تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 4 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):دانش منافق در زبان او و دانش مؤمن در كردار اوست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833148141




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

زيارت، شرک است يا توحيد ؟


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
زيارت، شرک است يا توحيد ؟
زيارت، شرک است يا توحيد ؟ اخيرا در يکي از سايت ها مقاله اي از آقاي دکتر سروش خواندم و بسيار شگفت زده شدم. ايشان در پاسخ سؤال يکي از انديشمندان در باره ي امامت، هم گام با وهابي ها، به صورت کلي و بدون ارائه ي دليل، زيارت جامعه ي کبيره را مرام نامه ي شيعه ي غالي قلمداد کرده است و دست آويزي به دست مخالفان داده تا اصل زيارت ائمه ي معصومين (عليهم السلام) را زير سؤال ببرند و گمان کنند که مضامين دعا و زيارت ها، غلوآميز است و با توحيد منافات دارد.گرچه ديگران گفتار ايشان را نقد و بررسي کرده اند، ليکن نويسنده ي اين سطور با نگاهي ديگر مايل است آن را به نقد بکشد و چنين اعلام کند که غلو و خروج از حد اعتدال و گزافه گويي، از ساحت گفتار امامان به دور است. به همين بهانه در ابتدا بايد بگوييم :«غاليان» (کساني که در مورد مقام و شخصيت ائمه زياده روي و غلو مي کنند) شيعه ي واقعي نيستند و ما انديشه ها و توصيف هاي غلوآميز آنها را درباره ي ائمه قبول نداريم، زيرا امامان معصوم (عليهم السلام) و بلکه بالاتر از آنها، پيامبران بزرگ الهي، به ويژه حضرت محمد (ص) همه «انسان» بودند و ويژگي هاي انساني و بشري داشتند ؛ منتها با عمل و اختيار خود به مقامات معنوي و روحي بزرگي نايل آمده بودند و همين، باعث برانگيختگي آنان شده بود. بدون ترديد رفتارهاي غلوآميز و شرک آور «غاليان» در هنگام زيارت مرقد مطهر امامان ؛ مثل سجده کردن در برابر در ورودي ـ البته اگر سجده براي خدا باشد مانعي ندارد ـ و کارهاي سخيفي ديگر از اين قبيل، مردود است، اما متن هاي متيني که به وسيله ي آنها ائمه را زيارت مي کنيم، هيچ کدام غلوآميز نيست، بلکه سراسر توحيد است. اگر به زيارت نامه هاي معتبر و مأثور بنگريم خواهيم فهميد که بسياري از آنها از امامان معصوم (عليهم السلام) نقل شده است، زيرا به فرموده ي امام علي (ع) :آنان اميران سخن و خداوندان فصاحت و بلا غت اند. (1) البته دعاها و زيارت هاي نادرستي نيز در بعضي از کتاب هاي دعا و زيارت نامه ها وجود دارد که معتبر نيستند.براي نمونه به دو زيارت نامه اشاره مي کنيم تا خدشه ي وهابي ها به اصل زيارت رسول خدا و امامان معصوم (عليهم السلام) برطرف گردد. چون ممکن است آقاي سروش به اصل زيارت ايرادي نداشته باشد و اشکال ايشان مربوط به مقامات معنوي ائمه باشد که در زيارت جامعه ي کبيره به آنها پرداخته شده است. 1ـزيارت وارث مرحوم شيخ عباس قمي (ره) اين زيارت را از کتاب «مصباح المتهجد» شيخ طوسي نقل کرده است که از کتا ب هاي بسيار معتبر و معروف مي باشد. در اين زيارت که ويژه ي قافله سالار شهيدان حضرت امام حسين (ع) است، زئران تربت حسيني پس از سلام به پيامبران اولوا العزم و شهادت بر ايثار و جهاد و امر به معروف و نهي از منکر و لعن بر قاتلان آن حضرت، به دو رکعت نماز زيارت دعوت مي شوند و سپس زيارت نامه اين گونه ادامه پيدا مي کند :«اللهم اني صليت و رکعت و سجدت لک وحدک لا شريک لک لان الصلوه و الرکوع و السجود لا يکون الا لک لانک انت الله لا اله الا انت اللهم صل علي محمد وآله ؛ بار الها ! تحقيقا من نماز خواندم و رکوع و سجود کردم فقط براي تو که يگانه و بي همتايي و شريکي براي تو نيست، زيرا نماز و رکوع و سجود جز براي تو زيبنده نمي باشد، زيرا تو آن خدايي که معبودي جز ذات مقدس تو نيست، پس بر محمد و آل او درود فرست.»پس از آن حکمت و جهت و هدف نماز را بازگو مي کند، در ادامه مي گويد : «اللهم و هاتان الرکعتان هديه مني الي مولاي الحسين بن علي عليهماالسلام اللهم صل علي محمد و عليه و تقبل مني و اجرني علي ذلک بافضل املي و رجائي فيک و في وليک يا ولي المؤمنين ؛ خدايا ! ثواب اين دو رکعت نمازي که براي تو خواندم هديه اي باشد از من به مولايم حضرت حسين بن علي (عليهما السلام) . خدايا ! بر محمد و بر آن حضرت درود فرست و اين عمل را از من پذيرا باش و اجر و پاداش به من عنايت فرما که اين بالاترين آرزو و اميد من است درباره ي تو و نماينده ات، اي سرپرست مؤمنان.»(2) خوانندگان توجه دارند که اين همه تأکيد بر وحدانيت الهي به دليل اين است که ذهنيت زائران، گرفتار غلو و انحراف درباره ي «زيارت شونده» و امام معصوم نشود و بدانند که حتي رسانيدن پيام سلام و تحيات آنان به امام و برگردانيدن جواب از جانب آنان به زائر نيز به عنايت خداوند موکول گرديده است و به وسيله ي اعوان حق بايد انجام گيرد وگرنه از نظر مکتب شيعه، نماز و عبادت و احترام و قداست به طور کلي منحصر به اوست و اگر براي ائمه حرمت و قداستي و براي زيارت آنان آداب و ثوابي هست، تمام آنها به يمن عبادت ها، ايثارها و جهادهايي است که در راه خدا انجام داده اند ودر زيارت نامه ها گوشزد شده است ؛ چنان که در قالب زيارت نامه ها در برابر هر امامي چنين گواهي مي دهيم :«اشهد انک قد اقمت الصلوه و آتيت الزکاه و امرت بالمعروف و نهيت عن المنکر و جاهدت في الله حق جهاده حتي دعاک الله الي جواره ؛ ما گواهي مي دهيم که شما نماز را برپاي داشتيد و زکات (علم و مال) را با تمام وجود پرداختيد و امر به معروف و تهي از منکر را اجرا نموديد و در راه خدا آن چنان که شايسته و بايسته بود، به جهاد و پيکار برخاستيد تا دعوت خدا را لبيک گفته و به جوار او شتافتيد.»در واقع به ميمنت اين فداکاري هاي خالصانه است که ذات باري تعالي مودت و دوستي آنان را در دل هاي مردم قرار داده و زيارت ايشان را موجب قرب به خود و کسب ثواب دانسته است، چرا که آنان شرايع دين را منتشر کردند و سنت هاي الهي را در قلب و ذهن مردم تثبيت نمودند و در راه خدا جان فشاني کردند تا بدين مرتبه و مقام رسيدند و مورد عنايت خاصه ي ذات اقدس الهي واقع شدند. به همين دليل غلو و گزافه گويي و خروج از حد اعتدال در حق ائمه ي اطهار چه در زمان حيات و چه پس از ممات آنها، همواره مايه ي ناراحتي آن بزرگواران بوده است ؛ چنان که در اين حديث، نمايان است. راوي مي گويد روزي امام صادق (ع) با چهره اي غضب ناک به جمع ما پيوست، از علت تأخير و نگراني ايشان پرسيديم، فرمود: براي انجام کاري، چند لحظه پيش از منزل خارج شدم، يکي از سوداني هاي ساکن مدينه تا مرا ديد فرياد برآورد: لبيک يا جعفر بن محمد، لبيک؛ تا اين کلام را شنيدم با ناراحتي از همان نقطه ترسان و لرزان به منزل برگشتم، به مصلاي خانه رفتم و براي خدا به سجده افتادم و صورتم را به خاک ماليدم و خودم را در برابر پروردگار، خوار و ذليل ساختم و از آن مردي که چنين حرفي زده بود، در پيش گاه الهي بيزاري جستم. اگر عيسي بن مريم (ع) جز از ساحت مقدس حضرت حق (جل و علا) چنين نسبتي را مي شنيد، از شدت ترس گوش هايش کر و چشمانش کور مي شد و قوه ي شنوايي و بينايي را براي هميشه از دست مي داد. سپس فرمود: خدا لعنت کند ابا الخطاب را و با ابزار آهن او را به قتل برساند. (3) بنابراين، گفتار جاهلان و دعاهاي جعلي مغرضان را نبايد به حساب زيارت هاي مأثور گذاشت. البته در ميان شيعيان، عناصر غالي و گزافه گو کم نيستند که با گفتارشان ناآگاهانه ارواح طيبه ي ائمه ي اطهار (عليهم السلام) را جريحه دار مي کنند. امروز برخي از مداح هاي جاهل نيز بدين طرز تفکر واهي دامن مي زنند و اشعاري غلوآميزي مي خوانند ؛مانند اين گونه اشعار :مرا پير طريقت جز علي نيست که هستي را حقيقت جز علي نيستاگر کفر است اگر ايمان، بگو فاش خدا را حول و قوه جز علي نيست برخي از عوام گمان مي کنند ائمه ي اطهار از اين گونه توصيف ها و مداحي ها خوش حال مي شوند در صورتي که سيره ي نبوي و علوي، اين موضوع را نفي مي کند. کجا امام حسين (ع) راضي مي شود که عزادارانش به قدري به سر و سينه بزنند که نماز صبحشان قضا شود. در تاريخ سيره ي نبوي آمده است :هنگامي که مداحي مي خواست با صفات خدايي پيامبر (ص) را ستايش کند، حضرت رو به علي (ع) مي کرد و مي فرمود :«يا علي ! قم فاقطع لسانه ؛ اي علي ! برخيز و با مقداري پول زبانش را قطع کن»؛ يعني جلو مديحه سرايي او را بگير.2ـزيارت امين الله زيارت «امين الله» نيز يکي از زيارت نامه هاي معتبر است که در حرم مطهر حضرت علي (ع) و ساير امامان معصوم خوانده مي شود. جاي بسي افتخار است که پس از چند سطر سلام به امام معصوم با صفت امين خدا در زمين و حجت خدا در ميان بندگان و شهادت به انجام فرايض اجتماعي و عمل به کتاب و سنت نبوي، بلا فاصله چنين مي گوييم :«اللهم فاجعل نفسي مطمئنه بقدرک راضيه بقضائک؛خدايا ! نفسم را به مقدراتت مطمئن ساز و به قضايت خشنودم قرار ده».اين گونه درخواست ها ادامه پيدا مي کند و سپس مي گوييم :«اللهم فاستجب دعايي واقبل ثنايي واجمع بيني و بين اوليايي بحق محمد و علي و فاطمه و الحسن و الحسين انک ولي نعمايي و منتها مناي و غايت رجايي في منقلبي و مثواي ؛ خداوندا! دعايم را مستجاب کن و مدح و ثنايم را پذيرا باش و بين من و اوليا و دوستانم جمع کن که منتهاي آرزويم و نهايت اميدم در حيات و ممات، تو هستي.»باز هم در ادامه مي خوانيم :«انت الهي و سيدي و مولاي اغفر لاوليائنا و کف عنا اعدائنا و اشغلهم عن اذانا و اظهر کلمه الحق و اجعلها العليا و ادحض کلمه الباطل و اجعلها السفلي انک علي کل شيء قدير ؛ خدايا تو اله و معبود و سيد و سرپرست من هستي، دوستان و سرپرستان ما را ببخشاي و از آسيب هاي دشمنان محفوظمان دار و آنان را به خودشان مشغول ساز تا فرصت اذيت و آزار ما را نداشته باشند. کلمه ي حق و دين حق را آشکار کن و آن را برترين قرار بده و کلمه ي کفر را منکوب ساز و آن را پست ترين ها قرار ده.»با عنايت به فرازهاي دعا، واقعا در کدامين عبارت، غلو و گزاف ديده مي شود، در کجاي اين زيارت نامه ها زائران از صراط مستقيم خارج مي شوند و خدا را رها کرده و همه چيز را به گونه ي مستقل از امامان مي طلبند. زهي ناداني و بي خبري و بي فکري. قرآن و توسل خوش بختانه در قرآن کريم اين گونه توسل ها نه تنها شرک به حساب نمي آيد، بلکه عين توحيد به شمار مي رود، چون در مشيت الهي، اجراي امور وکسب مقامات علمي و معنوي و دفع بليات وجلب منافع مادي، همگي بر علل و اسباب مناسب استوار گرديده است، منتها طرز نگاه به اسباب و ابزارهاي مادي و معنوي فرق مي کند. اگر من به طبيب زنده و فعال و مجرب نگاه استقلالي داشته باشم ؛ مثلا او را شفا دهنده حقيقي بدانم، بي گمان گرفتار شرک شده ام ؛ ولي اگر او را يک سبب و وسيله ي خدادادي قلمداد کنم و شفا را از خدا بطلبم، عين توحيد خواهد بود. قرآن مي فرمايد :«يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله و ابتغوا اليه الوسيله و جاهدوا في سبيله لعلکم تفلحون».(4) مؤمنان باتقوا براي تقرب به خداوند متعال، به واسطه و وسيله نيازمندند.اگر اين واسطه يک امر معقول و مأذون باشد، با توحيد منافاتي ندارد و نوعي حرکت در جهت وحدانيت الهي خواهد بود. درخصوص وسيله هاي معنوي نيز توسل به واسطه، در واقع نوعي احترام به پيامبران و معصومان و مؤمنان و شهيدان خواهد بود، زيرا کساني که در راه اعتلاي کلمه ي حق و محو کفر شديدترين شکنجه ها و آزارها را از مشرکان و ملحدان تحمل کردند و سرانجام يا به زهر جفا شهيد شدند و يا کشته شدند، مي توانند واسطه و شفيع ما شوند و در حق ما دعا کنند. هم چنين قرآن کريم درباره ي وساطت رسول خدا (ص) درباره ي گناه کاران مي فرمايد :«و لو انهم اذ ظلمو ا انفسهم جاوک فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما ؛(5) آناني که به خويشتن ظلم کردند و مرتکب گناه شدند، اگر به سراغ تو مي آمدند و از خدا طلب عفو و بخشش مي کردند و تو نيز براي آنها طلب عفو مي کردي،خدا را توبه پذير و رحيم مي يافتند».در مقابل اين عده، منافقان قرار داشتند که وقتي آنها را دعوت مي کردند تا از پيامبر طلب دعا و استغفار کنند، روي بر مي گرداندند. از اين آيه معلوم مي شود شرط آمرزش گناه، فقط استغفار و ندامت منافقان از گناه نيست، بلکه براي جلب آمرزش الهي بايد پيامبر را وسيله قرار دهند و از او بخواهند تا براي آنها استغفار و طلب بخشش کند. به دليل اين که ارواح مؤمنان به ويژه رسول اکرم (ص) و ائمه ي اطهار (عليهم السلام) زنده و متوجه هستند، در توسل ها، مرده و زنده بودن براي آنان مطرح نيست. بنابراين در اين آيه، هدف از اتخاذ «وسيله»، غير از تقوا و ايمان وجهاد في سبيل الله است، چرا که در غير اين صورت، واژه ي «وسيله» تکرار مفاهيم گذشته، آن هم بدون دليل خواهد بود. از حسن اتفاق و علي رغم پندار پيروان محمد بن عبدالوهاب (وهابي ها) اهل تسنن نيز شفاعت را قبول دارند و اين همان حقيقتي است که يکي از رجال اهل سنت در کتاب «وفاءالوفا» مي گويد :«مدد گرفتن و شفا عت پيامبر (ص) در پيش گاه خداوند، پيش از خلقت و بعد از آن و پس از رحلت نيز، مجاز است». سپس روايتي را از عمر بن الخطاب نقل مي کند که حضرت آدم به دليل علم و اطلاعي که از آيين اسلام و حضرت محمد (ص) داشت، در مقام توسل مي گويد :«يا رب اسئلک بحق محمد لما غفرت لي ؛ (6) خدايا ! به حق محمد از تو تقاضا درام که مرا ببخشايي.»پس از آن، روايات ديگري از راوياني همچون «نسائي»و «ترمذي»که از محدثان اهل سنت هستند، براي جواز توسل، شاهد مي آورد و آن گاه اين داستان را نقل مي کند :مردي نابينا از پيامبر (ص) تقاضا کرد براي شفاي بيمار ي اش دعا کند، پيامبر به او دستور داد اين گونه دعا کند :«اللهم اني اسئلک و اتوجه اليک بنبيک محمد نبي الرحمه يا محمد اني توجهت بک الي ربي في حاجتي لتقضي لي اللهم شفعه في ؛(7) بار الها ! من از تو به واسطه ي پيامبرت که رسول رحمت است، تقاضا مي کنم و به تو روي مي آورم. اي محمد ! به وسيله ي تو به سوي پروردگارم روي مي آورم تا حاجتم را برآوري. خداوندا ! او را شفيع من ساز.»آن گاه نويسنده ي کتاب مذکور درباره ي جواز توسل به پيامبر (ص) بعد از وفاتش، اين داستان را نقل مي کند که مرد حاجت مندي در زمان عثمان کنار قبر پيامبر (ص) آمد و نماز خواند و بدين مضمون دعا کرد :«اللهم اني اسئلک و اتوجه اليک بنبينا محمد (ص) نبي الرحمه يا محمد اني اتوجه بک الي ربک ان تقضي حاجتي».سپس اضافه مي کند چيزي نگذشت که مشکلش حل شد.(8) ابن حجر مکي در کتاب «صواعق» ازامام شافعي، پيشواي معروف اهل سنت، بازگو مي کند که وي همواره به اهل بيت پيامبر (ص) توسل مي جست و چنين مي گفت :آل النبي ذريعتي و هم اليه وسيلتي ارجو بهم اعطي غدا بيد اليمين صحيفتي خاندان پيامبر (ص) ،وسيله ي من به سوي خدا هستند، اميد دارم که اهل بيت پيغمبر فرداي قيامت نامه ي عمل مرا به دست راستم بدهند. (9) ايشان حديثي ديگر از بيهقي نقل کرده که در عصر خلافت خليفه ي دوم قحطي شديدي پيدا شد. بلال به همراه عده اي از صحابه بر سر قبر پيامبر (ص) آمدند و چنين دعا کرد :«يا رسول الله استسق لامتک... فانهم قد هلکوا».(10) صاحب تفسير آلوسي پس از نقل احاديث فراوان وجرح و تعديل آنها چنين مي نويسد :«بعد از تمام گفت و گوها و مناقشه ها، من مانعي در توسل به پيامبر (ص) ، چه در حال حيات وچه بعد از وفات نمي بينم... بلکه توسل جستن به مقام غير پيامبر نيز در پيش گاه خدا مانعي ندارد، به شرط اين که اوحقيقتا در پيش گاه خدا مقامي داشته باشد.»(11) وهابي ها به دليل لجاجت و غرض ورزي مي کوشند تا همه ي احاديثي را که در زمينه ي توسل وارد شده است، تضعيف و با اشکالات واهي رد کنند، ليکن در برابر آيات قرآن و احاديث متواتر نمي توانند با محبوبيت توسل به مقاومت برخيزند. آيه ي ديگر درباره ي توسل، در سوره ي اسراء مي باشد که با مقدمه چيني جالبي به جواز توسل پرداخته و مفهوم واقعي شرک را چنين بازگو ساخته است :«قل ادعوا الذين زعمتم من دونه فلا يملکون کشف الضر عنکم و لا تحويلا ؛(12) به مشرکان بگو :آنهايي را که جز او معبود خويش قرار داده ايد و گمان مي کنيد که مي توانند کاري براي شما بکنند، بخوانيد ؛ به زودي خواهيد فهميد آنها قدرت ندارند مشکلات شما را برطرف سازند و دگرگوني در آنها ايجاد نمايند.»اين آيه، شامل برخي مؤمنان ساده لوح نيز مي شود ؛ يعني کساني که گمان مي کنند پيامبران و اوصياي آنها قدرت مستقلي بر شفاي مريضان و رفع گرفتاري ها دارند، در صورتي که اين يک تفکر اشتباه است، زيرا آنان خودشان هم تلاش مي کنند تا وسيله اي براي تقرب به پروردگار پيدا کنند. در ذيل آيه ي مذکور آمده است :«اولئک الذين يدعون يبتغون الي ربهم الوسيله ايهم اقرب و يرجون رحمته و يخافون عذابه ان عذاب ربک کان محذورا ؛(13) آن گروهي که به زعم شما مي توانند مستقلا زندگي شما را متحول کنند، خودشان سخت محتاجند و همواره خدا را مي خوانند و در پي کسب وسيله اي براي تقرب به پروردگارشان مي باشند. هر کدام که نزديک تر به رحمت حق باشند، اميدوار و از عذاب خدا ترسانند، زيرا که عذاب خدا چنان شديد است که همه از آن پرهيز و وحشت دارند.»«وسيله»،مفهوم بسيار وسيعي دارد و غير از پيامبر (ص) و امامان معصوم (عليهم السلام) ، شامل چيزهاي ديگري نيز مي شود. حضرت علي (ع) مي فرمايد :«بهترين وسيله اي که بندگان با آن به درگاه خدا تقرب و توسل مي جويند، ايمان به خدا، برپاداشتن نماز، اداي زکات، روزه ي ماه رمضان، حج و عمره، صله ي رحم، انفاق و بخشش در راه خدا، در نهان و آشکار، و تمام اعمال نيکي است که انسان را از سقوط و پستي نجات مي دهد. در اين باره روايات فراواني از طريق سني و شيعه رسيده است. پيامبران و بندگان صالح خدا نيز از وسايل و وسايط مجاز و مشروع مي باشند، چون مشيت ذات اقدس متعال بر اين جاري شده است که کارها و امور مادي و معنوي جز به وسيله ي علل و اسباب صورت نگيرد :«ابي الله ان يجري الامور الا باسباب ؛ خدا امتناع مي کند از اين که امور عالم بدون سبب و علت صورت گيرد.»اگر بنا باشد توسل به هر وسيله و سببي غير از خداوند، شرک باشد،پس بايد علل و اسباب طبيعي را هم کنار گذاشت و کار دنيا را تعطيل کرد. در پايان باز تأکيد مي کنم که مسبب الاسباب براي رسيدن به مقاصد مادي و معنوي، اسبابي قرار داده است که بدون توسل به آنها کاري صورت نمي گيرد، ليکن نبايد به اين واسطه ها و اسباب به گونه ي استقلالي نگريست، زيرا تا مسبب الا سباب نخواهد، هيچ کاري ساخته نيست. پي نوشت : 1.«انا لامراءالکلام وفينا تنشبت عرقه و علينا تهدلت غصونه»؛ نهج البلاغه، خطبه ي 233.2.مفاتيح اجنان، زيارت مخصوص امام حسين (ع) .3.کافي، ج 8،ص225و بحار الا نوار،ج47،ص43.4.مائده (5) آيه ي 35.5.نساء(4) آيه ي 64.6.وفاءالوفا، ج 3،ص1371و کتاب التوصل الي حقيقه التوسل، ص 215.7.همان،ج3،ص1372.8.همان،ص329.9.التوصل الي حقيقه التوسل، ص329.10.همان، ص 253.11.روح المعاني،ج6ـ4،ص115ـ114.12.اسراء(17) آيه ي 56.13.همان، آيه ي 57. 14.نهج البلاغه، خطبه ي 110.منبع: کتاب معارف الاسلامي
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 550]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن