تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 24 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس وصيت ميت را در كار حج بر عهده بگيرد، نبايد در آن كوتاهى كند، زيرا عقوبت آ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829162768




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آيات الاحكام در آثار شهيد مصطفى خمينى(ره)(3)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
آيات الاحكام در آثار شهيد مصطفى خمينى(ره)(3)
آيات الاحكام در آثار شهيد مصطفى خمينى(ره)(3) ديدگاهها درباره زينت در قرآن زينت زينت طبيعى و مصنوعى را در بر مى گيرد. از اين روى در بين صاحب نظران و مفسران درباره استثناى آيه شريفه: (ولايبدين زينتهن الاّ ماظهر منها.) بحثى درگرفته و در زينت آشكار مورد استثناى آيه چهار ديدگاه نقل شده است كه سه ديدگاه آن را شهيد مطهرى چنين بيان مى كند: 1 . مراد از زينت آشكار جامه هاى روست و مراد از زينت پنهان پاى برنجن و گوشواره و دستنبد است. اين قول از ابن مسعود نقل شده و در لسان العرب نيز آمده است.97 2 . مراد از زينت ظاهره آرايش ظاهرى است مانند: سرمه انگشتر خضاب يعنى زينتهايى كه در چهره و دو دست تا مچ واقع است اين قول ابن عباس است. 3 . مراد از زينت آشكار خود چهره و دو دست تا مچ است و اين از ضحاك و عطا نقل شده است. درتفسير كشاف قول ابن عباس پذيرفته شد و زينتهاى باطن به دستبند و پاى برنجن بازوبند كمربند و گوشواره تفسير شده و معتقد است در آيه پوشانيدن خود زينتهاى باطنه مطرح است نه محلهاى آنها از بدن مانند: ذراع ساق پا بازو سر و سينه و گوش. زمخشرى به بيان فلسفه استثناى زينتهاى ظاهره از قبيل: سرمه خضاب و گلگونه و انگشتر مى پردازد و علت آن را حضور زن در محاكمات و درموقع ازدواج و در كوچه و بازار مى شمارد كه پوشش اينها باعث حرج مى گردد.98 شهيد مطهرى از فخررازى نقل مى كند كه منظور از زينت در آيه زينتهاى طبيعى است. وى از قفّال نقل مى كند كه زينت آشكار چهره و دو دست است;زيرا در معاشرتها ناگزير آنها بايد آشكار شوند و از آن جا كه شريعت اسلام شريعت آسان و آسان گيرى است پوشش چهره و دو دست را لازم ندانسته است.99 4 . گروهى از پسينيان زينت در آيه شريفه را زينتِ طبيعى دانسته اند مانند ديدگاه سوم با اين تفاوت كه آيه در صدد استثناى چهره و دو دست نيست بلكه آشكار بود آنها طبيعى است: (لايبدين زينتهن); يعنى زيباييهاى اندام خود را مانند:مو گردن ساق پا و آرنج و… را نبايد آشكار كرد مگر اين كه بر اثر حادثه اى آشكار شوند: (الاّ ماظهر منها). مگر آنچه آشكار شود نه آنچه آشكار است. در اين صورت ما دو گونه زينت: آشكار و پنهان نداريم بلكه آنچه بايد پنهان كرد و شايد بر اثرحادثه اى آشكار شود. در اين صورت گناهى بر زن نيست; زيرا قصدى براى اين نداشته است. براى جلوگيرى از چنين رخدادى از يك سوى بايد روسرى خود را پيرامون گردن خود ببندد و از ديگر سوى در هنگام راه رافتن به گونه اى راه رود كه ساق پاى او آشكار نگردد. شهيد آقا مصطفى خمينى در تفسير آيه ديدگاه چهارم را مى پذيرد و صورت و دو دست از دايره در برگيرى آغاز و پايان آيه خارج مى داند و بر اين باور است كه آيه نمى خواهد آنها را استثناء كند. ايشان ادامه آيه را گواه بر ديدگاه خود مى گيرد. انداختن روسرى بر دور كردن براى جلوگيرى از آشكار شدن اتفاقى سرو گردن است. ايشان استثناى در آيه (الاما ظهر منها) را مانند استثناى در آيه (ما كان لمؤمن ان يقتل مؤمناً الاّ خطاءً)100 مى داند. مؤمن مؤمن را نمى كشد مگر به اشتباه اين بدين معنى نيست كه كار مؤمن كشتن مؤمن به اشتباه است بلكه مى خواهد بگويد: مؤمن مؤمن را نمى كشد و اگر زمانى چنين اتفاق افتاد حتماً از روى اشتباه بوده است كه اگر عمدى باشد بايد در ايمان وى ترديدى كرد. اين جا هم به اين معناست كه زنان مؤمن زينتهاى خود را نمى نمايانند. برابر اين معنى زينت در كلمه (زينتهن) در هر سه مورد كه در آيه ياد شده به يك معناست; يعنى گردن آرنج و ساق پا را بايد از نگاه نامحرمان حفظ كرد و برابر شأن نزول آيه بقيه بدن در آن زمان پوشيده بوده است. منظور از زينت در آيه كه مى فرمايد: (ولايضربن بارجلهنّ ليعلم مايخفين من زينتهنّ) ساق پا است كه در سخن آقا مصطفى آمده نه خلخال كه در هنگام راه رفتن صداى آن شنيده مى شود. اما اين كه چگونه مى شود ساق پا در هنگام راه رفتن آشكار شود؟ گرچه پاسخ آن در كلام ايشان نيامده اما بايد به شيوه لباس پوشيدن مسلمانان در صدر اسلام توجه كرد كه گفته اند: زنان و مردان از لنگ استفاده مى كرده اند مانند آنچه در هنگام احرام حج واجب است. با چنين پوششى اگر در هنگام راه رفتن دقت كافى نشود بخشى از ساق پا آشكار مى شود و قرآن سفارش مى كند مواظب اين مهم باشند. با توجه به شرحى كه ارائه شد متن سخنان ايشان را كه در حاشيه تحرير در تفسير آيه بيان شده مى آورديم و ديدگاه ايشان را درباره روايات و تفسيرهايى كه از آيه شده يادآور مى شويم: (وبالجملة معنى الآية هو انّ المؤمنات يوجدن الموانع والحواجب بينهنّ وبين مايحرم عليهن النظر اليه ويخفظن فروجهنّ عن كل آفةٍ عرفية وخلاف عقلى وممنوع شرعى حسب الاطلاق فانّه احيل فهم المحذوف الى الامة لانّه لانّه امر يدركه الطبايع السليمة والانفس المتشرعة (ولا يبدين زينتهنّ الاّ ماظهر منها) واتفق ظهوره بجريان الرياح فيكون حال هذا الاستثناء حال الاستثناء فى قوله تعالى: (ما كان لمؤمن ان يقتل مؤمناً الا خطاءً) فلو ظهرت الزينة كالجيوب والزندين والساقين مما هى المحركات نوعاً و تثير الشهوات عادة فلابأس ولكن لايجوز اظهارها ويؤيد ذلك قوله تعالى: (وليضربن بخمرهن على جيوبهنّ) حتى لايظهرو لو من باب الاتفاق والصدفة وحين الغفلة والذهول وايضاً يشهد لما اشير اليه تعقيب القول المزبور قوله تعالى (ولايبدين زينتهن) فيكون الوجه و الكف والقدم خارجة عن الاية صدراً وذيلاً ولايكون الكف والوجه والقدم محل الزينة حتى يصح اطلاق الزينة عليه باعتبار علقة الحلول. هذا مع قطع النظر عن اخبار المسئلة.)101 وخلاصه معنى آيه اين است كه زنان مؤمن بازدارنده هايى بين خود و آنچه نگاه بر آن حرام است پديد مى آورند و دامنهاى خود را از هر آفت عرفى و خلاف عقلى و حرام شرعى نگه مى دارند. پس فهم نكته حذف شده به امت واگذار شده; زيرا امرى است كه سرشتهاى سالم و نفسهاى شرع باور آن را درك مى كنند (زينتهاى خود را نمى نمايانند مگر آنچه از آن نمايانده شود) و آشكار شدن آن به وزيدن باد رخ دهد. از اين روى اين استثناء مانند استثناء در آيه قرآن است كه مى فرمايد: (هرگز مؤمن مؤمنى را نمى كشد مگر اين كه اين كار به اشتباه از او سر زند.) بنابراين اگر زينت [طبيعى زن] مانند: گردن و آرنج و دو ساق پا ظاهر شد كه بيش تر بر انگيزاننده و شهوت انگيزند اشكال ندارد ولى نماياندن آنها جايز نيست. تأييد كننده اين نظر سخن خداوند است كه مى فرمايد: (و بايد روسريهاى خود را بر گردنهاى خود قرار دهند) تا آشكار نشوند گرچه از باب اتفاق و برخورد ناگهانى غفلت و فراموشى باشد وگواه آن نيز ادامه آيه است (وظاهر نكنند زينتهاى خود را) [كه حكم محرمان را ذكر مى كند] پس صورت كف دست و پا خارج از آغاز و انجام آيه است و اين سه جا زينت نيز نيستند تا اطلاق زينت بر آنها به اعتبار علاقه حلول روا باشد. آنچه ياد شد با قطع نظر از اخبار مسأله است. در اين جا چند اشكال مطرح مى كند و از آنها پاسخ مى دهد: شايد كسانى بگويند: (يحفظن فروجهنّ) دلالت بر واجب بودن پوشش تمام بدن مى كند; زيرا تمام بدن زن عورت است آن گونه كه در پاره اى از روايات آمده است. از اين ادعا پاسخ مى دهد: ثابت كردن آن ممكن نيست: (دون اثباته خرط القتاد.) ييا شايد كسانى بگويند: يك دسته اخبار دلالت مى كند كه (ماظهر منها) زينت ظاهرى است مانند انگشتر گردن بند سرمه و… مى گويد: اين گونه اخبار از جهت سند كامل نيستند و حجت بودن و فراگيرى اينها در برابر ظهور آيه مشكل است. بنابراين آيه بر واجب بودن پوشش همه اعضاى بدن دلالت ندارد.102 افزون بر اين پاره اى از اخبار دلالت دارند كه پوشش چهره و دو دست لازم نيست از جمله دو خبر معتبر فضيل و مفضل بن عمر است: 1. (سألت ابا عبدالله(علیه السّلام) عن الذراعين من المرئه هما من الزينة التى قال اللّه تعالى: (ولايبدين زينتهن الاّ لبعولتهن)؟ قال: نعم و مادون الخمار من الزينة و ما دون السوارين.)103 [فضيل مى گويد:] از امام صادق(علیه السّلام) از دو ذراع زن پرسيدم كه آيا آن دو از جمله زينتى است كه در آيه شريفه آمده است: (زينتهاى خود را آشكار نكنند مگر براى شوهران خود)؟ فرمود: آرى و پايين تر از روسرى و پائين تر از مچ دستها از زينت است. روشن است كه چهره خارج از پوشش روسرى است و روسرى سروگردن را مى پوشاند و دست به بالاى مچ گفته مى شود نه به پايين آن بنابراين آيه و بخش اول آن موارد بالا را در بر نمى گيرد. 2. (قلت لأبى عبداللّه(علیه السّلام) جعلت فداك ما تقول فى المرأة تكون فى السفر مع الرجال ليس فيهم لها ذو محرم ولامعهم امرأة فتموت المرأة مايصنع بها؟ قال يغسل منها اوجب الله عليه التيمم ولاتمسّ ولايكشف لها شيئ من محاسنها التى امر اللّه بسترها قلت: فكيف يصنع بها؟ قال: يغسّل كفيّها ثم يغسّل وجهها ثم يغسّل ظهر كفّيها.)104 [مفضل مى گويد] به امام صادق(علیه السّلام) گفتم: فدايت شوم چه مى فرماييد درباره زنى كه در سفر مى ميرد و محرمى ندارد و نه هم در بين همسفران زنى وجود دارد. چگونه بايد با او رفتار شود. امام فرمود: شسته شود بسان تيمم كه خداوند واجب كرده است و لمس نشود و هيچ چيز از زيباييهاى زن كه خداوند فرمان پوشش آن را داده آشكار نگردد. گفتم: چگونه عمل شود؟ فرمود: كف دو دست و چهره آن گاه پشت دستان وى شسته شود. اين دو روايت دلالت دارند كه پوشش چهره و دو دست واجب نيست و ديگر اعضاء كه از آن زيباييهاى زن تعبير شده پوشيده مى شود. افزون بر اين اخبار سيره بر آن دلالت مى كند: (و كمك مى كند اخبار را سيره و نياز بسيار مردم و اگر پوشش چهره و دستها واجب بود روشن مى گرديد مانند آتشى كه در بالاى مناره افروخته شود و براى چنين مسأله مهم يك يا دو خبر مانند: نامه صفار كافى نيست و شايسته نيست درهم آميختن بين اخبار اين مسأله و روايات مسأله حرام بودن نگاه; زيرا همان گونه كه ياد شد پيوستگى بين حرام بودن نگاه و واجب بودن پوشش نيست; از اين روى تلاش صاحب جواهر و ديگران در استدلال به اين روايات تلاشِ بى فايده اى است.)105 آن گاه ايشان با اشاره به ديدگاه جمهور به اين نكته اشاره مى كند كه برابر آن چهره و دو دست تا مچ استثناء شده اند و يا دست كم روايات از اين جهت ابهام دارند و چنانچه نوبت به ناسازگارى اخبار در مسأله برسد روايات جايز بودن نگاه از جهت دلالت و سند قوى ترند و اخبار صحيح مخالف به سه روايت نمى رسند; از اين روى قول به اعتبار آنها دشوار است و چنانچه نوبت به اصول عمليه برسد استصحاب و برائت جايز بودن را مى رسانند. خونپيش از بحث درباره خون كه از اعيان نجسه است يادآورى دو مطلب كه شهيد آقا مصطفى پيش از بحث مكاسب محرمه آورده مهم مى نمايد: 1 . اصل اوليه در داد و ستدها جايز و حلال بودن است و در موارد شك دردرستى مى توان از اين اصل استفاده كرد مگر آن كه دليلى برخلاف آن اقامه شود.106 2. ايشان بحث كوتاهى درباره حديث منسوب به پيامبر: (ان اللّه اذاحرّم شيئاً حرّم ثمنه)107 دارد و بر اين باور است كه اين حديث ضعيف و از جهت معنى ابهام دارد و شايد قاعده اى باشد كه از روايات به دست آمده باشد.108 از اين دومطلب نتيجه مى گيرد كه ما در بحث مكاسب محرمه و اعيان نجسه بايد به دليلهاى ويژه مراجعه كنيم و مقدار دلالت آنها را به دست آورديم. خريد و فروش خون فقها در بحث از پيشه هاى حرام دادوستد خون را ياد كرده اند و هرگونه دادوستدى را درخون باطل دانسته اند. البته مدار سخن آنان خريد و فروش خون نجس حيوانات است و آن جا كه در قديم امكان بهره ورى از خون انسان نبوده آن را مطرح نساخته اند. اينان برحرام بودن خون به آيات قرآن و احاديث و اجماع استناد كرده اند. شيخ انصارى حرام بودن دادن خون و در برابر آن چيزى گرفتن را اجماعى دانسته و بيان مى كند كه در نهايه شيخ طوسى و شرح ارشادِ فخرالدين و تنقيح فاضل مقداد بر اين اجماع تصريح شده است; اما نسبت به خون پاك دو وجه بيان مى كند و جايز بودن آن را مى پذيرد.109 شهيد آقا مصطفى خمينى درباره خون و جايز بودن داد و ستد آن سخن كوتاهى دارد كه درخور درنگ است: (ومنها الدم فانّ مقتضى اطلاق الاية الشريفه حرمته و ممنوعية بيعه ولو كان طاهراً وهكذا وضعيه المرفوعة الواسطى.)110 از جمله پيشه هاى حرام دادوستد خون است زيرا مقتضاى آيه شريفه حرام و ممنوع بودن دادوستد خون است گرچه پاك باشد و همين گونه است معناى مرفوعه واسطى. ايشان در اين سخن دو دليل بر حرام بودن خريد و فروش هرگونه خونى بيان مى كند: قرآن و مرفوعه واسطى. قرآن در بسيارجاها برحرام بودن خون تصريح دارد و از آنجا كه آن را مقيد به پاكى و نجسى نكرده استفاده مى شود كه دادوستد هرگونه آن حرام است: (انّما حرّم عليكم الميتة والدم ولحم الخنزير وما اهلّ لغير اللّه به.)111 خداوند تنها مردار خون گوشت خوك و آنچه را كه نام غير خدا به هنگام ذبح بر آن گفته شود بر شما حرام كرده است. همين آيه درسوره نحل112 و در سوره مائده113 با اندك تفاوتى در آغاز آن باد شده است. ولى در آيه 145 سوره انعام كه اين چهار مورد را ياد مى كند درباره خون مى فرمايد: (أو دماً مسفوحاً) از اين تعبير فهميده مى شود: خونى كه در اين چهار آيه آمده خونى است كه در هنگام كشتار از حيوان بيرون مى آيد. در نتيجه خونى را كه بعد از كشتار در گوشت مى ماند در بر نمى گيرد. در مرفوعه واسطى آمده است: على(علیه السّلام) قصابها را از خريد و فروش خون باز مى داشت.114 فقيهان اين باز داشتن حضرت امير(علیه السّلام) را براى خوردن دانسته اند. شيخ انصارى115 و امام خمينى116 براين نكته به روشنى اشاره دارند. شهيد آقا مصطفى حديث و آيه را بر اين مطلب حمل مى كند و در پاسخ از ممنوع بودن دادوستد مى نويسد: (اللهم الاّ ان يحملان على الأكل لاقتضاء السياق فيها فيجوز بيعه لغير الاكل ولوكان من النجس.)117 مگر اين كه آيه و مرفوعه واسطى برممنوع بودن خوردن خون حمل شوند; زيرا اسلوب آيه چنين خواستى دارد. بنابراين جايز خواهد بود دادوستد خون براى چيزهاى ديگر غير از خوردن گرچه نجس باشد. بنابه نظر ايشان اگر خون را براى غير خوراكى كسى بخرد يا بفروشد. اگر بازدارنده ديگرى نداشته باشد و سلامتى خون دهنده را به خطر نيندازد دادوستد صحيح خواهد بود. براى روشن شدن سياق آيه آن را يادآور مى شويم: انّما حرم عليكم الميتة والدم والحم الخنزير وما احلّ لغير اللّه فمن اضطرّ غير باغ ولاعاد فلا اثم عليه ان اللّه غفور رحيم.)118 ذيل آيه كه مى فرمايد: (پس هركسى در ناگزيرى بدون اين كه از اندازه بگذرد خون بخورد گناهى بر او نيست. گواه بر جايز بودن خوردن خون است. دررواياتى كه علت حرام بودن خون بيان شده از خوردن آن سخن به ميان آمده است مانند روايت امام رضا119 و امام باقر(ع)120. از اين دو روايت استفاده مى شود دادوستد خون در صورتى كه زيان جسمى داشته باشد و يا سبب ناامنى اجتماعى بشود جايز نيست. غنا در قرآن غنا در قرآن به روشنى مطرح نشده است بلكه قول زور و لهو كه در آيات آمده به غنا تفسير شده اند: 1 . (واجتنبوا الرجس من الاوثان واجتنبوا قول الزور.)121 دورى گزينيد از پليدى كه بتها هستند و دورى گزينند از سخن زور. قول زور دراين آيه به غنا تفسير شده است و اين معنى درروايت زيد شحام122 مرسله ابن ابى عمير123 روايت عبدالاعلى124 و خبر محمد بن عمروبن حزم ياد شده است.125 2. (ومن الناس من يشترى لهو الحديث ليُضِلّ عن سبيل اللّه ويتّخذها هزواً اولئك لهم عذاب مهين.)126 و از آدميان كسانى هستند كه سخن بيهوده مى خرند تا بدون آگاهى مردم را از راه خدا به دَر برند و آيات خدا را به مسخره گيرند. براى اينها عذابى خواركننده است. لهو حديث در آيه شريفه درروايت محمد بن مسلم از امام باقر(ع)127 حديث وشاء از امام رضا(ع)128 روايت مهران بن محمد و حسن بن هارون از امام صادق(ع)129 و روايت عبدالاعلى130 به غناء تفسير شده است. 3 . (والذين لايشهدون الزور.)131 در روايت ابوالصحاح از امام صادق(ع) زور به غنا تفسير شده است.132 شهيد مصطفى خمينى فراگيرى در اين آيات و دلالت آنها اشكال دارد و از هر يك از برداشتها و استدلالها پاسخ مى دهد: (ويشكل الاوّل بانّ مهية الغناء ليست قول الزور فهو من مصاديقه باعتبار اشتماله على الزور الذى هو الباطل فما هو الواجب اجتنابه مالايمكن الالتزام به وهو مطلق الباطل.)133 و استدلال به آيه نخست مشكل است; زيرا كه حقيقت غنا قول زور نيست بلكه غنا از نمونه هاى آن است. از آن جهت كه دربردارنده زور است كه همان باطل باشد. پس آنچه پرهيز از آن بايسته مى نماد چيزى است كه پايبندى به آن ممكن مى باشد و آن باطل است. بنابراين تمام گونه هاى غنا قول زور نيست بلكه قسمتى از آن قول زور است كه در بردارنده باطل و كارهاى خلاف شرع باشد. در پاسخ برداشت از آيه دوم مى نويسد: (نتيجه تفسير لهو به غنا اين است كه غنا از گناهان كبيره باشد در حالى كه فقيه آن را بر عهده نمى گيرد.)134 در آيه براى سخن بيهوده وعده عذاب داده شده است و در تعريف گناه كبيره گفته اند: گناهى است كه در قرآن بر انجام آن خداوند وعده عذاب داده باشد. امّا اين كه چرا فقيه نمى تواند به آن گردن نهد از آن روست كه جاهاى زيادى حرام بودن غنا استثناء شده است و اين سبب گرديده كه مسأله زشت جلوه كند. معنى ندارد چيزى را كه خداوند وعده غذاب داده باشد درعروسيها و عيدهاى اسلامى و براى ياد آخرت حلال باشد. ملاحبيب اللّه كاشانى مواردى را كه از غناى حرام جدا شده به هشت مورد مى رساند: قراءت قرآن ، غناء زن در شب عروسى ، غناء حجاج ، غنا مجاهدان ، غنا در روزهاى عيد در سخنرانى در مناجات و دعا غنا در مصيبتها.135 و از برداشت حرام بودن غناء از آيه سوم پاسخ مى دهد: آيه دلالتى بر حرام بودن ندارد بويژه حرام بودن فعلى آن. آن گاه ايشان در درستى سند رواياتى كه در ذيل آيات وارد شده ترديد مى كند و مى نويسد: (ان الروايات الواردة فى ذيل الآيات بل و غيرها بكثرتها البالغة حد التواتر المعنوى غير نقية السند الا ما شذّ منها.)136 رواياتى كه در ذيل اين آيات آمده بلكه ديگر روايات با زيادى آنها به مرحله تواتر معنوى رسيده اند از جهت سند كامل نيستند جز شمار اندكى. آن گاه نتيجه مى گيرد: (آنچه براى من روشن شده است بر حرام بودن غنا به مفهوم گسترده آن دليلى وجود ندارد و تنها گونه اى از آن حرام است…. اين ديدگاه ما غير از ديدگاه نقل شده از پيشينيان [فيض و سبزوارى] است; زيرا من به حرام بودن غنا باور دارم گرچه باحرامهاى ديگرى همراه نباشد. به نظر من مجلس غنا مجلسى كه براى لهو و باطل تشكيل شده باشد حرام است. دليل بر اين مطلب افزون بر نارسايى دليلها از ثابت كردن حرام بودن هرگونه غنا و احتمال اين كه روايات ناظر به مجلسهاى شناخته شده در زمان صدور اخبار باشد نكته اى است كه در روايات نفرين آمده: (غنا و مجلس تغنى است.)137 سپس ايشان سه روايت مى آورد كه غناء زشتى آن متوجه مجلسها و خانه هايى است كه در آن نغمه خوانى شده و به اين كار شهره بوده اند. در ادامه بحث از مفهوم غناء مى نويسد: (شايد بگوييم شيخ مرتضى همانند اين معنى را درنظر دارد; زيرا غناى در بردارنده باطل را حرام مى شمارد نه هرگونه غنايى را.)138 پی نوشتها:97 . لسان العرب) ج201/13. 98 . (مسئله حجاب)147/. 99 . همان مدرك. 100 . سوره (نساء) آيه 95. 101 .(حاشيه تحرير الوسيله) نكاح30/ ـ 40 دستنوشته. 102 . همان مدرك40/. 103 . (نورالثقلين) ج592/3 ح120. 104 . (وسائل الشيعه) ج710/2. 105 . (حاشيه تحريرالوسيله) نكاح41/ دستنوشته. 106 . (حاشيه تحرير الوسيله) مكاسب محرمه3/ دستنوشته. درباره اين اصل مى نويسد: (مستند الاصل عمومات الكتاب والسنة واقتضاء بناء العقلاء والملة بل مقتضى الاصل العملى اذا وصلت النوبة اليه.) مستند اين است عمومات كتاب و سنت و بناى خردمندان عرف است بلكه مقتضى اصل عملى است چنانچه نوبت به آن برسد.) 107. (كتاب المكاسب( شيخ انصارى ج19/1 چاپ شده در مجموعه تراث الشيخ الانصارى ج14; (عوالى اللآلى) احسائى تحقيق مجتبى عراقى ج10/2 ح301. 108 . حاشيه تحرير) مكاسب محرمه4/. ايشان درباره اين حديث مى نويسد: (ولعمرى ان هذا الحديث لايسمن ولايغنى من جوع لضعف السند وقوة اصطياده من المواقف الاخر المسانخة معه وعدم وضوح المقصود. فعليه لابد من الفحص عن الموارد الخاصة.) به جان خودم سوگند كه اين حديث به خاطر ضعف سند از چيزى بسنده نمى كند و اين نظر قوى است كه از موارد همانند آن را به عنوان قاعده گرفته باشند. مقصود و معناى آن نيز روشن نيست. بنابراين براى هر يك از موارد (مكاسب محرمه) بايد دليل ويژه آن را جست. 109 . (كتاب المكاسب) شيخ انصارى ج27/1. 110 . (حاشيه تحريرالوسيله) آقامصطفى6/. 11 . سوره (بقره) آيه 173. 112 . سوره (نحل) آيه 115. 113 . سوره (مائده) آيه 3. 114 . (وسائل الشيعه) ج356/16. 115 . (كتاب المكاسب) شيخ انصارى ج28/1. 116 . (المكاسب المحرمه) امام خمينى ج38/1 اسماعيليان قم. (والاظهر فيه جواز الانتفاع به فى غير الاكل وجواز بيعه لذلك… ان النهى عن بيع سبعة اشياء منها الدم فى مرفوعة ابى يحى الواسطى يراد به البيع للاكل لتعارف اكله فى تلك الامكنة والازمنة. 117 . (حاشيه تحرير الوسيله) مكاسب محرمه7/. 118 . سوره (بقره) آيه 173. 119 . تفسير (نورالثقلين) ج153/. 120 . همان مدرك154/. 121 . سوره (حج) آيه 30. 122 . (وسائل الشيعه) ج237/12. 123 . همان مدرك. 124 . همان مدرك229/. 125 . همام مدرك230/. 126 . سوره (لقمان) آيه 6. 127 . (وسائل الشيعه) ج226/12. 128 . همان مدرك227/. 129 . همان مدرك226/ 228. 130 . همان مدرك229/. 131 . سوره (فرقان) آيه 72. 132 . (كافى) كلينى ج433/6; (وسائل الشيعه) ج226/12. 133 . حاشية تحرير) مكاسب 45/. 134 . همان مدرك. 135 . (ذريعة الاستغناء) ملاحبيب اللّه كاشانى131/ ـ 136 دانشگاه كاشان. 136 . حاشيه تحرير الوسيله مكاسب46/. 137 . همان مدرك. 138 . همان مدرك51/; (كتاب المكاسب) شيخ انصارى ج312/1 313. * ارسال مقاله توسط عضو محترم سایت با نام کاربری : sm1372/خ
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 344]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن