تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):فال بد زدن شرك است و هيچ كس ازما نيست مگر اين كه به نحوى دستخوش فال بد زدن مى شود، ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804774727




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

پژوهشى درباره اصول اربعمأة (3)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
پژوهشى درباره اصول اربعمأة (3)
پژوهشى درباره اصول اربعمأة (3) نويسنده: سهيلا جلالى 4 ـ امتيازات اصول و اهميت آنهااصول روايى اوّليه در حديث شيعه از اهميت خاصى برخوردار است و محدثان به آنها بسيار اهتمام ورزيده اند. مطمئناً اين توجه به دليل امتيازاتى است كه اين اصول نسبت به ساير كتب حديثى داشته است. اظهارات بزرگان شيعه بازگو كننده اين امتيازات است.الف ـ صحت حديثشيخ طوسى درمقدمه فهرست اشاره كرده است كه گرچه بسيارى از اصحاب اصول داراى مذاهب فاسد بوده اند ولى كتابهاى آنها مورد اعتماد است.79 يكى از دلايل مورد اعتماد بودن كتابهاى اينان اين است كه ايشان ثقه بوده و در نقل حديث تقوا پيشه مى كردند؛ بنابراين اطمينان به صحت نقل آنان وجود دارد. از سوى ديگر چنانچه در معناى اصطلاحى اصل ذكر كرديم احاديث اين اصول مستقيماً و يا تنها با يك واسطه از امام شنيده شده است و اين مسئله احتمال خطا و غلط را به حداقل مى رساند.شيخ بهايى در مشرق الشمسين مى نويسد:از علائم صحت روايت در نزد قدما وجود حديث در شمارى از اصول مشهور اربعمأة يا درج مكرر آن در يك يا دو اصل آن ـ با طرق و سندهاى مختلف ـ يا حداقل وجود آن در يكى از اصول متعلق به اصحاب اجماع بوده است.80و سپس يادآور مى شود:مشايخ ما گفته اند كه از سيره صاحبان اين اصول يكى آن بوده كه وقتى حديثى از يكى از امامان مى شنيدند به ثبت آن در اصول خود اقدام مى كردند تا مبادا نسبت به تمام يا قسمتى از حديث فراموشى پديد آيد.81ميرداماد مى نويسد:از عادت و روش اصحاب اصول يكى آن بود كه هرگاه حديثى را مى شنيدند بدون تأخير به ثبت آن اقدام مى كردند.و در جاى ديگر نتيجه گيرى مى كند:بايد دانست كه اخذ حديث از اصول صحيح و مورد اطمينان يكى از اركان صحت روايت است.82مرحوم آقا بزرگ در مقدمه اى كه بر معرفى اصول نگاشته متذكر مى شود:از امور واضح و مسلم است كه احتمال خطا و اشتباه و سهو و نسيان و غيره در اصلى كه بدون واسطه و يا حداكثر با يك واسطه از سخنان امام فراهم شده به مراتب كمتر است از كتابى كه خود منقول از كتب ديگر باشد؛ زيرا در هر مرتبه كه نقل سخن از كتابى به كتاب ديگر صورت مى پذيرد، احتمال درج مطالب مازاد بر اصل محتواىِ كتاب وجود خواهد داشت. بنابراين، اطمينان به اينكه الفاظ مندرج در اصول روايى، همان الفاظ امام(علیه السّلام) باشد به مراتب بيشتر است از الفاظ كتب و مصنفاتى كه خود از اين اصول پديد آمده است. پس اگر مؤلف اصل از راويان معتمد و واجد شرايط قبول روايت باشد، در اين صورت حديث او ضرورتاً حجت واقع شده و در معيار قدما به عنوان حديث صحيح تلقى خواهد شد.83شيخ آقا بزرگ پس از نقل سخنانى از بزرگان شيعه به عنوان شاهد كلام به سخن خود چنين ادامه مى دهد:در مورد ساير كتب، زمانى به صحت مندرجات آنها حكم مى شود كه كليه احتمالاتى كه مخلّ صدور روايات آن از معصوم است دفع گردد، و بايد گفت علماى شيعه در حكم به صحت يك روايت صرفاً اكتفا به وجود آن روايت در يك كتاب حديثى يا حسن عقيده مؤلف آن نمى كنند، اما كتابى كه از اصول اوّليه باشد، در مقايسه با ساير كتب مى تواند از جهاتى چون اطمينان قوى از صدور از معصوم، نزديكى به حجت و اعتبار و در نتيجه حكم به صحت مندرجاتش از ديگر كتب، امتياز يابد.84همچنين در اهميت اصول اربعمأة بايد گفت: از سخنان بعضى از بزرگان بر مى آيد كه اين اصول در نزد قدماى اصحاب به عنوان مأخذ اصلى و مرجع حقيقى روايات اهل بيت و نيز تكيه گاه آنان در بيان مسائل و صدور فتوا بوده است.شهيد ثانى در اين باره مى نويسد:استقر امر المتقدمين على اربعمأة مصنف لأربعمأة مصنف سمّوها اصولاً فكان عليها اعتمادهم.85نزديك به همين سخن از ميرداماد نقل شده است، آنجا كه پس از اشاره به كثرت مؤلفان شيعه در ياران امام ششم(علیه السّلام) مى نويسد:امّا آنچه از ناحيه بزرگان به عنوان اسناد معتبر و تكيه گاه مراجعات قرار گرفت،اين اصول چهارصد گانه بود.86 محسن امين اين امتياز را ردّ مى كند. ايشان اهميت كتاب را به دليل كثرت تعداد آنها بيشتر از اصل مى داند و مى نويسد:ان الكتاب اهمّ من الاصل لان الكتب اربعة الآف او ستة آلاف و الاصول اربعمأة و خصوصية الاصول التى امتازت بها اما زيادة جمعها او كون اصحابها من الاعيان او غير ذلك.87حال آنكه كثرت عددى كتاب دليل محكمى بر اهميت آن نيست. آقاى جلالى نيز اين نظر را ردّ مى كند و مى نويسد:در حقيقت، امتياز به كثرت عددى و يا شخصيت مؤلف نيست، بلكه به كيفيت روايت است. چون اصول سماعاً از امام روايت شده اند، بر كتاب مزيت دارند.88«قهپايى» نيز معتقد است كتاب از اهميت بيشترى نسبت به اصل برخوردار است و معتقد است از خطبه نجاشى در مقدمه رجال چنين مى فهميم كه مدح فرد با عبارت «له مصنفا» يا «له كتاباً» حايز اهميت بيشترى از مدح خود با عبارت «له اصلاً» است. ولى اين مسئله هم به دو دليل ردّ مى شود؛ اوّلاً: اينكه رجال نجاشى در مقام ردّ مخالفانى كه بر شيعه انتقاد كرده و آنها را بدون پيشينه علمى مى دانستند، نوشته شده است ، بنابراين بيشتر درصد ذكر كتابهاى نوشته شده از سوى شيعيان بوده است. ثانياً: اصل و كتاب به معناى اصطلاحى خود از قرن پنجم به بعد استعمال شده است و در عبارت قدما قبل از قرن پنج به معناى لغوى خود كه عبارت از مصدر ومرجع مورد اعتماد است، استعمال گرديده است.89در اينجا بايد متذكر شد كه بحث در مورد اهميت اصول اربعمأة لزوماً به معنى اصرار در صحت تمام مندرجات اين اصول ـ چنانكه برخى از اخباريان پنداشته اند ـ نيست. به عقيده بعضى از محققان از كلمات «محمد امين استرآبادى» (ت1033) بر مى آيد كه اومعتقد به صدور قاطع جميع روايات اصول از ناحيه امامان بوده است. او همچنين معتقد بوده كه يگانه مصدر در شناخت عقايد و احكام اسلامى روايات همين اصول است؛ زيرا اوّلاً: مندرجات اين اصول توسط امامان بويژه صادقين(علیهما السّلام) به شاگردان خود املا و به حفظ آن توصيه شده است. ثانياً: اين اصول به طور مكرّر بر امامان عرضه شد. ثالثاً: به دليل استنساخ وسيع و مكرر اين اصول دخل و تصرف در آنها غير ممكن گرديد. رابعاً: مواد اصلى كتب اربعه شيعه عبارت از محتواى همين اصول است.90نزديك به سخنان فوق درعقايد «شيخ حرعاملى» وجود دارد. او در خاتمه كتاب وسائل الشيعه نخست به ذكر اقوال دانشمندان شيعه در توثيق اصول اربعمأة پرداخته و سپس بدون آنكه نامى از اين اصول ببرد به صورت كلى مى نويسد:ما مطمئنيم كه به صورت ثابت اصول صحيحى وجود داشته كه با امر و اشاره امامان، محل رجوع شيعيان بوده است و نويسندگان كتب اربعه و ديگر محدثان با استطاعت علمى خود قادر به تشخيص اصول صحيح ازغير آن بوده اند. از طرف ديگر اين اصول بدون آن كه امرى را مشتبه سازد از ديگر اصول متمايز بوده است و اين بزرگان مى دانسته اند با فرض برخوردارى از قدرت تحصيل احكام شرعيه كه توأم با قطع و يقين باشد، عمل به غير اين اصول جوازى ندارد. ما همچنين اطمينان داريم كه اين بزرگان در تشخيص خود قصورى نكرده اند و اگر اهل قصور و اشتباه بوده اند، بر صحت احاديث كتب خويش، شهادت نمى دادند و وقتى از ملاحظه حال صاحبان كتب تاريخ و سيره روشن مى شود كه آنان با فرض تمكن از نقل از كتب مورد اعتماد، از كتب غيرمعتمد استفاده نمى كرده اند، در مورد رئيس محدثان يعنى شيخ صدوق ثقة الاسلام ابوجعفر كلينى و شيخ طوسى چه تصورى مى توان داشت.91ايشان سپس بيست ودو دليل بر مسئله اقامه مى كند.امّا آشكارا معلوم است كه در سخنان استرآبادى و شيخ حرّ عاملى ادعاهايى وجود دارد كه اثبات آنها دشوار، بلكه غيرممكن به نظر مى رسد. اين دعاوى خصوصاً از سوى علماى اصولى مشرب سخت مورد انتقاد واقع شده است؛ زيرا از انحراف فكرى و عقيدتى پاره اى از اصحاب اصول كه بگذريم، در انحصار ماده كتب اربعه از اصول اربعمأة نيز جاى ترديد وجود دارد. در اين باره فقيه اصولى مرحوم وحيد بهبهانى به استناد سخن شيخ صدوق در مقدمه من لايحضره الفقيه آنجا كه مى نويسد: احاديث اين كتاب برگرفته از اصول و مصنّفاتى است كه تكيه گاه دانشمندان است. نتيجه گيرى مى كند كه:ماده اصلى اين كتاب و ديگر كتب شيعه انحصارى در اصول اربعمأة ندارد، بلكه تصانيف ديگر نيز در اختيار اين محدثان بوده است.92در توضيح سخن فوق بايد گفت به طورى كه از سيره شيخ صدوق بر مى آيد، وى در بسيارى از موارد نام مؤلف را در صدر سند مى آورد ولى اغلب آنان خود صاحب اصل نبوده اند. شيخ طوسى نيز در تهذيب از هر كتابى كه نقل حديث مى كند، نام مؤلف را در صدر سند مى آورد، از جمله «احمد بن ابى عبدالله برقى»، «على بن حسن بن فضال»، «ابوجعفرمحمد بن خالد برقى» و… با آنكه هيچ يكى از اصحاب اصول نبوده اند. گرچه مى توان گفت كتب اين عدّه در جاى خود از اصول اوّليه ترتيب يافته است؛ بنابراين در مورد بخشى از روايات كتب اربعه ترديدى وجود ندارد كه محدثان ثلاثه از طريق كتب ديگر با اصول اوّليه در تماس بوده اند.نكته ديگر در نقض عقايد اخباريان به مسئله صحت اين اصول و وثاقت صاحبان آن باز مى گردد. در اين مورد بايد گفت بين اصحاب اصول، رجال به نام و مطعون وجود داشته است، هر چند كه اكثر آنان از افراد موثق و خوشنام بوده اند، اما نمى توان در مورد صحت محتواى اصول يا وثاقت نويسندگان آن غلوّ كرد؛ خصوصاً آنكه نمى توان دسيسه چينى غلات نسبت به محتواى بعضى از اصول را مورد ترديد قرار داد.ب ـ «له اصل» دلالت بر مدح صاحب آن دارد.بسيارى از علما و رجاليان عبارت «له اصل» را از الفاظ مدح راوى بر شمرده اند. شيخ سليمان بحرانى مى گويد:ان كون الرجل صاحب الاصل يستفاد منه مدح.93علامه وحيد بهبهانى مى نويسد: والظاهر ان كون الرجل صاحب اصل يفيد حسناً لا الحسن الاصطلاحى.94و از مجلسى ثانى و جدش مجلسى اوّل نقل مى كند: عند خالى وجدّى على ما هو ببالى كون الرجل ذا اصل من اسباب الحسن و عندى فيه تأمل.95به اين ترتيب وحيد بهبهانى كاملاً به اين مسئله معتقد نيست.شيخ آقابزرگ در ادامه بحث خويش در تأكيد بر اهميت اصول مى نويسد:امتيازى كه براى اصول نسبت به كتب حديثى پديد آمد به مزيت خاصى از حيث عمل صاحبان آن ارتباط پيدا مى كند، و آن دقت در ثبت و ضبط دقيق و فى المجلس روايات است. از اين رو اصحاب اصول غالباً مورد ستايش امامان واقع شدند، بنابراين بايد اين قول علماى رجال را كه در ترجمه يكى از اصحاب اصول مى گويند: «ان له اصلاً» از الفاظ مدح به شمار آوريم؛ زيرا اين تعبير بر مزاياى خاصى در مورد صاحب اصل از حيث ضبط حديث، حفظ و نگهدارى نسخه از عوامل خطا و نسيان و پرهيز از اختلاط و اشتباه و از همه مهمتر آمادگى او در اخذ حديث با عين الفاظ از سرچشمه هاى اصلى آن دلالت مى كند.96البته اين مسئله خالى از نقد نيست، زيرا بسيارى از صاحبان اصول داراى مذهبهاى فاسد بوده اند و به همين دليل وحيد بهبهانى عبارت «له اصل» را از الفاظ مدح نمى داند.آية الله خويى در اين باره مى نويسد:در باب اصول و كتب روايى همگى موثق و عادل نبوده اند كه در مورد آنان احتمال جعل و دروغ نرود. اگر تصور كنيم صاحب اصل از جعل و دروغ مبرّا بوده باز احتمال سهو و نسيان منتفى نمى شود.97ايشان سپس مثالهايى مى زند كه وقوع پاره اى از خطا و اشتباه را در مورد محتواى اصول اوّليه نشان مى دهد.98مامقانى در مقباس الهدايه مى نويسد:اينكه در توصيف فردى بگويند: «له اصل» اعم از مدح است. اين لفظ اصطلاح در الفاظ مدح نشده است و دلالتى هم بر مسئله ندارد.او پس از نقل نظر وحيد بهبهانى و شك او در سخن مجلسى اوّل و دوم در اين كه «له اصل» از الفاظ حسن است مى نويسد:حسن بن صالح بن حى بنا به آنچه در «تهذيب» تصريح شده با آنكه داراى اصل است ولى در روايتى كه مختص به اوست، متروك شمرده شده و « على بن ابى حمزه بطائنى » نيز فردى مطعون بوده است.995 ـ سرنوشت اصولعلامه تهرانى معتقد است تمامى اين اصول موجود است، برخى با همان هيئت اوّليه و تركيبى كه مؤلف آن بدان داده بوده است و بدون كمى و زيادى، و برخى هم در ضمن كتابهاى جامع قديمى ثبت و ضبط شده است و در بين ابواب اين جوامع مرتب شده است و بدين صورت دستيابى به احاديث متنوع آسان تر شده است، زيرا اصول داراى ترتيب خاص نبودند و ممكن هم نبود ترتيب مشخص در احاديثشان موجود باشد، چون اصول در واقع املائى است كه در مجالس فراهم آمده و جواب مسائلى است كه نازل بر ابواب مختلف فقهى است.چنانكه اصولى كه اكنون بعينه موجود است داراى ترتيب خاصى در دسته بندى احاديث نيست… پس از آنكه اصول در بين جوامع پراكنده شده، ديگر رغبت به استنساخ آنها كاهش يافت، زيرا استفاده از اين اصول به دليل بى نظمى احاديثش مشكل بود، كم كم نسخه هاى قديمى اصول هم از بين رفت. از جمله نسخه هايى كه در كتابخانه شاپور دركرخ بغداد بود با ورود «طغرل بيك» اوّلين پادشاه سلجوقى به بغداد در سال 448 آتش زده شد. ولى خوشبختانه اين واقعه پس از آن بود كه شيخ طوسى كتابهاى تهذيب و استبصار خود را نوشته و آنها را از اين اصول فراهم آورده بود، البته بسيارى از اين اصول به صورت اوّليه خويش تا عصر «محمد بن ادريس حلى» باقى بود و او از آنها مستطرفات السرائر را فراهم آورد. برخى از اين اصول به دست «سيد رضى الدين على بن طاووس» (ت664) رسيد و از آنها در تصانيف خود بهره جست (چنانچه در كشف المحجة متذكر شده است). سپس با گذر زمان اين اصول از بين رفتند و در عصر ما تنها اندكى از آنها بعينه موجود است و باقى آنها در ضمن كتب اربعه و جوامع حديثى پراكنده هستند.100پي نوشت : 79 . الفهرست، مقدمه مؤلف؛ مجمع الرجال، ص880 . به نقل از دائرة المعارف الاسلامية الشيعية، ج2، ص3781 . همان.82 . الرواشح السماويه، ص98 و 9983 . الذريعة، ج2، ص126 و 12784 . همان.85 . الدراية فى مصطلح الرواية، شهيد ثانى، قم، منشورات مكتبة المفيد، ص1786 . الرواشح السماوية، ص9887 . اعيان الشيعة، ج1، ص14088 . دائرة المعارف الاسلامية الشيعية، ج2، ص3789 . دائرة المعارف الاسلامية الشيعية، ج2، ص3790 . به نقل از پژوهشى در تاريخ حديث شيعه، ص18791 . وسائل الشيعة، ج20، ص96 به بعد.92 . من لايحضره الفقيه، محمد بن على صدوق، تصحيح: سيد حسن خرسان، بيروت، دار الاضواء، 1405هـ.ق، ج1، ص4 و 593 . فوائد الوحيد البهبهانى، ص3594 . منتهى المقال، ص1195 . فوائد الوحيد البهبهانى، ص3596 . الذريعة، ج2، ص12797 . معجم الرجال الحديث، ج1، ص2398 . همان، ص23 و 2499 . تلخيص مقباس الهداية، ص162100 . الذريعة، ج2، ص134 و 135منبع:www.hadith.net /س
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 266]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن