تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 12 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):تا زمانى كه مردم، امر به معروف و نهى از منكر نمايند و در كارهاى نيك و تقوا به ي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

رنگ استخری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799154253




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

حق حيات جنين


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
حق حيات جنين
حق حيات جنين نويسنده: سيد حسن اسلامي بررسی چهار رهيافت اخلاقيامروزه مسأله سقط جنين ، معضلي جهاني است و بحث هاي گوناگوني كه درباره آن صورت گرفته است و تا حل نهايي اين مسأله از منظر اخلاقي، راه درازي در پيش است . آزادي سقط جنين در برخي از كشورهاي غربي به اين معنا نيست كه اين مسأله از نظر اخلاقي فيصله يافته است . سقط جنين از سويي با احكام قطعي اخلاقي سروكار دارد و از سوي ديگر با احساسات و عواطف انساني . از اين رو داوري در باب آن چندان آسان نيست و با آن كه اين مبحث بيش از همه مباحث اخلاقي مورد توجه فيلسوفان اخلاق قرار گرفته ، كمتر در باره حكم اخلاقي آن اتفاق نظر حاصل شده است . اينك بيش از دو هزار سال است كه اين مسأله در قلب مسائل اخلاقي در سنت ديني و فلسفي غرب است .(۱) برآينداين اختلاف نظرهاباعث شكل گيري رفتارهاي گوناگون ومتعارضي دراين زمينه،ازجنبه هاي مختلفي چون حقوقي ،اخلاقي وپزشكي شد.از جنبه اخلاقي ما شاهد طيفي هستيم كه يك سر آن مخالفت كامل با سقط جنين به هر قيمتي است و يك سر آن آزادي اين عمل به هر دليل و بهانه اي است . در مجموع مي توان چهار رهيافت را در قبال سقط جنين به شرح زير مشخص نمود:۱. رهيافت محافظه كارانه ؛۲. رهيافت آزادي خواهانه؛۳. رهيافت ميانه روانه ؛۴. رهيافت فمينيستي ارائه تعريفي روشن ، مانع از پاره اي بدفهمي ها مي شود. غالباً سقط جنين را «پايان دادن عامدانه به بارداري پيش از تولد نوزاد» تعريف مي كنند. به اين معنا كه در سقط جنين با دو مؤلفه اساسي روبه رو هستيم: يكي تحقق بارداري و ديگري ممانعت از ادامه طبيعي زندگي جنين در درون رحم . بدين ترتيب ، «پيشگيري» ، از مقوله «سقط جنين» نيست . نكته ديگر آن كه هدف از سقط جنين ، تنها مانع شدن از ادامه بارداري است ، نه كشتن جنين . اما چون عملاً در وضعيت فعلي، اين كار، آن هم در ماه هاي اول بارداري، به مرگ جنين مي انجامد؛ بنابراين معمولاً به اين جنبه نيز در تعريفاتي كه از سقط جنين مي شود اشاره مي گردد.(۲) درجاي ديگري پس ازتعريف اين عمل چنين آمده است: «سقط جنين ،به زبان حقوقي،گونه اي تعدي به جنين واقدام براي سلب حيات اوبه شمارمي رود.»(۳)۱. رهيافت محافظه كارانه رهيافت عمده به مسأله سقط جنين در غرب ، كه تا اواخر دهه پنجاه ، رهيافت مسلط به شمار مي رفت، مورد حمايت كليسا قرار داشت. از اين منظر سقط جنين چيزي نيست جز كشتن انساني بي گناه . كشتن بي گناهان نيز عملي است كاملاً غيراخلاقي و ناپذيرفتني . از اين منظر، جنين هيچ تفاوتي با انسان كامل نداردو هر حقي را كه براي مادر قائل شويم ، همسنگ آن را بايد براي جنين ـ حتي جنين يك روزه ـ قائل باشيم . پاپ، پيوس دوازدهم، اين ديدگاه را به خوبي چنين تقرير مي كند: «نوزاد در آغوش مادر، حق زيستن خود را مستقيماً از خداوند دريافت مي دارد ... كودك ، در حالي كه هنوز زاده نشده است ، يك انسان است به همان ميزان و به همان دليلي كه مادر، انسان است .»(۴)البته مدافعان اين ديدگاه ، سقط جنين را در، موردي كه جان مادر به شدت به خطرافتاده باشد و راهي براي نجات او جز اين عمل نباشد، مجاز مي دانند. اما به نظر نمي رسد اين استثنا چندان توجيهي داشته باشد؛ چرا كه اگر جان جنين و مادر همسنگ باشند، هيچ ترجيحي در ميان نيست كه ما را در انتخاب مادر و كشتن جنين مجاز دارد. مگر آن كه گفته شود جنين انساني است بالقوه و مادر شخصيتي است بالفعل . اما همين كه اين سخن را به زبان آوريم ، پذيرفته ايم كه حداقل از يك جهت مادر بر فرزند مقدم است و همين معياري است كه بر اساس آن مي توان دست به ترجيحات ديگري زد و در نتيجه حق كامل حيات را از جنين گرفت . از اين روكساني بوده اند كه، با توجه به حق حيات كامل جنين ،هرگونه اقدامي براي نجات جان مادر را، كه منجر به سقط جنين شود، غيراخلاقي شمرده اند. اين كسان هم در سنت مسيحي بوده اند و هم در ميان مسلمانان . درميان فقهاي حنفي مذهب،فقيهي به نام« ابن نجيم» حالتي رابه اين شكل تصويرمي كندوحكم هريك رابيان مي نمايد:«زني باردار جنينش دررحمش گيركرده وراه رابسته است واگرقطعه قطعه نشود،بيم مرگ مادرمي رود.دراين حال اگرجنين مرده باشد،اين كاراشكالي ندارد واگرزنده باشد،اين كارجايز نيست؛ چراكه احياي انساني ازطريق كشتن ديگري درشرع واردنشده است .»(۵) حال ببينيم استدلال اخلاقي اين ديدگاه چيست . استدلال اين رهيافت بر يك قياس منطقي استوار است :مقدمه اول : جنين انسان ، انساني است بي گناه. مقدمه دوم : كشتن انسان بي گناه خطا است .نتيجه : كشتن جنين انساني خطا است .(۶)آيا اين دو مقدمه پذيرفتني است ؟ مدافعان سقط جنين كوشيده اند هريك به شيوه اي صحت اين مقدمات را به سئوال بگيرند و بدين ترتيب از قبول نتيجه تن بزنند.۲. رهيافت آزادي خواهانه در برابر رهيافت محافظه كارانه، كساني قرار دارند كه خود را مدافع حق انتخاب (choice- pro) مي نامند. اينان از منظري كاملاً ليبرال به حق سقط جنين مي نگرند و هيچ دليلي براي غيراخلاقي بودن اين عمل نمي بينند؛ براي مثال اگر زني در سفري طولاني باشد و متوجه شود كه باردار است و با اين وضع ناگزير باشد سفر خود را به تعويق افكند، مي تواند دست به سقط جنين بزند، حتي اگر جنين او هشت ماهه باشد. لازم نيست پاي جان مادر در ميان باشد، تا سقط را مجاز بشماريم . بلكه كافي است كه زن باردار تصميم به اين كار بگيرد.اما اين كسان با جايگاه اخلاقي اين مسأله چه مي كنند؟ براي اين كار كافي است يكي از مقدمات استدلال فوق نقض شود تا بتوان اين عمل را موجه دانست. مدافعان سقط جنين به سادگي مقدمه اول استدلال فوق را انكار مي كنند. در استدلال فوق ديديم كه جنين انسان ، انسان قلمداد شد. آيا واقعاً جنين انسان همان انسان است ؟ مهم ترين نكته درباره اخلاقي بودن يا نبودن سقط جنين پاسخ به اين پرسش است. اگر براي مثال ، جنين را غده اي زائد يا بدخيم بدانيم ، هيچ كس درباره مجاز بودن سقط جنين ترديد نخواهد داشت. اما اگر جنين ْ انسان باشد، آن گاه با قتل نفس روبه رو خواهيم بود. رهيافت محافظه كارانه نيازي به اثبات مقدمه اول ندارد، چرا كه اين ديدگاه تقريباً با فهم عرفي و حس نوع دوستي ما هماهنگ است ؛ بنابراين، بار اثبات خلاف آن بر دوش رهيافت آزادي خواهانه مي افتد. ممكن است كسي بگويد، هر چند جنين ، انسان بالفعل نيست ، اما بالقوه انسان است ؛ بنابراين حكم انسان بر او بار مي گردد. پاره اي از مسلمانان به همين شكل استدلال كرده اند. آنان به استناد آياتي كه مردم را از كشتن فرزندان خود نهي مي كند، سقط جنين را، به دليل آن كه فرزندكشي به شمار مي رود، تحريم كرده اند. براي مثال خداوند متعال فرموده است : «وَ لاَ تَقْتُلُوا أَوْلاَدَكُم ْ(۷)؛ فرزندان خود را نكشيد.» از آن جا كه جنين انسان نيز فرزند او است و فرزند انسان نيز انسان است ، پس جنين نيز حكم انسان را خواهد داشت . اما اين گونه استدلال ممكن است اندكي راهزن و غلط انداز باشد؛ چرا كه ممكن است كسي به همين نحو استدلال كند و مدعي شود كه اسپرم مرد نيز انساني است بالقوه و از ميان بردن آن نادرست است . باري ، مدافعان سقط جنين كوشش كرده اند تا نشان دهند كه جنين ، انسان بالفعل نيست . مهم ترين كار، نشان دادن ويژگي ها و مميزات انسان بالفعل است و سپس مقايسه آن ها با جنين كه فاقد آن ها است و سپس اين استنتاج كه: «جنين ، انسان نيست» . خانم «مري آن وارن» در مقاله معروف خود با عنوان «در باب وضعيت اخلاقي و حقوقي سقط جنين »(۸) به اين مهم همت مي گمارد. از نظر او «انسان» دو معنا دارد كه بايد از يكديگر متمايز شوند: گاه انسان به معناي تعلق به رده خاصي از موجودات است كه آن را از ديگر موجودات جدا مي سازد. اين معناي بيولوژيك انسان است. معناي دوم انسان ، تعلق موجودي خاص به جامعه اخلاقي است . بر اساس استدلال خانم «آن وارن» ، مخالفان سقط جنين در استدلال خود اين دو مفهوم را با يكديگر خلط كرده اند. در استدلال آنان ، در مقدمه اول، انسان به معناي نخست به كار رفته است ، اما در مقدمه دوم به معناي دوم . پل زدن از معناي اول به دوم امكان پذير نيست و در نتيجه ما در اين جا شاهد مغالطه اي روشن هستيم كه ناشي از اشتراك لفظ است . اما اعضاي جامعه اخلاقي يا اشخاص چه خصوصياتي دارند؟ از نظر وارن حد اقل پنج ويژگي اساسي ، اين اشخاص را از جنين متمايز مي سازد:۱. هوشياري : به معناي قدرت ادراك اشياء و حوادث دروني و بيروني و مشخصاً توانايي احساس درد.۲. استدلال : يعني توانايي توسعه يافته براي حل مسائل نسبتاً پيچيده .۳. فعاليت خودانگيخته : به معناي فعاليتي كه نسبتاً مستقل از موجود ديگري يا عنصر بيروني است .۴. قدرت ارتباطي : يا توانايي برقرار ساختن ارتباط به شكل هاي گوناگون با افراد و اشياء متفاوت .۵. آگاهي به خود: يعني داشتن تصوري از خود و آگاهي به خويشتن ِ فردي يا نژادي .به گفته خانم وارن هيچ يك از اين خصوصيات در مراحل اوليه جنيني وجود ندارند و پاره اي نيز تا هنگام تولد پديدار نمي شوند. پس نمي توان جنين را، به معناي دوم ، انسان دانست . در نتيجه ، سقط آن اخلاقاً مجاز است. با اين استدلال ، سقط جنين در تمام مراحل بارداري حتي تا روزهاي پاياني مجاز است .۳. رهيافت ميانه روانه با همه كوششي كه خانم وارن كرده است ، مي توان در استدلال او خلل هاي جدي يافت. مهم ترين اشكال اين است كه دراين صورت، نه تنهابايد سقط جنين را مجاز بدانيم ، بلكه بچه كشي (Infanticide) نيز مجاز خواهد بود؛ زيرا نه تنها جنين فاقد آن پنچ ويژگي است ، بلكه نوزادان و حتي كودكان كم سال نيز از غالب اين خصوصيات برخوردار نيستند. كافي است نگاهي به فعاليت هاي نوزادان يك روزه و حتي يك ماهه بيندازيم، تا دريابيم كه به سادگي نمي توان خطي كشيد و جنين را از اين جهت از نوزاد متمايز ساخت. پس از انتشارمقاله خانم وارن ، انتقاداتي كه متوجه وي گشت از همين منظر بود.خانم وارن در مابعد التحريري كه به مقاله خود افزود، مجدداً بر استدلال خود تأكيد نمود و مدعي شد كه تنها انسان كامل، باهمان ويژگي هاي پنج گانه، از حق حيات برخوردار است ، نه جنين . اين را هم پذيرفت كه طبق اين استدلال نوزاد نيز به سرنوشت جنين دچار خواهد شد. اما براي حل اين مشكل دو پاسخ ارائه داد: نخست آن كه حتي اگر والدين نوزاد خواهان نگهداري وي نباشند، ديگراني هستند كه حاضرند او را به فرزندي بپذيرند ؛ بنابراين كشتن نوزادان مانند از بين بردن منابع طبيعي يا آثار ارزشمند هنري خطا خواهد بود. ديگر آن كه در كشور ما براي نوزاد ارزشي همسنگ انسان قائل هستند و نمي توان ارزش ذاتي نوزاد را با جنين سنجيد(۹). اين پاسخ ظاهراً كساني را قانع نساخته است؛ زيرا كافي است ديگران به هر دليل حاضر نباشند كه نوزادان را نگه داري كنند؛ يا نظر مردم درباره جايگاه هنري نوزادان دگرگون شود. كوشش نافرجام مدافعان مطلق سقط جنين ، كساني را بر آن داشت تا به جاي حكم مطلق به تفكيك قائل شوند. رهيافت ميانه روانه بر آن است تا ميان مراحل مختلف شكل گيري جنين تفاوت نهد و در مواردي كه هنوز جنين كاملاً شكل نگرفته است ، سقط را مجاز دارد و در مواردي كه به نظر مي رسد جنين به قالب انساني در آمده است ، آن را غيراخلاقي بداند. غالباً با اين رهيافت آشنا هستيم . در ميان ما مسلمانان تفاوت ميان مراحل جنين، و نتيجتاً جنبه هاي حقوقي و فقهي سقط آن، در مراحل مختلف تقريباً قطعي است و غالباً شنيده ايم كه سقط جنين در شرائط اضطراري تا چهار ماهگي، كه روح در جنين دميده مي شود، مجاز و پس از آن غير مجاز است . هر چند سنت كليسايي بر دفاع از حق حيات جنين به طورمطلق استوار است و ظاهراً اجماع گونه اي دراين زمينه وجود دارد، اما همواره چنين نبوده است . در ميان آباي كليسا كساني بوده اند كه سقط جنين را تا مراحل خاصي مجاز مي شمرده اند؛ براي مثال سنت توماس آكويناس، متكلم ، فيلسوف و شارح بزرگ مسيحي در قرن سيزدهم و يكي از مهم ترين مراجع رسمي كليسا، استدلال مي كرد كه روح در فاصله بين چهل تاهشتاد روزگي بارداري در جنين دميده مي شود و آن گاه نتيجه مي گرفت كه سقط جنين در مراحل اوليه بارداري اخلاقاً منعي ندارد.(۱۰).اما آيا مي توان معياري به دست داد كه طبق آن بگوييم تااين مرحله ، جنين انسان نيست و از اين مرحله به بعد انسان است ؟ در گذشته اين كار آسان مي نمود. بسياري ازفقهاي اهل سنت سقط جنين پيش از چهار ماهگي را به همين دليل مجاز مي شمردند و جنين را در اين مرحله با جمادات مقايسه مي كردند.(۱۱) تفكيك مراحل مختلف ميان نطفه ، مضغه ، علقه و...با همين هدف نيز صورت مي گرفت .اماامروزه اين باور كه جنين تا قبل از چهار ماهگي فاقد روح است ، مورد قبول علوم زيستي نيست و سونوگرافي و ديگر آزمايش هايي از اين دست نشان مي دهدكه جنين بسيار قبل از اين زمان داراي جنبش و تپش قلب است . البته كساني در اين جا به تفكيك ميان روح موردنظر فقها، كه در چهار ماهگي در جنين دميده مي شود، وميان نمو طبيعي فرق نهاده اند و كوشيده اند همچنان از اين تقسيم بندي سنتي دفاع كنند.(۱۲) اما اين دفاع چندان پذيرفتني به نظر نمي رسد؛ زيرا درست معلوم نيست كه مقصود از روح چيست ؟ اگرمقصود از روح همان حالت زندگي و احساس است ، كه جنين بسيار پيشتر از چهارماهگي آن را دارد. اگر هم مقصود از روح ، به تعبير برخي ، قدرت ادراك كليات و تعقل است ، كه نه تنها جنين چهارماهه فاقد آن است بلكه حتي نوزادان نيز از آن برخوردار نيستند. مستند عمده فقيهاني كه به اين تفاوت وتمايز قائل شده اند، احاديثي است كه از آن ها نمي توان اين مسئله را استنباط كرد.(۱۳) امروزه كساني مي كوشند تا با تعيين معيارهايي مانند«جنبش جنين» و« امكان ادامه حيات برون رحمي» سقط جنين را در مراحلي مجاز بدانند. « ال . دبليو. سامنر»در مقاله اي با عنوان «سقط جنين : يك ديدگاه ميانه روانه» نظرگاه خود را بسط مي دهد. از نظروي جنين هنگامي موقعيت اخلاقي يك انسان كامل را پيدا مي كند كه توانايي احساس درد و لذت را كسب كند و اين اتفاق در سه ماهه دوم بارداري رخ مي دهد. بدين ترتيب ، سقط جنين تا پيش از اين تحول مجاز است و اخلاقاً منعي ندارد؛ چرا كه مانند پيشگيري است و پس از آن ،جزازسرضرورت ، غير اخلاقي است .(۱۴) اما كوشش سامنر نيز از انتقاد مصون نمانده است . مهم ترين اشكال ،تعيين دقيق مرحله اي است كه اين تحول صورت مي گيرد و پس از آن سقط جنين غيراخلاقي به شمار مي رود.سخن كوتاه ، در قبال دو ديدگاه مطلق نگر، كه يكي جنين را انساني كامل و ديگري آنرا موجودي در حد يك غده يا ماهي و مانند آن به شمار مي آورد و براي آن جايگاهي انساني قائل نيست، رهيافت ميانه روانه مي كوشد از طريق ارائه معيارهايي و تفكيك مراحل گوناگون رشد جنين در مواردي براي جنين ارزشي انساني قائل شود و در نتيجه سقط جنين را غير اخلاقي بداند و در موارد ديگري آن را مجاز بشمارد. اما اين كوشش ها ظاهراً هنوز راه به جايي نبرده است و كسي تا كنون نتوانسته است معياري به دست دهد كه طبق آن بتوانيم به درستي بگوييم تا اين لحظه جنين درحد جماد است و از اين مرحله به بعد، انسان به شمار مي رود و در نتيجه سقط جنين مساوي با جنين كشي خواهد بود.«جان نونان» در مقاله اي كه به دفاع از ديدگاه محافظه كارانه اختصاص داده و با عنوان «ارزشي تقريباً مطلق در تاريخ » منتشرساخته است ، به اين مشكل مي پردازد. به گفته وي بنيادي ترين پرسش مربوط به تفكر در باب سقط جنين در طول تاريخ ، تعيين و تعريف انسانيت يك موجوداست(۱۵). وي نتيجه مي گيرد كه تنها معيار انسان بودن موجودي ، داشتن كدهاي ژنتيكي است . از اين رو: «موجودي كه دارنده كدهاي ژنتيكي انساني است ، انسان به شمار مي رود.»(۱۶) بدين ترتيب ، انسانيت ، جنين از همان لحظه انعقاد نطفه آغازمي شود و هر گونه تلاشي براي كاستن از شأن انساني جنين در مراحل خاصي ازبارداري ، گزافه خواهد بود و از لحاظ اخلاقي نادرست . در اين جا« نونان» درست همان معناي اول انسان را ،كه خانم وارن بر جنين اطلاق مي كرد و آن را از معناي انسان به مفهوم عضوي از جامعه اخلاق متمايز مي ساخت ،بر مي گيرد و آن را در حدانسان به معناي دوم قلمداد مي كند.هر چند با نتايج «نونان» موافق نباشيم ، اما ازتحليل او يك نكته را مي آموزيم و آن اين كه به سادگي نمي توان در باره مراحل جنيني مختلف، به صرف وجود پاره اي تفاوت هاي بيولوژيك، احكام مختلف اخلاقي صادر نمود و از تمايزهاي كمي و گاه مبهم، نتايج اخلاقي متفاوتي به دست آورد؛بنابراين اگرسقط جنين پنج ماهه، به دليل آن كه كشتن انسان است ، غير اخلاقي به شمارمي رود، سقط جنين صد روزه نيز كشتن انسان خواهد بود. در اين جا بد نيست كه اشاره اي به ديدگاه شهيد بهشتي در اين مورد شود.. ايشان با تحليل ادله فقهي موجود درباب سقط جنين به اين نتيجه مي رسد كه از اين دلائل ، حرمت سقط جنين به دست نمي آيد. به اعتقاد ايشان ، مسئله سقط جنين همواره در ميان فقهامطرح بوده است ، اما به مثابه يك مسئله حقوقي نه كيفري . سقط جنين، به عنوان مسئله اي كه به والدين زيان مي زده است و موجب تضييع مال مي شده است ، محل بحث بوده است ، نه به عنوان مسئله اي تكليفي ، به تعبير ايشان : «ديه يك جنبه حقوقي است . اين كه آيا اگر زني با اجازه و رضايت شوهرش بچه اي راانداخت گناهي مرتكب شده ، يا نه ، هيچ مطرح نبوده ، جز در يك روايت .. در كلمات فقها كه حتي آن يك روايت هم مطرح نيست و اصلا چيزي نيافتم . با تتبع وسيعي كه كردم حتي در رساله هاي عملي امروز، بحث به عنوانديه مطرح است ؛ در عروه (الوثقي )، در تحرير الوسيله. اما اين كه حرام و گناه است يا نه طرح نشده ، نه در ميان فقهاي عامه و نه در ميان فقهاي خاصه ، نه در رواياتي كه عامه از پيغمبر و حتي از صحابه نقل كرده اند و نه در رواياتي كه خاصه از ائمه نقل كرده اند»(۱۷). ايشان آن گاه نتيجه مي گيرد كه :«اگر كسي در اين زمينه نظر به حرمت بدهد و بگويد حرام است ، نمي شود گفت وي در سياق فقهاي گذشته - رضوان الله عليهم اجمعين - فتوا داده است . و نه اگر كسي گفت حرام نيست ، نمي شود گفت وي بر خلاف فقهاي گذشته فتوا داده است.»ايشان پس از طرح اين نكته ، دو مسئله را از هم تفكيك مي كند: نخست مي پرسد كه آيا سقط جنين خود به خود گناه است ؟ و پاسخ مي دهد كه چنين نيست . ديگر آن كه سقط به دليل تجاوز به حقوق والدين جرم است ، و سپس نتيجه مي گيرد كه ديه براي تأمين رضايت والدين است . اما اگر آنان به اين كار راضي باشند، ديگر سقط ، حرمت تكليفي نخواهد داشت و قتل نفس محسوب نمي شود. البته مي توان پس ازولوج روح از قتل نفس سخن گفت ، اما زمان ولوج روشن نيست و از چهار ماه تاهفت ماه متغير است و علم نيز در اين مورد ساكت است(۱۸). اين نگرش راه را بر بازانديشي در اين رهيافت مي گشايد و از از تقسيم بندي معروف اما مبهم باز مي دارد.۴. رهيافت فمينيستي رهيافت فمينيستي به سقط جنين گاهي با رهيافت آزادي خواهانه يكي گرفته مي شود وآزادي مطلق سقط جنين به عنوان شعار فمينيست ها قلمداد مي شود. دائره المعارف اخلاق بِكِر، ديدگاه ليبرال و فمينيستي را با يكديگر خلط مي كند و اين دو رهيافت را يكي مي شمارد(۱۹). اين تلقي هرچند معروف است ، اما ظاهراً چندان واقعيتي ندارد. البته ممكن است نتايج فمنيستي در باره سقط با نتايج ديدگاه ليبرال يكسان باشد، اما خاستگاه نظري و نقطه عزيمت اين دو رهيافت متفاوت است .نقطه عزيمت فمينيست ها در اين مسئله، مانندديگرمسائل، آن است كه مادر به حاشيه رانده شده است و جنين در محور مباحث قرار گرفته است . در هيچ يك از سه ديدگاه پيشگفته سخني از موقعيت انساني و جايگاه اخلاقي مادر جنين در ميان نيست. يكي از فمنيست ها به نام« سارا فرانكلين» چنين نتيجه مي گيرد: «جنين در اين جا به عنوان فاعلي مستقل تعريف مي شود كه از مادر جدا است و علائق متمايز خود را دارد(۲۰).ازاين منظر،فضاي خاليي به نام رحم ْ جاي موجود مستقلي به نام مادررا گرفته است . به گفته« سوزان شروين» در اين فرايند چنان منطق «تحويل گرايي»(Reductionism) به كار گرفته مي شود كه نقش مادردر بارداري عملاً تا حد «ظروف جنين » فروكاسته مي شود و با اين موجودات چونان گلدان هاي سفالي رفتارمي شود كه تنها بايد در باره سرنوشت گل هاي موجوددر آن تصميم گرفت ، نه خود گلدان . طبق اين رهيافت بايد به وضعيت اخلاقي و انساني مادر توجه شود، نه جنين؛زيرا بارداري اتفاقي است كه براي مادر مي افتد، او است كه بايد بدن خود را دراختيار مهماني قرار دهد كه گاه ناخواسته است و گاه وجودش رنج آور. به همين دليل است كه نمي توان در اين ماجرا مادر و علائق او را يكسره فراموش كنيم . سوزان شروين در مقاله «سقط جنين از منظر لنز اخلاق فمينيستي»(۲۱)به شرح اين رهيافت مي پردازد و مباني آن را توضيح مي دهد. وي نمي كوشد تا بر اساس موقعيت اخلاقي جنين ، سقط جنين را مجاز يا غير مجاز قلمداد نمايد. بر عكس، وي براي جنين نيز ارزش قائل است ، اما ارزشي درجه دوم . از نظر او تنها داور نهايي در باره اخلاقي بودن يانبودن سقط جنين ، مادر است و بس ؛بنابراين نمي توان قاعده اي مطلق درباره سقط جنين به دست داد .اين نظرگاه اشكالاتي دارد . مهم ترين آن ها اين است كه اخلاق هنگامي پاي مي گيرد كه بتوان از قواعد كلي سخن گفت . اگرقرارباشددر باره سقط جنين، هر مادري به تنهايي تصميم بگيرد و هيچ اصل راهنماي عملي در بين نباشد و تصميم زني كه به هردليلي خواستارسقط جنين است همان قدر اخلاقي باشد كه تصميم مادري كه جنين ناخواسته خود را تحمل مي كند، در اين صورت اخلاق فاقد معنامي شود.ارزيابي رهيافت ها هررهيافتي قابليت هايي داشت و محدوديت هايي . امتياز رهيافت اول اهميت دادن به ماهيت انساني جنين بود. اهميت رهيافت دوم خلط نكردن ميان برداشت هاي عرفي و دقت هاي اخلاقي و حقوقي بود. سومين ديدگاه مي كوشيد به جاي حكم كلي، بر اساس واقعيت هاي زيست شناختي، به صورتي عيني داوري كند. چهارمين ديدگاه بانشان دادن تكيه بيش ازحد سه رهيافت پيشين بر جنين ، به مادر توجه كند.با اين همه نمي توان به استناد هيچ يك از اين ديدگاه ها حكمي كلي و قطعي در باره انواع سقط جنين صادر نمود. به نظر مي رسد بهتراست به جاي بحث كلي در باره اخلاقي بودن سقط جنين، حد اقل تا زماني كه بتوان به نظرگاه جامع تري دست يافت ، درباره هرمورد،جداگانه بحث كرد. البته بي شك اين نظرگاه هاي چهارگانه به ما چشم اندازي مي دهند تابتوانيم اين معضل را از منظري گسترده تر بنگريم .عمدتاً در پنج مورد است كه مسئله سقط جنين پيش كشيده مي شود: نخست ، سقط جنين براي نجات جان مادر، كه عالمان اخلاق و حقوقدانان و فقهيان در صورتي كه خطري جدي مادر را تهديد كند، آن را مجاز مي دانند. ديگري سقط جنين براي كنترل جمعيت (۲۲).سوم : سقط جنين به دليل ناقص الخلقه بودن جنين كه اخيراً بحث انگيز شده است (۲۳). چهار: سقط جنين مادران مبتلا به بيماري هايي چون ايدز(۲۴)و سرانجام سقط جنين ناشي از تجاوز به عنف . توجه به ابعاد مختلف سقط جنين ، ما را از حكمي كلي و قاطع در باره هر نوع سقطي باز مي دارد و به ما نشان مي دهد كه بايد به جاي صدور احكام كلي به بررسي موردي دست زد و حكم اخلاقي هر يك را جداگانه به دست آورد.پی‏نوشتها:1.Contemporary Morak Problems,ed.by James E. White, New York, WestPublishing Company,1997,p.1592.Encyclopedia of Ethics, ed. by Lawrence C.Becker & Charlotte B. Becker, London,Routledge, 2001,v. 1,p.2Virtue and Abortion, By Rosalind Hurst house, in زEthics in Practice, ed. Hugh Lafollette, Blackwell, Oxford, 2002, P. 94-103. ۳. معجم المصطلحات الفقهيه و القانونيه، جرجس جرجس،بيروت، الشركه المعاليه للكتاب۱۹۹۶،، ص۲۲4. Contemporary Moral Problems, P.130. ۵. احكام اجهاض الحمل، محمد نعيم ياسين ، در مجله الشريعه ، سال ۶ ، شماره ۱۳۱۴۰۹،ق،ص۲۴۸6. Practical Ethics, Peter Singer, Cambridge, Cambridge University Press, 1986, P.701. ۷. انعام/ ۱۵۱.8. On The Moral and Legal Status Of Abortion. Printed in Contemporary Moral problems. P. 131-142.9. Contemporary Moral Problems, P.141. 10.The Rhingt To Do, p.511۱۱. موسوعه الفقه الاسلامي، مصر، المجلس الاعلي للشئون الاسلاميه، ج۳ ،ص۱۶۲ ۲۱. اجهاض الحمل،ص۳۱ ۳۱.الصحيح ، مسلم بن حجاج نيشابوري ، بيروت ، دار الفكر ،ج۸14.Contemporary Moral Problems, P.159.15.An almost Absolute value in History.printed in Contemporary Moral Problems, P.711.16.Ibid,p.120 ۱۷.بهداشت و تنظيم خانواده ، آيت اللّه شهيد دكتر سيد محمد حسين بهشتي، تهران ، بقعه ، ۱۳۷۹ ، ص۵۳۱۸.همان،ص۵۶-۶۴19. Encyclopedia of Ethics,p.320.Feminisms,edited by Sandra Kemp & Judith Squires, Oxford, OxfordUniversity Press,1997,p.48821.Abortion Throuh a Feminist Ethics Lens, printed in Contemporary Moral Problems, P.170-177.۲۲. در اين باره مي توان به تحليل همدلانه دكتر مرصفاوي با اين مشخصات رجوع كرد: الجهاض في نظر المشرع الجنائي،حسن مرصفاوي،المجله الجنائيه القوميه،شماره ۳،ج۱؛۱۹۶۸،ص۸۹-۱۰۶۲۳.احكام فقهي ايدز،ترجمه و تلخيص محمد امجمد،تحقيقات اسلامي،سال دوازدهم ، شماره ۱و ۲ ، ۱۳۷۶ ، ص۱۷۳۲۴. در اين باره نك : احكام فقهي ايدز، محمد امجمد و مجله مجمع الفقه الاسلامي لمؤتمر مجمع الفقه الاسلامي ، دوره نهم ، شماره نهم ، جزء چهارم ، ۱۹۹۶، ص ۶۹۷.منبع: هفته نامه خردنامه همشهري
#پزشکی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2961]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


پزشکی و سلامت
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن