تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
بهترین سایتهای خرید تیک آبی رسمی اینستاگرام در ایران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1815454430
«بابا شدن» چه آسون «بابا موندن» چه مشکل!
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
«بابا شدن» چه آسون «بابا موندن» چه مشکل! (خاطراتي از دوران جنگ)مواد مورد نياز براي بابا شدن؛- پسري حدودا 20 ساله، سالم، خوب و مومن، پايبند به مسائل اخلاقي، ترجيحا پول دار، تحصيل کرده و ...- دختري حدودا 18 ساله، سالم، خوب و مومن، پايبند به مسائل اخلاقي، تحصيل کرده، اوضاع خوب مالي پدر و ... خب ديگه ...هيچي ديگه. يه خواستگاري، صيغه محرميت، قرار عقد و عروسي، و ...لي لي لي لي لي لي ...(زيادي هول نکنين. زنونه مردونه جداست!)يک سال بعد، ونگ ونگ نوزاد در اطاق مي پيچه. همه دورش را گرفتن. هر کس اسمي براي اون پيشنهاد مي کنه.چند وقت بعدبابا مي خواد بره سفر. سفري دور و دراز. مي خواد بچه اش رو ببوسه. مجبوره ازش دل بکنه. بايد ديگه نبيندش. اصلا بايد خودشو به نديدنش عادت بده.چشماش رو مي بنده. لباي قرمز و کوچولوي بچه رو مي بوسه. موهاي سبيل و ريشش بچه رو اذيت مي کنه. چندشش مي شه. ولي به روي بابايي مي خنده. آب دهنش راه مي افته. قند توي دلش آب ميشه.- آخه چطوري خودمو به نديدنش عادت بدم؟- اگه مي شد يه روز ديگه پهلوش بمونم ...- اصلا اگه مي شد نرم ...- نه ديگه دارم پررو مي شم. همين بود که نمي خواستم اين دم دماي آخر ببينمش.از زير قرآن که رد مي شه، زن مي فهمه که ديگه باباي بچه اش برنمي گرده. کاسه پر از آب رو پرت مي کنه پشت سرش.از صداي شکستن اون، بچه مي ترسه و بابا يه بار ديگه نگاش مي افته توي چشماي ناز و کوچولوش.بابا رفت.ديگه "بابا نان نداد". مامان بزرگ غذا داد.ديگه "بابا آب نداد". عمه ليوان آب دهن بچه گذاشت.ديگه بابا ...***با اين که آخرين روزاي بهار 65 بود، ولي گرماي سوزان فکه اجازه نمي داد سايه مثلا خنک چادر رو ول کنم و برم بيرون. ولي مجبور بودم.دو تا بودن. دو نفر. "حسين ارشدي" و "عباس تبري".اصلا کارشون شده بود.اول صبح، بعد صبحگاه، با هم قرار داشتن. جيم مي شدن و از تپه ماهورهاي فکه، راه مي افتادن طرف انديمشک.. دم ايستگاه صلواتي سوار ماشيناي نظامي مي شدن و مي رفتن شهر.آخرش يقه شون رو گرفتم. - آخه پدر آمرزيده ها... واسه چي هر روز جيم مي شين ميرين شهر؟ مگه نمي دونين هر روز از گروهان 100 نفره، فقط 3 نفر اجازه دارن برن شهر. اونم که شما 2 نفر هر روز سهميه بقيه رو غصب مي کنين.عباس خنديد:- آخه خوشگله ... ما که برگه مرخصي نمي گيريم که جزو آمار حساب بشه.کفرم رو درآورد:- خب همين ديگه. حق ديگرون رو ضايع مي کنين.حسين با اون موهاي حنايي رنگ و لخت، که توي باد مثل گندم زار اين ور اون ور تلو تلو مي خوردن، يه نگاهي انداخت:- قربون اون شکلت برم ... وقتي ما برگه مرخصي نمي گيريم، هم توي کاغذا اسراف نمي شه، هم 3 نفر ديگه راحت مي تونن برن مرخصي. ما هم راحت از جناب سرهنگ سيم خاردار اجازه مي گيريم و ميريم شهر.همه چيز رو به شوخي گرفته بودن.مثلا قيافه ام رو ناراحت نشون دادم. ولي با خنده عباس شل شدم. اصلا وا رفتم.فکري به ذهنم رسيد. سريع گفتم:- اصلا ببينم شما واسه چي اومدين جبهه؟عباس خواست حرف بزنه که حسين دست گرفت جلوش و گفت:- ببين حميد جون ما همه مون واسه خدا اومديم جبهه ... مگه حرفي توي اين هست؟مثل اين که بهشون برخورده بود. سريع گفتم:- نه حسين جون. من روي اين حرفي ندارم. من حرفم يه چيز ديگه است.- حرفت چيه قربونت برم ... خدا ايشالله واسه پدر و مادرت نگهت داره ...اين چه دعايي بود؟ اصلا چه ربطي داره به حرفاي من؟- ببينيد ... مگه شما از زن و بچه تون نبريدين و واسه خدا اومدين جبهه؟- خب بله. ما از زن و بچه و زندگي بريديم که براي خدا بياييم جبهه. بله.- خب همين ديگه.- همين چي؟- همين که شما وقتي از زن و زندگي بريدين و اومدين جبهه، ديگه اين ادا و اطوارا چيه؟حسين جا خورد. آدم ساده دل و رکي بود. مثل خورشيد برق مي زد و مثل آب زلال بود. راحت مي شد ته دلش رو ديد.- ببين حميد جون ... اومدي نسازي ها!- اي بابا ... من بايد بسازم؟ اين شمايين که نمي سازين.- ما چه جوري بايد بسازيم؟- ببين عزيز من. شما اين جا هم بايد از دنيا و زندگي ببرين تا راحت بتونين به خدا برسين. جهاد نفس که ميگن همينه ديگه.حسين خنديد. عباس اما، اخم هايش در هم رفت.- يعني اين که ما ميريم به زن و بچه مون زنگ مي زنيم، توي جهاد اکبر تجديد آورديم؟عباس با خنده گفت:- نخير ... اصلا رفوزه شديم.حسين ادامه داد:- ببين آقا پسر ... من کاري به عباس ندارم که خدا چند ماهه يه کوچولوي خوشگل به اسم اسماعيل بهش داده، ولي خودمو مي گم. درسته که من از بچه هام بريدم، ولي اونا چه گناهي کردن؟ من 6 تا بچه قد و نيم قد دارم. چه جوري مي تونم به بچه يه ساله حالي کنم که تو بايد از بابات ببري چون بابات واسه خدا رفته جبهه؟-ببين حسين جون ... من واسه خودت دارم ميگم. تو که مي توني از اونا ببري ...-چقدر راحت حرف مي زني. ببين ... من از اونا بريدم، اونا که از من نبريدن. من هر روز ميرم يه زنگ مي زنم که اونا دلشون خوش باشه که يه بابايي اون سر دنيا دارن. همينه فقط. وگرنه مهر و محبت اونا اصلا باعث نميشه که من جا بزنم يا اصلا هوس برگشتن بکنم.هر چي گفت، من نفهميدم. نفهميدم. نفهميدم.آخر سر حسين با دست زد به پشت شانه ام و گفت:- صبر کن حميد جون ... ايشالله وقتي بابا شدي مي فهمي من چي مي گم ...چند روز بعد، توي گردان شهادت، وقتي قرار شد خط مهران رو بشکنيم، شب دهم تير ماه 65، حسين بلند شد و با فرياد الله اکبر رفت طرف سنگر کمين دشمن که يه گلوله آر.پي.جي درست خورد وسط اون شکم گنده اش که من همش بهش مي گفتم:- اين شيکمت جون ميده واسه آر.پي.جي. مثل يه سيبل گنده مي موني ...و مي خنديديم.وقتي شنيدم همين طور شده، فقط گريه کردم.يکي دو ماه بعد به خودم جرات دادم و يه نشوني از خونواده ارشدي پيدا کردم. توي ساختموناي دولت آباد منتهي اليه جنوب تهران. آتيش گرفتم. پنج شيش تا بچه قد و نيم قد يتيم، و زني خسته و شکسته که مي ناليد از اين که چرا حسين اونوبا اين بچه ها رها کرد و رفت؟!20 سال بعدمن بابا شدم.عشق مي کنم. حال مي کنم. عاشق بچه هام هستم. جلوي چشماي خودم بزرگ شدن. ساعت کار تموم نشده، مي پريدم خونه تا ببينمشون.چقدر سخته آدم سر کار باشه و همش فکر کنه:- آخ نکنه الان بچه ام با دوچرخه بره بيرون و خدايي ناکرده موتور بهش بزنه - اگه بخوره زمين چي ميشهپارک مي برمشون. شهربازي. شهر فراموشي!چقدر قشنگ مي گفتي حسين.ولي من هنوز نفهميدم تو چي مي گفتي.فقط با خودم ميگم:- بابا شدن چه آسون، بابا موندن چه مشکل.راستي بچه هاي حسين کجا هستن؟من بي وجدان که بعد از اون يه بار، ديگه نرفتم سراغشون.راستي خونه شون اجاره اي بود و صابخونه داشت بلندشون مي کرد.يه زن تنها با پنج شيش تا بچه قد و نيم قد.اگه اونا رو که الان 22 سال از سالروز يتيم شدنشون گذشته ببينم، چي بايد بگم؟...با اين که آخرين روزاي بهار 65 بود، ولي گرماي سوزان فکه اجازه نمي داد سايه مثلا خنک چادر رو ول کنم و برم بيرون. ولي مجبور بودم.دو تا بودن. دو نفر. "حسين ارشدي" و "عباس تبري".اصلا کارشون شده بود.اول صبح، بعد صبحگاه، با هم قرار داشتن. جيم مي شدن و از تپه ماهورهاي فکه، راه مي افتادن طرف انديمشک.. دم ايستگاه صلواتي سوار ماشيناي نظامي مي شدن و مي رفتن شهر.آخرش يقه شون رو گرفتم. ...منبع:سايت ساجد/س
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 264]
صفحات پیشنهادی
«بابا شدن» چه آسون «بابا موندن» چه مشکل!
بابا شدن» چه آسون «بابا موندن» چه مشکل! (خاطراتي از دوران جنگ)مواد مورد نياز براي بابا شدن؛- پسري حدودا 20 ساله، سالم، خوب و مومن، پايبند به مسائل اخلاقي، ترجيحا ...
بابا شدن» چه آسون «بابا موندن» چه مشکل! (خاطراتي از دوران جنگ)مواد مورد نياز براي بابا شدن؛- پسري حدودا 20 ساله، سالم، خوب و مومن، پايبند به مسائل اخلاقي، ترجيحا ...
اين مبصر بازي كي قراره تمام بشه ؟ ( آدم زنده كه وكيل وصي نمي ...
به محض وارد شدن به فروم و مشاهده تاپيكهاي جديد آدم قند تو دلش اب ميشه كه به به چه خوب . چ. ... بابا كسي نگفته كه كه قوانين انجمنها رعايت نشه ولي انجمن مدير داره مسوول داره . ... درست بخش انجمن مدتها بدون جواب مونده و شاید اصلا جوابی داده نشده ، این تا اینجا . .... کاربرای اینجا خودشون میدونن چه طوری باید یه مشکل رو بدون قفل شدن یه تاپیک حل ...
به محض وارد شدن به فروم و مشاهده تاپيكهاي جديد آدم قند تو دلش اب ميشه كه به به چه خوب . چ. ... بابا كسي نگفته كه كه قوانين انجمنها رعايت نشه ولي انجمن مدير داره مسوول داره . ... درست بخش انجمن مدتها بدون جواب مونده و شاید اصلا جوابی داده نشده ، این تا اینجا . .... کاربرای اینجا خودشون میدونن چه طوری باید یه مشکل رو بدون قفل شدن یه تاپیک حل ...
Nitros Room -
بابا واقعا عالیه من خیلی اینجور کارا رو دوست دارم گفتی اسمش نیترسه؟ ... شده saeedmasih 22 بهمن 1384, 17:43سلام آقا ما که هنو مونده برسیم به مهارت شما. ... حمید رضا کار باهاش آسون نیست اما وقت که روش بزاری یاد میگیری . ... فعلا mamali132002 24 بهمن 1384, 23:44خوب مصطفی جون مشکل همون بود که .... اضافه شدن مطلب/حذف مطلب ...
بابا واقعا عالیه من خیلی اینجور کارا رو دوست دارم گفتی اسمش نیترسه؟ ... شده saeedmasih 22 بهمن 1384, 17:43سلام آقا ما که هنو مونده برسیم به مهارت شما. ... حمید رضا کار باهاش آسون نیست اما وقت که روش بزاری یاد میگیری . ... فعلا mamali132002 24 بهمن 1384, 23:44خوب مصطفی جون مشکل همون بود که .... اضافه شدن مطلب/حذف مطلب ...
در خواست آموزش کشیدن نور باانگشت؟ -
... این سایت و مفاهیم basic اونو دانلود کنی و یاد بگیری اونموقع می بینی این کار خیلی آسونه () مکسوئیا جان این بابا ... تا یاد بگیم وخودمو در حدی می بینم که بتونم چنین جلوه های ویژه برای فیلم هام درست کنم فقط چنتا مشکل دارم . ... فقط مونده نسبت دادن emitter ذرات به null object خب اینم زیاد سخت نیست . .... اضافه شدن مطلب/حذف مطلب ...
... این سایت و مفاهیم basic اونو دانلود کنی و یاد بگیری اونموقع می بینی این کار خیلی آسونه () مکسوئیا جان این بابا ... تا یاد بگیم وخودمو در حدی می بینم که بتونم چنین جلوه های ویژه برای فیلم هام درست کنم فقط چنتا مشکل دارم . ... فقط مونده نسبت دادن emitter ذرات به null object خب اینم زیاد سخت نیست . .... اضافه شدن مطلب/حذف مطلب ...
کدام بازی وکدام مرحله برایتان سخت بود؟
شمشیر آب رافقط با کامل شدن حلقه ی آب پرنس می تونی برداری. ... 11:32 AMwestern جان منم میگم که من همرو گرفتم فقط تو آخریش موندم ای بابا اگه همه رو گرفته ... لت وپار میکردی Ar@m16-04-2007, 04:51 PMاولین معمای کد داوینچی ولی جوابش انقدر آسون بود ... 10:39 PMبازی FarCry مرحله آخر;که بعدا فهمیدم مشکل از سی دی بازی من بود!
شمشیر آب رافقط با کامل شدن حلقه ی آب پرنس می تونی برداری. ... 11:32 AMwestern جان منم میگم که من همرو گرفتم فقط تو آخریش موندم ای بابا اگه همه رو گرفته ... لت وپار میکردی Ar@m16-04-2007, 04:51 PMاولین معمای کد داوینچی ولی جوابش انقدر آسون بود ... 10:39 PMبازی FarCry مرحله آخر;که بعدا فهمیدم مشکل از سی دی بازی من بود!
WIP : Cartoon Character ==> Watchman
نوکرم آقا کوروش من هنوز تو کف اون Wall_E موندم :31: ایول سوژه جالب رو پیدا کردی ... بازم تو بعضی جاهاش به مشکل خوردم http://www.pic4ever.com/images/choked.gif ... PMایولا استادی بابا saeed_cpu_full14-09-2008, 05:39 PMایولا استادی بابا به ... باریکلا حالا فک کنم باید یه مسابقه ی کاراکتر همراه بیفته بچه ها خوب وارد شدن .
نوکرم آقا کوروش من هنوز تو کف اون Wall_E موندم :31: ایول سوژه جالب رو پیدا کردی ... بازم تو بعضی جاهاش به مشکل خوردم http://www.pic4ever.com/images/choked.gif ... PMایولا استادی بابا saeed_cpu_full14-09-2008, 05:39 PMایولا استادی بابا به ... باریکلا حالا فک کنم باید یه مسابقه ی کاراکتر همراه بیفته بچه ها خوب وارد شدن .
سپاه از منظر ولایت(2)
... پيدايش سپاه پـاسـداران انـقـلاب اسلامى آغاز شده است كه اين حركت با تمام شدن جنگ و با رحلت امام (ره )و با حوادث گوناگون ..... «بابا شدن» چه آسون «بابا موندن» چه مشکل!
... پيدايش سپاه پـاسـداران انـقـلاب اسلامى آغاز شده است كه اين حركت با تمام شدن جنگ و با رحلت امام (ره )و با حوادث گوناگون ..... «بابا شدن» چه آسون «بابا موندن» چه مشکل!
نصب ويندوز و حذف لينوكس؟
COMING-UP-NEXT21-05-2007, 12:23 AMای بابا . ... که لینوکس رو دوباره نصب کنیم ، فقط کافیه پکیج هایی که حذف شدن یا آسیب دیدن رو دوباره نصب کنیم.
COMING-UP-NEXT21-05-2007, 12:23 AMای بابا . ... که لینوکس رو دوباره نصب کنیم ، فقط کافیه پکیج هایی که حذف شدن یا آسیب دیدن رو دوباره نصب کنیم.
I mate Smartflip و Sonyericsson P1 یا P990 مسئه این است!
من موندم بین I-mate Smartflip و Sonyericsson P1 و P990 چی بگیرم. ... و ظاهر فرق دارن و گرنه بقیه یکی هست ولی Imate یه چیز دیگه است!! p1 و p990 زمین تا آسون با هم فرق دارند . ... مشکل بر سر رد یابی شدن توسط ماهواره ها نیست. ... سیستم جهانی هستش انگار در مورد wifi یا 3g و edge صحبت میشه که بسته به اپراتور باشه آروم بابا چطه؟
من موندم بین I-mate Smartflip و Sonyericsson P1 و P990 چی بگیرم. ... و ظاهر فرق دارن و گرنه بقیه یکی هست ولی Imate یه چیز دیگه است!! p1 و p990 زمین تا آسون با هم فرق دارند . ... مشکل بر سر رد یابی شدن توسط ماهواره ها نیست. ... سیستم جهانی هستش انگار در مورد wifi یا 3g و edge صحبت میشه که بسته به اپراتور باشه آروم بابا چطه؟
gta creat
توضیحات بازی: نوع: سه بعدی و سوم شخص قابلیت سوار شدن به ماشین برنامه نویس: از ... میل29-10-2008, 09:45 PMعکسا رو دیدم راه حل مشکل نور پیش منه. ... و خیلی هم ساختش آسونه (حداقل از gta) hadibabaiy29-10-2008, 10:19 PMخوبه اما بد نبودا. ... شاید بتونم چند تا پیشنهاد بکنم موفق باشید بابا هنوز خیلی مونده تا بازی تموم بشه.
توضیحات بازی: نوع: سه بعدی و سوم شخص قابلیت سوار شدن به ماشین برنامه نویس: از ... میل29-10-2008, 09:45 PMعکسا رو دیدم راه حل مشکل نور پیش منه. ... و خیلی هم ساختش آسونه (حداقل از gta) hadibabaiy29-10-2008, 10:19 PMخوبه اما بد نبودا. ... شاید بتونم چند تا پیشنهاد بکنم موفق باشید بابا هنوز خیلی مونده تا بازی تموم بشه.
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها