واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: بخش دوم/سيماى امام على(ع) در آئينه قرآن
گروه خبرنگاران افتخاري / جمشيد غضنفري: برخى از آيات قرآن كريم را درباره اميرمؤمنان با نگاه دل مىبينيم و سيماى على را در آئينه قرآن نظاره مىكنيم.
در قسمت قبلي اين مقاله 5 آيه را كه در شأن امام علي(ع) نازل شده بود، بررسي شد. اينك 5 آيه ديگر مورد بررسي قرار ميگيرد.
«سال سائل بعذاب واقع. للكافرين ليس له دافع. من الله ذى المعارج: تقاضاكنندهاى تقاضاى عذابى كرد كه واقع شد. اين عذاب مخصوص كافران است و هيچ كس نمىتواند آن را دفع كند. از سوى خداوند صاحب درجات و مراتب است.» (معارج/3-2-1)
علامه امينى نام سى نفر از عالمان اهل سنت را بيان مىكند كه همگى علت نزول اين سه آيه را درخواست عذاب از سوى منكر انتصاب و ولايت على(ع) بعد از رسول خدا(ص) در صورت حقانيت امامت آن حضرت دانستهاند. داستان از اين قرار بود كه، چون رسول خدا(ص)، على(ع) را در روز غدير خم به خلافت منصوب كرد و درباره او فرمود: هر كس من مولا و ولى او هستم، على مولا و ولى اوست، چيزى نگذشت كه اين سخن در تمامى شهرها منتشر شد.
«نعمان بن حارث فهرى» خدمت پيامبر(ص) آمد و گفت: تو ما را دستور دادى، شهادت به يگانگى خدا و رسالت خود از سوى او دادى، سپس دستور به جهاد و حج و روزه و نماز و زكات دادى، ما همه اينها را پذيرفتيم، اما با اينها راضى نشدى تا اين كه اين جوان ـ اشاره به على(ع) ـ را به جانشينى خود منصوب كردى و گفتى: من كنت مولاه فعلى مولاه. آيا اين سخن از ناحيه خودت است يا از سوى خدا؟
پيامبر(ص) فرمود: قسم به خدايى كه معبودى جز او نيست، اين از ناحيه خدا است. نعمان روى برگرداند و در حالى كه مىگفت: خداوندا! گر اين سخن حق است و از ناحيه توست، سنگى از آسمان بر ما بباران! اينجا بود كه ناگهان سنگى بر سرش فرود آمد و او را هلاك كرد. ناگاه آيه «سال سائل بعذاب واقع، للكافرين ليس له دافع» نازل شد.
«اهدنا الصراط المستقيم: ما را به راه راست هدايت فرما.» (حمد/5) علامه طباطبايى در الميزان از «فقيه» و «تفسير عياشى» نقل كرده كه «صراط مستقيم» در اين آيه، اميرمؤمنان، على(ع) است. در سخن ديگرى از امام صادق(ع) صراط مستقيم، راه به سوى معرفت خدا تفسير شده كه دو صراط است، يكى صراط در دنيا و ديگرى صراط در آخرت، صراط در دنيا امام واجبالاطاعة است، كسى كه او را شناخته و از وى پيروى كنند و در آخرت صراطى است كه پل دوزخ است و كسانى كه در دنيا امام واجبالاطاعة را نشاسند، بر اين صراط لغزيده و در آتش دوزخ هلاك خواهند شد.
«الذين ينفقون اموالهم باليل والنهارسرا و علانية فلهم اجرهم عند ربهم ولا خوف عليهم ولا هم يحزنون:كسانى كه اموال خود را در شب و روز، پنهان و آشكار انفاق مىكنند، پاداششان نزد پروردگار آنان است و نه ترسى براى آنهاست و نه غمگين مىشوند.» (بقره/274)
افزون بر مفسران شيعى، عالمان اهل تسنن نيز در تفاسير خود نزول اين آيه را درباره حضرت على(ع)دانستهاند، كسانى چون ابن عساكر، طبرانى، ابن حاتم، ابن جرير و امام فخر رازى. داستانى كه شان نزول و علت نازل شدن آيه را در آن بيان كردهاند آن است كه: امام اميرالمؤمنين(ع) در حالى كه تنها چهار درهم داشت، يك درهم در روز، يك درهم در شب، سومين آن را مخفيانه و درهم آخر را آشكارا در راه خدا انفاق كرد.
اما حكم كلى و معيارى كه در تمامى عصرها و نسلها درس آموزى آن براى دينباوران آن ضرورى مىنمايد، آن است كه انفاق كنندگان بايد از نظر پنهان يا پيدا بودن عمل خويش، جنبههاى اخلاقى و اجتماعى و يا شخصيت انسانهايى را كه بدانها كمك مىكنند، مراعات نمايند، آنجا كه حفظ آبروى افراد لازم است، از انفاق آشكار دورى كنند و زمانى كه تعظيم شعائر مذهبى، تشويق ديگران به عمل شايسته و الهى مطرح است، يا هتك احترام مسلمانى نمىشود، در نگاه ديگران كمك كنند. اما در هنگام انفاق و پس از آن از فقر و تنگدستى بيمى نداشته باشند و به وعدههاى خداوند ايمان داشته، به او توكل كنند تا بدين سان، رضايت خداوند را كسب و آثار اخروى را جلب نمايند، (10) همانند امام متقيان و پيشواى خداجويان، على(عليه السلام).
«لنجعلها لكم تذكرة و تعيها اذن واعيه: تا آن را براي شما وسيله تذكرى قرار دهيم و گوشهاى شنوا آن را نگاهدارد.(الحاقه/12) برخى از مفسران شيعى سى حديث از اهل تسنن و تشيع در نزول اين آيه درباره شخصيت حضرت على(ع) نقل كردهاند كه نشانگر عظمت مقام امام نسبت به دانايى اسرار پيامبر و وراثت تمام علوم رسول خدا است. حديث از آنجا آغاز مىشود كه پيامبراكرم(ص) هنگام نزول آيه «و تعيها اذن واعيه» و گوشهاى شنوا آن را نگهدارى مىكنند. فرمود: «من از خداوند درخواست كردم گوشهاى على را از اين گوشهاى شنوا و نگه دارنده حقايق قرار دهد.»
به دنبال سخن پيامبر، على(ع) فرمود: «من هيچ سخن بعد از آن از رسول خدا نشنيدم كه آن را فراموش كنم و هميشه آن را به خاطر داشتم.»
«ان الابرار يشربون من كاس كان مزاجها كافورا. و يطعمون الطعام على حبه مسكينا و يتيما و اسيرا. انما نطعمكم لوجه الله لانريد منكم جزاء ولا شكورا: نيكان از جامى مىنوشند كه با عطر خوشى آميخته است. به پاس دوستي (خدا) ، بينوا و يتيم و اسير را خوراك مي دادند. ( و مىگويند) ما شما را براى خدا طعام مىدهيم و هيچ پاداش و تشكرى از شما نمىخواهيم.» (انسان/5و8 و9)
34 نفر از عالمان معروف اهل تسنن، با نقل حديثى در كتابهاى خود، اين آيات را درباره ايثار امام على(عليه السلام) و خاندان تابناك او دانستهاند و تمامى عالمان شيعى، هيجده آيه مورد بحث را از افتخارات بىنظير و فضايل بسيار مهم حضرت على، فاطمهزهرا و فرزندانشان(عليهم السلام) شمردهاند. ماجراى نزول آيات بدينگونه بود كه حسن و حسين(ع) بيمار شدند. پيامبر اكرم با جمعى از ياران به عيادتشان رفتند و به على(ع) فرمودند: اى ابوالحسن! خوب بود نذرى براى شفاى فرزندان خود مىكردى.
على(ع) و فاطمه(س) و فضه نذر كردند اگر آن دو شفا يابند، سه روز روزه بگيرند. (طبق برخى از روايات حسن و حسين(ع) نيز گفتند ما هم نذر مىكنيم، روزه بگيريم) چيزى نگذشت كه هر دو شفا يافتند، در حالى كه از نظر مواد غذايى، دست خالى بودند، على سه من جو قرض نمود و فاطمه(ع) يك سوم آن را آرد كرد و نان پخت، هنگام افطار سائلى بر در خانه آمد و گفت: السلام عليكم يا اهل بيت محمد. سلام بر شما اى خاندان محمد! مستمندى از مستمندان مسلمان هستم، غذايى به من دهيد، خداوند به شما از غذاهاى بهشتى مرحمت كند.
آنان همگى مسكين را بر خود مقدم داشتند و سهم خود را به او دادند و آن شب جز آب ننوشيدند. روز دوم همچنان روزه گرفتند و موقع افطار يتيمى نداى كمك سرداد و باز آنان غذاى خود را به او دادند و در سومين روز روزه، اسيرى از غذاى آنان طلب كرد و باز آنان با آب افطار كردند.
صبح فردا على دست حسن و حسين را گرفته، خدمت رسولالله آمدند و هنگامى كه حضرت عزيزان خود را نظاره مىكردند، ديد از شدت گرسنگى مىلرزند! فرمود: اين حالى را كه در شما مىبينم براى من بسيار گران است. سپس برخاست و با آنان به خانه فاطمه(س) وارد شدند، ديد دختر عزيزش در محراب عبادت ايستاده است، در حالى كه از شدت گرسنگى شكم او به پشت چسبيده و چشمانش به گودى نشسته است.
اندوه وجود پيامبر را فرا گرفت و در حالى كه غبار غم بر قلب مبارك حضرت نشسته بود، جبرئيل نازل شد و گفت: «اى محمد! اين سوره را بگير، خداوند با چنين خاندانى به تو تهنيت مىگويد، سپس سوره هل اتى را كه مربوط به ايثار حضرت على، حضرت فاطمه، حسن و حسين (ع) بود را نازل كرد.»
«اجعلتم سقاية الحاج و عمارة المسجد الحرام كمن آمن بالله واليوم الاخر و جاهد فى سبيل الله لايستوون عندالله، والله لايهدى القوم الظالمين: آيا سيراب كردن حجاج و آباد ساختن مسجدالحرام را همانند «عمل» كسى قرار داديد كه ايمان به خدا و روز قيامت آورده و در راه او جهاد كرده است. «اين هر دو» هرگز نزد خدا مساوى نيستند و خداوند گروه ظالمان را هدايت نمىكند.» (توبه/19)
دانشمند معروف اهل سنت حاكم «ابوالقاسم حسكانى» از «بريده» نقل مىكند كه شيبه و عباس هر كدام بر ديگرى افتخار مىكردند. على(ع) از كنار آن دو مىگذشت از افتخار كردن آن دو پرسش كرد. عباس گفت: امتيازى به من داده شده كه احدى ندارد و آن مساله آب دادن به حجاج خانه خدا است. شيبه گفت: من تعمير كننده مسجدالحرام و كليددار خانه كعبه هستم. على(ع) گفت: با اين كه از شما حيا مىكنم، بايد بگويم كه با اين سن كم افتخارى دارم كه شما نداريد. آن دو پرسيدند كدام افتخار؟! حضرت فرمود: من با شمشير جهاد كردم تا شما ايمان به خدا و پيامبر كه درود خداوند بر او خاندان وى باد آورديد.
عباس خشمناك برخاست و دامنكشان نزد رسول الله رفت و به عنوان شكايت گفت: آيا نمىبينى، على با من چگونه سخن مىگويد؟ پيامبر، على(ع) را خواست و از چگونگى ماجرا پرسش كرد. ناگاه جبرئيل نازل شده و گفت: اى محمد! پروردگار به تو سلام مىفرستد و مىگويد اين آيات را بر آنها بخوان: «اجعلتم سقاية الحاج و...»*
منبع: پايگاه اطلاعرساني تبيان
دوشنبه 1 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 208]