توسعه كوثري» كه ممدوح است. اينها هر كدام داراي «فصل» متمايزكننده هستند و هر يك اولاً مبادي، مباني و ثانياً مواد حقوقي و شاخصههاي مخصوص به خود را دارند. ما در درس و بحثهاي علمي، فقه از اين موضوع به عنوان يك مثال استفاده ميكنيم و ميگوييم: اگر فقيه بخواهد فتوا بدهد و فتواي او در رساله عمليه درج شود، سه مرحله را بايد از سر بگذارند؛ اول، مواد حقوقي بايد در دست وي باشد؛ دوم، اين مواد حقوقي را بايد از مباني استخراج كند و نهايتاً اينكه آن مباني را بايد از منابعي استنباط كند تا بتواند حرف علمي بزند. فقيه بايد يك پايگاه اصولي داشته باشد و مشخص نمايد كه نظرش در مورد برائت، استصحاب و علم اجمالي چيست؟ آيا نظر او احتياطي است يا برائتي؟ و... يعني بايد مباني در دستش باشد و اين مباني را بايد از منابعي بگيرد. منابع او نيز عقل، كتاب و سنت معصومين است. اگر فقيه منابع را در اختيار نداشته باشد يا رابطه منابع با مباني گسيخته باشد، ديگر ملا و فقيه نيست؛ نه حجت عندالله دارد و نه حجت عندالناس. در اقتصاد نيز همينگونه است. اسلام توسعه را كاملاً ترغيب و تشويق كرده است، منتها توسعه در اسلام داراي دو نوع متفاوت است؛ يك نوع توسعه تكاثري است كه اسلام در همهجا آن را مذمت كرده است و يك نوع ديگر، توسعه كوثري است كه اسلام در همهجا از آن حمايت كرده است. توسعه كوثري آن است كه «پايدار» و «همهجانبه» باشد. معناي پايدار آن است كه نسل آينده را هم در نظر داشته باشد. مثلاً بايد مشخص شود آنچه در كشور وجود دارد، كدام سرمايه است و كدام درآمد؟ مثلاً كشوري كه داراي نفت است، اگر دولت آن بخواهد كشور را با نفتفروشي اداره كند، اين آغاز ورشكستگي است. براي اينكه نفت سرمايه است و سرمايه را نميتوان فروخت. همانگونه كه اگر كاسبي از سرمايه بگيرد و هزينه فرزندانش را تأمين كند، آغاز ورشكستگي او است. او بايد درآمد داشته باشد و از آن هزينههاي خود را تأمين كند. كسي كه نفهمد سرمايه و سود چيست، راه براي توليد ندارد. او بايد بداند آنچه در زمين است، پايدار است. زمينفروشي، نفت و گاز فروشي و معدنفروشي، سرمايه خوردن است. اين همه روايت داريم كه اگر كسي زمين بفروشد، هيچ بركتي در آن نيست. اين ناظر است به اينكه سرمايه را نميتوان فروخت، بنابراين توسعه كوثري از اينجا شروع ميشود. تشخيص سرمايه و سود شاخصه اول اين است كه بفهميم سرمايه چيست و سود كدام است؟ بايد سرمايه را كاملاً حفظ كرد و راه ايجاد درآمد را دانست؛ بعد از استحصال درآمد، آن را هم در داخل و هم در خارج عرضه كرد تا نياز كشور تأمين شود. شاخصه دوم آن است كه توسعه، همهجانبه، پايدار و در طول و براي همه نسلها باشد و نه در عرض و براي يك نسل. خداوند همهجانبه بودن را در سوره حشر قرآن كريم چنين معرفي مينمايد «كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاء مِنكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ» يعني آنچه كه به شما عطا كرديم سرمايه ميشود و آنجا كه ميگوييم سهم فقرا را بدهيد براي اين است كه مبادا سرمايه و ثروت در بين يك عده خاص دست به دست شود كه دوله در آيه يعني تداول و دست به دست شدن. ثروت مثل خون مملكت است. اگر خون فقط در يك بخش از اعضاي بدن جريان داشته باشد، بقيه اندامها فلج ميشوند. قرآن كريم ميفرمايد اين ثروت بايد تداول بينالناس اجمعين داشته باشد، نه بين الأغنياء منكم. در نظام سرمايهداري، كل ثروت در دست اغنيا است. بقيه عملاً هيچ! سوسيال بلشويك ورشكسته شرق نيز همينگونه بود اما در اين دومي، سرمايه دست دولت و دولتسالاري بود. كل سرمايه اتحاد جماهير شوروي كه بخش وسيعي از شمال و شرق و غرب كره زمين را فرا گرفته بود، در دست دولت بود. از اين طرف شوروي تا آن طرف شوروي، با هواپيما 8 ساعت فاصله بود. ما قبلهمان در چهار طرف ايران جنوبغربي است. اما بخشي از قبله آنها جنوب غربي است، بخشي مستقيم و بخشي جنوب شرقي است! در اين كشور با داشتن گاز، نفت و بسياري از صنايع سنگين، دولتسالاري بود. اين هم جزو تكاثر مذموم است. هر دو نظام منحوس غربي و شرقي تكاثري است و آيه سوره مباركه حشر هر دو را نفي و ابطال كرده است: كي لا يكون دوله بين الأغنياء منكم. ذات اقدس الله گفته مبادا اين ثروت، فقط در دست يك گروه خاص قرار گيرد. بايد در بين مردم دور بزند و به دست همه برسد. در توسعه پايدار همهجانبه، اگر تسهيلات بانكي است، بايد براي همه باشد. اگر وام است، براي همه باشد. اگر كارشناسي و كارداني است، بايد براي همه باشد. اين ميشود توسعه پايدار همهجانبه ممدوح محمود شرعي. اسلام هرگز با اين مخالف نيست، بلكه موافق هم هست. پس شاخصه مهم اين است كه ثروت بايد مانند خون بين همه مردم دور بزند. كار، محور توسعه اسلامي شاخصه ديگر اين است كه همه مردم بايد كار كنند تا زندگيشان تأمين شود. با اينكه نقل شده است كه پيامبر(ص) دست آن كارگر را بوسيد، اما مزدوري مغضوب است. ما خيال ميكنيم چون كار خوب است، كارگري براي ديگران هم چنين است. اين را در كدام روايت داريم كه اجير شدن مستحب است؟! عنوان غالب روايات ما طوري است كه تنزيه ميكند كه مبادا كسي مزدور ديگران باشد. عنواني كه مرحوم كليني در اين باب ذكر كرده، اين است كه اجير شدن مكروه است. بله، جايز است؛ چون وجود مبارك موساي كليم براي شعيب اجير شد. اما اشتغال را با «كراهت» ميخواهيم يا با «كرامت»؟ اشتغال با كراهت، تكاثر مذموم است و توسعه مذموم. اشتغال با كرامت، كوثر محمود و توسعه محمود است. متأسفانه ما همين كه افراد كار دارند و مجموعهاي از افراد را اجير كرديم، ميگوييم اشتغال ايجاد شده است! در كتاب شريف كافي، «كتاب المعيشه» را ملاحظه بفرماييد. ميفرمايد كسي كه خود را مزدور كند، روزياش را كم كرده است. اگر شما درآمد داري، براي خودت كار كن! چگونه روزي را تنگ نكرده در حالي كه تمام درآمد را كارفرما ميبرد؟ براي همين شاگرد مغازه و مزدور ديگري شدن، مغضوب است. در توسعه تكاثري، همين كه براي كسي كار پيدا كرديم و او را اجير ساختيم، ميگوييم شاغل شده اما اين شغل، با كراهت است. اما توسعه كوثري با كرامت همراه است.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۶ تير ۱۳۹۴ - ۱۳:۱۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 84]