تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 7 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خير دنيا و آخرت با دانش است و شرّ دنيا و آخرت با نادانى.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1845596898




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

راز مزار (1)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
راز مزار (1)
راز مزار (1) نويسنده: علي رضا كمره اي آنچه موضوع اين مقال است، توجه به نقش ارزشمند مزار شهدا و اهميت مزارشناسي شهدا در مطالعات تاريخي است و اين كه حفظ وضع موجود مزارات و پرهيز از دگرگوني در ماده و مصالح و هيئت كلي آنها ضرورت جدي دارد.نيست جز سنگ مزار از نامداران بر زمين نقش پايي چند بر جا مانه است از كاروان (‌صائب تبريزي) چكيده توجه به مزارها و تلاش براي حفظ و نگاهداشت آنها از وجوه چندي ضرورت دارد: نخست آنكه وجود مزارها بيانگر احترام و اهميتي است كه فرهنگ عمومي براي درگذشتگان قائل است. ديگر اينكه حرمت و قداست مزارها در امكان تجديد عهد و احساس سبكي روح و رجوع به خويشتن گم شده و تشفي خاطري است كه از ديدن مزار براي زاير پيش مي‌آيد و نيز بدان لحاظ كه مزارها زمين خلوت بيننده را با خود فراهم مي‌كنند و ناپايداري جهان را به او يادآور مي‌شوند. علاوه بر اين مزارها محل تجمع و بروز احساسات طبقات و توه مردم و خيزش اجتماعي بوده‌اند و از اين منظر اعزاز و اكرام آنها، به مثابه تجليل از فداكاري مبارزان و تبليغ و توجيه فلسفه مبارزه آنها بوده است. اما آنچه موضوع اين مقال است، توجه به نقش ارزشمند مزار شهدا و اهميت مزارشناسي شهدا در مطالعات تاريخي است از از آن جهت كه اين مزارها مجلاي طبيعي تركيب و تاليف احساس و برداشت جامعه و انديشه و نگرش برخاسته از جبهه و جنگ هستند و بنابر اين حفظ وضع موجود مزارات و پرهيز از دگرگوني در ماده و مصالح و هيئت كلي آنها ضرورت جدي دارد. زيرا تغيير در فرم و فضاي كنوني يا شكل اصلي و اوليه مزارات ( حتي اگر به منظور مرمت يا يكسان‌سازي و رعايت ظواهر و زيبايي و رفاه حال زايران و تسهيل درآمد و شد آنها باشد)، از آنجا كه خدشه‌ وارد كردن به اصالت اسنادي و اسنادي اين مجموعه‌ها و در هم‌ريختن تنوع باورها و نگرش خانواده‌ها و منسوبان شهدا و بنا و بود آنهاست، خطري بسيار جدي است كه پيشگيري از آن و تبديل يا نگاهداشت آنها به صورت مجموعه فرهنگي پويا و زنده، مستلزم هوشمندي مسئولان و آگاهي به آسيب‌شناسي مادي و غيرمادي مزارات است. 1 ـ بخشي از منابع مكتوب تاريخي گذشته به " مزارات " يا " كتب مزاريه " اختصاص دارد. كتاب‌هايي همچون " شد‌الازار في‌الاوزار عن زورا المزار " " تذكرة الاولياء محرابي ـ مزارات كرمان "، " مرصد الاقبال ـ مزارات هرات "، " روضات الجنات "، " تذكرة القبور ـ رجال اصفهان " از نام‌آورترين اين گونه آثارند. مقصود از تأليف كتب مزاريه و كاركرد آنها شرح حل و بازگفت مناقب شخص مدون در مكان معلوم و اطلاع و ترغيب گذريان و مسافران و زايراني بوده است كه قصد عبور از اين جاي‌ها يا حضور و اعتكاف در آنها را داشته‌اند. بدين‌جهت بر خلاف تلقي و تعريفي كه امروز از مزار و "‌مزار‌شناسي " مي‌توان داشت، مزاريه‌ها حاوي اطلاعات چنداني درباره خود مزار نيستند. نتيجه آنكه اين قبي مولفات در شمار " زندگي‌نامه‌ها " جاي مي‌گيرند و بر اين اساس نظاير و موارد مكمل آنها در " سفرنامه‌ها " ، " تاريخ‌هاي محلي و دودماني "، به ويژه " طبقات "، " انساب "،‌ " شجره‌نامه‌ها "، " تذكره‌ها "،‌ " وفيات و حتي " تاريخ‌هاي عمومي " و پاره‌اي از كتاب‌هاي اخلاقي و آثار ادبي قابل احصا و ملاحظه است. مزار به معني جاي زيارت و ديدار است و اين مفهوم مبين اهميت مدفن ـ به اعتبار مدفون ـ و نشان‌دهنده حس احترام و اهميتي است كه در فرهنگ عمومي ما نسبت به در گذشتگان وجود داشته و دارد. چنانكه در ابتداي برخي از مزاريه‌ها و كتاب‌هاي ادعيه و اخلاقي با اشاره به سيره و سنت نبوي و ائمه اطهار و اولياي كرام از حسنات و آداب و آثار زيارت مزار به اجمال يا تفصيل سخن رفته است. حسب ظاهر برابر نهادهايي را براي واژه مزار مي‌شناسيم و به كار مي‌بريم چونان؛ مقبره، مرقد، گور، آرامگاه، تربت، خاك، روضه و امثال آنكه اگر چه وجه تسميه و استفاده اغلب اين تعابير شأنيت يكساني ندارد، اما معناي كلي و عامي از مجمومع آنها به ذهن متبادر مي‌شود. مع‌هذا با در نظر گرفتن معناي راستين كلمه، نمي‌توان مزار را معادل " گور " يا " گورستان " گرفت. هاله‌اي حرمت و قداست واژه مزار را در بر گرفته است كه از مفهوم گور و گورستان مستفاد نمي‌شود. اين تفاوت معنا آنگاه آشكارتر مي‌شود كه دانسته آيد مزار در اصل، از آن شخص يا اشخاص معرفه يا خاص ـ با در نظر گرفتن مراتب اهميت و نقش شخص در طبقات گوناگون اجتماعي ـ بوده حال آنكه گورستان وادي خاموشان توده مردم است. اين نيز دليلي تواند بود بر اينكه كتب مزاريه در جنب زندگي‌نامه‌ها و منابع تاريخي جاي مي‌گيرند، و گرنه همان گونه كه مردم ـ خامل ذكران ـ به هنگام بود و زيست خود رد و نشان روشني در روايات و كتب تاريخي نداشته‌اند به طريق اولي نقل چگونه حيات و ممات و مكان گورگاهشان بي‌اهميت بوده است. همچنين به ياد بايد داشت كه آوازه و بود برخي از گورگاه‌هاي عمومي گذشته نيز مرهون وجود مقبره و مزار نامداران دوران بوده است. شگفت‌ آنكه سبب ايجاد و بقاي مزارات بنام، عمدتا كوشش و اعتقاد همان مردمان گمنام اعصار بوده است كه از روي خلوص نيت و صفاي باطن از تمامي توان و ذوق خود در اين جهت مايه گذاشته‌اند و در اين ميان البته مزار ائمه اطهار و فرزندانشان مورد اعتناي تام قرار داشته است. شاهد صادق اين سخن مشاهد متبركه امامان شيعه در عراق و بارگاه حضرت علي‌‌آبن موسي‌الرضا(علیه السّلام) و آستانه مقدسه حضرت معصومه (سلام الله علیها) و حضرت عبدالعظيم (علیه السّلام) و شاه چراغ و كثرت حيرت آور امام‌زاده‌ها در ايران است. اهتماي هم كه صاحبان قدرت و پادشاهان بر عمران و نگاهداشت و حتي توسعه اين گونه ابنيه مبذول داشته‌اند به جهت جلب نظر عامله و مقبول و موجه نشان دادن خود در نظر آنان بوده است. از مشاهد و مقابر شريفه كه درگذريم در مرتبه دوم اهميت، مزار اولياي دين و صاحبان معرفت، يعني عارفان، حكيمان، عالمان و پيران مقبول قوم، مدنظر واقع شده است و برگور ايشان به فراخور امكان گنبد و طاقي بر نهاده‌اند. علاوه بر اينها به گور و بناي آرامگاهي فرمانروايان و سلاطين بنام هم اشاره بايد كرد كه اگر چه از حيث نوع بنا و عمارت و فوايد مطالعات تاريخي، گورگاهشان مورد اعتناد بوده و هست اما غالبا جز در نظر فرمانروايان بعد از خودشان ـ در صورتي كه مقبول طبع سلطان و حاكم وقت قرار مي‌گرفتند ـ از اقبال و توجه توده مردم برخوردار نبودند و به همين جهت بسياري از اين گونه مكان‌ها به مرور ايام و در اثر حوادث طبيعي يا تخريب عمدي از بين رفته‌اند و جز برج و بارويي شكسته يا تل خاكي فرسوده اثري از آنها بر جاي نمانده است تا اينكه در دهه‌هاي اخير بررسان بناهاي تاريخي به مرمت بعض آنها پرداخته‌اند. بسي در جهان ديده گردون پير سرافراز شاهان صاحب سرير كه اكنون همي در بسيط جهان نبايد به جز نام از ايشان نشان اين هم درسي است و عبرتي از پيرآموزگار تاريخ كه ياد و نام و خاك آن كس باقي ماندكه از عنايت فيض فياض ازلي برخوردار بود و هر چه رنگ و بوي خدايي گرفت مهر قبول و جاودانگي يافت. و اين است زبان حال ايشان: برسر تربت ما چون گذري همت خواه كه زيارتگه رندان جهان خواهد بود تماشاي مزارات، به خصوص حضور بر مقبره پاكان، امكان تجديد عهد و احساس سبكي روح و رجوع به خويشتن گم شده زاير و تشفي خاطر وي را پديد مي‌آورد و همين خصوصيت، به ويژه واسطه قرار دادن آنها براي اجابت خواسته و بركت جستن از روح رباني آنان است كه به مزار حرمت و قداست مي‌بخشد و امكان هم سخني زاير و مزار را فراهم مي‌سازد. در رويت و مرور گورستان‌هاي خاموش و منزل اسيران خاك، نيز زمينه خلوت بيننده با خود و تنبه به ناپايداري جهان و عبرت جستن از سرانجام قيل و قال‌هاي گذرا و غالبا بيهوه آن به وجود مي‌آيد. گرچه اين گونه نگاه و درنگ در صورت افراط‌گاه به ترك تلاش و عزلت‌گزيني و سردي از زندگي مي‌‌انجامد، در عين حال نمي‌توان آثار و تبعات اخلاقي و مستقيم اين آموزه و تذكر را از نظر دور داشت كه ضرورت ربيت نفس سركش به خاطر داشت ناپايداري عمر و برابر شدن آدمي با خاك است. افزون بر آنچه گفته آمد ديدار مزارات مشاهير و گورستان‌ها مي‌تواند سبب‌ساز ورود نفوس مستعد به دنياي تاريخ و ديرينه‌شناسي شود و از همين راه امكان شناخت " زندگي " و نه صرفا " مرگ " گذشتگان را فراهم سازد. 2 ـ امروزه بحث از مزارات و مزارشناسي به دانش باستان‌شناسي ـ كه از علوم جديد و جنبي تاريخ‌شناسي است ـ محول شده است. در اين نگرش به منظور پژوهش درباره شخص مدفون و آگاهي به دوره تاريخي و زندگي و زمانه‌ وي، فضا و حجم، ماده و مصالح و علايم و بازيافته‌هاي عيني مزار بررسي مي‌شود. " گوردن چايلد " در كتاب " در آمدي بر باستان‌شناسي " تصري ح كرده است كه بين " گور " و " آرامگاه " و " مزار " تفاوت وجود دارد. اين محقق باستان‌شناس درباره سرگذشت يا زيست‌نامه متوفا و مدفون، جدا از جنبه‌هاي عيني و مادي گور سخني به ميان نمي‌آورد. چنين به نظر مي‌رسد كه مقصود وي از گور همانا واژه كهن " دخمه " در زبان فارسي و دقيقا به معناي جاي قرار گرفتن پيكر مرده باشد. چنانكه مزار وجه بيروني و ديني گور ـ مسطح بر زمين ـ است كه مي‌توان از آن با عنوان " مقبره " ياد كرد و آرامگاه، بناي برافراشته و پيراموني مقبره است. پژوهش در اين سه بخش همبسته مفهوم فراگير مزارشناسي را معلوم مي‌دارد و حاصل اين نگره زمينه مطالعات مردم‌شناسي تاريخي را فراهم مي‌آورد. در بررسي‌هاي باستان‌شناسي گورگاه‌ها، ضمن مطالعه جزئيات، توجه به ارتباط يا هيئت كلي مجموعه مزارها در كنار يكديگر، روشنگر بسياري از مجهولات و باعث طرح فرضيه‌ها و موضوعات جديد نيز مي‌تواند بود. تقريبا در طول سده‌اي كه از كاربست اين شيوه در جهان مي‌گذرد، در پرتو اطلاعات به دست آمده از كاوش مناطق تمدني كهن، بسياري از تاريكي‌ها و ابهامات مباحث تاريخي وضوح و معنا يافته است. گفتني است كه عمر پژوهش‌هاي باستان‌شناسي در ايران و بالتبع گورگاه ها ـ سواي آنچه پيشترها بيگانگان انجام داده‌اند ـ به نيم قرن مي‌رسد. از جمله مناطقي كه در اين مدت از طريق گمانه‌زني و حفاري بررسي شده‌اند، به تپه‌هاي مارليك رودبار گيلان وهفت‌تپه خوزستان اشاره مي‌توان كرد. در عين حال به خاطر بايد داشت كه جز در چند مورد استثنا يا موارد اتفاقي و ناخواست، كاوش و حفاري در مزارات ايران بعد از اسلام به علت منع شارع ـ جز در شرايط خاص ـ ناممكن بوده و به همين دليل بحث از مزارات ـ به معناي حفاري در مقابر ـ موضوعا در اين دوره منتفي است و مزارشناسي ـ به معناي اكنوني و نه گذشته آن ـ منحصر به مطالعه و تحقيق در مقابر و بناهاي آرامگاهي است. بازجست چند و چون ساخت بناهاي آرامگاهي از قبيل حرم، گنبد، برج، بقعه و غير آن موضوع دنباله اين مقال نيست و چنانكه اشارت شد اين گونه بناها مختص و مربوط است به اعلام‌الرجل و مشاهير دوران. با اين حال بازشناسي مقابر و تفحص در گورستان‌هاي بر جاي مانده در سراسر ايران، به صورت دقيق و جامع انجام نگرفته و نتيجه مطالعات اوليه در اين زمينه منتشر نشده است. در اينجا توجه به اين نكته ضروري مي‌نمايد كه مطالعه مقابر در مزارات كهن و با نام گذشته از جمله تخت فولاد اصفهان و چرنداب تبريز و حواشي بقاع متبركه، جز در مواردي كه شخص مدفون از اعتبار و منزلتي برخوردار بوده ـ و بدين دليل سنگ مزار و لوحي بر مقبره آنان بر جاي مانده است ـ امكان‌پذير نيست و به غير از اطلاعات عمومي و تا حدودي مبتني بر حدس و احتمال و عمدتا متكي بر اقوال شفاهي، آگاهي‌هاي دقيقي از گورستان‌ها و مدفونان آنها به دست نمي‌آيد. به همين لحاظ درمطالعه گورستان‌هاي باقي مانده و با نام و نشان گذشته هم كم و بيش امكان شناخت احوال و فيات طبقات برجسته و ميانين جامعه ممكن مي‌شود. افزون بر دليل بازگفته پيشين، گم بودگي مزارات عامه مردم در ادوار گذشته علل معده ديگري هم داشته است. از جمله اين دلايل به عدم احساس ضرورت و نياز بازماندگان متوفا در حفظ هويت مدفون مي‌توان اشاره كرد. در واقع پس از به خاك سپردن ميت ـ جز در مناسبت ايام ـ و رجوع گاه به گاه نزديكان اشنا بر بالين خاك، نيازي به نگاهداشت مزار مدفون و شناسا‌كردن آن براي ديگران وجود نداشته است. علي‌الخصوص در مناطق كوچك مسكوني و جوامع روستايي رجوع و ديدار گور در گذشته، براي آشنايان و حتي ساكنان منطقه بدون ثبت و نقر نام متوفا بر روح لوح يا سنگ ممكن بوده و در مواردي تنها يك نشانه‌گذاري ساده براي رفع اين ضرورت كافي بوده است. شايان توجه اينكه تا چند دهه گذشته ـ قبل از بر هم خوردن نظام كهن اجتماعي و پيدايي نفت ـ تركيب و بافت جمعيت در ايران اساس روستايي بوده است. همچنين بي‌بهره بودن بيشتر مردم از خط و ربط را نبايد فراموش كرد. علاوه بر آنچه گفته شد، برخي از گرايش‌ها و اعتقادات خاص هم در اين امر دخالت و تاثير داشته و دارد. چنانكه در شرع مقدس اسلام، تجديد بناي قبر ـ و به اصطلاح پا گرفتن آن ـ را از باب كراهيت نفس عمل منع كرده‌اند. به همين دليل تصرف و تغيير كاربردي در قبرستاني كه سي‌سال بدون استفاده مانده و آن مرده‌اي به خاك سپرده نشده باشدف روا دانسته شده است. افزون بر علل مذكور تاثير عوامل جوي و فرسايش‌هاي طبيعي، وقوع سيل و زلزله و به هم خوردن وضع شهرها و روستا‌ها، الزام به مهاجرت‌هاي خواسته و ناخواسته، جنگ و هجوم اقوم و قبايل، گسترش خانه‌سازي و هضم و امحاي گورگاه‌هاي كهن در داخل شهرهاف سستي بناي مقابر و استفاه نكردن از مصالح محكم و ماندگار ـ جز در مارد خاص ـ موجب شده است كه حتي در كمتر از يك قرن در گوشه شهر و منطقه‌اي گورستاني پديد آيد و پس از چندي به مرور متروك شود و مورد استفاده آن تغيير يابد. بر " سر خاك رفتن " به معناي " به گورستان رفتن " مويد اين معنا هم هست كه استفاده از مصالح ساختماني در گورستان‌ها شيوع نداشته است. نبود نظم و سامان اداري و يكسان در ثبت نام وفيات ـ به مثابه آنچه در اين زمان جاري است ـ در نابودي برخي گورگاه‌ها و فراموش شدن نام و ياد متوفيان آن بي‌‌تاثيرنبوده است. البته متمكنان در جوار امامزاده‌ها و گورستان‌هاي عمومي به خاطر حفظ موقعيت و ياد و نام رفتگان خود با ايجاد مقبره‌هاي خصوصي ـ خانوادگي، حساب خود را از عامه مردم جدا مي‌كرده‌اند، منتها غالب اين گونه مقابر هم پس از گذر زمان و پيدايي گسست بين گذشتگان و ماندگان در معرض اندراس و فراموشي قرار مي‌گرفته است. حتي مقابر برخي ناموران اعصار گذشته هم مشمول قاعده مرور و كم‌رنگي و محو زمان نيز گرديده و چنين نيست كه همه آنان به يك پايه و مرتبه نام وخاكشان باقي و برقرار مانده باشد. مجموعه اين علل مانع آن است كه بتوان از طريق مراجعه و مشاهده به گورستان‌هاي كهن و مشاهده آنها يا اتكا اطلاعات پراكنده شفاهي و اسناد و مدارك متكوب درباره سير و تطور و شكل‌گيري مزارات عمومي و مدفونان آنها به نتايج فراگير و اطمينان بخشي بتوان دست يافت. اما اين وضع جاري و نسبتا ثابت گذشته، همانند بسيار يديگر از وجوه زندگي و روابط اجتماعي جدي دگرگوني‌هايي پذيرفته است. بر هم خوردن نظام شبه طبقاتي كهن، تمركز و تزايد روز افزون جمعيت شهرها ـ شهرنشيني ـ توسعه توان خواندن و نوشتن و برخورداري عمومي از امكانات خدماتي، از جمله اين تحولات به شمار مي‌آيد. همچنين پيدايي احساس هويت و ضرورت دستيابي به حقوق شهروندي ـ مدني و به دنبال آن بروز هيجان‌ها و خيزيش‌هاي گاه و بيگاه در اين دوران را از نظر نمي‌توان دور داشت. وجود اين علل در كنار تحول انديشه، فن‌آوري جدي و ظهور افكار نوجويانه، در شئون گون زندگي و مرگ و در نتيجه مزار تاثير داشته، بلكه شاكله تاريخي و اجتماعي جديد را پديد آورده است از اين منظر بررسي مزارات و مقابر اين عهد اهميت و موضوعيت خود را نشان مي‌دهد. اگر در گذشته براي شناخت مدفون از نصب تراشه‌هاي طبيعي سنگ و نقش علايمي از قبيل شانه، قيچي و چاقو و امثال آن ـ براي معلوم كردن جنسيت يا شغل صاحب گور ـ استفاده مي‌شد، امروز برش و نقل سنگ از معادن دور دست به سرعت و سهلوت انجام مي‌گيرد و نقر نام و شغل و تاريخ ولادت و مرگ بر روي سنگ گور و در مواردي نصب تصوير متوفا به گويا كردن مقابر منجر شده است. چنانكه ذوق‌ورزي‌هايي كه در نوع نقش و حجازي و درج اشعار و عبارات بر روي قبور صورت مي‌پذيرد، براي اهل فراغت و تدمل مي‌تواند دست مايه برخي مطالعات واقع شود. سامان گرفتن نقل جنازه و غسل و تدفين اموات و توجه و اهتمام به حفظ نظافت و ايجاد آراستگي محيط ـ زيبا‌سازي ـ صورت موحش و متروك گورستان‌هاي قديمي را تا حدودي از خاطره‌ها زدوده، بلكه رغبت آحاد جامعه را به حضور در اين گونه بهشت‌هاي دست ساخت در مناسبت‌هاي مختلف، فراخور پيشامدهاي ايام، فراهم آورده است. 3 ـ آگاهي بر اينكه از چه هنگام و چگونه گورستان‌هاي عمومي جاي تجمع و بروز احساسات طبقات و توده مردم شده و چه حوادثي را در پي داشته نيازمند تفحص همه جانبه در منابع و مدارك موجود است. عجالتا آنچه در اين باب از دوره موسوم آزادي خواهي و مشروطه‌طلبي وجود دارد، بيشتر دست يافتني و قابل ملاحظه است. از جمله، داستان درگيري ماموران سركوب‌گر عين‌الدوله در تهران با عدالت خواهان ـ پيش از امضاي فرمان مشروطيت ـ و كشته شدن سيد‌عبدالحميد و حاجي سيد‌حسين و نحوه تشييع جنازه و تجمع مردم بر مزار آنان يادكردني است. شرحي كه مولف تاريخ مشروه ايران در اين باره نگاشته‌اند از جهات مختلف شايان توجه است: "... انجمن طلاب بر آن شد ه روز هيجدهم ( هشتم تيرماه) سر سال با شكوهي براي آنان گيرد واز چند روز پيش به بسيج كار پرداخت. بدين سان كه بر روي گور سيد‌عبدالحميد در مسجد آدينه پارچه‌هاي سياه پوشانيده و دسته‌هاي گل چيده، نيز به ايوان مسجد پارچه‌هاي سياه كشيد. افزار ختم و سوگوراي آماده گردانيد. چون آن روز رسيد از آغاز روز سه‌شنبه مردم دسته دسته آمده و به آيين مسلماني فاتحه خوانده و به شيوه اروپايي دسته گل روي گور گذارده از در ديگر بيرون مي‌رفتند. يك دسته از قزاق و ژاندارم نيز براي گل گذاردن آمدند و رفتند. چون هنگام پسين رسيد همگي وزيران با علما و نماينگان مجلس و ديگران در آنجا گرد آمدند. انبوهي چندان شد كه پشت بام‌ها نيز پر گرديد. نخست قران خواندن و سپس حاجي شيخ محمد واعظ به منبر رفته و داستان گلوله خوردن سيد‌عبدالحميد را بدان‌سان كه خود ديده بود با زبان روضه‌خواني باز گفت و مردم را بگريانيد. سپس شاگردان دبستان‌ها با رخت و بيرق سياه سرود‌خوانان آمدند و هر دسته‌اي به نوبت خود در جلوي گور خطابه‌اي خوانده و دسته گلي فرو گذاردند و بيرون رفتند. سيد جمال واعظ‌ و ملك‌المتكلمين و ديگران گفتارها راندند. تا نيم ساعت به شام، نشست بر پا مي‌بود، و سپس از آن تا سه ساعت از شب رفته مردم آمد و شد مي‌كردند. براي تهران روز خوشي گذشت. امروز نخستين يادبود بود كه در ايران در يك بزم سوگواري شيوه ايراني را با شيوه اروپايي توام گردانيدند و خواهيم ديد كه همين يكي از ايرادهايي بود كه بست نشينان عبدالعظيم به مشروطه خواهان مي‌گرفتند. در روزنامه اوجمن تبريز شعرهايي نوشته شد كه در اين نشست در جلوگور سيد‌عبدالحميد خوانده گرديده: زانروز كه از دار فنا رخت كشيدي از جان بگذشتيم و زخونت نگذشتيم... " مع‌الوصف در اين گزارش درباره قبر و سنگ مزار نامبردگان توضيحي ذكر نشده است. پس از رويارويي محمد‌علي شاه با مشروطه خواهان، عباس آقا تبريزي با شليك سه گلوله امين‌السلطان را از پاي درآورد و با همان اسلحه انتحار كرد. تصاوير و برخي گزارش‌هاي آن واقعه نشان دهنده ازدحام مردم در مراسم هفتم و چهلم عباس آقا و سخنراني گويندگان و شعرخواني فخر‌الواعظين برگور وي است با اين مطلع: اين مزار محترم هر چند بزم ماتمي ليك از اين نوگل كه خفت اندر تو شاد و خرمي ناگفته نماند كه پس از غلبه موقت محمد‌علي شاه ـ استبداد صغير ـ و به بند كشيدن مشروطه طلبان و كشتن ميرزا جهانگيرخان صورالسرافيل و ملك‌المتكلمين در باغشاه‌، به دستور شاه، قبر عباس آقا تبريزي و پيشگامان شهيد نهضت، يعني سيد‌عبدالحسين و سيد‌حسن را شكافتند و استخوان‌هاي آنان را بيرون آورده، دوره‌ انداختن. اين رويداد و بروز برخي جنبش‌ها و مدافعات در برابر قواي مهاجم خارجي ـ انگليسي‌ها در جنوب و روس‌ها در شمال ـ و درگيري‌هايي كه به كشته شدن برخي رهبران و پيروان اين جمعيت‌ها در اين عهد منجر شد، نقش مزار و اهميت تاريخي موضوع مزار‌شناسي را معلوم مي‌دارد. با اين حال مع‌الاسف كمتر رد و نشان و اثر ماندگاري از گور حادثه‌پردازان اين دوران باقي است. حتي در كتاب‌هاي رجالي و زندگي‌نامه‌ها، درباره مدفن و مقبره اغلب رجال و مشاهير اين عصر سخني به ميان نيامده است. با اين همه مطالعه اسناد و مكتوبات شخصي و راپرت مأموران مخفي در سازمان‌هاي اسنادي، حساسيت و مراقبت حكومت‌هاي گذشته ـ خصوصا رژيم پهلوي ـ را در تشييع و تدفين و ختم و مزار درگذشتگان مغصوب دستگاه معلوم مي‌دارد. پژوهش درباره اين موضوع ـ‌با توجه به وفور اسناد برجامانده ـ درخور تأليف رساله‌اي مستقل تواند بود. از مطالعه جسته گريخته اين گونه مدارك و نقل و باز گفت شاهدان چنين مستفاد مي‌شود كه رويكرد نيمه پنهان برخي گروه‌ها و جمعيت‌ها به مقبره مردان سياست يا مبارزان مقتول سال‌هاي قبل از انقلاب در ايجاد زمينه‌هاي بيداري و تحرك بعضي طبقات ـ كه آمادگي خطر كردن در آنان بيشتر بود ـ تاثير گذاشته است. احترام و اعزازي كه در حفظ و نگاهداشت اين گونه مقابر و ياد و خاطره خفتگان آنها مبذول مي‌شد، در واقع تجليل از فداكاري و تبليغ و توجيه مبارزه‌اي بود كه از زبان آگاهان در اين گونه مكان‌ها و مجالس گاهي به صورت سخنان در گوشي بين مردم امكان نقل و انتشار مي‌يافت. بي‌گمان در اين گونه نقل‌ها، گاهي خبر ماجرا از صورت واقعي خود با شاخ و برگ‌هاي افزوده بنابر ميل گوينده و قبول شنونده، مهيب‌تر مي‌گشت. بدين صورت مرگ برخي از ناموران دوران كه مورد بغض يا سوء‌نظر نظام بودند، به شهادت آنها تعبير و تأويل شد. با اين حال تا پيش از فراگير شدن انقلاب، تجمع بر مزار مغضوبان دستگاه و گور مبارزان و حضور در مجلس ختم و يادبود آنان، آنچنان گستردگي و شيوع نيافت تا بتواند زمينه قبول و آمادگي عموم را در مواجهه با خطر فراهم سازد و آحاد طبقات را از تسلط ترس و خوف از مرگ كه يك اجتماع غفلت‌زده و به خواب رفته بدان دچار است، وارهاند. از جمله علل و نشانه‌هاي پيدايي انقلاب و استمرار آن تا حصول نتيجه اوليه همانا فروريختن اين ترس و بي‌اثر شدن تهديد و ارعاب رژيم و پرهيز مردم از عافيت‌جويي و احتياط مفرط بود. بروز اين جسارت عمومي از سويي دستپاچگي و خشونت نسنيجده دستگاه در خاموش كردن خشم عموم از سويي ديگر، بيش و كم تمامي شهرها را به عرصه درگيري با مردم مبدل ساخت و قواي انتظامي و نظامي را به سركوب‌هاي خونين و بي‌ملاحظه واداشت. استقبال همگاني در مراسم سوگواري، تشييع و تدفين و ختم شهيدان و پيامد چهلم‌ها و پيامد آنها و پديدار شدن مزار شهداي انقلاب در شهرها و برپايي سخنراني‌هاي افشاگرانه، تند و صريح در اين شور شگفت ـ اما نه چندان طولاني ـ تاريخ انقلاب اسلامي را با صفحات خون‌رنگ آغشته ساخت. توالي رويدادهايي كه پس از پيروزي انقلاب و سقوط حكومت پهلوي رخ داد و تحول باطني‌اي كه در نتيجه تصرف و نفوذ امام( رحمت الله علیه ) در جان‌هاي مشتاق پديد آمد، نترسيدن از مرگ و در كام خطر شدن را به قبول آرزمندانه و اختياري آن ـ شهادت‌طلبي ـ تبديل كرد. رخدادهاي پيش‌بيني نشده نشان داد كه آنچه توانست انقلاب را در كشاكش‌هاي داخلي و هجوم جبهه متحد خارجي ـ كه در شكل جنگ هشت ساله ايران و عراق نمايان شد ـ‌از ورطه نابودي نجات بخشد، مرگ آگاهي و شهادت طلبي رهروان و معتقدان اين طريق بود. منابع : 1- ديوان صائب تبريزي به كوشش محمد قهرمان جلد ششم غزل ششم 5985 تهران، انتشارات علمي و فرهنگي 1367 2- در باره كتاب‌هاي مزاريه رك: - زرين‌كوب، عبدالحسينس تاريخ ايران بعداز اسلام تهران انتشارات اميركبير چاپ سوم 1362 ص 92 و 564 -منزوي احمد فهرستواره كتاب‌هاي فارسي تهران انجمن آثار و مفاخر فرهنگي، چاپ اول صص 248-249 - افشار ايرج ياداشت‌هاي قزويني تهران انتشارات علمي چاپ سوم 1363 مجلد 3 و4 ص 578 - انوشه حسن فرهنگ و زندگينامه‌ها تهران رجا چاپ اول 1370 (مقدمه كتاب) همچنين راجع به كتيبه‌هاي مزار مردگان به خط پهلوي بر روي استودان- دخمه- يا اطراف آن،‌رك - تفصيلي احمد- تاريخ ادبيات ايران پيش از اسلام به كوشش ژاله آموزگار تهران سخن 1376 صص 102-110 3- در باره مزار و مزارشناسي در ايران تا اين زمان اثر مستقلي نوشته و منتشر نشده است در بين مقالات اندك شماري كه تا به حال در اين موضوع فراهم و عرصه شده نوشته استاد ژرف‌نگر آقاي دكتر پرويز اذكايي همداني حاوي نكات ارزشمندي است كه به رغم گذر زمان همچنان معتبر و قابل رجوع است اين مقاله تحت عنوان درآمدي بر مزارشناسي درايران، در نشريه مردم شناسي و فرهنگ عامه ايران ش2 پاييز سال 1354 چاپ شده است. نويسنده در ذيل اين مقاله آورده است كه كتاب‌شناسي نسبتا تفضيلي و نسبتا كامل مزارنگاري ايران را در كتاب درآمدي بر مزار شناسي فراهم و منتشر خواهد كرد.اما گويا به دلايلي از آن هنگام تا به حال تحقق قول مولف ميسر نگرديده است. 4- از جمله متفرعات موضوع مزار بحث در مقوله‌هايي از قبيل زيارت‌نامه‌ها، و بررسي مسئله اعتكاف و تربت‌نشيني يا رويدادهايي است كه پيرامون مزار مقبره‌ها اتفاق افتاد و كم و بيش در كتب ادبي و تاريخي منعكس شده است. تفسير فرهنگ عامه از قبيل ضرب‌المثل‌ها، اعتقادات و آداب، در باره قبر و مرگ و مرده در زاير در زيارت، نذر، وقف و امثال آن نيز بسيار مهم است. مرگ و جان سپاري عاشق بر مزار معشوق نيز از نادره موضوعات قابل توجه در اين باره به شمار مي‌آيد كه از جهت مطالعه جامعه شناسي فرهنگي عصري هم مفيد است. در حكايت خودكشي شيرين به هنگام خاكسپاري خسرو به روايت نظامي گنجوي دقايقي جالبي وجود دارد از آن جمله : به آئين ملوك پارسي عهدبخوابانيد خسرو را در آن مهد نهاد آن مهد را بر دوش شاهانبه مشهد برد وقت صبحگاهان همه ره پاي كوبان مي‌شد آن ماه بدين سان به گنبدخانه شاه چون مهد شاه در گنبد نهادند بزرگان روي در روي ايستادند ميان دربست شيرين پيش موبد به فراشي درون آمد به گنبد درگنبد به روي خلق در بست سوي مهد ملك شد دشنه در دست بدان آيين كه ديد آن زخم را ريشهمانجا دشنه‌اي زد بر تن خويش به خون گرم شست آن خوابگاه راجراحت تازه كرد اندام شه را دو صاحب تاج را هم تخت كردنددر گنبد بر ايشان سخت كردند وزآنجا باز پس گشتند غمناكنوشتند اين مثل بر لوح آن خاك كه جز شيرين كه در خاك درشت استكسي از بهر كس خود را نكشته است در اين ابيات نحوه تشييع جنازه خسرو پرويز و گورگاه وي بيشتر مورد نظر است نظامي تصريح دارد كه جنازه شاه را به گنبد خانه ( كه از جمله بناهاي آرامگاهي است) مي‌برند و نيز اين كه بر لوح خاك، يعني سنگ گور شرح اين واقعه نوشته مي شود. حال و هواي تشييع و خودكشي شيرين وباقي قضايا و دفن آن دو كاملا رنگ اشرافي دارد و اين معنا در شعر نظامي هويدا است. از مقايسه اين ماجرا با حكايت جان سپاري مجنون بر مزار ليلي نكات ارزنده وجالبي به دست مي‌آيد اولا صدق و صفاي بي‌رياي عقش ناآلوده ونه عشق شاهانه (عشق به مملوك) با تردستي تمام و بلكه گرايش باطني نظامي به آن تصوير شده است ثانيا مجنون غريبانه بر تربت ليلي قالب تهي مي‌كند. چون تربت دوست در برآورداي دوست بگفت و جان برآورد مرگ مجنون اجابت شده است و حضور مجنون بر گور ليلي به طور طبيعي موجب مرگ و همراهي او با معشوق مي‌شود. مهمترين نكته اين است كه نظامي از گورگاه ليلي و مجنون به عنوان تربت و روضه ياد مي‌كندو نه گنبدخانه، به همين علت است كه اشاره دارد: آن روضه كه رشك بوستان بودحاجتگه جمله دوستان بود هر كه آمدي از غريب و رنجوردر حال شدي ز رنج و غم دور زان روضه كسي جدا نگشتيتا حاجت او روا نگشتي يكي از موضوعات قابل توجه در سفرنامه ناصرخسرو، شرح زيارت قبور و مشاهد اوليا در بيت‌المقدس و ميهمان‌خانه‌هايي است كه از زايران پذيرايي مي‌كنند و در اين باره رك: ناصرخسرو، سفرنامه به كوشش دكتر محمد دبير سياقي،تهران زوار 1356 صص 58-60 توجه و اهتمام صوفيه نيز در رواج زيارت و اعتكاف بر مزارات و پديد آمدن حواشي بقاع تاثيري به سزا داشته است. امام محمد غزالي در كيمياي سعادت در شرح انواع سفرها آورده است: زيارت گور انبيا و اوليا و قصد سفر بدين سبب روا است (جلد اول ص 459) و بعد با انتقاد از رفتار برخي مرقع‌پوشان به نقل نكته‌اي پرداخته است كه نشانگر نقش صوفيه در رواج زيارت واعتكاف است در برخي مرقع‌پوشان در شهرها مي‌گردند و هر جايي كه سفر‌ه آبادان تر بود زيادت مقام مي‌كنند و چون بر مراد ايشان نبود زبان بر خادم دراز مي‌كنند و وي را مي‌رنجانند و جايي ديگر كه سفره‌اي بهتر نشان دهند آنجا مي‌شوند و باشد كه زيارت گوري به بهانه گيرند كه مقصود ما اين است و نه آن باشد (غزالي امام محمد كيمياي سعادت به كوشش حسين خديو جم، تهران انتشارات علمي و فرهنگي 1361 جلد اول ص 461 ادامه دارد......./خ
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 5228]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن