تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833482064
تطورات فقهى ولايت فقيه
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
تطورات فقهى ولايت فقيه نويسنده: حجت الاسلام برجى انديشه ولايت فقيه در بستر تاريخ خود، به همين صورتى كه حضرت امام گفتهاند مطرح بوده يا اين كه حضرت امام در اين عرصه، ديدگاه نويى ارائه دادهاند؟ البته هر نظريه فقهى به طور طبيعى در طول تاريخ، تطوراتى پيدا مىكند، ولى به نظر مىرسد تولد نظريه ولايتفقيه بايد هم زمان با تولد فقه باشد; آغاز عصر اجتهاد. من در كلمات شيخ مفيد، كه آغازگر اجتهاد - به معناى متعارف - است، شواهد و قراينى پيدا كردم كه ايشان به ولايت مطلقه فقيه معتقد بوده است. اما پيش از ادامه سخن، ذكر يك نكته ضرورى است: بدون شك، زمانى فقه شيعه صورت گرفت كه فقهاى ما در شرايط خاصى قرار داشتند: حكومتها در دست جائران بود و فقها در حاشيه قدرت، و حتى احتمال اين كه زمانى قدرت را به دست آورند، داده نمىشد. اگر چه در دورههاى محدودى مانند دوره شيخ مفيد كه آلبويه شيعه بر سر كار بودند و يا دوره صفويه روزنههايى براى علماى شيعه وجود داشت، اما با اين حال، همين حكومتهاى شيعى هم مقيد به حفظ قدرت خود بودند و راضى نمىشدند براى اجراى مسائل شرعى، به راحتى از حكومتخود دستبردارند، حتى اگر احساس مىكردند كه علما در برابر حكومت آنها ايستادهاند، با آنها درگير مىشدند. با توجه به اين، در مساله حكومت، به نظر مىرسد بخشى از آنچه حاكم اعمال مىكند مربوط به يا مال يا جان مردم است. اگر ما بتوانيم اثبات كنيم كه در اين حوزه، فقهاى ما براى فقيه، قايل به حق دخالتبودهاند، به طريق اولى، ثابت مىشود كه آنها در حوزههاى ديگر هم حق دخالت داشتهاند. اين سه حوزه اهميت فراوانى نسبتبه ديگر حوزهها دارد. فقهاى ما در كتابهاى خود، وقتى به اين سه حوزه مىرسند، مسؤوليت اجراى احكام را بر عهده فقيه مىگذارند. به عنوان مثال، وقتى مرحوم شيخ مفيد در مباحثخود، به نماز جمعه يا عيدين مىرسد، مىفرمايد: «و للفقهاء ان يجمعوا باخوانهم بصلوات الخمس وصلاة الاستسقاء والعيدين والجمعة» ايشان اين سخن را در حالى مطرح مىكند كه نماز جمعه يكى از شؤون حاكم بود و توسط او يا كسى كه او معرفى مىكرد، اقامه مىشد. اما چون اين يك موضوع دينى است، شيخ مفيد آن را بر عهده فقيه مىداند. يا - مثلا - در مساله زكات، كه يكى از منابع مالى مهم حكومت اسلامى است، شيخ مفيد در بحث از آيه «خذ من اموالهم صدقة» مىگويد: مسؤوليت جمع آورى زكات و ديگر صدقات واجب بر عهده پيامبر (ص) است. سپس مىفرمايد: پس از وى، اين كار به جانشينان او واگذار شده است; «و قد فوضوا النظر فيه الى فقهاء شيعتهم. » در بحث اجراى حدود هم همين سخن را مىفرمايد. از جمعبندى نظرات معلوم مىشود كه شيخ مفيد (ره) معتقد بوده اجراى حساسترين مسائل دين بر عهده فقهاست و طبيعى است كه فقيه در ديگر مسائل عرفى نيز مسؤوليت دارد. اين توسعه از كارهاى جالبى است كه شيخ مفيد كرده است; مثلا، در باب وصيت مىگويد: «اذا عدم السلطان العادل - مما ذكرنا من هذه الابواب للفقيه ان يتولا ما تولاه السلطان» در تمام اين ابواب، احكامى را كه سلطان بايد اجرا كند، اگر سلطان عادل - يعنى پيامبر (ص) و امام معصوم (ع) - نبود، فقيه بايد اجراى آنها را متكفل شود. اين سخن شيخ دقيقا نظريه «ولايت عامه انتصابى فقيه» را اثبات مىكند كه سابقه نظريه ولايتفقيه حضرت امام است، در حالى كه من نديدهام اين سابقه را تاكنون كسى به شيخ مفيد رسانده باشد; آنچه هستسابقهاى است كه به مرحوم شيخ احمد نراقى مىرسانند يا بعضى هم سعى كردهاند آن را به محقق كركى يا محقق اردبيلى برسانند. اما در كلمات شيخ مفيد، كه بنيانگذار اجتهاد و اولين فقيهى است كه به صورت اجتهادى كتابى نوشته، به روشنى رد پاى نظريه حضرت امام مشاهده مىشود. نكته جالبى كه نظريه انتصاب شيخ مفيد را اثبات مىكند اين است كه ايشان اين مساله را مطرح مىكند كه اگر فقيهى را سلطانى جائر به ولايتى و حكومتى نصب كند، اين فقيه يا داراى شروط لازم استيا فاقد آن. اگر او اين شروط را واجد باشد - يعنى عادل و مدبر باشد - بر او واجب است اين ولايت را بپذيرد، به اين دليل كه ولايتحق اوست از ناحيه امام زمان (عج) ، ولى با امكاناتى كه زمامدار در اختيارش گذاشته است. اما اگر او شروط لازم را نداشته باشد، حرام است ولايت را بپذيرد. اين نظريه در طول تاريخ، تطوراتى پيدا كرده و در زمان محقق كركى از چند جهت تفاوتهايى نموده است. محقق كركى براى اولين بار، اين نظريه را مستدل كرده، مساله «مقبوله» را مطرح نموده و روايت «العلماء ورثة الانبياء» را ذكر كرده است. ايشان موضوع «نيابت» را مطرح مىكند و به صراحت «ولايت» را تعميم مىدهد. در زمان محقق اردبيلى نيز اين نظريه تطوراتى پيدا كرد و در عصر محقق نراقى موضوع روشن شد; ايشان براى اولين بار اين مساله را به صورت يك قاعده فقهى در آورد و روايات متعددى بر تاييد آن ذكر كرد. اما حضرت امام اين موضوع را به شكل ديگرى مطرح نمودند; به قول آيةالله جوادىآملى، حضرت امام هم انديشه دينى داشتند و هم انگيزه دينى. گذشتگان معتقد بودند ولايت فقيه واجب مشروط است; يعنى معالامكان، با وجود فراهم بودن شرايط، اين كار واجب است، اگر چه تحصيل شرايط هم بر فقيه واجب نيست; اگر شرايط به گونهاى فراهم شد كه حكومت را تقديم فقيه كردند، در اين صورت، واجب استبپذيرد. اما حضرت امام معتقد بودند كه فقيه بايد در پى فراهم كردن شرايط و كسب قدرت باشد; اين كار واجب مطلق است كه فقيه متصدى اجراى احكام شود. برخى معتقدند تاسيس حكومت اسلامى به معناى واپسگرايى و بازگشتبه دورههاى ما قبل نوين است. در مقابل، برخى آن را در جهان امروز، فرامدرن مىدانند. حضرتعالى چه تحليلى از اين دو ديدگاه داريد؟ بنده معتقدم كه اگر جوانب مساله را خوب بررسى كنيم، مىبينيم «ولايت فقيه» در واقع يك نظريه فرا مدرن است; زيرا اين نظريه با تمسك به آيه شريفه «واءعدوا لهم ما استطعتم من قوة و من رباط الخيل» معتقد است كه بايد از تمام امكانات روز و فنآورىها استفاده كرد و براى هدايتبشر به سوى يك جامعه مطلوب و مدينه فاضله، كه دين در وجود انسان متجلى باشد و شخصيت افراد ربانى گردد، خود را مجهز نمود. البته من در اصل اين گونه تعبيرها شك دارم; يعنى اين كه ما اين نظريه را سنتى يا فرامدرن بدانيم و بعد چنين تلقى كنيم كه اگر فرامدرن يا نوين استخوب، و اگر سنتى مىباشد مردود است; چون از «مدرن» تا «مدرنيته» فاصلهاى استبا بار فرهنگى خاصى كه از ابتدا منتقدان زيادى هم به آن پرداختهاند كه حتى بسيارى از آنها غربى بودهاند. فراصنعتى (پست مدرنيسم) هم كه امروزه در غرب مطرح مىشود، بيشتر به دليل ضعفها و نارسايىهايى است كه از دوره صنعتى (مدرنيسم) احساس كردهاند و مىبينند كه راه بازگشتى به گذشته ندارند. بنابراين، امتيازى به حساب نمىآيد كه ما ثابت كنيم «ولايت فقيه» مدرن استيا پست مدرن. تصور من در اين زمينه آن است كه بشريتبدون شك، بر مبناى عقل و درك و عرفياتش برخى شعارها را مطرح كرده كه خوب است; مانند آزادى، عدالت و رعايتحقوق ديگران. براى اين كه ببينيم «ولايت فقيه» اين گونه ارزشهاى بشرى را داراستيا نه بايد اين نظريه را ارزيابى كنيم. مىبينيم بسيارى از اين گونه ارزشها در اين نظريه مورد توجه قرار گرفته است، همانند عدالت - كه اصل اين نظريه بر آن مبتنى است - آزادى - كه به قول شهيد مطهرى (ره) ، آزادى از قيد و بندهاى نفس است - و برخى ديگر از امتيازات كه در اين نوع حكومت وجود دارد. بنابراين، علاوه بر شعارهاى خوبى كه در حكومتهاى - به ظاهر - مردمسالار و مدرن مطرح است - و البته شكل صحيح و عميقش در اين نظريه وجود دارد - «ولايت فقيه» نقاط قوت و امتيازات ديگرى نيز دارد كه خود غربىها هم به آن اذعان دارند. به عنوان مثال، يكى از انتقاداتى كه - حتى خود غربىها - بر مدرنيته دارند اين است كه انسان را از معنويات دور نموده و در واقع، معنويت زدايى كرده است. و زندگى بدون معنويات - اگر چه از لحاظ ظاهرى، بهشتبرين هم باشد - انسان را ارضا نمىكند; زيرا انسان موجودى استبا نيازهايى متفاوت از حيوانات. اگر او را از معنويات منسلخ كنيم، او را از كمال وجودىاش دور ساخته و به حيوانيت كشاندهايم. نتيجه چنين چيزى همان مىشود كه آن دانشمند غربى گفت: انسان پارهسنگى است پرتاب شده در صحراى هستى; يعنى بىهدف و بدون برنامه. اين در حقيقت، به بنبست كشاندن بشر است; از جمله ضعفهاى نظام مدرنيته. بنابراين، ما اصلا مدرنيته و پست مدرنيسم را كامل نمىدانيم كه بخواهيم ولايت فقيه را با آن مقايسه كنيم. با فرض دنيوى بودن «دولت» در ساختحكومتهاى مادى و با توجه به ضرورت وجود «دولت» در حكومت اسلامى، چگونه ممكن است ولايت فقيه بتواند در بسط معنويات موفقيت كسب كند؟ همان گونه كه اشاره شد، ماهيت ولايت فقيه با حكومتهاى دنيوى فرق مىكند; حكومت هايى كه با اهداف دنيوى و مادى بنا شده است. بنابراين، براى تعبير از چنين حكومتى، نبايد از اصطلاحات اين نوع حكومتها، كه بار منفى دارد، استفاده كرد; البته نبايد متكى به اصطلاحات فنى و سنتى حوزه هم باشيم كه مردم نمىفهمند يا حتى بوى كهنگى از آن استشمام مىكنند، بلكه بايد با توجه به ماهيتحكومت اسلامى و نظام ولايت فقيه، الفاظى را هم كه در آن به كار مىبريم داراى بار معنايى خاص خود باشد، غير از آنچه در آن حكومتها وجود دارد; مثلا، بيان كنيم كه منظور از آزادى در اين نظام، آزادى غربى نيست; همين گونه است عدالت، رعايتحقوق ديگران و ديگر واژهها، اگر چه ممكن است در برخى زمينهها تعاريف ما با تعاريف آنها متنافى هم نباشد، بلكه بار معنايى بيشترى داشته باشد. بنابراين، اگر حكومت مبتنى بر ولايت فقيه تشكيل دهيم، با توجه بار معنايى خاص الفاظى كه از آنها استفاده مىكنيم، موانعى جدى در مسير ترويج معنويات و اخلاق وجود ندارد، اگر چه اين كار چندان ساده هم نيست و در يك جهان مادىگرا و غربت معنويت، نگهداشتن علم معنويت مشكل است. اما با استقامت و فداكارى اين كار ميسر است، به ويژه آن كه ما شيعيان براى بشريتبه آيندهاى روشن و پر از عدالت و معنويت معتقديم. برخى معتقدند كه نظام ولايت فقيه زمينه ساز فرج امام زمان (ع) است و برخى به عكس، آن را موجب بيگانگى با آرمان انتظار فرج مىدانند. اين بحث تازهاى نيست، در اين باره اظهار نظرهاى بسيارى هم شده است. حضرت امام با اين طرز تفكر كه تشكيل حكومت اسلامى مانع ظهور حضرت مهدى (عج) مىشود، قاطعانه مبارزه كردند. اصلا اين غير معقول است كه ما خود را منتظر حكومتى صالح بدانيم، ولى در پى اصلاح خودمان نباشيم يا بگوييم اگر صالح باشيم، حكومت صالح به تاخير مىافتد. به عنوان مثال، اگر كسى منتظر آمدن ميهمان است، دست روى دست نمىگذارد و بىكار نمىنشيند، بلكه براى پذيرايى از ميهمان، خود را آماده مىكند. «انتظار» در جايى مصداق پيدا مىكند كه «منتظر» كارهايى متناسب با «منتظر» انجام دهد. وقتى ما منتظر مصلحى هستيم، به تعبير آقاى حكيمى، خودمان بايد صالح باشيم و جامعه را هم اصلاح كنيم. ما اگر در پى استقرار ولايت فقيه و معتقد باشيم كه در سايه اين حكومت، مىتوانيم جامعه را اصلاح كنيم و معنويات را گسترش دهيم، در جهت انتظار مصلح حركت كردهايم. اين تصور كه چون در روايات آمده است در زمان ظهور حضرت حجت (عج) جامعه پر از ظلم و جور و هرج و مرج است، پس ما بايد چنين وضعيتى به وجود آوريم تا آن حضرت ظهور كند، دقيقا مثل روايتى است كه حضرت مىفرمايد: مورچه تصور مىكند خدا هم مثل او شاخكى دارد. انسان معمولا در هر محدودهاى كه زندگى مىكند، دنيا را هم مثل همان جا تصور مىنمايد و به رنگ همان جا مىبيند; تصور مىكند اگر جامعه خودش صالح شد، همه دنيا صالح شده استيا به عكس، در صورتى كه وقتى ما ديد جهانى داشته باشيم - كه حكومتحضرت ولى عصر (عج) هم در تفكرات ما گسترهاى جهانى دارد - طبيعى است كه هر قدر هم تلاش كنيم، واقع آن است كه جهان در سقوط و سراشيبى است; همان گونه كه مىبينيم عدالت و آزادى را به مسلخ بردهاند و اينها همه مفاهيمى ضد خود پيدا كردهاند. سياست و رويكرد دينى در دنياى امروز حجةالاسلام محبى با توجه به تاسيس حكومت اسلامى توسط حضرت امام، آيا انديشه حكومتى ولايت فقيه فرايند تاريخى فقه شيعه است؟ اين فرايند تا چه حد معطوف به مبانى فكرى اماميه مىباشد؟ وقتى فقه شيعه را مطالعه مىكنيم، از اول كتاب طهارت تا كتاب ديات، در همه مسائل، كم و بيش به احكام فقهى حكومتى برخورد مىكنيم كه حتى در مسائل اوليه فقهى نيز به فقيهى نياز است تا آنها را طبق مبانى كتاب و سنت، براى مردم بيان كند. ضرورت آگاهى او بر فقه به اين دليل است كه استدلالهايى را كه از كتاب و سنت ارائه مىدهد مبتنى بر مبانى عقلانى باشد. از جمله مباحثى كه به خصوص تاكيد شده زير نظر ولىفقيه باشد مسائلى است كه در كتابهاى جهاد، امر به معروف و نهى از منكر، مباحث اقتصادى و امثال آن آمده است. ولايت فقيه از ولايتخداى متعال، پيامبر اكرم (ص) و ائمه اطهار (ع) سرچشمه گرفته است. به عبارت ديگر، مىتوان ولايت فقيه را در طول ولايت آنان دانست; يعنى اگر خداى متعال بر همه موجودات ولايت دارد و اين ولايت را در قانون تكوين و تشريع به نحوى به پيامبر اكرم (ص) و ايشان نيز به ائمه اطهار (ع) عنايت فرموده است، بر همين اساس، از ميان فقها نيز كسى كه به مسائل زمان خود، از حيثسياسى، اجتماعى و فقهى آگاهى داشته باشد بر همه مسلمانان جهان ولايت دارد. پس در واقع منشا اين ولايت قرآن و روايات است. در اين زمينه، استدلال به آيات بحث مفصلى دارد، اما از لحاظ روايى، همين كه پيامبر (ص) فرمود: «الست اولى بكم من انفسكم» و همه از سر فطرت هم كه بود، گفتند: بلى، بر اين موضوع دلالت دارد. سپس پيامبر اكرم (ص) فرمود: اگر من ولى شما هستم، على (ع) مولاى شماست و براى پس از او، ديگر ائمه (ع) را معرفى نمود. در زمان غيبت هم قوانين اسلامى نبايد مسكوت و معطل بماند. پس بايد اين قوانين به دست كسى اجرا شود. مجرى اين قوانين در زمان غيبت، ولى فقيه است. دستور او بايد باشد تا احكامى كه در جامعه مطرح مىشود مشروعيت پيدا كند. تاسيس حكومت دينى را بعضى به معناى واپسگرايى و بازگشتبه گذشته و سير قهقرايى مىدانند، ولى برخى ديگر معتقدند حكومت دينى در واقع، گذر به جهان سياسى فرامدرن است و از انديشههاى سياسى حضرت امام چنين برمىآيد كه جهان براى رسيدن به مدينه فاضله و سعادت ابدى، بايد با حكومت دينى اداره شود. با توجه به آنچه ذكر شد كه ولايت فقيه در طول ولايتخدا و رسول او (ص) و ائمه اطهار (ع) است، اگر آن را ارتجاعى بدانيم، در واقع، ولايتخدا و پيامبر (ص) و اهل بيت (ع) را اين گونه دانستهايم، در صورتى كه معنا ندارد قوانينى را كه ريشه در وحى دارد و وابسته به زمان خاصى نيست، موجب عقبافتادگى افكار و اجتماع بدانيم، بلكه طبق روايتشريف، به ما امر شده است كه در هر زمانى مسائل را به روات احاديث اهل بيت (ع) ارجاع دهيم. اگر مسائلى كه از سوى آنها بيان شده براى هميشه بشريت مفيد است، ولايت فقيه هم در عرض همين مسائل قرار دارد. بنابراين، اگر خطايى هم وجود داشته باشد، خطاى در حكم نيست; ممكن است در تشخيص مصاديق حكم باشد. اما شخصى كه به عنوان فقيه مدبر و متقى انتخاب مىشود، خداوند در مرحله عمل، به او تفضلاتى دارد كه نمونه آن را پس از رحلت امام بزرگوار در راهنمايىهاى خردمندانه مقام معظم رهبرى مىبينيم و اين از الطاف خفيه الهى است. پس نبايد فراموش كنيم كه اگر حكومت وابسته به اسلام باشد، خداوند هم به حاكم آن عنايت دارد; در هر زمانى اين گونه بوده، در زمان غيبت هم همين گونه است. آيا نزديك كردن حكومت اسلامى به استانداردهاى تمدن نوين به معناى آن است كه اسلام را مدرنيزه كردهايم يا آن كه حكومت اسلامى، خود فرامدرن است و نيازى به اين چيزها ندارد؟ در اين باره از انديشه حضرت امام چه استفادهاى مىتوان كرد؟ چون انديشه حضرت امام به تعبير خودشان، انديشه فقه جواهرى است، وقتى در فقه جواهرى تحقيق مىكنيم، مىبينيم از جزئىترين مسائل زندگى فردى انسان تا كلىترين مسائل اجتماعى، سياسى و اقتصادى او در آن آمده و اين به بركت قرآن كريم و روايات اهل بيت (ع) است. اصول قواعد هر رشتهاى از زندگى انسان در فقه آمده، فقط تطبيق آن در هر زمان با مصاديق، كار فقيه است. به عبارت ديگر، «حلال محمد حلال الى يوم القيامة و حرام محمد حرام الى يوم القيامة. » اين واقعيتى است كه احكام الهى قابل تغيير و تبديل نيست، اما در هر زمانى، هر مسالهاى اتفاق بيفتد، حكمش در فقه موجود است، حتى اگر مسائل سياسى باشد. به عنوان مثال، در زمينه ارتباط با ديگر كشورها، اگر رابطه سياسى و مبتنى بر سلطه باشد، قرآن مىفرمايد: «لن يجعل الله للكافرين على المؤمنين سبيلا» ، كفار هيچ سلطهاى بر مسلمانان ندارند. اما اگر رابطه اقتصادى و به نفع مسلمانان باشد، همين رابطه كه قبلا حرام بود، اينك حلال است، نه به اعتبار اين كه حكم الهى تغيير كرده، بلكه به اين اعتبار كه زمان و مكان - شرايط - در بيان حكم و تطبيق با احكام الهى تاثير دارد. بنابراين، نقصى در فقه اسلامى نسبتبه زندگى بشر در هر زمانى وجود ندارد و نيازى نيست آن را مدرنيزه كنيم; زيرا در هر زمانى كه اين فقه در اختيار يك فقيه مدبر و آگاه به زمان باشد مىتواند نيازهاى جامعه را تامين كند. اخيرا مباحثى كه در حوزه مطرح مىشود بيشتر مسائل حكومتى است، به خلاف گذشته كه بيشتر مسائل در زمينه مطهرات و نجاسات و امثال اينها بود. اين نشان دهنده آن است كه اين گونه مسائل جديد در گذشته فقه مطرح نبوده، اما با رشد افكار، اكنون اين مسائل از ميان آيات و روايات استنباط مىشود. به عبارت ديگر، ولىفقيه مبين و مجرى احكامى است كه كلياتش در قرآن و سنت آمده و اگر پس از اين هم جامعه در هر زمينهاى دچار تحول و پيشرفتشود، فقها مىتوانند احكام جزئى را از احكام كلى الهى كشف كنند. حضرت امام مىفرمودند: حكومت اسلامى و نظام ولايت فقيه در واقع، زمينهساز ظهور حضرت حجت (عج) است. چگونه ممكن است چنين باشد؟ در ضمن يك مثال، اين مطلب را چنين مىتوان بيان كرد: اگر قرار باشد مهمانى عظيمالشان براى ما برسد، خانه را آب و جارو مىكنيم و مقدمات استقبال از مهمان و پذيرايى او را فراهم مىنماييم، نه اين كه بىكار بنشينيم و هر گونه آمادگى را از خود سلب نماييم. ما بايد وقتى حضرت بقيةالله - ارواحنا فداه - ظهور مىكنند - ان شاءالله - از قبل در خودمان آمادگى استقبال از ايشان را فراهم كرده باشيم. تا زمينه ظهور ايشان را فراهم نكنيم، ظهور نخواهند كرد. رواياتى هم كه مىگويند: «يملاء الله الارض قسطا و عدلا بعد ما ملئت ظلما و جورا» اين گونه تفسير مىشوند كه هنگام ظهور، طبيعتا جامعه اين گونه است، نه اين كه ما بايد خودمان ظلم را زياد كنيم تا در ظهور حضرت تعجيل شود. در حقيقت، ايشان براى ظهور، نياز به يارانى صالح دارد. بنابراين، ما بايد مقدمات واقعى ظهور را فراهم كنيم، نه اين كه ايجاد فساد نماييم. كارى كه مردم ايران به رهبرى امام راحل كردند و اكنون نيز اين راه را به رهبرى مقام معظم رهبرى ادامه مىدهند، به واقع زمينهساز ظهور حضرت بقيةالله (عج) خواهد بود و اميدواريم همان گونه كه اهل معنا معتقدند، فرج آن حضرت هر چه زودتر تحقق پيدا كند. منبع: پایگاه اطلاع رسانی امام خمینی (رحمت الله علیه)
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 578]
صفحات پیشنهادی
تطورات فقهى ولايت فقيه
تطورات فقهى ولايت فقيه نويسنده: حجت الاسلام برجى انديشه ولايت فقيه در بستر تاريخ خود، به همين صورتى كه حضرت امام گفتهاند مطرح بوده يا اين كه حضرت امام در ...
تطورات فقهى ولايت فقيه نويسنده: حجت الاسلام برجى انديشه ولايت فقيه در بستر تاريخ خود، به همين صورتى كه حضرت امام گفتهاند مطرح بوده يا اين كه حضرت امام در ...
امام خمینى (رحمت الله علیه) و ولایت فقیه(1)
از تطورات فقهىاصولى كه زمینه پیدایش تفكر ولایت فقیه گشت، آن است كه بر اساس تفكر اخباریین افراطى، ارتباط فقیه عادل با جمهور مردم، رابطه «محدث و مستمع» ...
از تطورات فقهىاصولى كه زمینه پیدایش تفكر ولایت فقیه گشت، آن است كه بر اساس تفكر اخباریین افراطى، ارتباط فقیه عادل با جمهور مردم، رابطه «محدث و مستمع» ...
مقالات روز بیستم بهمن ماه
مقالات روز بیستم بهمن ماه- حکومت ديني خانه و خانواده تطورات فقهى ولايت فقيه چگونه براي شوهرمان شنونده ي ... امام خمينى احياگر انديشه حكومت اسلامى رازهايي درباره ي ...
مقالات روز بیستم بهمن ماه- حکومت ديني خانه و خانواده تطورات فقهى ولايت فقيه چگونه براي شوهرمان شنونده ي ... امام خمينى احياگر انديشه حكومت اسلامى رازهايي درباره ي ...
آماده بيان مباحث ولايت فقيه هستم
تطورات فقهى ولايت فقيه نويسنده: حجت الاسلام برجى انديشه ولايت فقيه در بستر ... به عنوان مثال، وقتى مرحوم شيخ مفيد در مباحثخود، به نماز جمعه يا عيدين مىرسد، .
تطورات فقهى ولايت فقيه نويسنده: حجت الاسلام برجى انديشه ولايت فقيه در بستر ... به عنوان مثال، وقتى مرحوم شيخ مفيد در مباحثخود، به نماز جمعه يا عيدين مىرسد، .
ولايت فقيه مساله اي کلامي يا فقهي؟ (1)
(1) نويسنده:دکتر محمدمهدي باباپور چکيده «ولايت فقيه»از جمله نظرياتي است که در ... در تداوم اين بحثها، اين سؤال مطرح مي باشد که آيا ولايت فقيه يک مساله فقهي است يا .... آيت الله جوادي آملي نيز در زمينه تطور و تکامل نظريه ولايت فقيه قائل است که ...
(1) نويسنده:دکتر محمدمهدي باباپور چکيده «ولايت فقيه»از جمله نظرياتي است که در ... در تداوم اين بحثها، اين سؤال مطرح مي باشد که آيا ولايت فقيه يک مساله فقهي است يا .... آيت الله جوادي آملي نيز در زمينه تطور و تکامل نظريه ولايت فقيه قائل است که ...
ارسال 70 مقاله به دبيرخانه دومين همايش بينالمللي «تشيع از ...
سير تاريخي پيدايش و تطور آموزههاي عصمت، رجعت، علم امام، مهدويت و. ... فقهي اهل سنت در منابع شيعي، سير پيدايش و تطور نظريه ولايت فقيه، بررسي نظريههاي تحريف ...
سير تاريخي پيدايش و تطور آموزههاي عصمت، رجعت، علم امام، مهدويت و. ... فقهي اهل سنت در منابع شيعي، سير پيدايش و تطور نظريه ولايت فقيه، بررسي نظريههاي تحريف ...
مجلس خبرگان رهبري، پشتوانه محكم ولايت فقيه در نظام اسلامي
مجلس خبرگان رهبري، پشتوانه محكم ولايت فقيه در نظام اسلامي-مجلس خبرگان رهبري، ... عوايدالايام مينويسد از نظرگاه ايشان هر فقيهي از نظر مبناي فقهي، ولايت فقيه را ... از حكومت دور بودهاند، اما انديشه ولايت فقيه بصورت بالقوه همواره در حال تطور و تكامل ...
مجلس خبرگان رهبري، پشتوانه محكم ولايت فقيه در نظام اسلامي-مجلس خبرگان رهبري، ... عوايدالايام مينويسد از نظرگاه ايشان هر فقيهي از نظر مبناي فقهي، ولايت فقيه را ... از حكومت دور بودهاند، اما انديشه ولايت فقيه بصورت بالقوه همواره در حال تطور و تكامل ...
جايگاه علمى بحث ولایت فقیه
كلامى بودن «ولايت فقيه» در زمينه ولايت فقيه، از دو جنبه كلامى و فقهى مىتوان .... كلام، ممكن است در «تاريخ علم» نيز از سير و تطور علمى آن فعل خاص الهى بحثى به ...
كلامى بودن «ولايت فقيه» در زمينه ولايت فقيه، از دو جنبه كلامى و فقهى مىتوان .... كلام، ممكن است در «تاريخ علم» نيز از سير و تطور علمى آن فعل خاص الهى بحثى به ...
عدالتحاكم اسلامى از ديدگاه امام خمينى(قسمت اول)
تعريف فقهى حضرت امام در كتاب تحريرالوسيله، عدالت را چنين تعريف كرده است: "عدالت عبارت از ملكه راسخهاى ... حضرت امام پيش از آنكه در ضمن مباحثخارج فقه خويش در نجف اشرف "ولايت فقيه" را در حكومتبر جامعه اسلامى، ..... تطورات فقهى ولايت فقيه ...
تعريف فقهى حضرت امام در كتاب تحريرالوسيله، عدالت را چنين تعريف كرده است: "عدالت عبارت از ملكه راسخهاى ... حضرت امام پيش از آنكه در ضمن مباحثخارج فقه خويش در نجف اشرف "ولايت فقيه" را در حكومتبر جامعه اسلامى، ..... تطورات فقهى ولايت فقيه ...
انگيزه رويكرد علامه نراقى به بحث ولايت فقيه (2)
انگيزه رويكرد علامه نراقى به بحث ولايت فقيه (2)-انگيزه رويكرد علامه نراقى به بحث ... را تثبيت كرد، تأليفات فقهى نيز، به تدريج، در مسير تكامل و تطور افتاد و در ...
انگيزه رويكرد علامه نراقى به بحث ولايت فقيه (2)-انگيزه رويكرد علامه نراقى به بحث ... را تثبيت كرد، تأليفات فقهى نيز، به تدريج، در مسير تكامل و تطور افتاد و در ...
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها