محبوبترینها
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826062101
سخنرانی شهید مهدی باکری در شب عملیات بدر
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
سخنرانی شهید مهدی باکری در شب عملیات بدر بسم الله الرحمن الرحیمعملیات، عملیات سختی خواهد بود. باید بدانیم اگر این عملیات موفق نشد،عملیات بعدی ما سختتر خواهد بود؛ چون خداوند بندگان مؤمن خود را هر چه می گذرد با آزمایشی دیگر می آزماید. همه برادران بایستی تصمیم قطعی بگیرند. تمام علایقی كه در ده، در شهر و … دارید ،كنار بگذارید.مصمّم ، قاطع و با توكّل به خداوند ،تمام برادران تصمیم بگیرند و گرنه خدای ناكرده مردّد و متزلزل میشویم و تردید و ابهام حتی به اندازةنوك سوزن مانع امداد الهی است. هر برادری شب عملیات میخواهد جلو برود باید تصمیم خود را گرفته باشد. خدای نكرده اگر برادر ضعیفی است، نباید جلو بیاید. هر كس نمی تواند تصمیم بگیرد ،همراه ما نیاید و گرنه خدای نكرده به ما صدمه خواهد زد. همه برادران تصمیم خود را گرفته اند، ولی من بخاطر سختی عملیات تأكید می كنم. شما باید مثل حضرت ابراهیم باشید كه رحمت خدا شامل حالش شد، مثل او در آتش بروید. خداوند اگر مصلح بداند به صفوف دشمن رخنه خواهید كرد. باید در حد نهایی از سلاح مقاومت استفاده كنیم.هرگاه خداوند مقاومت ما را دید رحمت خود را شامل حال ما می گرداند. اگر از یك دسته بیست و دو نفری، یك نفر بماند، باید آن یك نفر باید مقاومت كند؛ حتی اگر فرمانده شما شهید شد، نگویید فرمانده نداریم و نجنگیم كه این وسوسه شیطان است. فرمانده اصلی ما ،خدا و امام زمان است، اصل ،آنها هستند و ما موقت هستیم، ما وسیله هستیم برای بردن شما به میدان جنگ. وقتی شما شهید شدید ،خودتان فرماندهاید؛ وظیفةما مقاومت تا آخرین نفس و اطاعت از فرماندهی است.تا موقعی كه دستور حمله داده نشده كسی تیراندازی نكند، حتی اگر مجروح شد خودداری نماید. دستمال در دهانش بگذارد، دندانها را به هم بفشارد و فریاد نكند، فریاد نشانه ضعف شماست.با هر رگبار سبحان الله بگویید. در عملیات خسته نشوید، بعد از هر درگیری و عملیات شهدا و مجروحین تخلیه و بقیه سازماندهی شده و كار ادامه یابد.با عرض معذرت مسألهای كه امیدوارم به برادران جسارت نشود و ان شاء الله كه از قلبهای پاك شما به دور است، ولی شیطان دست بردار نیست. شیطان بعضی وقتها آرامتر و با وجهه شرعی جلو میآید، بنابراین در پیروزی مغرور نشوید.حداكثر استفاده از وسایل را بكنید. اگر این پارو بشكند به جای آن پاروی دیگری وجود ندارد ،با همین قایقها باید عملیات بكنیم ،لباسهای غواصی را خوب نگهداری كنید ،یك سال است دنبال این امكانات هستیم.در شب عملیات آقا مهدی وضو می گیرد و همةگردانها را یك یك از زیر قرآن عبور می دهد. مدام توصیه می كند؛ برادران، خدا را از یاد نبرید! نام امام زمان (عج) را زمزمه كنید! و دعا كنید كه كار ما برای خدا باشد و از پشت بی سیم نیز همه را به ذكر «لاحول و لا قوه الا بالله» تحریض و تشویق می كند.قرار بر این است كه شب عملیات ،برادران كاملی، میراب ،موسوی و مقیمی همراه آقا مهدی باشند. عملیات در آن سوی دجله غوغا می كند و مهدی در اضطراب آن سوی دجله، نگران بسیجیان است.لشگر عاشورا در اولین شب، موفق به شكستن خط دشمن می شود و روز اول به كوشش در تثبیت مواضع ساحل رود می گذرد و در مرحله دوم عملیات، از سوی لشگر عاشورا حمله ای نفس گیر به واحدهایی از دشمن ـ كه عامل فشار برای جناح چپ بودندـ آغاز می شود كه قلع و قمع دشمن و گرفتن انتقام و قطع كامل دست دشمن از تعرض به نیروها در جناح چپ، ثمره آن است.دو روز از عملیات می گذرد. برادر كاملی فراق مهدی را طاقت نمی آورد و او هم چونان دیگران به آن سوی دجله می رود. با «رستم خانی» برخورد می كند و همان جا می ماند.نزدیك شب آقا مهدی به آنجا می آید و خطاب به برادر كاملی می گوید: «چرا آمدی؟» و او سرش را پایین می اندازد و چیزی نمی گوید، و آقا مهدی دستور می دهد كه برای خودشان سنگر بكنند.برادر«امین شریعتی» هم همان جاست و همه تا صبح در كنار آقا مهدی می مانند.شب برای همه شبی عجیب است،تا صبح چندین بار چای می آورند و شهید مهدی نمی خورد. حدود ساعت سه برادر كاملی را صدا می زند و از او می خواهد كه برایش چای بیاورد. برادر كاملی از مقر اورژانسی كه نزدیكشان است چای می آورد.صبح زود بر می خیزد و به سوی اتوبان می رود و منتظر می ماند تا نیروی تخریب برسد كه متأسفانه نمی رسد. بعد با برادر مقیمی آماده می شوند به جلو بروند و از برادر كاملی هم می خواهد كه بی سیم را بردارد و با آنان بیاید.از یك نفربر می گذرند، به تنگه ای می رسند به نام «گلوگاه» یا «نخلستان». و پیاده می روند تا به یك گردان می رسند. آقا مهدی آنان را توجیه می كند و راه می اندازد و بعد با فرمانده نجف اشرف صحبت می كند و به حركت خود ادامه می دهد. نزدیك ظهر به نیروها می رسند. منطقه در تصرف نیروهای خودی است . ولی هنوز پل تصرف نشده است،خبر می دهند، برادران عسگر قصاب و علی تجلاّیی به شهادت رسیده اند.برادر جمشید فرمانده گردان «سید الشهدا» را در آنجا می بینند. آقا مهدی با دوربین به پل نگاه می كند، پل تنها دو سه محافظ دارد. از سویی خبر می رسد كه عراق پاتك كرده است. جلوتر می روند. چند نفربر در حال پیش روی به سوی آنهاست. و نیروهای عراقی پشت سر آنها حركت می كنند. آقا مهدی خمپاره شصت را برپا می كند و چند گلوله خمپاره به طرف عراقی ها شلیك می كند. عراقی ها می گریزند و دو، سه نفربرشان هم منفجر می شود. نزدیك ظهر، دوباره عراق پاتك می كند و آقا مهدی و همراهانش ،از روستایی كه در آن نزدیكی است در حال خروج هستند، كه در محاصره قرار می گیرند. با عراقی ها حدود سی متر فاصله دارند. عراقی ها تلاش می كنند كه به جلو بیایند. برادر كاملی نارنجكی به سوی عراقیها پرتاب می كند و آقا مهدی دوتا نارنجك می گیرد و به طرف عراقیها می رود و بقیه هم تیراندازی میكنند.آقا مهدی پشت موضع عراقی ها می خوابد و نارنجكها را میان آنها می اندازد و در پناه آتش تهیه شده به سرعت به مواضع خودی بر می گردد. ساعت چهار و نیم، احساسی شگفت، ناگاه به او دست می دهد؛ به خلوتی نیازمند است. به برادر كاملی می گوید: به نیروها بگو بالای تپه بروند.دوربین را به دست شهید اوحانی می دهد و به او می گوید كه به ده نزدیك آنجا نگاه كند و ببیند وضع چطور است؟ می خواهد ببیند كه گردان سید الشهدا در چه وضعی است. شهید اوحانی نگاه می كند: گردان سید الشهدا، در سمت چپ آنها قرار دارند. برادر كاملی از پشت بی سیم در حال هدایت نیروها به بالای تپه است.شهید اوحانی بر می گردد تا وضع را تشریح كند و كاملی بر می گردد تا نتیجه را گزارش دهد كه میبینند آقا مهدی با تواضعی عجیب، با كسی صحبت می كند و چشمانش خورشید وار می درخشند، انگار دریایی از نور است كه به یك سمت سرازیر شده است و لبهایش با تبسمی نمكین با كسی راز میگویند، صحبت در حریم است و همه بی خبرند و باید بی خبر بمانند. پیك وصال آمده است و پیغام وصل دارد.نگاه شهید اوحانی و برادر كاملی در یكدیگر تلاقی می كند و آن گاه شهید اوحانی با صدایی لرزان ـ با توجه به برادر كاملی ـ می گوید: خداوندا … ! … امام زمان ! آقا مهدی دارد با مولایش سخن میگوید.برادر كاملی و شهید اوحانی می گویند كه یكمرتبه آقا مهدی كمر راست می كند و بر می خیزد راست قامت و استوار؛ طرفی گرانبها بسته است، همین طرفه العین می ارزید به آن همه بی خوابی و خستگی.شهید اوحانی حس می كند كه بعد از این معراج باید با مهدی سخنی بگوید، اما دیگر قدرت تكلم از او گریخته است،نمی داند چه بگوید و چگونه؟ و بریده بریده جمله ای را سر هم می كند: « آقا مهدی … خلاصه … ان شاء الله … ما را حلال كنید!»بیش از این نیز نمی توانست گفت. و آقا مهدی با آرامشی خاص و نگاهی آگاهانه و لبخندی پرمعنا پاسخ می دهد: « آقای اوحانی شما در سیاست دخالت نكنید؛ اگر شهید شوم خدا می داند و اگر هم نشوم باز خدا می داند.»آن گاه با شور و شعفی وصف ناپذیر ،آرپیجی را بر می دارد و به طرف پاسگاهی در جلو حركت می كند. و در پی نبردی دلیرانه به لقاء معشوق می پیوندد.پنجره دیدگانش به ملكوت آسمان و زمین باز می شوند، هنگام وصال دوستان است. در عرش و عالم قدس جشنی است، قدسیان، همه، در حال دست افشانی و غزلخوانی اند.او مال من است، وقت آن است اینك تا سوی من آوریدش ؛ اینكه من عاشق اویم و او محبوب من است ـ «یحِبُّهُمْ و یحِبُّونَهُ» آسمان چراغانی است و فضا، فضای سماع و شور و نشاط است. رایحه دل انگیز انسان كامل رگ رگ زمان و مكان را مشحون ساخته است و نسیم عطرآگین از كوی دوست مشام جان سالك الی الله را نوازش می دهد.ای همه انوار الهی یكجا بتابید! ای همه فرشتگان صف به صف آیید و بر آدم سجده كنید و بالهای پروازتان را نیرو دهید و خود را تبرك كنید! بیایید تا عروج را بفهمید! بر پیشانی مهدی بوسه زنید تا عشق را لمس كنید و طعم عباد را بچشید! به زیارت مهدی بیایید تا حقیقت را دریابید! ای قدسیان به قداست مهدی تقرب جوئید تا تقدس یابید! ای عرشیان بیایید معراج مهدی را ببینید تا بال پروازتان توان عروج بیابد و تا منزلگه معشوقتان به پرواز درآورد، تا بدانید كه خداوند می داند آنچه را شما نمی دانید.سپس پیكر مطهرش را از آب «هورالعظیم» می گذرانند ـ پیش از این در جریان شهادت حمید وقتی كه شهید مرتضی یاغچیان از مهدی خواسته بود اجازه دهد تا حمید را برگردانند، اجازه نداده بود و گفته بود: اگر می توانید همةبسیجیها را برگردانید كه برگردانید و گرنه بگذارید حمید هم با بقیه بسیجیها بماند و حال آیا مهدی راضی است كه بی حمید به خانه برگردد.قایق حركت می كند با پیكر مطهر مهدی كه مورد هدف قرار می گیرد و برای همیشه قطره به دریا میرسد و ذره به خورشید می پیوندد. مهدی چگونه می تواند بدون حمید به خانه برگردد.… ما شهادت را بزرگترین سعادت می دانیم؛ سعادتی از سوی خداوند، مخصوص بندگان خاص او.و هیچ گونه واهمه و خوفی در رابطه با شهادت نداریم و طلب شهادت و عشق به شهادت است كه باعث شتابان بودن ما، در پیشروی به سوی دشمن شده است.منابع :http://www.sajed.irhttp://www.aga-mehdi.blogfa.com/خ
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 730]
صفحات پیشنهادی
سخنرانی شهید مهدی باکری در شب عملیات بدر
سخنرانی شهید مهدی باکری در شب عملیات بدر-سخنرانی شهید مهدی باکری در شب عملیات بدر بسم الله الرحمن الرحیمعملیات، عملیات سختی خواهد بود. باید بدانیم اگر این ...
سخنرانی شهید مهدی باکری در شب عملیات بدر-سخنرانی شهید مهدی باکری در شب عملیات بدر بسم الله الرحمن الرحیمعملیات، عملیات سختی خواهد بود. باید بدانیم اگر این ...
عملیات بدر
سخنرانی شهید مهدی باکری در شب عملیات بدر بسم الله الرحمن الرحیمعملیات، عملیات سختی خواهد بود. باید بدانیم اگر این عملیات موفق نشد،عملیات بعدی ما سختتر خواهد ...
سخنرانی شهید مهدی باکری در شب عملیات بدر بسم الله الرحمن الرحیمعملیات، عملیات سختی خواهد بود. باید بدانیم اگر این عملیات موفق نشد،عملیات بعدی ما سختتر خواهد ...
زندگینامه سردار بدر شهید مهدی باکری
زندگینامه سردار بدر شهید مهدی باکری-زندگینامه سردار بدر شهید مهدی باکری تولد ... سایر یگانهای عمل كننده نیروی زمینی سپاه، در اولین شب عملیات بدر، موفق به شكستن ... به این امر حساسیت داشت كه به خانوادهاش سفارش كرده بود كه سخنرانی آن حضرت را ...
زندگینامه سردار بدر شهید مهدی باکری-زندگینامه سردار بدر شهید مهدی باکری تولد ... سایر یگانهای عمل كننده نیروی زمینی سپاه، در اولین شب عملیات بدر، موفق به شكستن ... به این امر حساسیت داشت كه به خانوادهاش سفارش كرده بود كه سخنرانی آن حضرت را ...
سردار عاشورایی بدر - ویژه نامه سردار شهید حاج مهدی باکری
سردار عاشورایی بدر - ویژه نامه سردار شهید حاج مهدی باکری-سردار عاشورایی بدر بانک صوت و فیلم کتاب آقای ... سخنرانی های سردار بدر- 1 باید كار كنیم و مشغول كاری باشیم دور از شأن این منطقه. ... شهید مهدی باکری از نگاه دیگران - 1 آشنايي ما با آقا مهدي در اواخر عمليات طريقالقدس و قبل از ... نوحه خوانی حاج محمود کریمی شب تاسوعای 1390.
سردار عاشورایی بدر - ویژه نامه سردار شهید حاج مهدی باکری-سردار عاشورایی بدر بانک صوت و فیلم کتاب آقای ... سخنرانی های سردار بدر- 1 باید كار كنیم و مشغول كاری باشیم دور از شأن این منطقه. ... شهید مهدی باکری از نگاه دیگران - 1 آشنايي ما با آقا مهدي در اواخر عمليات طريقالقدس و قبل از ... نوحه خوانی حاج محمود کریمی شب تاسوعای 1390.
چهارده کوکب از سردار بدر- 2
چهارده کوکب از سردار بدر- 2 ( خصوصیات شهید مهدی باکری از زبان همرزمانش ) کوکب ششم ... نه زمان را مي شناسد که شب و روزي بين آن حائل باشد و نه مکان جغرافيايي را مي شناسد که دجله ... علي گفت:قبل از سخنراني آقا مهدي، يکي از رزمنده ها روضه خوند. ..... از آن زمان تا حالا يکسره توي جبهه مانده، بعد از عمليات فتح المبين، معاون تيپ نجف شد.
چهارده کوکب از سردار بدر- 2 ( خصوصیات شهید مهدی باکری از زبان همرزمانش ) کوکب ششم ... نه زمان را مي شناسد که شب و روزي بين آن حائل باشد و نه مکان جغرافيايي را مي شناسد که دجله ... علي گفت:قبل از سخنراني آقا مهدي، يکي از رزمنده ها روضه خوند. ..... از آن زمان تا حالا يکسره توي جبهه مانده، بعد از عمليات فتح المبين، معاون تيپ نجف شد.
داستان عروج شهید مهدی باکری
داستان عروج شهید مهدی باکری لشگر عاشورا درهر عملیاتی كه شجاعانه وارد میدان می شد ، سخت ... همیشه قبل از عملیات وقتی سخنرانی اوشروع می شد ، اطرافیانش نگران پایان ... در اولین شب عملیات بدر ، بچه های مهدی آتش بازی بزرگی به راه انداختند و بعد از ...
داستان عروج شهید مهدی باکری لشگر عاشورا درهر عملیاتی كه شجاعانه وارد میدان می شد ، سخت ... همیشه قبل از عملیات وقتی سخنرانی اوشروع می شد ، اطرافیانش نگران پایان ... در اولین شب عملیات بدر ، بچه های مهدی آتش بازی بزرگی به راه انداختند و بعد از ...
شهید مهدی باکری از زبان همسرش
شهید مهدی باکری از زبان همسرش همسر شهيد مهدي باكري، در گفتوگويي اظهار داشت كه طي ... فردای این شب هم خیلی خصوصی با حضور مادر و خواهرها و شوهر عمه آقای مهدی و خانواده ما .... از عمليات فتحالمبين تا عمليات بدر كه آن عزيز شهيد شد من در تمامي مناطقي كه .... بخشهایی از سخنان امام ( رحمت الله علیه ) را با خط نوشته و بر در و دیوار اتاق نصب ...
شهید مهدی باکری از زبان همسرش همسر شهيد مهدي باكري، در گفتوگويي اظهار داشت كه طي ... فردای این شب هم خیلی خصوصی با حضور مادر و خواهرها و شوهر عمه آقای مهدی و خانواده ما .... از عمليات فتحالمبين تا عمليات بدر كه آن عزيز شهيد شد من در تمامي مناطقي كه .... بخشهایی از سخنان امام ( رحمت الله علیه ) را با خط نوشته و بر در و دیوار اتاق نصب ...
اراده شهادت طلبي (شهيد مهدي زين الدين)
اراده شهادت طلبي (شهيد مهدي زين الدين) گوشه اي از سخنراني سردار سرلشكر .... در شب عمليات، در حالي كه سه شبانه روز نخوابيده بود، آمد و مرا از عمليات و نقشه مطلع كرد.
اراده شهادت طلبي (شهيد مهدي زين الدين) گوشه اي از سخنراني سردار سرلشكر .... در شب عمليات، در حالي كه سه شبانه روز نخوابيده بود، آمد و مرا از عمليات و نقشه مطلع كرد.
شهید مهدی باکری از نگاه دیگران - 2
شهید مهدی باکری از نگاه دیگران - 2 نگاه نهم ( بروایت سید یحیی « رحیم» صفوی )مأمور ... یا علامه محمد تقی جعفری و دیگران دعوت میكردیم بیایند برای دانشجوها سخنرانی كنند . .... نیاورد و سال بعد توی بدر و با لشكر خودش رفت عملیات كرد تا از عزیزش عقب نماند . .... »ساعتها را آوردم ، بردیم خانهی عمهاش ، همان جا بمب ساعتی ساختیم ، همان شب ...
شهید مهدی باکری از نگاه دیگران - 2 نگاه نهم ( بروایت سید یحیی « رحیم» صفوی )مأمور ... یا علامه محمد تقی جعفری و دیگران دعوت میكردیم بیایند برای دانشجوها سخنرانی كنند . .... نیاورد و سال بعد توی بدر و با لشكر خودش رفت عملیات كرد تا از عزیزش عقب نماند . .... »ساعتها را آوردم ، بردیم خانهی عمهاش ، همان جا بمب ساعتی ساختیم ، همان شب ...
طلائیه
جی مورد اصابت قرار داد و به این ترتیب دجله جنازه سوخته شهید مهدی باکری را به منطقه نامعلومی برد. عملیات خیبر و بدر، دشمن را شدیداً متزلزل کرد و به غرب نشان داد که ...
جی مورد اصابت قرار داد و به این ترتیب دجله جنازه سوخته شهید مهدی باکری را به منطقه نامعلومی برد. عملیات خیبر و بدر، دشمن را شدیداً متزلزل کرد و به غرب نشان داد که ...
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها