تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 10 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):برتر از هر کار نیکی، کاری هست تا جاییکه مرد در راه خدا کشته شود، پس چون در راه ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802968863




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اُمّیت پیامبران (2)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
اُمّیت پیامبران (2)
اُمّیت پیامبران (2) (قسمت دوم: بهاءالله)یکی از ادعاهای جناب بهااله همچون جناب باب مساله امیت یا همان درس ناخواندن و عدم کسب علوم به شیوه متداول روز می باشد. ایشان چون ادعای پیغمبری داشته اند خواسته اند به شیوه انبیا پیشین که دارای علم الهی لدنی بودند و علمشان را به صورت اکتسابی به دست نیاورده بودند، داعیه ی پیغمبری خود را از این طریق به اثبات برسانند لذا در موارد مختلف این ادعا را مطرح کرده اند از جمله :چنان که در نامه به ناصرالدین شاه می نویسند : " ما قَرئتُ ما عِندَ النّاسِ مِنَ العُلُومِ وَ ما دَخَلتُ المَدارِسَ. فَسئَلِ المَدینَةَ الَّتی کُنتُ فیها لِتُوقِنَ بِأنّی لَستُ مِنَ الکاذبین "یکی از ادعاهای جناب بهااله همچون جناب باب مساله امیت یا همان درس ناخواندن و عدم کسب علوم به شیوه متداول روز می باشد. ایشان چون ادعای پیغمبری داشته اند خواسته اند به شیوه انبیا پیشین که دارای علم الهی لدنی بودند و علمشان را به صورت اکتسابی به دست نیاورده بودند، داعیه ی پیغمبری خود را از این طریق به اثبات برسانند لذا در موارد مختلف این ادعا را مطرح کرده اند از جمله :چنان که در نامه به ناصرالدین شاه می نویسند : " ما قَرئتُ ما عِندَ النّاسِ مِنَ العُلُومِ وَ ما دَخَلتُ المَدارِسَ. فَسئَلِ المَدینَةَ الَّتی کُنتُ فیها لِتُوقِنَ بِأنّی لَستُ مِنَ الکاذبین " من از علوم بشری چیزی نخوانده ام و به مدارس نیز نرفته ام و اگر می خواهی بدانی که دروغ نمی گویم از هم شهریان من بپرس. ( مقاله ی شخصی سیاح ص 117)جناب فاضل مازندرانی در کتاب اسرارالآثار ، جلد یک ، صفحه191 از قول جناب بهاءالله چنین آورده است : " إنّا ما قَرَئنا کُتُبَ القَومِ و ما أطلَعنا بِما عِندَهُم مِنَ العُلُومِ. کُلَّما أرَدنا أن نَذکُرَ بَیاناتِ العُلَماءِ وَ الحُکَماءِ یَظهَرُ ما ظَهَر فِی العالَمِ وَ ما فِی الکُتُبِ وَ الزُّبُرِ فی لوحٍ أمامَ وَجهِ رَبِّکَ نَری وَ نَکتُبُ "هر آینه ما کتاب های مردمان را نخواندیم و از علومشان آگاه نیستیم هرآن گاه که خواستیم بیانات عالمان و حکیمان را یادآور شویم در پیش روی پروردگارت آنچه در کتب و صحف عالم بود آشکار می گشت ما هم می دیدیم و می نوشتیم. دوستان بهایی با استناد به این مطلب سعی بر اثبات امی بودن جناب بها و لدنی دانستن علوم ایشان دارند.در حالی که بررسی کتب جناب بهاءالله نشان می دهد که این سخن، داعیه ای گزاف و خلاف است و منقولات ایشان از راه مطالعه ی مستقیم کتب به دست آمده و علومشان اکتسابی است نه الهی . به برخی شواهد بر این مدعا اشاره می کنم : 1- آواره در ص 256 و 257 الکواکب الدریة ج یک می نویسد: "و در سن صباوت چون به خواندن و نوشتن پرداخت بر اهمیت خود بیفزود و در انظار جلوه ای غریب نمود و چون به حدّ بلوغ بالغ گشت به مجامع و مجالس وزراء و بزرگان و علما و امرا و ارکان دولت خود را به نطق و بیان و عقل و وجدان معرفی فرمود."2- در ص 143 کتاب ایقان راجع به حاج کریم خان کرمانی چنین آمده : این بنده اقبال به ملاحظه ی کلمات غیر نداشته و ندارم و لیکن چون جمعی از احوال ایشان سؤال نموده و مستفسر شده بودند لهذا لازم گشت که قدری در کتب او ملاحظه رود و جواب سائلین بعد از معرفت و بصیرت داده شود! باری کتب عربیه او به دست نیفتاد! تا این که شخصی روزی ذکر نمود کتابی از ایشان که مسمی به إرشاد العوام است در این بلد یافت می شود... با وجود این، کتاب را طلب نموده چند روز معدود نزد بنده بود و گویا دو مرتبه! در او ملاحظه شد. از قضا مرتبه ی ثانی جایی به دست آمد که حکایت معراج سید لولاک بود. جناب میرزا حسینعلی نوری چگونه می تواند دارای علم لدنی باشد و چگونه می تواند داعیه ی امی بودن داشته باشد در حالی که برای پاسخگویی به سوالاتی که در مورد حاج کریم خان کرمانی از ایشان می شود مجبور به مراجعه به کتب ایشان می شود و دوبار یکی از کتابهای ایشان را مطالعه می کند . چگونه شده است که این بار مطالب این کتاب برای ایشان بدون مطالعه گشوده نشده است و ایشان مجبور به مطالعه این کتاب شده اند ؟!! 3- در صحیفه ی شطّیه که در ص 285 رحیق مختوم و ص330 جزء چهارم مائده ی آسمانی آمده، چنین می نگارد: " و در فرقان بسیار آیات دلیل بر این است، اگرچه نفس آیه در نظر نیست! و لکن مضامین آن آیات بدین قرار است مثلاً « هُوَ الَّذی خَلَقَکُم وَ رَزَقَکُم أفَلا تُبصِرُون وَ هُوَ الَّذی أنبَتَ مِنَ الأرضِ نَباتاً حَسَناً أفَلا تُؤمِنُون وَ أنزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً أفَلا تَشکُرُون وَ خَلَقَ السَّمواتِ وَ الأرضَ وَ ما بَینَهُما وَ أسکَنَ الجِبالَ! فَضلاً مِن عِندِهِ وَ قَلیلاً مِنکُم ما تَفقَهُون! " چطور است که جناب بهاءالله که داعیه ی امی بودن و آشکار شدن محتوای صحف و کتب برای خویش را دارند ، به محتوای مهمترین کتاب آسمانی یعنی قرآن احاطه ندارد و محتوای این کتاب برای ایشان آشکار نمی شود و آیات قرآن را اشتباه می نگارد ؟؟!! از همین موارد به خوبی برمی آید که ایشان صاحب علم لدنی نبوده ، زیرا اگر چنان می بود، چرا ایشان نتوانسته است کتب عربی حاج کریم خان را ببیند؟ و چرا چند شبانه روز کتاب إرشاد العوام را عاریه گرفته است؟ و چرا دو مرتبه آن را خوانده است؟ و چرا اصل آیات قرآن را نتوانسته ببیند که مضامین ساختگی و مغلوطی از آنها را نگاشته است؟ و بسیاری چراهای بی جواب دیگر؛ و سرانجام هر حق جوی بصیری گواهی می دهد که داعیه ی امیّت ایشان نادرست و مبطل دعاوی دیگرشان است. لذا با اثبات عدم امیت جناب بها بر اساس موارد فوق که از کتب و اسناد معتبر خود بهائیان انجام شده مشخص می گردد که داعیه ی نبوت ایشان هم داعیه ای گزاف و بیهوده می باشد و ایشان به این ترتیب نمی توانسته اند پیامبر خدا باشند، زیرا شرط اول پیغمبری که امیت و بهرمندی از علم وهبی الهی می باشد را دارا نبوده اند.منبع: بهائي پژوهي
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 946]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن