تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس مى خواهد دعايش مستجاب شود و غمش از بين برود بايد گره از كار گرفتارى باز كند....
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805547982




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

چكامه‌اي براي شب قدر


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
چكامه‌اي براي شب قدر
چكامه‌اي براي شب قدر نويسنده: عليرضا همتي شب‌ها همه در شب پيوسته و خيمه‌زده بود! شب چنان به اعماق تاريكي فرو رفته كه گويي هيچگاه بالا‌ نمي‌آيد! غرق در تاريكي و ظلمت بود، چنانكه از ابتداي عالم چيزي جز تاريكي، سياهي و ظلمت نبوده است! شب‌ها همه در شب خيمه زده بود! و سياهي و تاريكي همه جا را فرا گرفته بود! هر تاريكي و هر سياهي از سرچشمه‌هاي شبي سياه‌تر و ظلماني‌تر از خود است كه سيراب مي‌شود!تاريخ و شب‌زدگان آن ساكت وامانده و دور شده از نور و روشنايي، آرام، نوميد، هراسان و سراسيمه در اين سياهي همه‌گير يا به خواب و يا به پرسه‌زني‌هاي بي‌هدف و بي‌حاصل و عفن‌آلوده در اين قبرستان ويران و به خواب رفته مشغول!! زندگي‌ها، سال‌ها و ماه‌هاي تهي و بي‌معني و پوچ! سال‌ها و ماه‌هايي كه آفرينشي و خلقتي ندارند! پيام و تفكر تازه‌اي ندارند! تنها درگذرند! چون رهگذري تنها و بي‌كس! و بعد از پا افتاده! فرسوده و ناتوان! و آنگاه مرگ كه او را فرا مي‌گيرد!قرن‌هاست كه شب‌ها و سياهي‌ها ديگر بعدي و ساحتي ندارند! همه تخت‌اند، مسطحند و همه يكسانند! گويي كه از سقف آسمان به زير آمده‌اند و بر بستر ناجور و ناهموار زمين چسبيده‌اند و زمين را و زمان را و تاريخ را و انسان را چنان به سياهي و بندگي كشانده‌اند كه هيچ‌كس را و هيچ چيز را نمي‌توان باز شناخت!!! حتي كلمات نيز زلا‌لي و صداقت و شفافيت و برندگي و فرقان خود را از دست داده و دست ياري رساني و كمك‌دهي به اين سياهي‌ها و ظلمات‌ها سپرده و الواح و تصاويري را كه روايتگر زمان و انسان و تاريخ‌اند شسته و محو نموده است!شب‌ها همه در شب بود!! هر شبي و هر تاريكي‌اي، گوري و گودالي براي تاريكي‌ها و سياهي‌هاي پيش از خود! گور در گور و سياهي در سياهي! و ظلمت در ظلمت! گور در گور و سياهي در سياهي! و ظلمت در ظلمت! گور در گور و سياهي در سياهي! و ظلمت در ظلمت !اشباح در گور خفته‌اي كه هرازگاهي با شنيدن گام‌هايي و يا ضربه‌هاي كوبنده باراني و بادي اميد و روزنه تازه‌اي به روشنايي و رهايي در دلشان زنده مي‌شد!و تاريخ در گوشه‌اي چمباتمه زده بود و از دور مي‌نگريست! زيرلب لبخندي تلخ و دردناك داشت! گويي با لبانش مي‌گريست! مي‌گريست! مي‌گريست! م... به سرنوشت انسان! به غربت و تنهايي او! شب‌ها همه در شب بود! شب‌هايي كوچك‌تر و كوتاه‌تر در كالبد و دل شبي بزرگ‌تر و طولا‌ني‌تر! شبي برتر از هزار شب! شب‌هايي غريب! خيمه‌زده و دور افتاده از اين شب!شبي كه خداوند زيباترين و عاشقانه‌ترين غزل‌هايش را، پرجاذبه‌ترين و جادويي‌ترين كلماتش را بر انسان فرو مي‌بارد! غزل‌ها و كلماتي كه نزولشان ديوارها، غرفه‌ها و شبستان‌هاي به شب پناه برده را فرو مي‌ريزند! و فرشتگان با صداي ريزش باران رحمت‌الهي زيباترين و دلكش‌ترين سرودهايشان را در ستايش اين شب سر مي‌دهند!اكنون شب قدر است!! شب ارزش‌ها! شب سرنوشت و تقدير انساني نو! شب باريدن حكمت از آسمان! شب فرود آمدن آيات خداوندي! شبي كه معشوق خود شخصا دست‌اندركار تحول و دگرگوني است! شبي كه خداوند تمامي نعمات! تمامي نبوغ! تمامي آفرينندگي و آفرينشگري خويش را بر تمامي بندگان صالح و مومنش فرو مي‌ريزد! شب بازانديشي كتاب آسماني! شب آشتي دادن عمل و انديشه! شبي كه سرنوشت انسان تنها به دستان خودش مشخص و معين مي‌گردد! شب خوردن ميوه ممنوع! شب پوست انداختن انسان و هستي! شب تغيير جهت از لجن به روح الهي! و آغاز فردايي كه تاريخي نو را بنياد مي‌كند!شب‌هايي كه يكبار ديگر روح خداوندي در كالبد مرده و بي‌جان و فرسوده انسان و تاريخ و ملت و نسلي دميده مي‌شود!شبي كه از هزاران سال و ماه برتر و والا‌تر است! شب به هوش آمدن و چشم گشودن! شب بيداري! گويي كه يكي از خفتگان افسوس بوده است! آزاد از هرآنچه ناماندي است! از هرچه سنگ است! ‌ شبي كه هم عمقش و هم زيبايي‌اش نسبت به شب‌هاي ديگر عميق‌تر و زيباتر است! شبي كه اين دو توامان با يكديگر و دست‌دردست هم به رجزخواني مي‌پردازند! رجزخوان سپيده دمي كه از پس اين شب خواهد آمد!! آه! چه نگاه حقيرانه‌اي!نه! اينان نيستند كه رجز مي‌خوانند! خداوند است كه رجز مي‌خواند و حريف مي‌طلبد! نه حريقي براي قدرتنمايي و جنگاوري و نبرد كه براي عشق! محبت! دوست داشتن! ايمان و ايثار!ناگهان زلزله‌اي در سراپاي ملكوت افتاد و آنگه صوراسرافيل را در قبرستان حيات ظلمت گرفته مي‌شنوي، گورها خواهند شكافت و مردگان از چاله‌ها و گودال‌هاي تاريك و سياه خويش بيرون خواهند آمد و روح‌هاي آواره، خسته و سرگرداني كه سال‌ها خود گم كرده و از خويشتن و از كالبد انساني و الهي خود جدا افتاده و يتيم و تنها شده‌اند! خود را خواهند يافت!فرشتگان و باران رحمت بر سرشان باريدن خواهد گرفت! و جبرائيل به سراغ تك‌تك‌شان خواهد رفت و بدانان نويدي! پيامي و جاني تازه‌خواهد بخشيد! و آغاز حياتي تازه و نويني را پس از آن خواب و مرگ سياه و طولا‌ني نويدشان خواهد داد!در آن شب ديوارهاي هستي با نزول و بارش باران فرو خواهند ريخت! آن شب سكوت و سكون مفهوم خويش را از دست خواهد داد! هر چه هست ضربه است! هرچه هست فرياد است! ‌ در آن حال صداي فرو ريختن ديوارهاي وجودت را نيز به خوبي خواهي شنيد! و آنچه را كه تا به آن ساعت جمع كرده‌اي! هر آنچه را كه به كار نمي‌آمده و نمي‌آيد! هر آنچه را كه تو را به او (خداوند) وصل نمي‌كند! با حضور جبرئيل كه حامل پيام خداوندي است فرو خواهد ريخت! خواهد شكست! تكه‌تكه خواهد شد! و بعد به ناگاه و بي‌درنگ همه‌جا و همه چيز را آرامشي لطيف و پرشكوه فرا خواهد گرفت! هستي در چشمان تو زلا‌ل خواهد شد! و به چشم دل اين زلا‌لي و پاكي را به وضوح خواهي ديد! كه نه! حتي در آن لحظه و در آن حال با چشم‌سر نيز مي‌تواني ببيني!منبع: http://www.bashgah.net /س
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 303]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن