محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826201117
آيات اخلاق در سيماى حسينى (2)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
آيات اخلاق در سيماى حسينى (2) نويسنده: عباس كوثري 3. جوانمردى جوانمردى خصلتى ارزشمند است كه زيربناى بسيارى از ملكات اخلاقى همانند بخشش، گذشت و دورى از تهمت و خيانت، بوده و موجب مىشود كه فرد حتى در سختترين شرايط بر ارزشهاى انسانى و اصول اخلاقى تأكيد ورزد. قرآن كريم در باره اصحاب كهف مىفرمايد: «نحن نقصّ عليك نَبَأهم بالحقّ انّهم فِتْيَةٌ آمَنُوا بربّهم و زدناهم هدى»18؛ ما داستان آنها را بهحق براى تو بازگو مىكنيم. آنها جوانانى بودند كه به پروردگارشان ايمان آوردند و ما بر هدايتشان افزوديم. در يكى از تفاسير آمده است: «فتيه» جمع «فَتى» به معناى جوان شاداب است؛ اما از آنجا كه در سنّ جوانى بدن نيرومند و احساسات پرجوش و عواطف پرخروش است و از نظر جنبههاى روحى، قلب جوان آماده پذيرش نور حق و كانون محبّت، سخاوت، عفو و گذشت است، بسيار مىشود كه كلمه «فتى و فتوّت» به معناى مجموعه اين صفات به كار مىرود؛ هر چند سنين بالا باشد؛ همان گونه كه از كلمه جوانمردى و فتوّت در فارسى امروز نيز اين مفاهيم را مىفهميم.19 مرحوم طبرسى قدسسره نيز مىنويسد: براى اين جوانان تعبير «فتيه» به كار برده شده است؛ زيرا سرچشمه و اصل جوانمردى، ايمان است و بعضى گفتهاند: فتوّت عبارت از جود و بخشش و خوددارى از اذيّت ديگران و ترك شكايت از مشكلات است و بعضى ديگر گفتهاند: فتوّت پرهيز از گناهان و به كاربستن فضائل اخلاقى و انسانى است.20 اين صفت در اهل بيت عليهمالسلام به شكل تكامل يافته، متجلّى بوده است. در جنگ صفّين لشكر معاويه بر اصحاب امام على عليهالسلام پيشى جسته و آب فرات را تصرّف كرده و آنان را از برداشتن آب باز داشتند. امام خطابهاى ايراد نمود؛ تأثير حماسى اين خطبه چنان شور و غيرت ايجاد كرد كه در مدّت اندكى توانستند دشمن را از شريعه فرات دور كنند. ياران امام على عليهالسلام به حضرت گفتند: آنان را از آب محروم كن، چنان كه آنان انجام دادند. فرمود: نه، بين آنان و فرات را باز كنيد. من از آنچه نادانها انجام دادند، پرهيز مىكنم. به زودى حكم قرآن را بر آنان عرضه مىداريم و آنان را به سوى هدايت فرا مىخوانيم. اگر قبول كردند، چه خوب و اگر امتناع كردند، به خواست خدا تيزى شمشير از اين كار، بىنياز خواهد ساخت.21 اين همان اصل آزادگى و جوانمردى است كه با دشمن نيز بر اساس ارزشهاى والاى الهى و انسانى برخورد مىكند. امام حسين عليهالسلام نيز همانند مولى الموحّدين بود. در تاريخ نهضت آن حضرت، مىخوانيم: زمانى كه به منزل «شراف» رسيدند، در موقع حركت به هنگام سحرگاهان دستور داد تا جوانان آب بسيار بردارند. پس از نصف روز حركت به سپاه حرّ برخورد كردند. حضرت وقتى آثار تشنگى را در لشكريان ديد، به اصحاب دستور داد تا آنها و اسبهاىشان را سيراب سازند. علىّابن طعان مُحاربى مىگويد: من آخر كسى بودم از لشكر حرّ كه آن جا رسيدم و تشنگى بر من و اسبم بسيار غلبه كرده بود. حضرت به من فرمود كه شترى را كه آب، بار اوست بخوابانم. شتر را خوابانيدم. به من فرمود: آب بياشام. مشك آب را گرفتم، ولى آب از دهن مشك مىريخت. فرمود لب مشك را برگردان. من نتوانستم؛ خود آن بزرگوار برخاست و لب مشك را برگرداند و مرا سيراب ساخت.22 در كلمات آن حضرت نيز اين اصل، درخششى دارد؛ امام در يكى از سخنان خويش مىفرمايد: «انّ جميع ما طلعت عليه الشمس فى مشارق الارض و مغاربها بَحرِها و بَرِّها و سَهْلِها و جَبَلها عند ولىٍّ مِن اولياء اللّه و اهلِ المعرفة بحقّ اللّه كَفىءِ الظّلال... اَلاحُرٌّ يَدَعُ هذه اللُّماظة لاَِهلها؛ تمامى آنچه كه خورشيد بر آن مىتابد، در مشرق و مغرب زمين و دريا و خشكى و دشت و كوه، نزد ولىّ خدا و اهل معرفت بهحقّ خداوند، چون سايهاى بيش نيست. آيا آزادمردى پيدا نمىشود كه از غذاى باقىمانده لاى دندانها دست بردارد؟» در اينجا حضرت با تعبير «لُماظه» كمال بىاعتنايى خويش را به دنيا و مظاهر آن اعلام مىدارد و سپس مىفرمايد: براى شما جز بهشت بهايى نيست؛ خود را به غير بهشت نفروشيد كه هركس از خدا به دنيا راضى شود، به چيز پستى راضى گشته است.23 جملهاى كه حضرت بر بالين حرّ فرمود، تأكيد بر همين اصل است. زمانىكه اصحاب بدن خونين او را به حضور ابىعبداللّه عليهالسلام آوردند و او آخرين لحظات عمر خويش را سپرى مىكرد، در حالىكه امام دست به صورت حرّ مىكشيد، فرمود: تو آزادهاى همانگونه كه مادرت نام نهاد. تو آزاده دنيا و آزاده آخرت هستى. در جملاتى ديگر مىفرمايد: «واللّه لا اُعطيكم بيدى اعطاء الذّليل و لا اُقِرُّ لكم اقرار العبيد24؛ به خدا سوگند! دست ذلّت به سوى شما دراز نخواهم كرد و چون بندگان، تسليم شما نخواهم شد». «اَلا انّالدّعى ابن الدّعى قد ركزببين اثنتين بين القلّة (السلّة) و الذّلة و هيهات ما آخذُ الدنيّة... و انوفُ حميّة و نُفوسٌ ابيّة لا تُؤ ثِرُ مَصارعَ اللِّئام على مَصارع الكرام25؛ زنا زاده پسر زنا زاده مرا بين دو كار مخيّر گذاشته: مبارزه با كمى اصحاب و يا ذلّت؛ هيهات، من پستى و ذلّت را انتخاب نخواهم كرد. انسانهاى غيرتمند و روحهاى با عزّت، مكانهاى ذلّت و پستى را بر جايگاه كرامت و عزّت ترجيح نخواهند داد». در سخنى ديگر فرمود: «انّى لا اَرَى الموتَ الاّ سعادة و لاَ الحيوةَ مع الظالمين الاّ بَرَما26؛ من مردن را براى خويش سعادت و زندگى با ستمگران را مايه ملامت و سرزنش مىبينم». در اين زمينه، كلمات بسيارى از آن حضرت به ما رسيده است كه مىتواند براى همه عاشقان و انسانهاى آزاده و جوانمرد، الگو باشد. 4. شجاعت شجاعت حدّ اعتدال روحيه تهوّر و ترس، موجب صيانت از اعتقادات، جان و مال است، و مانع تسلّط ستمگران مىشود. آرامش نفس، عزّت، منزلت و نام نيك، از ديگر آثار شجاعت است. قرآن كريم انسانهاى برخوردار از اين صفت را مىستايد و مىفرمايد: «الّذين يبلّغون رسالات اللّه و يخشونه و لا يخشون احداً الاّ اللّه»27؛ آنان (پيامبران پيشين) كسانى بودند كه تبليغ رسالتهاى الهى را مىكردند و (تنها) از او مىترسيدند واز هيچ كس جز خدا بيم نداشتند و همين بس كه خداوند، حسابگر است. خداوند در باره جنگجويان اُحُد كه هنوز زخمهاى آنان التيام نيافته بود و به سوى سرزمين «حمراء الاسد» حركت كردند، مىفرمايد: آنان كسانى بودند كه (بعضى از مردم) به آنها گفتند: مردم (لشكر دشمن) براى حمله به شما اجتماع كردهاند، از آنها بترسيد؛ اما اين سخن بر ايمانشان افزود و گفتند: خدا ما را كافى است و او بهترين حامى ماست.28 در آيه ديگر آمده است: «فلاتخشوُا النّاس واخشونِ»29؛ از مردم نهراسيد و از من بترسيد. و انسانهاى ترسو را مذمّت مىكند و مىفرمايد: آيا نديدى كسانى را كه (در مكه) به آنها گفته شد: (فعلاً) دست از جهاد بداريد و نماز را بر پا كنيد و زكات بپردازيد. (اما آنها از اين دستور ناراحت بودند) ولى هنگامى كه (در مدينه) فرمان جهاد به آنها داده شد، جمعى از آنان از مردم مىترسيدند، همان گونه كه از خدا مىترسند، بلكه بيشتر و گفتند: پروردگارا! چرا جهاد را بر ما مقرّر داشتى؟ چرا اين فرمان را اندكى به تأخير نينداختى؟30 اهلبيت عليهمالسلام تمثّل دلانگيز صفت شجاعت بوده و در زندگى و سيره عملى خويش ثابت كردهاند كه از هيچ قدرتى غير خداوند، هراسى ندارند. امام على عليهالسلام مىفرمايد: به خدا سوگند! اگر تمام عربها براى جنگ بامن همداستان شوند، من پشت نخواهم كرد.31 امام زين العابدين عليهالسلام در خطبهاى كه در مسجد شام ايراد نمود، فرمود: به ما اهل بيت، شش صفت عطا شده است: دانش، بردبارى، سخاوت، فصاحت، شجاعت و محبّت در دلهاى مؤمنان.32 براى بعضى از اين بزرگواران موقعيّتهايى پيش آمده است كه اين صفت، ظهور بيشترى داشته است. «كربلا» يكى از اين موقعيّت هاست. فردى از راويان دشمن مىگويد: «واللّه ما رأيتُ مَكثوراً قَطُّ قَدْ قُتِلَ اهلُ بيته وَ ولده و اصحابه اَرْبَطَ جَأشاً مِنه33؛ به خدا سوگند كه دل شكستهاى اين چنينى كه تمام اصحاب و اهل بيت و فرزندانش كشته شده باشد و اين گونه برخوردار از قوّت قلب باشد، نديدهام». و زمانى كه حضرت جنگ تن به تن را آغاز كرد، هريك از نيروهاى دشمن را كه در مقابل او قرار مىگرفت، به هلاكت مىرساند. عمربن سعد كه احساس كرد كسى را ياراى هماوردى او نيست، بر سپاهيان خويش نهيب زد كه: واى بر شما! آيا مىدانيد با چه كسى جنگ مىكنيد؟ اين، فرزند آن پدرى است كه شجاعان عرب و دليران آنان را به هلاكت رسانده است. روح على در پيكر اوست. كه در اين زمان از هر طرف به امام هجوم آوردند.34 شجاعت ابىعبداللّه عليهالسلام به گونهاى است كه حتّى مورّخان غير مسلمان را تحت تأثير قرار داده است و در باره آن سخن گفتهاند. يكى از آنها «جيمز كارگرن» هندو مسلك است كه محدّث نورى در كتاب «لؤلؤ و مرجان» كلام او را نقل نموده است. وى در آغاز مىگويد: مَثَل مشهور است كه «دواى يكى، دو باشد»؛ يعنى از آدم تنها كار برنمىآيد، مگر دومى برايش مدد كار باشد. مبالغه بالاتر اينكه در حقّ كسى گفته شود كه دشمن، او را از چهار طرف احاطه كرده است؛ ولى حسين عليهالسلام و يارانش را هشت قِسم دشمن محاصره نموده بود و در عين حال، ثابت قدمى خويش را از دست ندادند. سپس هشت نوع دشمن را چنين مىشمارد: از چهار طرف، ده هزار فوج يزيد بود كه بارش نيزه و تيرشان مثل بادهاى تيره، طوفان ظلمت برانگيخته بود. دشمن پنجم، گرمى و حرارت آفتاب عرب بود كه گفتهاند: «تمازت و گرمى عرب، غير از عرب يافت نمىتوان شد». دشمن ششم، ريگ تفتيده ميدان كربلا بود كه در گرماى آفتاب شعله زن و مانند خاكستر تنور گرم، سوزنده و آتش افكن بود؛ بلكه درياى قهّارى بود كه حُبابهايش آبلههاى پاى بنى فاطمه بودند. دو دشمن ديگر كه از همه ظالمتر بود، تشنگى و گرسنگى بود كه مثل سربازان دشمن باز ساعتى جدا نبودند. خواهش و آرزوى اين دو دشمن همان وقت كم مىشد كه زبانها از تشنگى چاك چاك مىگرديد. پس كسانىكه در چنين معركه، هزارها كافر را مقابله كرده باشند، نهايت شجاعت براى ايشان مىباشد. محدّث نورى پس از نقل اين كلام، مىنويسد: سزاوار است كه در ستايش او، گفته شود: «به خال هندويش بخشم سمرقند و بخارا را» كه با امور محسوسه و معلومه، اشجعيّت آن حضرت، بلكه ساير انصار را بر تمام شجاعان روزگار ثابت كرد.35 امام جواد عليهالسلام از پدران خويش حالت امام حسين عليهالسلام و ياران خاصّ وى را پس از سخت شدن كارزار، اينچنين نقل مىكند: «و كان الحسين عليهالسلام و بعضُ مَنْ مَعَهُ مِنْ خَصائصه تَشْرقُ الوانُهُم و تَهْدئُى جوارحهم وتسكُن نفوسهم فقال بعضهم لبعض انظروا لايُبالى بالموت».36 حسين عليهالسلام و ياران مخصوص وى چهرههايشان مىدرخشيد و اعضا و جوارح آنها ساكن و آرام و روحشان استوار و با آرامش بود. سپس هريك به ديگرى مىگفت: نگاه كنيد كه چگونه از مرگ باكى نداشته و بدان اعتنا نمىكند. سلام و صلوات خدا بر سيدالشهداء عليهالسلام در آن هنگام كه متولّد شد و جبرئيل و ملائك تبريك گويان به استقبالش شتافتند و آن هنگام كه مقام وصايت را عهدهدار گشت و آن زمان كه با چهره برافروخته به سوى لقاى حقّ شتافت و جهان را شيفته صفات زيباى خويش نمود و «كوثر ولايت» را در نسل خويش تداوم بخشيد. ... پایان.پىنوشتها: 18 ـ كهف/ 13. 19 ـ تفسير نمونه، ج 12، ص 360. 20 ـ مجمع البيان، ذيل آيه. 21 ـ بحارالانوار، ج 32، ص 443، به نقل از كتاب وقعة صفّين، نصربن مزاحم. 22 ـ ارشاد مفيد، ص 207 و 208. 23 ـ انوارالبهيّه، ص 45. 24 ـ بحارالانوار، ج 45، ص 6. 25 ـ همان، ص 9. 26 ـ تحف العقول، ص 176 و تاريخ طبرى، ج 6، ص 229. 27 ـ احزاب/ 39. 28 ـ آل عمران/ 173. 29 ـ مائده/ 44. 30 ـ نساء/ 77. 31 ـ نهج البلاغه، فيض الاسلام، نامه 45، ص 971. 32 ـ بحارالانوار، ج 45، ص 138. 33 ـ تاريخ طبرى، ج 6، ص 259. 34 ـ بحارالانوار، ج 45، ص 50 و 51. 35 ـ لؤلؤ و مرجان، ص 196 ـ 198. 36 ـ بحارالانوار، ج 44، ص 297، به نقل از معانى الاخبار، ص 288، باب معنى الموت.منبع: فصل نامه كوثر/خ
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 296]
صفحات پیشنهادی
آيات اخلاق در سيماى حسينى (2)
آيات اخلاق در سيماى حسينى (2) نويسنده: عباس كوثري 3. جوانمردى جوانمردى خصلتى ارزشمند است كه زيربناى بسيارى از ملكات اخلاقى همانند بخشش، گذشت و دورى از ...
آيات اخلاق در سيماى حسينى (2) نويسنده: عباس كوثري 3. جوانمردى جوانمردى خصلتى ارزشمند است كه زيربناى بسيارى از ملكات اخلاقى همانند بخشش، گذشت و دورى از ...
فرصت عاشقی - ویژه نامه اعیاد شعبانیه
آيات اخلاق در سيماى حسينى (1) آيات اخلاق در سيماى حسينى (2) حسين آتش عشق خدا حسين (ع)، فرزند ابراهيم ارتباط حضرت مهدی با امام حسين سکولاريسم از منظر امام ...
آيات اخلاق در سيماى حسينى (1) آيات اخلاق در سيماى حسينى (2) حسين آتش عشق خدا حسين (ع)، فرزند ابراهيم ارتباط حضرت مهدی با امام حسين سکولاريسم از منظر امام ...
حسين (ع)، فرزند ابراهيم
(2)بدين ترتيب، ابراهيم و فرزندش حسين (ع) هر دو الگوي خطشكني بودند و هر دو، با وجود تنهايي و بدون داشتن يك لشكر و مانند آن، شكوه .... آيات اخلاق در سيماى حسينى (2) ...
(2)بدين ترتيب، ابراهيم و فرزندش حسين (ع) هر دو الگوي خطشكني بودند و هر دو، با وجود تنهايي و بدون داشتن يك لشكر و مانند آن، شكوه .... آيات اخلاق در سيماى حسينى (2) ...
بخش دوم/سيماى امام على(ع) در آئينه قرآن
در قسمت قبلي اين مقاله 5 آيه را كه در شأن امام علي(ع) نازل شده بود، بررسي شد. ... غضنفري: برخى از آيات قرآن كريم را درباره اميرمؤمنان با نگاه دل مىبينيم و سيماى على را در آئينه قرآن نظاره مىكنيم. ... (معارج/3-2-1) .... ماجراى نزول آيات بدينگونه بود كه حسن و حسين(ع) بيمار شدند. .... برگزاري جلسات سخنراني با موضوع اخلاق و دين در رُم ...
در قسمت قبلي اين مقاله 5 آيه را كه در شأن امام علي(ع) نازل شده بود، بررسي شد. ... غضنفري: برخى از آيات قرآن كريم را درباره اميرمؤمنان با نگاه دل مىبينيم و سيماى على را در آئينه قرآن نظاره مىكنيم. ... (معارج/3-2-1) .... ماجراى نزول آيات بدينگونه بود كه حسن و حسين(ع) بيمار شدند. .... برگزاري جلسات سخنراني با موضوع اخلاق و دين در رُم ...
سيماى اخلاقى پيامبر اكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و مسئله ...
[2] با اين حال ايشان در اين آيات عتابى متوجه حضرت رسول اكرم نمى بيند و بر آن است كه حضرت در ... گونه تأثرات و حالاتى كه در ظروف و اوضاع خاصى پيش مى آيد اولا از قسم صفات و اخلاق نيست. ..... تصحيح مير جلال الدين حسينى ارموى و محمد ابراهيم آيتى.
[2] با اين حال ايشان در اين آيات عتابى متوجه حضرت رسول اكرم نمى بيند و بر آن است كه حضرت در ... گونه تأثرات و حالاتى كه در ظروف و اوضاع خاصى پيش مى آيد اولا از قسم صفات و اخلاق نيست. ..... تصحيح مير جلال الدين حسينى ارموى و محمد ابراهيم آيتى.
قرآن و شاخصه هاى اخلاق نبوى (ص) (3)
قرآن و شاخصه هاى اخلاق نبوى (ص) (3) نويسنده:سيد حسين هاشمي 6 - رحمت و رأفت رسول اعظم صلى الله عليه و آله و سلم قرآن، در ترسيم سيماى پيامبر(صلى الله ... دستيابى به معنا و مفهوم درست آيه مباركه وابسته به دانستن معنا و مقصود از «عالمين» است. ... آن گاه تمام مخلوقات است، مانند: «الحمدللَّه رب العالمين» (حمد /2) و گاه نيز همه انسانها است، ...
قرآن و شاخصه هاى اخلاق نبوى (ص) (3) نويسنده:سيد حسين هاشمي 6 - رحمت و رأفت رسول اعظم صلى الله عليه و آله و سلم قرآن، در ترسيم سيماى پيامبر(صلى الله ... دستيابى به معنا و مفهوم درست آيه مباركه وابسته به دانستن معنا و مقصود از «عالمين» است. ... آن گاه تمام مخلوقات است، مانند: «الحمدللَّه رب العالمين» (حمد /2) و گاه نيز همه انسانها است، ...
نگاهي به سيره و سيماى امام حسن مجتبى(عليه السلام)
نگاهي به سيره و سيماى امام حسن مجتبى(عليه السلام)-نگاهي به سيره و سيماى امام حسن ... حادثه اى روى داد حكومت از آنِ حسين است و معاويه نمى تواند آن را به عهده ديگرى بگذارد. .... هشت فايده مى رسد:1ـ نشانه اى استوار (فهم آيات الهى)،2ـ دوستى قابل استفاده،3ـ دانشى ... مكارمو فضائل اخلاق ده چيز است:1 ـ راستگويى، 2 ـ راستگويى در وقت سختى و ...
نگاهي به سيره و سيماى امام حسن مجتبى(عليه السلام)-نگاهي به سيره و سيماى امام حسن ... حادثه اى روى داد حكومت از آنِ حسين است و معاويه نمى تواند آن را به عهده ديگرى بگذارد. .... هشت فايده مى رسد:1ـ نشانه اى استوار (فهم آيات الهى)،2ـ دوستى قابل استفاده،3ـ دانشى ... مكارمو فضائل اخلاق ده چيز است:1 ـ راستگويى، 2 ـ راستگويى در وقت سختى و ...
نقش اخلاق در سيره عملى پيامبر اسلام (ص)
نقش اخلاق در سيره عملى پيامبر اسلام (ص)-نقش اخلاق در سيره عملى پيامبر اسلام ... كه معروف شد سه چيز در پيشرفت اسلام نقش بهسزايى داشت:1- اخلاق پيامبر (ص) 2- ... به اين كه شان نزول آيه مذكور در موردندامت فراريان مسلمان در جنگ احد نازل شده است); ..... سیماى پیامبر اسلام، ترجمه "مختصر الشمائل المحمدیه"، حاج شیخ عباس قمى، ص 53.17.
نقش اخلاق در سيره عملى پيامبر اسلام (ص)-نقش اخلاق در سيره عملى پيامبر اسلام ... كه معروف شد سه چيز در پيشرفت اسلام نقش بهسزايى داشت:1- اخلاق پيامبر (ص) 2- ... به اين كه شان نزول آيه مذكور در موردندامت فراريان مسلمان در جنگ احد نازل شده است); ..... سیماى پیامبر اسلام، ترجمه "مختصر الشمائل المحمدیه"، حاج شیخ عباس قمى، ص 53.17.
زندگی نامه علامه طباطبایی (ره)
آرى طفلى ديده به جهان گشود كه نور سيادت بر سيماى بلورينش آينده اى روشن را خبر مى داد. ... قرآن مجيد، كتابهاى گلستان ، بوستان ، اخلاق مصور، تاريخ معجم ، ارشادالحساب ... عاشقى ))مابقى تلبيس ابليس شقى (2)طلوع عشق و انديشهمفسر فرزانه مدت يازده ... بزرگانى چون : آية الله نائينى ، سيد ابوالحسن اصفهانى ، سيد حسين بادكوبه اى ...
آرى طفلى ديده به جهان گشود كه نور سيادت بر سيماى بلورينش آينده اى روشن را خبر مى داد. ... قرآن مجيد، كتابهاى گلستان ، بوستان ، اخلاق مصور، تاريخ معجم ، ارشادالحساب ... عاشقى ))مابقى تلبيس ابليس شقى (2)طلوع عشق و انديشهمفسر فرزانه مدت يازده ... بزرگانى چون : آية الله نائينى ، سيد ابوالحسن اصفهانى ، سيد حسين بادكوبه اى ...
بخشى از اخلاق ، صفات و كرامات امام كاظم عليه السلام
(2)محمّد بن عبيداللّه بكرى مى گويد: به مدينه رفتم ، وامى داشتم كه از بس طلبكار آن را ... مردم ، و زيورهايى كه با خود داشتند، ناگاه چشمم به جوان خوش سيماى گندمگون لاغرى افتاد كه ... از كتاب شيخ مفيد - رحمه اللّه - در باب دلايل و آيات و معجزات و علامات امامت .... به امر اميرالمؤ منين و حقانيت آن بزرگوار و امر امام حسن و امام حسين و على بن حسين و محمّد ...
(2)محمّد بن عبيداللّه بكرى مى گويد: به مدينه رفتم ، وامى داشتم كه از بس طلبكار آن را ... مردم ، و زيورهايى كه با خود داشتند، ناگاه چشمم به جوان خوش سيماى گندمگون لاغرى افتاد كه ... از كتاب شيخ مفيد - رحمه اللّه - در باب دلايل و آيات و معجزات و علامات امامت .... به امر اميرالمؤ منين و حقانيت آن بزرگوار و امر امام حسن و امام حسين و على بن حسين و محمّد ...
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها