واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
ارزش علم تفسير نويسنده: فرج الله فرج اللهي چکيدهاین نوشتار بررسي علم تفسير و سرگذشت آن است. نويسنده در اين سلسله مقالات، ضمن بررسي مفهوم تفسير و تقاوت آن با تأويل، به ارزشمندي علم تفسير اشاره كرده و در مرحله بعد، فراگيري آن را وظيفه همگان ميداند. تفسير به رأي و مراد از آن و محدوده آن، از ديگر موضوعاتي است كه در اين مقالات بدان پرداخته شده است. انواع روشهاي تفسيري از جمله عقلي، روايي و ذوقي از ديگر مطالب اين مقالات است. به نظر نويسنده، بهترين نوع تفسير، همان تفسير قرآن با قرآن است. شيوه قصهگويي در قرآن و تمايز قرآن در بيان قصههايش با قصههاي مفسران، از موضوعات بعدي اين مقالات است. مراحل تفسير قرآن و شخص پيامبر به عنوان نخستين مفسر، و علي (علیه السلام) پس از آن، از موضوعات محوري اين مقاله هاست. به نظر نويسنده، امير مؤمنان پس از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با بيان مقاصد قرآن و تربيت شاگرداني چون ابن عباس، تلاش بيوقفهاي در تفسير قرآن نمود. تطورات تفسير در عصر صحابه و تابعين و دورانهاي بعدي تا قرن حاضر، پايانبخش اين سلسله مقالات است.ارزش علم تفسيراگر ارزش هر علمي را وابسته به موضوع آن بدانيم، به يقين علم تفسير كه موضوع آن كلام خداست، از ارزشمندترين علوم است. ارزش هر علمي به جهت ارزش موضوع آن علم است. مانند علم طبّ و پزشكي كه در جهت حفظ و سلامتي جسم آدمي است. و همينطور ديگر علوم... ارزش علم تفسير، قطعا بالاتر از ديگر علوم است زيرا موضوع آن، «كلام خدا» است كه جنبه هدايت آدمي را بر عهده دارد. قرآن، يكي از موهبتهاي بزرگ خداوند است كه به پيامبر گرامي اسلام صلياللهعليهوآله و از طريق او به امّت اسلامي، ارزاني شده است. قرآن، كتاب نور و صحيفه هدايت است. اگر مسلمانان قرآن را فرا گيرند، و با معارف آن آشنا شوند، قطعا بهترين امّتهاي روي زمين خواهند بود.چنانكه امير مؤمنان علي عليهالسلام ميفرمايد:«تَعلَّمُوا القُرآنَ فإِنّهُ أَحسنُ الحديث، و تفقّهوا فيه فإنّه ربيعُ القُلوب، و استشْفُوا بِنُوره فانّه شفاء الصُّدور، و أحسِنُوا تلاوَتَهُ فانّه أنفعُ القصص»1.«قرآن را بياموزيد كه بهترين گفتار است، و آن را نيك بفهميد كه بهار دلهاست، از نور آن شفا و بهبودي خواهيد كه شفاي سينههاي بيمار است، و قرآن را نيكو تلاوت كنيد كه سودبخشترين داستانهاست». طبرسي مفسّر بزرگ شيعه در مقدمه تفسير خود «مجمعالبيان» ميگويد: «...از بزرگترين امتيازاتي كه خداوند به امّت محمّد صليالله عليه وآله از فضيلت و كرامت(نسبت به ملل ديگر) داده است، قرآن مُنزَل و هدايت وحياني است كه بر پيامبر خود داده است». قرآن، نشان گواهي نبوت حضرت محمد صلياللهعليهوآله است و اين امتيازي است كه خداوند به امت اسلامي عطا فرموده است و گروه مؤمنان را از جمعيت كافران و معاندان به وسيله آن ، فيصله داده است. قرآن معجزهاي است كه كسي ياراي مقابله با آن را ندارد، حتي اگر همگان در سرتاسر روي زمين از انسانها و پريان به پشتيباني يكديگر جمع شوند كه سورهاي بمانند سورههاي قرآن را خلق كنند ، قطعا عاجز و ناتوان خواهند بود. خداوند، قرآن را در تاريكيهاي زندگي، نوري تابنده قرار داد، كه زندگيها را روشنائي بخشد. و در كجرويها و لغزشگاهها ، چراغي راهنما و ارشادگري گويا باشد و آدميان را به راه راست و سعادت دنيائي و آخرتي رهنمون گردد. اقوال دانشمندان راغب اصفهاني ميگويد: بهترين هنري كه انسان از آن بهرهمند است، تفسير قرآن و تبيين معاني آن است زيرا هر فنّ و دانشي، به يكي از سه جهت شرافت دارد:1 - به جهت موضوع.2 - ترسيم صُوَر.3 - اغراض و اهداف.«علم تفسير از جهت شرافت موضوع، ارجحيّت دارد زيرا موضوع آن كلام خداوند است كه منبع و سرچشمه حكمت و فضيلت است و از اينجهت صورت و رسم قرآني نيز شرافت دارد. زيرا آيات قرآني اسرار مكنون آن را كه در لابلاي آن نهفته شدهاند، مكشوف ميدارند و همينطور اغراض و اهداف قرآن نيز شرافت دارد، زيرا هدف آيات قرآن، تمسّك به ريسمان الهي و وصول و رسيدن به سعادت حقيقي و دو جهاني است». جلال الدين سيوطي در كتاب «الإتقان» ميگويد: فنّ تفسير از سه جهت حائز اهميت است: 1 - از لحاظ موضوع. چون موضوع آن كلام خداوند است كه سرچشمه حكمت و منبع فضيلت است.2 - از جهت غرض و هدف، كه غرض از تفسير قرآن، تمسّك به ريسمان الهي و رسيدن به سعادت حقيقي است كه پايانناپذير است.3 - از لحاظ نياز حاجتمندي به فهم قرآن، زيرا كمال ديني و دنيوي مسلمانان نيازمند به فهم علوم قرآني و معارف ديني است و ضرورت دارد كه مسلمانان با علم تفسير كتاب خدا، آشنا شوند».لزوم يادگيري تفسيراكنون ميتوانيم به ارزش علم تفسير پي ببريم و بدانيم كه چرا به دانستن تفسير نياز داريم، حتي بالاتر از آن، ما مكلّف هستيم كه دنبال تفسير برويم و آن را ياد بگيريم، چنانكه خداوند متعال ميفرمايد: «كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ اُولُوا الأَلْباب»2. «اين كتابي است پربركت كه بر تو نازل كردهايم، تا در آيات آن تدبّر كنند و خردمندان متذكّر شوند»!زيرا:اوّلاً: قرآن تاب معاني گوناگوني دارد.ثانيا: مطالب قرآن فشرده بيان شده و از ذكر جزئيات پرهيز ميكند. كه حتما نياز به تفسير دارد. مثل نماز و روزه و... ثالثا: مطالب قرآن به مناسبتهاي متفاوت؛ در سورههاي مختلف قرار گرفته است. بدينترتيب كه هرجا زمينه تذكّر و تنبّه فراهم آمده، آيات قرآن نازل شده كه بايد مطالب را در كنار هم قرار داد تا به درك كامل رسيد.امير مؤمنان علي عليهالسلام ميفرمايد:«إنّ القرآنَ ظاهرهُ أنيقٌ و باطنُه عميق، لا تفني عجائبه، و لا تنقضي غرائبه، و لا تُكشف الظلمات الاّ به»3.«ظاهر قرآن زيبا، باطن آن ژرف، عجائب آن پايانناپذير و غرائب آن سرانجامي ندارد، و تاريكيهاي جهل و ناداني جز به وسيله آن رفع نميگردد».شكي نيست كه علم به تفسير قرآن، جهالت آدمي را نسبت به مقاصد و اهداف كتاب خدا ميزدايد و او را در امور ديني بينا ميكند.سعيد بن جُبير از مفسّران شيعي تابعي ميگويد:«هركس قرآن بخواند و آن را تفسير نكند، بمانند آدمي كور يا فرد جاهلي است».در حديث نبوي چنين آمده است: «القرآن ذلول ذو وجوه فاحملوه علي أحسنِ وجوهه».«قرآن يك كتاب آسان و چند وجهي است، پس قرآن را به بهترينِ وجوه و تفسير آن، تفسير نماييد»4.واژه «ذلول» به معني آسان و چيزي است كه زبان آن را به راحتي تلفّظ ميكند. چنانكه خداوند متعال ميفرمايد: «وَ لَقَدْ يَسَّرْناَ القُرآنَ لِلذِّكْرِ...»5 «ما قرآن را براي يادآوري و آموزش آسان كرديم» يا قرآن، معاني واضح دارد و بر جويندگان آن، چندان مشكل نيست.در معناي «ذو وجوه» چند احتمال وجود دارد:1 - اينكه قرآن داراي وجههها و تفسيرهاي گوناگوني است (داراي بطون است).2 - اين كه قرآن چند وجهي است يعني اوامر، نواهي، حرام، حلال، بشارت و انذار، وعد و وعيد دارد.3 - جمله «فاحملوه علي أحسن وجوهه» يعني قرآن را به بهترين وجه و تفسير آن حمل كنيد.يا اين كه قرآن را در مورد بايدها «عزائم» و نه تجويزها و رخصتها تفسير نماييد.در اين حديث پيامبر مسلمانان را به فهم قرآن و درك معاني آن تحريص ميكند.جائي كه علوم متداول كه براي انسان سلامتي و راحتي و رفاه فراهم آورده است؛ در نظر انسان آنهمه اهميت و ارزش دارند، علم تفسير كه در سعادت دنيوي و اخروي آدمي دخالت دارد، صدبرابر اهميت و ارزش دارد. لذا ضرورت دارد كه قرآن را ياد بگيريم و با تفسير آن آشنا شويم.پي نوشت : 1) نهجالبلاغه: خطبه 110، پاراگراف 2، ترجمه محمد دشتي، ص 210. 2) سوره ص: 29. 3) نهج البلاغه فيض: خطبه 18، پاراگراف 6. 4) حديث ابونعيم از ابن عباس، قصّةالتفسير ص 16. 5) قمر: 17. منبع: درسهايي از مكتب اسلام/س
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 282]