تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 23 آبان 1403    احادیث و روایات:  حضرت مهدی (عج):خدا با ما است و نيازمند ديگرى نيستيم، و حق با ما است و باكى نداريم كه كسى از...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1828872062




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اخلاق معاشرت (قسمت پنجم)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
اخلاق معاشرت (قسمت پنجم)
اخلاق معاشرت (قسمت پنجم) 8. با همسايگان آيا تا به حال، از دست همسايه ناراحت شده‏ايد؟ يا به عكس، آيا همسايه از شما رنجيده و دلخور شده است؟ علت چيست؟ و... چگونه مى‏توان از آن پيشگيرى كرد و راه همزيستى و حسن معاشرت با همسايگان چيست؟ اين مسأله گاهى به نشناختن «حقوق» همسايه مربوط مى‏شود، گاهى هم ريشه در رعايت نكردن و بى‏مبالاتى نسبت به آن دارد. ببينيم در دستورالعملهاى مكتب، چه نكاتى وجود دارد؟ سايه‏ى همسايه آيا دو همسايه، تنها در «سايه» شريكند و نزديك به هم؟ يا حق و حقوق و حد و حدودى هم وجود دارد؟بعضى مى‏گويند: «چهار ديوارى: اختيارى». اما اين سخن نه معقول است، نه مشروع. نه با عرف سازگار است، نه با شرع و عقل. گر چه انسانها را ديوارهاى خانه‏ها از هم جدا مى‏كند و هر كس وارد محدوده‏ى خانه و زندگى خويش مى‏شود، اما زندگى اجتماعى، افراد جامعه را به صورت اعضاى يك «خانواده» درمى‏آورد، كه پيوسته باهم در ارتباط، رفت و آمد، برخورد و تعاون‏اند و نيازهاى متقابل به يكديگر دارند. از اين رو، سايه‏ى هر كدام از دو همسايه، بايد آرام‏بخش ديگرى باشد و هر يك زير سايه‏ى همسايه‏ى خود، احساس «امنيت»، «آسودگى» و «اعتماد» كنند. اين چيزى است كه دستورهاى معاشرتى و اخلاقى اسلام بر آن تأكيد اكيد دارد.در متون دينى چيزى به نام «حسن الجوار» يا «تعهد الجيران» و... ديده مى‏شود، يعنى رسيدگى و سركشى به همسايگان و داشتن رفتارى نيك با آنان و هم آزار نرساندن به همسايه و صبورى و تحمل نسبت به آنچه از ناملايمات، از آن ناحيه سر مى‏زند. همچنان كه خود شما نيز از همسايه‏تان توقع داريد سازگارى نشان دهند و با اندك چيزى عصبانى نشوند و پرخاش نكنند، خودتان نيز در معرض همين خواسته و انتظار از سوى همسايگانيد.هر چه روحيه دينى و اخوت اسلامى ميان افراد جامعه حاكم باشد، به همان اندازه رابطه‏ها نزديكتر و صميمى‏تر و فاصله‏ها كمتر و كمتر مى‏شود و دو همسايه، بازوى يكديگر مى‏شوند و در غم و شادى و راحت و رنج، شريك هم مى‏گردند. برعكس آن در جوامع غربى و اروپايى و غرب‏زده است، كه هر چه علايق مذهبى كمرنگ‏تر و ضعيف‏تر باشد، زندگيها حالت سردى و كسالت‏بار مى‏يابد و به زندگى غربيها شبيه مى‏شود، كه نه تنها يك ديوار، بلكه ديوارهاى متعددى ميان دو همسايه و دو هم‏محل، يا كسانى كه در يك خيابان يا يك مجتمع مسكونى به سر مى‏برند، پديد مى‏آيد و همسايه از حال و روزگار همسايه‏ى بغلى يا طبقه‏ى بالا يا پايين يا خانه‏ى روبه‏رويى بى‏خبر است.راستى... اين گونه زيستن، انسانى و اسلامى است؟ پس جايگاه عواطف اجتماعى كجاست؟ همسايه كيست؟ وظيفه‏ى ما نسبت به او چيست؟ و حد و حريم همسايگى تا كجاست؟... همسايگى و حسن همجوارى«حسن همجوارى» تنها يك اصطلاح سياسى در ارتباط ميان كشورها نيست، و تنها كاربرد بين‏المللى ندارد. ميان اهل يك محل، يا در روابط دو همسايه نيز مطرح است. داشتن بهترين خانه، اما با همسايه‏اى بد و ناهنجار و مردم‏آزار، مفت هم گران است! افراد عاقل و هوشيار، در جايى خانه مى‏خرند كه محلش خوب و همسايگانش سالم و بافرهنگ باشند. وگرنه، يا بايد خانه را عوض كنند، يا عمرى در رنج و عذاب به سر برند. توجه به همسايه در خريدن و ساختن خانه، مغازه و محل كار، نشانه‏ى خردمندى است. پيشواى نخستين ما، امام على عليه‏السلام در نامه‏اى كه به فرزندش امام حسن مجتبى عليه‏السلام به عنوان توصيه‏هايى از پدرى دنيا ديده و باتجربه مى‏نويسد، از جمله مى‏فرمايد: «سل عن الرفيق قبل الطريق و عن الجار قبل الدار»؛ (1). پيش از سفر، از همسفر بپرس و پيش از خانه، از همسايه! آرى... «بسا كس‏اند، از اين همرهان «آرى» گوى، كه دل به وسوسه‏ى راه ديگرى دارند. بسا كس‏اند، كه جايى موافقان رهند، كه خود، نه جاى هماهنگى است و همراهى است. بدين سبب، نخست بايد آيين همرهى دانست!» همسايه‏ى خوب داشتن، نعمتى ارزشمند است و همسايه‏ى خوب بودن، محبت‏آور و رفيق‏ساز است. هميشه دلها متوجه جايى مى‏شود كه دوستى و نيكى از آنجا بجوشد و بتراود. هر جا كه شهد خير باشد، افراد هم گرد مى‏آيند و افراد و جامعه، دلگرم شده، محيط هم آباد مى‏گردد. نقش رفتار نيك در همسايگى و در ايجاد تجمعهاى پرشكوه و الفتهاى اجتماعى فراوان است. حضرت على عليه‏السلام مى‏فرمايد: آنكه همسايگى‏اش نيكو باشد، همسايگانش روزافزون مى‏شوند: «من حسن جواره كثر جيرانه». (2). در حديث ديگرى از امام صادق عليه‏السلام آمده است: «حسن الجوار يعمر الديار و يزيد فى الأعمار»؛ (3). «خوش همسايگى»، هم آبادى‏ها را آبادان مى‏سازد و هم عمرها را مى‏افزايد! در اين دو حديث، هم به بازده عمرانى و اجتماعى سلوك شايسته در همسايگى اشاره شده، هم به منافع شخصى و بهداشت روانى. البته در پاداشهاى اخروى آن احاديث فراوانى نقل شده است. (4). توصيه به حسن جوارحضرت امير عليه‏السلام، پس از آنكه از دست شقى‏ترين افراد كوردل و كج‏فهم، ضربت خورد و در بستر افتاد، در آستانه‏ى شهادت، وصاياى ارزشمندى خطاب به فرزندان و پيروانش فرمود كه بخشى از آنها هم به حقوق همسايه مربوط مى‏شود؛ «الله الله فى جيرانكم، فانها وصية نبيكم، ما زال يوصى بهم حتى ظننا انه سيورثهم»؛ (5). اين سفارش على عليه‏السلام در واپسين لحظات عمر است كه فرمود: خداى را، خداى را، درباره‏ى همسايگانتان، كه اين وصيت پيامبر شماست. پيامبر خدا همواره نسبت به همسايگان سفارش مى‏فرمود، تا حدى كه گمان كرديم آنان را از ارث برندگان قرار خواهد داد! امام صادق عليه‏السلام نيز در سخنى فرموده است: «بر شما باد نماز خواندن در مسجدها و همسايگى خوب با مردم». (6) اگر به دستور مكتب، رفتار بزرگوارانه و شايسته با همسايگان داشته باشيم، دوستيها را جلب مى‏كند و افراد در مشكلات و گرفتاريها و نيازهاى متقابل، با بهره‏گيرى از اين تكيه‏گاه، مى‏توانند از قوت روح برخوردار باشند. گاهى هم بايد جور همسايه را كشيد. اين شرط همسايگى خوب است. «حسن جوار» تنها به اين نيست كه اذيت و رنجى به همسايه نرسانيم. گاهى تحمل سختيها و ناملايماتى كه از سوى او برايمان پيش مى‏آيد، مصداق اين «حسن همجوارى» است. اگر بخواهيم روابط از هم نگسلد، بايد صبور بود و باتحمل، وگرنه، پاسخ بدى را با بدى دادن و در زشتيها مقابله به مثل كردن، نشان حقارت روح و دون‏همتى است. به علاوه اين كار از همه برمى‏آيد. گذشت و تحمل است كه اراده و ايمان و بزرگوارى مى‏طلبد. در عالم رفاقت، شراكت، دوستى، ازدواج و همسرى، همسفرى، محيط كار و... نيز بايد گاهى «سنگ زيرين آسيا» بود، نه كم‏ظرفيت و بى‏طاقت. امام كاظم عليه‏السلام فرمود: حسن جوار و همسايه‏ى خوب بودن، تنها آزار نرساندن نيست، بلكه آن است كه بر اذيت همسايه صبور و بردبار باشى: «ليس حسن الجوار كف الأذى و لكن حسن الجوار صبرك على الأذى.» (7). روشن است كه اين گونه حديثها هرگز مجوز «همسايه آزارى» نيست. اگر توصيه به بردبارى نسبت به آزار همسايه شده، بيش از آن و اكيدتر و شديدتر، سفارش به خوش‏رفتارى و نرساندن آسيب و آزار به همسايگان شده است. مزاحمت براى همسايه، از بدترين رفتارهاى اجتماعى است. آخرين مرزدر هر چيزى حد و مرز و حريمى وجود دارد. وقتى از اندازه گذشت، صفحه برمى‏گردد و اوضاع، به گونه‏اى ديگر مى‏شود. تحمل نسبت به آزار و زحمت آفرينى همسايه نيز اين گونه است. گاهى مزاحمت به حدى مى‏رسد كه پايان خط است و حريمها و حرمتها ديگر فرومى‏ريزند، چون خود همسايه‏ى مردم آزار، حريم نگه نداشته است. در تاريخ است كه مردى خدمت پيامبر رسيد و از آزار همسايه‏اش شكايت كرد. حضرت فرمود: برو و تحمل كن. بار دوم كه به شكوه آمد و ناليد، پيامبر باز هم دستور صبر و تحمل داد. آزار همسايه به اوج رسيد و خارج از مرز تحمل. وقتى براى سومين بار، شكايت از همسايه كرد، حضرت رسول چنين راهنمايى و سفارش كرد: «روز جمعه، وقتى مردم به سوى نماز جمعه مى‏روند، تو وسايل و اسباب و اثاث خويش را بيرون بريز و در رهگذار مردم قرار بده، تا همه‏ى آنان كه به نماز مى‏روند، اين صحنه را ببينند. وقتى علت را مى‏پرسند، ماجرا را به آنان بگو.» آن مرد نيز چنان كرد. همسايه‏ى مردم آزار(كه آبروى خود را در خطر ديد) بى‏درنگ به سوى او شتافت و ملتمسانه از او خواست كه وسايلش را به خانه برگرداند و قول داد و عهد و پيمان بست كه ديگر آن گونه رفتار نكند. (8). اين نتيجه‏ى بى‏پروايى و قدرنشناسى نسبت به لطفها و مداراهاست. لطف خدا هم با انسان خطاكار مدارا مى‏كند، ولى... «چون كه از حد بگذرى، رسوا كند». از حلم و بردبارى ديگران نبايد سوء استفاده كرد و نجابت و بزرگوارى ديگران را نبايد به حساب ضعف يا بى‏عرضگى آنان گذاشت. حد و حق همسايهمحدوده‏ى رعايت حقوق همسايگان و داشتن رفتار شايسته، تنها به همسايه‏ى دست راست و چپ خانه منحصر نمى‏شود و تنها به پرهيز از آزار هم خلاصه نمى‏گردد. سركشى، رسيدگى، احوالپرسى، رفت و آمد، مساعدت و يارى، عيادت، انفاق و صدقه، رفع نياز، همدردى و... از جمله امورى است كه بر عهده‏ى هر همسايه است و اينها نشانه‏ى فتوت و جوانمردى است. پيشواى جوانمردان، على بن ابى‏طالب عليه‏السلام فرمود: «من المروة تعهد الجيران»؛ (9) رسيدگى به همسايگان از مروت و جوانمردى است. حضرت امام باقر عليه‏السلام نيز در بيان صفات و خصال شيعه و پيروان و رهروان خط اهل‏بيت، يكى هم همين را دانسته و فرموده است: «و التعاهد للجيران من الفقراء و اهل المسكنة و الغارمين و الأيتام...»؛ (10). از نشانه‏هاى پيروان ما، رسيدگى به همسايگان نيازمند و تهيدست و بدهكاران و يتيمان است. چگونه انسان شرافتمند و باوجدان مى‏تواند آسوده و با شكم سير بخوابد و مرفه و برخوردار باشد، در حالى كه در همسايگانش محرومان تهيدست، يتيمان بى‏سرپرست، گرسنگان بينوا و بدهكاران درمانده باشند و او بتواند گرهى بگشايد، اما بى‏تفاوت باشد؟ اينجاست كه كلام نورانى پيامبر خدا، بر تارك تاريخ مى‏درخشد كه فرمود: هر كس سير بخوابد، در حالى كه همسايه‏ى مسلمانش گرسنه باشد، به من ايمان نياورده است: «ما آمن بى من بات شبعانا و جاره المسلم جائع» (11) آرى، مسلمانى به عمل است، نه به ادعا و شعار! اين حقوق و رعايتها به تعبير احاديث، تا مرز چهل همسايه از هر طرف است. امام صادق عليه‏السلام از رسول اكرم صلى الله عليه و آله از رسول اكرم صلى الله عليه و آله نقل مى‏كند كه فرمود: هر چهل خانه از هر چهار طرف، همسايه محسوب مى‏شود. (12). امام باقر عليه‏السلام نيز فرمود: «حد الجوار اربعون دارا من كل جانب من بين يديه و من خلفه و عن يمينه و عن شماله». (13) كه مضمونش همان حد و حريم همسايگى تا چهل خانه از چهار طرف است. اگر اين حق و حد و حريم كه اسلام بيان كرده است، مسؤولانه شناخته و رعايت شود، در جامعه‏ى اسلامى نيازمند و گرفتار و بينوايان بى‏سرپرست و رنجديدگان دست از همه جا كوتاه و آبرومندانى كه صورت خود را با سيلى سرخ نگه مى‏دارند يافت نخواهد شد. سخن را در اين بخش، با كلامى از محدث بزرگوار، مرحوم «شيخ عباس قمى» به پايان مى‏بريم، كه چنين نوشته است: «... در زمينه‏ى معاشرت نيكو با همسايه، حديث بسيار است و «حسن جوار» هم تنها پرهيز از همسايه آزارى نيست. بلكه تحمل جفا و ناملايمات همسايه هم از آن جمله است. همچنين از امور مربوط به «خوش همسايگى»، ابتدا كردن به سلام، عيادت در هنگام بيمارى، تسليت و تعزيت گفتن در سوگها و مصيبتها، تبريك و تهنيت گفتن در شاديها و اعياد، چشم‏پوشى از لغزشها، سرك نكشيدن به رازها و امور پنهانى همسايه، مضايقه نكردن از كمكهايى كه مورد نياز او است، حتى اگر مى‏خواهد چوبى(و تيرآهنى) بر ديوارت بگذارد، يا ناودانى را بر خانه‏ى تو بگذارد و از اين گونه امور... مضايقه نكنى و سخت نگيرى....» (14). 9. سوغات و عيادتچه خوب است كه ديدارها، همراه با تحفه و هديه‏اى باشد، تا لذت‏بخش‏تر و مودت‏آميزتر گردد. اصل هديه، جلب محبت و مودت مى‏كند، اگر در ديدارهاى پس از مسافرت و زيارت باشد، چه بهتر و بيشتر! از مولايمان على عليه‏السلام است: «الهدية تجلب المحبة»؛ (15). هديه، دوستى مى‏آورد. اين كار، هم بازگشت از سفرها را شيرين مى‏سازد، هم در يادها زنده نگه مى‏دارد و خاطره‏انگيز مى‏شود. چه بسيار كسانى كه خاطره‏ى شيرين يك سفر را تنها از رهگذر هديه و سوغاتش در ياد خود نگه داشته‏اند. عيدى گرفتنهاى دوران كودكى و جوايزى كه دانش‏آموزان دريافت مى‏كنند، اغلب جزء شيرين‏ترين و فراموش نشدنى‏ترين خاطرات زندگى آنهاست. وقتى افراد يك خانواده، چشم به راه بازگشت مسافرشان از «حج»، «مشهد»، شهرهاى داخلى يا سفرهاى خارجى باشند، هنگام آمدنش كلمه‏ى «سوغات»، شيرين‏ترين وردى است كه بر زبانهايشان جارى مى‏شود و بر خاطرشان مى‏گذرد. از اين طريق، خانواده نيز خوشحال مى‏شوند. سوغات آوردن(اگر در حد و حدود مناسب و در شأن انسان باشد) سنتى اسلامى است و نشانه‏ى آن است كه «مسافر»، در سفر هم به ياد آنها بوده است. مهم، اصل هديه و سوغات است، قيمت آن چندان مهم نيست. يعنى ارزش معنوى و عاطفى هديه جاى توجه است، نه ارزش مادى و ريالى آن. گاهى يك شيشه عطر، يك تسبيح و سجاده، يك كتاب و مجله، يك دست كفش و لباس، يك كيف و جوراب، يك شيرينى و ميوه‏ى محلى از محل سفر و... حلاوتى فراموش نشدنى پديد مى‏آورد. هديه، هر چه باشدلازم نيست سفر، حتما طولانى يا به جاهاى دور باشد، تا «هديه» بطلبد! و ضرورت هم ندارد كه سوغات، گرانبها و داراى ارزش مادى بالا باشد! گفتيم كه خود سوغات و هديه‏ى سفر، ارزشى معنوى و اخلاقى دارد، هر چند قيمتش نازل و مقدارش اندك باشد. بشنويم از اسوه‏ى اخلاق، حضرت رسول صلى الله عليه و آله كه فرمود: «اذا خرج احدكم الى سفر ثم قدم على اهله فليهدهم وليطرفهم ولو بحجارة»؛ (16). هر گاه يكى از شما به سفر رفت، هنگامى كه به سوى خانه و خانواده‏اش برمى‏گردد، حتما برايشان هديه و سوغات آورد، حتى اگر شده، سنگى باشد!... روشن است كه هدف آن حضرت، آوردن سنگ نيست، بلكه مى‏خواهد بفرمايد، هديه، هر چند ارزان و ناچيز هم باشد، «موضوعيت» دارد و خوب است كه مرد خانه و بزرگ خانواده، دست خالى و بى‏سوغات به خانواده‏اش برنگردد. البته اگر سفر، سفر معنوى باشد(مانند حج، عمره، سوريه، مشهد و...) از مسافر آگاه و مكتبى انتظار مى‏رود كه رهاوردهاى معنوى از اين سفر براى خانواده و دوستان بياورد و دريافتها، معرفتها، آموختنيهاى سفر را به عنوان يك «ارمغان» براى ديدار كنندگانش بازگو كند و آنان را در فضاى معنوى و روحانى مسافرت خويش قرار دهد. متأسفانه اين گونه تحفه‏ها بسيار اندك است و زائران ما، كيف و چمدان خويش را از هر چيز پر مى‏كنند، جز خاطرات معنوى و رهاوردهاى روحى و تربيتى؛ مگر كسانى انگشت شمار، كه خداوند بر شمارشان بيفزايد. عيادت بيماراز نمونه‏هاى بارز اخلاق معاشرت، رفتن به عيادت بيماران است. چه در شهرى كه هستيم، چه با سفر به شهرى ديگر، چه بيمارانى كه از خويشاوندان و فاميل‏اند، چه آنان كه دوست و آشنايند، و چه حتى عيادت بيماران غريب و بى‏دوست و آشنا! به قول سعدى: «قدر عافيت كسى داند كه به مصيبتى گرفتار آيد.» (17). تندرستى از نعمتهاى ناشناخته‏ى الهى است. آنكه بيمار مى‏شود، چشم به راه ديدار و سركشى و احوالپرسى دوستان و بستگان است و از تفقد آنان خرسند مى‏شود. از بهترين كارها كه پاداش بسيار نيز دارد و موجب رضاى خالق و مخلوق است، «عيادت بيمار» است. اين عمل در اسلام، آداب خاصى دارد. نيكو است كه انسان به عنوان سركشى و احوالپرسى از مريض، به سراغ او برود، كم بنشيند(مگر آنكه خود بيمار، طالب و مشتاق باشد بيشتر بنشينيد) دست و نبض بيمار را بگيرد، دست بر پيشانى‏اش بگذارد، به مريض دعا كند، از او دعا بخواهد، ولى به گونه‏اى باشد كه اسباب زحمت بيمار و خانواده‏اش را فراهم نسازد. (18). حتى چيزى با خود بردن هنگام رفتن به عيادت بيمار(همان گونه كه رايج و مرسوم است) بسيار پسنديده است. يكى از غلامان امام صادق عليه‏السلام مى‏گويد: يكى از آشنايان بيمار شد. جمعى از دوستان به ملاقات او مى‏رفتيم كه در راه، به امام صادق عليه‏السلام برخورديم. امام پرسيد: كجا؟ گفتيم: به عيادت فلانى مى‏رويم. فرمود: بايستيد. ما نيز ايستاديم. پرسيد: آيا ميوه‏اى، سيبى، گلابى، عطر و... چيزى همراه داريد؟ گفتيم: نه، هيچ يك از اينها را نداريم. فرمود: آيا نمى‏دانيد هر چه كه نزد بيمار برده شود، با همان خوشحال مى‏شود و مايه‏ى راحت و استراحت او است؟ (19). اين، حتى نشانه‏ى كاهش دردهاى جسمى در سايه‏ى خرسنديهاى روحى است، چيزى كه در روانشناسى و درمان جديد، به عنوان يك دستور درمانى مورد توجه است. اهميت نقش پرستاران در روحيه دادن به بيماران و تحمل دوران درمان از همين جا روشن مى‏شود. اخلاق پيامبرانهرفت و آمد به خانه‏ى بيماران و عيادتشان و تفقد از حالشان، از اخلاق انبيايى است و سبب تحكيم رابطه‏ها و تقويت دوستيها و الفت خانواده‏هاست. پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نيز به عيادت بيماران مى‏رفت. حتى يك بار از يك يهودى نيز عيادت فرمود كه همسايه‏ى او بود. (20). آنچه به عيادت، ارزش مى‏بخشد، خدايى بودن آن و اخلاص در عيادت است، حتى خارج از مرز دوستى و رفاقت و آشنايى و شغل و موقعيت طرف به عيادت رفتن مهم است. اين در آنجا جلوه مى‏كند كه مريض، گمنام و بى‏كس و ناشناخته و غريب باشد كه بيش از ديگران چشم به راه ديدار كنندگان است. تعبير «فى الله» كه در روايات عيادت بيماران به چشم مى‏خورد، به همين نكته‏ى حساس اشاره مى‏كند. چگونه مى‏توان به اين گوهر دست يافت و از كجا مى‏توان «نيت خدايى» را در عيادتها تشخيص داد؟ عيادت بى‏ريا وقتى به عيادت بيمارى مى‏رويد، روى چه انگيزه‏اى است؟ آيا از ترس گلايه‏هاى بعدى او و خانواده‏ى او است؟ يا اينكه چون همسايه و آشناست و فردا چشم در چشم هم خواهيد انداخت؟ يا چون رئيس و مسؤول است؟ يا براى خدا؟ البته دلجويى از يك بيمار و خانواده‏اش يا رعايت حق همسايگى و حق رئيس، جاى خود دارد، ولى آيا شده كه جعبه‏ى شيرينى يا پاكت ميوه‏اى بگيريد و به عيادت بيمارانى در بيمارستانها برويد كه كسى را ندارند و شما را هم نمى‏شناسند؟ در ايام جنگ، بعضيها به ديدار و عيادت رزمندگان مجروح مى‏رفتند كه در شهرستانهايى دور از بستگان خود تحت درمان بودند، بى‏آنكه سابقه‏ى آشنايى با مجروحان جنگى داشته باشند، تنها به خاطر خدا و انجام وظيفه‏ى دينى و انسانى. اين كار، بس عظيم است و الهى! و مايه‏ى آسانى حساب خداوند در قيامت مى‏گردد. در حديث قدسى آمده است: «من عاد مؤمنا فى فقد عادنى»؛ (21). هر كس در راه من(به خاطر خدا) مؤمنى را عيادت كند، مرا عيادت كرده است. در حديث است كه روز قيامت، پروردگار به بنى‏آدم خطاب مى‏كند: مريض شدم چرا به عيادتم نيامدى؟ مى‏گويد: خدايا! تو پروردگار جهانيانى، چگونه به عيادت تو مى‏آمدم؟ پاسخ مى‏شنود: فلان بنده‏ام بيمار شد و از او عيادت نكردى! مگر نمى‏دانستى كه اگر به عيادتش مى‏رفتى، مرا نزد او مى‏يافتى؟ (22). به علاوه، عيادت بيمار، انسان را به ياد قيامت مى‏اندازد و او را متوجه نعمت تندرستى مى‏سازد و زمينه‏ساز شكر به خاطر سلامتى مى‏گردد. از رسول خدا صلى الله عليه و آله روايت است كه: به عيادت بيمار و تشييع جنازه برويد، كه شما را به ياد آخرت مى‏اندازد. (23). عيادت و سوغات بى‏توقع دانستيم كه اگر به عيادت بيمار، يا هديه و سوغات، جنبه‏ى الهى بدهيم و آن را به حساب خدا بگذاريم، هم پاداش بيشترى مى‏بريم، هم به ترويج اين گونه سنتهاى اسلامى در اخلاق معاشرت، كمك كرده‏ايم. با اين حساب، نبايد در دادن هديه و بردن سوغات يا رفتن به عيادت بيمار، حساب عوض و جايگزين آن را كرد. گلايه از اينكه چرا ما كه به عيادتش رفتيم، او به عيادت ما نيامد، كم‏ظرفيتى است، يا اگر كسى هنگام بيمارى‏تان از شما عيادت نكرد، شما «مقابله به مثل» نكنيد و كريم و بزرگوار باشيد. رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرموده است: «عد من لا يعودك و اهد من لا يهدى لك»؛ (24). به عيادت كسى برو كه از تو عيادت نكرده است و براى كسى هديه ببر كه براى تو هديه و سوغات نياورده است. و... اخلاص و وسعت نظر و بزرگ‏منشى، از همين جاها شناخته مى‏شود!... پي نوشت : (1). نهج‏البلاغه، صبحى صالح، نامه‏ى 31(2). غررالحكم، ج 7، ص 49(3). كافى، ج 1، ص 667، احاديث 10،8 و 7(4). در اصول كافى، ج 2) عربى) باب «حق الجوار»، همچنين در سفينة البحار، واژه‏ى «جور» ملاحظه شود(5). نهج‏البلاغه، صبحى صالح، نامه‏ى 47، خطاب به امام حسن و امام حسين عليه‏السلام(6). كافى، ج 2، ص 635(7). همان، ص 667(8). سفينة البحار، ج 1، ص 191) واژه جار)؛ كافى، ج 2، ص 668(9). غررالحكم، ج 7، ص 49(10). كافى، ج 2، ص 74(11). سفينة البحار، ج 1، ص 192(12). كافى، ج 2، ص 669، باب «حد الجوار»(13). همان(14). سفينة البحار، ج 1، ص 192 «حسن الجوار»(15). غررالحكم، ج 7، ص 421(16). مكارم الاخلاق، طبرسى، ص 266؛ بحارالانوار، ج 79، ص 283(17). گلستان سعدى، باب هشتم(18). روايات بيمارى و عيادت و... را در مكارم الاخلاق، باب 11 مطالعه فرماييد(19). مكارم الاخلاق، ص 361(20). همان، ص 359(21). همان، ص 360(22). ميزان الحكمه، ج 9، ص 128(23). همان، ص 130(24). كنز العمال، متقى هندى، حديث شماره‏ى 25150/س
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 424]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن