محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845846117
مروري بر نقش آمريكا در جنگ عراق عليه ايران (5)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
مروري بر نقش آمريكا در جنگ عراق عليه ايران (5) گري سيك: دولت ايران بر اثر جنگ با عراق سقوط خواهد كرد از شروع جنگ تا آزاد سازي خرمشهر(61-1359) موضع آمريكا در قبال تهاجم عراق در ايران صدام حسين در 31 شهريور 1359 تهاجم همه جانبه نظامي را در سه بعد زميني، هوايي و دريايي آغاز كرد. وي چند روز پيش از اين تاريخ، بطور يك جانبه عهده نامه 6 مارس 1975 الجزاير ميان دو كشور را پاره كرد. صدام حسين با اين اقدام خود عملا و علنا حقوق بين الملل را زير پا گذارد و ماده 10 ميثاق جامعه ملل و همچنين ماده 103 منشور ملل متحد را بدون هيچ ترديدي نقض كرده. ماده 10 ميثاق جامعهخ ملل اشعار مي دارد كه: هر گاه از طرف دولتي عليه تماميت ارضي و يا استقلال دولت ديگري از قواي ناريه استفاده بشود تجاوز تحقق مييابد. به موجب بند 4 ماده 2 منشور ملل متحد، دولتهاي عضو سازمان ملل خود را ملزم به عدم توسل به تهديد و يا عدم توسل به زور عليه تماميت ارضي يا استقلال سياسي دولت ديگري مينمايند. لغو يكجانبه عهد نامه 1975 ناقض هر دو ماده فوق بود. ضمن آنكه اصل احترام به قرار دادها را نيز نقض كرد و مغاير با مواد كنوانسيون وين "حقوق معاهدات " بود. زيرا در عهد نامه 1975 لغو اين قرار داد پيش بيني نشده بود؛ بلكه ماده 4 عهد نامه تاييد ميكرد كه عهد نامه و پروتكل و ضمائم آن مقرراتي قطعي دائمي و غير قابل نقضاند. بدين ترتيب روشن و مبرهن بود كه عراق همه موازين بين المللي را بطور رسمي و آشكار زير پا گذارده بود. كنوانسيون 1969 وين، فسخ يك جانبه عهد نامههاي مرزي را بي پايه دانسته و تغيير در هر عهد نامه اي را جز با توافق دو يا چند جانبه و يا از روند نهادهاي بين المللي فسخ ناپذيري ميدانست. بنابراين ورود لشگريان عراقي به خاك ايران در 31 شهريور 1359 در نظر همه نهادهاي بين المللي و ناظران سياسي و حقوقي يك تجاوز آشكار به شمار ميرفت و طبعا ميبايست با واكنش تند، سريع و قاطعانه اعضاء سازمان ملل و اقدامات باز دارنده روبرو ميشد. در اين ميان سهم كشورهاي قدرتمند و صاحب نفوذ در شوراي امنيت (بعنوان اعضاء دائم) دو چندان بود. امريكا خود يكي از ناظران اساسي و مشاوران اصلي رژيم محمد رضا پهلوي در تهيه و تنظيم قرار داد صلح ايران و عراق در سال 1975 بود و بيشتر از هر عضو ديگر اطلاع داشت كه اقدام علني ارتش عراق، در بردانده چه تبعات حقوقي و سياسي است. با وجود اين، واكنش امريكا در خصوص شروع جنگ به گونه اي نبود كه كارشناسان سياسي بين المللي انتظار داشتند. البته با توجه به روابط خصمانه امريكا با ايران در آن زمان و حل نشدن بحران گروگانها، هيچگونه انتظار اتخاذ موضع مثبتي نيز از سوي امريكا نميتوان داشت. زيرا آمريكا در لحظه شروع جنگ تقريبا باب هر گونه مراوده سياسي را با عراق بطور غير رسمي آغاز كرده بود و عراق بهترين برگ برنده آرميكا در آن شرايط عليه انقلاب اسلامي بشمار مي آمد. به عبارت بهتر، اقدام صدام حسين، طرحي بود كه امريكاييها ما ها به انتظار آن نشسته بودند. مواضع اوليه دولت آمريكا، به آساني اين نيت دروني را نشان ميداد. جيمي كارت رئيس جمهور وقت آمريكا كه بشدت از حل نشدن قضيه گروگانها در تهران نگران بود، در روز شروع جنگ چنين گفت: « جنگ احتمالا ايران را به اين نتيجه ميرساند كه به دوستان و همسايگان نيازمند است و لذا وادار به آزاد كردن گروگان ها ميشد. »در نخستين اظهار نظر رسمي رئيس جمهور آمريكا ابدا اثري از محكوميت رفتار خصومت آميز عراق ديده نميشود. همچنين هيچ اشارهاي به جنگي كه در نقاط مرزي ايران بي رحمانه و جنايتكارانه در حال وقوع بود نمي شود. كارتر در اين اظهارات تنها بدنبال سه موضوع است كه در اين عبارت ديده ميشود. نخست تغيير رفتار سياسي ايران نسبت به كشورهاي منطقه و يا به عبارت ديگر، تغيير رويه ايران در حمايت از جنبشهاي مردمي و اسلامي در منطقه است. دومين هدف كارتر مسئله آزاد كردن گروگانهاي امريكايي است. سومين هدف كارتر از اين اظهارات تاكيد بر اين محور بود كه ايران نيازمند دوستاني است. منظور كارتر از دوستان آمريكا بود كه تا آن زمان ايران را از دست داده بود و مشتاقانه در آرزوي روزي بود كه روابط سياسي منسجم با ايران بنحوي كه منافع آمريكا مجددا تامين شود، برقرار گردد. بنابراين واكنش آمريكا با توجه به مشكلاتي كه در روابط با ايران داشت و آن مقطع انتقامجو يانه تلقي ميشد. جيمي كارتر در اظهارات ديگري دو روز پس از شروع جنگ دقيقا به اين موضوع انتقامجويانه امريكا اشاره كرد و گفت: اميدوارم اين جنگ ايران را به لزوم رعايت قوانين بين المللي متقاعد كند. منظور جيمي كارتر از رعايت قوانين بين المللي رعايت قطعنامههايي بود كه شوراي امنيت سازمان ملل در خصوص آزاد كردن گروگانهايي آمريكا در سفارت آمريكا در تهران صارد كرده بود، به عبراتي سادهتر بر ايران پيام داد كه جواب اين اقدام شما اينك اين واكنش سرد امريكا است. بهر حال اگر آمريكايي ها حسن نيتي داشته باشند با واكنش صريح عليه صدام حسين، يخهاي موجود ميان دو كشور را ذوب ميكردند در حاليكه چنين نبود. جيمي كارتر رئيس جمهور آمريكا تنها 2 روز پس از تهاجم نظامي عراق در سخناني به موضوع جنگ عراق و ايران مستقيما اشاره كرد و گفت: آمريكا در اين جنگ بي طرف است و از همه كشورها از جمله اتحاد جماهير شوروي ميخواهد كه در جنگ ايران و عراق مداخله نكنند. اظهارات كارتر حاوي نكاتي است كه نشان ميدهد اين موضوع يك موضع صرفا صوري است عراق وارد خاك ايران شده بود قوانين بين المللي را نقض كرده بود و نه تنها از آمريكا بلكه از همه كشورها چنين انتظار بود كه ورود ارتش بيگانهاي را به خاك كشوري ديگر محكوم كنند. اتخاذ موضع بي طرفي در چنين شرايطي مبناي حقوقي نخواهد داشت. تجاوز آشكار بود و اعلام اين موضع كه آمريكا بي طرف است عملا نشان دهنده موضع جانبدارانه امريكا بود اگر آمريكا قصد داشت موضعي صادقانه اتخاذ كند ميتوانست رسما اقدام عراق را محكوم كند و در ضمن از ديدگاه سياسي خارجي خود مواضع آمريكا را در برابر ايران بطور انتقاد آميز بيان كند. آمريكا نه تنها خود را از اجراي حمله صدام حسين به ايران كنار ميكشد بلكه از شوروي و ساير كشورها نيز ميخواهد كه اين قضيه دخاليت نكند. اين در شرايطي بود كه شهرهاي مرزي ايران يكي پس از ديگر در حال اشغال شدن بود و زنان و مردان و كودكان غير نظامي در بيابانهاي غربي كشور بطر ف شرق در حال فرار بودند. در اين اظهارات عدم دخالت به منزله عدم ممانعت از پيشروي ارتش عراق به داخل شهرهاي ايران تلقي مي شد. در چنين صورتي بي طرفي معناي حقيقي خود را از دست داده بود و چنين اظهارات سست و تا حدودي تشويق آميز، فرصتهاي طلايي بدست صدام حسين ميداد كه در استان نفت خيز خوزستان جاي پاي مناسب بدست آورد. بنابراين ابدا اين موضع كارتر از سوي ايران بي طرفانه تلقي نشد. در همان روز نخست جنگ كه شهرهاي ايران مورد حمله هوايي شديد قرار گرفت هارولد براون وزير دفاع آمريكا گفت: درگيريهاي ايران و عراق آشكارا از كشمكش هاي مرزي فراتر رفته است ولي جنگ بزرگي نيست!! كاملا مشخص است كه اظهارات براون خصومت آميز بود. جنگ بزرگ در نظر او چه جنگي است و چه ملاكي براي وقوع يك جنگ بزرگي وجود دارد؟! شهرهاي ايران تحت اشغال و خرمشهر در محاصره كامل و ورود لشگريان عراقي به 5 استان غرب كشور، كافي نبود كه حاكي از يك جنگ بزرگ باشد؟! اين سخنان نشان دهنده بي اهميت جلوه داده جنگ و در نهايت مسئوليت گريزي از قبول نشانههاي تخاصم در جبهه بود. موضع سياسي امريكا در سه روز اول جنگ، موجب انتقادات تند افكار عمومي غرب و حتي در داخل خود آمريكا شد. افكار عمومي دنيا به هر حال از آمريكا بعنوان يك كشور صاحب نفوذ در خاورميانه انتظار داشتند كه در برابر كشتار و ويراني در خليج فارس واكنش روشن و آشكار اعلام كند. اما واكنشهاي دو پهلو و مبهم موجب شد تا حتي مقامهاي آمريكايي نيز به پاسخگويي برآيند و خود را از شبهه اتهام و دخالت پشت پرده در جنگ تبرئه كنند. مانديل معاون رئيس جمهور وقت امريكا در 25 سپتامبر 1980 ، 3/7/59 در پاسخ به انتقادات گفت: آمريكا چيز اندكي ميتوانست در مورد جنگ ايران و عراق انجام دهد. بهر حال تا روز 28 سپتامبر دقيقا يك هفته پس از آغاز تهاجم نظامي ارتش عراق، آمريكا هيچ موضع روشني در قبال جنگ يا به عبارتي دعوت طرفين، به آرامش، دعوت طرفين به آتش بس و يا دعوت طرفين به حل مسالمت آميز مناقشه، اعلام نميكند. اقدام ديگري كه آمريكا در فاصله يك هفته بعد از شروع جنگ انجام ميدهد، هماهنگ كردن موضع خود با شوروي است وزير خارجه آمريكا در 14 مهر 1359 گفت: آمريكا و شوروي مايل به بي طرفي هستند و اين نظريه بعد از گفت و گوها به آندره گرومكو براي وي مشخص شده است. خبرگزاري فرانسه در همان زمان به نكته بسيار مهمي اشاره داشت و در يك خبر ديگر در 4/7/1359 چنين مخابره كرد: ناظران سياسي در مسكو اظهار داشتند كه بي طرفي شوروي و آمريكا در اختلافهاي ايران و عراق خالي از ابهام نيست. سياست تعلل و سكوت آمريكا و توجه نداشتن به موضوع خود جنگ، در آن زمان بر هر ناظر سياسي بي طرفي آشكار بود و مورد تعجب قرار گرفته بود. دولت آمريكا از 26 سپتامبر 1980 تا 28 سپتامبر 1980 كه بيانيه رسمي ايالات متحده اعلام شد، دقيقا در اين موضع قرار داشت. اما پرسشي كه مطرح است اين است كه چرا آمريكا در اين مقطع، به سياست تعلل و اين دست و آن دست كردن روي آورد و به عبارتي روشن تر استراتژي وقت كشي را پيشه خود كرد؟ اين حركت آمريكا يقينا دلايلي داشت يكي از مسائلي كه در همان زمان جنگ و بعدها نيز مطرح شد اين بود كه عراق قصد داشت كه در يك جنگ كوتاه مدت و به عبارت خود صدام حسين، سه روزه تهران را فتح كند. البته صدام حسين فكر ميكرد در مدت يك هفته به هدفهاي خويش از جمله اشغال خوزستان دست خواهد يافت و اين نكته در تحليلهاي مقام هاي امريكايي نيز چه قبل از حمله و چه بعد از آن ملحوظ بود. براي نمونه هنري كيسنجر در 6 مهر ماه 1359 يعني يك هفته پس از شروع جنگ پيش بيني كرده بود كه جنگ حداكثر ظرف ده روز با پيروزي عراق پايان خواهد يافت. بر اساس اسناد لالنه جاسوسي، محاسبات نظامي آمريكا نشان ميداد كه نيروي زميني - دريايي ايران كارآيي و امكان مقاومت و ادامه جنگ را ندارد. بنابراين صدام ميبايست با 7 لشگر زررهي از 7 نقطه به خاك ايران حمله كند و در مدت سه روز جنگ را به پايان برساند. روزنامه گاردين نيز در سرمقاله خود در تاريخ 11/7/1359 به موضوع پيش بيني غلط كارشناسان نظامي قبل از حمله صدام حسين اشاره دارد و مينويسد: اكنون به نظر مي رسد كه حمله عراق به ايران بر محاسبات غلط پايه گذاري شده است. يك مبارزه كوتاه و شديد ميتوانست مقداري از مشكلات عراق را فورا حل كند ولي يك درگيري طولاني و كند، مشكلات اين كشور را بيش از پيش بر ملا خواهد كرد. فلورا لوئيس خبرنگار فرانسوي از پاريس طي مقاله اي با نام امواج تهديد در خليج فارس در خصوص سياست امريكا در قابل محدود بودن جنگ مينويسد: تمايل ايالات متحده براي به انتها رسيدن جنگ در شرايط بحران موجود و در اسرع وقت، واضح و مبرهن است و بسيار با اهميت تر از موضوع گروگان ها است. گري سيك نيز به خواست و تمايل امريكا به پيروزي سريع و كوتاه مدت عراق در آغاز جنگ اشاره كرد. ادواد مورتيمر خبرنگار روزنامه تايمز چاپ لندن در سال 1364 طي مقالهاي فاش، ساخت كه گري سيك عضو شوراي امنيت ملي دولت كارتر در روزهاي شروع جنگ به من گفت: نيروهاي ايراني شجاعانه جنگيدند ولي زمان به همه ثابت خواهد كرد كه دولت ايران بدليل وجود بي نظمي زياد در كل دستگاه جنگي و مشكلات عظيم لجستيكي و كمبود تداركات سقوط خواهد كرد. اين خبرنگار سپس در ادامه مقاله خود مينويسد: سيك و مسلما دولت كارتر عراق را براي كسب پيروزي، پشتيباني ميكردند و نميخواستند اعتراف كنند كه ممكن است در شرط بندي روي اين مسئله بازنده شوند. بنابراين چنانچه مشاهده ميشود شواهد كافي وجود داشت كه آمريكا مايل بود كه صدام در يك عمليات محدود به پيروزيهايي نسبي دست يابد. هر چند كه خواست هنري كيسنجر و گري سيك پيروزي قاطع و سقوط دولت و انقلا ايران بود. بايد توجه داشت كه شخص صدام حسين نيز انتظار داشت كه جنگ طي چند روز با پيروزي عراق پايان يابد. "كنت . آر. تيمر من " نويسنده و پژوهشگر آمريكايي در اين زمينه مينويسد: صدام ترديدي نداشت كه در صورت حمله به ايران ايالات متحده از اقدام جنگي وي حمايت خواهد كرد... صدام عميقا معتقد بود كه ايرانيان در نخستين ساعات جنگ ساعات جنگ سپري شد و ايرانيان تسليم نشدند صدام با خود فكر كرد، ظرف چند روز آينده جنگ به پايان خواهد رسيد، عراق به پيروزي درخشان و كوبندهاي دست خواهد يافت و احيانا رژيم سرنگون خواهد شد. در فصل گذشته شواهدي آورده شد كه نشان مي داد كه عراق از آمريكا كمك اطلاعاتي براي آغاز حمله به ايران گرفته بود و مطبوعات غربي و آمريكا با پيش بيني هاي خود، چنين القاء مي كردند كه قدرت نظامي صدام ميتواند در صورت بروز يك جنگ تمام عيار، كار ايران را يكسر كند. به يك نمونه از اين تحليل ها كه در روز شروع جنگ ارائه شد اشاره ميشود. جاناتان برودر خبرنگار منطقهاي روزنامه شيكاگو تريبيون مينويسد: از آغاز كارشناسان تقريبا بطور متفق القول ارزيابي كرده بودند كه عراق ارتش قوي دارد و ايران متفرق تر از آن است كه و بنابراين جنگ مدت كوتاهي طول ميكشد و به پيروزي صدام حسين ختم خواهد شد و همان اظهارات رسمي مقامات امريكا را ميگفتند. كنت الكساندر مارانشه رئيس وقت سازمان اطلاعاتي فرانسه در سال 1980 و فردي كه از مشتريان مشورتي صدام حسين نيز محسوب ميشد گفت: جنگ با ايران از يك برداشت بسيار نادرست سرچشمه ميگرفت. صدام هم مثل هر ديكتاتوري خلائي وحشتناك در پيرامون خود ايجاد كرده بود. تهاجم صدام ناشي از اطلاعات غلط و نادرست بود. به صدام چنين باورانده بودند كه به مجرد پيدا شدن نخستين سرباز عراقي در مرز ايران قيامي مردمي روي خواهد داد و مردم به استقبال عراقيها خواهند رفت. در اظهارات مارانشه به دو نكته برداشت نادرست و اطلاعات اشاره شده است اين اطلاعات مجموعه اطلاعاتي بود كه صدام حسين از برزان رئيس سازمان اطلاعات عراق اخذ كرده بود. منبع اطلاعاتي برزان نيز ماموران مخفي عراق در ايران ساواكيهاي فراوري شاهپور بختيار كشورهاي عرب شامل مصر، عربستان سعوديف اردن، كويت و اطلاعات احيانا مستقيم سازمان سيا بود. چنانچه به اين عوامل اطلاعاتي نگاهي بياندازيم متوجه ميشويم كه به استثناء ماموران مخفي عراق، همه عناصر اطلاع رساني به عراق بنحوي مرتبط با سازمان جاسوسي امريكا سيا هستند. بنابراين بخشي از اين اطلاعات غلط را آمريكا فراهم كرده بود. اما چرا امريكا ميكوشيد تا جنگ در يك مقطع مشخص و محدود پايان يابد؟ اساسا چه دلايلي وجود داشت كه آمريكا از يك جنگ چند روزه يك هفتهاي و يا يك ماهه حمايت كند. امريكاييها شديدا نگران وضع گروگانهاي آمريكيايي در تهران بودند. بنابراين معلوم نبود كه با طولاني شدن جنگ واكنش ايران در قبال جان گروگانها چه خواهد بود. زيرا هر چه زمان ميگذشت موضع آمريكا در برابر طرف عراقي روشن تر ميشد و اين از نظر كارتر موجب شدت عمل دانشجويان پيرو خط امام ميگرديد. بنابراين امريكاييها تنها ميتوانستند موضع سكوت و تعلل خود را تا چند هفته توجيه كنند. نكته بعدي آنكه معلوم نبود كه با طولاني تر شدن جنگ، دامنه آتش به كجا خواهد رسيد و اين براي آمريكا بويژه كشورهاي بزرگ و كوچك عربي خليج فارس كه علنا از عراق حمايت كرده بودند دور نماي وحشتناكتري داشت نكته مهم تر اين بود كه آمريكا نگران شوروي در جنگ بود و چنين تصور ميكرد كه در صورت پيروزي عراق، احتمالا شوروي وارد مناطق شمالي ايران خواهد شد و تجزيه ايران آمريكا را با بحراني بزرگ تر مواجه كرد. بدين ترتيب امريكا دقيقا به همين صورت علم كرد. دولت كارتر بيش از آن نمي توانست سكوت اختيار كند، ضمن اينكه اينكه شكست و كندي و حتي توقف نيروهاي عراقي در نواحي مرزي ايران در همان چند چند روز اول جنگ نمايان شده بود. امريكا در 26 سپتامبر 1980 از كاخ سفيد بيانيه اي را منتشر ميكند كه با وجود متن بسيار محتاطانه و جانبداران بسوي عراق، يك گام به جلو تلقي ميشود. در اين بيانيه آمده بود: جريان چند روز گذشته، همانطور كه رئيس جمهور در اظهارات 24 سپتامبري خويش عنوان كرد، ايشان و وزير امور خارجه با دوستان بر جسته و متحدان، در مورد طيف گسترده اي از موضوعات مربوط به درگيري ميان ايران و عراق، به تبادل نظر پرداختند ما با برخي از كشورهاي دوست در مورد وضعيت عرضه نفت و كشتيراني بين المللي در ناحيه خليج فارس، مشورت نموده ايم. نظر به اهميت به حداقل رسانيدن آثار اقتصادي درگيري بر كشتيراني بين المللي و بازارهاي نفتي جهان، ايالات متحده تاكيد نموده كه اگر مطلوب باشد خواستار ميزباني اجلاسي براي بررسي اين مياحث است. اگر تعيين شود كه اجلاسي از كارشناسان ميزباني اجلاس براي بررسي اين مباحث است. اگر تعيين شود كه اجلاسي از كارشناسان لازم است ما در تعيين زمان و مكان اقدام خواهيم كرد. چنين اجلاسي هنوز تعيين نشده است، در اين ميان مشورتهاي ما ادامه دارد. در اين نخستين بيانيه كاخ سفيد نكاتي چند اهميت دارد نخست آنكه كاخ سفيد در درجه اول نگران وضعيت عرضه نفت است و موضوع اصلي جنگ در اين يانيه بعنوان يك محور فرعي مطرح ميشود. آمريكا در اين بيانيه موضعي در برابر جنگ اتخاذ نميكند كم اهميت دادن به تهاجم ارتش عراق به ايران در اين بيانيه بخوي هويدا است. امريكا هنوز نميخواست به مناقشه بزرگ و تعارض گسترده عراق نام تهاجم بگذارد و در اين بيانيه حماله نظامي عراق به ايران درگيري ميان ايران و عراق ناميده ميشود. به اين معنا كه تنشهاي كوچكي در مرز طرفين بودجود آمده است. تا زمان بيانيه 5 روز از جنگ ميگذشت و بايد اقدام عملي صورت ميگرفت. يعني نخست امريكا اعلام موضع ميكرد و سپس در جهت موضع رسمي خويش، تدابير سياسي و حقوقي اتخاذ ميكرد. اما تا اين زمان نه موضعگيري صريح داشت و طبعا نه اقدام عملي. اما در اين بيانيه آمريكا بطور بسيار خونسردانه و كم حرات و غير جدي چنين پيشنهاد ميكند: اگر مطلوب باشد خواستار آمريكا ميزباني اجلاسي براي بررسي اين مباحث است. اگر تعيين شود كه اجلاسي از كارشناسان لازم است ما در تعيين زمان و مكان اقدام خواهيم كرد. چنين اجلاسي هنوز تعيين نشده است، در اين ميان مشورتهاي ما ادامه دارد. اولا طبق بيانيه موضوع اصلي اجلاس وضعيت عرضه نفت و كشتيراني در خليج فارس بود. در ثاني اين پيشنهاد با چند كلمه بسيار ترديد آميز چون «اگر مطلوب باشد» و «اگر تعيين شود» تقريبا نشان از جدي نبودن بيانيه داشت. از همه مهمتر اينكه آمريكا در بيانيه هيچگونه موضوعي در برابر عراق نميگيرد و اعلام ميكند كه مشورتها در حال اجرا است. مشورتهاي امريكا به تاكيد اين بيانيه نه در خصوص حل و فصل اختلافات عراق با ايران، با اعلام توقف جنگ بلكه در جهت بررسي عمومي اوضاع در خليج فارس و ابعاد منطقهاي جنگ قرار داشت. در كمتر جنگي بعد از جنگ جهاني دوم تاكنون ميتوان سراغ داشت كه امريكا صريحا آن جنگ را محكم نكرده باشد مگر طرف اصلي جنگ متحد آمريكا باشد. بنابراين بيانيه 26 سپتامبر 1980 كاخ سفيد در جهت فشار بر طرف متجاوز صادر نشد و عملا از اين بيانيه راه حلي پيدا نشد. ظاهرا امريكا در آن مقطع ميخواست كه نشان دهد بعنوان يك كشور قدرتمند و با نفوذ در منطقه در خصوص اين جنگ بي كار ننشسته است و در حال دست زدن به تحركات سياسي فعال است! آمريكا در 28 سپتامبر 1980، 6/7/1359 يعني كار هفته بعد از آغاز جنگ كه تقريبا عراق وارد خاك ايران شده بود و مناطقي از شهرها و روستاها را اشغال كرده بود و همچنين اطلاعات نظامي و گزارش خبرنگاران غربي نشان مي داد كه جنك در همان چند روز اول به ضرر سربازان عراقي، گره خورده است، مواضع نسبتا تازه اي را اعلام كرد. نماينده دائم ايالات متحده در سازمان ملل متحده همزمان با صدور قطعنامه 479 6 مهر 1359 شوراي امنيت، مواضع روشن تري را خطاب به اعضاي شوراي امنيت كه جلسهاي را براي بررسي جنگ عراق و ايران برگزار كرده بودند بدين شرح اعلام داشت: رئيس جمهور ايالات متحده اصول راهنمايي موضع ايالات متحده در منازعه ايران - عراق را اعلام نموده است. نخست ايالات متحده هم چنان نگرش صريح و دقيق بي طرفي در اين منازعه را ادامه خواهد داد. ما در اين درگيري مداخله نكرده و نخواهيم كرد. مگر براي ياري رساني تا آنجا كه توان به ما اجازه دهد. دوم اينكه از ديگر كشورها انتظار پيروي از همان سياست بي طرفي و عدم مداخله در منازعه را داريم. سوم آزادي دريانوردي در خليج فارس... به هيج وجه مورد تعدي واقع شود. چهارم اين منازعه بايد نه در صحنه نبرد بلكه در پشت ميز مذاكره حل و فصل گردد و بايد مخاصمت بي درنگ به حالت تعليق در آيد. طبيعي بود كه آمريكا نميتوانست در روزي كه شوراي امنيت نخستين قطعنامه خود را درباره جنگ صادر ميكرد، مواضع جديدي را اعلام نكند. اما بررسي اين مواضع نيز خالي از چند نكته اساسي نيست. موضع عدم مداخله ساير كشورها و دعوت آنها به مداخله نكردن در عرف ديپلماتيك بروز جنگ ها، شايد امري مقبول باشد زيرا از گسترش دامنه بحران جلوگيري ميكند اما موضع بي طرفي در برابر تجاوزي كه يك طرف آن آغازگر جنگ است و طرف ديگر آن قرباني جنگ، معناي ديگري دارد يعني آمريكا هم خواهان عدم مداخله كشورها و هم خواهان بي طرفي كشورها بود. به عبارت بهتر آمريكا هم خاهان عدم مداخله كشورها و هم خواهان بي طرفي كشورها بود. به عبارت بهتر امريكا دعوت عدم ميكرد كه همه كشورهاي دنيا بدون كوچكترين مسئوليت و تكليفي تنها بايد نظاره گر اعمال خشونت آميز و جنايتكارانه بعث عراق در شهرهاي ايران باشند و منتظر باشند كه چگونه مردم غير نظامي قرباني جنگي نابرابر باشند. امريكا در اين شرايط ميتوانست كشورها را به عدم مداخله نظامي در جنگ دعوت كند و همچنين موضع صريحي در برابر متجاوز اعلام نمايد. در اينجا بايد يك نكته مهم را متذكر شد و آن اينكه دولت جمهوري اسلامي ايران هيچگونه انتظار و توقعي از آمريكا در قبال موضعگيري عليه عراق در آن شرايط نداشت و طبيعي بود كه آمريكا نيز بدان بحران گروگانگيري و تهديد انقلاب اسلامي، واكنش منفي در قبال تهاجم نظامي عراق نشان ندهد. بنابراين در خصوص تحليل موضع امريكا در قبال جنگ بايد حقايق روشن تر شود. مواضع امريكايي ها در بيانيه 28 سپتامبر خود در مقر سازمان ملل بدليل به مصلحت ندانستن ادامه مواضع پيشين و تغيير شرايط جنگي، نسبتا مخسوس داشت. امريكاييها در اين موضعگيري صريحا اعلام كردند كه اين منازعه نه در صحنه نبرد بلكه در پشت ميز مذاكره حل و فصل شود و بايد مخاصمه بي درنگ به حالت تعليق در آيد. در واقع بند چهارم مواضع امريكا دقيقا با مفاد قعطنامه 479 مطابقت داشت. بايد توجه داشت كه آمريكاييها بيش از اين نميتوانستند خود را در برابر افكار عمومي دنيا قرار دهند و ضمنا 7 روز كامل را نيز فرصت خوبي براي عراق ظاهرا تلقي ميكرند تا بلكه از امتيازات بيشتر نظامي برخوردار شوند و در صورت پذيرش مصالحه از سوي ايران، از موضع برتر به هدفهاي خود برسند و ضمنا فرصتي فراهم شود تا آمريكاييها با ميانجيگيري و احتمالا اهرم فشارهاي سياسي با آزادي گروگانها به ايران ياري رسانند. نكته بعدي در اظهارات نماينده امريكا در سازمان ملل، موضوع توقف صريح جنگ (آتش بس) بود. امريكاييها هرگز طي مدت 7 روز اول جنگ، سخني از آتش بس به ميان نياوردند. و تنها زماني اين مسئله را مطرح كردند كه عراق نتوانسته بود حتي شهرهايي را كه در نقطه مرزي و يا چند كيلومتري مرز واقع شده بودند و با مقاومت محلي مانع پيشروي ارتش تمام مسلح عراق گرديده بودند، تصرف كند. شهر آبادان و خرمشهر همچنان در دست مدافعان مردمي و نظامي انقلابي بود. در اين مقطع ميتوان قاطعانه گفت كه با اطلاعاتي كه به دست امريكاييها افتاده بود، جنگ در جبهههاي زميني برخلاف انتظار و پيشبيني ناظران سياسي پيش ميرفت و امريكا با وقوف بر اين مسئله از 28 سپتامبر به بعد احساس كرد كه نبايد همه درها را بست و پلها را به روي خود خراب كرد. شواهدي وجود دارد كه از 28 سپتامبر به بعد موضع تدريجي امريكا، به دلايلي كه نام برديم، محافظهكارانه تر شد. اما اين انعطاف در موضع، بسيار محتاانه بود و مبناي اخلاقي نداشت و به جهت درك بهتر از منافع و بهرهبرداري از بحران موجود براي حل و فصل اختلافات خود با ايران، صورت گرفت. فعاليت سياسي آمريكا زماني آغاز شد كه اوضاع در جبههها به نفع صدام پيش نميرفت. در 29 سپتامبر 1980 (7/7/1359) جيمي كارتر رسما تحركت ديپلماتيك امريكا و نگراني از اوضاع خطرناك نظامي در جنگ را اعلام كرد. وي گفت: "من امروز صبح با مشاوران اصلي خود ملاقات كردم تا موقعيت بسيار خطرناكي را كه بواسطه جنگ بين ايران و عراق ايجاد شده، بررسي كنم. "ادموند ماسكي " طي 7 روز گذشته در نيويورك نيز به اين مشورتها ادامه ميدهد. من از طريق سفارتخانههايمان در خارج، مستقيما با رهبران بعضي از كشورهاي ديگر نيز در تماس هستم. " در پي اين اظهارنظر، "وارن كرسيتوفر " معاون وزير امور خارجه امريكا در مصابحه با شبكه تلويزيوني "سي.بي.اس " گفت: "ما يقينا با هرگونه تجزيه ايران مخالف خواهيم بود. " "برنارد كوردزمن " كارشناس و خبرنگار امريكايي نيز نوشت: "امريكا اميدوار بود كه اين جنگي محدود باشد. ولي تا به حال اين موردي كلاسيك از بالا گرفتن جنگ بوده است. ما يقينا نميتوانيم هرگونه گرفتن زمين و قلمرو دولتي ديگر را به زور ناديده بگيريم. " اين در زماني بود كه در ايران مجلس شوراي اسلامي اعلام كرد هرگونه مذاكره براي آزادي گروگانها فعلا به حالت تعليق در ميآيد. از سوي ديگر توقف پيشرويهاي عراق در جبههها نيز بر شك و نااميدي امريكاييها افزود و امريكاييها از اين پس به اعلام مواضع ضد و نقيض مبادرت كردند. "ادموند ماسكي " وزير خارجه وقت آمريكا، در روز دهم مهر 1359 (2 اكتبر 1980) در يك كنفرانس خبري در نمايندگي آمريكا در سازمان ملل گفت: "من اميدوارم كه آن ابتكار اعلام يك آتشبس 4 روزه يك طرفه( از سوي عراق) و ديگر ابتكارات، هرچه زودتر منجر به يك آتش بس و آغاز مذاكرات بر سر مسائل مورد نزاع شود. " "ماسكي " در ادامه گفت: "حق مردم ايران را براي تعيين و تاسيس جمهوري اسلامي ايران ميپذيرم. كاملا مايلم روابط آيندهمان را بر هر مبنائي كه آنها بخواهند، مورد بحث قرار دهم. " "برژينسكي " در كتاب خاطرات خويش كه قبل از آزادي گروگانها (دي ماه 1359) نوشته شده بود، به برخي از علل نگراني امريكا از طولاني شدن جنگ اشاره دارد كه نشان ميدهد از علل ديگر نرمتر شدن مواضع امريكا نگراني مذكور است. وي در 3 اكبر 1980 (11 مهر 1359) ميگويد: "جنگ ايران و عراق ممكن است به يك جنگ فرسايشي بين دو طرف درگير مبدل شود كه بالطبع موجب بروز تشنج بيشتري در منطقه خواهد شد و ممكن است بعضي از كشورهاي ديگر خليج فارس هم سرانجام در آن درگير شوند. ما بايد به ابتكارهاي ماهرانهاي در اين مرحله دست بزنيم تا ايران بتواند عراق را از تمام يا قسمتي از اراضي اشغال شده خود بيرون براند، زيرا ادامه پيشروي عراق در خاك ايران ممكن است به تجزيه ايرن و دخالت شوروي منجر شود. " "برژينسكي " دقيقا به نگرانيهاي آمريكا در زمينه طولاني شدن جنگ و دخالت شوروي اشاره دارد و به مرحله جديد ديپلماسي فعال امريكا اشاره ميكند. "برژينسكي " حتي در اين مرحله پا را فراتر از حد يك ابتكار ماهرانه ميگذارد و ميگويد: "در اين مدت كريستوفر و كاتلر به تلاش خود براي رسيدن به نوعي توافق با ايرانيها ادامه ميدادند و توصيه من براي تسريع در حل اين مسئله اين بود كه به ايرانيها هشدار بدهيم كه اگر حاضر به مصالحه نشوند ما عراق را در جنگ با آنها تقويت خواهيم كرد. براون نظر مرا در يكي از جلسات ماه دسامبر كه با هم داشتيم تاييد كرد. " بنابراين امريكا در مرحله جديد موضعگيري در برابر جنگ كه از 28 سپتامبر آغاز شد، از يك سو موضع تهديد و از سوي ديگر موضع احتياط را در قبال ايران پيش گرفت. اين درحالي بود كه ايران طرحهاي دبيركل را مبني بر مذاكره، به عقبنشيني عراق از خاك ايران مشروط كرده بود و مصالحه را در اين زمينه ابدا نپذيرفت. موضعگيري ايران در آن زمان، عراق و امريكاييهاي را مستاصل كرده بود و راهي را براي بهرهبرداري عراق و امريكا از بحران موجود باقي نگذاشته بود. عراق با شگفتي، مقاومت نيروهاي غير تعليم ديده بسيجي را در طول 600 كيلومتر نبرد تنگاتنگ، نگاه ميكرد و امريكاييها نيز ميديدند كه ايرانيها حاضر به دادن هيچگونه امتيازي در سختترين شرايط جنگ نيستند، امري كه باز معادلات سياسي امريكا را بر هم زده بود، اخبار جنگ نيز نااميدكننده بود، بخش عربي راديو لندن ساعت17:30 دهم مهر 1359 از قول خبرنگار بي بي سي گفت: "آشكارا پيداست كه عراق اكنون از ادامه جنگ نگران است، زيرا بخوبي به مشكلاتي كه عراقيها در ميدان نبرد با آنها مواجه شدهاند پي برده است. عراقيها اكنون با مشكلات روز افزون و بلكه با مشكلات ساعت به ساعت با ادامه نبرد روبرو شدهاند، چون قادر به تحكيم و حتي نگهداري مواضعي كه در روزهاي نخست نبرد بدست آوردهاند نيستند و ايرانيها كسب پيروزيهاي بيشتر از اوايل نبرد جنگ را دنبال ميكنند. عراقها علاوه بر شكست و عدم توانايي حفظ مواضع موجود، تلفات جاني و خسارات مالي را بيشتر از آنچه هست متحمل ميشوند. " كارتر بسيار اميدوار بود كه پس از دوره سكوت يك هفتهاي، از هفته دوم شروع به بهرهبرداري از اوضاع كند. بهمين دليل اظهاراتي داشت كه حاكي از جلب توجه ايران بود. وي در يك ديدار انتخاباتي از ديتون در اوهايو در 12/7/1359 بدون توضيح گفت: "ما در محدوده كردن جنگ عراق و ايران كارساز بوديم. " "ريچاربيستون " از روزنامه ديلي تلگراف چنين نوشت: "مقامات اميكايي ديروز بطور خصوصي گفتند كه امريكا در واقع يك اقدام خطرناك جديد را خنثي كرده است. در اين اقدام هواپيماهاي عراقي تصميم داشتند از پادگانهايي در عربستان سعودي و ديگر كشورهاي ميانهرو، خليج فارس، به هدفهاي ايراني حمله كنند. " بايد توجه داشت كه كارتر مبارزه انتخاباتي خود را شروع كرده بود و يكي از برگهاي برنده وي در مقابله با رقيب خود "رونالد ريگان "، موضوع گروگانهاي بود. امري كه ريگان شديدا روي آن پاي ميفشرد. بهرهبرداري از وضع بحراني ايران يك امر طبيعي براي كارتر در آن شرايط بود و وي سعي ميكرد كه در قبال جنگ حتيالمقدور در ظاهر، مراعات حال گروگانها را بكند و به عملي دست نزند كه اوضاع را وخيمتر كند. كارتر فرداي همان روز اظهار داشت: "امريكا سعي ميكند ايران و عراق را بر سر ميز كنفرانس بياورد و از دخالت شوروي به سود يكي از دو طرفين جلوگيري كند. " در همين زمان ضمن طرح مسائل دعوت به مذاكره و ميانجيگري بين عراق و ايران و حتي اظهاراتي تبليغاتي چون جلوگيري از تجزيه ايران، آمريكا ميكوشيد تا بنحوي توجه ايران را به خود جلب كند. "هارولد براون " وزير دفاع وقت امريكا در 23 مهر 1359 گفت: "آنچه اين جنگ به من ميگويد اين است كه تجهيزات نظامي امريكايي و آموزش امريكايي واقعا خوبند. " ادامه دارد...........منبع:http://www.farsnews.net/س
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 607]
صفحات پیشنهادی
مروري بر نقش آمريكا در جنگ عراق عليه ايران (5)
مروري بر نقش آمريكا در جنگ عراق عليه ايران (5)-مروري بر نقش آمريكا در جنگ عراق عليه ايران (5) گري سيك: دولت ايران بر اثر جنگ با عراق سقوط خواهد كرد از شروع جنگ ...
مروري بر نقش آمريكا در جنگ عراق عليه ايران (5)-مروري بر نقش آمريكا در جنگ عراق عليه ايران (5) گري سيك: دولت ايران بر اثر جنگ با عراق سقوط خواهد كرد از شروع جنگ ...
مروري بر نقش آمريكا در جنگ عراق عليه ايران (7)
مروري بر نقش آمريكا در جنگ عراق عليه ايران (7)-مروري بر نقش آمريكا در جنگ عراق عليه ايران (7) هنري كيسينجر : نفع نهايي آمريكا اين است كه هر دو طرف شكست بخورند ...
مروري بر نقش آمريكا در جنگ عراق عليه ايران (7)-مروري بر نقش آمريكا در جنگ عراق عليه ايران (7) هنري كيسينجر : نفع نهايي آمريكا اين است كه هر دو طرف شكست بخورند ...
نقش امریكا در جنگ عراق علیه ایران
نقش امریكا در جنگ عراق علیه ایران چکیده: با فروپاشی تعادل راهبردی سیاست های ... مروري بر نقش آمريكا در جنگ عراق عليه ايران (5) مروري بر نقش آمريكا در جنگ عراق ...
نقش امریكا در جنگ عراق علیه ایران چکیده: با فروپاشی تعادل راهبردی سیاست های ... مروري بر نقش آمريكا در جنگ عراق عليه ايران (5) مروري بر نقش آمريكا در جنگ عراق ...
بررسي نقش كويت در جنگ صدام عليه ايران
بررسي نقش كويت در جنگ صدام عليه ايران از آنجايي كه نقش كشور كويت در ... مروري بر نقش آمريكا در جنگ عراق عليه ايران (5) گري سيك: دولت ايران بر اثر جنگ با .
بررسي نقش كويت در جنگ صدام عليه ايران از آنجايي كه نقش كشور كويت در ... مروري بر نقش آمريكا در جنگ عراق عليه ايران (5) گري سيك: دولت ايران بر اثر جنگ با .
آمریکا: اعراب علیه ایران متحد شوند
مروري بر نقش آمريكا در جنگ عراق عليه ايران (5) مروري بر نقش آمريكا در جنگ عراق عليه ايران (5) گري سيك: دولت ايران بر اثر جنگ با ... و ماده 10 ميثاق جامعه ملل و همچنين ...
مروري بر نقش آمريكا در جنگ عراق عليه ايران (5) مروري بر نقش آمريكا در جنگ عراق عليه ايران (5) گري سيك: دولت ايران بر اثر جنگ با ... و ماده 10 ميثاق جامعه ملل و همچنين ...
نقش آمريكا در تحميل جنگ
نقش آمريكا در تحميل جنگ-نقش آمریكا در تحمیل جنگ هدف آمریكا از تغییر در معادلات ... ایران و براندازی حكومت جمهوری اسلامی، لذا در حالی كه عراق 12 لشكر شامل 5 لشكر پیاده، ... مروري بر نقش آمريكا در جنگ عراق عليه ايران (9)-مروري بر نقش آمريكا در جنگ .
نقش آمريكا در تحميل جنگ-نقش آمریكا در تحمیل جنگ هدف آمریكا از تغییر در معادلات ... ایران و براندازی حكومت جمهوری اسلامی، لذا در حالی كه عراق 12 لشكر شامل 5 لشكر پیاده، ... مروري بر نقش آمريكا در جنگ عراق عليه ايران (9)-مروري بر نقش آمريكا در جنگ .
واکنشها علیه موضع سعودی ادامه دارد
مروري بر نقش آمريكا در جنگ عراق عليه ايران (5) ماده 10 ميثاق جامعهخ ملل اشعار مي دارد كه: هر گاه از طرف دولتي عليه تماميت ارضي و يا ... با وجود اين، واكنش امريكا در ...
مروري بر نقش آمريكا در جنگ عراق عليه ايران (5) ماده 10 ميثاق جامعهخ ملل اشعار مي دارد كه: هر گاه از طرف دولتي عليه تماميت ارضي و يا ... با وجود اين، واكنش امريكا در ...
مروري بر روابط ايران و امريكا پيش از انقلاب اسلامي
مروري بر روابط ايران و امريكا پيش از انقلاب اسلامي نويسنده: شعيب بهمن ازتاريخ تحولات ... عليرضا ازغندي، روابط خارجي ايران، تهران، سمت، 1383، ص 283ـ294.5. ... مروري بر نقش آمريكا در جنگ عراق عليه ايران (9)-مروري بر نقش آمريكا در جنگ عراق .
مروري بر روابط ايران و امريكا پيش از انقلاب اسلامي نويسنده: شعيب بهمن ازتاريخ تحولات ... عليرضا ازغندي، روابط خارجي ايران، تهران، سمت، 1383، ص 283ـ294.5. ... مروري بر نقش آمريكا در جنگ عراق عليه ايران (9)-مروري بر نقش آمريكا در جنگ عراق .
کارشناسان خارجی و جنگ ایران و عراق(1)
کارشناسان خارجی و جنگ ایران و عراق(1)-کارشناسان خارجي و جنگ ايران و ... به دنبال خروج ديپلمات هاي فرانسه از تهران در سال 1982 فرانسه اقدام به تحويل 5 فروند .... مروري بر نقش آمريكا در جنگ عراق عليه ايران (4)-مروري بر نقش آمريكا در جنگ عراق .
کارشناسان خارجی و جنگ ایران و عراق(1)-کارشناسان خارجي و جنگ ايران و ... به دنبال خروج ديپلمات هاي فرانسه از تهران در سال 1982 فرانسه اقدام به تحويل 5 فروند .... مروري بر نقش آمريكا در جنگ عراق عليه ايران (4)-مروري بر نقش آمريكا در جنگ عراق .
سفير آمريكا در عراق: آمريكا آماده مذاكره با ايران است
امريكا در نشست 1+5 براي آماده كردن مقدمات نشست با مذاكره كننده هسته اي ايران روز ... مروري بر نقش آمريكا در جنگ عراق عليه ايران (7) مروري بر نقش آمريكا در جنگ عراق ...
امريكا در نشست 1+5 براي آماده كردن مقدمات نشست با مذاكره كننده هسته اي ايران روز ... مروري بر نقش آمريكا در جنگ عراق عليه ايران (7) مروري بر نقش آمريكا در جنگ عراق ...
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها