تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 16 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):زبان خود را به نرمگويى و سلام كردن عادت ده، تا دوستانت زياد و دشمنانت كم شوند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805050444




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

خداوند نمی‌خواهد مردمی را بر دیگر مردمان برتری دهد/ برای خودمان چگونه دعا کنیم؟/ روز ششم میهمانی


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:


خداوند نمی‌خواهد مردمی را بر دیگر مردمان برتری دهد/ برای خودمان چگونه دعا کنیم؟/ روز ششم میهمانی فرهنگ > دین و اندیشه - از تو می خواهم به ارجمندی کلمه «لااله الا انت» که معبودی جز تو نیست! از تو خواهم به جلال و شوکت کلمه «لا اله الا انت» که معبودی جز تو نیست! پس دعایم را اجابت کن ...



شرحی کوتاه بر دعاى روز ششم ماه مبارک رمضان اللهمّ لا تَخْذِلْنی فیهِ لِتَعَرّضِ مَعْصِتِکَ ولا تَضْرِبْنی بِسیاطِ نَقْمَتِکَ وزَحْزحْنی فیهِ من موجِباتِ سَخَطِکَ بِمَنّکَ وأیادیکَ یا مُنْتهى رَغْبـةَ الرّاغبین در اين مرحله سالك بيدار كه پي به نقصان خويش برده به نكته ي دقيقي پي مي برد و آن اين است كه گذشته ي او در حال و آينده اش چه تأثيري بر جا گذاشته. به عبارت ديگر گذشت زمان هرگز آثاراعمال گذشته ي ما را از بين نبرده است. پس از حق متعال مي خواهد كه با لطف و كرمش با او برخورد كند و اعمال عبادي او را وسيله ي تكفير و پوشاندن خطاهاي او قرار دهد.

وقتی برای خودمان دعا می کنیم، چه بخواهیم؟/ درس های ماه رمضان آیت الله آقا مجتبی تهرانی گام نخست: دعا برای اصلاحِ نفْسِ خویش یک روایت از امام صادق (صلوات‌الله‌علیه) است که ایشان فرمودند: «كَانَ أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ يَقُولُ فِي دُعَائِهِ»؛ یعنی امام باقر (علیه السلام) در دعاهایی که ایشان می‏ کردند، این جملات را می‌فرمودند. ببینید حضرت دعایشان را از کجا شروع می‏ کنند؛ این‏ها همه جنبه آموزشی دارد: «رَبِّ أَصْلِحْ لِي نَفْسِي فَإِنَّهَا أَهَمُّ الْأَنْفُسِ إِلَيَّ»؛ پروردگارا، جانم را اصلاح فرما! ببینید برای چه چیزی دعا می‏ فرماید. برای اصلاح نفْسِ خودشان. یعنی در دعاهایتان همه‌اش دنبال مسائل مادّی نباشید. گرچه انسان وقتی در بستر طبیعت و مادیّت قرار می‏ گیرد، یک نوع تعلّق به مادیّت پیدا می‏ کند و گرفتاری‏ های مادّی در نظرش جلوه می‏ کند و همیشه پیش چشمش مجسّم است. لذا وقتی هم می‏ خواهد دعا کند، سراغ همان امور مادّی می ‏رود. اما حضرت در اینجا می‏ فرماید خدایا نفْسم را اصلاح فرما؛ این اصلاح نفْس اعمّ است از مسأله ملکات رذیله و آن مسائلی که در درون انسان می‏ گذرد که باعث می ‏شود که از مسیر انسانیت و الهیت منحرف شود. پس جمله اول دعای حضرت این بود که «رَبِّ أَصْلِحْ لِي نَفْسِي»؛ چرا؟ دلیل آن را هم می‏ فرماید: «فَإِنَّهَا أَهَمُّ الْأَنْفُسِ إِلَيَّ»؛ زیرا جان من مهم‏ترین جان‌ها برای خودِ من است. یعنی، اینکه من نفْسم را از ملکات رذیله اصلاح کنم، بدونِ تعارف اهمیتش برای من بیشتر است تا اصلاحِ نفْسِ شما؛ چون در بحث اصلاحِ نفْس، جان من پیش خودم عزیزتر از جان دیگران است. گام دوم: دعا برای اطلاحِ ذُریّه جمله دوم دعای امام باقر (علیه‌السلام) این است: «رَبِّ أَصْلِحْ لِي ذُرِّيَّتِي فَإِنَّهُمْ يَدِي وَ عَضُدِي»؛ حضرت می‏ آیند سراغ ذرّیّه‌شان که عبارت از کسانی است که به حسب ظاهر از نظر وجودی، از ایشان در این عالم ماده نشأت می‏ گیرند، إلی‌یوم‌القیامه. ذریّه معنایش این است، نه فقط پسر و پسرِ پسر و دخترِ پسرِ انسان. میراث انسان عبارت از اولاد انسان است. میراث حقیقی، اولاد است؛ پول و مال و این‏ها نیست. چرا؟ چون اولاد دنباله وجودی من در این عالم است. در روایت هم این معنا را داریم که میراث حقیقیِ من ذراری من هستند. چون آن‏ها دنباله وجودی من در این عالم هستند. لذا انسان که می‏ میرد و از این نشئه کوچ می‏ کند، انقطاع کلّی ندارد. حضرت می‏ فرماید «رَبِّ أَصْلِحْ لِي ذُرِّيَّتِي فَإِنَّهُمْ يَدِي وَ عَضُدِي»؛ یعنی این‏ها دست و بازوی من هستند که برای من کار می‏ کنند. در روایت دارد وقتی که شخص فوت کرد، بعد از او کار خیری را که از فرزندان و ذراری او صادر می‏ شود، خیرش به او که در آن نشئه است هم می‏ رسد. کار خوبی که ذُریّه من می‌کند، مثل این است که خودم آن کار را با دست و با بازویم کردم. اینکه حضرت می‏ فرماید «فَإِنَّهُمْ يَدِي وَ عَضُدِي»، یک‌وقت خیال کنید که حضرت می‌خواهد بفرماید این‏ها تا من زنده هستم، مثلاً بیل دستشان می‏ گیرند و دنبال من می‏ آیند و زمین را شخم می‏ زنند و برای من کار می‏ کنند و...! یک‌وقت اشتباه برداشت نشود. حضرات ائمه (علیهم‌السلام) اینگونه صحبت نمی‏ کنند. بلکه حضرت اصلاح آن‌ها را می­خواهد و معنای اصلاح هم که همان اوّل معلوم شد. گام سوم: دعا برای اصلاحِ خاندان و خانواده دعای سوم حضرت این‌طور است: «رَبِّ وَ أَصْلِحْ لِي أَهْلَ بَيْتِي فَإِنَّهُمْ لَحْمِي وَ دَمِي»؛ پروردگارا، خاندان من را اصلاح فرما! چرا؟ چون آن‏ها گوشت و خون من هستند. این‌ها همه گویای همان حقیقتی است که من عرض کردم. یعنی می‌خواهند بفرمایند این‌ها از یک شجره وجودی نشأت می‌گیرند. گام چهارم: دعا برای اصلاح برادران و خواهران ایمانی جمله چهارم دعای حضرت این است: «رَبِّ أَصْلِحْ لِي جَمَاعَةَ إِخْوَتِي وَ أَخَوَاتِي وَ مَحَبَّتِي»؛ خدایا اصلاح کن گروه برادران و خواهران و دوست‌داران مرا! چرا؟ چون «فَإِنَّ صَلَاحَهُمْ صَلَاحِي». زیرا صلاح آن‏ها، صلاح من است. این‌طور نیست که من بیگانه با دیگران باشم. اینجا چه بسا یک نوع ترتیب هم از این روایت به دست بیاید و آن اینکه اوّل خودم، بعد ذرّیه ‏ام، بعد اهل بیتم، و بعد هم می‏ آید سراغ جماعت خواهرها و برادرها. چه‌بسا فراز سوم دعا که حضرت برای اهل بیتشان دعا کردند، خواهر و برادر نسبی را هم شامل شود. لذا چه‌بسا این خواهرها و برادرهایی که در فراز چهارم دعا مطرح فرموده است، عبارت از برادران ایمانی و خواهران ایمانی باشد. چون پیوندها مختلف است؛ بعضی پیوندها، پیوندهای روحی است که عبارت از پیوند ایمانی است؛ «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ». این اخوّت، اخوّت نسبی و پیوند جسمی نیست؛ پیوند روحی است. بنابر این در این روایت امام صادق (علیه‌السلام) فرمود پدر من وقتی می‏ خواست دعا کند، این گونه دعا می‏کرد؛ آن هم راجع به امور معنوی که اوّلین دعایشان هم اصلاحِ نفْس بود.

با تأمل در مفهوم احدیت و صمدیت درمی‌یابیم که نژادپرستی ناپذیرفتنی است/ تفسیرهای ماه رمضان امام موسی صدر سوره اخلاص، سوره بزرگی است که در احادیث ثلثِ قرآن دانسته شده است. در حدیث آمده است که این سوره نَسَبِ پروردگار است. چنان که می‌دانید عرب‌ها برای خدایان و افراد و بزرگانشان نَسَبی ذکر می‌کردند. هر کسی به قبیله یا خانواده یا عشیره‌ای نسبت داده می‌شد، حتی برای اسب‌ها و بت‌ها نیز نسبی قائل بودند. هُبَل و لات و عُزّی و وُد و یَغوث و یَعوق هر کدام به تاریخ و قبیله و گروهی منسوب بودند. به همین سبب، از پیامبر دربارة نسب خداوندی پرسیدند که آن حضرت عبادت می‌کرد و مردم را به سوی او فرا می‌خواند، و در پاسخ، سورة اخلاص نازل شد. سورة اخلاص ایمان اسلامی به خداوند را به صورت کوتاه و مفید در خود دارد. از همین‌رو، ثلث قرآن دانسته شده است، زیرا قرآن کتاب شریعت است و بنیان شریعت نیز توحید و نبوت و معاد است. توحید شرطِ بنیادین و نخستین شریعت است. «لَم یَلِد وَ لَم یُولَد» او فرزندانی ندارد، پس نوه و داماد و عروس و خویشاوندی هم ندارد. زاده هم نشده است، یعنی نه پدری دارد و نه مادری. وقتی پدر ندارد، عمو و عمه و عموزاده ندارد. و وقتی مادر ندارد، دایی و خاله و دایی‌زاده‌ای ندارد. پس هیچ کس را با خداوند قرابتی نیست، نه از سوی فرزندی و نه از سوی پدری. او عشیره ندارد، زیرا پیوند ما به عشیره از طریق ولادت است. در تفسیری دقیق‌تر از آنچه گفتم، می‌گویند «ولادت» به معنای فرزند داشتن و زاییدن نوعی ولادت است. در لغت هر چیزی که از چیز دیگری پدید می‌آید، زاییدن خوانده می‌‌شود. اما خداوند نه از چیزی زاییده شده است و نه چیزی از او خارج می‌شود، مانند جوشیدن آب از زمین یا روییدن میوه از درخت. آنچه از خداوند صادر می‌شود این‌گونه نیست. این بیان معنایی سطحی از آیه است. اندکی ژرف در این آیه می‌اندیشیم تا پیوند این آیه را با عقیدة توحید دریابیم، توحیدی که در اسلام بسیار بدان پرداخته شده است. همة ادیان و خصوصاً اسلام بر توحید و تعمیق اثرات توحید بر زندگی خصوصی و اجتماعی ما تأکید دارند. به این آیه می‌اندیشیم تا اثر این مفهوم را دربارة خدا دریابیم. گفتیم که خداوند نه می‌زاید و نه زاییده شده است. نه عشیره‌ای دارد و نه خانواده و خویشاوندانی. بر این اساس، همة مردم برای خدا یکسان‌اند، همچون دندانه‌های شانه. هیچ کس بر اثر خویشاوندی یا نسبتی خاص به او نزدیک نیست. از سوی دیگر، گفتیم خداوند صمد است، یعنی بی‌نیاز از مردم است و همه به او نیازمندند. او به چیزی نیاز ندارد، اما همه چیز به او نیازمند است. به زمان و مکان نیازی ندارد، اما زمان و مکان به او نیاز دارد. بنابراین، همة آدمیان در برابر او مساوی‌اند، او به کسی برای کمک یا تقسیم کار نیاز ندارد و همه در برابرش مساوی‌اند. این تساوی برای ازمنه و امکنه و اشیا و حالات و همه چیز صادق است. همه چیز در برابر خدا مساوی است، زیرا او به کسی یا چیزی نیاز ندارد. ما انسان‌ها برخی از انواع خوراکی را بیشتر دوست داریم، زیرا بدان نیازمندتریم. برخی از پوشاک‌ها را دوست داریم، چون به آنها نیاز داریم. برخی میوه‌ها را بیشتر می‌پسندیم، چون محتاج آنها هستیم. اما خداوند از هر چیزی بی‌نیاز است. هر خوراک و پوشاک و نوشیدنی و کوه و رود و خانه‌ای برای خدا یکسان است. همة مکان‌ها و زمان‌ها برای خدا یکی هستند. از این تحلیل می‌فهمیم که همه چیز، هر مکان و زمان و شخصی، در برابر خداوند یکسان است و هیچ کس را بر دیگری و هیچ مکانی را بر مکان دیگر و هیچ زمانی را بر زمان دیگر برتری نیست. خداوند در برخی اشیا اسباب و نشانه‌هایی قرار داده و آنها را رمز دانسته است، مانند کعبه و روز جمعه و ماه رمضان و غیر اینها. ما نیز برای برخی اماکن یا روزها اعتبار و ویژگی خاصی قائل هستیم، مثل روز استقلال یا پرچم. اعتبار پرچم از قانون است، نه اینکه ذاتاً احترامی دارد. پول نیز کاغذی است مثل دیگر کاغذها، اما به اعتبار حاکم و قانون و قدرت قانون این اوراق ارزش یافته است و همچون دیگر کاغذها نیست. به اینجا رسیدیم که همة اشیا و زمان‌ها و مکان‌ها و حالات برای خداوند مساوی‌اند. نکتة اساسی این است که در مجموعة بشری هیچ کس بر دیگری برتری ندارد، مگر به علم و تقوا. مردم همچون دندانه‌های شانه در برابر خداوند مساوی‌اند. کسی با خداوند خویشاوند نیست و هیچ کس، چنان که یهود می‌گوید، از اولیای خداوند نیست: «قُلْ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ هَادُوا إن زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِيَاءُ لِلَّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوا المَوتَ إن كُنتُمْ صادِقِين» خداوند در این آیه می‌خواهد این اندیشه را رد کند که کسانی اولیای خداوند هستند. نتیجه این است که خداوند اولیایی یا مردمانی ندارد که برگزیدة خداوند باشند. دلیل این مسئله هم این است که اگر گناه کنید خداوند عذابتان می‌کند و اگر اولیا یا خویشان خداوند بودید، عذاب نمی‌شدید. هیچ طبقه‌ای برتر از طبقة دیگر نیست. این تفکر طبقاتی در هند، که عده‌ای نجس‌اند، و نیز در اروپای قرون وسطا یا به طور کلی این تفکر که طبقه‌ای از مردم به خداوند نزدیک‌تر و بالاتر از قانون‌اند و طبقه‌ای دیگر از خداوند دورتر و زیر سلطة قانون هستند، از بنیان نادرست است. بنابراین، «وَ أَن لَيسَ لِلإنسانِ إلَّا ما سَعى وَ أَنَّ سَعيَهُ سَوفَ يُرى» پس همة آدمیان در یک خط قرار دارند و کسی به سوی خدا پیش نمی‌رود، مگر به اندازة عملی که انجام داده است. خداوند اراده نکرده که کروهی عقب مانده باشند و گروهی پیشرفت کنند! همین مسئله درباره شرایط نظام‌ها نیز صادق است؛ ملتی فقیر و ملتی عقب‌افتاده و ملتی جاهل و ملتی عالم و ملتی پیروز است. آیا خداوند پیروزی را به شرقیان اختصاص داده است؟ آیا خداوند شرق را در برابر غرب برگزیده است؟ آیا خداوند اراده کرده است گروهی عقب‌افتاده باشند و گروهی دیگر پیشرفته؟ حاشا که چنین باشد. خداوند بالاتر از این سخنان است. خداوند نسبت به همة حالات یگانه است. به هر جایی که برسیم: «فَبِما کَسَبَت أَیدِیکُم» یعنی جهل و عقب‌ماندگی و فقر و گرسنگی و خواری نتیجة اعمال افراد جامعه است و هر پیشرفت و موفقیت و دانش و کمالی نتیجة کار خودمان است: «إنَّ اللّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّی یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم»؛ «ظَهَرَ الفَسادُ فِی البَرِّ وَ البَحرِ بِما كَسَبَت أَیدِی النّاسِ» پس سعادت و بدبختی اجتماع و فقر و بیماری و جهل و شکست و پیروزی و دانش و فرهنگ و هر اتفاقی در جامعه، نتیجة مستقیم اعمال خودمان است و اگر ما چیزی را نخواهیم، هرگز بر ما تحمیل نخواهد شد. این معنای توحید است و آن را احدیت و صمدیت و نَسَب نداشتن خداوند گرفته‌ایم. خداوند نمی‌خواهد مردمی را بر دیگر مردمان برتری دهد، مگر آنکه خود بخواهند؛ اگر پیشرفت خواستند، پیشرفت می‌کنند، و اگر عقب‌ماندگی خواستند، عقب خواهند ماند. این معنا از توحید روحیة واقع‌بینی آدمی را تقویت و او را فعال‌تر می‌کند تا بداند به هر جا که رسد، نتیجة اعمال و اقدامات خودش است، بنابراین، جوامع عقب‌مانده، چه دانسته و چه ندانسته، خود این‌گونه خواسته‌اند و جوامع پیشرفته خود جامعة خود را ساخته‌اند. خداوند یکتاست و نسبتی با مکان و زمان و شیئی ندارد. در عالَمِ وجود سعد و نحس نیست، ما حیوان نحس مانند بز یا سعد مانندِ گوسفند نداریم. مؤمنان، توجه کنید که بز در نزد برخی نحس و گوسفند نزد دیگرانی سعد است، هیچ تفاوتی میان کوزة پر و خالی نیست. روزهای 13 و 27 و 25 و روز عصر چهارشنبه هیچ فرقی ندارد. تفأل هست، اما تفأل به خیر که راهی است به سوی پیشرفت و فعال کردن آدمی. اما تطیّر نداریم و چنین مسئله‌ای در اسلام نیست. پیامبر فرموده‌اند: «رُفِعَ عَن أُمّتِی تِسعَـ‹: ... الطِّیَرَ›ُ» تطیّر به معنای بدبینی است و اشیا گناهی مرتکب نمی‌شوند و سعد و نحس میان آنها نیست. اشیای مختلف تنها در خواص طبیعی و علمی با هم تفاوت دارند.
بدین‌سان می‌بینیم که احدیت و صمدیت خداوند از معنای انتزاعی خود درمی‌گذرند و به درون زندگی ما راه می‌یابند. ما در عالم اسباب و در جهانی عقلانی به سر می‌بریم که همة هستی برای ما خلق شده است: «هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُم ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً» و «وَ سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيلَ وَ النَّهَارَ وَ الشَّمسَ وَ القَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسَخَراتٌ بِأَمرِهِ» همه چیز برای ماست و کلیدی دارد، و کلید اشیا علم است و عمل. باید تلاش کنیم تا به آنچه می‌خواهیم برسیم. در غیر این صورت، به اهدافمان نخواهیم رسید. پس، همه چیز و همه کس و همة زمان‌ها و همة مکان‌ها و همة حالت‌ها در برابر خداوند مساوی‌اند و در میان آنها سعد و نحس و دور و نزدیک وجود ندارد، مگر به اندازه‌ای که برای آن تلاش می‌کنیم. نمی‌توانیم برای پیشرفت به تاریخ یا اجداد خود تکیه کنیم. حضرت محمد به دخترش، فاطمة زهرا، می‌گوید: «إنِّی لا أُغنِی عَنکِ مِنَ اللهِ شَیئاً» آیا باید به خانواده و خویشان خود بنازیم؟ آیا باید به سفیدپوست بودن افتخار کنیم؟ چه تفاوتی میان سفید و سیاه در نزد خداوند هست؟ مفهوم احدیت تفاوت نژادی میان سفید و سیاه را رد می‌کند. پس با تأمل در مفهوم احدیت و صمدیت درمی‌یابیم که نژادپرستی ناپذیرفتنی است. «قُل هُوَ اللهُ» جامع همة کمالات و اسماء حسنی و امثال علیاست. او احد و صمد است که نه زاده شده و نه می‌زاید. برای او همتایی نیست. این معنا از خداوند اصل و اساس است. او ما را آفریده و راه ما به سوی اوست و هر که، در هر زمان و مکان و شرایطی، خود تلاش کند، مقرَّب او خواهد شد: «إنَّ أَکرَمَکُم عِندَاللهِ أَتقاکُم» هیچ کس بر دیگری برتری ندارد، مگر در تقوا و جهاد و عمل و دانش، چنان که قرآن این چهار مورد را صراحتاً ذکر می‌کند. این معنای «قُل هُوَ اللهُ أَحدٌ» است. این سوره را مخلصانه با زبان و قلب و عقل می‌خوانیم و با آن حقیقتاً زندگی می‌کنیم تا احساس اعتماد به نفس را در ما تقویت کند و اعتماد به نفس به این معنا اعتماد به خداوند است. ما فقط بر اعمال خود تکیه می‌کنیم و خدا را از رگ گردن به خود نزدیک‌تر می‌دانیم. مسائلی که گفتم اندکی از معنای «قُل هُوَ اللهُ أَحَدٌ» است که تصویری از خداوند برای ما ترسیم می‌کند؛ تصویری که باید بدان معتقد باشیم و با عقل و دل بشناسیم و آن را در زندگی عادی خود وارد کنیم. /6262

کلید واژه ها: ماه رمضان -




سه شنبه 2 تیر 1394 - 10:58:39





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 180]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن