تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 11 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس با يقين بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم را قرائت كند، كوه‏ها به همراه او تسبيح م...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803232591




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

حمايت از محرومان در سيره معصومين (عليهم السلام)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
حمايت از محرومان در سيره معصومين (عليهم السلام)
حمايت از محرومان در سيره معصومين (عليهم السلام) «محروم» واژه اي است عربي که در فارسي به معناي بي نصيب و بي بهره، نااميد، ناکام، کم روزي، بدبخت و غارت شده آمده است. (1)ناگفته پيداست که قشر وسيعي از جوامع را محرومان و مستضعفان تشکيل مي دهند. اينان بطور معمول، از رفاه و مواهب زندگي، محروم و بي بهره اند و هر چه بيشتر مي جويند، کمتر مي يابند. سفره ي فرسوده و بي رونقشان در انتظار لقمه اي نان، زار مي زند، و دريچه ي دل غمگين و با احساسشان بسوي يک لبخند محبت، همواره باز است. اسلام، که ديني جاويد و جهاني است، از يکسو، به پيکره ي جامعه، يعني طبقه ي محروم، توجه زيادي داشته و رسيدگي به امور آنان را در متن برنامه هاي فردي، اجتماعي و حکومتي خويش قرار داده است و از سوي ديگر با بد گويي و نکوهش از محروميت و استضعاف، پيروان خويش را از گرفتار شدن به آن برحذر داشته و آنان را به سر و سامان دادن زندگي مادي و معنوي خويش، تشويق کرده است. رسول خدا (ص) فرمود:«چهار چيز کمر شکنند... و فقري که بي درمان است. » (2)اميرمؤمنان (ع) فقر و تنگدستي را بدتر از مردن دانسته و مي فرمايد:«الفقر الموت الأکبر» (3)تنگدستي، مرگ بزرگي است. آن حضرت به فرزندش، محمد حنفيه، چنين سفارش مي کند:«پسرم! من از تنگدستي بر تو بيم دارم، پس، تو از آن خدا پناه ببر، چرا که فقر، سبب کاستي دين، سرگرداني فرد و فراخوان کينه است. » (4)از سوي ديگر، حکومت اسلامي و رهبران شايسته، اقشار مرفه و برخوردار جامعه را به کمک رساني مادي و معنوي به محرومان و مستضعفان، فرا خوانده اند. که بخشي از آن را در اين درس خواهيم خواند. محرومان جامعه خداوند، پيامبران خود را از ميان توده هاي مردم انتخاب کرده است و شايد يکي از دلايلش اين باشد که آنان، با زندگي در متن طبقات محروم جامعه، از نزديک با فرهنگ و روحيات آنان آشنا شده و دردهاي آنان را لمس نمايند تا بهتر بتوانند به مداواي آن بپردازند. بدون ترديد، اين بدان معنا نيست که فرستادگان خدا از رهبري و هدايت اقشار مرفه جامعه، دست بردارند، بلکه مسؤوليت خطير ايشان، ارشاد و راهنمايي تمام اقشار و طبقات جامعه بوده و رفع محروميتهاي روحي و جسمي و سامان دادن به امور مستمندان، از اولويت بيشتري برخوردار است و اين نکته در سخن و سيره ي رهبران الهي آشکار است. اميرمؤمنان (ع) فرموده است:«حضرت سليمان (ع) صبح که مي شد با مرفهين و اشراف ملاقات مي کرد (تا به کارشان رسيدگي نمايد) به مستمندان که مي رسيد، کنارشان مي نشست و مي گفت: مستمندي (هستم) همراه مستمندان. » (5)رسول خدا (ص) فرموده است:«أمرني ربي بحب المساکين المسلمين» (6)پروردگارم فرمان دوستي مستمندان مسلمان را داده است.همچنين در سخني به علي عليه السلام مي گويد: «ان الله وهب لک حب المساکين والمستضعفين في الأرض فرضيت بهم اخوانا و رضوابک اماما» (7)خداوند، دوستي مستمندان و مستضعفان زمين را به تو داده است، پس تو، برادري آنان خشنودي و ايشان به امامت تو راضي اند. محروميت زدايي ائمه (ع)پيدايش و پايداري معنوي جامعه ي اسلامي، بستگي به وجود معصوم (ع) دارد و تنها پيامبر و جانشينان واقعي او، سبب آرامش خاطر همه ي اقشار جامعه مي شوند. محرومان جامعه به هر گرفتاري و محروميتي که گرفتار شوند، چشم اميد به آن بزرگواران مي دوزند تا مرهمي بر زخم دلشان نهند و از بدبختي، محروميت مادي، رنج و اضطراب روحي رهايي يابند. ائمه معصومين (ع) نيز خود را موظف به انجام چنين مهمي مي دانند و هرگز به عنوان «رهبر» جامعه اسلامي، تنها به امر و نهي کردن و راهنمايي و ارشاد، بسنده نمي کنند. امير مؤمنان (ع) در اين راستا در نامه اي به عثمان بن حنيف مي نويسد:«... أ أقنع من نفسي بأن يقال هذا أمير المؤمنين و لا أشارکهم في مکاره الدهر أو اکون أسوه لهم في جشوبه العيش... » (8)آيا بدين بسنده کنم که مرا امير مؤمنان گويند و در ناملايمات روزگار، شريک آنان نباشم يا در سختيهاي زندگي، همسان (يا نمونه اي) برايشان نباشم؟همين طور که حضرت، يکي از فلسفه هاي رهبري خويش و جنگ با دشمنان را دلسوزي براي مردم و حفظ منافع آنان دانسته، مي نويسد:«... ولکنني اسي أن يلي أمر هذه الأمه سفهاؤها و فجارها فيتخذ وامال الله دولا و عباده خولا و الصالحين حربا و الفاسقين حزبا... » (9)ليکن دريغ مي ورزم که بيخردان و تبهکاران اين امت، حکمراني امت را به چنگ آورند؛ آنگاه ثروتهاي الهي را ميان خود دست به دست گردانند و بندگان او را برده ي خويش سازند، با شايستگان بستيزند و با بدکاران بسازند. آن حضرت، پيروان خويش را از کم لطفي نسبت به محرومان، سخت بر حذر داشته و چنين هشدار مي دهد:«لا تحقروا ضعفاء اخوانکم فانه من احتقر مؤمنا لم يجمع الله عزوجل بينهما في الجنه الا أن يتوب» (10)برادران ناتوانتان را تحقير نکنيد، زيرا هر کس مؤمني را کوچک شمارد خداوند، آن دو را در بهشت جمع نمي کند. مگر اينکه توبه کند.پس روشن است که ائمه ي معصومين (ع) در زندگي خويش از هيچ گونه کمکي نسبت به محرومان، دريغ نمي ورزيدند و بر حمايت همه جانبه ي آنان همت مي گماردند. محرومان و مستمندان نيز از اين امر، آگاه بوده، براي گشودن گره هاي زندگي، چه در جنبه ي روحي و چه در جنبه هاي مادي به ائمه ي معصومين (ع) پناه مي بردند. عربي بياباني به حضور امير مؤمنان علي عليه السلام رسيد و اظهار داشت:«اي امير مؤمنان! من به سه بيماري گرفتارم که يکي بيماري جاني، ديگري فقر (مادي) و سومي جهل و ناداني (فکري) است. » حضرت پاسخ داد: «اي برادر عرب! بيماري جاني به طبيب، و بيماري ناداني به دانشمند، بيماري فقر به سخاوتمند عرضه مي شود. » آن شخص گفت:«اي امير مؤمنان! تو هم طبيبي، هم دانشمندي و هم کريمي. » آنگاه امام (ع) دستور داد که سه هزار درهم از بيت المال به او پرداخت شود و به او فرمود:«هزار درهم هزينه ي بيماري تن کن و هزار درهم صرف بيماري جهل، و هزار درهم ديگر را براي رفع تنگدستي، خرج کن. » (11)اينک با توجه به گستردگي کمي و کيفي حمايت معصومين (ع) از محرومان، آن را در بخشهاي: فکري، مالي، عاطفي، سياسي، اجتماعي، و نژادي بطور فشرده بيان مي کنيم:الف- فکري يکي از حساسترين مسؤوليتهاي ائمه ي معصومين (ع) حمايت فکري و تقويت عقيدتي جامعه است. رهبري و هدايت جامعه ي اسلامي، در معناي صحيح و وسيع آن، تنها از عهده ي ايشان بر مي آيد، چرا که آنان سرچشمه ي همه ي علومند. در آن زمان مردم بويژه اعراب جاهلي در فقر فرهنگي عميقي غوطه ور بودند و رسول گرامي اسلام (ص) رشد فکري و کامل کردن اخلاق انسانيت را از اهداف مهم خود مي شمارد. (12) رسول خدا (ص) در سخت ترين شرايط به زدودن جهل، خرافه، کفر و نفاق اعراب جاهليت پرداخت و تا آنجا که امکان داشت، شخصا بدين کار اقدام نمود و هر جا که صلاح مي دانست کساني را جهت تبليغ و ارشاد و محو جهل و شرک با اطراف مي فرستاد. پس از پيمان عقبه که قبل از هجرت با اهل يثرب (مدينه) بست آنها از پيامبر تقاضا کردند که به منظور تعليم قرآن و بيان احکام الهي کسي را بسوي آنان بفرستد و پيامبر خدا مصعب بن عمير را براي اين کار به مدينه اعزام کرد. (13)همچنين در سال هشتم هجري کعب بن عمير غفاري را به همراهي يک گروه تبليغي براي ارشاد و هدايت به سرزمين «ذات اطلاح» فرستاد تا آنها را از گمراهي نجات بخشد که همگي به دست مشرکان جاهل به شهادت رسيدند. (14)ب- مالي شايد محروميت مالي بيش از اقسام ديگر در جامعه نمود داشته باشد و وجدانهاي افراد صالح را بيازارد. اسلام به اين مسأله ي مهم اجتماعي نيز اهتمامي خاص دارد و در چارچوب «خمس»، «زکات»، «انفاق»، «احسان» و «صدقه» به تعديل ثروتهاي مردم و برقراري نظم خاصي در مسائل اقتصادي پرداخته است و رسيدگي به امور محرومان و بينوايان را به همه ي پيروان خويش، سفارش کرده است. قرآن مجيد يکي از نشانه هاي تقوا و نيکوکاري را کمک به مستمندان و محرومان دانسته و فرموده است. «و في أموالهم حق للسائل و المحروم» (15)در اموالشان، براي سائل و محروم حقي است. فراواني اوقاف و صدقات معصومين (ع) نشانه ي آن است که آنها دلسوز درماندگان بودند و در حد توان خويش در رفع محروميتها مي کوشيدند. امام سجاد (ع) فرمود:«در زمان رسول خدا مساکين و محرومان بي پناه، شبها را در مسجد مي خوابيدند و پيامبر (ص) در مسجد در کنار منبر، سفره انداخته، به ايشان غذا مي داد و خود نيز در کنار آنها غذا مي خورد. » (16)بدين گونه، محرومان جامعه احساس مي کردند که فرستاده ي خدا حامي و پشتيبان آنهاست و به همين سبب آن حضرت را از خود مي دانستند و تحمل فقر و رنج محروميت بر ايشان آسان بود. نقل شده که اميرمؤمنان علي (ع) نخلستاني داشت که نخلهايش را رسول خدا (ص) کاشته بود. روزي آن را فروخت و چهار هزار درهم به يک عرب بياباني داد و بقيه ي آن را بين محرومان مدينه تقسيم کرد و درهمي براي خود نگه نداشت. (17)امام صادق (ع) مي فرمايد:«پيامبر، غنايم جنگي را ميان رزمندگان تقسيم کرد و قطعه زميني به علي (ع) رسيد، آن حضرت چشمه اي در آن زمين جاري ساخت و آن را «ينبع» ناميد و وقف زائران خانه ي خدا و کمک به محرومان و در راه ماندگان کرد و فرمود (اين مزرعه) نه فروخته مي شود و نه به ارث مي رسد. » (18)امام حسن مجتبي عليه السلام در اين راستا، سه مرتبه ثروت خويش را با محرومان تقسيم کرد. (19)ج - عاطفي کمبودهاي عاطفي و رواني نيز يکي از آفتهاي اجتماعي است که بايد درمان گردد، معصومين (ع) به اين مهم نيز مي پرداختند. رسول خدا (ص) گهگاهي مسلمانان را به منزل خويش دعوت مي کرد و به آنان غذا مي داد، روزي در چنين مجلسي، مردي سياه و آبله رو وارد شد، ولي هر جا که مي خواست بنشيند، مردم از کنارش بر مي خاستند. رسول خدا (ص) او را خواست و کنار خويش نشانيد و با هم غذا خوردند. (20)مشهور است که اميرمؤمنان (ع) در زمان تصدي حکومت، در کوچه ها به زن بيوه اي برخورد که شوهرش را در مرزها کشته بودند. امام، ضمن تأمين مخارج زندگي، از نظر عاطفي نيز آن زن و بچه هايش را مورد حمايت قرار داد. (21) حضرت علي عليه السلام در فرمان و عهد نامه ي حکومتي خويش به مالک اشتر مي نويسد:«و أعشر قلبک الرحمه للرعيه و المحبه و اللطف بهم» (22)قلب خويش را سرشار از مهرباني و دوستي و لطف به مردم و زير دستان نما. درباره ي ترحم و ملاطفت نسبت به يتيمان، که دچار کمبود شديد عاطفي هستند، مي فرمايد:«الله الله، في الأيتام فلا تغبوا أفواههم و لا يضيعوا بحضرتکم» (23)خدا را! خدا را! درباره ي يتيمان، آنان را گاهي سير و گاهي گرسنه نگذاريد، نبايد در حضور شما ضايع گردند. پيشوايان اسلام خود را پناه محرومان، پدر يتيمان و فريادرس بيچارگان مي دانستند، بگونه اي که همه ي محرومان جامعه از هر قشري و يا هر نوع محروميتي، ايشان را ملجأ و پناه خود مي ديدند و صميمانه و اميدوار، با آنها روبه رو مي شدند. امام حسن مجتبي عليه السلام از محلي مي گذشت، عده اي از فقرا را ديد که چند قرص نان بر زمين نهاده و مشغول خوردن هستند. امام را که ديدند گفتند: اي پسر پيامبر! بيا با ما غذا بخور حضرت نيز پياده شد و نزد آنان نشست و از نانشان خورد آنگاه آنها را به منزلش دعوت کرد و خوراک و پوشاکشان داد. (24)معصومين (ع) با چنين کارهايي ضمن اينکه از جريحه دار شدن احساسات و عواطف محرومان و مصيبت ديدگان جلوگيري مي کردند، به آنها شخصيت داده، روح اعتماد به نفس و اميدواري را در وجودشان تقويت مي کردند. د- سياسي، اجتماعي محرومان سياسي - اجتماعي نيز از وجود ائمه ي معصومين عليهم السلام بهره مي بردند. کساني که از موقعيت سياسي - اجتماعي نامناسبي برخوردارند، بطور طبيعي در پي ملجأ و پناهي مي گردند تا آسيبهاي وارده و ضعف خويش را جبران نمايند و معصومين (ع) بهترين کساني بودند که حرمان آنان را جبران مي کردند. (پيامبران و امامان (ع) چنين محروماني را زير بال خود مي گرفتند و با گشاده رويي وسعه ي صدر به حمايتشان بر مي خاستند) و با شهامت و فراست خاص خود، ضمن دلجويي عاطفي از آنان، مخالفت و ستيزه جويي خود با نظامهاي ظالمانه ي حاکم را نيز ابراز مي داشتند.)پيامبر خدا (ص) حتي پيش از بعثت، داراي روحيه ي ستم ستيزي و مظلوم نوازي بود و با شرکت در پيمان جوانمردان گوشه اي از چنين روحيه اي را به نمايش گذاشت. (25)همين طور با سخنان واقع بينانه ي خود، مسببان محروميت و حرمانزا آتش افروزاني معرفي مي کردند که با اعمال خلاف خويش، دوزخي دردناک براي خود تدارک مي بينند؛ چنان که نقل شده: روزي رسول اکرم (ص) از جايي عبور مي کرد، صداي مظلومانه ي برده اي را شنيد که از مولاي خود کتک مي خورد، نداي مظلومانه ي وي پيامبر رحمت را بسوي خود کشيد و آن حضرت، ارباب ستم پيشه را توبيخ کرد تا او از کرده ي خويش پشيمان شد و به جبران کار نافرجام خود، برده را آزاد کرد. رسول خدا (ص) فرمود:«اگر او را آزاد نمي کردي، به يقين، اهل دوزخ بودي. » (26)عثمان در زمان خلافت خويش بر ابوذر، يار وفادار رسول خدا صلي الله عليه و آله خشم گرفت و بر آن شد که او را از مدينه تبعيد کند. در ضمن، دستور داد که کسي هنگام خروج ابوذر، او را بدرقه و همراهي نکند. وقتي اين خبر به اميرمؤمنان (ع) رسيد، سخت متأثر شد و فرمود: آيا با صحابي پيامبر (ص) بايد اين گونه رفتار شود؟ سپس همراه حسن و حسين عليهما السلام و عده اي از بني هاشم ابوذر را بدرقه کردند و طي سخناني از او تجليل و قدرداني نمودند. (27)همچنين نقل شده است که مروان حکم، که در زمان معاويه والي مدينه بود، فرزدق، شاعر انقلابي و حماسه سرا، را از مدينه تبعيد کرد، فرزدق هنگام خروج، با حضرت سيدالشهداء (ع) ديدار کرد و آن حضرت مبلغ چهارصد دينار به او هديه کرد. (28)عملکرد معصومين (ع) در اين راستا ضمن اينکه جنبه ي سياسي و نوعي مبارزه با دستگاههاي طاغوتي بود، بگونه اي چشمگير از فشار روحي و عاطفي افراد طرد شده از طرف خلفا و مبارزان، کاسته و آنها را دلگرم مي ساخت. ناگفته نماند که معصومين (ع) تنها به دلجويي دوستان و موافقان خود بسنده نمي کردند، بلکه دشمنانشان نيز از اين خوي الهي آنان سود مي بردند، چنان که نقل کرده اند: پس از جريان عاشورا و خلافکاريهاي بي شمار يزيد، مردم برخي از شهرها بر او شوريدند و درگيريهاي متعددي ميان آنان و نيروهاي دولتي رخ داد. مردم مدينه، در اين کار پيشقدم بودند. آنها بر والي دست نشانده ي يزيد تاختند و او را همراه ديگر بني اميه از شهر بيرون کردند. در اين ميان مروان حکم، که از دشمنان اهل بيت (ع) بود نزد عبدالله، پسر عمو، رفت و از او خواست که خانواده اش را نگهداري کند تا آسيبيي به آنان نرسد، ولي عبدالله چنين پيشنهادي را نپذيرفت. مروان از آن جا به خدمت حضرت سجاد عليه السلام رفت و از او درخواست کمک کرد با اينکه مروان از دشمنان سرسخت اهل بيت بود امام (ع) تقاضاي او را پذيرفت و از خانواده ي او چون خانواده ي خود محافظت کرد تا مدينه آرامش خود را باز يافت. (29)همچنين، آن بزرگان، تلاش مي کردند که شخصيت اجتماعي محرومان محفوظ بماند و فقر و تهيدستي آنان، سبب بي احترامي و تحقيرشان نگردد؛ چنان که از رفتار بسيار محترمانه ي رسول خدا (ص) با اهل «صفه» در مي يابيم که اسلام نه تنها اجازه نمي دهد که حيثيت اجتماعي محرومان پايمال گردد، بلکه براي آنان احترام ويژه اي قائل است و آنان را در برابر خوشگذرانها و مرفهان تقويت کرده است. چنانکه امام باقر (ع) مي فرمايد:«در مدينه گروهي تهيدست، موسوم به اهل صفه بودند که رسول خدا (ص)، خود به ديدارشان مي رفت و با دست خود برايشان غذا مي برد و هرگاه آنان به حضورش مي رسيدند، ايشان را نزديک خود مي نشاند و با آنان گرم مي گرفت مترفان و ثروتمندان از چنين برخوردي خوششان نمي آمد و به آن حضرت مي گفتند اينها را از گرد خود پراکنده ساز. روزي يکي از انصار (ثروتمند) نزد پيامبر (ص) آمد و مشاهده کرد که يک نفر از اهل صفه تنگاتنگ پيامبر نشسته و مشغول صحبتند. مرد انصاري به آنان نزديک نشد و کمي دورتر نشست. رسول خدا (ص) به او فرمود: نزديک بيا! ولي او نپذيرفت، آنگاه پيامبر فرمود: شايد بيم داري که فقر و نداري اش به تو سرايت کند! » (30)حضرت صادق (ع) در اين باره مي فرمايد:«ان فقراء المؤمنين يتقلبون في رياض الجنه قبل اغنيائهم باربعين خريفا» (31)مؤمنان فقير چهل سال زودتر از ثروتمندان مؤمن، در بهشت، جاي خواهند گرفت. بدون شک، حمايت رهبران اسلام از فقرا و محرومان، هرگز به اين معنانيست که آنان از فقر و محروميت، خشنود بوده و چنين وضعي را براي مسلمانان مي پسنديدند، بلکه معصومين (ع) در برابر اين پديده ي ناخواسته ي اجتماعي بگونه هاي مختلف به مبارزه پرداخته اند که يکي از آن راهها دلداري دادن و تقويت شخصيت محرومان بوده است تا فشار و سنگيني محروميت را از دوش آنها کمتر کند. ه- نژادي از نظر اسلام اختلاف رنگ، نژاد، و زبان در انسانها، امري طبيعي و از نشانه هاي قدرت پروردگار است (32) و هيچ يک از آنها سبب امتياز يا تحقير کسي نمي شود. بنابراين، هيچ نژادي نمي تواند خود را نژاد برتر دانسته، بر ديگران فخر بفروشد. ... چنين فرهنگي مورد توجه رهبران اسلامي بوده و همواره در سخن و سيره ي خويش، تبعيض نژادي را محکوم کرده اند و از کساني که به خاطر رنگ و نژادشان مورد تحقير قرار مي گرفتند، حمايت کرده و به آنان شخصيت مي دادند. براي مثال، رهبر اسلام، در ابتداي رشد آيين حياتبخش خود، مؤذن خويش را از ميان سياهان انتخاب کرد و براي «سلمان»، که فردي ايراني و غير عرب بود، احترام بسيار زيادي قائل بود تا جايي که او را از اهل بيت خود شمرد. هرگز کسي نديده و نشنيده که پيامبر اسلام (ص) کسي را به خاطر نژاد، امتياز داده يا بهاي کمتر داده باشد.جانشينان واقعي آن حضرت نيز از چنين اصلي پيروي کرده و اجازه نمي دادند که طرفداران آنان بر ديگران - که به نظر آنها از نژادي پايين تر هستند - فخر بفروشند و يا حق بيشتري را طلب نمايند يا حقوق آنها را پايمال نمايند. ابواسحاق همداني مي گويد:«دو بانو، يکي عرب، نزد اميرمؤمنان علي (ع) آمده، درخواست کمک کردند، آن حضرت، هر دو را بطور مساوي کمک کرد. زن عرب، به عنوان اعتراض گفت: من عرب هستم و اين عجم است!! امام (ع) در پاسخ فرمود: به خدا سوگند، من در اين ***هال حق افزوني براي فرزندان اسماعيل (عرب) بر فرزندان اسحق (غير عرب) نمي يابم. » (33)نقل کرده اند که در جريان عاشورا، حضرت سيدالشهداء همان گونه که بر بالين فرزند يا برادرانش يا ديگر افراد بني هاشم، حاضر مي شد، (34) بر بالين ديگران حتي غلامان سياه نيز مي رفت؛ سرشان را به دامن مي گرفت و کمال مهر و محبت را نسبت به آنان ابراز مي داشت، در اين باره نوشته اند:امام (ع) بالاي سر يکي از يارانش به نام «واضح»، که غلامي ترک بود، حاضر شد و با او معانقه کرد و صورت بر صورتش نهاد. «واضح» که در حال جان دادن بود، به چنين موهبتي افتخار کرد و گفت: چه کسي مي تواند مثل من باشد، که پسر پيامبر (ص) صورت بر رخم نهاده است؟ (35) همچنين بر بالين يکي از غلامان به نام «اسلم» حاضر شد و با وي که هنوز رمقي در بدن داشت، معانقه نمود، او نيز لبخندي زد و به چنين افتخاري باليد، سپس شهيد شد. (36)اظهار همدردي با محرومان اهل بيت عصمت و طهارت نسبت به محرومان و فقراي جامعه، احساس مسئووليت و ابراز همدردي مي کردند و خودشان نيز چون آنان زندگي مي کردند، تا احساس حقارت و کمبود در آنها ايجاد نشود. امام زين العابدين (ع) پيک محبت بود و در راه، هر جا بي کسي را مي ديد، يا فقير و مستمندي را مشاهده مي کرد که ديگران به او توجهي ندارند، بدو محبت مي کرد، او را نوازش مي داد، و به خانه خويش آورده، از او پذيرايي مي کرد. روزي عده اي جذامي را ديد - که به خاطر بي توجهي مردم، مطرود جامعه بودند - آنان را به خانه ي خويش دعوت کرد و مورد پذيرايي قرارداد. خانه ي امام زين العابدين، خانه ي مسکينان و يتيمان و بيچارگان بود. (37) انس بن مالک مي گويد:«پيامبر خدا هميشه چنين دعا مي کرد: «خدايا مرا مسکين نگه دار و مسکين بميران و در قيامت در زمره ي مساکين محشورم کن. عايشه پرسيد: اي رسول خدا (ص) چرا اين دعا را مي کني؟ فرمود: چون مساکين و محرومان چهل سال زودتر از اغنيا و ثروتمندان وارد بهشت مي شوند. اي عايشه! هرگز مسکيني را از خود دور مکن اگر چه به نيم دانه ي خرما باشد. اي عايشه! مساکين را دوست بدار و به آنها نزديک شو تا خداوند تو را در قيامت به خود نزديک کند. » (38)تطبيق وضعيت خويش با محرومان همدردي و شرکت عملي در غم مستمندان و محرومان، يکي ديگر از خصوصيات بارز معصومين عليهم السلام مي باشد. مستمند و محروم آنگاه که در کنار افرادي پرخور، بي درد و مرفه قرار مي گيرد، غم و رنجش افزون مي شود و احساس کمبود و عقب ماندگي از ديگران، بار فقر و محروميتش را سنگين تر مي کند و بر عکس، پايين آوردن سطح زندگي از سوي ثروتمندان و نزديک شدن به سطح زندگي کم درآمدها و محرومان، تا حدودي سبب آرامش آنان مي گردد، بويژه اگر چنين کاري از سوي رهبران جامعه صورت پذيرد. خوشبختانه، پيشوايان معصوم ما، در تمام زندگي خويش چنين کرده اند. عروه که از ياران پيامبر است مي گويد:«شنيدم که عايشه - همسر رسول خدا (ص) - مي گفت: ماهها برما مي گذشت و آتش در خانه ي رسول خدا بر افروخته نمي شد. پرسيدم: پس چگونه زندگي مي کرديد؟ جواب داد: با آب و خرما. » (39)اميرمؤمنان (ع) که در دوره ي خلافتش بيش از هر زمان ديگر زاهدانه زندگي کرد به فلسفه ي عميق چنين کاري تصريح کرده، مي فرمايد: «ان الله فرض علي ائمه الحق ان يقدروا انفسهم بضعفه الناس کيلا يتبيغ بالفقير فقره» (40)خداوند بر پيشوايان حق واجب کرده که زندگي خود را با طبقه ي ضعيف تطبيق دهند، تا رنج فقر، مستمندان و محرومان را ناراحت نکند. امام صادق عليه السلام مي فرمايد:«جبرئيل بر رسول خدا فرود آمد و گفت: خداوند سلام مي رساند و مي فرمايد: آيا مي خواهي صحراي مکه را برايت طلاي خالص گردانم؟ حضرت رسول سه مرتبه سر به آسمان بلند کرد و فرمود: نه، اي پروردگار، ولي مي خواهم که يک روز مرا سير کني، حمد تو گويم و يک روز گرسنه شوم و از تو طلب کنم». (41)پي نوشت ها:1. فرهنگ نفيسي، علي اکبر نفيسي (ناظم الاطبا) واژه ي محروم. 2. بحارالانوار، ج 72، ص 39، چاپ اسلاميه. 3. همان مدرک، ص 45.4. همان مدرک، ص 53.5. بحارالانوار، ج 14، ص 83، اسلاميه. 6. همان مدرک، ج 78، ص 217.7. همان مدرک، ج 68، ص 45.8. نهج البلاغه، ترجمه دکتر شهيدي، نامه ي 45.9. همان مدرک، نامه ي 62 با دخل و تصرف.10. بحارالانوار، ج 72، ص 42. 11. بحارالانوار، ج 41، ص 43.12. قال رسول الله (ص) اني بعثت لأتمم مکارم الأخلاق (سفينه البحار، ج 1، ص 411).13. فروغ ابديت، ج 1، ص 407.14. همان مدرک، ج 2، ص 288.15. ذاريات، آيه ي 19.16. بحارالانوار، ج 16، ص 219.17. بحارالانوار، ج 41، ص 45.18. همان مدرک، ص 39.19. الاستبصار، شيخ مفيد، ج 2،ص 141، بيروت. 20. مکارم الاخلاق، اسماعيل خويي، ص 43، صدوق. 21. بحارالانوار، ج 41، ص 52.22. نهج البلاغه، نامه ي 53.23. همان مدرک، نامه ي 47.24. بحارالانوار، ج 43، ص 352.25. ر. ک. فروغ ابديت، ج 1، ص 152.26. محجه البيضاء، ج 3، ص 445.27. اعيان الشيعه، ج 1، ص 438.28. بحارالانوار، ج 44، ص 189 و مآثرالانافه، ج 1، ص 114 عالم الکتاب، بيروت. 29. کامل، ابن اثير، ج 4، ص 113، دارصادر، بيروت. 30. تفسير قمي، ج 1، ص 202، علامه - قم. 31. بحارالانوار، ج 72، ص 6، اسلاميه. 32. و من اياته خلق السموات و الارض و اختلاف السنتکم و الوانکم (روم آيه ي 22).33. بحارالانوار، ج 41، ص 137.34. ر. ک. الارشاد، شيخ مفيد، ص 237 و 239، مکتب بصيرتي.35. ابصارالعين في انصار الحسين (ع)، محمد سماوي، ص 85، مکتب بصيرتي.36. مقتل الحسين (ع)، مقرم، ص 308، مکتب بصيرتي. 37. سيري در سيره ي ائمه، شهيد مطهري، ص 112، با دخل و تصرف. 38. فضائل الخمسه، سيد مرتضي حسيني، ج 1، ص 157 بيروت. 39. الوفا باحوال المصطفي، عبدالرحمن بن جوزي، ج 2، ص 481.40. نهج البلاغه، فيض، خطبه ي 200، ص 663.41. بحارالانوار، ج 16، ص 238.منبع: کتاب سيره معصومين (عليهم السلام)/خ
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 360]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن