تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نادان كسى است كه نافرمانى خدا كند، اگر چه زيبا چهره و داراى موقعيتى بزرگ باشد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826254081




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مبادي يوناني اخلاقي مسلمانان (2 )


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
مبادي يوناني اخلاقي مسلمانان (2 )
مبادي يوناني اخلاقي مسلمانان (2 ) نويسنده:حجت الاسلام و المسلمين محمد نصر اصفهاني 6 ـ فضيلت درديدگاه ارسطو حد وسطي بين دو حد افراط و تفريط است . هر دو طرف افراط و تفريط رذيلت محسوب مي شوند ، يکي به جهت زيادي ( افراط ) و ديگري به سبب نقصان (تفريط ) رذيلت است . به نظر او انسان تنها در يک طريق خوب است ، در حالي که به طرق متعدد مي تواند بد باشد .او مقصود خود را از حد وسط چنين بيان مي کند که مقصودم از حد وسط نقطه ي متساوي البعد از دو طرف نيست . بلکه حد وسط به لحاظ انسان چيزي است که بين حد افراط و تفريط باشد و اين حد براي همه يکسان نيست . (1) «حد وسط » بايد نسبت به شخص مناسب ، به اندازه ي مناسب ، در وقت مناسب ، با محرک مناسب و به طريق مناسب انجام گيرد . تشخيص اين مناسبت ها نه کار هر کس است و نه آسان است . تنها عقول ورزيده و سنجيده آن را در مي يابند و تشخيص آن با تجربه و ممارست و تکرار و عادت که ملکه را ايجاد مي کند حاصل مي شود . ارسطو اعتراف کرده است که همه ي افعال اعتدال پذيرنيستند .به نظر او « همه ي افعال و انفعالات اعتدال پذيرنيستند ،زيرا نام بعضي از آنها خود مشعر به بدي آنهاست .مثل انفعالاتي چون بغض ، بي حيايي ،رشک و افعالي مانند زنا ، دزدي و قتل .نام تمام اينها و امور مانند آن مي رساند که آنها به خودي خود زشتند ، نه از لحاظ افراط و تفريط ، پس به هيچ وجه نمي توان در مورد آنها طريق صحيح را يافت و پيروي ازآنها همواره خطاست . خوبي و بدي در چنين اموري مثل ارتکاب زنا ، بستگي به اين ندارد که زن مورد تجاوز يا زمان وقوع آن يا کيفيت انجام آن مناسب باشد ،زيرا چنين اعمالي در هر حال زشت و ناپسند هستند » (3) ارسطو در فصول چندي از کتاب اخلاق خود به مشخص کردن حد وسط و جنبه هاي افراطي و تفريطي آن پرداخته است . در اين جا نمونه هايي ازآن مي آوريم :تفریطحد وسطافراطترسشجاعتتهوربی احساسیعفتهرزگی (شره)بخلسخاوتاسراففروتنیکرامت نفسخودستاییخود کم بینی راست گوییلاف زدن کج خلقیشوخ طبعیلودگی بی ادبی رفاقتتملقظلم پذیریعدالتظلم7 ـ ارسطو رساله ي پنجم کتاب خود را به عدالت اختصاص داده است .ازنظر ارسطو عدالت و ظلم چند معنا دارد .او درابتدا به دو نوع عدالت و ظلم اشاره مي کند : عدالت کلي و عدالت جزئي . عدالت به معناي کلي پيروي از قانون و داشتن انصاف است و ظلم به معناي کلي مخالفت با قانون و فقدان انصاف است .(4) اين نوع عدالت کامل ترين فضيلت است ،چون شخص در آن نه تنها در صدد احقاق حق خود بلکه در صدد احقاق حقوق ديگران است و اين کار دشواري است . (5) عدالت جزئي با افتخار ، پول و امنيت سر و کار دارد . عدالت جزئي خود به دو قسم عدالت توزيعي و عدالت اصلاحي تقسيم مي شود . در عدالت توزيعي تناسب رعايت مي شود ، يعني در صورت تساوي استحقاق ، توزيع کمي اشياء مساوي خواهد بود و در صورت عدم تساوي استحقاق ، توزيع نامساوي خواهد بود . (5) در عدالت اصلاحي که با امور کيفي سر و کار دارد تساوي مجازات نسبت به شخص ظالم با هر موقعيت اجتماعي که باشد رعايت مي گردد . (6) 8 ـ اراده و اختيار از نظر ارسطو : ارسطو معتقد است که اراده بين انسان و حيوان مشترک است ، ولي انتخاب عقلاني و اختيارکه تمايل متاملانه به اموري است که تحت قدرت اوست ، مخصوص انسان است .وي توضيح مي دهد که چون فضيلت مربوط به فعل و انفعالات انسان است و فعل و انفعالات يا ارادي و يا غير ارادي است ،تنها به فعل و انفعالات ارادي ، يعني آگاهانه و آزادانه ، تحسين و سرزنش تعلق مي گيرد .تنها اين امور فضيلت محسوب مي شوند .بنابراين بر پژوهنده ي فضيلت ضروري است بين اين دو امتياز قايل شود . (7) امور غير ارادي اموري است که به علت اجبار يا ناداني واقع شوند . فعل ارادي فعلي است که محرک اصلي آن ، خود غافل ،نه امري خارج از آن باشد . فعل آگاهانه فعلي است که فاعل در آن دچار ندامت و پشيماني نشده ، بلکه از انجام آن احساس رضايت داشته باشد . فعل گاهي به سبب جهل و گاه در حالت جهل انجام مي گيرد .مرد خشمگين جاهل نيست ، بلکه در حالت جهل فعلش را انجام مي دهد و اين اجبار نيست .افعالي را که انسان به علت خشم يا شهوت انجام مي دهد به حقيقت نمي توان غير ارادي ناميد چون محرک آن خود فاعل است و او نيز به کيفيت جزئي فعل خود آگاهي دارد . (8) 9 ـ فضيلت عقلاني ازنظر ارسطو : چنان که پيش تر اشاره شد ارسطو فضايل نفس را به اخلاقي و عقلاني تقسيم کرده است . فضايل اخلاقي هدف و غايت را نشان مي دهند ، ولي فضايل عقلاني (حکمت نظري ـ فرزانگي ) صحت وسايل را براي وصول به اين غايت تامين مي نمايند . (9) او پس از مباحث مرتبط با فضايل اخلاقي به فضايل عقلاني مي پردازد .ارسطو جزء عقلاني نفس را نيز به دو بخش تقسيم مي کند ؛ يک بخش که به شناخت امور ضروري مي پردازد و جزء ديگر آن که به شناخت امور ممکن ( نه ضروري و محال ) مي پردازد که به آن عقل محاسبه گر گفته مي شود . اين جزء دوم عقل است که محاسبه مي کند و تصميم مي گيرد . از آنجا که انديشه و حقيقتي که در اينجا مطرح مي شود معطوف به عمل است او به اين عقل ، عقل عملي مي گويد .حقيقت در مورد عقل عملي گزينش وسيله ي صحيح و طريق متناسب براي رسيدن به غايت مطلوب است . (10) فرزانه يا حکيم کسي است که توانايي محاسبه و سنجش و تصميم و تدبير را دارا باشد .درنتيجه فرزانگي ( حکمت عملي ) استعدادي است موافق با قاعده ي صحيح ( عقل ) که توانايي عمل را در قلمرو امور خير به انسان مي بخشد . قلمرو خير همان حسن اخلاق ،حسن تدبيردراداره ي خانه ، شهر و کشور است . (11) حکيم فرزانه سعي و تلاش دارد تا به بهترين خيراتي که براي انسان ممکن است دست يابد .مطالب بعدي کتاب نيکوماخوس ارسطو مربوط به بي اعتدالي ، دوستي و محبت و لذت است که مستقيماً مورد بحث ما نيست . نقد و بررسي نقد و بررسي اخلاق ارسطويي خود مي تواند موضوع يک مقاله ي مستقل قرار گيرد ، ولي ما در اين نوشته به بخش هايي از آن اشاره مي کنيم .قبل ازهرچيز بايد اذعان کرد که ارسطو انصافاً نسبت به عصر خود کتاب متقن ،جالب و پرمحتوايي نوشته و به مباني بلند و محکمي دست يافته است ، به طوري که هنوز هم بعضي از آنها مورد استفاده ي انديشمندان واقع مي شود . واقعيت اين است که ارسطو بسياري از اين مباني و انديشه ها را از دانشمندان و فيلسوفان عصرخويش اخذ کرده است و در سراسر کتابش حال و هواي فرهنگ يوناني موج مي زند .با اين حال نوآوري و نظريه پردازي مستدل شخصي وي قابل انکار نيست .نظريات اخلاقي ارسطو با يکديگر و حتي با سايرانديشه هاي او هماهنگ و مرتبط ست و همه ي اينها جذابيت خاصي به کتاب بخشيده و متفکرين ديگر را شيفته ي خود ساخته است . اگر فلسفه ي اخلاقي ارسطو را بپذيريم ، در عين نظم و ديسپلين خشک و بي روح حاکم بر آن ،به ظاهر همه چيز روشن و مشخص است .فاصله ي امور اخلاقي از يکديگر متمايز و واقع نگري در نسبيت حالات اشخاص درآن رعايت شده است . با اين همه از ديرباز نقطه ضعف هاي اخلاق ارسطو از ذهن تيزبين انديشمندان دورنمانده است ،با اين حال ، هجوم يکباره ي معاصرين به او رمقي براي آن به جاي نگذاشته است .نمونه اشکالاتي که مي توان بر نظريه ي اخلاقي ارسطو وارد کرد به قرار زير است : 1 ـ ابهام و کلي گويي آن است که گاه راه هرانتقادي را مسدود مي نمايد .به عنوان مثال خير را غايت امور مي داند و اينکه واقعاً غايت هر چيز مي تواند باشد در نظر مکاتب و مذاهب و با پيشرفت علوم قابل تغيير است .ارسطو با گفتن اينکه اين قواعد جامع نيست ،هرمورد نقض را خنثي مي کند . حد وسط اموررا مشخص ننموده و نسبت به هر شخص و موقعيت ،امراخلاقي را چيزي معرفي کرده است .گاه حد وسط اموري را بدون نام مشخص رها کرده و جاي نقد را بسته است .اگر گفته شود فلان چيز در اينجا اخلاقي است ،چرا در ابن جا اخلاقي نيست ؟مي گويد :موقعيت فرق کرده است . اگر بگوييم چرا فلان چيز افراط و تفريط ندارد ؟ مي گويد : افراط و تفريط دارد ولي نام مشخصي ندارد . اگر بگوييم فلان فضيلت که حد وسط نيست ، مي گويد : حد وسط لازم نيست نسبت به دو طرف مساوي باشد ، يعني حد وسط لازم نيست حد وسط باشد و ... 2 ـ پاپکين درکليات فلسفه دو انتقاد زير را بر نظريه ي ارسطو وارد مي داند : الف ) فضايلي چون وفاي به عهد يا راستگويي حد وسط ندارد . ظاهراً اين فضايل بنا به نظر افلاطون که مطلق انگار بود بهترقابل توجيه است ، بر خلاف فضايلي چون شجاعت که به نظر ارسطو بهتر قابل توجيه است . (12) سخن پاپکين در کل درست است . بسياري از امور اخلاقي سه طرف نداشته بلکه دو طرف دارند ؛ چنان که در روايات شيعه هم اخلاقيات تحت عنوان اصحاب عقل و جهل به دو شق تقسيم شده است .البته يکي از مثال هاي پاپکين يعني راستگويي در تقسيمات ارسطو ذکر شده است و او آن را حد وسط بين لاف زني و خود کم بيني دانسته است . با اين وجود تقسيم ارسطو دلچسب نيست ، زيرا نه لاف زني افراط در راستگويي محسوب مي شود و نه خود کم بيني تفريط در آن . 3 ـ شخصي که خلق و خوي احساساتي دارد ، رفتار معتدل و ميانه برايش مناسب نيست و نمي تواند با آن سعادتمند شود . ارسطو با مطرح کردن اين که امور اخلاقي و حد وسط نسبت به افراد مختلف متفاوت است باب اين اشکال را بر خود بسته است . 4 ـ ارسطو گاه فعل اخلاقي را در خود فعل جستجو مي کند و گاه با مطرح کردن آزمايش و خطا به نتيجه توجه کرده و سودمندي فعل براي فاعل را مدرک اخلاقي بودن فعل فرض کرده است ، در حالي که انگيزه و نيت فعل نقش برجسته اي در اخلاقي ساختن آن دارد ، به طوري که گاه افعالي ظاهراً پسنديده هستند ولي انگيزه و نيت فعل غيرانساني و غير الهي است . 5 ـ اعتراض عمده اي که راسل از سيستم اخلاقي ارسطو نموده است ، ماهيت غير انساني و خشک همراه با تجويز برده داري و آزار آنها توسط اربابان مي باشد که ارسطو آن را مجاز شمرده است و آن را عين عدالت دانسته است . اين اشکال بيشتر در تطبيق قواعد و مباني و مصاديق است و کسي ممکن است ادعا کند که اصول و قواعد صحيح است ولي ما تطبيق ارسطو را نمي پذيريم . پي نوشتها : 1 ـ همان ، ص 46 .2 ـ همان ، ص 49 .3 ـ همان ، ص 130 .4 ـ همان ، ص 131 .5 ـ همان ، ص 137 .6 ـ همان ، ص 143 .7 ـ همان، ص 60 .8 ـ همان، صص 62 و 63 .9 ـ همان ، ج 2 ، ص 37 .10 ـ همان ، ج 2 ، صص 5 و 4 .11 ـ همان ، ج 2 ، صص 11 و 12 .12 ـ ريچارد پاپکين ، اروم استرول ، کليات فلسفه ، ترجمه : جلال الدين مجتبوي ، ص 19 .منبع:نشريه پايگاه نور ،شماره 7
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 300]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن