تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هرگز زمين باقى نمى ماند مگر آن كه در آن دانشمندى وجود دارد كه حق را از باطل مى شن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815582370




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بردباري در سايه ايمان


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
بردباري در سايه ايمان
بردباري در سايه ايمان بردباري در روايات1. امام حسن مجتبي عليه السلام در پاسخ به پرسش از معناي بردباري فرمود:کظم الغيظ و ملک النفس. (1)(بردباري) فروخوردن خشم و خويشتنداري است.2. حضرت اميرمؤمنان علي عليه السلام فرمود:ليس الحليم من عجز فهجم و اذا قدر انتقم. انما الحليم من اذا قدر عفا، و کان الحلم غالبا علي کل أمره.(2)کسي که چون ناتوان شود، هجوم برد و چون قدرت يابد، انتقام کشد، بردبار نيست. بردبار کسي است که قدرت داشته باشد، ولي گذشت کند و بردباري بر تمام امور او چيره باشد. حضرت علي عليه السلام در جاي ديگر مي فرمايد:لا حلم کالصبر و الصمت. (3)هيچ بردباري اي چون صبر (و شکيبايي) و خاموشي نيست.از امام صادق عليه السلام روايت است:المؤمن حليم لا يجهل و ان جهل عليه يحلم و لا يظلم و ان ظلم غفر و لا يبخل و ان بخل عليه صبر. (4)مؤمن بردبار است، ناداني نمي کند، اگر با او ناداني کنند، بردباري کند. ستم نمي کند و اگر بر او ستم کنند، مي بخشد. بخل نمي ورزد و اگر مورد بخل قرار گيرد، صبر مي کند.از مجموعه اين روايات، به معيارهاي شخص بردبار مي رسيم:الف) اولين ويژگي بردبار، مؤمن بودن اوست. بردباري واقعي در سايه ايمان تحقق مي يابد.ب) بردبار، اهل هجوم سفيهانه نيست.ج) اهل انتقام نيست.د) در حلم، صبر و مقاومت و خود نگه داري نهفته است. ه) در حلم، سکوت معنادار وجود دارد.ز) بردبار، اهل رفتار جاهلانه نيست.ح) انسان بردبار، اهل ستم نيست.ط) بردبار، اهل بخل و امساک نيست.ي) بردبار، اهل بخشش و گذشت است.از مجموعه اين ويژگي ها در مي يابيم که صفت بردباري در زندگي اجتماعي معنا پيدا مي کند. افزون بر آن، انسان بردبار هميشه در صف حق قرار دارد و با او برخورد ناحق مي شود. با اين حال، اين رفتار سبب نمي شود او از مسير و روش درست خارج شود، بلکه هميشه با بزرگواري و تحمل، رفتارهاي عاقلانه و خداپسندانه از او سر مي زند.بردبار در جامعه زندگي مي کند و ممکن است با او برخورد سفيهانه کنند. با اين حال وي در مقابل رفتارهاي سفيهانه، آرامش خود را از دست نمي دهد. در مقابل ستم ديگران، اهل بخشش است و در مقابل بخل ديگران، اهل صبر و مقاومت و مبارزه. بر همين اساس، امام صادق عليه السلام در روايتي، مواردي را که شخص بردبار در جامعه با آن روبرو مي شود، ولي از راه به در نمي شود و از سياست علوي و الهي خود دست بر نمي دارد، با بيان روشن مشخص مي کند.بردباري، چراغ خداست... . بردباري پنج صورت دارد: کسي که عزيز و ارجمند باشد، خوار و تحقير شود. يا درستکار باشد و به او تحمت زده شود. يا به حق دعوت کند، ولي به سبب آن خوار و خفيف گردد. يا بدون آنکه گناهي کرده باشد، آزار بيند. يا خواهان حق شود، ولي مردم با او مخالفت ورزند. هرگاه حق هر يک از اين پنج مورد را ادا کردي، بردبار هستي. (5)بردباري، آموختني استممکن است شخصي ذاتا تا حدودي بردبار باشد؛ يعني از نظر روحي و خانوادگي يا ژنتيکي، انسان سليم النفس باشد. با اين حال، چون انسان موجودي اجتماعي است که در زندگي اجتماعي با انواع دشواري ها روبه رو مي شود، بايد بردباري را در عمل بياموزد و در صحنه زندگي اجرا کند.انسان، موجودي مختار و آزاد است و بر اساس اين اختيار مي تواند گزينه هاي مختلفي را در روابط اجتماعي برگزيند. رفتار و سيره عملي معصومين عليهم السلام، الگوي مناسبي براي انتخاب گزينه هاي مختلف در برابر حوادث است و گفتار و رفتار آن بزرگوار به عنوان انسان هاي کامل، بهترين راه و روش رسيدن به کمال انساني به شمار مي رود. از روايت ها در مي يابيم که بردباري، آموختني است و انساني که خود را به صفت ايمان زينت مي بخشد، براي حفظ شخصيت ايماني خود بايد اهل بردباري شود. حضرت اميرمؤمنان علي عليه السلام در اين باره مي فرمايد:تعلموا الحلم فان الحلم خليل المؤمن و وزيره. (6)بردباري فرا گيرد؛ که بردباري، دوست و دستيار مؤمن است.در جاي ديگر مي فرمايد:اگر بردبار نيستي، خويشتن را بردبار جلوه ده؛ زيرا کمتر کسي است که خود را شبيه گروهي کند و به زودي يکي از آنان نشود. (7)تنها راه رسيدن به بردباري، تمرين نفساني است. بر همين اساس است که امام صادق عليه السلام به شيعيان خود مي فرمايد:ان لم تکن حليما فتحلم. (8)اگر بردبار نيستي، خود را به بردباري وادار. تحلم؛ يعني خود را به بردباري زدن، نوعي بردباري است.حضرت علي عليه السلام مي فرمايد:خير الحم التحلم. (9)بهترين بردباري، واداشتن خود به بردباري است.من تحلم حلم. (10)هر کس که تمرين بردباري کند، بردبار شود.امير مؤمنان علي عليه السلام فرموده است:بوفور العقل يتوفر الحلم. (11)با زياد شدن عقل، بردباري زياد مي شود.عليک بالحلم؛ فانه ثمره العلم. (12)بر تو باد به بردباري که آن ثمره دانش است.بردباري و وقار دو همزادند که مولود و ثمره بلند همتي هستند. (13)گلبانگ حديث 1. جايگاه بردباري از زبان حضرت اميرمؤمنان علي عليه السلام روايات فراواني در مورد جايگاه بردباري نقل شده است که به برخي اشاره مي شود:الحلم راس الرئاسه. (14)بردباري، رأس رياست و سروري است. الحلم تمام العقل. (15)بردباري، کمال خرد است.الحلم نظام أمر المؤمن. (16)بردباري، مايه سامان يافتن کار مؤمن است. انک مقوم بأدبک فزينه بالحلم. (17)شخصيت تو به ادب توست. پس آن را به بردباري بياراي.هر که با زشتي سبک سري، تو را خشمگين کرد، تو با زيبايي بردباري، او را به خشم آور. (18)2. دستاوردهاي بردباري کاد الحليم أن يکون نبيا. (19)آدم بردبار به پيامبري نزديک است.اميرمؤمنان علي عليه السلام فرمود:من حلم ساد. (20)هر کس بردبار باشد، آقايي کند.علي عليه السلام فرمود:السلم ثمره الحلم. (21)آشتي، ميوه بردباري است. مولاي متقيان عليه السلام فرمود:من حلم عن عدوه ظفر به. (22)آن کس که در برابر دشمنش بردباري نشان دهد، بر او پيروز مي شود. حضرت اميرمؤمنان علي عليه السلام فرمود:ان اول عوض الحليم من خصلته أن الناس أعوانه علي الجاهل. (23)نخستين عوضي که بردبار از اين خصلت خود مي گيرد، اين است که مردم در برابر نادان به ياري او بر مي خيزند. پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله فرمود:بعضي از دستاوردهاي بردباري عبارتند از: آراسته شدن به خوبي ها، هم نشيني با نيکان، ارجمند شدن، عزيز شدن، رغبت به نيکي، نزديک شدن بردبار به درجات عالي، گذشت، آرامش و تأني، احسان و خاموشي. اينها ثمره حلم و بردباري خردمند است. (24)3. پيوند بردباري و دانش پيامبر خدا صلي الله عليه و آله فرمود:و الذي نفسي بيده، ما جمع شيء الي شيء أفضل من حلم الي علم. (25)سوگند به آنکه جانم در دست اوست، چيزي با چيزي جمع نشد که بهتر از بردباري و دانش باشد. حضرت اميرمؤمنان علي عليه السلام فرمود:لن يثمر العلم حتي يقارنه الحلم. (26)دانش تا با بردباري همراه نشود، هرگز به بار نمي شيند. دانش، ريشه بردباري است و بردباري، زيور دانش. (27)4. بردباي هنگام خشم بردباري، برخورد عاقلانه آدمي در روابط اجتماعي است که از مصداق هاي مهم آن، هنگام غضب و خشم است. انسان بردبار با حلم خود، آتش خشم را خاموش مي کند؛ زيرا بردباري همانند آب سردي است که بر روي آتش خشم فرود مي آيد. امام علي عليه السلام فرمود:الحلم يطفيء نار الغضب و الحده تؤجج احراقه. (28)بردباري، آتش خشم را خاموش مي کند و تندي، آتش آن را بر مي افروزد.هر آن کس اهل خشم و غضب نباشد، بردبارترين انسان ها است. (29)5. رياست و امامت در کنار بردباري رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود:لا تصلح الامامه الا لرجل فيه ثلاث خصال؛ ورع يحجزه عن معاصي الله و حلم يملک به غضبه و حسن الولايه علي من يلي حتي يکون لهم کالوالد الرحيم. (30)امامت و رياست براي شخص درست نمي شود مگر در فردي که سه خصلت داشته باشد:تقوايي که او را از گناه و نافرماني خدا باز دارد؛ بردباري که به واسطه آن بر غضب خود حاکم شود؛ سرپرستي خود نسبت به زير دستان تا جايي که براي آنان همانند پدري مهربان باشد.6. زيباترين پديده ها حضرت اميرمؤمنان علي عليه السلام فرمود:لا شيء أحسن من عقل مع علم و علم مع حلم و حلم مع قدره. (31)چيزي زيباتر از عقل همراه دانش و دانش همراه بردباري و بردباري با قدرت نيست.بنابراين، زيباترين پديده ها سه چيز است:1. عقل همراه با دانش؛ 2. دانش همراه با بردباري؛ 3. بردباري همراه با قدرت.سکوت و تغافل نيز از مصداق هاي بردباري هستند. حضرت اميرمؤمنان علي عليه السلام فرمود:لا حلم کالصمت. (32)هيچ بردباري مثل سکوت نيست. لا حلم کالتغافل. (33)هيچ بردباري مثل تغافل (خود را به ندانستن زدن) نيست. نمونه هاي رفتاري امام صادق عليه السلام و بردباري امام صادق عليه السلام در يکي از سفرهايش از شهر حيره رهسپار سالحين شد که در چهار فرسخي غربي بغداد قرار داشت. دو نفر از اصحابش به نام هاي مرازم و مصادف همراهش بودند. آنان در آغاز شب به کنار دروازه شهر سالحين رسيدند، ولي دروازه بان شهر مانع ورود آنها به شهر شد. امام صادق عليه السلام خيلي اصرار کرد که اجازه ورود بدهد، ولي او اجازه نداد.در اين هنگام، مصادف عصباني شد و به امام عرض کرد: اين شخص (اشاره به نگهبان) سگي است که تو را رنجانيد و ترس آن است که تو را از اينجا رد کند و مانع ورود شود. اکنون ما همراه تو و با تو هستيم و از ناحيه منصور دوانيقي نيز خاطري آسوده داريم (که به ما آزار نرساند). آيا به ما اجازه مي دهي گردن اين نگهبان را بزنيم و سپس جنازه اش را در ميان رود بياندازيم؟ امام صادق عليه السلام به مصادف فرمود: «خويشتن داري کن و چنين برخورد مکن».مصادف همچنان بر سخن خود پافشاري مي کرد و مرازم نيز با او هم عقيده بود. بخشي از شب گذشته بود که نگهبان اجازه داد آنها وارد شهر شوند. در اين هنگام، امام صادق عليه السلام به مرازم و مصادف فرمود: اين روش (رفق و مدارا) بهتر است يا آنکه شما گفتيد (که او را بکشيم)؟ مرازم گفت: «اين روش بهتر است».امام صادق عليه السلام فرمود: ان رجل يخرج من الذل الصغير فيد خله ذلک في الذل الکبير. (34)همانا انسان (گاهي) از ذلت کوچک خارج مي گردد، ولي همين کار او را در ذلت بزرگ مي اندازد. همچنين گفته اند يکي از بستگان امام صادق عليه السلام به خاطر موضوعي در غياب آن حضرت، از آن بزرگوار نزد مردم بدگويي مي کرد. امام صادق عليه السلام به وسيله شخصي از بدگويي او با خبر شد. همين که اين خبر را شنيد، بي آنکه واکنش شديدي نشان دهد، با کمال نرمش و آرامش برخاست، وضو گرفت و مشغول نماز شد. يکي از حاظران به نام حماد لحام مي گويد: من گمان کردم آن حضرت مي خواهد براي آن شخص ناسزاگو نفرين کند، ولي بر خلاف تصور، ديدم آن بزرگوار پس از نمازش چنين دعا کرد: «خدايا من حقم را به او بخشيدم. تو از من بزرگوارتر و سخي تر هستي، او را به من ببخش و کيفرش نکن». (35)پي نوشت : 1. ميزان الحکمه با ترجمه فارسي، ج 3، ص 1290، ح 4347.2. همان ح 4349.3. همان، ح 4352.4. الکافي، ج 2،ص 235، باب المؤمن و علاماته و صفاته، ح 17.5. ميزان الحکمه با ترجمه فارسي، ج 3، ص 1292، ح 4352.6. همان ص 1286، ح 4309.7.همان، ح 4318.8. همان، ح 4320.9. همان ح 4319.10. همان، ح 4322.11. همان، ص 1288، ح 4330.12. همان، ح 4332.13. همان، ح 4333.14. همان، ح 4301.15. همان، 4305.16. همان، ح 4306.17. همان، ح 4315.18. همان، ح 4317.19. همان ص 1288، ح 4327.20. همان، ح 4334.21. همان ح 4335.22. همان، ح 4338.23. همان، ح 4340.24. همان، ح 4345.25. همان ص 1292، ح 4362.26. همان، ح 4358.27. همان، ح 4359.28. همان، ح 4364.29. همان، ح 4366.30. الکافي، ج1، ص 407، باب ما يجب من حق الامام علي الرعيه.31. غررالحکم، ص 44، ح 126، باب حاجه العلم الي الحلم.32. همان، ص 216، ح 424033. همان، ص 245، ح 5031.34. فرازهايي برجسته از سيره امامان شيعه، ج 2، ص 180.35. همان، ص 181./س
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 281]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن