محبوبترینها
با چاپ روی وسایل یک کسب و کار پرسود بسازید
قیمت دیگ بخار و تولیدکننده اصلی دیگ بخار
معروفترین هدیه و سوغاتی یزد مشخص شد!
آشنایی با انواع دوربین مداربسته ضد آب
پرداخت اینترنتی قبوض ساختمان (پرداخت قبض گاز، برق و آب)
بهترین دوره آموزش سئو محتوا در سال 1403 با نام طوفان ۱۴۰۳ در فروردین ماه شروع می شود
یک صرافی ارز دیجیتال چه امکاناتی باید داشته باشد؟
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
جراحی و درمان ریشه دندان عفونی با خانم دکتر صفوراامامی
چه مواردی بر قیمت کابین دوش حمام تاثیر دارند؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1798785837
دکتر احمد رهدار ناکارآمدی نظام معنایی غرب در تشریح نظام تمدنی اسلام
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: دکتر احمد رهدار
ناکارآمدی نظام معنایی غرب در تشریح نظام تمدنی اسلام
واقعیت این است که در هر جامعه، تعدادی مفاهیم کلیدی و اساسی وجود دارد که کار ویژه آنها معنابخشی، قوامبخشی و هویتبخشی به آن جامعه میباشد. دراین مقاله برخی از مفاهیم پایه جوامع اسلامی که تعریف آنها به خارج از عالم اسلام سپرده شده و نیز پیامدهای هویتی ناشی از آن، تحلیل میگردد.
یکی از کم توجهی های روشی ـ معرفتی مسلمانان در مواجهه با غرب، غفلت از هژمون بودن مفاهیم و تعاریف غربی در متن جامعه اسلامی میباشد. واقعیت این است که در هر جامعه، تعدادی مفاهیم کلیدی و اساسی وجود دارد که کار ویژه آنها معنابخشی، قوامبخشی و هویتبخشی به آن جامعه میباشد. به عنوان مثال؛ مفاهیمی چون توحید، نبوت، امامت، عصمت، بیعت، شهادت، حجیت، فقاهت و... و نیز، مفاهیمی چون جامعه مدنی، شهروندی، حقوق بشر، دولت ـ ملت، دموکراسی، وضع طبیعی، قرارداد اجتماعی و... به ترتیب، مفاهیم معنابخش به جامعه اسلامی و جامعه غربی میباشد. واضح است که یک جامعه اگر بخواهد بر وجوه متمایز خود از دیگر جوامع تأکید داشته باشد، باید خود به تعریف مفاهیم کلیدیاش همت بگمارد؛ چرا که تعاریف دیگران از مفاهیم پایه یک جامعه در بهترین شرایط باعث میشود تا جامعه مذکور در وجوه مشترکش با دیگر جوامع معرفی گردد و در بدترین شرایط باعث میشود تا جامعه مذکور با تعریفی ناقص یا غلط، به نفع جامعه تعریفکننده تحریف شده و نهایتاً در جهت آن نیز حل شود. سوگمندانه باید اعتراف نمود که وضعیت جهان اسلام حداقل از دو سده قبل تاکنون چنان بوده که با شیبی نه چندان آرام، تعریف مفاهیم پایه خود را به جهان غرب سپرده است. هرچند این اتفاق در هیچ یک از کشورهای اسلامی در وجه تام و تمامش تحقق نیافته و بسا اینکه امکانش نیز نباشد، اما این مسأله به دلیل تأثیری که در معنابخشی، قوامبخشی و هویتبخشی جامعه دارد، از چنان اهمیتی برخوردار است که شایسته است حتی کم آن نیز زیاد تلقی گردد. لازم به ذکر است که نتایج سوء ناشی از این قضیه زمانی بیشتر مشخص میشود که با رویکردی کلاننگر به شبکه معنایی گسترده و پیچیده حاصل از تعاریف مذکور مواجه شد. به عبارت دیگر؛ اگر مفاهیم پایه یک جامعه اسلامی در این عصر، حدود یکصد واژه باشند و تعداد قابل توجهی از این واژگان توسط گفتمان غرب ـ که در مبنا، روش، اصول و غایات خود متفاوت و بلکه متضاد با گفتمان اسلامی میباشد ـ معنا یافته و تعریف شده باشند، نتیجه و پیامد این اتفاق را نه با نگاه برشی به مفاهیم و تعاریف، بلکه با رویکردهای کلنگر و کلاننگر تحصیل نمود. به نظر میرسد، چنین ادراکی زمانی به صورت تام و تمام حاصل میگردد که تأثیر معناهای حاصل شده از تعاریف مذکور در همه واژگان و تعاریف پس از آنها نیز ملاحظه گردد. به عبارت دیگر؛ واضح است که معانی و تعاریف مفاهیم پایه (به حکم پایه بودنشان) در گامهای بعدی و برای مفاهیم پس از خود، نقش زمینهای ـ تفسیری پیدا میکنند؛ چرا که در غیر این صورت، پیوستگی نسبی گفتمانهای علمی زیر سؤال میرود. به منظور برجسته کردن اهمیت این موضوع، در ادامه، تنها به برخی از مفاهیم پایه جوامع اسلامی که تعریف آنها به خارج از عالم اسلام سپرده شده و نیز پیامدهای هویتی ناشی از آن اشاره میشود: باید اعتراف نمود که وضعیت جهان اسلام حداقل از دو سده قبل تاکنون چنان بوده که با شیبی نه چندان آرام، تعریف مفاهیم پایه خود را به جهان غرب سپرده است.
علم اهمیت واژه علم در معنابخشی، قوامبخشی و هویتبخشی به جوامع انسانی به اندازهای است که هیچ جامعهای ـ اعم از قدیم و جدید و دینی و غیردینی ـ نه تنها بهطور نسبی خالی از آن نبوده و از آن بهره برده، بلکه بسیاری از آنها با تعریفهایی که از آن ارائه دادهاند، آگاهانه در قبالش اتخاذ موضع نمودهاند. جامعه اسلامی نیز از این قاعده استثناء نبوده و این مهم را با نگاهی مختصر به منظومه معارف اسلامی میتوان به وضوح دریافت. در حالی که واژه علم بیش از یکصد و پنجاه بار ـ و بسیار بیشتر از این مقدار، واژگانی که حامل بار معنایی علم هستند ـ در قرآن آمده و در حالی که در روایات و سیره بزرگان بر اهمیت آن بسیار تأکید شده، سوگمندانه باید اعتراف کرد که با قطع نظر از برخی مباحث تخصصی در این خصوص (بهویژه در تفاسیری چون المیزان، تسنیم و...)، مفهوم مذکور با تکیه بر مختصات اسلامی آن تئوریزه نشده است تا جایی که بسیاری از خواص علمی جهان اسلام چنین میپندارند که واژه مذکور در ادبیات دینی در همان معنایی به کار رفته که در ادبیات غرب معاصر! شاید برداشتهای سطحی از روایات تجویزکننده استفاده علمی مسلمانان از غیر آنها مثل: «اطلب العلم ولو بالصین» یا «خذ الحکمه ولو من المنافق» و... باعث عدم توجه در تمایز گذاری دقیق میان معنی و مصداق علم در دو گفتمان اسلامی و غیراسلامی شده باشد. این در حالی است که بر مسلمانان لازم است در مقام امتثال امر پیامبرشان مبنی بر جستو جو و طلب علم حتی در چین و نزد منافقان، ماهیت، معنی و مصداق امر طلب شده را احراز کنند. چنین الزامی بیشتر زمانی اهمیت مییابد که بدانیم، بزرگان اسلام خود بر تعریف این واژه مهم اهتمام ورزیدهاند و در این صورت، پذیرش تعریف دیگران (مثل غرب) از آن را باید مصداقی از «اجتهاد در برابر نص» شمرد. علم در اسلام با مفاهیمی گره خورده که بعضی از آنها مقدمه علم، بعضی مقارن با آن و بعضی دیگر نتیجه آن هستند. نکته قابل توجه اینکه بسیاری از این مفاهیم پیرامونی علم، در گفتمان غرب یا فاقد معنی بوده و یا در صورت معنیدار بودن بیارتباط با علم تلقی شده است. به عنوان مثال؛ در اسلام میان «علم و تقوا» نسبتی وثیق برقرار شده است تا جایی که قرآن کریم میفرماید: «اِتَقوا الله ویعلّمکُمُ الله».[1] همچنان که میان «علم و اخلاص» نیز نسبتی وثیق برقرار شده است تا جایی که پیامبر اسلام (ص) میفرماید: «من اخلص لله اربعین صباحاً، فجّر الله ینابیع الحکمه من قلبه علی لسانه».[2] برخی مفاهیم عام مثل «شکر» نیز با علم نسبت دارند. حسب آیه شریفه «لئن شکرتم لأزیدنکم»،[3] شکر علمی ظرف فهم انسان را توسعه میدهد. شناخت و معرفت خدای متعال از هر یک از طرق کسب معرفت حاصل آید، انسان را مستعد حضور در ساحت علم میکند. حسب روایت: «اول العلم معرفه الجبار ... و آخر العلم تفویض الامر الیه»، انسان عالم از آن حیث که عالم است از ابتدا تا انتهای فرایند علمی خود در ساحت معرفت الهی قرار دارد. چنین وضعی از نسبت علم و مفاهیم ایمانی در گفتمان اسلامی باعث میشود تا انسان عالم، به حکم «ثمره العلم الخشوع»، متواضع و به حکم «ثمره العلم العبودیه»، عابد و به حکم ثمره «العلم النافع العمل الصالح» دارای عمل صالح و... باشد. علم در اسلام با مفاهیمی گره خورده که بعضی از آنها مقدمه علم، بعضی مقارن با آن و بعضی دیگر نتیجه آن هستند. نکته قابل توجه اینکه بسیاری از این مفاهیم پیرامونی علم، در حالی که این مفاهیم در گفتمان غرب یا فاقد معنی بوده و یا در صورت معنیدار بودن بیارتباط با علم تلقی شده است.
تأملی اندک درباره ماهیت علم و نیز ابزارها، روشها، مؤلفهها و مکانهایی که قوام علم در دنیای مدرن بدانها وابسته است به خوبی نشان میدهد که نسبتی جز «اشتراک لفظی» میان علم در گفتمان اسلامی و علم در گفتمان غربی وجود ندارد. واقعیت این است که سنجههای علم در غرب نه تقوا، اخلاص، شکر، عمل صالح، خشوع، عبودیت و... بلکه مدرک، کمیت تألیفات، اعتبار دانشگاه و اساتید، تعداد شرکت در همایشهای علمی، تعداد مقالات ISI و... میباشد. مغالطه بزرگ عصر ما درباره علم این است که مسلمانان در غفلتی فراگیر، غیرمنطقی و نابخشودنی ارتکاز خود از علم را نه با معیارهای اسلامی، بلکه با معیارها و تعاریف غربی شکل دادهاند. به عنوان مثال؛ ملاک آنها در اطلاق وصف علم به یک فرد مسلمان، نه حضور مفاهیم اسلامی همچون تقوا، اخلاص و... در منظومه علم و عمل وی، بلکه وجود همان شاخصههای غربی در آن میباشد. اگر دغدغهای برای جمع میان آنچه علم اسلامی و علم غربی خوانده میشود وجود داشته باشد، شاید این ادعا موجه باشد که بگوییم: علم یک «ماده» دارد و یک «صورت» و در حالی که تلاش غرب در حوزه علم بیشتر ناظر به تولید ماده علم هست، تلاش عالم اسلامی برای تولید صورت آن میباشد. مهمترین تفاوت ماده و صورت علم در این است که ماده از جنس «کمیت» بوده و شاخصهای کمی نیاز دارد و صورت از جنس «کیفیت» است و به عناصر کیفی متکی میباشد. بر این اساس، تقلیل علم به داشته و پرداخته غرب، در حقیقت، تبدیل آن به تودهای بی صورت که تنها اعتبار و اصالت آن به کمیت و تورم است میباشد. این در حالی است که اعتبارسنجی پدیدهها با صورت آنها کامل میگردد؛ چرا که تا صورت یک شیء حاصل نگردد، جهت آن مشخص نمیشود و در غیاب جهت، امکان ارزیابی وجود ندارد. البته این تحلیل، خوشبینانهترین حالت برای وجه جمع میان علم غربی و اسلامی است که به نظر میرسد، بیش از آنکه واقعیت داشته باشد، صرفاً یک فرض و تخیل میباشد. واقعیت این است که علم غربی، نه فقط ماده، بلکه صورت خود را نیز دارد و به همین علت نیز میتوان آن را در بوته ارزیابی و نقد قرار داد، اما میتوان ادعا کرد که حداقل برای عالم غیرغربی چنین وانمود کرده (یا وانمود شده) که علم غربی صرفاً ماده و به همین علت، عاری و خالی از ارزش میباشد! سوگمندانه باید اذعان نمود: در حالی که در خود غرب، کوس رسوایی ایده «جدایی دانش و ارزش» قریب به یک قرن است که به صدا درآمده، هنوز جهان اسلام ـ که نخبگان آن وقتی به نسبت دانش و ارزش توجه میکنند، عموماً به پیوند آن دو و عدم امکان تفکیکشان تصریح میکنند ـ در عمل، مناسبات علمی خود را بر اساس همان باور غلط «تفکیک دانش و ارزش» تنظیم مینمایند. چنین تقریری از تفاوت علم در دنیای اسلام و غرب را البته نباید به معنی بیاعتنایی به سنجههای ظاهری علم در دنیای مدرن از جمله مدرک، کمیت تألیفات و... دانست، بلکه مقصود، ضرورت توجه مسلمانان به مفاهیم دینی مفسر علم میباشد. به عبارت دیگر؛ میتوان ادعا کرد که مفاهیم پیرامونی و مفسر علم در دنیای غرب در بهترین شرایط، مفاهیم «قوامبخش» علم میباشند. این در حالی است که مفاهیم پیرامونی و مفسر علم در دنیای اسلام، علاوه بر آن، مفاهیم «هستیبخش» آن میباشند؛ چرا که بر اساس باور اسلامی، خارج از ظرف تقوا، اخلاص، معرفت الهی و... اساساً علم، تکوین نمییابد، نه اینکه تکوینش ناقص و ناکارآمد صورت پذیرد. بیشک، کم و کیف اشتراک و افتراق علم در دو دنیای غرب و اسلام به همین مسألهها و ابعاد ذکر شده ختم نمیشود و بلکه بسیار فراتر از آن میباشد. به عنوان مثال؛ پذیرش این مسأله که برخلاف غرب که همه سطوح و مراتب علم را «اکتسابی» میداند، در اندیشه اسلامی مراتبی از آن (که از قضاء هم به لحاظ گستره و هم به لحاظ کم و کیف بسیار بیشتر میباشد)، «اعطایی» میباشد، به تنهایی مستلزم دو نوع سیاست، ساختار و انتظار از علم میباشد. آنچه تأسفبرانگیز است غفلت جهان اسلام از همه یا بسیاری از این پرسشها، مؤلفهها، روشها و ویژگیهای مربوط به علم اسلامی است که توجه به آنها عقلانیت سنجش علم اسلامی را در ترازوی علم غربی زیر سؤال میبرد. به چه دلیل باید به عنوان یک مسلمان، تلقیام از مرگ بر پایه همان تعریفی باشد که نویسندگان مادیگرای غرب ارائه نمودهاند؟ در دَوَران امر میان تعریف یک امام معصوم از پدیده مرگ و یک دانشمند غیرمعصوم و غیرمسلمان، اصل در انتخاب یک مسلمان کدام است؟
مرگ مفهوم «مرگ» در همه فرهنگها ـ حتی فرهنگهایی که به حیاتی پس از حیات دنیا باور ندارند ـ وجود داشته و مهم تلقی شده است. واقعیت این است که از آنجا که پدیده مرگ به حکم «و لکل امه اجل، فإذا جاء اجلهم لایستأخرون ساعه و لایستقدمون»،[4]یکی از ثابتترین سنتها در تاریخ همه اقوام تاریخ بشریت میباشد، همه ملل و نحل درباره این مفهوم، نظریهپردازی و اتخاذ موضع کردهاند. این نظریهها در دو طیف کلان و متضاد تقسیم میشوند: نظریاتی که مرگ را «پایان» حیات آدمی تلقی کردهاند و نظریاتی که آن را پایان نوعی حیات و «آغاز» نوعی دیگر از آن دانستهاند. واضح است که هر یک از این دو تلقی میتواند در نوع مواجهه با مرگ و حتی با حیات دنیایی انسان تأثیر بهسزا داشته باشد. در عالم اسلامی، مرگ، پل انتقال آدمی از حیات محدود دنیا به عوالم پس از آن معرفی شده است. به حکم «الدنیا مزرعه الاخره»، اهمیت آخرت به مثابه «دار القرار» از دنیا به مثابه «دار الفرار» بیشتر میباشد. چنین نگاهی به نسبت دنیا و آخرت باعث میشود تا مرگ برای انسان یک میقات تکاملی معطوف به بازگشایی یک حیات اصیل و جاودانه تلقی گردد. در فرهنگ اسلامی چنین میقاتی بهویژه به دلیل اینکه مشیر به وضع آدمی در فراسوی این حیات دنیاییاش میباشد، بسیار مورد اهتمام قرار گرفته است به گونهای که علاوه بر بسیاری از آیات و روایت تذکردهنده و یادآور مرگ، سیره بزرگان اسلام در توجه دائمی بدان میباشد. عقلانیت این توجه ویژه به مرگ، در این است که کیف نگاه به مرگ در کیف زندگی آدمی تأثیرگذار میباشد. فرهنگ غرب نیز بیتوجه به مسأله مرگ نبوده است با این تفاوت که تلقی غرب از مرگ با تلقی اسلام از آن تفاوت بسیار دارد که یکی از آنها به مسأله «تعریف مرگ» باز میگردد. شاید تبیین این نکته از طریق نقل خاطره ذیل زیباتر باشد: زمانی که دانشجوی کارشناسی ارشد در رشته علوم سیاسی بودم، با یکی از اساتیدم در خصوص مسأله کنترل مرگ و میر اختلاف نظر پیدا کردم. واقعیت این است که تقریباً در همه کتابهایی که درباره شاخصهای توسعهیافتگی نگارش یافتهاند، از «کنترل مرگ و میر» به عنوان یکی از شاخصهای مذکور یاد شده است. استادم متکی بر تحلیل همین نوع کتابها، چنین استدلال میکرد: «از آنجا که میانگین عمر انسان در آمریکا 65 و در آفریقا 55 سال است و یا از آنجا که از هر هزار کودک متولد شده در آمریکا تنها ده تای آنها و در آفریقا صد تای آنها میمیرند، پس آمریکا از آفریقا پیشرفتهتر است». مخالفت من اما نه به دلیل تردید در صحت و سقم این آمار، بلکه به دلیل تلقی خاص این نوع استدلالها از ماهیت مرگ بود. مجادلهام با استاد به آنجا منجر شد که مقرر گشت تا نظریهام در این خصوص را در قالب تحقیقی کلاسی به ایشان تقدیم کنم. پژوهش مذکور نهایتاً با عنوان «مدرنیته و افسانه کنترل مرگ و میر» به استاد تقدیم شد. در این پژوهش، مثل هر پژوهش دیگر در ابتدا به تعریف کلیدواژههای بحث ـ از جمله مفهوم مرگ ـ پرداخته و ادعا کرده بودم: در نگرش اسلامی، مرگ فقط به ایستادن تپش قلب آدمی تعریف نمیگردد، بلکه چنین تلقی از آن، ناظر به نازلترین معنیاش میباشد. این در حالی است که مرگ در نگرش مذکور تعریفی دیگر نیز دارد که از قضاء، نه فقط به لحاظ محتوایی با روح دین سازگارتر بوده، بلکه عین این روایت است که میفرماید: «مرگ آن است که زنده بمانی و ذلیل باشی و حیات آن است که بمیری و عزیز باشی». این ادعا چنان استاد را برآشفت که برخلاف رویه آرام و باادبش، جزوه را پرت کرده و مرا متهم به نگرش ایدئولوژیک در پژوهش نمود. سؤالات من اما واضح بود: به چه دلیل باید به عنوان یک مسلمان، تلقیام از مرگ بر پایه همان تعریفی باشد که نویسندگان مادیگرای غرب ارائه نمودهاند؟ به عبارت دیگر؛ در دَوَران امر میان تعریف یک امام معصوم از پدیده مرگ و یک دانشمند غیرمعصوم و غیرمسلمان، اصل در انتخاب یک مسلمان کدام است؟ اساساً آیا اصرار بر درک یکسان و ثابت از مفهوم مرگ، خود رویکردی ایدئولوژیک به قضیه نیست؟! دلیل آشفتگی استاد، واضح بود: اگر ذلت از مصادیق مرگ به شمار میآمد، این قاعده ثابت و فراگیر در کتابهای مربوط به توسعه که «کشورهای غربی از کشورهای اسلامی توسعهیافتهتر هستند»، به وضوح نقض میشد؛ چرا که نشانههای ذلت در جوامع اروپایی ـ بهویژه اگر درک اسلامی از عزت و ذلت پایه تحلیل قرار گیرد ـ به مراتب بیشتر از جوامع اسلامی خواهد بود و در این صورت، لازم است تغییراتی اساسی در تئوریهای توسعه، مصادیق توسعه، مفاهیم معنابخش به توسعه و... به وجود آید. واضح است که با تغییر ادبیات، سنجهها و حتی افق توسعه، کشورهای غربی از محوریت توسعه یا لااقل از انحصار توسعهیافتگی خارج خواهند شد. پیوند زدن مفهوم مرگ با مفهوم ذلت میتواند تفسیری متفاوت از شعار سیاسی «مرگ بر آمریکا» ارائه نماید. ایجاد این شعارها، عین ذلت آمریکا و اسرائیل ـ و در واقع، عین مرگ آنها ـ میباشد.
غرض از نقل این خاطره طولانی، تبیین این نکته بود که تغییر مفاهیم پایه تا چه اندازه میتواند در تغییر جهتگیریها، تغییر ساختارها، تغییر تبیینها و نهایتاً تغییر روشها مؤثر باشد. به عنوان مثال؛ پیوند زدن مفهوم مرگ با مفهوم ذلت میتواند تفسیری متفاوت از شعار سیاسی «مرگ بر آمریکا» در رویکردهای انقلابی ارائه نماید. بسیاری از منتقدان شعار مذکور، با طرح این شبهه که با سر دادن شعارهای مرگ، اتفاقی نمیافتد و تجربه تاریخی نیز ثابت کرده که این شعارها نمیتوانند مرگ عینی آمریکا، اسرائیل و... را رقم زنند، عقلانیت آن را زیر سؤال میبرند. این در حالی است که با فرض صحت تفسیر مرگ به ذلت، واضح است که این هدف و متعلق این شعارها در متن تحقق آنها، محقق شده است. به عبارت دیگر؛ نفس ایجاد این شعارها، عین ذلت آمریکا و اسرائیل ـ و در واقع، عین مرگ آنها ـ میباشد. توجه به این نکته مهم است که تفسیر مرگ به ذلت، منافاتی با مرگ فیزیکیِ ناشی از ایستادن تپشهای قلبی را مصداقی از مرگ دانستن ندارد، بلکه سخن در ارزیابی نهایی یک فرد یا یک جامعه از قِبَل این مفهوم است و اهمیت این قضیه زمانی خود را نشان میدهد که درصدد مقایسه میان دو مصداق ذکر شده از مرگ باشیم: آیا به راستی در فرهنگ اسلامی اگر امر دوران یابد میان انتخاب مرگ فیزیکی و حیات معنوی (مثل انتخاب حر در کربلا) با انتخاب حیات مادی و مرگ معنوی (مثل انتخاب عمر سعد در کربلا)، کدام یک مقدم بوده و اصالت مییابد؟ نباید پنداشت که پرسش مذکور همیشه درباره انتخاب «فرد» یا «افراد» بوده و قابلیت طرح درباره انتخاب «جوامع» را ندارد؛ چرا که حتی بر مبنای کسانی که در دوگانه «فرد و جامعه»، اصالت را به فرد میدهند نیز، پرسش از صعود و سقوط جوامع معنیدار میباشد و میتوان چنین پرسید که: در دوران امر میان مرگ ظاهری جامعه (که در آن، مثل جوامع به اصطلاح توسعهنیافته، «آسایش» وجود ندارد) و مرگ معنوی جامعه (که در آن، مثل جوامع به اصطلاح توسعهیافته، «آرامش» وجود ندارد)، کدام یک خطرناکتر میباشد؟ پی نوشت: [1]. سوره مبارکه بقره، آیه شریفه 282. [2]. بحار الانوار، ج 67، ص 249. حسب روایات ما، حکمت بالاترین درجه علم است که از سویی به حکم «الحکمه لاتنجع فی الطباع الفاسده» در طبایع فاسده قرار نمیگیرد و از سویی به حکم «الحکمه ضاله المؤمن»، گمشده مؤمن است نه فاسق. مجموعه روایات مربوط به حکمت نشان میدهد که نیل به حکمت، جز از طریق تقوا، اخلاص، شکر و دیگر مفاهیم دینی ممکن نیست و حتی در خصوص وجود حکمت نزد منافق نیز، روایات ما تصریح دارند که حکمت در قلب منافق استقرار نمییابد: «إن الحکمه لتکون فی قلب المنافق، فتجلجل فی صدره حتی یخرجها فیوعیها المؤمن». تعبیر «یخرجها» به این معنی است که خود منافق حکمت را از قلبش خارج میکند و دلیل این قضیه نیز روشن است؛ زیرا نسبتی میان وضع نفاق و وجود حکمت وجود ندارد. [3]. سوره مبارکه ابراهیم، آیه شریفه 7. [4]. سوره مبارکه اعراف، آیه شریفه 34. * دکتر حجت السلام احمد رهدار- عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم (ع). انتهای متن/
94/03/30 - 00:08
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 176]
صفحات پیشنهادی
پوران درخشنده: بازرسی غربیها از مراکز نظامی توهین به غرور و حیث ملی ایران اسلامی است
پوران درخشنده بازرسی غربیها از مراکز نظامی توهین به غرور و حیث ملی ایران اسلامی استپوران درخشنده با تأیید گزاره برگ ملی گفت بازرسی غربیها از مراکز نظامی توهین به غرور و حیث ملی ایران اسلامی است و ما هنوز خاطره ترور دانشمندان هستهای کشورمان را از یاد نبردهایم پوران در خشندهترور احمدها انتقام از نظام اسلامي بود
ترور احمدها انتقام از نظام اسلامي بود شعاع نور نهضت امام خميني ره آنقدر زياد بود كه جويندگان حقيقت و عدالت پيرو راه او شدند و در اين ميان جواناني برخاستند تا درخت نوپاي انقلاب اسلامي را با خون پاكشان آبياري كنند نویسنده زينب محمودي عالمي امواج نداي خميني كبيرروحانی جانباز بالای 70 درصد گیلان: استفاده ابزاری از جامعه ایثارگری خدمت به نظام اسلامی نیست
روحانی جانباز بالای 70 درصد گیلان استفاده ابزاری از جامعه ایثارگری خدمت به نظام اسلامی نیستروحانی جانباز بالای 70 درصد گیلان گفت استفاده ابزاری از جامعه ایثارگری با توجه به نزدیک شدن به ایام انتخابات خدمت به نظام اسلامی نیست حجتالاسلام محمدحسن حسنزاده امروز در گفت&zاحتمال اقدام نظامی غرب در لیبی
احتمال اقدام نظامی غرب در لیبی شناسهٔ خبر 2769276 - شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۴ - ۲۰ ۱۱ بین الملل > خاورمیانه و آفریقای شمالی اسپانیا از احتمال اقدام نظامی غرب در لیبی خبر داد به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از خبرگزاری فرانسه پدرو مورنس وزیر دفاع اسپانیا از احتمال اقدام نظامی در لیبدکتر اميني: بايستي براي نظام انديشه اي اقتصادي، ظرفيت سازي کرد
۲۳ خرداد ۱۳۹۴ ۱۵ ۰ب ظ سلسله مصاحبه در نگاه صاحب نظران 1 دکتر اميني بايستي براي نظام انديشه اي اقتصادي ظرفيت سازي کرد دفتر مطالعات رسانه اي اقتصاد اسلامي موج بررسي آراي انديشمندان و صاحب نظران در نحوه نگاه به نظام اقتصادي امري مهم و قابل بررسي است بر همين اساس اين سلسله مصجهت گیری جدید تسلیحاتی و نظامی روسيه در مقابل تهديدات غرب
جهت گیری جدید تسلیحاتی و نظامی روسيه در مقابل تهديدات غرب شواهد حاکی از آن است که پافشاری پوتین رئیس جمهوری روسیه بر ضرورت گسترش روابط فنی و نظامی با شرکای بین المللی روسیه در پرتو تحولات اخیر در روابط غرب و روسیه قابل تبیین است با توجه به تغییرات ماهوی در روابط روسیه و غرب که برتبیین بیانات رهبر انقلاب در حرم امام مستضعفین سرمایهی اجتماعی پایدار نظام اسلامی
تبیین بیانات رهبر انقلاب در حرم اماممستضعفین سرمایهی اجتماعی پایدار نظام اسلامیاین را امام مکرر میگفت که این کوخنشیناناند این فقرایند این محروماناند که این صحنهها را با وجود محرومیتها پر کردهاند اعتراض هم نمیکنند در میدانهای خطر هم حاضر میشوند اما آن کسانی که برابوترابی: 1+5 با نظامی سخن میگوید که ریشه در اسلام دارد
یکشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۷ ۵۲ نایب رییس مجلس شورای اسلامی گفت 1 5 با امت اسلام ونظامی سخن میگوید که ریشه در اسلام دارد به گزارش خبرنگار ایسنا حجتالاسلام والمسلمین ابوترابیفرد در مراسم یادبود پدر رئیس سازمان حج و زیارت که با حضور مقامات لشکری و کشوری امروز در مسجد نور تهرانرئیس دفتر مقام معظم رهبری: امروز بزرگترین معروف حمایت از نظام اسلامی است
رئیس دفتر مقام معظم رهبری امروز بزرگترین معروف حمایت از نظام اسلامی استرئیس دفتر مقام معظم رهبری گفت امروز بزرگترین معروف حمایت از حکومت اسلامی و بدترین منکر و خطا مخالفت با نظام جمهوری اسلامی است به گزارش خبرگزاری فارس از گلپایگان حجتالاسلام محمد محمدی گلپایگانعضو هیئت علمی مجمع نمایندگان طلاب حوزه علمیه قم: ولایتمداری،میزان سنجش ارزش افراد در نظام اسلامی است
عضو هیئت علمی مجمع نمایندگان طلاب حوزه علمیه قم ولایتمداری میزان سنجش ارزش افراد در نظام اسلامی است استانها > همدان - عضو هیئت علمی مجمع نمایندگان طلاب حوزه علمیه قم در همدان گفت کسی که از مبانی فکری امام خمینی ره به عمد و یا به سهو فاصله بگیرد و یا دست به تحریفعزت امروز نظام اسلامی نتیجه مجاهدت های شهدا
ساری عزت امروز نظام اسلامی نتیجه مجاهدت های شهدا عزت امروز نظام اسلامی نتیجه مجاهدت های شهدا است به گزارش گروه استانهای باشگاه خبرنگاران از ساری مراسم تشییع پیکر پاک سرهنگ پاسدار شهید روح الله سلطانی مسوول معاونت عملیات لشگر 25 کربلا امروز با حضور پرشور و گسترده مردم و مسووتوافق با غرب در چارچوبهای نظام مفید است
لاریجانی در جمع خبرنگاران توافق با غرب در چارچوبهای نظام مفید است رئیس مجلس شورای اسلامی گفت توافق در چارچوب تعیین شده توسط نظام میان ایران و غرب مفید است علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی پس از بازدید از نمایشگاه تاسیسات دریایی اظهار داشت این نمایشگاه نشان می دهد شدرگیری با تروریست ها در حمص و حلب/ هلاکت سرکرده نظامی جیش الاسلام
اخبار امنیتی سوریه درگیری با تروریست ها در حمص و حلب هلاکت سرکرده نظامی جیش الاسلام شناسهٔ خبر 2769662 - یکشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۲ ۱۱ بین الملل > خاورمیانه و آفریقای شمالی درگیری ارتش سوریه با تروریست ها در حمص و حلب و هلاکت سرکرده نظامی جیش الاسلام از تازه ترین اخبار امنیتاستکبار ستیزی چارچوب اصلی نظام است/ ضربه زدن به ولایت فقیه نقطه مشترک دشمنان ایران اسلامی است
استکبار ستیزی چارچوب اصلی نظام است ضربه زدن به ولایت فقیه نقطه مشترک دشمنان ایران اسلامی است استانها > کرمانشاه - کرمی راد گفت مقام معظم رهبری همواره اهداف نظام جمهوری اسلامی ایران را در امتداد اقدامات حکیمانه و خردمندانه امام راحل پیش بردهاند و مانند معمار کبیررئیس سازمان نظام مهندسی آذربایجان غربی خبر داد احداث 300 هزار متر مربع مسکن در آذربایجان غربی
رئیس سازمان نظام مهندسی آذربایجان غربی خبر داداحداث 300 هزار متر مربع مسکن در آذربایجان غربیرئیس سازمان نظام مهندسی آذربایجان غربی از احداث 300 هزار متر مربع مسکن در این استان از ابتدای امسال تا کنون خبر داد به گزارش خبرگزاری فارس از ارومیه احمد توسلی صبح امروز در دیدار با اعضاجوسازی جدید رسانه های غربی علیه کشورمان: کمک نظامی ایران به طالبان برای تقابل با داعش!
جوسازی جدید رسانه های غربی علیه کشورمان کمک نظامی ایران به طالبان برای تقابل با داعش راشاتودی ادعا کرد تهران ظاهرا در حال کمک به طالبان برای مقابله و مبارزه با حملات احتمالی داعش است به گزارش نامه نیوز راشاتودی به نقل از وال استریت ژورنال مدعی شد ایران از اواخر پاییزتوافق با غرب در چارچوبهای نظام مفید است/اختلافات در ریزه کاریها
لاریجانی پس از بازدید از نمایشگاه تاسیسات دریایی توافق با غرب در چارچوبهای نظام مفید است اختلافات در ریزه کاریها شناسهٔ خبر 2769540 - یکشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۰ ۳۵ سیاست > مجلس رئیس مجلس شورای اسلامی گفت توافق در چارچوب تعیین شده توسط نظام میان ایران و غرب مفید است به گزا-
گوناگون
پربازدیدترینها