واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
منکرها از ديدگاه امام خميني رحمت اللّه عليه در همه حال،شعار ما قطع ايادي اجانب راست و چپ از سر کشور است؛زيرا رشد و استقلال و آزادي با وجود دخالت اجنبي از هر جنس و مسلک و مکتب،در هر امري از امور کشور ،اعم از سياسي و فرهنگي و اقتصاذي و نظامي خواب و خيالي پيش نيست؛و هر کس در هر مقامي صراحت و چه به وسيله ي طرحهايي که لازمه اش ادامه ي تسلط اجنبي يا ايجاد تسلط تازه اي باشد،خائن به اسلام و کشور است،و احترازاز او لازم است.صحيفه امام؛ج3،ص485در وقتي که سراسر ايران آشوبگران مشغول آشوب هستند،منافقان مشغول فعاليت هستند،و ابتلا به جنگ با قدرتهاي بزرگ داريم،و مملکت ما آنجا مبتلا به جنگ است و در داخل مبتلا به اين دستجات مختلفي است که به بهانه ي اسم شما ها در خيابلن ها مي ريزند و جوانان ما را زخمي ميکنند و گاهي هم مي کشند،اينها نهي از منکر نمي خواهد؟اينها را دعوت به شورش مي کنيد اين امر به منکر نيست؟اين امر به فساد نيست؟صحيفه امام؛ج14،ص451من از اول يک خَلجاني در ذهنم حاصل مي شد راجع به بعضي اينها؛لکن صبر کردم.صبر کردم و نصيحت کردم.صبر کردم،و هر وقت اينها آمدند_يعني هر وقت نه_اما بعضي اوقات،آنها را به مسائل اسلامي دعوت کردم؛به عمل بهقانون عمل کردم؛به حفظ و حراست جمهوري اسلامي دعوت کردم.کم کم آن احساس من عوض شدتا وقتي که مي بينم آن جناح منافق در ميدان است و تأييد مي کند.[براي]من تکليف شرعي است، تا ديگر،تأييد نکنم.مگرد من مي توانم که يک جرياني که بر ضد اسلام و بر ضد کشورما دارد انجام مي گيرد،باز ساکت بنشينم اينجا وبگويم بياييد با شما صحبت کنم.من اگر احتمال اين معنا را مي دادم که اينهابه اسلام بر گردند و به قانون اساسي که سوگند خورده اند وفادار باشند و قوانين اسلام را قبول کنند،من اگر احتمال اين را ميدادم ـبراي يک محظوري که من در آن محظور هستم،و به خود اين آقايان گفتم آن محظور راـباز آنها را دعوت مي کردم و آنها را وادار مي کردم به اينکه با هم بنشينند و به قانون عمل کنند.لکن بسيار غفلت مي خواهد و بسيار ساده انديشي ميخواهد که ـ اين گروههايي که با هم ائتلاف کردند و اين «جبهه ي ملي»که بر ضد اسلام مي خواهد راهپيمايي راه بيندازد،وـمسلمانها هم همين بنشينند تماشا کنند که بر ضد اسلام مقاله بنويسند و سبّ اسلام بکنند و حکم ضروري اسلام را «غير انساني»بخوانند.صحيفه امام؛ج14،ص455کدام منکري باتلاتر از اين است که کسي بگويد حکم قرآني«غيرانساني»است.صحيفه امام؛ج14،ص458ُبدانيد که گناهي بزرگتر از اين نيست که خداي نا کرده در مقابل ضد خدا و ضد مردم ساکت باشيد و پاداشي بالا تر از حضورتان در مقابل ضد انقلاب نمي باشد.آرامش را حفظ نماييد و در حفظ وحدت و اخوت اسلامي کوشش نماييد.صحيفه امام؛ج14،ص475اخيراًچيزي به من اطلاع دادند که موجب تأثر شد.و آن اينکه در بعضي از مناطق اشخاصي که از اهالي آنجا هستند حمله کردند به اين جنگلها،وجنگلها را دارند خراب مي کنند.اين جنگلها مال ملت است،نبايد آن را خراب کرد.بايد به نظر ولي امرش،به نظر حاکم باشد.جايز نيست بر آنها که بروند و جنگلها را ببرند و خراب کنند.بايد برادر هاي ما نصيحت کنند آنها را.جلوگيري کنند نگذارند که اين چيزهايي که تا کنون هستش و ديگران بردند،حالا ما خراب بکنيم!اينها خرابي است،نبايد اين خرابيها بشود. صحيفه امام؛ج6،ص110اگر خداي نخواسته کسي از حدود شرعي،چه در نطق هاي قبل از دستور و چه در مذاکرات و محاورات ديگر خارج شد ،وظيفه ي فريضه ي بزرگ نهي از منکر را فراموش نکنند؛که خداي نخواسته حق و عِرضو حيثيت مردم در مکاني که حافظ مصالح اسلام و مسلمين و مردم کشور است ضايع نگردد.صحيفه امام؛ج18،ص467از اين جهت که شما مي خواهيد اطاعت امر خدا بکنيد ،نهي از منکر کنيد.حکومتها را نهي کند ،بزرگترين منکر غلبه ي اجانت بر ماست.اين منکر را بايد نهي کنيد.حکومتها را نهي کنيد از مخالفتي که با هم دارند،وبا ملت دارند،و با دشکنان اسلام ـ که خدا فرموده مراوده نکنيم ـ محبت مي کنند.الآن منکري بالاتر از اين نيست که مصالح مسلمين را به خطر انداخته است.اين وظيفه ي همه ي شماست که مي خواهيد براي خدا کار کنيد.همه ي ما بايد اين دشمني را نهي کنيم،و وحدت اسلامي را شعارمان کنيم.با وحدت،و زير پرچم«لااله الا اللّه»پيروز مي شويم.صحيفه امام؛ج7،ص187آيا بايد در خانه ها نشست و باتحليلهاي غلط و اهانت به مقام و منزلت انسانها و القاي روحيه ي ناتواني و عجز در مسلمانان،عملا شيطان و شيطان زادگان را تحمل کرد و جامعه را از وصول به خلوص که غايت کمال و نهايت آمال است،منع کردو تصور نمود که مبارزه ي انبيا با بت و بت پرستها منحصر به سنگ و چوبهاي بي جان بوده است و نعوذ باللّه پيامبراني هم چون ابراهيم در شکستن بت ها پيشقدم و اما در مصاف با ستمگران،صحنه ي مبارزه را ترک کرده اند؟ئ حال آنکه تمام بت شکنيها و مبارزات و جنگ هاي حضرت ابراهيم با نمروديان و ماه و خورشيد و ستاره پرستان مقدمه ي يک هجرت بزرگ و همه ي آن هجرتها و تحمل سختيها و سکونت در وادي غير ذي زرع و ساختن بيت وفديه ي اسماعيل،مقدمه ي بعثت و رسالتي است که در آن،ختم پيام آوران،سخن اولين و آخرين و بانيان و مؤسسان کعبه را تکرار مي کند و رسالت ابدي خود را با کلام ابدي انّني بري ءٌ ممّا تشرکون1(ابلاغ مي نمايد که اگر غير از اين تحليل و تفسيري ارائه دهيم،اصلاًدر زمان معاصر،بت و بت پرستي وجود نداردو راستي کدام انسان عاقلي است که بت پرستي جديد و مدرن را در شکلها و افسونها و ترفند هاي ويژه ي خود نشناخته باشد و از سلطه اي که بت خانه هايي چون کاخ سياه بر ممالک اسلامي و خون ونا موس مسلمين و جهان سوم پيدا کرده اند،خبر نداشته باشد.صحيفه امام؛ج20ص316از کسبه و تجار و اصناف محترم تقاضا دارم که قيمت مواد غذايي و اجناس خود را بالا نبرند و به مردم مظلومي که در حال بارزه اند اجحاف ننمايند،که اجحافدر همه حال مردود است،و در اين موقع حساس اين عمل به نفع دستگاه ظلم و مخالفت رضاي خداوند تبارک و تعالي است.صحيفه امام؛ج5ص332من در پاريس که بودم بعضي خير انديش ها مي گفتند که نمي شود ديگر!وقتي که نمي شود بايد چه کرد؟بايد يک قدري[...]گفتم ما تکليف شرعي داريم عمل مي کنيم و مقيد به اين نيستيم که پيش ببريم.براي اينکه آن را ما نمي دانيم،قدرتش را هم الآن نداريم اما تکليف داريم.ما تکليف شرعي خودمان را عمل مي کنيم .من اينطور تشخيص دادم که بايد اين کار را بکنيم.اگر پيش برديم هم به تکليف شرعي مان عمل کرده ايم نتوانستيم ،حضرت امير هم نتوانست؛تکليف را عمل کرد ولي در مقابلش ايستادند؛اصحاب خودش ايستادند در مقابلش،نتوانست.اين چيزي نيست.خوب،ما به اندازه ي قدرتمان مي توانيم کار بکنيم.صحيفه امام؛ج8،ص10پي نوشت : 1-بخشي از آيه ي سوره ي انعام:«و من از آنچه شما شرک مي ورزيد،بيزارم»/س
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 383]