واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: رابطه علم و دين؛ تعارض، استقلال يا وحدت
در گذشته نه چندان دور جامعه اسلامي يگانه كانون علم و معرفت بود و نبض اصلي علوم بيشتر در دست كساني قرار داشت كه در رشتههاي علوم ديني و حكمت نظري صاحبنظر بودند.
![](http://javanonline.ir/files/fa/news/1394/2/22/141372_483.jpg)
از نظر اين بزرگان، اصول و فروع علوم طبيعي با ساير رشتههاي حكمت در سياق واحد قرار ميگرفت و قوانين و ضوابطي دقيق بر نحوه ارتباط اين رشتهها با يكديگر حاكم بود. ولي پس از مدتي رشته علم و معرفت گسسته شد و اين گسستگي، همراه با ديگر عوامل، موجب منزوي شدن علوم طبيعي در جهان اسلام شد. درست در همين زمان، دنياي غرب به اين علوم توجه كرد و به گسترش آن اقدام نمود و اين امر، صنعت و فناوري را در پي داشت. در دو سده گذشته، جهان غرب با پيشرفت در علوم و فنون، جوامع اسلامي را به طور مستقيم زير سلطه خود در آورد. جهان اسلام همراه با دريافت اين علوم از غرب، فلسفه زيربنايي آنها را نيز به محيطهاي علمي خود وارد كرد. در كشورهاي اسلامي، دانشپژوهان از يكسو علوم و فنون را فرا ميگيرند و از سوي ديگر به طور پراكنده با آموزههاي ديني آشنا ميشوند. آنها غالباً ميپندارند كه علم و دين، دو حوزه كاملاً مستقلند و بر يكديگر تأثيري ندارند و نيز ميپندارند از آنجا كه علم، روش خاص خود را دارد كار علمي، اسلامي و غيراسلامي ندارد و از اين رو گمان نمودهاند سخن گفتن از علم ديني يا به تعبير ديگر علم اسلامي بيفايده بلكه بيمعناست. كتاب «از علم سكولار تا علم ديني» اثر دكتر مهدي گلشني استاد دانشگاه صنعتي شريف تلاش ميكند تا به طور محققانه نشان دهد كه علم ديني نه تنها معنادار است بلكه به لحاظ ثمرات، بسيار غني است. در كتاب بيان ميشود كه علوم طبيعت چه در جهان اسلام و چه در تمدن جديد غرب ابتدا با يك بينش ديني شكل گرفت و سپس در دو قرن اخير جنبه سكولار پيدا كرد. اين كتاب همچنين نشان ميدهد كه ايدئولوژيها و گرايشهاي فلسفي در كاوشهاي علمي و تفسير دادههاي تجربي نقش ايفا ميكنند و مطالعه طبيعت، جامعه و انسان ميتواند در چارچوب جهانبيني ديني (اسلامي) انجام گيرد. اين كتاب داراي شش فصل است. در فصل اول به سكولار شدن جوامع علمي و نيز علل و پيامدهاي آن اشاره ميشود. نويسنده معتقد است علم و دين چه در جهان اسلام و چه در جهان غرب، در آغاز تعارضي با يكديگر نداشتند اما پيدايش يك جريان ضدعقلي و همچنين حاكميت بعضي حكمرانان متعصب بر جهان اسلام سبب شد تا علوم عقلي به طور كلي و علوم طبيعي و رياضي به طور خاص در انزوا قرار گيرد. ولي در همين هنگام كه اين علوم در جهان اسلام رو به خاموشي رفت دنياي غرب به آن روي آورد و به پيشرفتهايي نائل شد. ظهور گرايشهاي فلسفي تجربهگرا در كنار توفيق چشمگير علوم، انسان غربي را به خود واگذاشت و او را از دين دور كرد. از اين رهگذر علم، جايگزين دين سنتي شد. حاكم شدن بينش پوزيتيويستي بر جوامع علمي و رسوخ آن به جوامع اسلامي موجب شد تا برخي افراد در جامعه اسلامي ارزشهاي ديني را كنار گذارند و برخي ديگر درصدد برآيند تا با استناد به قرآن و حديث نشان دهند اسلام با علم جديد سازگار است و گروه سوم نيز اسلام و علم جديد را دو قلمرو مستقل به حساب آوردند. در ادامه اين فصل، مشكلات جايگزيني علم ديني با علم سكولار بيان و به راهحل هر يك از آنها اشاره ميشود. در فصل دوم، ديدگاههاي مختلف درباره رابطه علم و دين بيان ميشود. نويسنده با پيروي از تقسيمبندي مشهور ايان باربور، مواضع دانشمندان درباره رابطه علم و دين را در چهار مقوله تعارض، استقلال، گفتوگو و وحدت جاي ميدهد. به عقيده وي در بينش اسلامي، علم در عرض دين نيست بلكه در طول آن است. بنابراين، در اين بينش علم و دين تعارضي با يكديگر ندارند. فصل سوم به تبيين جايگاه علوم طبيعت از ديدگاه اسلام اختصاص دارد. مؤلف معتقد است از ديدگاه قرآن همه موجودات، آيات خداوند هستند پس مطالعه طبيعت را ميتوان مطالعه آثار صنع خداوند دانست و از اينرو كار علمي نوعي فعاليت ديني به شمار ميآيد. مطالعه طبيعت از راهكار علمي و در زمينه اسلامي ويژگيهايي دارد كه در اين فصل به هفت ويژگي اشاره ميشود از جمله: هدفداري نظام آفرينش، اعتقاد به واقعيتي فراتر از جهان فيزيكي، كلنگرانه بودن معرفتشناسي اسلامي و نفي تحويلگرايي. در فصل چهارم، علل پيدايش تمدن درخشان اسلامي در چند قرن اول هجري بيان ميشود. تشويق قرآن و سنت به فراگيري علوم، فراهم كردن امكانات آموزشي و پژوهشي از راههاي گوناگون، احساس جهانوطني در علماي مسلمان و حاكميت روح تسامح در زمره اين عوامل قرار دارند. در فصل پنجم برنامه كوتاهمدت براي وصول به وضعيت مطلوب ترسيم ميشود. در اين فصل نويسنده اظهار ميكند امروزه دو نهاد، متولي دانش در كشورند، حوزه و دانشگاه. جدايي اين دو، سبب جدايي علم و دين در اذهان دانشپژوهان مسلمان شده است. وي با برشمردن عوامل عمده جدايي حوزه و دانشگاه، حل اين مشكل را در گرو وحدت هدف در اين دو ميداند و ميگويد بايد تمام لوازم رسيدن به اين وحدت فراهم شود تا دوگانگي علوم ديني و علوم طبيعت از ميان برود و همه اين علوم در خدمت بالابردن سطح علمي و معنوي جامعه اسلامي قرار گيرد. هدف فصل ششم- آخرين فصل كتاب- تبيين مسئله اسلاميكردن علم و ارائه برنامه بلندمدت اسلاميكردن دانشگاههاست. به عقيده مؤلف علم ديني از دو جهت معنادار و حائز اهميت است. نخست آنكه پيشفرضهاي متافيزيكي علم ميتواند متأثر از جهانبيني ديني باشد و دوم آنكه بينش ديني در جهتگيريهاي كاربردي علم مؤثر است. وي توضيح ميدهد كه علم فارغ از پيشفرضهاي متافيزيكي نيست. علوم تجربي با مشاهدهها و انجام آزمايشها آغاز ميشود. آنچه آزمايشگر در آزمايشگاه انجام ميدهد و ميبيند ميتواند در شرايط آزمايشگاهي يكسان در همه جاي دنيا يكي باشد اما هنگامي كه سراغ نظريههاي فراگير ميرويم و ميخواهيم نظريه جهانشمول بسازيم، پيشفرضهاي فلسفي زيادي در كار است. مثلاً هنگامي كه سراغ مسائل مرزي ميرويم و ميخواهيم تكليف اول و آخر جهان طبيعت را روشن كنيم كسي كه داراي جهانبيني الهي است قضايا را بهگونهاي ميبيند و شخصِ منكرِ وجودِ خداوند مسئله را به گونهاي ديگر توجيه ميكند، به عبارت ديگر در اين موارد، جهانبيني دانشمند به او در نظريهپردازي و گزينش ميان نظريهها جهت ميدهد. كتاب از علم سكولار تا علم ديني كه توسط پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي به چاپ رسيده است كتابي است روان كه متعهدانه و محققانه با بهرهگيري از منابع قابل توجه، به بحث مهم «علمديني» ميپردازد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۱:۵۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 166]