تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):هر که می خواهد که قویترین مردم باشد بر خدا توکل نماید .
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798483576




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مردم داراي در سيره معصومين(ع)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
مردم داراي در سيره معصومين(ع)
مردم داراي در سيره معصومين(ع) نويسنده:اسماعيل نساجي زواره اشارهاسلام به عنوان مکتبي جامع، سعادت بخش و پويا براي تمام ابعاد وجودي و نيازهاي انسان برنامه و دستوراتي خاص را در نظر گرفته و اهميت آن را گوشزد نموده است. يکي از مؤلّفه هاي مهم و ارزشمند در گسترة زندگي اجتماعي تعامل با مردم است که به اين مسئله در آموزه هاي ديني توجه ويژه اي شده است و احاديث و روايات زيادي از سوي پيامبر(ص) و امامان(ع) به اين موضوع اختصاص يافته است.نگارنده سعي دارد که در اين نوشتار اهميت «مردم داري» و «ارتباط با مردم» را از منظر پيشوايان معصوم(ع) مورد بررسي قرار دهد تا پويندگان راستين راه آن بزرگواران بتوانند از اين آموزه ها بهره مند شوند.حمايت از محروماندر جامعة اسلامي مسلمانان بايد از لحاظ توزيع ثروت هاي عمومي، امتيازها و ساير خدمات در حد مساوي قرار گيرند. پيامبران الهي تلاش مي کردند تا فقرا و محرومان جامعه علاوه بر رشد فکري و فرهنگي از محروميّت هاي مادّي رها شوند و يک زندگي مناسب و در شأن خود داشته باشند. از اين رو پيشوايان معصوم(ع) در سيرة خود لازم مي ديدند که در حد توان با انواع فقر و محروميّت مبارزه کنند و اين پديده شوم و زيانبار را که نتيجة بي عدالتي و ظلم بود، ريشه کن نمايند.حضرت علي(ع) از قول نبي مکرّم اسلام(ص) مي فرمايد: «لن تقدّس امّةٌ لا يؤخذ للّضعيف فيها حقّه من القويّ غير متتعتعٍ؛(1) جامعه اي که در آن حق محرومان و ضعيفان از قدرتمندان بازستانده نشود، افرادش هيچ گاه روي سعادت و خوشبختي را نخواهند ديد.»لذا مي بينيم که پيشوايان ديني نه تنها سفارش هاي مؤکّدي در اين زمينه نموده اند، بلکه هر کدام در عصر خود نمونة برجسته اي از انسان دوستي و ضعيف نوازي به شمار مي رفتند.امام علي(ع) حمايت از اقشار محروم و درماندة جامعه را جزو برنامه هاي اصلاحي خويش قرار داده بود. آن حضرت در عهدنامة خويش به مالک اشتر به وي مأموريت مي دهد که هيچ گاه از اقشار محروم جامعه غفلت نورزد و نيازهاي آنان را تأمين کند. هم چنين علاوه بر فرمان هايي که به کارگزاران خويش در جهت تأمين اجتماعي محرومان جامعه مي دهد، خود نيزعملاً به تأمين اين قشر در جامعه اقدام مي کند و خود را «پدر يتيمان» معرفي مي نمايد و همچون پدر با آنان رفتار مي کند.(2)پيشواي دوم شيعيان امام حسن مجتبي(ع) در بذل و بخشش و دستگيري از بيچارگان سرآمد روزگار خويش و آرام بخش دل هاي دردمند و نقطة اميد درماندگان بود.آن حضرت دوبار تمامي دارايي خويش را در راه خدا داد و سه بار تمام اموال خود را با خدا تقسيم کرد و نصف اموال را به مستمندان بخشيد.(3)روزي عثمان کنار مسجد نشسته بود. مرد فقيري از او کمک مالي خواست. عثمان پنج درهم به وي داد. مرد فقر گفت: مراد نزد کسي راهنمايي کن تا کمک بيشتري نمايد. عثمان به امام حسن و امام حسين(ع) اشاره کرد. وي پيش آنان رفت و درخواست کمک نمود. امام مجتبي(ع) فرمود: «انّ المسألة لاتحلّ الّا في احدي ثلاث: دم مفجعٍ، او دينٍ مقرحٍ او فقرٍ مدقعٍ؛(4) درخواست کردن از ديگران جايز نيست مگر در سه مورد: ديه اي به گردن انسان باشد که از پرداخت آن عاجز است يا بدهي و دين کمر شکن داشته باشد که توان اداي آن را ندارد و يا فقير و درمانده گردد و دستش به جايي نرسد.»کدام يک از اين موارد براي تو پيش آمده است؟ عرض کرد: اتفاقاً گرفتاري من يکي از همين سه چيز است.آن گاه حضرت پنجاه دينار به وي داد و به پيروي از وي امام حسين(ع) چهل و نه دينار به او عطا کرد. عثمان گفت چه کردي؟ جواب داد: تو کمک کردي ولي هيچ نپرسيدي پول را براي چه منظوري مي خواهم؟ امّا حسن بن علي(ع) در مورد مصرف پول از من سؤال کرد، آن گاه پنجاه دينار دارد.عثمان گفت: اين خاندان کانون علم و حکمت و سرچشمه نيکي و فضيلت هستند. نظير آنان را کي مي توان پيدا کرد؟!(5)رازدارييکي از اصول اخلاقي و تربيتي مکتب اسلام رازداري و فاش نکردن اسرار خود و ديگران است، زيرا ممکن است کرامت انساني خود در صورت فاش شدن اسرار و رازهاي نهاني اش لطمه بيند. از اين رو در دستورات اخلاقي اسلام توصيه شده که هرگز اسرار ويژة خود را حتّي به دوستان صميمي خود نگوييد، زيرا ممکن است آنان روزي دشمن شما شوند و از اين فرصت سوء استفاده نمايند.حضرت علي(ع) در ضمن توصيه هاي اخلاقي و حکومتي، مالک اشتر را به راز داري مردم توصيه مي کند و به او مي گويد: تو به عنوان نمايندة حکومت بيش از هر کس سزاوار حفظ اسرار مردم هستي. مردم به هنگام مشکلات و ناملايمات، اسرار خود را با تو در ميان مي گذارند، تو بايد با حوصلة کامل پاي حرف آنان بنشيني و سنگ صبور و رازدار آنان باشي.(6)خويشتن داري در حفظ اسرار و راز ديگران يکي از نشانه هاي وسعت روح و قدرت اراده است. امام رضا(ع) مي فرمايد: «انسان مؤمن، مؤمن نخواهد بود مگر اين که سه خصلت داشته باشد: سنّتي از خداوند متعال، سنتي از پيامبر(ص) و سنّتي از امام، سنت خداوند کتمان اسرار مردم است، سنت پيامبر(ص) مدارا با مردم است و سنّت امام شکيبايي در برابر ناراحتي ها و مشکلات مي باشد.»(7)همدردي و هميارييکي از زيباترين خصلت هاي معاشرتي همدردي و ياري کردن ديگران است. انسان به حکم اجتماعي بودن، جهت تأمين آسايش و آرامش به ديگران نيازمند است و همين نيازها او را در جهت تعاون و مشارکت با ديگران ترغيب مي کند، در دين اسلام مشارکت و تعاون يکي از آموزه هاي اصلي قرآن کريم در اين زمينه مي فرمايد: «و تعاونوا علي البرّ و التّقوي و لاتعاونوا علي الاثم و العدوان.»(8)در سيرة پيشوايان معصوم(ع) همدردي و ديگر ياري امري ستوده و خدا پسندانه است. پيامبراسلام(ص) مي فرمايد: «کسي که دو لباس دارد يکي را خود بپوشد و ديگري را به برادر ديني خويش بپوشاند.»(9)امام صادق(ع) همدردي و مواسات با برادران ديني را وسيلة تقرّب به خداوند دانسته است. آن حضرت مي فرمايد: «تقرّبوا الي الله بمواسات اخوانکم.»(10)امام کاظم(ع) به «جعفربن محمد عاصمي» فرمود: اي عاصم! در همدردي و ارتباط با يکديگر چگونه هستيد؟ عاصم جواب داد: به بهترين حالتي که شخصي ممکن است باشد. فرمود: آيا اين گونه هستيد که يکي از شما هنگام تنگ دستي به مغازه يا خانة برادر ديني اش برود و کيسة پول او را بردارد و به مقدار نياز از آن برگيرد و او نيز ناراحت نشود؟ عاصم گفت: نه. امام فرمود: پس در حالتي از ارتباط با يکديگر نيستيد که من دوست مي دارم.(11)نقل مي شود وقتي که زمان وفات «زيدبن اسامه» فرا رسيد زيد گريه مي کرد. امام سجاد(ع) که بر بالين وي حاضر بود، فرمود: چرا گريه مي کني؟ چه چيزي تو را مي گرياند؟ زيد عرض کرد: گريه ام براي اين است که پانزده هزار دينار بدهي دارم و چيزي هم به جا نگذاشته ام تا آن را ادا نمايند. امام فرمود: گريه نکن. من از جانب تو بدهي ات را ادا مي کنم. آن حضرت پس از وفات زيد تمام بدهي اش را پرداخت.(12)مدارا با مردميکي از سجاياي اخلاقي که ماية دوام و ثبات جامعه است، مدارا با ديگران است. رفق و مدارا در سيرة رفتاري و عملي پيشوايان معصوم(ع) فراوان به چشم مي خورد. ايشان در امر تبليغ و اجراي فرامين الهي علاوه بر شخصيّت دادن به مردم، آنان را محترم مي شمردند، به گونه اي که با گفتار و کردار خويش بهترين آداب زندگي را به ديگران مي آموختند و درشت خويي آنان را با صبر و حوصلة تمام تحمّل مي نمودند.پيامبراسلام(ص) با مداراي خويش توفيق يافت که دين و دنياي مردم را اصلاح نمايد. مدارا سختي ها را آسان مي کند و آدمي را در برخورهاي اجتماعي موفق مي دارد، زيرا نيمي از روابط فرد و جامعه در گرو رفق و مداراست. امام کاظم(ع) فرمود: «مدارا نيمي از زندگي است.»(13)رفق و مدارا از مهم ترين صفات الهي است و از همين رو پيشوايان معصوم(ع) بالاترين حد اين فضيلت اخلاقي را داشتند. البته مداراي مورد بحث به معناي چشم پوشي از حق و زيرپاگذاشتن اصول و يا عبور از حدود معيارهاي اساسي نيست، بلکه نوع روشي در برخورد با ديگران است که خداوند بندگان ويژة خويش را بر آن مي ستايد و مي فرمايد: «و عباد الرّحمن الَّذين يمشون علي الارض هوناً و اذاخاطبهم الجاهلون قالوا سلاماً؛(14) و بندگان خداي رحمان کساني هستند که روي زمين به آرامي راه مي روند و چون افراد نادان ايشان را خطاب قرار دهند، به ملايمت و مدارا پاسخ دهند.» نقل مي شود که از قبيلة "بني سعد" فردي به حضور پيامبر(ص) رسيد. وي انساني درشت خوي بود و هنگام پرسش و صحبت با پيامبر(ص) چندين بار بي ادبي و گستاخي کرد، اما آن حضرت با حوصله و آرامش تمام سؤالات او را پاسخ داد. اين روش پيامبر(ص) نه تنها باعث مسلمان شدن آن فرد شد، بلکه تمام مردان و زنان قبيلة بني سعد مسلمان شدند.(15)عفو خطاکاراناحتمال خطا و لغزش انسان در زندگي بسيار است و مممکن است هر آن دچار لغزش و اشتباه شود. برخي از دوستان پيامبر(ص) و امامان در محضر آن حضرات دچار خطاهايي مي شدند که به علت سهو بودن خطاکاران را عفو مي کردند و اين در زندگي اجتماعي ما درس بزرگي است و روش عفو و مهرباني را به ما مي آموزد و ما را از انتقام و جنجال آفريني باز مي دارد.روزي يکي از کنيزان امام سجاد(ع) بر روي دستان آن حضرت آب مي ريخت. ناگهان ظرف آب افتاد و به سر مبارک امام اصابت کرد. حضرت سرش را به طرف کنيز برگرداند. کنيز که نگران و هراسان شده بود با زيركي اين آيه را خواند: «...و الکاظمين الغيظ و العافين عن النّاس»(16)امام فرمود: خشم خود را فرو بردم و تو را بخشيدم. سپس او را در راه خدا آزاد کرد.(17)تعجيل در تأمين نيازهاگره گشايي از مشکلات مردم بدون از دست دادن فرصت، در سيرة امامان معصوم(ع) مصاديق فراوان دارد. هرگاه کساني در جامعه دچار مشکل مي شدند براي رفع آن به محضر آن بزرگواران مي آمدند و آنان بي درنگ در جهت رفع مشکلات و گرفتاري هاي مردم اقدام مي کردند و اجازه نمي دادند که گره گشايي از مشکلات ارباب رجوع به تأخير افتد و فرصت ها از دست برود.از امام محمد باقر(ع) روايت شده است که: حضرت علي(ع) در هواي گرم به خانه برمي گشت. زني را ديد که از شوهرش شکايت مي کند. امام فرمود: صبر کن تا گرماي هوا کاهش يابد. زن عرض کرد اگر دير کنم آتش غضب شوهرم شعله ورتر مي شود. امام علي(ع) سرش را تکان داد و قسم ياد کرد بي درنگ حق مظلوم را بستاند و مشکل وي را حل نمايد. از اين رو همراه با زن به راه افتاد و به در خانه آن زن رسيد، شوهرش را به ترس از خدا و عدم آزار و اذيّت زنش فراخواند. مرد از سخنان امام برآشفت، امّا در اين هنگام ديد مردمي که از آنجا عبور مي کنند به حضرت علي(ع) سلام مي کنند. فهميد که اين شخص اميرالمؤمنين(ع) است. به همين دليل به دست و پاي آن حضرت افتاد و از گناه و لغزش خويش بخشش خواست، شمشيرش را غلاف کرد و به زنش گفت تا داخل منزل بيايد.(18)خيرخواهينصيحت به همنوعان و خيرخواهي براي برادران مسلمان در سيرة پيشوايان معصوم(ع) از اهميّت و جايگاه قابل توجهي برخوردار است در آموزه هاي ديني سفارش شده است که افراد جامعة اسلامي خيرخواه يکديگر هستند. امام صادق(ع) در اين زمينه مي فرمايد: «براي مؤمن واجب است تا مؤمن ديگر را نصيحت کند و خيرخواه او باشد.»(19)اين وظيفه دربارة مصلحان اجتماعي از اهميّت خاصي برخوردار است، به گونه اي که در قرآن کريم دعوت و تبليغ پيامبران با واژة «نصيحت» معرفي شده است. قرآن کريم از زبان حضرت هود(ع) چنين نقل مي کند: «ابلّغکم رسالات ربّي و انا لکم ناصحٌ امين؛(20) پيام هاي پروردگارم را به شما مي رسانم و من براي شما خيرخواه اميني هستم.»نصيحت و خيرخواهي گسترة وسيعي دارد و هرگونه گفتار و کردار خيرخواهانه را دربر مي گيرد. ارشاد به مصالح ديني، دنيوي، کمک به اصلاح امور و جلوگيري از لغزش، زبان خاصي نمي شناسد، ممکن است فرد ناصح بر اساس تشخيص گاهي از زبان انتقاد و گاهي از زبان تعريف و تمجيد براي رفع مشکل استفاده کند.حضرت علي(ع) انتقادها و اعتراض هاي خود را نسبت به معاويه «نصيحت» دانسته و در نامه اي به او مي نويسد: «واعلم انّ الشّيطان قد تبّطک عن ان تراجع احسن امورک و تأذن لمقال نصيحتک؛(21) بدان که شيطان نمي گذارد تو به نيکوترين کارهايت بپردازي و اندرزي که به سود توست بشنوي.»آن حضرت در وصيّت خود به امام مجتبي(ع) مي فرمايد: «وامحض اخاک النصيحة حسنةً کانت او قبيحةً؛(22) براي برادرت نصيحت را خالص گردان چه در نزد او نيکو باشد و چه زشت.»مزاح با مردماسلام دين عاطفه، صلح و اميد است و همواره مسلمانان را به صميميت و صفا دعوت مي نمايد، به طوري که حضرت علي(ع) در مورد شادي و صفا مي فرمايد: «المؤمن بشره في وجهه و حزنه في قلبه؛(23) شادي مؤمن در چهرة اوست و غم و اندوهش در دل.»بدين معنا که فرد مؤمن همواره غم خويش را براي خود نگه مي دارد ولي در برخوردهاي اجتماعي، با گشاده رويي ديگري را در شادي خود سهيم مي نمايد. اين نه تنها گفتار اهل بيت(ع) است بلکه در رفتار آن بزرگواران نيز به گونة روشن و عيني به چشم مي خورد. برخلاف آن چه در برخي اذهان جا افتاده است، پيشوايان معصوم(ع) نه تنها اهل شاد کردن و مزاح با ديگران بودند، بلکه به ديگران آن را توصيه مي نمودند و شاد نمودن دل مؤمن و پاک کردن غبار غم از چهرة او را سجيه اي اخلاقي مي دانستند.پيامبر(ص) در حديثي مي فرمايد: «انّي امزح ولااقول الّا حقّا؛(24) من مزاح و شوخي مي کنم ولي جز حق چيزي نمي گويم.»يکي از اصحاب امام صادق(ع) نقل مي کند که روزي آن حضرت به من فرمودند: مزاح و شوخي کردن شما با يکديگر چگونه است؟ من در جواب عرض کردم: کم است. فرمودند: چرا با يکديگر مزاح نمي کنيد؟ مزاح کردن از حسن خلق است و به واسطة آن برادر مسلمانت را خوشحال مي سازي. سپس امام صادق(ع) فرمودند: سيرة پيامبراکرم(ص) اين گونه بود که مزاح مي کردند و با اين کارشان مي خواستند ديگران را خوشحال کنند.(25)حمايت از توليد کنندگان پيشوايان معصوم(ع) علاوه بر اين که خود در عرصة توليد و تلاش هاي اقتصادي پيش گام بودند، از توليدکنندگان نيز حمايت مي کردند.کمک هاي مالي آن بزرگواران به آسيب ديدگان و ورشکستگان که زندگي اقتصادي آنان به دليل مشکلات طبيعي مختل شده بود، در همين زمينه قابل تفسير است.يکي از ياران امام موسي کاظم(ع) مي گويد: در نزديکي مدينه صيفي کاري داشتم موقعي که فصل برداشت محصول نزديک شد، ملخ ها آن را نابود کردند. من خرج مزرعه را با پول دو شتر بده کار بودم، نشسته بودم و فکر مي کردم. ناگهان امام کاظم(ع) را ديدم که در حال عبور از آن جا بود و مرا ديد. فرمود: چرا ناراحتي؟ عرض کردم: به خاطر اين که ملخ ها کشاورزي مرا نابود کرده اند. حضرت فرمود: چقدر ضرر کرده اي؟ عرض کردم: يک صد و بيست دينار با پول دو شتر. حضرت به غلام خود فرمود: يک صد و پنجاه دينال به او بده، سي دينار سود به اضافة اصل مخارج و دو شتر هم به وي تحويل بده. آن مرد مي گويد: وقتي اين کمک را تحويل گرفتم، عرض کردم، ياابن رسول الله! وارد زمين شويد و در حق من دعا کنيد. حضرت وارد زمين شد و دعا نمود. سپس از رسول خدا(ص) نقل کرد و فرمود: از بازماندگان مشکلات محکم نگه داري کنيد.(26)امام در کمک به کشاورزي که زراعت او دچار خسارت شده بود، علاوه بر اصل سرمايه اي که از دست داده بود، مقدار سودي که انتظار داشت به او مي پردازد، ضمن اين که حمايت معنوي خود را اعلام مي دارد و براي آن کشاورز دعا مي کند و با ذکر حديثي از پيامبر(ص) او را مشمول هدايت فکري و معنوي خود قرار مي دهد.بدين سان پيشوايان معصوم(ع) در سيرة رفتاري و عملي خود به مسؤولان و افراد جامعه مي آموزند که چگونه به مردم آسيب ديده کمک کنند.بيدارسازي وجدان هاآموزه هاي الهي نشان مي دهد که انسان هرچند ممکن است در ظاهر حقايق را فراموش کند، امّا از درون، هرگز دچار فراموشي حقايق نمي شود و با مخاطب قرار دادن درون و فطرت او مي توان او را نجات داد. خداوند در قرآن کريم مي فرمايد: «و لئن سألتهم من خلق السّموات و الارض و سخّر الشّمس و القمر ليقولنّ الله؛(27) اگر از آنان بپرسي چه کسي آسمان ها و زمين را خلق کرد و خورشيد و ماه را به تسخير درآورد، به يقين مي گويند خدا.»اين روش را در سيرة پيامبر(ص) و امامان(ع) مي بينيم، روشي که در آن از مخاطبشان مي خواهند که خود را در موقعيت فرض شده ببيند و بفهمد که فطرتش چه مي جويد و چه مي خواهد.مردي خدمت امام صادق(ع) آمد و گفت: اي زادة رسول خدا! مرا با خدا آشنا کن. خدا چيست؟ مجادله کنندگان بر من چيره شده اند و سرگردانم نموده اند. امام فرمود: اي بندة خدا! آيا تا به حال سوار کشتي شده اي؟ گفت: آري. فرمود: آيا شده که کشتي بشکند و کشتي ديگري براي نجات تو نباشد و امکان نجات با شنا را هم نداشته باشي؟ گفت: آري. فرمود: آيا در چنين حالتي به چيزي که بتواند از آن گرفتاري نجاتت دهد، دلبسته بودي؟ گفت: آري. فرمود: آن چيز همان خداست که مي تواند نجات دهد. آن جا که نجات دهنده اي نيست او فريادرس است.»(28)پي نوشت ها:1. نهج البلاغه، ترجمة محمد دشتي، نامه53، ص584 .2. اصول کافي، محمد بن يعقوب کليني، ج1، ص406 .3. تاريخ يعقوبي، ابن واضح، ج2، ص215 .4. وسايل الشيعه، حرّعاملي، ج9، ص447 .5. بحارالانوار، مجلسي، ج43، ص333-332 .6. نهج البلاغه، نامة 53، ص569 .7. مأخذ قبل، ج75، ص334 .8. سورة مائده، آية 2 .9. منتخب ميزان الحکمه، محمد محمدي ري شهري، ص534 .10. سفينة البحار، شيخ عباس قمي، ج2، ص23 .11. بحارالانوار، ج74، ص231 .12. الارشاد، شيخ مفيد، ج2، ص149 .13. همان، ص62 .14. سورة فرقان، آية 63 .15. طبقات الکبري، ابن سعد، ترجمة محمد مهدوي دامغاني، ج1، ص301 .16. سورة آل عمران، آية 134 .17. الارشاد، شيخ مفيد، ج2، ص146 .18. مناقب آل ابي طالب، ابن شهر آشوب، ج2، ص122 .19. اصول کافي، ج9، ص94 .20. سورة اعراف، آية 68 .21. نهج البلاغه، نامة 73، ص616 .22. نهج البلاغه، نامة 31، ص534 .23. همان، کلمات قصار، ش333، ص708 .24. شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد معتزلي، ج6، ص330 .25. مکارم الاخلاق، رضي الدين طبرسي، ص21 .26. تاريخ بغداد، خطيب بغدادي، ج15، ص16 .27. سورة عنکبوت، آية 61 .28. بحارالانوار، ج3، ص41 ./خ
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 393]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن