واضح آرشیو وب فارسی:مهر: یک محقق در معرفی کتاب درآمدی بر فلسفه حق:
فلسفه حق دانشی ميانرشتهای و نوپدید است/ گفتمان حقها

شناسهٔ خبر: 2778805 - یکشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۷:۰۰
دین و اندیشه > همایش ها و میزگردها
فلسفه حق دانشی ميانرشتهای و نوپدید است که با علومی همچون فلسفه، حقوق، اخلاق و سياست نسبتی مستقيم دارد. اين دانش بنيادی ترين يافتهها را در زمينه حقوق انواع صاحبان حق در جهان معاصر معرفی میکند. به گزارش خبرگزاری مهر، سی و دومین جلسه گروه علمی فلسفه سیاسی با موضوع معرفی کتاب درآمدی بر فلسفه حق با ارائه بحث حجت الاسلام والمسلمین دکتر طالبی و با حضور اعضای گروه در اتاق جلسات مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد.گزارشی از این نشست را با هم می خوانیم:يکي از مهمترين مسائلي که امروزه در جوامع بشري جلب توجه کرده، نگاهها را به خود معطوف ساخته و همه را آرزومند به چنگ آوردنش کرده است مسئله حق (در گفتمان حقها) است. هيچ کس در اين جهان نيست که ادعا نکند داراي حق است. در راه به دست آوردن حق چه بسيار سختيها که تحمل شد، چه بسيار انسانها که جانفشانیها کردند و فدا شدند، چه بسيار سرزمينها که از اشغال سربازان متخاصم نجات داده شد، چه بسيار کودکاني که تا آخر عمر چشمانتظار بازگشت پدر خويش از ميدان نبرد ماندند تا با دستي پر از حقوق بازپسگرفتهشان بازگردد. در مقابل، چه بسيار ظلمها و بيعدالتيها انجام شد تا حقي به صاحبش نرسد و چه بسيار انسانهايي که در رسيدن به سعادت ناکام ماندند چون که از حق تضييع شدهاي دفاع نکردند.يکي از دلايل مطلوبيت بهدستآوردن حق در نگاه انسانها آن است که حق مبناي عدالت است؛ يعني اگر بنا باشد در جامعهاي عدالت اجرا شود، ابتدا بايد حق افراد شناسايي شود. و چون عدالت حسن ذاتي دارد، همه فطرتا به آن اشتياق دارند. بنابراين، همه انسانها ذاتا به استيفاي حق خويش نيز اشتياق دارند. به اين دليل است که دانشمندان عدالت را به «دادن حق هر صاحب حقي» تعريف کردهاند (ارسطو، ۱۳۸۵: ۱۷۴؛ Aristotle, ۱۹۶۲: ۱۱۸-۹؛ فارابي، ۱۳۸۲: ۶۱؛ Aquinas, ۱۹۹۳: ۲۹۶).با وجود اهميت زياد گفتمان حق، دانشمندان مسلمان آن چنان که شايسته است در اين گفتمان شرکت نکردهاند. قرنها است که فيلسوفان مسلمان خود را به مباحث متافيزيک مشغول ساخته و در مباحث اجتماعي، بهويژه مسئله حق و عدالت، بهطور جدي وارد نشدهاند. فقيهان و حقوقدانان هم که نسبتي مستقيم با اين مسئله دارند به صورتي گذرا از کنار آن عبور کردهاند. به استثناي چند اثر مختصر درباره حق و حکم از نگاه علم فقه، نهايت کوشش آنها در اين زمينه به توضيح مختصري درباره مفهوم حق و انواع آن در دانش فقه و حقوق و فرق آن با حکم محدود شده است که حجم آن در بيشتر آثار علمي اين گروه از دانشمندان از چند صفحه تجاوز نميکند.متکلمان و عالمان علم اخلاق و ساير پژوهندگان در عرصههاي گوناگون علوم انساني نيز به تبيين اين موضوع اجتماعي بسيار مهم و نظريهپردازي درباره آن اقدام نکردهاند. انتظار اين بود که دانشمندان مسلمان هريک از زاويه نگرش تخصصي خويش با دقتنظر به مسئله حق توجه ميکردند، هرچند که در دو دهه اخير برخي از آنها کمابيش مطالبي در اين باره منتشر کردهاند.کتاب درآمدی بر فلسفه حق حاوی مسائل گوناگونی در قلمرو دانش فلسفه حق است. دانش فلسفه حق دانشي ميانرشتهاي و نوپدید است که با علومي همچون فلسفه، حقوق، اخلاق و سياست نسبتي مستقيم دارد. اين دانش بنياديترين يافتهها را در زمينه حقوق انواع صاحبان حق در جهان معاصر در اختيار خواننده ميگذارد.پنج مسئله از مهمترين مسائل فلسفه حق در اين کتاب تحليل و بررسی شده است. ويژگي تقريبا انحصاری اين نگارش آن است که نگارنده اين پنج مسئله را با نگاه مقايسهای ميان آرای فيلسوفان حقوق و سياست در غرب از يکسو و انديشه فلسفي اسلام از سوی ديگر بررسی کرده است. بخش اعظم يافتههای نگارنده در فصلهای مختلف بديع است که برای اولين بار با استفاده از اصول حکمت عملی اسلامي تدوين شده است.اين کتاب مشتمل بر پنج فصل است: نخستين فصل داراي دو مبحث است. مبحث اول علاوهبر تبيين جايگاه دانش فلسفه حق در ميان علوم، آن را تعريف کرده و محوريترين واژگان بهکاررفته در آنرا به طور اختصار توضيح داده است. در مبحث دوم به پيشينه کاربری واژه حق در فرهنگ غرب و فرهنگ اسلام پرداخته شده است. در آنجا بر اين مطلب تأکيد شده است که اين ادعای مشهور که ۱. مسئله حق (در برابر تکليف) از آموزهها و ابداعات دوره جديد است و ۲. فرهنگ اسلام در اين زمينه از فرهنگ غرب تأثير پذيرفته است، امری کاملا نادرست است.در فصل دوم با عنوان مفهوم حق دو مبحث وجود دارد. در مبحث نخست با تحليل فلسفي مفهوم حق به شيوه ساخته شدن اين مفهوم در ذهن اشاره شده است. در اين تحليل، ارکان مفهوم حق يعني صاحب حق و موضوع حق بهخوبي شناسايي ميشوند. در مبحث دوم از فصل دوم، پس از نقد و بررسي مهمترين نظريههای فيلسوفان حقوق غرب در باب معنای حق و مقايسه آن با آرای فقيهان شيعه، مفهوم پيشنهادی نگارنده درباره معناي حق از نظر میگذرد.فصل سوم انواع حق را با نگاه فلسفی بيان کرده است. در اين فصل شش ملاک براي تقسيمات اوليه حق به لحاظ عقلي تعيين شده است. هريک از اين ملاکها بهطور جداگانه در چهار مبحث مشتمل بر شش گفتار توضيح داده شده است. برخی از اين دستهبنديها جديد است.
فصل چهارم درباره صاحبان حق است. وظيفه اين فصل تعيين مهمترين صاحبان حق و بيان مهمترين حقوق آنها است. فصل چهارم داراي پنج مبحث است. حقوق تکويني و تشريعي خدا در نخستين مبحث اين فصل بررسي شده است.حقوق بشر و ريشههاي تاريخي آن موضوع مبحث بعدي اين فصل است. در اين راستا کاستيهاي مباني فلسفي حقوق بشر غربی از منظر انديشه اسلامي بيان شده و در ادامه، مباني فلسفي حقوق بشر در اسلام با عنوان «نظريه گرايش به مقام انسان کامل» تدوين شده است. در اين نظريه، رابطه ميان برخي از حقهاي انسان و درجة انسانيت وی که مبتني بر مقدار تقوا و خداپرستي اوست، بيان گرديده است.مبحث سوم فصل چهارم اولا تبيين کننده دليلهاي موافقان و مخالفان حق حيوانات در غرب است؛ ثانيا اين دليلها را نقد کرده است؛ ثالثا نظريه اسلامي درباره حق حيوانات ارائه ميکند. نظريه اسلامي در مورد حق حيوانات با استفاده از آموزه قانون طبيعي در حکمت عملي اسلامي تبيين شده است.
همچنين، حقوق گياهان نيز براساس آموزه قانون طبيعي اسلامي در مبحث چهارم از فصل چهارم بيان شده است. موضوع آخرين مبحث فصل چهارم گروههاي اجتماعي به عنوان صاحبان حق است.مسئله منشأ و خاستگاه حق از مهمترين مسائل فلسفه حق است که در آخرين فصل اين نگارش در ضمن سه مبحث به آن پرداخته شده است. در مبحث اول، منشأ حق به لحاظ هدف بررسي شده است. به اين منظور منشأ حق تبعي صاحبان حق بيان گرديده است. در مبحث دوم منشأ حق به لحاظ فاعل بررسي شده است. منشأ حق اصيل موجودات در اين مبحث از نظر ميگذرد. در مبحث سوم منشأ حقهاي اخلاقي و قانوني انسان تبيين شده است. همچنين در اين مبحث، نظرگاههاي مکاتب مختلف حقوقي پوزيتیويستي و غيرپوزيتیويستي درباره منشأ پيدايش حق نقد و بررسي شده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 115]