تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 25 دی 1403    احادیث و روایات:  امام سجاد (ع):حق بزرگ‏تر خداوند اين است كه او را بپرستى و چيزى را با او شريك نسازى، كه اگر خال...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1853182152




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نوآوري هاي فقهي - سياسي امام خميني (رحمت الله علیه)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
نوآوري هاي فقهي - سياسي امام خميني (رحمت الله علیه)
نوآوري هاي فقهي - سياسي امام خميني (رحمت الله علیه) نويسنده: قدرت الله عفتي امام خميني معتقد بود: «هر دانشي ماهيتاً جنبه عملي دارد و هيچ دانشي نظري صرف نيست»(1). اين ديدگاه موجب شد تا ايشان وارد هر علمي كه ميشدند به جنبه عملي آن توجه خاص كنند؛ و همچنين بايد بدانيم كه اين نوع نگاه به علوم، همه علوم را به نوعي به علم استقلالي مبدل ميكند و به رتبه علوم آلي ارتقا مي دهد. خصلت امام خميني(رحمت الله علیه) در هر علمي، نقد و بررسي دقيق و علمي آن علوم و نظرات علماي بزرگ در همان علم بوده است. ايشان در تدريس و تدوين هر يك از علوم اسلامي، نظرات علماي بزرگ در همان علم را نقد و بررسي دقيق ميكرد و همچنين شاگردان كلاس درسش را به اشكال كردن وا مي داشت، بطوري كه شاگردانش مي گويند: ايشان كلاس ساكت را نمي پسنديد و نسبت به سكوت شاگردانش اعتراض ميكرد. حتي زماني كه شاگردانش نوشته هاي درسي خود را به ايشان عرضه مي كردندتا ملاحظه نمايند، اگر در انتهاي مطالب اشكالي از شاگرد بر استادش وجود نداشت آن را نمي پسنديد و ميفرمود: اينها فايده اي ندارند.(2)يكي ديگر از خصلت هاي امام خميني اين بود كه براي تدريس، به شرح هاي مختلف رجوع نمي كرد، و مي فرمود: بايد درباره مطالب، خودم بينديشم و بعد تدريس يا تدوين كنم. به سبب همين تفكر، تتبع و تحقيقي كه پشتوانه تدريس و تدوين ايشان بود، موجب گرديد كه ايشان غالباً مطالب نو و تازه اي از خود ارائه كنند.(3)لذا ثمره اين نوع نگاه به علوم موجب شد كه هر اثر علمي كه از ايشان به يادگار مانده حاوي نوآوري هاي زيادي باشد.حضرت امام خميني (رحمت الله علیه) خارج اصول فقه را سه دوره تدريس نمودند. ايشان بر خلاف نظر علماي گذشته كه براي هر يك از علوم موضوع واحدي قائل بودند، ميفرمود: نيازي نيست كه هر يك از علوم موضوع واحدي داشته باشد، بلكه ميتواند داراي چند موضوع باشد. و براي تميز علوم از همديگر، هدف و غايت علوم را كافي مي دانست؛ و در تعريف علم اصول، نظر بزرگان اين فن را قبول نكرده و تعريف جديدي از آن ارائه نمودند.(4) همچنين در مسئله تزاحم دو واجب در يك زمان محدودي كه فقط وقت انجام يكي را داشته باشد، مثل نماز و طهارت مسجد، ميرزاي شيرازي اول (محمدحسن شيرازي) صاحب فتواي تحريم تنباكو، آن را از طريق ترتب حل نموده بود، ولي امام خميني(رحمت الله علیه) آن را رد و با ابداع خطابات قانونيه، اين مسئله پردامنه را حل نموده است.(5)حضرت امام در زمينه اخلاق، روش متداول حوزه هاي علميه براي تربيت نفوس طلاب را ناكارآمد مي دانست و كتابهاي اخلاقي ـ تربيتي را غرق در الفاظ و اصطلاحات مي خواند و مي فرمود: هدف انبيا و ائمه اطهار (صلوات الله عليهم اجمعين) از تعليم اين گونه احاديث (احاديث اخلاقي) سبكبار كردن نفوس انساني و نجات بشر از عالم طبيعت و توجه دادن به عالم غيب است. لذا ايشان با اين نگاه، كتاب اخلاقي ـ عرفاني «شرح جنود عقل و جهل» را تدوين نموده است؛ ايشان در اين كتاب بعد از استدلال و تبيين دقيق عقلي روايات، وارد جنبه وعظ و ارشاد، همراه با نصايح اخلاقي و انساني شد(6) تا علاوه بر سيراب نمودن عقل و ذهن، با قلب و روح مخاطب نيز ارتباط برقرار كند و آن را سيراب گرداند.و در كتاب «شرح چهل حديث» با وجود اين كه خودشان را مقيد به نقل و شرح احاديث معصومين(عليهم السلام) نموده اند، در همه موارد بعد از تحليل دقيق عقلي و علمي وارد نصايح اخلاقي ميشوند تا ذهن و قلب مخاطبين را قانع سازند. در واقع كتاب ايشان تلفيقي از مباحث نظري و عملي است كه هر جا از بحث علمي فراغت يافت، خوان موعظه را گشود تا يافته هاي عقلي را به تجربه قلبي بيان كرده باشد و عموم مخاطبين را اغنا كند تا هدف اصلي كتاب كه جنبه ارشاد و نصيحت اخلاقي براي سبكبار نمودن انسان و تربيت نفوس است، حاصل شود(7).همچنين ايشان در كتاب «شرح دعا سحر» روش اغناي عقل و قلب را در پيش گرفت. دعاي سحر در واقع بر شمردن صفت هاي نيك خداوند، بدون تقاضاي هيچ حاجتي است؛ اين دعا ريسمان محكمي براي وصل شدن به درجات عالي الهي است كه براي بشريت مقدر شده است.امام خميني (رحمت الله علیه) اين دعا را شرحي اجتهادي نموده و در شرح اين دعا سعي كردند تا همه مطالب آن را استدلال نمايند؛ لذا با اين ديد اقوال علماي بزرگ در اين دعا را به نقد و بررسي گرفته و به روش خودش، بعد از استدلال و نقد و بررسي، زبان موعظه را گشوده تا ذهن و قلب عموم مخاطبين را اغنا كند.(8)امام خميني (رحمت الله علیه) در تدريس فلسفه، بعد از استدلال دقيق علمي و نقد و بررسي اقوال علماي بزرگ فلسفه، دامنه بحث را تا عرفان گسترش و جنبه عملي آن را مطرح ميكرد، تا فلسفه را فقط نظري بيان نكرده باشد تا طلاب فقط به الفاظ فلسفه مشغول نباشند، بلكه جنبه عملي آن را ديده و بكار بگيرند.(9)نوآوري فقهي - سياسي امام خمينيبحث اصلي اين نوشتار، در حوزه نوآوريهاي فقهي ـ اصولي ايشان است؛ زيرا علماي بزرگ اسلام، حديث: «لاضرر و لاضرار في الاسلام» را از قواعد فقهي دانسته و در اين مورد آن را مورد بحث و بررسي قرار داده اند، ولي امام خميني (رحمت الله علیه) در كتاب «بدائع الدرر في قاعده نفي الضرر» اين نظريه علما را رد نموده و اين حديث را حكم حكومتي پيامبر اسلام (صلوات الله عليه) دانسته است.(10)امام خميني (رحمت الله علیه) در «رساله تقيه» مسئله اسلام و مذهب جعفري را مورد بحث قرار دادند ايشان تقيه را از چند زاويه مورد تقسيم قرار داده و تقيه را با توجه به ذات تقيه و اضافات بر آن تقسيم نمودند. ايشان در تقسيم دوم، تقيه را به تقيه خوفي و تقيه مداراتي تقسيم كرده اند، و در تقسيم سوم، تقيه را به تقيه كننده، تقيه شونده و مورد تقيه تقسيم كرده اند. ()11 حضرت امام در اين تقسيم بود كه مي فرمود: «اگر مورد تقيه، اسلام بوده باشد و اسلام به خطر بيفتد، آن تقيه حرام است». به همين دليل بود كه در حمله رژيم پهلوي به مدرسه فيضيه، خطاب به علماي اسلام فرمود: «حضرات آقايان توجه دارند كه اصول اسلام در معرض خطر است، قرآن و مذهب در مخاطره است، با اين احتمال تقيه حرام است و اظهار حقايق واجب است و لو بلغ ما بلغ» (12).همچنين مي فرمود: «بعضي وقتها تقيه حرام است آن وقت كه انسان ديد، دين اسلام در خطر است، نميتواند تقيه بكند. آن وقت بايد به جلو برود، هر چه ميخواهد بشود، تقيه در فروع دين است، در اصول دين تقيه نيست، تقيه براي حفظ دين است، جايي كه دين در خطر باشد ديگر جا براي تقيه نيست.»(13)امام خميني (رحمت الله علیه) با اين ديدگاه وسيع ـ در حوزه علميه نجف اشرف ـ در سيزده ذي القعده 1389 مطابق با اول بهمن 1348 وارد بحث ولايت فقيه شد و تا دوم ذي الحجه 1389 مطابق با 20 بهمن 1348 طي سيزده جلسه موازين دقيق و محكمي از ولايت فقيه را يكجا بحث نمود، كه شالوده اصلي حكومت اسلامي را با همان بحث پايه ريزي كرد.(14) البته بحث ولايت فقيه مدتها قبل از اين در بين علماي اسلام و كتابهاي آنها وجود داشت، اما با اين وجود تفاوت عمده اي بين ديدگاه علماي گذشته و امام خميني (رحمت الله علیه) درهمين بحث ؛ يعني ولايت فقيه وجود دارد؛ زيرا علماي گذشته بحث ولايت فقيه را فقط در چند جاي از كتابهاي فقهي خود مورد بحث قرار دادند كه عبارت است از :1. علماي اسلام در كتابهاي فقهي خودشان، مبحث ولايت فقيه را ذيل مسئله محجورين مورد بحث قرار دادند و در جايي كه محجورين ولي اي نداشتند، وظايف امور آنها را بر عهده ولي فقيه مي دانستند؛2. در بحث قضا به مبحث ولايت فقيه مي پرداختند و منصب قضاء را حق مجتهد جامع الشرايط مي دانستند ؛3. در مسئله اجتهاد و تقليد، حق فتوا در امور شرعيه را بر عهده مجتهد و فقيه عادل و جامع الشرايط مي دانستند؛ 4. علماي اسلام در مسئله ارث، جايي كه اموالي بدون وارث بود را بر عهده مجتهد و ولي فقيه قرار مي دادند.در مجموع، علماي گذشته بحث ولايت فقيه را در علم فقه و به طور پراكنده و در حد تكليف مكلفين بحث و بررسي مي كردند، اما امام خميني(رحمت الله علیه) مسئله ولايت فقيه را يكجا بحث كردند و آن را از دائره فقه بيرون كشيده و وارد علم كلام نمودند، كه جايگاه اصلي بحث ولايت فقيه علم كلام بوده و هست و آن را در علم كلام مسئول نمودند.بنابراين وظيفه اصلي علم فقه بيان احكام مكلفين است، ولي علم كلام عهده دار بيان فعل خداوند است، با اين وجود اگر ولايت فقيه بحث فقهي باشد در مواردي كه جايگاه ولي فقيه است را در حد وظيفه شرعي مكلفين مورد بحث قرار مي دهد، ولي اگر ولايت فقيه در علم كلام باشد، انتصاب ولي فقيه از طرف خداوند را مورد بحث قرار مي دهد، كه خداوند ولي فقيه را به عنوان جانشين امام معصوم (عليه السلام) قرار داده است.با اين نگاه اولين و مهمترين موضوع بحث ولايت فقيه در علم كلام اين ميشود كه خداوند در زمان غيبت امام معصوم (عجل الله تعالي فرجه الشريف) چه كسي را متولي جامعه اسلامي كرده است؟همانگونه كه خداوند پيامبر اكرم (صلوات الله عليه) را منصوب نمود و امام معصوم (عليهم السلام) را جانشين و خليفه ايشان كرد، در زمان غيبت نيز ولي فقيه را جانشين امام معصوم (عليه السلام) نموده است.(15)امام خميني (رحمت الله علیه) در كتاب «ولايت فقيه» چنين ميگويد: «قانون براي اصلاح جامعه كافي نيست، براي اينكه قانون مايه اصلاح و سعادت بشر بشود، بايد قوه مجريه باشد تا آن را اجرا كند، بنابراين خداوند در كنار ارسال قوانين شرعي، رسولي فرستاد تا آن را در جامعه بشري اجراء كند. رسول اكرم (صلوات الله عليه) در جامعه اسلامي در راس تشكيلات اجرايي قرار داشت و در كنار ابلاغ قوانين اسلام آنها را اجرا ميكرد. مثلاً دست دزد را قطع مي كرد، در مواردي تازيانه مي زد و در مواردي رجم ميكرد. بعد از رسول اكرم (صلوات الله عليه) خليفه و جانشينش همين وظيفه را بر عهده داشت، او نيز علاوه بر تبليغ و تبيين اسلام بايد قوانين الهي را در جامعه پياده ميكرد.لذا تعيين خليفه بعد از نبي اكرم (صلوات الله عليه) آن قدر مهم بود، كه خداوند به رسولش فرمود: «يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته» (16)، اي پيامبرآن چه بر تو نازل شد (تعيين جانشين و خليفه بعد از خودت) را معرفي كن كه اگر اين كار را نكني رسالت خود را انجام نداده اي».طبق اين آيه شريفه رسالت پيامبر اكرم (صلوات الله عليه) بدون ابلاغ جانشين به پايان نمي رسيد، چون مسلمانان پس از رسول اكرم (صلوات الله عليه) به كسي احتياج دارند كه قوانين اسلام را اجرا كند و نظام اسلامي را در جامعه بر قرار سازد تا سعادت دنيا و آخرت مردم تامين شود.البته در تمام دنيا نيز اينگونه است كه قانون گذاري صرف و تنها سعادت بشر را تامين نميكند، بايد قوه مجريه اي باشد تا قوانين را در جامعه اجرا كند؛ اسلام نيز قوانين را آورد و در راس قوه مجريه ولي امر را متصدي اين قوه قرار داد.(17)امام خميني (رحمت الله علیه) با اين طريق وارد بحث شده و ولايت فقيه را از طريق علم كلام به اثبات رساند. از اين رو وقتي بحث ولايت فقيه كلامي ثابت شد و بر بحثهاي فقهي سايه افكند، طراوت خاص و تازه اي بر سراسر فقه خواهد افكند.وقتي خداوند متعال در زمان غيبت امام معصوم (عليه السلام) ولي فقيه را به عنوان جانشين خود منصوب نمود او وظيفه دارد قوانين اسلام را در جامعه اسلامي پياده كند و بر مردم بالغ عاقل مكلف واجب است به فتواهاي ولي فقيه عمل كنند.(18)اين انديشه نو امام خميني (رحمت الله علیه) هنوز به شكوفايي مطلوب نرسيده است، اين مطلب جديدهمانند همه مطالب تازه و جديد احتياج به زماني طولاني دارد تا توسط انديشمندان بعدي تكامل يافته و شكوفا شود، با اين نگاه، ولايت فقيه از علم كلام بر علم فقه سياسي سايه اي افكند كه بركات فراواني به بار آورده است.(19)نگرش كلامي امام خميني (رحمت الله علیه) در ولايت فقيه امام خميني (رحمت الله علیه) با اين انديشه و نگاه به دين اسلام، سراسر دين را سياسي مي ديد؛ يعني سر سياسي ديدن ايشان، نگاه امام از زاويه علم كلام بر مسئله ولايت فقيه و از آنجا به مجموعه قوانين اسلام بوده است. براي همين بود كه ايشان ميفرمود: «و الله اسلام تمامش سياست است، اسلام را بد معرفي كرده اند، سياست مُدُن از اسلام سرچشمه ميگيرد،(20) مگر سياست چيست؟ روابط بين دولت و ملت، روابط بين دولتها، جلوگيري از مفاسد اجتماعي ،همه اينها سياستهايي است كه در اسلام هست، احكام سياسي اسلام بيشتر از احكام عبادي اسلام است، كتاب هايي كه اسلام در سياست دارد بيشتر از كتاب هايي است كه در عبادات دارد. اين غلط (جدايي دين از سياست) را در ذهن ما كردند و حالا حتي آقايان (علماي بزرگ اسلام) هم باورشان شده است كه سياست از اسلام جدا است»(21).امام خميني (رحمت الله علیه) انديشمندي بود كه مرزهاي علوم را خوب ميشناخت و بحثهاي هر علمي را در جايگاه خودش پرورش مي داد. براي همين منظور خيلي از مسائل و بحث هايي كه از فلسفه وارد علم اصول شده بود را كنار گذاشت. او خوب مي دانست كه بحث ولايت فقيه، بحثي كلامي است، همانگونه كه شناخت علم فقه، به اين معنا كه فقه براي چيست؟ يك مسئله كلامي است؛ در تمام و سراسر فقه مسئله اي نداريم كه فقه شناسي كند، چون فقه شناسي بايد از طريق علم كلام صورت گيرد؛ يعني در واقع از طريق علم كلام است كه بايد ببينيم فقه براي چيست؟ اينگونه مسائل كه فعل خداوند را مورد بحث قرار مي دهند، مباحثي كلامي هستند، و شناخت قوانين الهي كار علم كلام است.با اين مبنا كه قوانين اسلام براي سعادت دنيا و آخرت است و خداوند آنها را براي اجرا شدن در بستر جامعه نازل نموده و متولي اجراي آنرا انبياء و ائمه هدي (صلوات الله عليهم اجمعين) قرار داده است، در اين عصر، يعني عصر غيبت، متولي دين را ولي فقيه قرار داده است. امام خميني(رحمت الله علیه) اين بحث (ولايت فقيه) را بعد از بحث امامت در علم كلام قرار داد و آن را در حد توانش شكوفا نموده كه بر سراسر فقه سايه تازه و با طراوت افكنده است.ما با بيان اين مطالب منكر آن نيستيم كه بحث ولايت فقيه در حوزه هاي علميه وجود داشته است و علماي زيادي بر اطلاق ولايت فقيه معتقد بوده اند، ولي ميگوييم: بحث ولايت فقيه در چار چوب فقه بحث ميشده كه فعل مكلف را بيان ميكند و امام خميني (رحمت الله علیه) آن را از فقه به علم كلام بُرد كه فعل خداوند را بيان ميكند. با اين كار امام خميني (رحمت الله علیه)، ولي فقيه از مرجع تقليد بودن به نايب امام معصوم (عليهم السلام) ارتقاء يافت، همان گونه كه بحثهاي اصول فقه در حوزه هاي علميه وجود داشت، ولي مرحوم وحيد بهبهاني متوفاي 1205 ق آنها را از كتابهاي فقهي بيرون كشيد و علم اصول فقه را بنيان نهاد كه با اين كارش علماي بزرگ اسلام از محدث بودن به مجتهد و مرجع تقليد شدن ارتقاء يافتند.(22)مسئله ولايت فقيه نيز در فقه وجود داشت و بحثهاي فراواني در مسائل مختلف و مورد نياز ؛مانند مسئله محجورين، مسئله قضا، مسئله جهاد، مسئله ارث و... مورد بحث قرار مي گرفت و خوب پرورش يافته و تكامل مييافت تا اينكه در اين عصر، انديشمندي قوي به نام (امام خميني) كه بر علوم اسلامي؛ اعم از كلام، عرفان، اخلاق، فقه، اصول، تفسير، فلسفه و... كاملاً مسلط بود و مشكلات جهان اسلام را فقدان مديري مدبر و عالمي قوي مي ديد، قوانين اسلام را در جامعه به اجراء در آورد. او حيلههاي دشمنان دين را خوب شناخته بود و مي دانست كه دشمنان اسلام در سقيفه، امامت را هدف قرار داده بودند تا اينكه در اين عصر با شعار جدايي دين از سياست، بنا را بر حذف كامل اسلام گذاشتند؛ ايشان براي احياي مجدد اسلام، خيلي دقيق انديشيد و خيلي خوب فهميد كه بايد هر مسئله اي در جايگاه خود پرورش بيابد تا حاصل و ثمره مفيدي بدهد.با اين ديدگاه بود كه امام خميني (رحمت الله علیه) بحث ولايت فقيه را از علم فقه به جايگاه اصلي اش در علم كلام بُرد و آن را پرورش داد و شكوفا نمود؛ با اين نوآوري، ولي فقيه از مرجع تقليد به جانشيني امام معصوم (عليه السلام) ارتقاء يافت و مردم از مقلد بودن به امت واحده ارتقاء يافتند، لذا وقتي هر كس در جايگاهش قرار گرفت، ثمره پر حلاوت و شيرين احياي مجدد اسلام حاصل شد. در اين باره مسلمان امريكايي «علوي» ميگويد: خميني برگزيده خداوند در زماني است كه اسلام واقعي در حال تغيير و نا پديد شدن بود، او آمد و اسلام واقعي را احياء كرد.(23)اين تحول عظيم از هر فقيهي ساخته نبود، همانگونه كه ساليان متمادي به طول انجاميد تا انديشه كلامي و فلسفي مشاء و اشراق عميقاً پرورش يافت و ملاصدرا آنها را به صورت عالي آموخت و مشكلات هر دو را درست تشخيص داد و آنها را در قالب اسفار اربعه تبيين نمود، كه بركات آن هنوز هم به جامعه سرازير است.همچنين ساليان متمادي به طول انجاميد تا بحث هاي علماي اخباري و اصولي در جامعه علمي اوج گرفت و مرحوم وحيد بهبهاني هر دو طريق را بطور عالي فرا گرفت و سئوال هاي متعددي عقلي را كه از علماي بزرگ اسلام ميشد و بي جواب ميماند را درست درك نمود و طريق صحيح جواب همه آنها را از طريق علم اصول فهميد و علم اصول شيعه را بنيان نمود، كه با اين كارش علماي بزرگ را از محدث بودن به مجتهد و مرجع تقليد بودن ارتقاء داد.در اين عصر امام خميني (رحمت الله علیه) مشكلات جهان اسلام را در علم و عمل بررسي نمود و با توجهي دقيق به علوم، براي همه علوم جنبه و اعتبار عملي قائل شد، لذا با اين ديدگاه توجهي خاص به قوانين اسلام نمود و فرمود: قوانين الهي براي سعادت و دنيا و آخرت بشريت نازل شده است و انبياء الهي علاوه بر وظيفه ابلاغ فرامين الهي به مردم، وظيفه اجراي قوانين الهي در جامعه را بر عهده داشتند(24). اگر انبياء صرف بيان احكام الهي را انجام مي دادند ديگر زورمداران و ظالمان تصميم به قتل آنها نميگرفتند، وقتي آنها خواستند قانون خداوند را اجرا كنند، بين آنها و ظالمان اختلاف ايجاد مي شد كه سر از قتل آنها در آورده است كه قرآن ميفرمايد: «ان الذين يكفرون بآيات الله و يقتلون النبيين بغيرحق و يقتلون الذين يامرون بالقسط من الناس فبشرهم بعذاب اليم»(25)؛ آنها كه به خداوند كافر شدند و پيامبران الهي را ظالمانه كشتند و آنهايي كه مردم را به مسير صداقت و عدالت راهنمايي مي كردند را كشتند، براي آنها عذاب سختي است. «يقتلون الانبيا بغير حق»(26)؛ انبياء الهي را به ناحق مي كشند. «و قتلهم الانبياء بغير حق»(27)؛ انبياء را به ناحق ميكشند.انبياء آمدند تا قوانين الهي را در جامعه پياده كنند، رسول اكرم (صلوات الله عليه) حكومت تشكيل داد و قوانين الهي را اجرا ميكرد و براي بعدش خليفه و جانشين قرار داد. حضرت علي (عليه السلام) نيز بعد از رسول الله حكومت تشكيل داد.همه علماي اسلام قبول دارند كه اسلام دين جاودانه و آخرين دين الهي است و احكام الهي اسلام منحصر به زمان آن حضرت نبود، قوانين اسلام تعطيل بردار نيست و براي اجراي قوانين الهي به اقتضاي عقل و شرع احتياج به تشكيل حكومت است.(28)حال سئوال اصلي اين است كه در عصر غيبت قوانين الهي بايد توسط چه كساني اجرا شود؟ امام خميني(رحمت الله علیه) در اين رابطه فرمودند: «ولي فقيه وظيفه دارد اجراي قوانين اسلامي در جامعه را بر عهده بگيرد، او خليفه امام معصوم (عليه السلام) است و اختيارات او را در امر حكومت دارد و موظف است احكام الهي را اجرا كند».(29)با اين انديشه است كه ولي فقيه از مرجع تقليد به جانشيني معصوم (عليه السلام) ارتقاء يافت و وظيفه حفظ كيان اسلام را عهده دار شد.نوآوري ديگر امام خميني(رحمت الله علیه) در مسئله فقيه اين بود كه همه علمايي كه اطلاق ولايت را قبول داشتند و آنهايي كه قبول نداشتند، مي گفتند: شرايط اعمال ولايت حصولي است، چون از باب فقه، ولايت را پذيرفته بودند و اعمال آن را مانند شرايط وجوب حج حصولي مي دانستند، ولي امام خميني(رحمت الله علیه) ولايت را فقط از طريق علم كلام به اثبات رسانده و باور كرده بود، و لذا ولي فقيه را نايب امام معصوم (عليه السلام) مي دانست. حضرت امام با اين نگاه معتقد بود كه ولي فقيه امامت امت را بر عهده دارد، و اعمال ولايت مانند اعمال امامت داراي دو بخش حصولي و تحصيلي است. بنابراين مبنا معتقد بود كه نبايد بنشينيم تا شرايط حاصل شود و كارها بي خطر به پيش رود تا نظام اسلامي تشكيل شود، بلكه بسياري از شرايط آن تحصيلي است و بايد تلاش كرد تا آن را ايجاد نمود.(30)تكليف در اقدام سياسيامام خميني (رحمت الله علیه) به اين باور رسيده بود و به آن ايمان داشت و وظيفه خود مي دانست كه حركت كند تا شرايط را براي احقاق حقوق حقه اسلامي در بستر جامعه فراهم سازد. براي همين جهت بود كه به رژيم پهلوي فرمود: «من از آن آخوندها نيستم كه اينجا بنشينم و تسبيح دست بگيرم.... و به امور ديگر كار نداشته باشم.(31) دستگاه جبار بداند كه اگر بخواهد به اسلام تجاوز كند و احكام كفر را در بلاد اسلامي جاري سازد، من در كمين آنها ايستاده ام، من تا آخرين لحظه هاي زندگي ام از نواميس اسلام و مسلمين دفاع ميكنم. من به حكم اسلام كه به ما دستور جهاد و مقابله داده است در برابر خيانت به اسلام دست روي دست نميگذارم و ساكت نمي نشينم. اگر ميخواهند راحت باشند بيايند مرا كه مزاحم هستم از اين كشور تبعيد كنند تا من هستم نميگذارم قوانين مخالف اسلام تصويب و اجرا شود، تا من هستم نميگذارم كه دستگاه جبار استقلال اين ملت را بر باد بدهد»(32).امام خميني(رحمت الله علیه) براي تحصيل شرايط اجراي قوانين اسلامي در جامعه، حركت نمود، تهمت ها شنيد، زنداني شد و تبعيد گرديد، چون همه تلاشهاي خود را در مسير الهي مي ديد و خستگي به خود راه نمي داد و ميفرمود: «همه ما مامور اداي تكليف به وظيفه ايم نه مامور به نتيجه. اگر همه انبياء و معصومين (عليهم السلام) در زمان و مكان خود مكلف به نتيجه بودند هرگز نميبايست از فضاي بيشتر از توانايي عملي خود فراتر بروند و سخن بگويند و از اهداف كلي و بلند مدتي كه هرگز در حيات ظاهري آنها جامه عمل نپوشيده است ذكري به ميان آورند»(33).امام خميني(رحمت الله علیه) با اين انديشه در مسيرش محكم ايستاد، از كشته شدن و شهيد دادن نمي ترسيد و مي فرمود: «اگر ما ماوراي اين عالم را اعتقاد داشته باشيم، بايد شكر كنيم كه در راه خدا كشته شويم تا به صف شهدا برويم، از چه بترسيم()34؟! چنين كشته شدني افتخار دارد و بزرگترين آرزوي من است»(35).با اين ديدگاه و باور بود كه شهادت فرزندش آقا مصطفي خميني را از الطاف خفيه الهي خوانده است.(36)امام خميني(رحمت الله علیه) در ميدان مبارزه با ظلم و ستم به جلو رفت و مردم را بدان دعوت نمود، و لذا مردم امام خودشان را در مقابل ظالمان جلوتر از همه ديدند و به طريق او ايمان آوردند و قيام كردند، اين امام و امت به همديگر ايمان و اطمينان و باور داشتند و ثابت قدم ايستادند تا پيروز شدند.شهيد مطهري بعد از ديدارش از حضرت امام خميني(رحمت الله علیه) در پاريس ميفرمود: «در امام خميني (رحمت الله علیه) سه آمنوا يافتم: آمنُ به طريقش، آمن به هدفش و آمنُ به مردمش».امتي كه پيرو اين رهبر شدند، صلابت و استواري را از او آموختند و با ايمان راسخ در ميدان جهاد وارد شدند و مرگ را حيات تازه يافتند، كشته دادند تا پيروز شدند. با اين نگاه مطلب مهم در رابطه با ولايت فقيه اين است: «تفسيري كه امام خميني (رحمت الله علیه) از ولايت فقيه نموده، قبل از اينكه ولايت فقيه سمت باشد، به يك وظيفه تبديل شده و در سايه اين تحول، اجتهاد و فقاهت متحول و مرجع تقليد جامع الشرايط از ولي محجوران به ولي و امام جامعه عاقلان ارتقاء يافت و مردم از مقلد صرف بودن به امت داراي فرهنگ كهن و آهنگ و قصد و مقصد رفيع ارتقاء يافتند. امر به معروف و نهي از منكر كار سهل و آساني بوده و هست، اجتهاد و تقليد از هر مجتهد و مقلدي ساخته بوده و هست، اما ارتقا دادن به مرتبه امامت و امت كار توانفرسايي است(37) كه احتياج به انديشه قوي و نو ، همراه با صبر و حوصله، تحمل و توان بالايي دارد كه كار هر مجتهدي نمي تواند باشد؛ همه اينها در امام امت، خميني كبير جمع شده بود.امام خميني (رحمت الله علیه) چندين سال قبل از 1342 شمسي، انديشه نوين اش را ساماندهي كرده بود و در 15 خرداد 1342 شمسي آن را به جامعه عرضه و براي اجرايي شدن آن تهمتها شنيد، يك سال زندان و حصر و 15 سال تبعيد را با صبر و حوصله تحمل نمود، فرزندش را در اين مسير قرباني كرد و هزاران نفر مسلمان و پيروش در به ثمر رسيدن آن كشته شدند تا اين كه همه اين زحمات در 22 بهمن 1357 به بار نشست.بنابراين ساليان متمادي نياز است تا اين انديشه نو جايگاه خود را در بستر جهان اسلام ثابت كند، كه در آن صورت ثمرات عالي آن ظاهر خواهد شد.قبل از حضرت امام خميني (رحمت الله علیه) مراجع تقليد زيادي بودند كه حكم ولايي صادر كردند، بعضيها مردم را به ميدان مبارزه كشانده و بعضيها در اين مسير موفقيتهايي بدست آوردند، ولي بعضيها هم ناموفق از ميدان خارج شدند، چون بعضي از علماي بزرگ، ولايت فقيه را در حد فقه ثابت ميكردند و بر اساس آن عمل مينمودند و مردم هم در حد مقلد به آن پايبند بودند. از سوي ديگر بعضي از آن علماي بزرگ نيز براي اجرا شدن حكم صادره، متولياني قرار مي دادند، كه با از ميدان بيرون رفتن آنها، حكم صادره اثر بخشي خود را از دست مي داد، كه نمونه آن فتواي جهاد عليه روسيه است كه نه تنها روسيه را از ايران بيرون نكرد، بلكه بخش وسيعي از خاك ايران ضميمه روسيه شد.حضرت امام خميني (رحمت الله علیه) خود پرچم مبارزه را برداشت و قبل از امتش حركت كرد، چون ولايت فقيه را سمت نمي دانست، بلكه وظيفه اي مي دانست همانند وظيفه پيامبر (صلوات الله عليه) كه خودش به ميدان مبارزه وارد شد و مردم جاهل عرب را چنان ترقي داد كه خودش ميفرمود: «كنامره رعاه الابل قصرنا اليوم رعاه الشمس(38)؛ شما در گذشته تمام توجهتان به شترباني بود و امروز شمسبان شديد، توجه شما به آسمان شد تا زمان نماز و معراج را درك كنيد». امام خميني (رحمت الله علیه) در اين عصر با پيروي از جد بزرگوارش پيامبر اسلام (صلوات الله عليه) مردم را از بله قربان گويِ شرق و غرب بودن به امت واحدي داراي آهنگ جهش، ارتقا داد كه در دنيا به عزت رسيدند و موجب عزت اسلام و مسلمين شدند. در اين باره «برت تندر» خبر نگار مشهور اتريشي ميگويد: امام خميني (رحمت الله علیه) علاوه بر بيداري مسلمانان جهان ،هويت سياسي اسلام را نيز به جهانيان نشان داد و مسلمانان پس از انقلاب اسلامي اعتماد به نفس و هويت خود را باز يافتند(39). هم چنين مجله جوانان ژاپن نوشت: امام خميني (رحمت الله علیه) نه تنها باني و راهنماي مذهبي انقلاب اسلامي ايران بود، بلكه نيروي محركه تجديد حيات اسلام در جهان به شمار مي رفت.(40)كاري كه امام خميني (رحمت الله علیه) در اين عصر كردند، معجزه كم نظيري بود كه در طول اعصار از كمتر كسي ديده شده است. لذا همه متفكران منصف در برابر شخصيت حقوقي ايشان سر تعظيم فرود آورده، و روحي له الفداء ميگويند البته عده اي مغرور نيز در مقابل ايشان كينه توزي ميكنند؛ همانند آن عده اي كه در مقابل شخصيت حقوقي مرحوم وحيد بهبهاني و ملاصدرا سر تعظيم فرود آورده اند و عده اي مغرورانه كينه توزي ميكنند؛ با اين نگاه سر فرمايش شيخ الفقهاء و المجتهدين حضرت آيت الله العظمي اراكي كه به زيارت امام امت رفته بود و فرمود: «السلام عليك يا بن رسول الله»، روشن ميشود.(41)نتيجهامام خميني(رحمت الله علیه) انديشمندي بود كه در علوم مختلف اسلامي نوآوريهاي زيادي داشته است، كه عمومي ترين آن نوآوريها كه همه جامعه ايران حاصل آن را از نزديك لمس كرده اند. انتقال بحث ولايت فقيه از فقه به علم كلام است كه بركات زيادي از آن حاصل شده كه بعضي از آنها عبارتنداز :1. ولي فقيه و مجتهد را از محدوده بيان حلال و حرام بيرون آورده و داراي تحول فكري و انقلاب فرهنگي نموده و به نيابت امام معصوم (عليه السلام) ارتقاء داده است ؛ 2. ولايت فقيه را داراي پايگاه محلي كلامي نموده و فقه را بر اين پايگاه عميق فكري استوار ساخته است؛ 3. اجراي احكام الهي در زمان غيبت مانند زمان حضوررا لازم دانسته و بر عهده ولي فقيه گذاشته است؛4. شرايط اعمال ولايت و رهبري را به حصولي و تحصيلي تقسيم و با تحمل مشكلات فراوان شرايط تحصيلي را فراهم ساخت؛ 5. رابطه مجتهد و مردم را به رابطه امام و امت ارتقاء داد؛ 6. وظيفه اجراي قوانين الهي را كه بر عهده پيامبر (صلوات الله عليه) و بعد از ايشان بر عهده امام معصوم (عليه السلام) بود را براي ولي فقيه ثابت نمود و مجتهد ساكن در جامعه را پويا و متحول نمود ؛ 7. امامت ولي فقيه را ثقل اصغر معرفي نمود، كه هر جا ثقل اكبر «دين و مذهب» به خطر افتد، جان فشاني براي آن لازم و ضروري است تا از كيان اسلام دفاع كند.(42)خلاصه اين كه: اين نظريه جديد با تلاش و كوشش مداوم امام خميني (رحمت الله علیه) در جامعه ايران جايگاه خوبي يافت و حاصل آن تلاشها اين شد كه ريشه 2500 سال حكومت شاهنشاهي در ايران را بر كند و در مقابل همه ظالمان و استثمار كنندگان پيروز شد، كه اگر اين انديشه براي مسلمين جهان به درستي تبيين شود و در بين مسلمين جهان، بلكه تمام مستضعفين دنيا جايگاهش را بدست آورد، خواهيم ديد كه چگونه دين اسلام در سراسر دنيا شكوفا خواهد شد.به اميد آن روزي كه انديشه هايي نوين و رفيع اين مرد بزرگ در حد اعلا شكوفا شود.پي‌نوشت‌ها1. امام خميني(رحمت الله علیه)، شرح چهل حديث، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(رحمت الله علیه)، چهار دهم 1376، ص 413 و .5272. عميد زنجاني، عباسعلي، روايتي از انقلاب اسلامي ايران: خاطرات حجت الاسلام و المسلمين عباسعلي عميد زنجاني، به كوشش محمد علي بيگي كندري، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامي ايران، اول ،1379 ص 64 ـ .663. خاتم يزدي، عباس، خاطرات آيت الله خاتم يزدي، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامي، اول 1381، ص 85 ـ 874. آيت الله سبحاني،، شيخ جعفر، تهذيب الاصول، ج 1 «تعزيرات درسي امام خميني، تهران، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، اول 1381 ص 11ـ.205. امام خميني، مناهج الوصول الي علم الاصول، ج 1، قم، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (رحمت الله علیه)، اول 1373، ص .16آيت الله فاضل لنكراني در مقدمه اين كتاب، خطابات قانونيه را از ابتكارات امام خميني (رحمت الله علیه) مينامد.ر. ك: تقوي اشتهاردي، حسين، تنقيح الاصول، ج 2، تعزيرات درسي امام خميني (رحمت الله علیه)، تهران، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، اول 1376، ص 116 ـ .1286. امام خميني (رحمت الله علیه)، شرح جنود عقل و جهل، تهران، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (رحمت الله علیه)، اول 1377، ص 7 و .87. جوادي ،محسن، مجله نقد و نظر، شماره 21 و 22، زمستان و بهار 1378 و 1379 ص 70 ـ .818. امام خميني (رحمت الله علیه)، شرح دعاي سحر، تهران، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (رحمت الله علیه)، اول 1374، 5، 11، 59 و .609. اردبيلي عبدالغني، تعزيرات فلسفي امام خميني (رحمت الله علیه)، ج 3، تهران، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (رحمت الله علیه)، اول 1381، ص 61 ـ .6410. امام خميني(رحمت الله علیه)، بدائع الدرر في قاعده نفي الضرر، قم، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (رحمت الله علیه)، اول 1414، ص .10511. امام خميني(رحمت الله علیه) الرسائل، ج 2، به قلم آيت الله مجتبي تهراني، تهران، موسسه اسماعيليان، اول 1385، ص 174 ـ 175 و 195 - .19712. امام خميني(رحمت الله علیه)، صحيفه امام ج 1، تهران، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(رحمت الله علیه)، دوم 1377، ص .17813. همان ج 8، ص .1114. امام خميني(رحمت الله علیه)، ولايت فقيه (حكومت اسلامي)، تهران، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (رحمت الله علیه)، دهم 1379، ص .115. جوادي آملي، عبدالله، بنيان مرصوص امام خميني (رحمت الله علیه)، قم، اسراء ششم 1384 ،ص 238 ـ .24016. سوره مائده، آيه .6717. امام خميني (رحمت الله علیه) ولايت فقيه، پيشين، ص 25 و .2618. جوادي آملي، عبدالله، ولايت فقيه «ولايت، فقاهت و عدالت»، قم، اسراء، اول 1378، ص .14319. جوادي آملي، بنيان مرصوص، پيشين، ص .24220. امام خميني (رحمت الله علیه)، صحيفه امام، ج 1، پيشين، ص .27021. همان، ج 3، ص .22722. جوادي آملي، بنيان مرصوص، پيشين، ص .24723. مجله حضور، شماره 32، تابستان 1379، ص .25924. امام خميني (رحمت الله علیه)، ولايت فقيه، پيشين ص .2525. سوره آل عمران، آيه .2126. همان، آيه .11227. همان، آيه 181 و سوره نساء، آيه .15528. امام خميني (رحمت الله علیه)، ولايت فقيه، پيشين، ص 26 . .2829. همان، ص 50 و .5130. جوادي آملي، بنيان مرصوص، پيشين، ص 247 - .24931. امام خميني (رحمت الله علیه) صحيفه امام ج 1، پيشين، ص .27032. همان، ص .16333. همان، ج 21، ص 284 و .28534. همان، ج 1، ص .29335. همان، ج 3، ص .46236. همان، ص 234 و .23537. جوادي آملي، بنيان مرصوص، پيشين، ص 248 و .24938. مجلسي، علامه محمد باقر، بحار الانوار، ج 80، بيروت، موسسه الوفاء، الثانيه، 1403 ق، ص .939. اميدوار، احمد و يكتا حسين، امام خميني (رحمت الله علیه) و انقلاب اسلامي به روايت جهاني، تهران، سازمان عقيدتي ناجا، اول 1379، ص .5440. امام خميني و انقلاب در آئينه انديشه جهان، قم، نشر مرتضي، اول 1369، ص .1041. جوادي آملي، بنيان مرصوص، پيشين ص .25842. همان، ص .258منبع: پگاه حوزه / شماره 255/خ
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 439]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن